ابراهیم گلستان از صدایی میگوید که صاحبش تازه به تهران آمده و شهرتی دست و پا کرده بود
صاحب آن صدای ستایش شده شجریان بود
ابراهیم گلستان / نویسنده و فیلمساز
من نزدیک نیم قرن است که در ایران نیستم. در سالها پیش از آن برادری داشتم، ایرج، که امروز دیگر رفته است اما وقتی که بود از یک آشنای خود زیاد ستایش داشت که تازه به تهران آمده بود و صدای فوقالعادهای داشت که من در آن سالها نشد که بشنوم چون در ایران نمانده بودم که بشنوم. صاحب آن صدای ستایش شده بعدها به نام خودش که شجریان بود شهرت یافت، که من در همین یکی دو سال آن را شنیدم و بخصوص در رعایتی که او به دنبال کردن اصول آوازهای ایرانی نشان میداد به حدهای زیاد بهره میبردم و توانایی اجرای او را در حدی که در توانم بود پیش خود میستودم. جز این چیزی برای گفتن نمیبینم، تنها امید ادامه این عرضه داشتن توان فراوان او را دارم و تداوم تندرستی او را.
کاش باغش تنها نماند
برای درختهای انگور محمدرضا شجریان در باغ هشتگرد
سعید فرجپوری / نوازنده
محمدرضا شجریان گنجینه گرانقدری است که میتوان از او بهعنوان سمبل و نماد موسیقی ایران در قرن اخیر یاد کرد. همه ما میدانیم که دوستدارانش در وصف او بسیار گفتهاند و حتی به نکتههای برجستهای هم اشاره کردهاند اما شخصیت محمدرضا شجریان آن چنان بزرگ مینماید که نه تنها دوستداران هنر و شخصیت او، که حتی دیگرانی که به این نوع هنر نیز تمایلی ندارند نمیتوانند او را نادیده بگیرند. شهرت و محبوبیت شجریان گاه از آثار هنریاش فراتر میرود، چنانچه میتوان دلبسته آواز و موسیقی سنتی نبود اما نمیتوان محمدرضاشجریان را نادیده گرفت یا محترم نشمرد گویی که سرنوشت و شخصیت او با چند دهه گذشته آنچنان گره خورده که باید درست به جایش آورد.
شاگردی نزد استادان بزرگی چون عبادی، مهرتاش، پایور، دوامی و برومند نشان از تلاش بیوقفه او در امر یادگیری موسیقی بوده است. شجریان مدتها به منزل دوامی برای یادگیری تصانیف قدیمی رفت و آمد میکرد و گاهی هر روز هفته را با او میگذراند. استاد شجریان همچنین بسیاری از گوشهها را نزد آقای برومند آموخت. تلاش مستمر و کار با استادان مختلف چه آنها که در قید حیات بودند و چه فراگیری از آثار بهجا مانده و ضبط شده، جستوجو درآثار طاهرزاده و ظلی و قمر، دنبالکردن تقلید صدا و لحنهای مختلف و فراگیری از آنها در نهایت منجر به پیدایش صدای صیقل یافته، توانا و زیبایی شد که تشخص خود صاحب صدا را یافت. صدای منحصر به فرد محمدرضا شجریان و تسلط، علاقه و شناخت او نسبت به شعر و ادبیات فارسی و حساسیت او به ادای درست کلمات و سپس به لطافت و زیبایی در قالب آواز به بیان درآوردن، از خصوصیات بارزش بهشمار میرود. به تجربه دیدهام که بسیاری از جوانان از شنیدن این همه لطافت و زیبایی در کلمات و در آواز بهدنبال مفهوم شعر و شناخت شاعران رفتهاند. در حقیقت ایجاد پلی بین شعر و موسیقی که شنونده را پساز شنیدن بهدنبال شعر بفرستد و برعکس. همه اینها از خواص موسیقی آوازی و ادبیات غنی فارسی است که در آثار استاد شجریان به زیباترین صورت تجلی پیدا کرده است. بواسطه آثار هنری برجستهای که از او در دهههای گذشته به یادگار مانده و حقیقتاً بدرستی نزد طرفداران موسیقی اصیل محبوبیت یافته و نیز بواسطه شخصیتاش، حتی در سالهای بعد از انقلاب و با وجود مشکلات فراوانی که بر همه هنرمندان موسیقی تحمیل شد، درصد محبوبیت شجریان نزد مردم همچنان رو به فزونی است. همراهی و همگامی با مردم، چه در خلق آثاری که در آن زمان در گروه «چاووش» خلق شده بود چه در واکنشهای او به مسائل اجتماعی روز به روز به این شهرت و مطلوبیت افزوده است. البته میخواهم به این موضوع هم اشاره کنم که شجریان هیچ تمایلی به سیاست نداشت و ندارد و اگر واکنشهای اجتماعی از او دیده شد تنها در همراهی مردم و دفاع از مردم بوده است. او معتقد به انسانیت است و موسیقیای که به آن وفادار مانده موسیقیای است که برای «مردم» ساخته و پرداخته میشود.
محمدرضا شجریان جنبههای هنری بسیاری دارد از جمله هنرهای ایشان خطاطی است که در این هنر نیز ممتاز شمرده میشوند. همچنین علاقه فراوانی به باغداری، پرورش گلوگیاه و درخت انگور دارد. او در باغی که در هشتگرد دارد زحمات بسیاری کشیده است تا انگورها به بار و درختان به گل بنشینند و من امیدوارم که باغشان هیچگاه تنها نماند و استاد شجریان همچنان بتوانند در باغشان به پرورش گلوگیاه بپردازند.
استاد شجریان در نوازندگی سنتور هم مهارت خاصی دارد اما بهدلیل تمرکز بر آواز هرگز بهصورت جدی از این مهارتشان استفاده نکرد از دیگر هنرهای ایشان ساخت سازهای مختلفی است که در آخرین دورههای کاری ایشان از این سازها در گروه «شهناز» استفاده شده است. در خاتمه میتوانم بگویم نه تنها من بلکه بسیاری از مردمی که دغدغه فرهنگ و هویت ملی ایران را دارند، آقای شجریان را بهعنوان یک سرمایه فرهنگی و ملی میشناسند که حمایت و ارج نهادن به این سرمایه میتواند وظیفه هر ایرانی باشد. متأسفانه ما در سالهای اخیر رفتاری را که در خور ایشان باشد از طرف نهادهای فرهنگی و سیاسی ندیدهایم. اما بد نیست بدانیم که هنر در ذات آفرینش انسانها نهفته است و موسیقی همچنان امری است درونی که با هر بند و بستی بالاخره راه ورود به گوش و جان شنونده خود را مییابد... در همین سالها با وجود بیتوجهی و کم لطفی نهادهای تصمیم گیرنده، مردم عزیز و هواداراناش به دفعات از ابراز علاقه و یادآوری نام بزرگ او کوتاهی نکردند.
سلامتی روز افزون برای استاد شجریان، آرزوی من و هر ایرانی دغدغهمند است.
زادروزش فرخنده باد....