چشم انتظاری آتیه به روایت میرزاعلی تیتراژباشی!
علی رستگار / روزنامه نگار
او هر بار خلافِ توصیه برخی سامانههای پخش فیلم که میگویند تیتراژ را رد کنید، بر تیتراژ یک یا چند فیلم
متمرکز میشود و به نکاتی اشاره میکند که احتمالاً از نظرها دور ماندهاند؛ این بار تیتراژ فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما»
آتیه معشوقه میرزا ابراهیم خانِ عکاسباشی، بخل زنانهاش را اینگونه با صدای لرزانِ سرمازده تعریف میکند و دلشوره عاشقانهاش را روی برفها میتکاند: «وقتی نبودی همینجا در انتظار تو نشسته بودم، خواب غریبی دیدم. مجلس عروسی بود، تو خوشحالی میکردی. ساقدوش نقاب از عروس تو برداشت تا سلطان رونما بدهد. اما عروسِ تو من نبودم.» عکاسباشی که مشغول جمع کردن بار و بندیل سفر به فرنگ همراه سلطان بابت آوردن اسباب سینماتوگراف است، روی این جمله آخر دست از چمدان میکشد و برمی گردد و میپرسد: «پس عروس ما که بود آتیه؟» آتیه جملهای میگوید که عکاسباشی یخ میزند، نه از سوزِ سرمای برفِ در حال باریدن که از زمهریرِ سخنِ یار: «اسبابِ سینماتوگراف». در ادامه هم عکاسباشی چنان میرود و به نمایندگی سینما و هنر در دستان سیاست و سلطان نیست میشود که از آن وعده بازگشت به آتیه، جز خیالی عبث باقی نمیماند: تا این برف آب نشده (باز میگردم). «ناصرالدین شاه آکتور سینما» به نویسندگی و کارگردانی محسن مخملباف یک عیش سینمایی تمامعیار و یک فیلمتراپی درست و حسابی است که بهدلیل همان شکل و شمایل کولاژی اش، از هرجا آن را ببینید، منفعت است و کار را راه میاندازد، هرچند که در کلیت هم فیلم نخ تسبیح و انسجام فیلمنامهای دارد و ما لابهلای همه ماجراها و ادای دینهای سینمایی، قصه شخصیت عکاسباشی را هم دنبال میکنیم.
1 . بدون اجازه آقای خاچاتوریان
حتی به آن شعر رضا جلیلی و ترانهای که شاپور نیاکان برای این صحنههای دختر چوپان ساخت هم در تیتراژهای اول و آخر ناصرالدین شاه آکتور سینما اشارهای نمیشود. همچون آن قطعه مشهور «گایانه؛ رقص کردهای جوان» ساخته آرام خاچاتوریان، آهنگساز برجسته ارمنی که در هیچ کدام از عنوانبندیها و بویژه در قسمت موسیقی، اسمی از آن به میان نمیآید. نمیدانیم این خواست خود «مجید آقا انتظامی ولد عزتالله خان» بود که موسیقی این فیلم تحت ریاست او ساخته شد یا خود مخملباف این ذکر منبع را ضروری ندانست. این موسیقی در آن قسمتهای آغازین فیلم و در تصاویر سفر فرنگ مظفرالدین شاه شنیده میشود. کارتر بورول آهنگساز فیلم «وکیل هادساکر» برادران کوئن- که دو سال بعد از فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما در 1994 ساخته شد - در سکانس هولاهوپ از ساخته خاچاتوریان استفاده کرد، منتهی برخلاف فیلم مخملباف در تیتراژ پایانی فیلم کوئنها به منبع اصلی این قطعه اشاره میشود. حتی در آن گفتوگوی حامد صرافیزاده با مجید انتظامی در دوازدهمین شماره پادکست ابدیت و یک روز (در حسرت آتیه زیر اشجار بیبرگ) هم صحبتی از این بهرهگیری انتظامی از ساخته خاچاتوریان به میان نمیآید و تنها خود گوینده در پایان پادکست اشارهای به استفاده فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما از این موسیقی میکند.
2. برای رخشان بنیاعتماد
به جز برخی همکاریهای قبلی و بعدی که حالا با نگاهی به اسامی تیتراژ اول فیلم به ذهن میآید مثل همبازی شدن و دلدادگی دوباره عزتالله انتظامی و فاطمه معتمدآریا (سلطان و دختر لر) که سه سال بعد (73) در قالب نقشهای رسول رحمانی و نوبر کردانی در «روسری آبی» رخشان بنی اعتماد تکرار میشود و همکاری دوباره مهدی هاشمی (عکاسباشی) و پروانه معصومی (آتیه) که چهار سال قبل (66) و پیشتر از این نرسیدن و ناکامی در عشق، در «خارج از محدوده» باز هم به کارگردانی بنیاعتماد به وصال رسیده بودند و یک زندگی ساده و کارمندی داشتند.
3. آقاها، میزها و خانها
بازیگوشی و شیرینکاریهای فیلم از همان تیتراژ اول آغاز میشود (ناصرالدین شاه آکتور سینما؛ درام کمدی در ده پرده) و اسم بازیگران (عزتالله خان انتظامی، میرمهدی آقا هاشمی، ممدلیخان کشاورز، اکبرآقا عبدی ملقب به نحیف الدوله، داریوش خان ارجمند خراسونی و...) و عوامل مهم و اصلی فیلم با خط نستعلیق و خطاطی استاد خوشنویسی اویس وفسی روی تصاویر تهران قدیم نقش میبندد. فیلمبرداری همین نوشتههای تیتراژ هم کار محمود مهربد است که بهعنوان فیلمبردار انیمیشن و فیلمبردار تیتراژ در دهههای شصت و هفتاد فعالیت میکرد.
4. با تشکر از «دختر چوپان»
اگرچه مخملباف در این فیلم از برخی فیلمها و سکانسهای خاطره انگیز سینمای ایران تا سال هفتاد – سال ساخت فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما 1370 است- استفاده کرده و طبیعتاً بهدلیل شناخت سینه فیلها و تماشاگران آشناتر به سینما، لزومی برای ذکر اسم فیلمها در تیتراژ ندید و به «با سپاس بسیار از فیلمخانه ملی ایران» در تیتراژ پایانی بسنده کرد، اما به نظرم دستکم باید به منبع اصلی فیلم تیتراژ اول (همان فیلمهای تهران قدیم) اشاره میکرد. تصاویر تیتراژ اول ناصرالدین شاه آکتور سینما متعلق به صحنههایی از فیلم «دختر چوپان» به کارگردانی معز دیوان فکری و محصول سال 1332 است. این صحنهها را از دقیقه 21 تا 24 فیلم و آنجا که دختر چوپان (زیبا با بازی شهلا ریاحی) سرخورده از ناکامی در ازدواج با احمد به تهران رفته، میبینیم. فیلمبردار دختر چوپان، نوری حبیب است که در همان سالهای دهه 30 فیلمبردار 6 فیلم از جمله بیپناه، مشهدی عباد و شرمسار بود.
5. گافها
تیتراژ آخر هم که کار عباس یراقچی است، نمکهای خودش را دارد؛ در این عنوانبندی که روی جاده زیگزاگی «خانه دوست کجاست؟» (عباس کیارستمی) رو به بالا و به سمت آن تک درخت معروف بالای تپه کوکر حرکت میکند، اسم یکی از سه نقش انتظامی در فیلم را اشتباه نوشتهاند: مظفرالدین شاه، ناصرالدین شاه و مش حسین! تا جایی که «گاو» دوستی ما یاری میکند اسم شاه نقش آقای بازیگر در فیلم داریوش مهرجویی، مش حسن بود.
همین طور نام فامیلی یکی از دستیاران کارگردان و همسر آن زمان مخملباف، یک سرکش اضافه دارد و اسم او را فاطمه مشگینی نوشتهاند، در حالی که مشکینی درست است.
یکی دیگر از گافهای تیتراژ پایانی، اسم احمد جورقانیان، بزرگترین آرشیویست سینمای ایران بود که نام او را به این شکل نوشتند: «جور قانیان» انگار که اسم کوچکش جور بود و نام فامیلی اش قانیان! او سال 92 از دنیا رفت.
سر آخر اینکه...
ناصرالدین شاه آکتور سینما به قدری جذاب و دوست داشتنی است و بویژه با این نسخه مرمت شده تماشاییتر شده که انقلتهای تیتراژی ما، حکم آزار عاشقانه معشوق را دارد. انگار خوشی بیش از حد در مواجهه با این فیلم، زیر دلمان زده است؛ عکاسباشی نیستیم که آتیهاش را دریغناک زیر اشجار بیبرگِ زمستان زده جا گذاشته باشد.