ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
دولت برای بازسازی فرهنگ و هنر به همه گرایشها نیاز دارد
نخستین دیدار رئیس جمهوری و هیأت دولت سیزدهم با رهبر معظم انقلاب در ششم شهریور از نظر تعداد موضوعاتی که مورد بحث قرار گرفت، آن را در جایگاه یک دیدار خاص در طول سالهای اخیر قرار میدهد. اهمیت بازسازی انقلابی و عقلانی فرهنگ و ساختارهای فرهنگی از جمله محورهای مهم این دیدار بود. رهبر معظم انقلاب در این بخش از سخنان خود مسئولیتهای کلان مهمی را متوجه بخشهای فرهنگی دستگاه اجرایی دانستند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگو با دکتر محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم به بررسی برنامههای این وزارتخانه برای تحقق اهداف کلان انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ پرداخته است.
رهبر معظم انقلاب در دیدار هیأت دولت به موضوع حمایت و بالفعلکردن ظرفیت جوانان مؤمن انقلابی فعال در حوزه فرهنگ اشاره کردند. این موضوع پیش از این نیز در بیانات ایشان مطرح شده بود. در حوزههای مأموریتی وزارت ارشاد قرار است با این جریان چه نسبتی برقرار شود؟ آیا شرایطی وجود دارد که بخشی از وظایف این وزارتخانه توسط جریانات جوان انقلابی خارج از دولت راهبری شود؟
حوزه فرهنگ مردمی که چشمه جوشانی است، همگام با حرکت انقلاب اسلامی جلو آمد و در 30 سال اخیر وزن آن، مقداری کاهش یافت. بعد از فتنه ۸۸ و اتفاقاتی که رخ داد و از ابتدای دهه ۹۰ رهبر معظم انقلاب موضوع جنگ نرم و مواجهه غرب و دشمنان با ما را مورد تأکید بیشتر قرار دادند. وقتی این تحرک اتفاق افتاد، ما شاهد فعالشدن جریانات مردمی فرهنگی در حوزههای هنری و مدرن شدیم. مثلاً، در حوزه سینما و موسیقی قبلاً کارکرد این بخشها خیلی کمتر یا کمرنگ بود؛ اما امروز که در آغاز کار دولت سیزدهم هستیم، جبهه فرهنگی انقلاب در بخش خارج از دولت به توانمندیهایی رسیده است که میتواند در وزارت ارشاد دولت با نظام حکمرانی جدید ایفای نقش داشته باشد.
در این نظام حکمرانی جدید فرهنگی، نظامات مبتنی بر تحولات فعلی باید بازنگری شود. شاخصه بازسازی در نظام حکمرانی فرهنگی در دوره جدید این است که تصدیگری از جریان دولتی به جریان مردمی واگذار میشود. این کار با شعار «دولت مردمی» انطباق دارد. البته به این معنا نیست که این جریان جوان و مؤمن در داخل دولت حل شود. این جریان به هویت متمایزی رسیده و باید با هویت باقی بماند و این دولت انقلابی و مردمی است که باید حوزه تصدیگری خودش را به این جریان واگذار کند. این شکل نوین نظام حکمرانی فرهنگی در گام دوم انقلاب اسلامی است که دولت اسلامی با توجه به رشد جامعه دینی که مظهرش تشکلهای جوانان انقلابی است، وظایف حکمرانیاش را با آنها به اشتراک میگذارد و از ظرفیتهای آنها برای رشد و اعتلای نظام حکمرانی فرهنگی در جمهوری اسلامی استفاده میکند.
گاهی مطرح میشود که بخشی از جریان انقلابی و مؤمن که خارج از ساختار دیوانسالاری دولتی دارد کار خودش را پیش میبرد، نگاه مثبتی حداقل به حوزه دیوانسالارانه دولت بخصوص در بخش فرهنگ ندارد؟ چطور میشود اعتماد این جریان را جلب کرد تا یک قدم جلو بیاید و برای همکاری پیشقدم شود؟
بله، درست است. این بیاعتمادی وجود دارد. این بیاعتمادی تقریباً نسبت به همه ساختارهای بوروکراتیک وجود دارد. ما امروز به مدل جدیدی نیاز داریم. این مدل جدید باید مبتنی بر اعتماد باشد. بخشی از این موضوع هم کارگزاران جدید حوزه فرهنگی هستند. امثال بنده که در این جایگاه قرار گرفتهایم، خارج از ساختار دولتی آمدیم. من قرارگاه رسانهای داشتم و در کنار کار دانشگاهی، کارهای جریانسازی انقلابی در حوزه رسانه را انجام میدادم، کتاب مینوشتم و معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی بودم. امثال بنده تا حدی با این جریان آشناییم. البته من خودم منتقد این وضعیت بودم، آن را نقد میکردم و در موردش مطلب مینوشتم. حالا مسئول این کار شدهام. من بهدنبال این نیستم که این جریان را دولتی کنم. این خطاست و نباید این خطا را مرتکب شد. دولت باید خودش را چابک و سبک کند و ظرفیتهای تصدیگریاش را به این جریان بسپارد؛ یعنی از این جریان برای تلطیف و تقویت فضای حکمرانی فرهنگی استفاد کند تا ارتقا پیدا کرده و قدرت کیفی و کمی آن افزایش یابد. به همین دلیل هم باید در عرصه عمل این اتفاق بیفتد. ما در نظام تحولی که برای این کار در حوزه فرهنگ آماده کردیم بشدت به این معتقدیم.
کمی جزئیتر و مصداقیتر درباره ساز و کارهای واگذاری تصدی جریانات حاکمیتی صحبت میکنید؟ مثلاً، ساز و کار این تصمیم در معاونت مطبوعاتی، سازمان سینمایی و یا معاونت فرهنگی و هنری ارشاد چگونه خواهد بود؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سه وظیفه حمایتی، نظارتی و هدایتی دارد. نقش حمایتی و نظارتی دو ابزار مهم است. ما هم قدرت حمایت از جریانات مختلف را داریم، هم قدرت نظارت و مجوز. این دو باید مقدمه هدایت در امر فرهنگی شود؛ یعنی وقتی وزارت ارشاد در دوره تحولی جدید میخواهد اقدام کند، باید تمام ظرفیتهای حمایتی و نظارتیاش را پای کاری بیاورد که خروجیاش در سبد انقلاب اسلامی باشد. مثلاً، بنیاد فارابی بهعنوان مجموعه کنشگر ما در حوزه سینما باید از محصولاتی حمایت کند که دقیقاً مطابق با اهداف فرهنگی انقلاب باشد. کدام بخش در جریان عمومی نماینده تولید ماست؟ جریان جوان انقلابی. البته این بهمعنای ایجاد حصار نیست، بلکه بهمعنای اعلام اولویت است؛ اولویتی که در آن جریان سینمایی کشور باید پشت سر حوزه اولویتهای فرهنگی قرار بگیرد.
یک مثال دیگر بزنم؛ دو سالی میشود که ما درگیر موضوع مواسات مؤمنانه هستیم. جلوهاش در حوزه سینما کجاست؟! عقبتر برویم. ما در دهههای اخیر درگیر جنگ نرم دشمن بودیم. چند فیلم این موضوع را بازنماییکرده؟ من لیستی دارم از اسمهایی که رهبر معظم انقلاب آوردند و گفتند برای اینها فیلم بسازید. البته بخشی از آنها توسط برخی از مجموعههای فرهنگی در سالهای اخیر تولید شده است. اگر برخی از فیلمسازان مستقلی که در این دهه رشد کردند، نبودند ما فیلمهایی که بخش مهمی از اتفاقات انقلاب را روایت میکردند، نداشتیم. مثلاً، تا پیش از این چند فیلم درباره سازمان جنایتکار منافقین ساخته بودیم؟ ما در دوره جدید برنامهمان باید این باشد که نظام حمایتی و نظارتی خودمان را پشت سر بخشهایی قرار بدهیم تا این جریانات محصولات و اتفاقات بزرگ و نقاط عطف تاریخی را روایت کنند.
برنامه ما در دوره جدید برخلاف حرفهایی که میزنند، انقباضی نیست. ما از گرایشها و سلیقههای مؤمنانه و معتقد به جریان انقلاب حمایت خواهیم کرد. ما در حوزه رسانهها و رسانههای مکتوب نظام حمایتی یارانهای داریم که این نظام به همه کسانی که در آن عرصه فعالند، تعلق میگیرد؛ اما حتماً وقتی میخواهیم از بیتالمال هزینه کنیم، این اولویت را در نظر میگیریم که باید جریاناتی را تقویت کنیم که مردم و جریان فرهنگی با آنها قرابت دارند. این اتفاق خارقالعادهای نخواهد بود، بلکه ریلگذاری را طوری تنظیم میکنیم که خروجی آن قرار گرفتن در جریان انقلاب باشد.
از جریان انقلاب چه تعریفی دارید؟
من جریان انقلاب را محدود به یک گروه و سلیقه خاص نمیدانم. اکثریت قریب به اتفاق جامعه ایرانی را تحت پوشش قرار میدهد؛ اما چه اتفاقی میافتد که جریان فرهنگی در بعضی جاها بهدرستی ظاهر نمیشود؟ بهخاطر اینکه سیاستهای فرهنگی حاکمیتی بر مبنای حمایت از فکر انقلاب تنظیم نشده است. وقتی این تنظیمگری درست شود خودبهخود این جریان رشد مییابد. دولت در تنظیمات جدیدش طوری ریلگذاری خواهد کرد که عمده فعالان در مسیر تعمیق فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی و انقلابی حرکت کنند. این وظیفه ذاتی جریان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت سیزدهم خواهد بود.
یکی دیگر از محورهای مورد اشاره رهبر معظم انقلاب شکوفا کردن ابزارهای فرهنگی است که باید نسبت به وضعیت فعلی هم از لحاظ کمی و هم کیفی ارتقا پیدا کنند. در این زمینه قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
اقتضائات و ابزارهای جدیدی در حوزه فرهنگ پدیدآمده که با سه دهه قبل متفاوت است. یک بخش در حوزه حکمرانی جدید فرهنگی، توجه به این اقتضائات جدید است. ما امروز مقوله برجستهشدهای به نام صنایع خلاق فرهنگی در برنامههایمان داریم که در حوزه فرهنگی هم به آن توجه میشود و آن را در قالب سند موضوعی، در برنامه تحول دولت مردمی آوردیم. اصلاً توجهمان این است که حوزه اقتصاد فرهنگ باید تقویت شود. امروز حوزه اقتصاد فرهنگ میتواند قدرتسازی زیادی برای نظام حاکمیتی ما انجام بدهد. مثلاً، زمانی ساخت برنامههای نمایشی کاملاً هزینهبر تلقی میشد، اما امروز ما میتوانیم این فضا را داشته باشیم. ما امروز ظرفیتهای اقتصاد فرهنگیای در منطقه داریم که کاملاً دستنخورده است. اگر ما این جریان فرهنگی را تقویت کنیم، اقتصاد فرهنگ را در این بخش تقویت خواهد کرد.
ما الان یک حوزه وسیع تمدنی و فرهنگی در کشورهای منطقه (کشورهای مقاومت) و کشورهای پاکستان، افغانستان و آسیای مرکزی داریم. اگر ما با زبان صنایع خلاق فرهنگی وارد گفت و گو بشویم -از این زبان مشترک که هنر و تمدن تاریخی ماست، استفاده کنیم- علاوه بر اینکه ارتقای فرهنگی را برای منطقه فراهم میکنیم خودبهخود جریان اقتصادی که ایجاد میکند، ضریب رشد را بالا خواهد برد. مثلاً، اگر یک فیلم سینمایی را بهصورت مشترک با تاجیکستان یا پاکستان بسازیم که در این کشورها مورد استقبال قرار بگیرد خود به خود زنجیرهای از صنایع فرهنگی به هم متصل میشوند و ضمن اینکه آن کار فرهنگی را جلو میبرد، اقتصاد فرهنگ، در مدت کوتاهی خودکفا میشود؛ یعنی حوزه فرهنگ بعد از مدتی دیگر به کمکهای مالی نیاز نخواهد داشت. سیاستهای فرهنگی ما دقیقاً ناظر به مرزهای فرهنگی و تمدنی ایران در شرق، شمال، جنوب و غرب است. اصلاً تردیدی ندارم که سرمایهگذاری در این حوزه کاملاً فرهنگی است؛ یعنی فرهنگی که کاملاً با اقتضائات ما سازگار است و گام بلندی در حوزه اقتصاد فرهنگ خواهد بود. مثلاً، وقتی ما در حوزه تاریخ مشترک چند هزارساله اقدام کردیم، جواب گرفتیم. سوژههایی مانند حضرت یوسف علیهالسلام در حوزه دین براحتی میتواند وارد این چرخه شود.
شخصیتهای فرهنگیای مثل مولوی، غرب و شرق را از بلخ تا قونیه به مرکزیت ایران متصل میکند. آیا چنین ظرفیتهایی با اقتصائات فرهنگی ما یا با اقتضائات فرهنگی کشورهای همسایه ما ناسازگار است؟ ما امروز در معرض تهاجم فرهنگی در کل منطقه و جهان اسلام هستیم. هر موضوعی که پایههای هویت را در کشورهای همسوی با ما تقویت میکند حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد. فردوسی بزرگ سرمایه فرهنگی مشترک برای همه فارسی زبانهاست. ما حوزههای متنوعی داریم. وقتی مرزهای جغرافیای سیاسی را برداریم و با مرزهای فرهنگی صحبت کنیم، همه حوزههای فرهنگ تمدنی مشترک را به هم وصل میکند و این شدنی است. البته در این حوزهها تفاوتهای مذهبی کمرنگتر است.
چرا تقریب از شعارهای محوری امام و رهبر معظم انقلاب است؟ چرا اینقدر تأکید میکنند؟ چون با تقریب به هم نزدیک میشوند. نگرانی آنجاست که روی تمایزات مذهبی ایستادگی کنیم و یک دفعه ما را جدا کند؛ اما این تفکر ذاتش با ذات انقلاب اسلامی گره خورده و براحتی میتواند مخاطبان فراوانی پیدا کند.
بخش دیگری از محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب ناظر به تحول انقلابی و بنیادین در ساختارهای فرهنگی بود که به نوعی میتوان گفت در فضای بوروکراتیک معنایش چابکسازی است. انتقادی که از بیرون مطرح میشود این است که دستگاههای فرهنگی ما از لحاظ بوروکراتیک و دیوانسالارانه بهحدی طول و عرض پیدا کردهاند که اداره خود اینها دولت دیگری میطلبد. برای چابکسازی وزارت ارشاد چه برنامهای در نظر دارید؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شکل کاریکاتوری به خودش گرفته و ما در تهران با تورم نیرو مواجهیم، اما هر قدر به پیرامون و مناطق محروم کشور میرویم، با وضعیت ضعیفی مواجه میشویم. مثلاً، یک شهرستان بسیار مهمی در غرب کشور هست که در معرض انواع آسیبهاست، ولی فقط یک نفر مسئول اداره و یک کارمند دارد؛ حتی ماشین هم ندارد! خیلی از ادارات ارشاد ما با مشکلات پشتیبانی حداقلی مواجهاند؛ اما بر اساس چه منطقی باید در استانهای دیگر اداره ارشاد ایجاد کرد؟! نظام شکلدهی ما جوری اتفاقافتاده که امروز نزدیک 90 درصد کارهای نمایشی در تهران تولید میشود. آیا نباید از استعدادها و سابقه تمدنی چند هزارساله سایر مناطق این کشور استفاده کرد؟ چرا از فرهنگها، لهجهها، قومیتها و گویشهایی که داریم هیچ استفادهای نمیکنیم؟ چون سیاستگذاریها غلط است.
من معتقدم که در دوره تحولی جدید، نظام عدالت فرهنگی در کشور باید رعایت شود؛ یعنی اولویتمان در حوزه مناطق پیرامونی باید تقویت شود. دو وجه هم دارد. یک وجهش نیاز خود آن منطقه است و دیگری تأثیرگذاری در منطقههای پیرامون و خارج از مرزهاست. مثلاً، اگر بخواهیم در پاکستان قدرت فرهنگی فرهنگ ایرانی را گسترش بدهیم، باید با برادران و خواهران بلوچمان این کار را انجام بدهیم. اگر ما درست برنامهریزی کنیم، هم به عدالت فرهنگی میرسیم و هم قدرت الهامبخشی فرهنگیمان را افزایش میدهیم.
یکی دیگر از توصیههای رهبر معظم انقلاب در این دیدار، استفاده از ظرفیتهای نخبگان خارج از دولت است. جریانی در طول 40 سال بعد از انقلاب به وجود آمده که در حوزه سینما، ادبیات و سایر حوزههای فرهنگی و هنری به عنوان نخبگان این حوزه شناخته میشوند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت مردمی چه تعاملی با این نخبگان خواهد داشت؟
دولت مردمی، به همه اهالی فرهنگ و هنر و رسانه کشور برای نظام تحولی پیش رو نیاز دارد. به همه آنها با هر گرایش و سلیقهای احترام میگذارد. من فکر میکنم اینقدر حرف مشترک وجود دارد و درباره آنها کار نکرده داریم که همه اهالی فرهنگ و هنر را میتوانیم زیر این چتر جمع کنیم. برخلاف نوع القائاتی که دارد صورت میگیرد، دولت مردمی دولت همه مردم است. نباید فرهنگ و هنر را به یکسری برنامههای نمایشی آن هم از جنس خاص تقلیل بدهیم. همین الان بدنهای عمومی از اهالی هنر گلهمندند که اصلاً دیده نمیشوند. دولت مردمی میخواهد چترش را بالای سر همه نخبگان، نه عدهای خاص باز کند. ما با کار ویترینی نسبتی نداریم. کار ویترینی مال کسانی است که میخواهند کار نمایشی انجام بدهند. ما کار مردمی و عمیق میخواهیم. همه بخشهای فرهنگی هنریای که در معرض نابودی هستند، در این زمره قرار میگیرند. جزو اولین برنامههایم این خواهد بود که با هنرمندان تجسمی کشور صحبت کنم. یا با اهالی تئاتر که در قضیه کرونا آسیب زیادی دیدند، صحبت کنم؛ چراکه تئاتر ما در مصاف با حوزههای تصویری مثل سینما که قدرت رسانهای دارد، اغلب کمتر دیده میشود. اولویت ما این است که سراغ شاخههای مختلف و افراد برجسته دیگر حوزهها هم برویم که در رسانهها کمتر دیده میشوند.
یک موضوع دیگر، گلهمندی رهبر معظم انقلاب در تحول ساختار رسانهای بود. با توجه به اینکه بخشی از این مأموریت متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، چه اقدامات ساختاری و بلندمدتی قرار است که اتفاق بیفتد؟
ببینید ما جلوی هژمونی رسانهای غرب ایستادهایم. طبیعتاً دچار یک مصاف رسانهای سنگین هم هستیم. در این مصاف رسانهای سنگین نظام رسانهای ما به اندازه کافی رشد کیفی پید انکرده است. ما در آرایش رسانهای اغلب در حالت پدافندی قرار داریم و از ابزارهای آفند برخوردار نیستیم. اگر میخواهیم این صحنه نزاع را تغییر بدهیم، باید از حالت دفاع به حمله دربیاییم. این اقدام نیازمند کاری هوشمندانه و بین دستگاهی است. وزارت ارشاد بخشی از این مأموریت را بهعنوان دولت دارد و بخش دیگر آن در حوزههای خارج از دولت مثل بخشهای عمومی و غیردولتی و غیرنهادهای حاکمیتی است. این مسأله را همه باید در کنار هم ببینیم. اگر این اتفاق بیفتد من فکر میکنم صحنه آرایش رسانهای به نفع جریان انقلاب تغییر خواهد کرد. شما نگاه کنید الان آنها براحتی در موضوعات کوچک یک دفعه جریانسازیهای عمیقی علیه ما میکنند؛ اما ما نه از داشتههای خودمان در این نظام درگیری رسانهای میتوانیم بخوبی استفاده کنیم، نه از نقاط ضعف فراوان و مشهود جریان رقیب. این بازسازی رسانهای و آرایش رسانهای مبتنی بر این خواهد بود که اولاً، از همه ظرفیتهای فرهنگی خودمان استفاده کنیم و آنها را به صحنه بیاوریم و ثانیاً، از آسیبشناسیای که روی نظام فرهنگی رقیب داریم بخوبی بتوانیم در این جنگ استفاده کنیم.
رهبر معظم انقلاب در دیدار هیأت دولت به موضوع حمایت و بالفعلکردن ظرفیت جوانان مؤمن انقلابی فعال در حوزه فرهنگ اشاره کردند. این موضوع پیش از این نیز در بیانات ایشان مطرح شده بود. در حوزههای مأموریتی وزارت ارشاد قرار است با این جریان چه نسبتی برقرار شود؟ آیا شرایطی وجود دارد که بخشی از وظایف این وزارتخانه توسط جریانات جوان انقلابی خارج از دولت راهبری شود؟
حوزه فرهنگ مردمی که چشمه جوشانی است، همگام با حرکت انقلاب اسلامی جلو آمد و در 30 سال اخیر وزن آن، مقداری کاهش یافت. بعد از فتنه ۸۸ و اتفاقاتی که رخ داد و از ابتدای دهه ۹۰ رهبر معظم انقلاب موضوع جنگ نرم و مواجهه غرب و دشمنان با ما را مورد تأکید بیشتر قرار دادند. وقتی این تحرک اتفاق افتاد، ما شاهد فعالشدن جریانات مردمی فرهنگی در حوزههای هنری و مدرن شدیم. مثلاً، در حوزه سینما و موسیقی قبلاً کارکرد این بخشها خیلی کمتر یا کمرنگ بود؛ اما امروز که در آغاز کار دولت سیزدهم هستیم، جبهه فرهنگی انقلاب در بخش خارج از دولت به توانمندیهایی رسیده است که میتواند در وزارت ارشاد دولت با نظام حکمرانی جدید ایفای نقش داشته باشد.
در این نظام حکمرانی جدید فرهنگی، نظامات مبتنی بر تحولات فعلی باید بازنگری شود. شاخصه بازسازی در نظام حکمرانی فرهنگی در دوره جدید این است که تصدیگری از جریان دولتی به جریان مردمی واگذار میشود. این کار با شعار «دولت مردمی» انطباق دارد. البته به این معنا نیست که این جریان جوان و مؤمن در داخل دولت حل شود. این جریان به هویت متمایزی رسیده و باید با هویت باقی بماند و این دولت انقلابی و مردمی است که باید حوزه تصدیگری خودش را به این جریان واگذار کند. این شکل نوین نظام حکمرانی فرهنگی در گام دوم انقلاب اسلامی است که دولت اسلامی با توجه به رشد جامعه دینی که مظهرش تشکلهای جوانان انقلابی است، وظایف حکمرانیاش را با آنها به اشتراک میگذارد و از ظرفیتهای آنها برای رشد و اعتلای نظام حکمرانی فرهنگی در جمهوری اسلامی استفاده میکند.
گاهی مطرح میشود که بخشی از جریان انقلابی و مؤمن که خارج از ساختار دیوانسالاری دولتی دارد کار خودش را پیش میبرد، نگاه مثبتی حداقل به حوزه دیوانسالارانه دولت بخصوص در بخش فرهنگ ندارد؟ چطور میشود اعتماد این جریان را جلب کرد تا یک قدم جلو بیاید و برای همکاری پیشقدم شود؟
بله، درست است. این بیاعتمادی وجود دارد. این بیاعتمادی تقریباً نسبت به همه ساختارهای بوروکراتیک وجود دارد. ما امروز به مدل جدیدی نیاز داریم. این مدل جدید باید مبتنی بر اعتماد باشد. بخشی از این موضوع هم کارگزاران جدید حوزه فرهنگی هستند. امثال بنده که در این جایگاه قرار گرفتهایم، خارج از ساختار دولتی آمدیم. من قرارگاه رسانهای داشتم و در کنار کار دانشگاهی، کارهای جریانسازی انقلابی در حوزه رسانه را انجام میدادم، کتاب مینوشتم و معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی بودم. امثال بنده تا حدی با این جریان آشناییم. البته من خودم منتقد این وضعیت بودم، آن را نقد میکردم و در موردش مطلب مینوشتم. حالا مسئول این کار شدهام. من بهدنبال این نیستم که این جریان را دولتی کنم. این خطاست و نباید این خطا را مرتکب شد. دولت باید خودش را چابک و سبک کند و ظرفیتهای تصدیگریاش را به این جریان بسپارد؛ یعنی از این جریان برای تلطیف و تقویت فضای حکمرانی فرهنگی استفاد کند تا ارتقا پیدا کرده و قدرت کیفی و کمی آن افزایش یابد. به همین دلیل هم باید در عرصه عمل این اتفاق بیفتد. ما در نظام تحولی که برای این کار در حوزه فرهنگ آماده کردیم بشدت به این معتقدیم.
کمی جزئیتر و مصداقیتر درباره ساز و کارهای واگذاری تصدی جریانات حاکمیتی صحبت میکنید؟ مثلاً، ساز و کار این تصمیم در معاونت مطبوعاتی، سازمان سینمایی و یا معاونت فرهنگی و هنری ارشاد چگونه خواهد بود؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سه وظیفه حمایتی، نظارتی و هدایتی دارد. نقش حمایتی و نظارتی دو ابزار مهم است. ما هم قدرت حمایت از جریانات مختلف را داریم، هم قدرت نظارت و مجوز. این دو باید مقدمه هدایت در امر فرهنگی شود؛ یعنی وقتی وزارت ارشاد در دوره تحولی جدید میخواهد اقدام کند، باید تمام ظرفیتهای حمایتی و نظارتیاش را پای کاری بیاورد که خروجیاش در سبد انقلاب اسلامی باشد. مثلاً، بنیاد فارابی بهعنوان مجموعه کنشگر ما در حوزه سینما باید از محصولاتی حمایت کند که دقیقاً مطابق با اهداف فرهنگی انقلاب باشد. کدام بخش در جریان عمومی نماینده تولید ماست؟ جریان جوان انقلابی. البته این بهمعنای ایجاد حصار نیست، بلکه بهمعنای اعلام اولویت است؛ اولویتی که در آن جریان سینمایی کشور باید پشت سر حوزه اولویتهای فرهنگی قرار بگیرد.
یک مثال دیگر بزنم؛ دو سالی میشود که ما درگیر موضوع مواسات مؤمنانه هستیم. جلوهاش در حوزه سینما کجاست؟! عقبتر برویم. ما در دهههای اخیر درگیر جنگ نرم دشمن بودیم. چند فیلم این موضوع را بازنماییکرده؟ من لیستی دارم از اسمهایی که رهبر معظم انقلاب آوردند و گفتند برای اینها فیلم بسازید. البته بخشی از آنها توسط برخی از مجموعههای فرهنگی در سالهای اخیر تولید شده است. اگر برخی از فیلمسازان مستقلی که در این دهه رشد کردند، نبودند ما فیلمهایی که بخش مهمی از اتفاقات انقلاب را روایت میکردند، نداشتیم. مثلاً، تا پیش از این چند فیلم درباره سازمان جنایتکار منافقین ساخته بودیم؟ ما در دوره جدید برنامهمان باید این باشد که نظام حمایتی و نظارتی خودمان را پشت سر بخشهایی قرار بدهیم تا این جریانات محصولات و اتفاقات بزرگ و نقاط عطف تاریخی را روایت کنند.
برنامه ما در دوره جدید برخلاف حرفهایی که میزنند، انقباضی نیست. ما از گرایشها و سلیقههای مؤمنانه و معتقد به جریان انقلاب حمایت خواهیم کرد. ما در حوزه رسانهها و رسانههای مکتوب نظام حمایتی یارانهای داریم که این نظام به همه کسانی که در آن عرصه فعالند، تعلق میگیرد؛ اما حتماً وقتی میخواهیم از بیتالمال هزینه کنیم، این اولویت را در نظر میگیریم که باید جریاناتی را تقویت کنیم که مردم و جریان فرهنگی با آنها قرابت دارند. این اتفاق خارقالعادهای نخواهد بود، بلکه ریلگذاری را طوری تنظیم میکنیم که خروجی آن قرار گرفتن در جریان انقلاب باشد.
از جریان انقلاب چه تعریفی دارید؟
من جریان انقلاب را محدود به یک گروه و سلیقه خاص نمیدانم. اکثریت قریب به اتفاق جامعه ایرانی را تحت پوشش قرار میدهد؛ اما چه اتفاقی میافتد که جریان فرهنگی در بعضی جاها بهدرستی ظاهر نمیشود؟ بهخاطر اینکه سیاستهای فرهنگی حاکمیتی بر مبنای حمایت از فکر انقلاب تنظیم نشده است. وقتی این تنظیمگری درست شود خودبهخود این جریان رشد مییابد. دولت در تنظیمات جدیدش طوری ریلگذاری خواهد کرد که عمده فعالان در مسیر تعمیق فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی و انقلابی حرکت کنند. این وظیفه ذاتی جریان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت سیزدهم خواهد بود.
یکی دیگر از محورهای مورد اشاره رهبر معظم انقلاب شکوفا کردن ابزارهای فرهنگی است که باید نسبت به وضعیت فعلی هم از لحاظ کمی و هم کیفی ارتقا پیدا کنند. در این زمینه قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
اقتضائات و ابزارهای جدیدی در حوزه فرهنگ پدیدآمده که با سه دهه قبل متفاوت است. یک بخش در حوزه حکمرانی جدید فرهنگی، توجه به این اقتضائات جدید است. ما امروز مقوله برجستهشدهای به نام صنایع خلاق فرهنگی در برنامههایمان داریم که در حوزه فرهنگی هم به آن توجه میشود و آن را در قالب سند موضوعی، در برنامه تحول دولت مردمی آوردیم. اصلاً توجهمان این است که حوزه اقتصاد فرهنگ باید تقویت شود. امروز حوزه اقتصاد فرهنگ میتواند قدرتسازی زیادی برای نظام حاکمیتی ما انجام بدهد. مثلاً، زمانی ساخت برنامههای نمایشی کاملاً هزینهبر تلقی میشد، اما امروز ما میتوانیم این فضا را داشته باشیم. ما امروز ظرفیتهای اقتصاد فرهنگیای در منطقه داریم که کاملاً دستنخورده است. اگر ما این جریان فرهنگی را تقویت کنیم، اقتصاد فرهنگ را در این بخش تقویت خواهد کرد.
ما الان یک حوزه وسیع تمدنی و فرهنگی در کشورهای منطقه (کشورهای مقاومت) و کشورهای پاکستان، افغانستان و آسیای مرکزی داریم. اگر ما با زبان صنایع خلاق فرهنگی وارد گفت و گو بشویم -از این زبان مشترک که هنر و تمدن تاریخی ماست، استفاده کنیم- علاوه بر اینکه ارتقای فرهنگی را برای منطقه فراهم میکنیم خودبهخود جریان اقتصادی که ایجاد میکند، ضریب رشد را بالا خواهد برد. مثلاً، اگر یک فیلم سینمایی را بهصورت مشترک با تاجیکستان یا پاکستان بسازیم که در این کشورها مورد استقبال قرار بگیرد خود به خود زنجیرهای از صنایع فرهنگی به هم متصل میشوند و ضمن اینکه آن کار فرهنگی را جلو میبرد، اقتصاد فرهنگ، در مدت کوتاهی خودکفا میشود؛ یعنی حوزه فرهنگ بعد از مدتی دیگر به کمکهای مالی نیاز نخواهد داشت. سیاستهای فرهنگی ما دقیقاً ناظر به مرزهای فرهنگی و تمدنی ایران در شرق، شمال، جنوب و غرب است. اصلاً تردیدی ندارم که سرمایهگذاری در این حوزه کاملاً فرهنگی است؛ یعنی فرهنگی که کاملاً با اقتضائات ما سازگار است و گام بلندی در حوزه اقتصاد فرهنگ خواهد بود. مثلاً، وقتی ما در حوزه تاریخ مشترک چند هزارساله اقدام کردیم، جواب گرفتیم. سوژههایی مانند حضرت یوسف علیهالسلام در حوزه دین براحتی میتواند وارد این چرخه شود.
شخصیتهای فرهنگیای مثل مولوی، غرب و شرق را از بلخ تا قونیه به مرکزیت ایران متصل میکند. آیا چنین ظرفیتهایی با اقتصائات فرهنگی ما یا با اقتضائات فرهنگی کشورهای همسایه ما ناسازگار است؟ ما امروز در معرض تهاجم فرهنگی در کل منطقه و جهان اسلام هستیم. هر موضوعی که پایههای هویت را در کشورهای همسوی با ما تقویت میکند حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد. فردوسی بزرگ سرمایه فرهنگی مشترک برای همه فارسی زبانهاست. ما حوزههای متنوعی داریم. وقتی مرزهای جغرافیای سیاسی را برداریم و با مرزهای فرهنگی صحبت کنیم، همه حوزههای فرهنگ تمدنی مشترک را به هم وصل میکند و این شدنی است. البته در این حوزهها تفاوتهای مذهبی کمرنگتر است.
چرا تقریب از شعارهای محوری امام و رهبر معظم انقلاب است؟ چرا اینقدر تأکید میکنند؟ چون با تقریب به هم نزدیک میشوند. نگرانی آنجاست که روی تمایزات مذهبی ایستادگی کنیم و یک دفعه ما را جدا کند؛ اما این تفکر ذاتش با ذات انقلاب اسلامی گره خورده و براحتی میتواند مخاطبان فراوانی پیدا کند.
بخش دیگری از محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب ناظر به تحول انقلابی و بنیادین در ساختارهای فرهنگی بود که به نوعی میتوان گفت در فضای بوروکراتیک معنایش چابکسازی است. انتقادی که از بیرون مطرح میشود این است که دستگاههای فرهنگی ما از لحاظ بوروکراتیک و دیوانسالارانه بهحدی طول و عرض پیدا کردهاند که اداره خود اینها دولت دیگری میطلبد. برای چابکسازی وزارت ارشاد چه برنامهای در نظر دارید؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شکل کاریکاتوری به خودش گرفته و ما در تهران با تورم نیرو مواجهیم، اما هر قدر به پیرامون و مناطق محروم کشور میرویم، با وضعیت ضعیفی مواجه میشویم. مثلاً، یک شهرستان بسیار مهمی در غرب کشور هست که در معرض انواع آسیبهاست، ولی فقط یک نفر مسئول اداره و یک کارمند دارد؛ حتی ماشین هم ندارد! خیلی از ادارات ارشاد ما با مشکلات پشتیبانی حداقلی مواجهاند؛ اما بر اساس چه منطقی باید در استانهای دیگر اداره ارشاد ایجاد کرد؟! نظام شکلدهی ما جوری اتفاقافتاده که امروز نزدیک 90 درصد کارهای نمایشی در تهران تولید میشود. آیا نباید از استعدادها و سابقه تمدنی چند هزارساله سایر مناطق این کشور استفاده کرد؟ چرا از فرهنگها، لهجهها، قومیتها و گویشهایی که داریم هیچ استفادهای نمیکنیم؟ چون سیاستگذاریها غلط است.
من معتقدم که در دوره تحولی جدید، نظام عدالت فرهنگی در کشور باید رعایت شود؛ یعنی اولویتمان در حوزه مناطق پیرامونی باید تقویت شود. دو وجه هم دارد. یک وجهش نیاز خود آن منطقه است و دیگری تأثیرگذاری در منطقههای پیرامون و خارج از مرزهاست. مثلاً، اگر بخواهیم در پاکستان قدرت فرهنگی فرهنگ ایرانی را گسترش بدهیم، باید با برادران و خواهران بلوچمان این کار را انجام بدهیم. اگر ما درست برنامهریزی کنیم، هم به عدالت فرهنگی میرسیم و هم قدرت الهامبخشی فرهنگیمان را افزایش میدهیم.
یکی دیگر از توصیههای رهبر معظم انقلاب در این دیدار، استفاده از ظرفیتهای نخبگان خارج از دولت است. جریانی در طول 40 سال بعد از انقلاب به وجود آمده که در حوزه سینما، ادبیات و سایر حوزههای فرهنگی و هنری به عنوان نخبگان این حوزه شناخته میشوند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت مردمی چه تعاملی با این نخبگان خواهد داشت؟
دولت مردمی، به همه اهالی فرهنگ و هنر و رسانه کشور برای نظام تحولی پیش رو نیاز دارد. به همه آنها با هر گرایش و سلیقهای احترام میگذارد. من فکر میکنم اینقدر حرف مشترک وجود دارد و درباره آنها کار نکرده داریم که همه اهالی فرهنگ و هنر را میتوانیم زیر این چتر جمع کنیم. برخلاف نوع القائاتی که دارد صورت میگیرد، دولت مردمی دولت همه مردم است. نباید فرهنگ و هنر را به یکسری برنامههای نمایشی آن هم از جنس خاص تقلیل بدهیم. همین الان بدنهای عمومی از اهالی هنر گلهمندند که اصلاً دیده نمیشوند. دولت مردمی میخواهد چترش را بالای سر همه نخبگان، نه عدهای خاص باز کند. ما با کار ویترینی نسبتی نداریم. کار ویترینی مال کسانی است که میخواهند کار نمایشی انجام بدهند. ما کار مردمی و عمیق میخواهیم. همه بخشهای فرهنگی هنریای که در معرض نابودی هستند، در این زمره قرار میگیرند. جزو اولین برنامههایم این خواهد بود که با هنرمندان تجسمی کشور صحبت کنم. یا با اهالی تئاتر که در قضیه کرونا آسیب زیادی دیدند، صحبت کنم؛ چراکه تئاتر ما در مصاف با حوزههای تصویری مثل سینما که قدرت رسانهای دارد، اغلب کمتر دیده میشود. اولویت ما این است که سراغ شاخههای مختلف و افراد برجسته دیگر حوزهها هم برویم که در رسانهها کمتر دیده میشوند.
یک موضوع دیگر، گلهمندی رهبر معظم انقلاب در تحول ساختار رسانهای بود. با توجه به اینکه بخشی از این مأموریت متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، چه اقدامات ساختاری و بلندمدتی قرار است که اتفاق بیفتد؟
ببینید ما جلوی هژمونی رسانهای غرب ایستادهایم. طبیعتاً دچار یک مصاف رسانهای سنگین هم هستیم. در این مصاف رسانهای سنگین نظام رسانهای ما به اندازه کافی رشد کیفی پید انکرده است. ما در آرایش رسانهای اغلب در حالت پدافندی قرار داریم و از ابزارهای آفند برخوردار نیستیم. اگر میخواهیم این صحنه نزاع را تغییر بدهیم، باید از حالت دفاع به حمله دربیاییم. این اقدام نیازمند کاری هوشمندانه و بین دستگاهی است. وزارت ارشاد بخشی از این مأموریت را بهعنوان دولت دارد و بخش دیگر آن در حوزههای خارج از دولت مثل بخشهای عمومی و غیردولتی و غیرنهادهای حاکمیتی است. این مسأله را همه باید در کنار هم ببینیم. اگر این اتفاق بیفتد من فکر میکنم صحنه آرایش رسانهای به نفع جریان انقلاب تغییر خواهد کرد. شما نگاه کنید الان آنها براحتی در موضوعات کوچک یک دفعه جریانسازیهای عمیقی علیه ما میکنند؛ اما ما نه از داشتههای خودمان در این نظام درگیری رسانهای میتوانیم بخوبی استفاده کنیم، نه از نقاط ضعف فراوان و مشهود جریان رقیب. این بازسازی رسانهای و آرایش رسانهای مبتنی بر این خواهد بود که اولاً، از همه ظرفیتهای فرهنگی خودمان استفاده کنیم و آنها را به صحنه بیاوریم و ثانیاً، از آسیبشناسیای که روی نظام فرهنگی رقیب داریم بخوبی بتوانیم در این جنگ استفاده کنیم.
جغرافیای ایران فرهنگی در گفت و گو با نجیب بارور شاعر نسل نو افغانستان
وطن من زبان فارسی است
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
احساس غربت نمیکند چون به قول خودش وطن او جغرافیای زبان فارسی است. وطنش زادگاه فردوسی و حافظ و مولاناست. روزی که به مشهد رسید، بسیاری نوشتند به نیمه دوم وطنت خوش آمدی. نجیب بارور، شاعر پرآوازه افغانستانی بعد از سقوط کابل تصمیم گرفت ایران را از این پس وطن خود بنامد. این دانشآموخته علوم سیاسی و هنرمند و فعال مدنی که همواره یکی از صداهای پررنگ افغانستان بوده میتوانست بهراحتی به اروپا برود اما وطن یک شاعر زبان اوست و چه وطنی پربارتر و دلنشینتر و دیرپاتر از فارسی: «شاید مردم مرا آواره بنامند، اما من خودم را اینجا آواره نمیدانم. من به زادگاه فردوسی آمدهام.»
بارور خسته راه است و نگران آنچه بر کشور و خانوادهاش گذشته. دو روز طی مسیر کرده تا به ایران رسیده اما خانوادهاش چون گذرنامه نداشتهاند هنوز در کابل ماندهاند و او بشدت نگران است. میدانست ماندن برای او بسیار خطرناک است.
وقتی طالبان وارد کابل شد، او هم در کابل بود اما با شناختی که از طالبان داشت پنهان شده بود. در واقع این توصیه دوستان و خانواده بود. در اولین تماس با سفارت ایران ویزای آنلاین گرفت و توانست از افغانستان خارج شود. این روزها پیش دوستان ایرانیاش زندگی میکند و چندان احساس غربت نمیکند اما آرزوهایش را در افغانستان جا گذاشته است. آرزوهایی مثل داشتن حاکمیتی ملی با هویتی ملی، آرزوهایی مثل داشتن یک جامعه عاری از تعصب و کشمکش و جنگ که برایش سالها تلاش کرده، ولی امروز همه آنها برباد رفته است. شاید برای همین آرزوهای جا مانده است: «طالبان شاید خاک و سنگ و چوب کشور ما را گرفته باشد اما هیچوقت نمیتواند اراده، فکر و انگیزه ما را بگیرد. حتی اگر ما هم نتوانیم آرزوهای جا گذاشته خودمان را در آنجا تعقیب کنیم سرانجام نسلی خواهد آمد که به آن آرزوها بپردازد.»
اما مشکل گروه طالبان با یک شاعر که فارسی شعر میسراید چیست و این شاعر چه گزندی برای این گروه میتواند داشته باشد؟ بارور با حوصله جواب میدهد: «من در طول سالهای حضور امریکاییها در افغانستان به گفتمان مشترک فرهنگی با ایران میپرداختم و درمقابل ایران هراسی که توسط امریکاییها و عناصرشان در افغانستان تبلیغ میشد میایستادم. در واقع با این اعمال مرتکب یک ریسک سیاسی شدم و عملاً با اینکه هیچ رابطه رسمی با حکومت ایران نداشتم همیشه به عنوان جاسوس ایران برچسب میخوردم. درحالی که نگاهم به مسائل زبانی و جغرافیایی یک نگاه معنادار بود و همواره تلاش میکردم مستقلانه و بر مبنای یک مفهوم فرهنگی این مسائل را ببینم. من در افغانستان یکی از صداهایی بودم که به این موضوع پرداختم و با اینکه روح سیاسی و اجتماعی حاکم بر افغانستان بر ضد این مسأله بود و ایران هراسی حاکم بود، هیچوقت تسلیم نشدم. اما آنچه برایم تهدید مستقیم بود و ترجیح دادم به ایران بیایم به جای اینکه به کشورهای غربی بروم، این بود که از نظر طالبان من دو جرم کلان [بزرگ] داشتم؛ یکی اینکه متعلق به یک جغرافیای خاصی بودم که هیچوقت در برابر زورگویی سر تسلیم فرود نیاورده بود، یعنی پنجشیر. شما دیدید که پنجشیر این روزها تا آخرین نقطه ایستاد و سنگر مردم افغانستان و حق مدنی زنان و همه اقشار افغانستان را حفظ و داعیه این گروهها را مطرح کرد. این کلانترین جرمی بود که من داشتم. جرم دیگرم هم این بود که من با زبان فارسی شعر میسرودم و طالبان در عملکردشان بسیار واضح علیه پنجشیریها، تاجیکها و فارسیزبانان و علیه همه کسانی هستند که به فرهنگ و زبان فارسی علاقه دارند. همین دو جرم باعث شد که دیگر فضا برای زندگی کردن در افغانستان برایم مساعد نباشد. برای همین به ایران آمدم تا اگر ممکن باشد از یک بدنه جغرافیایی دیگر زبان فارسی، کارکردهای 20 ساله نسل امروز ادبیاتمان را دنبال کنم تا به فراموشی سپرده نشود و صدای تمام شاعرانی باشم که شعر سرودند و در مسیردهی به ادبیات افغانستان نقش داشتند، اما متأسفانه دوباره متلاشی شدند.
مثل گذشته که روایت فرهنگی ما در محور شعر مقاومت و مهاجرت شکل گرفت امروز نیز یک بار دیگر فرهنگ حاکم فارسی از افغانستان برچیده شد و نیاز امروز ما این است که این رسالت را از جای دیگر سر و سامان بدهیم. امیدوارم این فضا در ایران برای ما باز شود و فرهنگیان افغانستان به شعر و ادبیات افغانستان محور بدهند و حداقل ادبیات ما از خطر فراموشی در امان بماند. تنها دلیلی که من به ایران آمدم این است که از همه نهادهای فرهنگی ایران تقاضا کنم تا به مسأله ادبیات، شعر افغانستان و زبان فارسی در افغانستان توجه استراتژیک داشته باشند. چراکه این مسأله در آینده میتواند برای بیسوادی جغرافیای فارسی هم خطرناک باشد.»
ما ایرانیها هم مثل اغلب مردم جهان از اتفاق برقآسایی که در افغانستان افتاده شگفت زدهایم و اینکه چطور ناگهان همه چیز به هم ریخت. شاعری همچون بارور چقدر خطر این سقوط را حس کرده بود و این حادثه تا چه اندازه برایش قابل پیشبینی بود؟ او میگوید: «در افغانستان مدتهاست چیزی به نام حکومت و ساختار وجود ندارد و حکومتها پشت هم بر مبنای دخالت بیرونیها و اهداف سیاسی و منطقهای شکل گرفتهاند. اگر یک مطالعه موردی درباره افغانستان انجام شود، میبینید هیچوقت ساختاری مردمی مبتنی بر اراده مردم و اراده جغرافیایی وجود نداشته است. همیشه یک گروه آمدهاند و یک گروه دیگر را متواری کردهاند و مطابق میل خودشان چیزی را در افغانستان اساس گذاشتهاند و منافع خودشان را دنبال کردهاند. ولی آنچه به عنوان یک نسل امروزی در 20 سال حضور امریکاییها در افغانستان شاهدش بودم و از آنجا که از اعضای فعال اجتماعی در افغانستان بودم درک میکردم اینکه غربیها یک پلتفرم و ساختار سیاسی را بر مردم افغانستان در قالب لیبرال دموکراسی غربی معرفی میکنند ولی هیچگاه این دموکراسی دروغین نمیتواند و نتوانست روح اجتماعی مردم افغانستان را نمایندگی کند. برای همین چیزی به نام هویت ملی، حاکمیت ملی و مشارکت اجتماعی مردم افغانستان شکل نگرفت. یعنی عملاً ما در یک بیحکومتی قرار داشتیم و یک گروه بسیار محدود و خائن بر مردم افغانستان تسلط داشتند. نه تنها امروز، بلکه از گذشتههای دور زمینه زندگی سالم برای مردم افغانستان وجود نداشته و بیشتر نسلهای با کیفیت افغانستان از سالهای دور از کشور متواری شدهاند؛ هنرمندان، سینماگران، شاعران و... هیچکدام علاقه نداشتند در سایه حاکمیت دروغین امریکایی به افغانستان برگردند. یک تعداد برگشتند اما وقتی دیدند هنوز نابرابریهای اجتماعی مسلط است و چیزی به نام هویت ملی و ملیت در آنجا شکل نگرفته باز هم کشور را ترک کردند. اما یک تعداد محصول همین دورههای پسین بودند از جمله ما که تلاش کردیم بمانیم و با تلاشها و مبارزات معنادار مدنی مبارزه کنیم و حقانیت مردم افغانستان را با رفتارها و جریانهایمان شکل دهیم. همه میدانیم یک انسان بدون وطن، بیهدف میشود و ما ترجیح دادیم با همه نابرابریهایی که در افغانستان بود بمانیم و کار کنیم و حداقل امیدی برای خودمان و خانهمان و سرزمینمان بسازیم. اما من به عنوان دانش آموخته علوم سیاسی از همان اول هم حضور امریکاییها را در منطقه حضور معناداری نمییافتم. آنها بر اساس یک سلسله بازیهای از پیش تعیین شده در جایی حضور پیدا میکنند و هر وقت میخواهند میروند.
از دو سال پیش مشخص بود امریکاییها در بازی، تغییر جهت دادهاند و این بازیگریها را از طریق کشورهای دنبالهرو سیاست امریکا در منطقه پیگیری میکنند؛ کشورهایی که در هدفگذاریهای امریکا در منطقه برنامههای خود را پیش میبرند. بنابراین خطر فروپاشی اجتماعی در افغانستان برایم متصور بود. حداقل شش ماه پیش از سقوط حکومت غنی در یکی از روزنامههای کابل مقالهای با عنوان «در گذرگاه سقوط» نوشتم و گفتم سقوط قریبالوقوع است. اما شاید فکر نمیکردیم به این صورت وحشیانه یک ساختار وارد ساختار دیگری شود که این اتفاق افتاد. در نتیجه میبینیم نه تنها مردم ما در شوک هستند که حتی خود مردم امریکا و برخی کشورهای غربی هم طالبان را به رسمیت نمیشناسند.»
نجیب بارور یک شاعر بینالمللی است که میتواند هر نقطهای از جهان را برای زندگیاش انتخاب کند اما او زندگی در ایران را برگزیده، دلایل نجیب برای این انتخاب چه بوده؟ او توضیح میدهد: «ما اکنون احساس یک بیوطن را داریم؛ آدمی که مجبور میشود از کشورش بیرون برود و این برای کسانی که تعلق عمیق به خاکشان دارند سخت است. برای همین ترجیح دادم به جایی بیایم که کمتر احساس غربت کنم. به قول دوستی، ترجیح میدهم به زبان فارسی به من فحش داده شود تا اینکه به زبان انگلیسی به من خوشامد بگویند. من زندگی را برمبنای اولویتهایی که در ذهنم و اهدافم دارم میبینم. شاید اینجا شرایط زندگی چندان مطلوب نباشد اما این فرصت به ما داده میشود که با زبان فارسی به فرهنگ افغانستان خدمت کنیم و این اولویت زندگی من خواهد بود. باید رزم کرد و تسلیم نشد و مبارزه کرد.»
او همچنین درباره رویکرد فرهنگی طالبان میگوید: «طالبان در زمینه روایت سیاسیشان دو مؤلفه دارند؛ مانیفست اسلامی که بیشتر پوششی برای روایتهای قومیشان است و دیگری روایت فرهنگی که همان مبحث زبانی و تاریخی است که توسط یک تعداد پشتونهای دیگر بنیادگذاری شده است. آنها همیشه سعی کردهاند زبان فارسی را در بستر اجتماعی افغانستان محدود بسازند و در این محدودیت تلاش کردهاند چیزی به نام زبان دری را به جای فارسی تعریف کنند. منطق دریشان هم از پیش این بود که مثلاً میگفتند دانشگاه نگویید چرا که ایرانی است، بگویید پوهنتون که دری است. یعنی دریشان هم به همین شکل یک گفتمان مسخره بود یا اینکه نگارستان نگویید و بهجایش از واژه گالری استفاده کنید درحالی که گالری یک واژه انگلیسی بود.
نه تنها در زمان طالبان که در زمان اشرف غنی هم این برخوردهای قومی وجود داشت و این ریشه در مانیفست قومی پشتونها دارد که با پوشش و استفاده از نام اسلام و زبان عنوان میشود. اهداف آنها اما قومی و زبانی و برای محدود کردن زبان و فرهنگ فارسی در افغانستان است. طالبان برنامههای بسیار دراز دامنی دارند که اگر اهل فن علاقه داشته باشند، میتوانند سیر تاریخی این تحولات و این رویکرد را از گذشته تا اکنون دنبال کنند. هر حکومتی که آمده یک جنگ فرهنگی در کنار جنگ سیاسی راه انداخته. امروز احمد مسعود (همانطور که پدرش گفت عملیات برای ادبیات است) در کنار اینکه مطالبات مردم افغانستان را مطرح میکند مطالبهای فرهنگی هم دارد. فرهنگ پنجشیر با شاهنامه، مثنوی و حافظ و سعدی عجین است. در پنجشیر برای مردم در کنار قرآن شهنامه جایگاه، کرامت و حرمت دارد.»
این روزها مردم ایران بیش از هر وقت دیگری کنار مردم افغانستان ایستادهاند و تحولات را لحظه به لحظه دنبال میکنند و اینها از چشم این شاعر دور نمانده و معتقد است مردم ایران و افغانستان مشترکات زیادی دارند و آنها آنچه از مردم ایران توقع داشتهاند، دیدهاند. رفتارهایی که نمایشی نبوده است. به اعتقاد بارور جنگ امروز افغانستان در کنار اهداف سیاسی، یک جنگ فرهنگی است که قصد دارد گسستی عمیق بین جغرافیای فارسی به میان بیاورد تا روایت مشترک فرهنگی بین ایران، افغانستان و تاجیکستان را قطع کند. ایران تنها امید است که در برابر این گسست باز نایستد: «طالبان نه تنها از نظر سیاسی ضد ایران خواهد بود که بر ضد زبان و فرهنگ فارسی هم خواهد بود. البته مردم تاجیکستان هم اعلام کردند ملت افغانستان را تنها نمیگذارند و وزارت خارجه ایران هم نسبت به حملات پنجشیر واکنش نشان داد. این یک روایت مشترک فرهنگی را نشان میدهد که همه مردم این جغرافیا مشکلات دیگران را مشکل خودشان میدانند.»
او توقع خود را از دولت ایران اینگونه بیان میکند: «حکومت ایران این روزها میتواند نقشآفرینی مؤثر سیاسی در منطقه داشته باشد و از طالبان غافل نباشد. آنچه امریکاییها نشان میدهند با آنچه در مشتشان دارند متفاوت است و امیدوارم سیاستگذارهای منطقهای زیاد به خروج امریکاییها خوشبین نباشد. من هیچ فرقی بین اشرف غنی و ملا غنی نمیبینم.
من یک بار تشبیه کردم ایستادن در برابر تصمیمهای کلان منطقهای در واقع ایستادن حسین در کربلاست و همه کسانی که در پنجشیر ایستادند میدانستند شاید موفق نشوند اما توانستند روایتی را مطرح کنند که در آینده در برابر روایتهای تکروانه طالبان قرار میگیرد. روایت امروز مقاومت روایت امروز نیست، روایت سالهاست که در محور احمد شاه مسعود پدر احمد شکل گرفته بود و امروز در آنجا زنده است. طالبان در روایت خودشان نه تنها ضد هنر ادبیات، فرهنگ، سینما و زن هستند بلکه بر ضد تمام چیزهایی هستند که جامعه بشری برایشان حق قائل شده و برای این گفتمانها قاعده تعیین شده. روایت مقاومت چیز دیگری هم میگوید که خطر محوریت یک گروه تروریستی که امروز به یک سرزمین دسترسی پیدا میکند خطر بزرگی است که نه تنها مردم افغانستان که همه مردم ساکن بر زمین را تهدید میکند ما دیگر نمیدانیم در کجا کدام تروریست به کجا حمله میکند.»
نجیب بارور برای سرزمینش غمگین است، به قول خودش مأیوس است اما ناامید نیست. معتقد است آفتاب هم پس از تیرگی طلوع میکند و نه تنها افغانستان که ملتهای زیادی روزی بیسرانجامی و بیسرنوشتی را تجربه کردهاند اما مهم این است که ناامید نشوند و ارادهای برای آینده را در خود بپرورانند. آنچه برای او مایه امید است آنکه در افغانستان کشاکشهای زیادی وجود داشته که هیچگاه محصول داخلی مردم افغانستان نبوده و به خاطر تغییر سیاستگذاری کشورهایی بوده که در افغانستان مداخله کردهاند و به همان سرعت هم از بین رفتهاند. به گفته وی جز اقلیتی که وابسته این کشورها هستند باقی مردم افغانستان چه پشتون، چه ازبک، تاجیک، هزاره و باقی اقلیتها هیچگاه باهم مشکل نداشته و همیشه در کنار هم زندگی کردهاند.
بارور بار دیگر تأکید میکند که مرزهای استعماری نمیتوانند قلب ملتهای جغرافیای فارسی را از هم جدا کنند. به همین دلیل او خود را شاعر خراسان و شاعر ایرانشهر میداند: «هرکجا مرز کشیدند شما پل بزنید/ حرف تهران و سمرقند و سرپل بزنید/ هرکه از جنگ سخن گفت بخندید بر او/ حرف از پنجره رو به تحمل بزنید/ نه بگویید به بتهای سیاسی نه نه/ روی گور همه تفرقهها گُل بزنید/ مشتی از خاک بخارا و گل نیشابور/ باهم آرید و به مخروبه کابل بزنید/ دختران قفس افتاده پامیر عزیز/ گلی از باغ خراسان به دو کاکل بزنید/ جام از بلخ بیارید و شراب از شیراز/ مستی هر دو جهان را به تغزل بزنید/ هرکجا مرز... ببخشید که آمد تکرار/ فرض بر این که- کشیدند، دوتا پل بزنید.»
نیم نگاه
شاید مردم مرا آواره بنامند، اما من خودم را اینجا آواره نمیدانم. من به زادگاه فردوسی آمدهام
برای این به ایران آمدم تا اگر ممکن باشد از یک بدنه جغرافیایی دیگر زبان فارسی، کارکردهای 20 ساله نسل امروز ادبیاتمان را دنبال کنم
امیدوارم فضا در ایران برای ما باز شود و فرهنگیان افغانستان به شعر و ادبیات افغانستان محور بدهند و حداقل ادبیات ما از خطر فراموشی در امان بماند
نه تنها امروز، بلکه از گذشتههای دور زمینه زندگی سالم برای مردم افغانستان وجود نداشته و بیشتر نسلهای با کیفیت افغانستان از سالهای دور از کشور متواری شدهاند
ترجیح میدهم به زبان فارسی به من فحش داده شود تا اینکه به زبان انگلیسی به من خوشامد بگویند. من زندگی را برمبنای اولویتهایی که در ذهنم و اهدافم دارم میبینم. شاید اینجا شرایط زندگی چندان مطلوب نباشد اما این فرصت به ما داده میشود که با زبان فارسی به فرهنگ افغانستان خدمت کنیم
گزارش نویس
احساس غربت نمیکند چون به قول خودش وطن او جغرافیای زبان فارسی است. وطنش زادگاه فردوسی و حافظ و مولاناست. روزی که به مشهد رسید، بسیاری نوشتند به نیمه دوم وطنت خوش آمدی. نجیب بارور، شاعر پرآوازه افغانستانی بعد از سقوط کابل تصمیم گرفت ایران را از این پس وطن خود بنامد. این دانشآموخته علوم سیاسی و هنرمند و فعال مدنی که همواره یکی از صداهای پررنگ افغانستان بوده میتوانست بهراحتی به اروپا برود اما وطن یک شاعر زبان اوست و چه وطنی پربارتر و دلنشینتر و دیرپاتر از فارسی: «شاید مردم مرا آواره بنامند، اما من خودم را اینجا آواره نمیدانم. من به زادگاه فردوسی آمدهام.»
بارور خسته راه است و نگران آنچه بر کشور و خانوادهاش گذشته. دو روز طی مسیر کرده تا به ایران رسیده اما خانوادهاش چون گذرنامه نداشتهاند هنوز در کابل ماندهاند و او بشدت نگران است. میدانست ماندن برای او بسیار خطرناک است.
وقتی طالبان وارد کابل شد، او هم در کابل بود اما با شناختی که از طالبان داشت پنهان شده بود. در واقع این توصیه دوستان و خانواده بود. در اولین تماس با سفارت ایران ویزای آنلاین گرفت و توانست از افغانستان خارج شود. این روزها پیش دوستان ایرانیاش زندگی میکند و چندان احساس غربت نمیکند اما آرزوهایش را در افغانستان جا گذاشته است. آرزوهایی مثل داشتن حاکمیتی ملی با هویتی ملی، آرزوهایی مثل داشتن یک جامعه عاری از تعصب و کشمکش و جنگ که برایش سالها تلاش کرده، ولی امروز همه آنها برباد رفته است. شاید برای همین آرزوهای جا مانده است: «طالبان شاید خاک و سنگ و چوب کشور ما را گرفته باشد اما هیچوقت نمیتواند اراده، فکر و انگیزه ما را بگیرد. حتی اگر ما هم نتوانیم آرزوهای جا گذاشته خودمان را در آنجا تعقیب کنیم سرانجام نسلی خواهد آمد که به آن آرزوها بپردازد.»
اما مشکل گروه طالبان با یک شاعر که فارسی شعر میسراید چیست و این شاعر چه گزندی برای این گروه میتواند داشته باشد؟ بارور با حوصله جواب میدهد: «من در طول سالهای حضور امریکاییها در افغانستان به گفتمان مشترک فرهنگی با ایران میپرداختم و درمقابل ایران هراسی که توسط امریکاییها و عناصرشان در افغانستان تبلیغ میشد میایستادم. در واقع با این اعمال مرتکب یک ریسک سیاسی شدم و عملاً با اینکه هیچ رابطه رسمی با حکومت ایران نداشتم همیشه به عنوان جاسوس ایران برچسب میخوردم. درحالی که نگاهم به مسائل زبانی و جغرافیایی یک نگاه معنادار بود و همواره تلاش میکردم مستقلانه و بر مبنای یک مفهوم فرهنگی این مسائل را ببینم. من در افغانستان یکی از صداهایی بودم که به این موضوع پرداختم و با اینکه روح سیاسی و اجتماعی حاکم بر افغانستان بر ضد این مسأله بود و ایران هراسی حاکم بود، هیچوقت تسلیم نشدم. اما آنچه برایم تهدید مستقیم بود و ترجیح دادم به ایران بیایم به جای اینکه به کشورهای غربی بروم، این بود که از نظر طالبان من دو جرم کلان [بزرگ] داشتم؛ یکی اینکه متعلق به یک جغرافیای خاصی بودم که هیچوقت در برابر زورگویی سر تسلیم فرود نیاورده بود، یعنی پنجشیر. شما دیدید که پنجشیر این روزها تا آخرین نقطه ایستاد و سنگر مردم افغانستان و حق مدنی زنان و همه اقشار افغانستان را حفظ و داعیه این گروهها را مطرح کرد. این کلانترین جرمی بود که من داشتم. جرم دیگرم هم این بود که من با زبان فارسی شعر میسرودم و طالبان در عملکردشان بسیار واضح علیه پنجشیریها، تاجیکها و فارسیزبانان و علیه همه کسانی هستند که به فرهنگ و زبان فارسی علاقه دارند. همین دو جرم باعث شد که دیگر فضا برای زندگی کردن در افغانستان برایم مساعد نباشد. برای همین به ایران آمدم تا اگر ممکن باشد از یک بدنه جغرافیایی دیگر زبان فارسی، کارکردهای 20 ساله نسل امروز ادبیاتمان را دنبال کنم تا به فراموشی سپرده نشود و صدای تمام شاعرانی باشم که شعر سرودند و در مسیردهی به ادبیات افغانستان نقش داشتند، اما متأسفانه دوباره متلاشی شدند.
مثل گذشته که روایت فرهنگی ما در محور شعر مقاومت و مهاجرت شکل گرفت امروز نیز یک بار دیگر فرهنگ حاکم فارسی از افغانستان برچیده شد و نیاز امروز ما این است که این رسالت را از جای دیگر سر و سامان بدهیم. امیدوارم این فضا در ایران برای ما باز شود و فرهنگیان افغانستان به شعر و ادبیات افغانستان محور بدهند و حداقل ادبیات ما از خطر فراموشی در امان بماند. تنها دلیلی که من به ایران آمدم این است که از همه نهادهای فرهنگی ایران تقاضا کنم تا به مسأله ادبیات، شعر افغانستان و زبان فارسی در افغانستان توجه استراتژیک داشته باشند. چراکه این مسأله در آینده میتواند برای بیسوادی جغرافیای فارسی هم خطرناک باشد.»
ما ایرانیها هم مثل اغلب مردم جهان از اتفاق برقآسایی که در افغانستان افتاده شگفت زدهایم و اینکه چطور ناگهان همه چیز به هم ریخت. شاعری همچون بارور چقدر خطر این سقوط را حس کرده بود و این حادثه تا چه اندازه برایش قابل پیشبینی بود؟ او میگوید: «در افغانستان مدتهاست چیزی به نام حکومت و ساختار وجود ندارد و حکومتها پشت هم بر مبنای دخالت بیرونیها و اهداف سیاسی و منطقهای شکل گرفتهاند. اگر یک مطالعه موردی درباره افغانستان انجام شود، میبینید هیچوقت ساختاری مردمی مبتنی بر اراده مردم و اراده جغرافیایی وجود نداشته است. همیشه یک گروه آمدهاند و یک گروه دیگر را متواری کردهاند و مطابق میل خودشان چیزی را در افغانستان اساس گذاشتهاند و منافع خودشان را دنبال کردهاند. ولی آنچه به عنوان یک نسل امروزی در 20 سال حضور امریکاییها در افغانستان شاهدش بودم و از آنجا که از اعضای فعال اجتماعی در افغانستان بودم درک میکردم اینکه غربیها یک پلتفرم و ساختار سیاسی را بر مردم افغانستان در قالب لیبرال دموکراسی غربی معرفی میکنند ولی هیچگاه این دموکراسی دروغین نمیتواند و نتوانست روح اجتماعی مردم افغانستان را نمایندگی کند. برای همین چیزی به نام هویت ملی، حاکمیت ملی و مشارکت اجتماعی مردم افغانستان شکل نگرفت. یعنی عملاً ما در یک بیحکومتی قرار داشتیم و یک گروه بسیار محدود و خائن بر مردم افغانستان تسلط داشتند. نه تنها امروز، بلکه از گذشتههای دور زمینه زندگی سالم برای مردم افغانستان وجود نداشته و بیشتر نسلهای با کیفیت افغانستان از سالهای دور از کشور متواری شدهاند؛ هنرمندان، سینماگران، شاعران و... هیچکدام علاقه نداشتند در سایه حاکمیت دروغین امریکایی به افغانستان برگردند. یک تعداد برگشتند اما وقتی دیدند هنوز نابرابریهای اجتماعی مسلط است و چیزی به نام هویت ملی و ملیت در آنجا شکل نگرفته باز هم کشور را ترک کردند. اما یک تعداد محصول همین دورههای پسین بودند از جمله ما که تلاش کردیم بمانیم و با تلاشها و مبارزات معنادار مدنی مبارزه کنیم و حقانیت مردم افغانستان را با رفتارها و جریانهایمان شکل دهیم. همه میدانیم یک انسان بدون وطن، بیهدف میشود و ما ترجیح دادیم با همه نابرابریهایی که در افغانستان بود بمانیم و کار کنیم و حداقل امیدی برای خودمان و خانهمان و سرزمینمان بسازیم. اما من به عنوان دانش آموخته علوم سیاسی از همان اول هم حضور امریکاییها را در منطقه حضور معناداری نمییافتم. آنها بر اساس یک سلسله بازیهای از پیش تعیین شده در جایی حضور پیدا میکنند و هر وقت میخواهند میروند.
از دو سال پیش مشخص بود امریکاییها در بازی، تغییر جهت دادهاند و این بازیگریها را از طریق کشورهای دنبالهرو سیاست امریکا در منطقه پیگیری میکنند؛ کشورهایی که در هدفگذاریهای امریکا در منطقه برنامههای خود را پیش میبرند. بنابراین خطر فروپاشی اجتماعی در افغانستان برایم متصور بود. حداقل شش ماه پیش از سقوط حکومت غنی در یکی از روزنامههای کابل مقالهای با عنوان «در گذرگاه سقوط» نوشتم و گفتم سقوط قریبالوقوع است. اما شاید فکر نمیکردیم به این صورت وحشیانه یک ساختار وارد ساختار دیگری شود که این اتفاق افتاد. در نتیجه میبینیم نه تنها مردم ما در شوک هستند که حتی خود مردم امریکا و برخی کشورهای غربی هم طالبان را به رسمیت نمیشناسند.»
نجیب بارور یک شاعر بینالمللی است که میتواند هر نقطهای از جهان را برای زندگیاش انتخاب کند اما او زندگی در ایران را برگزیده، دلایل نجیب برای این انتخاب چه بوده؟ او توضیح میدهد: «ما اکنون احساس یک بیوطن را داریم؛ آدمی که مجبور میشود از کشورش بیرون برود و این برای کسانی که تعلق عمیق به خاکشان دارند سخت است. برای همین ترجیح دادم به جایی بیایم که کمتر احساس غربت کنم. به قول دوستی، ترجیح میدهم به زبان فارسی به من فحش داده شود تا اینکه به زبان انگلیسی به من خوشامد بگویند. من زندگی را برمبنای اولویتهایی که در ذهنم و اهدافم دارم میبینم. شاید اینجا شرایط زندگی چندان مطلوب نباشد اما این فرصت به ما داده میشود که با زبان فارسی به فرهنگ افغانستان خدمت کنیم و این اولویت زندگی من خواهد بود. باید رزم کرد و تسلیم نشد و مبارزه کرد.»
او همچنین درباره رویکرد فرهنگی طالبان میگوید: «طالبان در زمینه روایت سیاسیشان دو مؤلفه دارند؛ مانیفست اسلامی که بیشتر پوششی برای روایتهای قومیشان است و دیگری روایت فرهنگی که همان مبحث زبانی و تاریخی است که توسط یک تعداد پشتونهای دیگر بنیادگذاری شده است. آنها همیشه سعی کردهاند زبان فارسی را در بستر اجتماعی افغانستان محدود بسازند و در این محدودیت تلاش کردهاند چیزی به نام زبان دری را به جای فارسی تعریف کنند. منطق دریشان هم از پیش این بود که مثلاً میگفتند دانشگاه نگویید چرا که ایرانی است، بگویید پوهنتون که دری است. یعنی دریشان هم به همین شکل یک گفتمان مسخره بود یا اینکه نگارستان نگویید و بهجایش از واژه گالری استفاده کنید درحالی که گالری یک واژه انگلیسی بود.
نه تنها در زمان طالبان که در زمان اشرف غنی هم این برخوردهای قومی وجود داشت و این ریشه در مانیفست قومی پشتونها دارد که با پوشش و استفاده از نام اسلام و زبان عنوان میشود. اهداف آنها اما قومی و زبانی و برای محدود کردن زبان و فرهنگ فارسی در افغانستان است. طالبان برنامههای بسیار دراز دامنی دارند که اگر اهل فن علاقه داشته باشند، میتوانند سیر تاریخی این تحولات و این رویکرد را از گذشته تا اکنون دنبال کنند. هر حکومتی که آمده یک جنگ فرهنگی در کنار جنگ سیاسی راه انداخته. امروز احمد مسعود (همانطور که پدرش گفت عملیات برای ادبیات است) در کنار اینکه مطالبات مردم افغانستان را مطرح میکند مطالبهای فرهنگی هم دارد. فرهنگ پنجشیر با شاهنامه، مثنوی و حافظ و سعدی عجین است. در پنجشیر برای مردم در کنار قرآن شهنامه جایگاه، کرامت و حرمت دارد.»
این روزها مردم ایران بیش از هر وقت دیگری کنار مردم افغانستان ایستادهاند و تحولات را لحظه به لحظه دنبال میکنند و اینها از چشم این شاعر دور نمانده و معتقد است مردم ایران و افغانستان مشترکات زیادی دارند و آنها آنچه از مردم ایران توقع داشتهاند، دیدهاند. رفتارهایی که نمایشی نبوده است. به اعتقاد بارور جنگ امروز افغانستان در کنار اهداف سیاسی، یک جنگ فرهنگی است که قصد دارد گسستی عمیق بین جغرافیای فارسی به میان بیاورد تا روایت مشترک فرهنگی بین ایران، افغانستان و تاجیکستان را قطع کند. ایران تنها امید است که در برابر این گسست باز نایستد: «طالبان نه تنها از نظر سیاسی ضد ایران خواهد بود که بر ضد زبان و فرهنگ فارسی هم خواهد بود. البته مردم تاجیکستان هم اعلام کردند ملت افغانستان را تنها نمیگذارند و وزارت خارجه ایران هم نسبت به حملات پنجشیر واکنش نشان داد. این یک روایت مشترک فرهنگی را نشان میدهد که همه مردم این جغرافیا مشکلات دیگران را مشکل خودشان میدانند.»
او توقع خود را از دولت ایران اینگونه بیان میکند: «حکومت ایران این روزها میتواند نقشآفرینی مؤثر سیاسی در منطقه داشته باشد و از طالبان غافل نباشد. آنچه امریکاییها نشان میدهند با آنچه در مشتشان دارند متفاوت است و امیدوارم سیاستگذارهای منطقهای زیاد به خروج امریکاییها خوشبین نباشد. من هیچ فرقی بین اشرف غنی و ملا غنی نمیبینم.
من یک بار تشبیه کردم ایستادن در برابر تصمیمهای کلان منطقهای در واقع ایستادن حسین در کربلاست و همه کسانی که در پنجشیر ایستادند میدانستند شاید موفق نشوند اما توانستند روایتی را مطرح کنند که در آینده در برابر روایتهای تکروانه طالبان قرار میگیرد. روایت امروز مقاومت روایت امروز نیست، روایت سالهاست که در محور احمد شاه مسعود پدر احمد شکل گرفته بود و امروز در آنجا زنده است. طالبان در روایت خودشان نه تنها ضد هنر ادبیات، فرهنگ، سینما و زن هستند بلکه بر ضد تمام چیزهایی هستند که جامعه بشری برایشان حق قائل شده و برای این گفتمانها قاعده تعیین شده. روایت مقاومت چیز دیگری هم میگوید که خطر محوریت یک گروه تروریستی که امروز به یک سرزمین دسترسی پیدا میکند خطر بزرگی است که نه تنها مردم افغانستان که همه مردم ساکن بر زمین را تهدید میکند ما دیگر نمیدانیم در کجا کدام تروریست به کجا حمله میکند.»
نجیب بارور برای سرزمینش غمگین است، به قول خودش مأیوس است اما ناامید نیست. معتقد است آفتاب هم پس از تیرگی طلوع میکند و نه تنها افغانستان که ملتهای زیادی روزی بیسرانجامی و بیسرنوشتی را تجربه کردهاند اما مهم این است که ناامید نشوند و ارادهای برای آینده را در خود بپرورانند. آنچه برای او مایه امید است آنکه در افغانستان کشاکشهای زیادی وجود داشته که هیچگاه محصول داخلی مردم افغانستان نبوده و به خاطر تغییر سیاستگذاری کشورهایی بوده که در افغانستان مداخله کردهاند و به همان سرعت هم از بین رفتهاند. به گفته وی جز اقلیتی که وابسته این کشورها هستند باقی مردم افغانستان چه پشتون، چه ازبک، تاجیک، هزاره و باقی اقلیتها هیچگاه باهم مشکل نداشته و همیشه در کنار هم زندگی کردهاند.
بارور بار دیگر تأکید میکند که مرزهای استعماری نمیتوانند قلب ملتهای جغرافیای فارسی را از هم جدا کنند. به همین دلیل او خود را شاعر خراسان و شاعر ایرانشهر میداند: «هرکجا مرز کشیدند شما پل بزنید/ حرف تهران و سمرقند و سرپل بزنید/ هرکه از جنگ سخن گفت بخندید بر او/ حرف از پنجره رو به تحمل بزنید/ نه بگویید به بتهای سیاسی نه نه/ روی گور همه تفرقهها گُل بزنید/ مشتی از خاک بخارا و گل نیشابور/ باهم آرید و به مخروبه کابل بزنید/ دختران قفس افتاده پامیر عزیز/ گلی از باغ خراسان به دو کاکل بزنید/ جام از بلخ بیارید و شراب از شیراز/ مستی هر دو جهان را به تغزل بزنید/ هرکجا مرز... ببخشید که آمد تکرار/ فرض بر این که- کشیدند، دوتا پل بزنید.»
نیم نگاه
شاید مردم مرا آواره بنامند، اما من خودم را اینجا آواره نمیدانم. من به زادگاه فردوسی آمدهام
برای این به ایران آمدم تا اگر ممکن باشد از یک بدنه جغرافیایی دیگر زبان فارسی، کارکردهای 20 ساله نسل امروز ادبیاتمان را دنبال کنم
امیدوارم فضا در ایران برای ما باز شود و فرهنگیان افغانستان به شعر و ادبیات افغانستان محور بدهند و حداقل ادبیات ما از خطر فراموشی در امان بماند
نه تنها امروز، بلکه از گذشتههای دور زمینه زندگی سالم برای مردم افغانستان وجود نداشته و بیشتر نسلهای با کیفیت افغانستان از سالهای دور از کشور متواری شدهاند
ترجیح میدهم به زبان فارسی به من فحش داده شود تا اینکه به زبان انگلیسی به من خوشامد بگویند. من زندگی را برمبنای اولویتهایی که در ذهنم و اهدافم دارم میبینم. شاید اینجا شرایط زندگی چندان مطلوب نباشد اما این فرصت به ما داده میشود که با زبان فارسی به فرهنگ افغانستان خدمت کنیم
ایران عضو جدید شانگهای شد
در پایان بیست و یکمین نشست سران سازمان شانگهای که در دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد، سران ۸ کشور عضو اصلی سازمان،
نظر موافق خود را با تبدیل عضویت جمهوری اسلامی ایران از عضو ناظر به عضو اصلی اعلام و اسناد مربوط به آن را امضا کردند
گرو سیاسی/ روز گذشته 26 شهریورماه سرانجام بعد از سالها تلاش دیپلماتیک، ایران در پایان بیستویکمین نشست سران «سازمان همکاریهای شانگهای» بهعنوان عضو دائم این سازمان همکاریهای اقتصادی پذیرفته شد و رهبران ۸ کشور عضو اصلی، نظر موافق خود را با تبدیل عضویت ایران از عضو ناظر به عضو اصلی اعلام کردند تا از این پس ایران بهعنوان عضو اصلی شانگهای با سایر کشورهای عضو همکاری و تعامل داشته باشد. این اتفاق در حالی روی داد که حضورآیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری در تاجیکستان بهعنوان میزبان این اجلاس، نخستین سفر خارجی او به شمار میآمد. نشستی که با پذیرش درخواست عضویت دائم ایران همراه شد و سبب شد نخستین عضویت کشورمان در یک سازمان منطقهای پس از چندین دهه رقم بخورد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان که همراه رئیس جمهوری کشورمان به تاجیکستان سفر کرده است در توئیتی ضمن اعلام این خبر افزوده که این عضویت راهبردی تأثیر مهمی بر روند همکاریهای همه جانبه ایران در راستای سیاست همسایگی و آسیامحور دارد. در اجلاس اخیر سران سازمان همکاری شانگهای که از روز پنجشنبه آغاز شد، علاوه بر رئیس جمهوری تاجیکستان بهعنوان کشور میزبان، سران قرقیزستان، قزاقستان، بلاروس، پاکستان، ترکمنستان و ازبکستان نیز حضور یافتند و رؤسای جمهوری روسیه، چین، هند و مغولستان نیز بهصورت مجازی در این نشست شرکت کردند. «نارندا مودی» نخستوزیر هند با استقبال از عضویت ایران در شانگهای اعلام کرد: «هند خواهان روابط تجاری نزدیکتر با آسیای مرکزی از طریق بندر چابهار در ایران است. سرمایهگذاری هند در بندر چابهار ایران برگرفته از این هدف است. اگر منطقه میخواهد از سوختهای فسیلی یا تجارت میان کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای بهرهمند شود، ما باید بر ارتباطات تأکید بیشتری بکنیم. هند متعهد به افزایش ارتباط خود با آسیای مرکزی است. ما معتقدیم ملتهای محصور در خشکی در آسیای میانه میتوانند از اتصال به بازار بزرگ هند نفع زیادی ببرند».
«ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهوری روسیه هم گفت: همه ما اهمیت زیادی برای همکاری سازمان همکاری شانگهای با کشورهایی قائل هستیم که به دنبال برقراری گفتمان آزاد و برابر با سازمان ما بوده و امکان ملحق شدن به فعالیتهای آن را در نظر دارند. در این زمینه، روسیه از تصمیم آغاز کردن روند عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای حمایت میکند که برای تأیید به شورای سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای اعلام شده است.وی افزود: ما همیشه طرفدار مشارکت کامل ایران در فعالیت این سازمان بودهایم چون این کشور نقش مهمی در اوراسیا دارد و مدتهاست که همکاری ثمربخشی با سازمان همکاری شانگهای داشته است. ورود ایران بدون شک به افزایش اقتدار بینالمللی این سازمان کمک خواهد کرد.
رئیسجمهوری چین هم از دیگر کشورهایی بود که از پیوستن ایران به شانگهای استقبال کرد. «شی جی پینگ» همچنین تصریح کرد که هرگونه موانع در تجارت و فناوری باید برداشته شود و این فرصتها در اختیار همه قرار گیرد و اعضا اجازه ندهند کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای مورد حمله کشورهای دیگر قرار گیرند.
پیشتر ایران در سال ۲۰۰۵ به همراه هند و پاکستان به عضویت ناظر سازمان شانگهای پذیرفته شد و در حالی که هند و پاکستان از سال ۲۰۱۷ به عضویت دائم این سازمان درآمدند ولی درخواست ایران برای عضویت دائم مورد قبول قرار نگرفت تا همچنان در کنار مغولستان، افغانستان و بلاروس بهعنوان عضو ناظر با این سازمان همکاری کنند.
بعد از گذر سالها سرانجام در نشست اخیر سازمان شانگهای که دیروز جمعه به پایان رسید، درخواست عضویت دائم ایران مورد موافقت 8 کشور عضو دائم این سازمان از جمله هند، قزاقستان، چین، قرقیزستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان قرار گرفت.
سازمان منطقهای شانگهای که در سال ۲۰۰۱ توسط سران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان تشکیل شد، اهدافی همچون ایجاد یک حلقه ارتباطی برای تعمیق همکاری مؤثر کشورهای عضو در زمینههای سیاسی، اقتصادی و تبادلات در موضوعات آموزش، انرژی، حملونقل، گردشگری و حفاظت از محیطزیست را دنبال میکند. علاوه بر همه اینها حفظ و تضمین صلح، امنیت و ثبات در منطقه و حرکت به سوی استقرار یک نظم سیاسی و اقتصادی جدید بینالمللی نیز از دیگر اهداف این سازمان به شمار میآید.
روند مرحله به مرحله پذیرش کامل
وزیر خارجه کشورمان پس از نشست سران سازمان همکاری شانگهای پذیرش عضویت دائمی ایران در این سازمان را دستاورد خیلی مهم دانست و گفت: مردم عزیزمان حتماً آثار آن را در برنامه اقتصادی دولت سیزدهم ملاحظه خواهند کرد البته روند عضویت دائم به گونهایاست که مرحله به مرحله گامهایی اتخاذ میشود که در هر مرحله یکی از حلقهها فعال میشود و در نهایت در یک پروسه حداکثر یک ساله تا یک سال و نیمه تمامی بخشهای مرتبط به عضویت دائمی ما به شبکه بزرگی که در میان کشورهای عضو شانگهای قرار دارد فعال بشوند. به گزارش ایسنا، وی افزود: این شروعی دقیق است اما به موازات آن جناب آقای رئیس جمهوری همان طور که در بخشهای مختلف خبری منتشر شد با سران کشورهای عضو شانگهای ملاقاتهای دوجانبه زیادی را داشتند. عمده ملاقاتهای ما حول محور همکاریهای اقتصادی و تجاری، همکاریهای گمرکی، ترانزیتی و انرژی میچرخید. در مواردی ما در این حوزهها دانشجویان زیادی هم داریم. بعضی از مشکلات دانشجویی و مشکلات تجار و بازرگانان که باید حل میشد مورد توجه قرار گرفت. به دلیل اینکه تعدادی از وزرای محترم همراه رئیس جمهوری هستند، ما بلافاصله بعد از هر ملاقات، ملاقاتهای دوجانبه وزرای همراه را با هیأتهای همتای خودشان ساماندهی کردیم.
«ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهوری روسیه هم گفت: همه ما اهمیت زیادی برای همکاری سازمان همکاری شانگهای با کشورهایی قائل هستیم که به دنبال برقراری گفتمان آزاد و برابر با سازمان ما بوده و امکان ملحق شدن به فعالیتهای آن را در نظر دارند. در این زمینه، روسیه از تصمیم آغاز کردن روند عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای حمایت میکند که برای تأیید به شورای سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای اعلام شده است.وی افزود: ما همیشه طرفدار مشارکت کامل ایران در فعالیت این سازمان بودهایم چون این کشور نقش مهمی در اوراسیا دارد و مدتهاست که همکاری ثمربخشی با سازمان همکاری شانگهای داشته است. ورود ایران بدون شک به افزایش اقتدار بینالمللی این سازمان کمک خواهد کرد.
رئیسجمهوری چین هم از دیگر کشورهایی بود که از پیوستن ایران به شانگهای استقبال کرد. «شی جی پینگ» همچنین تصریح کرد که هرگونه موانع در تجارت و فناوری باید برداشته شود و این فرصتها در اختیار همه قرار گیرد و اعضا اجازه ندهند کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای مورد حمله کشورهای دیگر قرار گیرند.
پیشتر ایران در سال ۲۰۰۵ به همراه هند و پاکستان به عضویت ناظر سازمان شانگهای پذیرفته شد و در حالی که هند و پاکستان از سال ۲۰۱۷ به عضویت دائم این سازمان درآمدند ولی درخواست ایران برای عضویت دائم مورد قبول قرار نگرفت تا همچنان در کنار مغولستان، افغانستان و بلاروس بهعنوان عضو ناظر با این سازمان همکاری کنند.
بعد از گذر سالها سرانجام در نشست اخیر سازمان شانگهای که دیروز جمعه به پایان رسید، درخواست عضویت دائم ایران مورد موافقت 8 کشور عضو دائم این سازمان از جمله هند، قزاقستان، چین، قرقیزستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان قرار گرفت.
سازمان منطقهای شانگهای که در سال ۲۰۰۱ توسط سران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان تشکیل شد، اهدافی همچون ایجاد یک حلقه ارتباطی برای تعمیق همکاری مؤثر کشورهای عضو در زمینههای سیاسی، اقتصادی و تبادلات در موضوعات آموزش، انرژی، حملونقل، گردشگری و حفاظت از محیطزیست را دنبال میکند. علاوه بر همه اینها حفظ و تضمین صلح، امنیت و ثبات در منطقه و حرکت به سوی استقرار یک نظم سیاسی و اقتصادی جدید بینالمللی نیز از دیگر اهداف این سازمان به شمار میآید.
روند مرحله به مرحله پذیرش کامل
وزیر خارجه کشورمان پس از نشست سران سازمان همکاری شانگهای پذیرش عضویت دائمی ایران در این سازمان را دستاورد خیلی مهم دانست و گفت: مردم عزیزمان حتماً آثار آن را در برنامه اقتصادی دولت سیزدهم ملاحظه خواهند کرد البته روند عضویت دائم به گونهایاست که مرحله به مرحله گامهایی اتخاذ میشود که در هر مرحله یکی از حلقهها فعال میشود و در نهایت در یک پروسه حداکثر یک ساله تا یک سال و نیمه تمامی بخشهای مرتبط به عضویت دائمی ما به شبکه بزرگی که در میان کشورهای عضو شانگهای قرار دارد فعال بشوند. به گزارش ایسنا، وی افزود: این شروعی دقیق است اما به موازات آن جناب آقای رئیس جمهوری همان طور که در بخشهای مختلف خبری منتشر شد با سران کشورهای عضو شانگهای ملاقاتهای دوجانبه زیادی را داشتند. عمده ملاقاتهای ما حول محور همکاریهای اقتصادی و تجاری، همکاریهای گمرکی، ترانزیتی و انرژی میچرخید. در مواردی ما در این حوزهها دانشجویان زیادی هم داریم. بعضی از مشکلات دانشجویی و مشکلات تجار و بازرگانان که باید حل میشد مورد توجه قرار گرفت. به دلیل اینکه تعدادی از وزرای محترم همراه رئیس جمهوری هستند، ما بلافاصله بعد از هر ملاقات، ملاقاتهای دوجانبه وزرای همراه را با هیأتهای همتای خودشان ساماندهی کردیم.
رئیس جمهوری در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای مطرح کرد
چند جانبه گرایی اقتصادی و تقویت سیاست همسایگی؛ جهت گیری دیپلماسی ایران
- دیدار رئیس جمهوری با رؤسای جمهوری ازبکستان، بلاروس، قزاقستان ،ترکمنستان و نخست وزیران پاکستان و ارمنستان
- آیت الله رئیسی در اجلاس پیمان امنیت دسته جمعی با موضوع افغانستان:حل مسائل افغانستان تنها از طریق گفت و گو بین افغانها امکانپذیر است
اعطای مدرک دکترای افتخاری دانشگاه ملی تاجیکستان به رئیس جمهوری
گروه سیاسی/ اولین سفر خارجی آیتالله سید ابراهیم رئیسی در مقام ریاست جمهوری به خارج از کشور همراه با یک دستاورد مهم سیاسی- اقتصادی بود. پذیرفتن عضویت دائم ایران در سازمان همکاریهای شانگهای رهاورد مهم این سفر به تاجیکستان محل برگزاری اجلاس اعضای این ائتلاف آسیایی بود.
با این حال رئیس جمهوری در سخنرانی خود و تشریح مواضع جمهوری اسلامی ایران بر سیاست بنیادین نظام و دولتش مبنی بر مخالفت با یکجانبهگرایی و همزمان مشارکت فعال در سازمانهای بینالمللی و چند جانبهگرایی تأکید کرد. او همچنین ظرفیتهای بالقوه و بالفعل تهران برای همکاری با کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای را یادآوری کرد و از جمله گفت که ایران حلقه وصل شمال به جنوب و غرب به شرق در آسیاست. رئیس جمهوری با اشاره به پرونده هستهای هم یادآور شد که دیپلماسی زمانی کارآمد است که همه طرفها در عمل به آن پایبند باشند و تهدید و فشار، پای دیپلماسی را سست میکند و دست آن را میبندد.
متن سخنرانی آیتالله رئیسی در اجلاس شانگهای به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم/ الحمدلله رب العالمین و صلیالله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین
جناب آقای امامعلی رحمان، رئیس محترم جمهوری تاجیکستان، رؤسای محترم جمهوری و نخستوزیران محترم، جناب آقای دبیر کل محترم سازمان همکاری شانگهای، رؤسای محترم هیأتهای بلندپایه، میهمانان گرانقدر؛ ابتدا مایلم مراتب تشکر و قدردانی خود را از جناب آقای امامعلی رحمان، رئیسجمهوری محترم کشور زیبا و فرهنگی تاجیکستان و مردم تاجیکستان به خاطر میهمان نوازی و میزبانی گرم این اجلاس و برنامهریزی بسیار خوب به عمل آمده طی دوره مدیریت ایشان بر سازمان، اعلام نمایم.
از فرصت استفاده میکنم و فرا رسیدن بیستمین سالگرد تأسیس سازمان همکاری شانگهای را به تمامی اعضای محترم تبریک گفته و امیدوارم سازمان شانگهای در ادامه نیز، مسیر بالنده خود را که موجب شده است در مدتی کوتاه جایگاه منطقهای و بینالمللی ممتازی را کسب نماید، تداوم بخشد. اجازه دهید خرسندی خود را از بابت حضور در این نشست مهم و تأثیرگذار که یکی از معدود فرصتهای گفتوگو برای تضمین صلح و همکاری واقعی در سطح منطقهای است، ابراز نمایم و از تمامی اعضای محترم برای عضویت دائمی ایران اسلامی صمیمانه تشکر نمایم.
آسیا خزانه فرهنگ و معنویت
خانمها و آقایان! توسعه فرهنگی، دستور کار اول همکاری بین کشورهای صاحب تمدن است. بخش عمده خزانه فرهنگ و معنویت جهان در آسیا قرار دارد. آسیا مهد تمدن بشری است و قلب تپنده آن در چین، هند، تاجیکستان و ایران فرهنگساز بوده است. فرهنگ و تمدن آسیایی همیشه با همگنی (Harmony)، صبر، ادب، احترام متقابل و خیرخواهی و در یک کلام، حکمت و عدالت همراه بوده است. بزرگترین ادیان ابراهیمی در آسیا بودهاند. معنویت، نیاز همیشگی بشریت و گمشده انسان امروز است. بحران معنویت زیرساخت همه بحرانهای جهان است. انحصارگرایی، خشونت و نقض حقوق بشر جلوههایی از پیامدهای دوری از معنویت است؛ ایران میتواند نقش مهمی در توسعه منطقهگرایی فرهنگی ایفا کند. عالیجنابان! زمانی که من ریاست جمهوری اسلامی را عهدهدار شدم، جهتگیری سیاست خارجی خود را تمرکز بر «چندجانبهگرایی اقتصادی» و تقویت «سیاست همسایگی» به معنی وسیع آن و تقویت حضور در سازمانهای منطقهای معرفی کردم. ترکیب دو ابتکار اوراسیایی و جاده - کمربند میتواند تحقق عینیبخشی از این رویکرد باشد و ظرفیتهای عظیم جمهوری اسلامی ایران به لحاظ ژئوپلیتیک، جمعیت، انرژی، حمل و نقل، نیروی انسانی و از همه مهمتر معنویت، فرهنگ و تمدن میتواند تحرک معناداری به این چشمانداز ببخشد. این منطقه در طول تاریخ پیوستگی شگرفی داشته است و احیای این پیوستگی از کارویژههای پیمان شانگهای و مورد تأکید جمهوری اسلامی ایران است. آسیا سرزمینی غنی از تمدنها و ارزشهاست. نقشآفرینی آسیا در عرصه بینالملل نیازمند حفظ تجانس (هارمونی) بین ملتها و تمدنهای خود است. ایران تجانس بین ملتها و تمدنهای آسیایی را تقویت میکند.
یکجانبهگرایی رو به زوال است
خانمها و آقایان؛ جهان وارد دوران جدیدی شده است. سلطهطلبی و یکجانبهگرایی رو به زوال است. نظام بینالملل به سوی چند قطبی شدن و بازتوزیع قدرت به سود کشورهای مستقل، در حال تغییر است. در شرایط کنونی صلح و امنیت جهانی از ناحیه سلطه طلبی و چالشهایی همچون تروریسم، افراطگرایی و جداییطلبی در معرض تهدید قرار دارد؛ تهدیدهایی که طیف وسیعی از کشورهای جهان و بویژه اعضا و شرکای سازمان همکاری شانگهای را هدف قرار داده است.آسیا همچون گذشتههای نه چندان دور در کانون تغییرات جهانی قرار دارد. حفظ و تقویت صلح در این پهنه گسترده، نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است. سازمان همکاری شانگهای و «روح حاکم بر آن» یعنی اعتماد متقابل، منافع مشترک، برابری، رایزنی مشترک، احترام به تنوع فرهنگی و توسعه مشترک، ابزار کلیدی در راستای حفظ صلح در قرن ۲۱ است.
صلح و توسعه از مسیر همکاری و هماهنگی کشورهای کلیدی این منطقه حاصل میشود. در این مسیر، شکلدهی و تقویت پیوندهای زیرساختی میان کشورهای مختلف اهمیت و ضرورت دارد. ابتکار کمربند - راه، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور شمال - جنوب بهعنوان طرحهای کلیدی در حوزه اتصالات زیرساختی میتوانند در تقویت منافع مشترک کشورهای در حال توسعه و تقویت صلح در این منطقه نقش ایفا نمایند. این پروژهها نه رقیب، بلکه مکمل یکدیگرند.
ایران حلقه وصل سه طرح زیرساختی فوق است. ایران میتواند از طریق کریدور شمال - جنوب حلقه وصل جنوب و شمال اوراسیا باشد و آسیای مرکزی و روسیه را به هند پیوند دهد. کریدور شمال-جنوب میتواند زیرساخت سخت همگرایی در قالب «اوراسیای بزرگ» را تقویت نماید. ایران در مسیر یکی از کریدورهای ابتکار کمربند و راه، یعنی کریدور چین آسیای مرکزی غرب آسیا قرار دارد و میتواند پیوند دهنده شرق و غرب اوراسیا باشد. همچنین بندر بزرگ چابهار ایران ظرفیت تبدیل شدن به مرکز تبادلات چندین کشور عضو و همسایه را به نحو ویژه دارد که با همت اعضا میتواند نمادی از همکاری همه اعضای سازمان شانگهای باشد.
خانمها و آقایان؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره مبتنی بر مشارکت فعال در سازمانهای بینالمللی، چندجانبهگرایی و مخالفت با یکجانبهگرایی بر پایه عدالت، همکاری، احترام متقابل و ضرورت ایفای نقش سازنده در مواجهه با چالشهای بینالمللی و منطقهای بوده است.
امروز نظام بینالملل با چالشها و مشکلات متعددی روبهرواست که حل آنها توسط یک دولت به تنهایی امکانپذیر نیست. چالش اول، همهگیری کرونا است که نه تنها سلامت ملتهای جهان را هدف قرار داده بلکه پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی قابل توجهی نیز در بر داشته است.
ما از تلاشهای اعضای سازمان شانگهای، بخصوص چین و روسیه و هند، برای کمک به واکسیناسیون جهانی تشکر میکنیم و آن را در راستای کمک به روح همکاری در عرصه بینالملل ارزیابی میدانیم. هرگونه اختلال در روند کمک به سلامت انسانها از طریق واکسیناسیون جهانی به بهانه تحریم، ضد حقوق بشر و جنایت علیه بشریت است. حل این مشکل، شدیداً نیازمند همکاری بینالمللی است و اعضای پیمان شانگهای پتانسیل فراوانی را در این زمینه دارند و جمهوری اسلامی ایران حاضر است در این زمینه فعالانه همکاری کند.
تروریسم اقتصادی از موانع کلیدی همگرایی منطقهای
تحریم یا تروریسم اقتصادی، چالش دیگری است که به مهمترین ابزار سلطه طلبان برای تحمیل اراده به دیگران بدل شده است. تحریم یا تروریسم اقتصادی از موانع کلیدی پیشبرد همگرایی منطقهای محسوب میشود. سازمان همکاری شانگهای به طراحی ساختارها و مکانیسمهای مقابله جمعی با تحریم نیاز دارد. تحریمهای یکجانبه تنها علیه یک کشور نیست بلکه همانگونه که در سالهای اخیر روشن شده تعداد بیشتری از کشورهای مستقل بویژه اعضای سازمان را در بر میگیرد. طراحی مکانیسمهای مقابله جمعی با تحریمهای یکجانبه در قالب این سازمان اهمیت و ضرورت دارد.
از سوی دیگر، ناامنی مخل توسعه و پیشرفت و تروریسم مانع رشد اقتصادی پایدار است. جمهوری اسلامی ایران با سابقه بیش از ۴۰ سال تقابل و مبارزه بیامان با تروریسم و افراطگرایی، خدمات شایستهای برای تحقق صلح و عدالت در منطقه غرب آسیا انجام داده است. ما همپیمان عراق و سوریه در تقابل با داعش و سایر جریانهای تروریستی بودهایم. شراکت راهبردی ایران و روسیه در مبارزه با تروریسم و افراطگرایی در سوریه، تجربهای ارزشمند و الگویی موفق برای همکاری با سایر شرکای منطقهای و فرامنطقهای در آینده است. اینجانب دست همکاری برای تحقق صلح و همپیمانی برای مبارزه با تروریسم و افراطگرایی به سوی همه دولتهای مشارکتکننده در این اجلاس دراز میکنم. ما نیازمند اقدام جمعی برای تأمین امنیت و عدالت بهعنوان زیرساختهای اصلی توسعه و پیشرفت هستیم. متأسفانه بیش از دو دهه مبارزه نمایشی امریکا با تروریسم در افغانستان و عراق، موجب از دست رفتن فرصتهای فراوان این دو کشور در تأمین امنیت و رفاه برای ملتهای خود گردید. امریکا چند سال است که این الگوی ناموفق را به سوریه نیز صادر کرده است. مراکز حضور و تحرک نیروهای امریکا در سوریه، از ناامنترین و بیثباتترین مناطق این کشور است. جمهوری اسلامی ایران معتقد به امنیت مشترک است و امنیت را تفکیک شده نمیداند. راه تأمین امنیت مشترک، راه بومی است که صرفاً با مشارکت قدرتهای منطقهای و بدون مداخله خارجی امکانپذیر است.
امریکا مسئول وضعیت امروز افغانستان است
همکاران محترم؛ مسئولیت وضعیت ایجاد شده در افغانستان، تماماً بر عهده امریکا و کشورهای همکار او در این مدت است. اما ما کشورهای منطقه باید شرایطی را فراهم کنیم تا مردم افغانستان بتوانند بر مشکلات خود چیره شوند و مسیری را برای آیندهای مطمئن ترسیم کنند. از نظر جمهوری اسلامی، این مهم تنها از طریق کمک کشورهای منطقه به مشارکت مؤثر همه اقوام در حاکمیت آینده افغانستان محقق خواهد شد. طبیعتاً کشورهای منطقه صرفاً نقش تسهیلگری دارند. دخالت خارجی در افغانستان بر مشکلات میافزاید و در نهایت، بر بیثباتی در آن کشور دامن میزند. بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران آماده است تمام توان خود را در خدمت ایجاد حکومتی فراگیر، همه شمول و مستقل در افغانستان قرار دهد و همانند تمامی این سالهای سخت که در کنار برادران و خواهران افغان خود بودهایم، به یاری آنان بشتابیم. لکن، مایلم تأکید کنم که تحقق چنین هدفی از عهده هیچ کشوری به تنهایی برنمیآید و نیازمند کار مشترک و سامان یافته در قالب سازوکارهای منطقهای است.
تهدید و فشار پای دیپلماسی را سست میکند
عالیجنابان؛ تأمین حقوق ملت ایران در حوزه برنامه صلحآمیز هستهای، تضمین منافع مشترک کشورهای در حال توسعه است. هیچ موضوعی نمیتواند فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را که در چهارچوب مقررات بینالمللی انجام میشود، دچار توقف نماید. دیپلماسی یکی از ابزارهای تأمین منافع ملی کشورهاست، ولی دیپلماسی زمانی کارآمد است که همه طرفها در عمل به آن پایبند باشند. تهدید و فشار، پای دیپلماسی را سست میکند و دست آن را میبندد. متأسفانه برخی طرفها با استفاده از ابزار تهدید و فشار تصور میکنند میتوانند دیپلماسی را به نفع خود رقم بزنند، در حالی که با این ترفند عملاً دیپلماسی را از میدان به در میکنند و آن را از کارایی میاندازند. جمهوری اسلامی ایران رفع تحریمها را حق تردیدناپذیر ملت ایران میداند و هر فرایندی را که خلاف این حق باشد در راستای منافع ملت ایران نمیداند. جمهوری اسلامی ایران ضمن احترام به رفتار مستقل کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای و به رسمیت نشناختن تحریمهای ظالمانه یکجانبه امریکا و عدم پیروی از سیاستهای تحریمی غیرقانونی این کشور، تقویت همکاریهای دوجانبه را بویژه در عرصه اقتصادی عامل مهمی در ارتقای نقش راهبردی سازمان همکاری شانگهای در اقتصاد جهانی میداند.
عالیجنابان؛ در پایان لازم میدانم، توجه اعضای سازمان را به ضرورت همکاری در موضوعات محیط زیستی در موضوعاتی مثل رشد فناوری، همکاریهای پساکرونا، امنیت سایبری، دیپلماسی مردمی و ارتباط قوی با مردم و برخورد سازمان یافته با جرایم سازمان یافته با مواد مخدر و تروریسم اعلام نمایم.
معتقدم اعضای سازمان شانگهای با اعتماد به پیشینه ریشه دار تمدنی خود میتوانند روشهای موجود برای دستیابی و گسترش صلح و امنیت را بر مبنای دیپلماسی و تعامل همهجانبه مبتنی بر عدالت و معنویت استوار نمایند. بار دیگر از رئیسجمهوری محترم تاجیکستان تشکر و قدردانی مینمایم. برای دولت و مردم این کشور آرزوی سعادت و بهروزی دارم و ریاست کشور ازبکستان را بر این سازمان تبریک عرض میکنم و در پایان یکبار دیگر از همه اعضای محترم برای عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران صمیمانه تقدیر و تشکر میکنم. از رئیسجمهوری محترم تاجیکستان، رئیسجمهوری محترم روسیه آقای پوتین و رئیسجمهوری محترم چین صمیمانه تشکر و قدردانی مینمایم.
با این حال رئیس جمهوری در سخنرانی خود و تشریح مواضع جمهوری اسلامی ایران بر سیاست بنیادین نظام و دولتش مبنی بر مخالفت با یکجانبهگرایی و همزمان مشارکت فعال در سازمانهای بینالمللی و چند جانبهگرایی تأکید کرد. او همچنین ظرفیتهای بالقوه و بالفعل تهران برای همکاری با کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای را یادآوری کرد و از جمله گفت که ایران حلقه وصل شمال به جنوب و غرب به شرق در آسیاست. رئیس جمهوری با اشاره به پرونده هستهای هم یادآور شد که دیپلماسی زمانی کارآمد است که همه طرفها در عمل به آن پایبند باشند و تهدید و فشار، پای دیپلماسی را سست میکند و دست آن را میبندد.
متن سخنرانی آیتالله رئیسی در اجلاس شانگهای به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم/ الحمدلله رب العالمین و صلیالله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین
جناب آقای امامعلی رحمان، رئیس محترم جمهوری تاجیکستان، رؤسای محترم جمهوری و نخستوزیران محترم، جناب آقای دبیر کل محترم سازمان همکاری شانگهای، رؤسای محترم هیأتهای بلندپایه، میهمانان گرانقدر؛ ابتدا مایلم مراتب تشکر و قدردانی خود را از جناب آقای امامعلی رحمان، رئیسجمهوری محترم کشور زیبا و فرهنگی تاجیکستان و مردم تاجیکستان به خاطر میهمان نوازی و میزبانی گرم این اجلاس و برنامهریزی بسیار خوب به عمل آمده طی دوره مدیریت ایشان بر سازمان، اعلام نمایم.
از فرصت استفاده میکنم و فرا رسیدن بیستمین سالگرد تأسیس سازمان همکاری شانگهای را به تمامی اعضای محترم تبریک گفته و امیدوارم سازمان شانگهای در ادامه نیز، مسیر بالنده خود را که موجب شده است در مدتی کوتاه جایگاه منطقهای و بینالمللی ممتازی را کسب نماید، تداوم بخشد. اجازه دهید خرسندی خود را از بابت حضور در این نشست مهم و تأثیرگذار که یکی از معدود فرصتهای گفتوگو برای تضمین صلح و همکاری واقعی در سطح منطقهای است، ابراز نمایم و از تمامی اعضای محترم برای عضویت دائمی ایران اسلامی صمیمانه تشکر نمایم.
آسیا خزانه فرهنگ و معنویت
خانمها و آقایان! توسعه فرهنگی، دستور کار اول همکاری بین کشورهای صاحب تمدن است. بخش عمده خزانه فرهنگ و معنویت جهان در آسیا قرار دارد. آسیا مهد تمدن بشری است و قلب تپنده آن در چین، هند، تاجیکستان و ایران فرهنگساز بوده است. فرهنگ و تمدن آسیایی همیشه با همگنی (Harmony)، صبر، ادب، احترام متقابل و خیرخواهی و در یک کلام، حکمت و عدالت همراه بوده است. بزرگترین ادیان ابراهیمی در آسیا بودهاند. معنویت، نیاز همیشگی بشریت و گمشده انسان امروز است. بحران معنویت زیرساخت همه بحرانهای جهان است. انحصارگرایی، خشونت و نقض حقوق بشر جلوههایی از پیامدهای دوری از معنویت است؛ ایران میتواند نقش مهمی در توسعه منطقهگرایی فرهنگی ایفا کند. عالیجنابان! زمانی که من ریاست جمهوری اسلامی را عهدهدار شدم، جهتگیری سیاست خارجی خود را تمرکز بر «چندجانبهگرایی اقتصادی» و تقویت «سیاست همسایگی» به معنی وسیع آن و تقویت حضور در سازمانهای منطقهای معرفی کردم. ترکیب دو ابتکار اوراسیایی و جاده - کمربند میتواند تحقق عینیبخشی از این رویکرد باشد و ظرفیتهای عظیم جمهوری اسلامی ایران به لحاظ ژئوپلیتیک، جمعیت، انرژی، حمل و نقل، نیروی انسانی و از همه مهمتر معنویت، فرهنگ و تمدن میتواند تحرک معناداری به این چشمانداز ببخشد. این منطقه در طول تاریخ پیوستگی شگرفی داشته است و احیای این پیوستگی از کارویژههای پیمان شانگهای و مورد تأکید جمهوری اسلامی ایران است. آسیا سرزمینی غنی از تمدنها و ارزشهاست. نقشآفرینی آسیا در عرصه بینالملل نیازمند حفظ تجانس (هارمونی) بین ملتها و تمدنهای خود است. ایران تجانس بین ملتها و تمدنهای آسیایی را تقویت میکند.
یکجانبهگرایی رو به زوال است
خانمها و آقایان؛ جهان وارد دوران جدیدی شده است. سلطهطلبی و یکجانبهگرایی رو به زوال است. نظام بینالملل به سوی چند قطبی شدن و بازتوزیع قدرت به سود کشورهای مستقل، در حال تغییر است. در شرایط کنونی صلح و امنیت جهانی از ناحیه سلطه طلبی و چالشهایی همچون تروریسم، افراطگرایی و جداییطلبی در معرض تهدید قرار دارد؛ تهدیدهایی که طیف وسیعی از کشورهای جهان و بویژه اعضا و شرکای سازمان همکاری شانگهای را هدف قرار داده است.آسیا همچون گذشتههای نه چندان دور در کانون تغییرات جهانی قرار دارد. حفظ و تقویت صلح در این پهنه گسترده، نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است. سازمان همکاری شانگهای و «روح حاکم بر آن» یعنی اعتماد متقابل، منافع مشترک، برابری، رایزنی مشترک، احترام به تنوع فرهنگی و توسعه مشترک، ابزار کلیدی در راستای حفظ صلح در قرن ۲۱ است.
صلح و توسعه از مسیر همکاری و هماهنگی کشورهای کلیدی این منطقه حاصل میشود. در این مسیر، شکلدهی و تقویت پیوندهای زیرساختی میان کشورهای مختلف اهمیت و ضرورت دارد. ابتکار کمربند - راه، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور شمال - جنوب بهعنوان طرحهای کلیدی در حوزه اتصالات زیرساختی میتوانند در تقویت منافع مشترک کشورهای در حال توسعه و تقویت صلح در این منطقه نقش ایفا نمایند. این پروژهها نه رقیب، بلکه مکمل یکدیگرند.
ایران حلقه وصل سه طرح زیرساختی فوق است. ایران میتواند از طریق کریدور شمال - جنوب حلقه وصل جنوب و شمال اوراسیا باشد و آسیای مرکزی و روسیه را به هند پیوند دهد. کریدور شمال-جنوب میتواند زیرساخت سخت همگرایی در قالب «اوراسیای بزرگ» را تقویت نماید. ایران در مسیر یکی از کریدورهای ابتکار کمربند و راه، یعنی کریدور چین آسیای مرکزی غرب آسیا قرار دارد و میتواند پیوند دهنده شرق و غرب اوراسیا باشد. همچنین بندر بزرگ چابهار ایران ظرفیت تبدیل شدن به مرکز تبادلات چندین کشور عضو و همسایه را به نحو ویژه دارد که با همت اعضا میتواند نمادی از همکاری همه اعضای سازمان شانگهای باشد.
خانمها و آقایان؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره مبتنی بر مشارکت فعال در سازمانهای بینالمللی، چندجانبهگرایی و مخالفت با یکجانبهگرایی بر پایه عدالت، همکاری، احترام متقابل و ضرورت ایفای نقش سازنده در مواجهه با چالشهای بینالمللی و منطقهای بوده است.
امروز نظام بینالملل با چالشها و مشکلات متعددی روبهرواست که حل آنها توسط یک دولت به تنهایی امکانپذیر نیست. چالش اول، همهگیری کرونا است که نه تنها سلامت ملتهای جهان را هدف قرار داده بلکه پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی قابل توجهی نیز در بر داشته است.
ما از تلاشهای اعضای سازمان شانگهای، بخصوص چین و روسیه و هند، برای کمک به واکسیناسیون جهانی تشکر میکنیم و آن را در راستای کمک به روح همکاری در عرصه بینالملل ارزیابی میدانیم. هرگونه اختلال در روند کمک به سلامت انسانها از طریق واکسیناسیون جهانی به بهانه تحریم، ضد حقوق بشر و جنایت علیه بشریت است. حل این مشکل، شدیداً نیازمند همکاری بینالمللی است و اعضای پیمان شانگهای پتانسیل فراوانی را در این زمینه دارند و جمهوری اسلامی ایران حاضر است در این زمینه فعالانه همکاری کند.
تروریسم اقتصادی از موانع کلیدی همگرایی منطقهای
تحریم یا تروریسم اقتصادی، چالش دیگری است که به مهمترین ابزار سلطه طلبان برای تحمیل اراده به دیگران بدل شده است. تحریم یا تروریسم اقتصادی از موانع کلیدی پیشبرد همگرایی منطقهای محسوب میشود. سازمان همکاری شانگهای به طراحی ساختارها و مکانیسمهای مقابله جمعی با تحریم نیاز دارد. تحریمهای یکجانبه تنها علیه یک کشور نیست بلکه همانگونه که در سالهای اخیر روشن شده تعداد بیشتری از کشورهای مستقل بویژه اعضای سازمان را در بر میگیرد. طراحی مکانیسمهای مقابله جمعی با تحریمهای یکجانبه در قالب این سازمان اهمیت و ضرورت دارد.
از سوی دیگر، ناامنی مخل توسعه و پیشرفت و تروریسم مانع رشد اقتصادی پایدار است. جمهوری اسلامی ایران با سابقه بیش از ۴۰ سال تقابل و مبارزه بیامان با تروریسم و افراطگرایی، خدمات شایستهای برای تحقق صلح و عدالت در منطقه غرب آسیا انجام داده است. ما همپیمان عراق و سوریه در تقابل با داعش و سایر جریانهای تروریستی بودهایم. شراکت راهبردی ایران و روسیه در مبارزه با تروریسم و افراطگرایی در سوریه، تجربهای ارزشمند و الگویی موفق برای همکاری با سایر شرکای منطقهای و فرامنطقهای در آینده است. اینجانب دست همکاری برای تحقق صلح و همپیمانی برای مبارزه با تروریسم و افراطگرایی به سوی همه دولتهای مشارکتکننده در این اجلاس دراز میکنم. ما نیازمند اقدام جمعی برای تأمین امنیت و عدالت بهعنوان زیرساختهای اصلی توسعه و پیشرفت هستیم. متأسفانه بیش از دو دهه مبارزه نمایشی امریکا با تروریسم در افغانستان و عراق، موجب از دست رفتن فرصتهای فراوان این دو کشور در تأمین امنیت و رفاه برای ملتهای خود گردید. امریکا چند سال است که این الگوی ناموفق را به سوریه نیز صادر کرده است. مراکز حضور و تحرک نیروهای امریکا در سوریه، از ناامنترین و بیثباتترین مناطق این کشور است. جمهوری اسلامی ایران معتقد به امنیت مشترک است و امنیت را تفکیک شده نمیداند. راه تأمین امنیت مشترک، راه بومی است که صرفاً با مشارکت قدرتهای منطقهای و بدون مداخله خارجی امکانپذیر است.
امریکا مسئول وضعیت امروز افغانستان است
همکاران محترم؛ مسئولیت وضعیت ایجاد شده در افغانستان، تماماً بر عهده امریکا و کشورهای همکار او در این مدت است. اما ما کشورهای منطقه باید شرایطی را فراهم کنیم تا مردم افغانستان بتوانند بر مشکلات خود چیره شوند و مسیری را برای آیندهای مطمئن ترسیم کنند. از نظر جمهوری اسلامی، این مهم تنها از طریق کمک کشورهای منطقه به مشارکت مؤثر همه اقوام در حاکمیت آینده افغانستان محقق خواهد شد. طبیعتاً کشورهای منطقه صرفاً نقش تسهیلگری دارند. دخالت خارجی در افغانستان بر مشکلات میافزاید و در نهایت، بر بیثباتی در آن کشور دامن میزند. بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران آماده است تمام توان خود را در خدمت ایجاد حکومتی فراگیر، همه شمول و مستقل در افغانستان قرار دهد و همانند تمامی این سالهای سخت که در کنار برادران و خواهران افغان خود بودهایم، به یاری آنان بشتابیم. لکن، مایلم تأکید کنم که تحقق چنین هدفی از عهده هیچ کشوری به تنهایی برنمیآید و نیازمند کار مشترک و سامان یافته در قالب سازوکارهای منطقهای است.
تهدید و فشار پای دیپلماسی را سست میکند
عالیجنابان؛ تأمین حقوق ملت ایران در حوزه برنامه صلحآمیز هستهای، تضمین منافع مشترک کشورهای در حال توسعه است. هیچ موضوعی نمیتواند فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را که در چهارچوب مقررات بینالمللی انجام میشود، دچار توقف نماید. دیپلماسی یکی از ابزارهای تأمین منافع ملی کشورهاست، ولی دیپلماسی زمانی کارآمد است که همه طرفها در عمل به آن پایبند باشند. تهدید و فشار، پای دیپلماسی را سست میکند و دست آن را میبندد. متأسفانه برخی طرفها با استفاده از ابزار تهدید و فشار تصور میکنند میتوانند دیپلماسی را به نفع خود رقم بزنند، در حالی که با این ترفند عملاً دیپلماسی را از میدان به در میکنند و آن را از کارایی میاندازند. جمهوری اسلامی ایران رفع تحریمها را حق تردیدناپذیر ملت ایران میداند و هر فرایندی را که خلاف این حق باشد در راستای منافع ملت ایران نمیداند. جمهوری اسلامی ایران ضمن احترام به رفتار مستقل کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای و به رسمیت نشناختن تحریمهای ظالمانه یکجانبه امریکا و عدم پیروی از سیاستهای تحریمی غیرقانونی این کشور، تقویت همکاریهای دوجانبه را بویژه در عرصه اقتصادی عامل مهمی در ارتقای نقش راهبردی سازمان همکاری شانگهای در اقتصاد جهانی میداند.
عالیجنابان؛ در پایان لازم میدانم، توجه اعضای سازمان را به ضرورت همکاری در موضوعات محیط زیستی در موضوعاتی مثل رشد فناوری، همکاریهای پساکرونا، امنیت سایبری، دیپلماسی مردمی و ارتباط قوی با مردم و برخورد سازمان یافته با جرایم سازمان یافته با مواد مخدر و تروریسم اعلام نمایم.
معتقدم اعضای سازمان شانگهای با اعتماد به پیشینه ریشه دار تمدنی خود میتوانند روشهای موجود برای دستیابی و گسترش صلح و امنیت را بر مبنای دیپلماسی و تعامل همهجانبه مبتنی بر عدالت و معنویت استوار نمایند. بار دیگر از رئیسجمهوری محترم تاجیکستان تشکر و قدردانی مینمایم. برای دولت و مردم این کشور آرزوی سعادت و بهروزی دارم و ریاست کشور ازبکستان را بر این سازمان تبریک عرض میکنم و در پایان یکبار دیگر از همه اعضای محترم برای عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران صمیمانه تقدیر و تشکر میکنم. از رئیسجمهوری محترم تاجیکستان، رئیسجمهوری محترم روسیه آقای پوتین و رئیسجمهوری محترم چین صمیمانه تشکر و قدردانی مینمایم.
گزارش «ایران» از همزمانی واردات محمولههای جدید واکسن و سرعت بالای واکسیناسیون در کشور
واکسیناسیون افراد بالای ۱۸ سال این هفته آغاز میشود
پرستو رفیعی / جدیدترین محموله واکسن کرونا شامل ۳۰۰ هزار دوز واکسن اسپوتنیکوی روسی و ۱۵۰ هزار دوز آسترازنکا وارد کشور شده است. این جدای از ۵ میلیون دوز واکسنی است که روز پنجشنبه در فرودگاه امام خمینی(ره) تحویل وزارت بهداشت شد. آنطور که کریم همتی رئیس جمعیت هلال احمرمی گوید این سومین محموله سنگین واکسن کرونا است و از اردیبهشت امسال تاکنون ۳۵ میلیون و ۳۹۰ هزار دوز واکسن توسط جمعیت هلال احمر وارد کشور شده است. سیل محمولههای واکسن به کشور در طی دوهفته با مدیریت و پیگیری شبانه روزی مسئولان دولت سیزدهم سبب شده روزهای بهتری برای واکسیناسیون و دستیابی به ایمنی در برابر ویروس کرونا و انواع جهش یافته آن رقم زده شود این اقدامات با چنان سرعتی در حال انجام است که حالا دیگر نوبت واکسیناسیون در کشور به متولدین سال 63 و قبل از آن رسیده و در برخی از استانها مانند همدان و قم برای تمام گروههای سنی بالای 18 سال واکسن تزریق میشود. علاوه بر آن، برای متولدین ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۳ که ساکن استانهای بوشهر، خراسان جنوبی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، کرمان، ایلام، کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی و هرمزگان هستند و پرونده بهداشت دارند، امکان ثبتنام و تزریق واکسن فراهم شده است.
گزارشها نشان میدهد مدیریت و نظارت بر روند واکسیناسیون در مقایسه با روزهای گذشته بهتر شده و رکوردها هر روز در حال شکسته شدن است. به گونهای که به گفته وزیر بهداشت، از ابتدا پنج میلیون دوز واکسن کرونا تا تیرماه سالجاری تزریق شده بود اما در یک و نیم ماه گذشته با تزریق ۳۵ میلیون دوز این آمار در کشور به ۴۱ میلیون و ۲۵۰ هزار و ۴۶۰ دوز رسید. این درحالی است که رکورد جهانی تزریق واکسیناسیون نیز در ایران شکسته شده است.
استان تهران به ۷ میلیون دوز واکسن نیاز دارد
آمارها نشان میدهد واردات واکسن در یک ماه گذشته بیش از ۲ برابر مجموع واکسنهای ماههای قبل بوده است و در پایتخت نیز پروسه واکسیناسیون با سرعت و بهصورت سه شیفته در حال انجام است. علیرضا زالی فرمانده ستاد مقابله با کرونا استان تهران نیز درباره برنامه ۱۰ روزه پوشش واکسیناسیون افراد بالای ۱۸ سال در تهران میگوید: با ۷ میلیون دوز که ۶ میلیون آن مربوط به دوز اول است، این برنامه انجام خواهد شد و اگر بخواهیم کل واکسیناسیون تهران را انجام دهیم به ۲۰ میلیون دوز واکسن نیاز داریم و تا روز گذشته هفت میلیون و ۱۲۵ هزار واکسن در تهران تزریق شده، یعنی ما به ۱۳ میلیون واکسن دیگر برای پوشش کامل دو دوز تهران نیازمندیم. او تأکید میکند که برای واکسیناسیون در این ۱۰ روز ۱۳ میلیون واکسن مورد نیاز نیست و با ۷ میلیون دوز که شش میلیون آن مربوط به دوز اول است، این کار انجام خواهد شد. وی همچنین از بستری یک هزار و ۵۰ بیمار جدید در بیمارستانها، بستری ۱۴۳ بیمار جدید در بخش ویژه خبر میدهد و اظهار میکند: اکنون یک هزار و ۷۰۰ بیمار در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند و این آمار نیز روبه کاهش است. به گفته زالی درحال حاضر بیش از ۲۱٠ مرکز تجمیعی و غیر تجمیعی در تهران راهاندازی شده و بهصورت دو شیفته و سه شیفته در حال خدمترسانی به شهروندان تهرانی هستند. اما از آنجایی که حفظ سلامتی مردم در هنگام تزریق واکسن جزو اولویتهای ستاد مقابله با کرونا است به همین منظور بیشتر مراکز واکسیناسیون پایتخت بهصورت دو شیفته در شیفت صبح و بعدازظهر فعالیت میکنند. هرچند برای تسریع فرایند واکسیناسیون تهران باید در روزهای آتی حداقل ۹۵ مرکز واکسیناسیون دیگر راهاندازی شود.
راهاندازی ۵ مرکز تولید واکسن در کشور
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز در سفر به همدان از راهاندازی 5 مرکز تولید واکسن در کشور خبر میدهد و میگوید که این امر به شتاب گرفتن روند واکسیناسیون در کشورو بینیازی از واردات واکسن کمک میکند. او درباره بازگشایی دانشگاهها و مدارس هم میگوید: تعطیلی مراکز علمی و مدارس ضربه شدیدی به حوزه آموزش وارد کرد بنابراین باید زمینه بازگشایی دانشگاهها و مدارس از سوی دانشگاه علوم پزشکی فراهم شود. عیناللهی با اشاره به اینکه واکسیناسیون کودکان ۷ تا ۱۸ سال از ۲ هفته آینده شروع میشود میافزاید : مدارس در صورت واکسینه شدن تمام دانشآموزان و والدین آنها بازگشایی میشود.
جمعیت 10 میلیونی بالای 18 سال در پایتخت
بهگفته سرپرست دانشگاه علوم پزشکی تهران بیش از ۶۰ درصد از ابتلا به بیماری کرونا، در کشور، در تهران به روز می کند و منتشر و جابهجا میشود، این کلانشهر باید مورد توجه قرار گیرد تا از این طریق بتوان از انتشار و جابهجایی ویروس جلوگیری و در نهایت بیماری را کنترل کرد. دکتر حسین قناعتی بر این باور است تهران به مرکز گسترش کرونا در کشور تبدیل شده است و اگر شیوع این بیماری در این کلانشهر کنترل شود در حد قابل قبولی میتوان بیماری را مهار کرد. از اینرو تمهیدات و برنامههای جدیدی در دستور کار قرار گرفته است. به گفته استاندار تهران مقرر شده است تا روند واکسیناسیون از روز سهشنبه در استان تهران بیش از گذشته سرعت گیرد بهطوریکه از روز سهشنبه و ظرف ۱۰ روز واکسیناسیون برای افراد بالای ۱۸ سال انجام خواهد شد و همه افراد هدف، دوز اول واکسن را دریافت میکنند و قطعاً تزریق دوز اول و دوم به موازات هم انجام میشود.همچنین محسنی بندپی تأکید کرده است که ۱۰ میلیون و ۶۸۲ هزار نفر جمعیت بالای ۱۸ سال در استان داریم و علاوه بر افزایش واکسیناسیون در مراکز تجمیعی، شرکتهایی مثل ایرانخودرو و سایپا اعلام آمادگی کردند که روزانه ۱۰ هزار واکسن به افرادی غیر از جامعه هدف خودشان تزریق کنند.
نوبتدهی هوشمند دوز دوم واکسن کرونا راهاندازی شد
نوبت دهی هوشمند یکی از راهکارهای اثربخشی است که میتواند مانع ازدحام و سردرگمی شهروندان در مراکز واکسیناسیون شود. چراکه این روزها همه انواع واکسن در یک مرکز وجود ندارد و برخی برای تزریق دوز دوم باید به مراکز متعددی مراجعه کنند.
مرکز مدیریت آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت برای رفع این مشکل سامانه نوبتدهی هوشمند دوز دوم واکسن کرونا را راهاندازی کرده است. به این ترتیب افرادی که دوز اول واکسن کرونا را دریافت کردهاند میتوانند از یک هفته قبل از تاریخ اعلام شده برای دریافت دوز دوم، از طریق سامانه salamat.gov.ir محل، تاریخ و ساعت دریافت دوز دوم خود را انتخاب کنند. این سامانه براساس نوع واکسن دوز اول تزریق شده به هر فرد، مراکزی را نمایش میدهد که امکان تزریق دوز دوم همان واکسن را دارند. بدین ترتیب از معطلی و ازدحام مراجعهکنندگان در پایگاههای واکسیناسیون برای تزریق دوز دوم جلوگیری خواهد شد.
گزارشها نشان میدهد مدیریت و نظارت بر روند واکسیناسیون در مقایسه با روزهای گذشته بهتر شده و رکوردها هر روز در حال شکسته شدن است. به گونهای که به گفته وزیر بهداشت، از ابتدا پنج میلیون دوز واکسن کرونا تا تیرماه سالجاری تزریق شده بود اما در یک و نیم ماه گذشته با تزریق ۳۵ میلیون دوز این آمار در کشور به ۴۱ میلیون و ۲۵۰ هزار و ۴۶۰ دوز رسید. این درحالی است که رکورد جهانی تزریق واکسیناسیون نیز در ایران شکسته شده است.
استان تهران به ۷ میلیون دوز واکسن نیاز دارد
آمارها نشان میدهد واردات واکسن در یک ماه گذشته بیش از ۲ برابر مجموع واکسنهای ماههای قبل بوده است و در پایتخت نیز پروسه واکسیناسیون با سرعت و بهصورت سه شیفته در حال انجام است. علیرضا زالی فرمانده ستاد مقابله با کرونا استان تهران نیز درباره برنامه ۱۰ روزه پوشش واکسیناسیون افراد بالای ۱۸ سال در تهران میگوید: با ۷ میلیون دوز که ۶ میلیون آن مربوط به دوز اول است، این برنامه انجام خواهد شد و اگر بخواهیم کل واکسیناسیون تهران را انجام دهیم به ۲۰ میلیون دوز واکسن نیاز داریم و تا روز گذشته هفت میلیون و ۱۲۵ هزار واکسن در تهران تزریق شده، یعنی ما به ۱۳ میلیون واکسن دیگر برای پوشش کامل دو دوز تهران نیازمندیم. او تأکید میکند که برای واکسیناسیون در این ۱۰ روز ۱۳ میلیون واکسن مورد نیاز نیست و با ۷ میلیون دوز که شش میلیون آن مربوط به دوز اول است، این کار انجام خواهد شد. وی همچنین از بستری یک هزار و ۵۰ بیمار جدید در بیمارستانها، بستری ۱۴۳ بیمار جدید در بخش ویژه خبر میدهد و اظهار میکند: اکنون یک هزار و ۷۰۰ بیمار در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند و این آمار نیز روبه کاهش است. به گفته زالی درحال حاضر بیش از ۲۱٠ مرکز تجمیعی و غیر تجمیعی در تهران راهاندازی شده و بهصورت دو شیفته و سه شیفته در حال خدمترسانی به شهروندان تهرانی هستند. اما از آنجایی که حفظ سلامتی مردم در هنگام تزریق واکسن جزو اولویتهای ستاد مقابله با کرونا است به همین منظور بیشتر مراکز واکسیناسیون پایتخت بهصورت دو شیفته در شیفت صبح و بعدازظهر فعالیت میکنند. هرچند برای تسریع فرایند واکسیناسیون تهران باید در روزهای آتی حداقل ۹۵ مرکز واکسیناسیون دیگر راهاندازی شود.
راهاندازی ۵ مرکز تولید واکسن در کشور
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز در سفر به همدان از راهاندازی 5 مرکز تولید واکسن در کشور خبر میدهد و میگوید که این امر به شتاب گرفتن روند واکسیناسیون در کشورو بینیازی از واردات واکسن کمک میکند. او درباره بازگشایی دانشگاهها و مدارس هم میگوید: تعطیلی مراکز علمی و مدارس ضربه شدیدی به حوزه آموزش وارد کرد بنابراین باید زمینه بازگشایی دانشگاهها و مدارس از سوی دانشگاه علوم پزشکی فراهم شود. عیناللهی با اشاره به اینکه واکسیناسیون کودکان ۷ تا ۱۸ سال از ۲ هفته آینده شروع میشود میافزاید : مدارس در صورت واکسینه شدن تمام دانشآموزان و والدین آنها بازگشایی میشود.
جمعیت 10 میلیونی بالای 18 سال در پایتخت
بهگفته سرپرست دانشگاه علوم پزشکی تهران بیش از ۶۰ درصد از ابتلا به بیماری کرونا، در کشور، در تهران به روز می کند و منتشر و جابهجا میشود، این کلانشهر باید مورد توجه قرار گیرد تا از این طریق بتوان از انتشار و جابهجایی ویروس جلوگیری و در نهایت بیماری را کنترل کرد. دکتر حسین قناعتی بر این باور است تهران به مرکز گسترش کرونا در کشور تبدیل شده است و اگر شیوع این بیماری در این کلانشهر کنترل شود در حد قابل قبولی میتوان بیماری را مهار کرد. از اینرو تمهیدات و برنامههای جدیدی در دستور کار قرار گرفته است. به گفته استاندار تهران مقرر شده است تا روند واکسیناسیون از روز سهشنبه در استان تهران بیش از گذشته سرعت گیرد بهطوریکه از روز سهشنبه و ظرف ۱۰ روز واکسیناسیون برای افراد بالای ۱۸ سال انجام خواهد شد و همه افراد هدف، دوز اول واکسن را دریافت میکنند و قطعاً تزریق دوز اول و دوم به موازات هم انجام میشود.همچنین محسنی بندپی تأکید کرده است که ۱۰ میلیون و ۶۸۲ هزار نفر جمعیت بالای ۱۸ سال در استان داریم و علاوه بر افزایش واکسیناسیون در مراکز تجمیعی، شرکتهایی مثل ایرانخودرو و سایپا اعلام آمادگی کردند که روزانه ۱۰ هزار واکسن به افرادی غیر از جامعه هدف خودشان تزریق کنند.
نوبتدهی هوشمند دوز دوم واکسن کرونا راهاندازی شد
نوبت دهی هوشمند یکی از راهکارهای اثربخشی است که میتواند مانع ازدحام و سردرگمی شهروندان در مراکز واکسیناسیون شود. چراکه این روزها همه انواع واکسن در یک مرکز وجود ندارد و برخی برای تزریق دوز دوم باید به مراکز متعددی مراجعه کنند.
مرکز مدیریت آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت برای رفع این مشکل سامانه نوبتدهی هوشمند دوز دوم واکسن کرونا را راهاندازی کرده است. به این ترتیب افرادی که دوز اول واکسن کرونا را دریافت کردهاند میتوانند از یک هفته قبل از تاریخ اعلام شده برای دریافت دوز دوم، از طریق سامانه salamat.gov.ir محل، تاریخ و ساعت دریافت دوز دوم خود را انتخاب کنند. این سامانه براساس نوع واکسن دوز اول تزریق شده به هر فرد، مراکزی را نمایش میدهد که امکان تزریق دوز دوم همان واکسن را دارند. بدین ترتیب از معطلی و ازدحام مراجعهکنندگان در پایگاههای واکسیناسیون برای تزریق دوز دوم جلوگیری خواهد شد.
دربازدید سرزده معاون اول رئیس جمهوری صورت گرفت
تأکید بر توزیع مایحتاج مورد نیاز مردم با قیمت مناسب
معاون اول رئیس جمهوری ظهر جمعه (دیروز) با حضور در شرکت شیر پاستوریزه پگاه تهران از بخشهای مختلف این مجتمع بزرگ لبنی بازدید کرد.
مخبر در این بازدید که با همراهی سیدرضا فاطمی امین وزیر صنعت، معدن و تجارت انجام شد، با توضیحات مدیرعامل این کارخانه پیرامون روند کاری بخشهای مختلف این مجموعه، در جریان مشکلات صنایع لبنی و دغدغههای تولیدکنندگان این صنعت قرار گرفت. معاون اول رئیس جمهوری در این بازدید با اشاره به اهمیت موضوع سلامت مردم برای دولت سیزدهم، بر ضرورت ثبات قیمت لبنیات در کشور تأکید کرد. دکتر مخبر با اشاره به تأثیر محصولات لبنی بر سلامت مردم و ضرورت افزایش سرانه مصرف شیر و سایر محصولات لبنیاتی در کشور، اظهار داشت: باید با همکاری و هماهنگی دولت با بخش خصوصی و کشاورزان و دامداران بازار این صنعت در کشور را رونق و ثبات بخشید. همچنین معاون اول رئیس جمهوری صبح دیروز با حضور در میدان میوه و ترهبار آزادی از بخشهای مختلف این مرکز بازدید کرد. محمد مخبر در این بازدید که به صورت سرزده انجام شد، ضمن گفتوگوی صمیمانه با مردم، از نزدیک در جریان مطالبات، انتقادها و پیشنهادهای آنها قرار گرفت.
معاون اول رئیس جمهوری همچنین با توضیحات مسئولان میدان میوه و ترهبار آزادی در جریان روند کاری بخشهای مختلف این مجموعه قرار گرفت و بر توزیع مایحتاج مورد نیاز مردم با قیمت مناسب تأکید کرد.
مخبر در این بازدید که با همراهی سیدرضا فاطمی امین وزیر صنعت، معدن و تجارت انجام شد، با توضیحات مدیرعامل این کارخانه پیرامون روند کاری بخشهای مختلف این مجموعه، در جریان مشکلات صنایع لبنی و دغدغههای تولیدکنندگان این صنعت قرار گرفت. معاون اول رئیس جمهوری در این بازدید با اشاره به اهمیت موضوع سلامت مردم برای دولت سیزدهم، بر ضرورت ثبات قیمت لبنیات در کشور تأکید کرد. دکتر مخبر با اشاره به تأثیر محصولات لبنی بر سلامت مردم و ضرورت افزایش سرانه مصرف شیر و سایر محصولات لبنیاتی در کشور، اظهار داشت: باید با همکاری و هماهنگی دولت با بخش خصوصی و کشاورزان و دامداران بازار این صنعت در کشور را رونق و ثبات بخشید. همچنین معاون اول رئیس جمهوری صبح دیروز با حضور در میدان میوه و ترهبار آزادی از بخشهای مختلف این مرکز بازدید کرد. محمد مخبر در این بازدید که به صورت سرزده انجام شد، ضمن گفتوگوی صمیمانه با مردم، از نزدیک در جریان مطالبات، انتقادها و پیشنهادهای آنها قرار گرفت.
معاون اول رئیس جمهوری همچنین با توضیحات مسئولان میدان میوه و ترهبار آزادی در جریان روند کاری بخشهای مختلف این مجموعه قرار گرفت و بر توزیع مایحتاج مورد نیاز مردم با قیمت مناسب تأکید کرد.
گفتوگوی «ایران» با سخنگوی شبکه شاد در آستانه بازگشایی مدارس
آموزش مجازی 13 میلیون دانشآموز با نسخه جدید «شاد»
هدی هاشمی
خبرنگار
فعالیت مجدد شبکه «شاد» این روزها و با نزدیک شدن به مهرماه دوباره بر سر زبان مسئولان آموزشی کشور افتاده است. اپلیکیشنی که یکسال پیش، وزارت آموزش و پرورش آن را بهعنوان پلتفرم اختصاصی آموزش مجازی در مدارس کشور معرفی کرده و از خانوادهها و معلمان خواسته تا آموزش مجازی را در بستر این شبکه ادامه دهند. حالا شاد یک سالی است که جایگزین کلاس درس دانشآموزان شده و البته برگزاری این کلاس درس مجازی برای معلمان و دانشآموزان چندان راحت هم نبوده. خانوادهها بارها گفتند که شاد قطعی و وصلی بسیار دارد. جذابیتی برای دانشآموزشان ندارد و روی هر تلفن همراه و تبلتی هم نصب نمیشود. معلمان هم از سرعت کند اینترنت شاد گفتند و اینکه، برخی از دانشآموزان احراز هویت نمیشوند. وویسها و فایلهای ویدیویی بسختی ارسال میشود. همه این مشکلات موجب شد تا برخی از معلمان آموزش مجازی را در فضاهای دیگر پیام رسان ها دنبال کنند. حالا یک هفته مانده به بازگشایی مدارس، مسئولان شبکه شاد از ارتقای سطح کیفی آن خبر میدهند. آنطور که حسین صادقی، سخنگوی اپلیکیشن شاد میگوید: «موانع پیشین تا حد قابل قبولی حل شده است و با توجه به امکانات و قابلیتهای جدیدی که روی نسخه به روز شده شاد تعبیه شده، مانع از خروج معلمان از این بستر خواهد شد. مثلاً سرورهای شبکه ارتقا یافته است. امکان تبادل صوتی همزمان معلم و دانشآموزان فراهم شده و شیوه احراز هویت معلم و دانشآموز نسبت به سال گذشته تغییرات محسوسی پیدا کرده است. علاوه بر این تغییرات محسوسی در ظاهر این شبکه ایجاد شده که جذابیت بصری بیشتری در مخاطب ایجاد میکند. در قابلیتهای نسخه جدید شاد، امکان برگزاری آزمون آنلاین هم وجود دارد.» با حسین صادقی سخنگوی شبکه شاد گفتوگویی کردهایم که در زیر میخوانید:
شما بارها اعلام کردید که موانع شاد برطرف شده است اما معلمان که در این بستر آموزش میدهند بر این باورند که شبکه شاد مشکلات زیادی دارد و نمیتوانند برای برخی از درسها از این اپلیکیشن استفاده کنند. کلاس درس برخی از معلمان در فضای دیگر پیامرسانها برگزار میشود و در این میان هزینههای اینترنت برای خانوادهها سنگین میشود. آیا پیشبینی کردید که بستههای اینترنتی به خانوادهها بدهید؟
امسال تمام مشکلات شاد را بررسی کردیم و با توجه به تمهیداتی که فراهم شده است، موانع پیشین تا حد قابل قبولی حل شده است و با توجه به امکانات و قابلیتهای جدیدی که روی نسخه به روز شده شاد تعبیه شده، مانع از خروج معلمان از این بستر خواهد شد. مثلاً سرورهای شبکه ارتقا یافته است و در نسخه جدید شبکه شاد برای سال تحصیلی جدید، امکان تبادل صوتی همزمان معلم و دانشآموزان فراهم شده و در واقع یک اتاق صوتی راهاندازی شده که این امکان را به معلم میدهد تا به طور همزمان با چند دانشآموز گفتوگو داشته باشد همچنین اغلب معلمانی که در سال گذشته از شبکه شاد خارج شدند، درمدارس غیردولتی تدریس میکردند و تعداد معلمان رسمی خارج شده از شبکه شاد قابل توجه نبود و یا در ساعات پیک ترافیک شبکه شاد اتفاق میافتاد که موقتی بود برای همین شیوه احراز هویت معلم و دانشآموز نسبت به سال گذشته تغییرات محسوسی پیدا کرده و اطلاعات معلم و دانشآموز در شبکه شاد بهطور متمرکز از سامانه سیدا تغذیه میشود و به نوعی توزیع کلاس درس، بدون ثبت ابلاغ معلم امکانپذیر نخواهد بود.
اما در خصوص هزینههای اینترنت دانشآموزان این نوید را میدهم که هیچ هزینهای به کاربران شاد تحمیل نخواهد شد، لذا توصیه میکنم این شبکه آموزشی را باور داشته باشیم و فعالیتهای آموزشی را در همین بستر ادامه دهیم.
بفرمایید چند گیگابایت اینترنت به معلمان داده میشود؟ چرا که برخی معلمان میگویند در شرایطی که روزانه چند ساعت آموزش مجازی دارند این حجم از اینترنت، پاسخگوی نیاز آنها نیست.
درباره میزان تخصیص اینترنت هدیه به معلمان هنوز تصمیم روشنی گرفته نشده و با توجه به همکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، پیشبینی میشود همانند سال گذشته بستههای اینترنت مورد نیاز معلمان از همین محل تأمین شود. سال گذشته در آغاز حضور معلمان برای آموزش مجازی، وزارت ارتباطات با هدف ایجاد سهولت در ارائه محتواهای آموزشی، بسته اینترنتی سه ماهه با حجم 20 گیگابایت به معلمان داد که این هدیه در اسفند 99 مجدداً با حجم 60 گیگابایت ارائه شد.
یکی از معضلات اصلی شاد سرعت پایین و کندی آن است. سرعت شاد بخصوص در ساعات پیک ترافیک پایین تر میآید و معلمان میگویند که وویسهای دانشآموزان به آنها نمیرسد یا لایوها قطع و وصل میشود. برای افزایش سرعت شاد چه اقدامی کردید؟
ظرفیت سرورهای شبکه شاد ارتقا پیدا کرده است. البته با حذف 45 میلیارد فایلهای حجیم مبادله شده در جریان آموزشی سال گذشته که فضای زیادی از سرورها را اشغال کرده بود و نیز توزیع نحوه آموزشها به روش حضوری و تلویزیونی باعث کاهش بار ترافیک شبکه شاد میشود ما اینگونه میتوانیم بر سرعت گردش اطلاعات در این شبکه اضافه کنیم.
سال گذشته یکی از مهمترین مشکلاتی که خانوادهها داشتند این بود که هر تلفن یا تبلتی به خانواده اجازه نصب اپلیکیشن شاد را نمیداد. همین موضوع موجب شد تا برخی از خانواده ها برای خرید گوشی و تبلت اقدام کنند آیا این مشکل برای امسال برطرف شده است؟
اپلیکیشن شاد همانند هر نرمافزار کاربردی دیگر روی تمامی گوشیهای اندروید قابل نصب و استفاده است. اما روی گوشیهای ios امکان نصب ندارد و باید از نسخه وب آن استفاده کرد.
آیا پیشبینی کرده اید که امسال در شبکه شاد چه تعداد دانشآموز حضور داشته باشند و چه تعداد معلم و دانشآموز در شاد هستند؟
با توجه به نقل و انتقال برخی معلمان و جابهجایی دانشآموزان، هنوز کلاسهای درس و صدور ابلاغ تدریس بهطور 100 درصدی انجام نشده است، نمیتوان آمار دقیقی ارائه داد ولی در سال گذشته قریب 116 هزار نفر مدیر مدرسه، 732 هزار معلم و تعداد 12 میلیون و 800 هزار نفر در شاد فعالیت داشتند. البته شاد جایگاه خود را در میان معلمان و دانشآموزان پیدا کرده است این را آمارهای ما از میزان استفاده از شبکه شاد نشان میدهد. با این حال بر اساس آمار موجود در سال گذشته حدود 12 درصد دانشآموزان از هیچ یک از بسترهای فضای مجازی برای آموزش استفاده نکردند! که عدم دسترسی به اینترنت یا ابزارها و تجهیزات هوشمند آموزشی از مهمترین دلایل عدم استفاده دانشآموزان از شبکه شاد بوده است. پیشبینی میکنیم امسال با اجرای طرح هدایت و تخصیص اعتبارات خوبی که برای تأمین تبلت دانشآموزی در نظر گرفته شده است، ازتعداد دانشآموزانی که امکان استفاده از شاد را نداشتند، کم کنیم.
دانشآموزان کدام استانها کمترین حضور را در شبکه شاد داشتند؟
اغلب استانهای محروم کشورمشکل دارند. دانشآموزان استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کهگیلویه و بویراحمد کمترین فعالیت را در شبکه شاد داشتند و عمدهترین علت آن محرومیت این استانها بوده است.
ضریب پوشش شبکه شاد در کشور بخصوص مناطق محروم چقدر است؟
ضریب پوشش شاد یا هر بستر مجازی دیگر به ضریب پوشش اینترنت استانها بستگی دارد و انتظار داریم با همراهی دستگاههای ذیربط و اقدامات توسعهای پوشش شبکه شاد بویژه در مناطق محروم افزایش یابد تا شاهد بسط و توسعه عدالت آموزشی در تمام کشور باشیم.
تدریس در فضای مجازی متفاوتتر از فضای حضوری است و معلمان پارسال در تدریس آنلاین مشکلات بسیاری با محتوای کتابها داشتند. «ناهماهنگی بین کتابهای قدیمی و فضای آموزشی جدید» و «سختیهای تولید محتوا» از جمله مشکلات مربوط به این بخش بوده، برای این موضوع چه برنامهای دارید؟
برای سال تحصیلی پیش رو کتابهای درسی به QR Code مجهز شدهاند و با توجه به قابلیت اسکن QR در نسخه جدید شبکه شاد، این مشکل کمتر بروز خواهد کرد. درباره تولید محتوای الکترونیکی، امسال به همت سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، جشنواره تولید محتوا برگزار شد که مقرر شده تا محتوای برگزیدگان جشنواره در محیط شاد به اشتراک گذاشته شود، لذا این امرکمک شایانی به معلمان خواهد کرد تا با محتوای استاندارد آشنا شده و یا از محتوای تولید شده در امر آموزش بهرهمند شوند. علاوه بر آن بر اساس تصمیم شورای راهبری شاد، یک دوره آموزشی 24 ساعته برای همین منظور در نظر گرفته شده تا معلمان نیز مهارت لازم را برای تولید محتوای الکترونیکی مورد نیازشان به دست آورند.
در سال گذشته امکان آزمون آنلاین در این شبکه وجود نداشت. اگر چنین امکانی امسال در این برنامه وجود داشته باشد آیا امتحان با صحت و دقت بیشتری برگزار میشود؟
بله. یکی دیگر از قابلیتهای نسخه جدید شاد، امکان برگزاری آزمون آنلاین است. این امکان به دغدغه بسیاری از معلمان پایان میدهد و کمک خواهد کرد تا فرایند طراحی و برگزاری امتحان از سوی معلمان تسهیل شده و ضریب اطمینان بیشتری در نتایج آن ایجاد کند.
امسال در تدریس معلمان چه جذابیتهای تصویری در شبکه شاد ایجاد کردید تا درسها برای دانشآموزان خسته کننده نباشد؟
تغییرات محسوسی در ظاهر این شبکه ایجاد شده که جذابیت بصری بیشتری برای مخاطب دارد، پیشنهادهای خوبی از سوی اعضای کمیته اجرایی ارائه شده است که در صورت افزوده شدن به شبکه شاد، تقریباً پاسخگوی ذائقه اغلب کاربران خواهد بود و کمک خواهد کرد تا محیط شاد، به معنای واقعی کلمه«شاد» باشد و اجازه ندهد تا خستگی بر کاربران غالب شود.
با توجه به جمعیت دانشآموزی و مشکلات احتمالی که ممکن است برای شاد به وجود آید بفرمایید، چرا آموزش و پرورش اصرار دارد، تمام دانشآموزان و معلمان را عضو این شبکه کند؟
از مهمترین دلایل ترغیب معلمان و دانشآموزان به استفاده از شبکه «شاد» علاوه بر حمایت از یک ابزار توانمند کاملاً بومی و ملی، صیانت از اطلاعات شخصی و محرمانه کاربران آن، یعنی معلمان و دانشآموزان است. محیط شاد امنترین فضای آموزش مجازی است که در این محیط هیچ کاربری بدون احراز هویت امکان فعالیت در آن را ندارد، لذا در چنین فضایی، علاوه بر حفظ آرامش و امنیت روحی و روانی دانشآموزان و جلوگیری از آسیبهای اجتماعی ناشی از حضور در شبکههای اجتماعی محافظت نشده و غیر بومی، آسودگی خاطر اولیا نیز تضمین میشود.
خبرنگار
فعالیت مجدد شبکه «شاد» این روزها و با نزدیک شدن به مهرماه دوباره بر سر زبان مسئولان آموزشی کشور افتاده است. اپلیکیشنی که یکسال پیش، وزارت آموزش و پرورش آن را بهعنوان پلتفرم اختصاصی آموزش مجازی در مدارس کشور معرفی کرده و از خانوادهها و معلمان خواسته تا آموزش مجازی را در بستر این شبکه ادامه دهند. حالا شاد یک سالی است که جایگزین کلاس درس دانشآموزان شده و البته برگزاری این کلاس درس مجازی برای معلمان و دانشآموزان چندان راحت هم نبوده. خانوادهها بارها گفتند که شاد قطعی و وصلی بسیار دارد. جذابیتی برای دانشآموزشان ندارد و روی هر تلفن همراه و تبلتی هم نصب نمیشود. معلمان هم از سرعت کند اینترنت شاد گفتند و اینکه، برخی از دانشآموزان احراز هویت نمیشوند. وویسها و فایلهای ویدیویی بسختی ارسال میشود. همه این مشکلات موجب شد تا برخی از معلمان آموزش مجازی را در فضاهای دیگر پیام رسان ها دنبال کنند. حالا یک هفته مانده به بازگشایی مدارس، مسئولان شبکه شاد از ارتقای سطح کیفی آن خبر میدهند. آنطور که حسین صادقی، سخنگوی اپلیکیشن شاد میگوید: «موانع پیشین تا حد قابل قبولی حل شده است و با توجه به امکانات و قابلیتهای جدیدی که روی نسخه به روز شده شاد تعبیه شده، مانع از خروج معلمان از این بستر خواهد شد. مثلاً سرورهای شبکه ارتقا یافته است. امکان تبادل صوتی همزمان معلم و دانشآموزان فراهم شده و شیوه احراز هویت معلم و دانشآموز نسبت به سال گذشته تغییرات محسوسی پیدا کرده است. علاوه بر این تغییرات محسوسی در ظاهر این شبکه ایجاد شده که جذابیت بصری بیشتری در مخاطب ایجاد میکند. در قابلیتهای نسخه جدید شاد، امکان برگزاری آزمون آنلاین هم وجود دارد.» با حسین صادقی سخنگوی شبکه شاد گفتوگویی کردهایم که در زیر میخوانید:
شما بارها اعلام کردید که موانع شاد برطرف شده است اما معلمان که در این بستر آموزش میدهند بر این باورند که شبکه شاد مشکلات زیادی دارد و نمیتوانند برای برخی از درسها از این اپلیکیشن استفاده کنند. کلاس درس برخی از معلمان در فضای دیگر پیامرسانها برگزار میشود و در این میان هزینههای اینترنت برای خانوادهها سنگین میشود. آیا پیشبینی کردید که بستههای اینترنتی به خانوادهها بدهید؟
امسال تمام مشکلات شاد را بررسی کردیم و با توجه به تمهیداتی که فراهم شده است، موانع پیشین تا حد قابل قبولی حل شده است و با توجه به امکانات و قابلیتهای جدیدی که روی نسخه به روز شده شاد تعبیه شده، مانع از خروج معلمان از این بستر خواهد شد. مثلاً سرورهای شبکه ارتقا یافته است و در نسخه جدید شبکه شاد برای سال تحصیلی جدید، امکان تبادل صوتی همزمان معلم و دانشآموزان فراهم شده و در واقع یک اتاق صوتی راهاندازی شده که این امکان را به معلم میدهد تا به طور همزمان با چند دانشآموز گفتوگو داشته باشد همچنین اغلب معلمانی که در سال گذشته از شبکه شاد خارج شدند، درمدارس غیردولتی تدریس میکردند و تعداد معلمان رسمی خارج شده از شبکه شاد قابل توجه نبود و یا در ساعات پیک ترافیک شبکه شاد اتفاق میافتاد که موقتی بود برای همین شیوه احراز هویت معلم و دانشآموز نسبت به سال گذشته تغییرات محسوسی پیدا کرده و اطلاعات معلم و دانشآموز در شبکه شاد بهطور متمرکز از سامانه سیدا تغذیه میشود و به نوعی توزیع کلاس درس، بدون ثبت ابلاغ معلم امکانپذیر نخواهد بود.
اما در خصوص هزینههای اینترنت دانشآموزان این نوید را میدهم که هیچ هزینهای به کاربران شاد تحمیل نخواهد شد، لذا توصیه میکنم این شبکه آموزشی را باور داشته باشیم و فعالیتهای آموزشی را در همین بستر ادامه دهیم.
بفرمایید چند گیگابایت اینترنت به معلمان داده میشود؟ چرا که برخی معلمان میگویند در شرایطی که روزانه چند ساعت آموزش مجازی دارند این حجم از اینترنت، پاسخگوی نیاز آنها نیست.
درباره میزان تخصیص اینترنت هدیه به معلمان هنوز تصمیم روشنی گرفته نشده و با توجه به همکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، پیشبینی میشود همانند سال گذشته بستههای اینترنت مورد نیاز معلمان از همین محل تأمین شود. سال گذشته در آغاز حضور معلمان برای آموزش مجازی، وزارت ارتباطات با هدف ایجاد سهولت در ارائه محتواهای آموزشی، بسته اینترنتی سه ماهه با حجم 20 گیگابایت به معلمان داد که این هدیه در اسفند 99 مجدداً با حجم 60 گیگابایت ارائه شد.
یکی از معضلات اصلی شاد سرعت پایین و کندی آن است. سرعت شاد بخصوص در ساعات پیک ترافیک پایین تر میآید و معلمان میگویند که وویسهای دانشآموزان به آنها نمیرسد یا لایوها قطع و وصل میشود. برای افزایش سرعت شاد چه اقدامی کردید؟
ظرفیت سرورهای شبکه شاد ارتقا پیدا کرده است. البته با حذف 45 میلیارد فایلهای حجیم مبادله شده در جریان آموزشی سال گذشته که فضای زیادی از سرورها را اشغال کرده بود و نیز توزیع نحوه آموزشها به روش حضوری و تلویزیونی باعث کاهش بار ترافیک شبکه شاد میشود ما اینگونه میتوانیم بر سرعت گردش اطلاعات در این شبکه اضافه کنیم.
سال گذشته یکی از مهمترین مشکلاتی که خانوادهها داشتند این بود که هر تلفن یا تبلتی به خانواده اجازه نصب اپلیکیشن شاد را نمیداد. همین موضوع موجب شد تا برخی از خانواده ها برای خرید گوشی و تبلت اقدام کنند آیا این مشکل برای امسال برطرف شده است؟
اپلیکیشن شاد همانند هر نرمافزار کاربردی دیگر روی تمامی گوشیهای اندروید قابل نصب و استفاده است. اما روی گوشیهای ios امکان نصب ندارد و باید از نسخه وب آن استفاده کرد.
آیا پیشبینی کرده اید که امسال در شبکه شاد چه تعداد دانشآموز حضور داشته باشند و چه تعداد معلم و دانشآموز در شاد هستند؟
با توجه به نقل و انتقال برخی معلمان و جابهجایی دانشآموزان، هنوز کلاسهای درس و صدور ابلاغ تدریس بهطور 100 درصدی انجام نشده است، نمیتوان آمار دقیقی ارائه داد ولی در سال گذشته قریب 116 هزار نفر مدیر مدرسه، 732 هزار معلم و تعداد 12 میلیون و 800 هزار نفر در شاد فعالیت داشتند. البته شاد جایگاه خود را در میان معلمان و دانشآموزان پیدا کرده است این را آمارهای ما از میزان استفاده از شبکه شاد نشان میدهد. با این حال بر اساس آمار موجود در سال گذشته حدود 12 درصد دانشآموزان از هیچ یک از بسترهای فضای مجازی برای آموزش استفاده نکردند! که عدم دسترسی به اینترنت یا ابزارها و تجهیزات هوشمند آموزشی از مهمترین دلایل عدم استفاده دانشآموزان از شبکه شاد بوده است. پیشبینی میکنیم امسال با اجرای طرح هدایت و تخصیص اعتبارات خوبی که برای تأمین تبلت دانشآموزی در نظر گرفته شده است، ازتعداد دانشآموزانی که امکان استفاده از شاد را نداشتند، کم کنیم.
دانشآموزان کدام استانها کمترین حضور را در شبکه شاد داشتند؟
اغلب استانهای محروم کشورمشکل دارند. دانشآموزان استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کهگیلویه و بویراحمد کمترین فعالیت را در شبکه شاد داشتند و عمدهترین علت آن محرومیت این استانها بوده است.
ضریب پوشش شبکه شاد در کشور بخصوص مناطق محروم چقدر است؟
ضریب پوشش شاد یا هر بستر مجازی دیگر به ضریب پوشش اینترنت استانها بستگی دارد و انتظار داریم با همراهی دستگاههای ذیربط و اقدامات توسعهای پوشش شبکه شاد بویژه در مناطق محروم افزایش یابد تا شاهد بسط و توسعه عدالت آموزشی در تمام کشور باشیم.
تدریس در فضای مجازی متفاوتتر از فضای حضوری است و معلمان پارسال در تدریس آنلاین مشکلات بسیاری با محتوای کتابها داشتند. «ناهماهنگی بین کتابهای قدیمی و فضای آموزشی جدید» و «سختیهای تولید محتوا» از جمله مشکلات مربوط به این بخش بوده، برای این موضوع چه برنامهای دارید؟
برای سال تحصیلی پیش رو کتابهای درسی به QR Code مجهز شدهاند و با توجه به قابلیت اسکن QR در نسخه جدید شبکه شاد، این مشکل کمتر بروز خواهد کرد. درباره تولید محتوای الکترونیکی، امسال به همت سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، جشنواره تولید محتوا برگزار شد که مقرر شده تا محتوای برگزیدگان جشنواره در محیط شاد به اشتراک گذاشته شود، لذا این امرکمک شایانی به معلمان خواهد کرد تا با محتوای استاندارد آشنا شده و یا از محتوای تولید شده در امر آموزش بهرهمند شوند. علاوه بر آن بر اساس تصمیم شورای راهبری شاد، یک دوره آموزشی 24 ساعته برای همین منظور در نظر گرفته شده تا معلمان نیز مهارت لازم را برای تولید محتوای الکترونیکی مورد نیازشان به دست آورند.
در سال گذشته امکان آزمون آنلاین در این شبکه وجود نداشت. اگر چنین امکانی امسال در این برنامه وجود داشته باشد آیا امتحان با صحت و دقت بیشتری برگزار میشود؟
بله. یکی دیگر از قابلیتهای نسخه جدید شاد، امکان برگزاری آزمون آنلاین است. این امکان به دغدغه بسیاری از معلمان پایان میدهد و کمک خواهد کرد تا فرایند طراحی و برگزاری امتحان از سوی معلمان تسهیل شده و ضریب اطمینان بیشتری در نتایج آن ایجاد کند.
امسال در تدریس معلمان چه جذابیتهای تصویری در شبکه شاد ایجاد کردید تا درسها برای دانشآموزان خسته کننده نباشد؟
تغییرات محسوسی در ظاهر این شبکه ایجاد شده که جذابیت بصری بیشتری برای مخاطب دارد، پیشنهادهای خوبی از سوی اعضای کمیته اجرایی ارائه شده است که در صورت افزوده شدن به شبکه شاد، تقریباً پاسخگوی ذائقه اغلب کاربران خواهد بود و کمک خواهد کرد تا محیط شاد، به معنای واقعی کلمه«شاد» باشد و اجازه ندهد تا خستگی بر کاربران غالب شود.
با توجه به جمعیت دانشآموزی و مشکلات احتمالی که ممکن است برای شاد به وجود آید بفرمایید، چرا آموزش و پرورش اصرار دارد، تمام دانشآموزان و معلمان را عضو این شبکه کند؟
از مهمترین دلایل ترغیب معلمان و دانشآموزان به استفاده از شبکه «شاد» علاوه بر حمایت از یک ابزار توانمند کاملاً بومی و ملی، صیانت از اطلاعات شخصی و محرمانه کاربران آن، یعنی معلمان و دانشآموزان است. محیط شاد امنترین فضای آموزش مجازی است که در این محیط هیچ کاربری بدون احراز هویت امکان فعالیت در آن را ندارد، لذا در چنین فضایی، علاوه بر حفظ آرامش و امنیت روحی و روانی دانشآموزان و جلوگیری از آسیبهای اجتماعی ناشی از حضور در شبکههای اجتماعی محافظت نشده و غیر بومی، آسودگی خاطر اولیا نیز تضمین میشود.
توصیه چند باره اژهای به مسئولان قضایی:
قرار بازداشت را تا آنجا که مقدور است صادر نکنید
حجتالاسلام محسنی اژهای رئیس قوه قضائیه ظهر پنجشنبه در بیستمین همایش سراسری دادستانهای عمومی، انقلاب، نظامی و ویژه روحانیت که به منظور بررسی راهکارهای اساسی تحول و تعالی در دادسراها برگزار شد، برای چندمین بار بر موضوع مبارزه با فساد تأکید کرد و در راستای همان؛ حمایت از تولید، فعالان اقتصادی، گرهگشایی از کار مردم، مبارزه با فساد و مفسد، مبارزه با رانتخواری و تبعیض، انحصارگرایی و بسترهای فسادزا را از وظایف دادستانها دانست. او همچنین به موضوع عدالت ورود کرد و با بیان اینکه مردم ایران مطالبه عدالت را دارند گفت که این مطالبه راه را برای تحقق و گسترش عدالت که از وظایف مهم نظام اسلامی ما و قوه قضائیه است هموارتر و البته مسئولیت منادیان عدالت را بسیار سختتر و سنگینتر میکند. اژهای باز هم به موضوع قرارها اشاره کرد و از دادستانها خواست که در صورت لزوم از صدور قرار بازداشت موقت خودداری کنند.
بهگزارش مرکز رسانه قوه قضائیه؛ محسنی اژهای گفت: در این شرایط که مردم مطالبهگر عدالت هستند و رفع تبعیض مورد مطالبه است، همه دستگاهها موظف به تحقق عدالت هستند، اما وظیفه عدلیه بهعنوان نماد بروز و ظهور عدالت سنگینتر است. قوه قضائیه باید ملجأ و پناهگاه همگان باشد و اگر کسی احساس کرد که مورد ظلم قرار گرفته و برای تظلمخواهی به عدلیه مراجعه کرد باید بیش از همه مورد توجه قرار گیرد و برای استیفای حق و رفع ظلم از او تلاش کنیم. وی ادامه داد: اگر جایی به حقوق عامه دستاندازی شد با قاطعیت باید عمل کنیم و در این میان دادستانها بهعنوان مدعیالعموم نقش پررنگ و سنگینی دارند و باید روز به روز با حساسیت بیشتری به وظیفهشان عمل کنند.
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش به راهکارهای اساسی تحول و تعالی در دادسراها پرداخت و با اشاره به سختی کار دادستانها و دادسراها، از آنها بهعنوان کسانی یاد کرد که در صف اول تحقق عدالت، مبارزه با جرایم و مقابله با ظالمان و قانونشکنان و متعدیان به حقوق مردم قرار دارند. او در ادامه به ارائه دستوراتی خطاب به دادیاران و بازپرسها و قضات پرداخت و از آنها خواست که در گام اول در مواجهه با مراجعان خود قرار متناسب صادر کنند و تا آنجا که مقدور است و لازم نیست از صدور قرار بازداشت موقت پرهیز کنند. اژهای افزود: آنجا که قانون الزام کرده و قاضی تشخیص میدهد که باید قرار بازداشت موقت صادر شود به قانون عمل کنید، اما اگر نیازی به چنین قراری نبود از صدور آن خودداری کنید چرا که علاوه بر عوارض برای جامعه و خانواده و خود متهم باعث مشکلاتی برای دستگاه قضا نیز میشود. او درباره قرارهای منجر به بازداشت نیز تأکید کرد که حتیالامکان به گونهای عمل شود که با تأمین قرار از سوی متهم یا اطرافیان بلافاصله دستور رفع بازداشت صادر شود. اژهای گفت: اگر صدور قرارهایی، چون ممنوع الخروجی ضرورت داشت، در گام اول در صورت عدم منع قانونی به فرد اعلام شود و در گام دوم نیز به محض رفع ضرورت، محدودیت برداشته شود. اگر قاضی تشخیص میدهد که باید کسی ممنوعالخروج شود و مشکل امنیتی هم پیش نمیآید، همان لحظه باید او را در جریان قرار دهد؛ نه اینکه فرد وقتی همراه با خانواده یا هیأت کاری میخواهد به سفر برود و متحمل هزینه شده، در فرودگاه متوجه شود که نمیتواند از کشور خارج شود! رئیس عدلیه در ادامه گفت در مدت اخیر با مصادیقی در این زمینه برخورد کرده است که میشد به فرد قبل از حضور در فرودگاه ممنوع الخروجی اطلاع داده شود.
وی با بیان اینکه اموال هم باید پس از توقیف بلافاصله تعیین تکلیف شود، متذکرشد: در حال حاضر برخی اموال توقیفی در مواردی به شکل نادرستی در انبارهای سازمان اموال تملیکی نگهداری میشوند که به نفع کشور، تولید، اقتصاد و مردم نیست. وی به بازپرسها و دادستانها توصیه کرد که در دستوراتشان به ضابطان موضوع را دقیق و شفاف تبیین کنند و بر روند اجرای کار نیز نظارت دقیق داشته باشند تا طبق خواسته آنها عمل شود. در پروندههایی که برای تحقیق در اختیار ضابطان قرار میگیرد چه همراه با متهم باشد یا نباشد باید برگشماری انجام شود و مشخص گردد که در چه زمینههایی باید دقیقاً تحقیق صورت گیرد. وی ادامه داد: اگر متهمی تحویل ضابطان شد، قاضی باید بداند در چه محلی نگهداری میشود و خودش یا نمایندهاش از بازداشتگاه سرکشی کنند و مستمراً بر نحوه تحقیق و رفتار با متهم نظارت داشته باشد. اژهای با بیان اینکه قاضی نمیتواند پس از صدور قرار بازداشت متهم و تحویل او به ضابط از خود رفع مسئولیت کند، تأکید کرد که اگر در این شرایط اتفاقی برای متهم بیفتد مسئولیت آن متوجه قاضی است. اژهای همچنین گفت: در پروندههایی که حاشیههای سیاسی و اجتماعی ایجاد میکند نیز حتماً با کارشناسان و متخصصان امر مشورت شود تا تبعات این نوع پروندهها مدیریت شود.
حجتالاسلام محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور هم در بخش پایانی این همایش گفت که دستورالعمل همکاری با ضابطین در حال تهیه است و بزودی برای رئیس قوه قضائیه ارسال خواهد شد. دادستان کل کشور به موضوع نحوه ارتباط قضات با ضابطین اشاره کرد و افزود: لازم است این ارتباط ضابطهمند گردد، خوشبختانه دستورالعمل همکاری با ضابطین چه عام چه خاص در حال تهیه است و بزودی برای رئیس قوه قضائیه ارسال خواهد شد. البته ما نسبت به ضابطین، قوانین و مقررات داریم؛ اما در نحوه اجرا نیازمند اصلاحات و دستورالعمل هستیم. وی پیرامون وظایف محوله به دادستانها، تأکید کرد: تحول و تعالی را که در حوزه دادسراها بهدنبال آن هستیم باید بهصورت ساختاری پیگیری کنیم و لازم است در ساختار دادسرایی یک بازنگری جدی صورت گیرد. وی پیرامون کارت ضابطیت اظهار کرد: در زمینه صدور کارت ضابطیت، کارهای خوبی در مرکز صورت گرفته است و استانها نیز اقداماتی داشته باشند تا برای ضابطین کارت ضابطیت صادر شود.
بهگزارش مرکز رسانه قوه قضائیه؛ محسنی اژهای گفت: در این شرایط که مردم مطالبهگر عدالت هستند و رفع تبعیض مورد مطالبه است، همه دستگاهها موظف به تحقق عدالت هستند، اما وظیفه عدلیه بهعنوان نماد بروز و ظهور عدالت سنگینتر است. قوه قضائیه باید ملجأ و پناهگاه همگان باشد و اگر کسی احساس کرد که مورد ظلم قرار گرفته و برای تظلمخواهی به عدلیه مراجعه کرد باید بیش از همه مورد توجه قرار گیرد و برای استیفای حق و رفع ظلم از او تلاش کنیم. وی ادامه داد: اگر جایی به حقوق عامه دستاندازی شد با قاطعیت باید عمل کنیم و در این میان دادستانها بهعنوان مدعیالعموم نقش پررنگ و سنگینی دارند و باید روز به روز با حساسیت بیشتری به وظیفهشان عمل کنند.
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش به راهکارهای اساسی تحول و تعالی در دادسراها پرداخت و با اشاره به سختی کار دادستانها و دادسراها، از آنها بهعنوان کسانی یاد کرد که در صف اول تحقق عدالت، مبارزه با جرایم و مقابله با ظالمان و قانونشکنان و متعدیان به حقوق مردم قرار دارند. او در ادامه به ارائه دستوراتی خطاب به دادیاران و بازپرسها و قضات پرداخت و از آنها خواست که در گام اول در مواجهه با مراجعان خود قرار متناسب صادر کنند و تا آنجا که مقدور است و لازم نیست از صدور قرار بازداشت موقت پرهیز کنند. اژهای افزود: آنجا که قانون الزام کرده و قاضی تشخیص میدهد که باید قرار بازداشت موقت صادر شود به قانون عمل کنید، اما اگر نیازی به چنین قراری نبود از صدور آن خودداری کنید چرا که علاوه بر عوارض برای جامعه و خانواده و خود متهم باعث مشکلاتی برای دستگاه قضا نیز میشود. او درباره قرارهای منجر به بازداشت نیز تأکید کرد که حتیالامکان به گونهای عمل شود که با تأمین قرار از سوی متهم یا اطرافیان بلافاصله دستور رفع بازداشت صادر شود. اژهای گفت: اگر صدور قرارهایی، چون ممنوع الخروجی ضرورت داشت، در گام اول در صورت عدم منع قانونی به فرد اعلام شود و در گام دوم نیز به محض رفع ضرورت، محدودیت برداشته شود. اگر قاضی تشخیص میدهد که باید کسی ممنوعالخروج شود و مشکل امنیتی هم پیش نمیآید، همان لحظه باید او را در جریان قرار دهد؛ نه اینکه فرد وقتی همراه با خانواده یا هیأت کاری میخواهد به سفر برود و متحمل هزینه شده، در فرودگاه متوجه شود که نمیتواند از کشور خارج شود! رئیس عدلیه در ادامه گفت در مدت اخیر با مصادیقی در این زمینه برخورد کرده است که میشد به فرد قبل از حضور در فرودگاه ممنوع الخروجی اطلاع داده شود.
وی با بیان اینکه اموال هم باید پس از توقیف بلافاصله تعیین تکلیف شود، متذکرشد: در حال حاضر برخی اموال توقیفی در مواردی به شکل نادرستی در انبارهای سازمان اموال تملیکی نگهداری میشوند که به نفع کشور، تولید، اقتصاد و مردم نیست. وی به بازپرسها و دادستانها توصیه کرد که در دستوراتشان به ضابطان موضوع را دقیق و شفاف تبیین کنند و بر روند اجرای کار نیز نظارت دقیق داشته باشند تا طبق خواسته آنها عمل شود. در پروندههایی که برای تحقیق در اختیار ضابطان قرار میگیرد چه همراه با متهم باشد یا نباشد باید برگشماری انجام شود و مشخص گردد که در چه زمینههایی باید دقیقاً تحقیق صورت گیرد. وی ادامه داد: اگر متهمی تحویل ضابطان شد، قاضی باید بداند در چه محلی نگهداری میشود و خودش یا نمایندهاش از بازداشتگاه سرکشی کنند و مستمراً بر نحوه تحقیق و رفتار با متهم نظارت داشته باشد. اژهای با بیان اینکه قاضی نمیتواند پس از صدور قرار بازداشت متهم و تحویل او به ضابط از خود رفع مسئولیت کند، تأکید کرد که اگر در این شرایط اتفاقی برای متهم بیفتد مسئولیت آن متوجه قاضی است. اژهای همچنین گفت: در پروندههایی که حاشیههای سیاسی و اجتماعی ایجاد میکند نیز حتماً با کارشناسان و متخصصان امر مشورت شود تا تبعات این نوع پروندهها مدیریت شود.
حجتالاسلام محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور هم در بخش پایانی این همایش گفت که دستورالعمل همکاری با ضابطین در حال تهیه است و بزودی برای رئیس قوه قضائیه ارسال خواهد شد. دادستان کل کشور به موضوع نحوه ارتباط قضات با ضابطین اشاره کرد و افزود: لازم است این ارتباط ضابطهمند گردد، خوشبختانه دستورالعمل همکاری با ضابطین چه عام چه خاص در حال تهیه است و بزودی برای رئیس قوه قضائیه ارسال خواهد شد. البته ما نسبت به ضابطین، قوانین و مقررات داریم؛ اما در نحوه اجرا نیازمند اصلاحات و دستورالعمل هستیم. وی پیرامون وظایف محوله به دادستانها، تأکید کرد: تحول و تعالی را که در حوزه دادسراها بهدنبال آن هستیم باید بهصورت ساختاری پیگیری کنیم و لازم است در ساختار دادسرایی یک بازنگری جدی صورت گیرد. وی پیرامون کارت ضابطیت اظهار کرد: در زمینه صدور کارت ضابطیت، کارهای خوبی در مرکز صورت گرفته است و استانها نیز اقداماتی داشته باشند تا برای ضابطین کارت ضابطیت صادر شود.
«ایران» در گفتوگو با صاحبنظران مهمترین ریسکهای بازار سرمایه را بررسی میکند
دورنمای بورس 1400
سیاوش رضایی
خبرنگار
بازار سهام ایران پس از سپری کردن روزهای مثبت در حدود سه ماه اخیر، ازمیانه شهریورماه، دوباره با نوسان روبهروشد. درحالی که شاخص کل بورس تهران در روز 6 شهریورماه با رقم یک میلیون و 575 هزار و 761 واحد، بالاترین عدد را تجربه کرد، با یک عقبگرد به کانال 1.4 میلیون بازگشت به طوری که در آخرین روز هفته گذشته، به یک میلیون و 488 هزار و 212 واحد رسید.
بررسی عملکرد بورس تهران از ابتدای سالجاری تاکنون نشان میدهد که از خرداد ماه امسال، شاخص به مدار مثبت بازگشت، روندی که در ماههای تیر و مرداد تقویت شد. درحالی که پرونده شاخص در سال گذشته با عدد یک میلیون و 307 هزار و 707 واحد بسته شده بود، در فروردین امسال، شاهد افت بیش از 88 هزار واحدی شاخص معادل 6.7 درصدی هستیم. در اردیبهشت ماه نیز این روند منفی با اندکی بهبود تداوم یافت بهطوری که در این ماه شاخص با 5.3 درصد افت، بیش از 64 هزار واحد عقبگرد داشت. اما در سومین ماه سال، با وجودی که همچنان شاخص در کانال 1.1 میلیون واحدی قرار داشت، توانست با رشد بیش از 13 هزار واحدی، 1.1 درصد به جلو گام بردارد. بر این اساس درمجموع درنخستین فصل سالجاری، بازدهی بورس تهران به منفی 10.6 درصد رسید.
در تیرماه این روند مثبت تقویت شد و با رسیدن شاخص به کانال 1.3 میلیون واحدی، شاخص توانست با رشد بیش از 142 هزار واحدی، 12.2 درصد بازدهی داشته باشد. همچنین در مرداد ماه، شاهد رکورد شاخص در سالجاری بودیم بهطوری که در این ماه با رسیدن به کانال 1.5 میلیون واحدی، 204 هزار واحد بالا رفت و بدین ترتیب 15.5 درصد رشد کرد. با این حال و در شرایطی که شاخص در شهریورماه بالاترین رکورد خود را ثبت کرد، ولی بررسی عملکرد 18 روزه بورس درششمین ماه سال (تا 24 شهریور) حاکی از افت بیش از 27 هزار واحدی برابر با 1.8 درصدی دارد. بدون درنظر گرفتن افت و خیزهای شاخص، بورس تهران از ابتدای سالجاری تا آخر هفته گذشته 13.8 درصد رشد داشته است.
در همین حال به اعتقاد کارشناسان، بازار سرمایه با ریسکهای متعددی روبهروست که مهمترین آنها، رویکرد و موضع دولت به قیمتگذاری دستوری برخی از کالاهای اساسی مانند سیمان و فولاد است که توانایی تأثیرگذاری بسیاری در بازار دارد. از میان ریسکهای سیاسی نیز بهزعم صاحبنظران، مذاکرات احیای برجام از محل تأثیری که در نرخ ارز و صادرات شرکتهای بورسی دارد، اهمیت بالایی دارد. باوجود این، به گفته کارشناسان، اگر متغیر جدیدی به بازار وارد نشود، دورنمای آرامی برای بورس میتوان ترسیم کرد، دورنمایی که در آن نه خبری از ریزشهای سنگین است و نه رشدهای شارپی که در سال گذشته تجربه شد.
عوامل اثرگذار در شاخص بورس
عظیم ثابت، کارشناس بازار سرمایه درخصوص نوسانات اخیر بازار سرمایه به «ایران» گفت: یکی از دلایل اصلاح شاخص بازار، افزایش عرضهها و فروش سهام است.
به گفته وی، بهطور معمول در پایان شهریورماه همچون اسفند ماه، فروش حقوقیهای بازار افزایش مییابد. در این میان برخی شرکتهای سرمایهگذاری به دلیل قرارگرفتن درسال مالی عرضههای سنگینی انجام میدهند، همچنین کارگزاریها نیز برای تسویه حسابهای خود برای عرضه اقدام میکنند.
وی با اشاره به اینکه پرسش مهم این است که این اصلاح تا کجا ادامه مییابد، اظهارکرد: هفته جاری برای بازار سرمایه اهمیت بسیار زیادی دارد. هرچند احتمال تشدید عرضهها دراین هفته زیاد است، اما ازنگاه کارشناسی نگرانکننده نیست. با رسیدن شاخص به یک میلیون و 550 هزار واحد، شاهد رشد 400 هزار واحدی معادل 35 درصد بودیم و اکنون اصلاح آن غیرطبیعی نیست.
این کارشناس بازار سرمایه، ادامه داد: هماکنون بسیاری از متغیرهای اثرگذار در بورس وضعیت مناسبی دارد. در شرایط فعلی قیمت کالاهای اساسی مانند نفت در بازارهای جهانی روند صعودی خود را حفظ کرده است. از سوی دیگر، نرخ سود بانکی نیز روی 18 درصد ثابت مانده و رشدی نداشته که این موارد اخبار مثبتی برای بازار محسوب میشود.
وی اضافه کرد: اما از طرف دیگر، یکی از عوامل معطل نگهداشتن بازار سهام، کمرنگ شدن احتمال توافق در مذاکرات هستهای است که انتظارات تورمی را تقویت کرده است. به نظر میرسد احتمال احیای برجام همانند دور قبل وجود نداشته باشد و شاهد توافقات بینابینی باشیم.
ثابت با بیان اینکه یکی از عوامل مهم سطح نقدینگی در بازار است، گفت: این درحالی است که در روزهای اخیر شاهد خروج نقدینگی از بازار هستیم که تا حدودی طبیعی است. بر همین اساس باید دید که آینده مؤلفههای تأثیرگذار بر بازار به چه سمتی میرود. در هفته نخست مهرماه گزارش شش ماهه شرکتهای بورسی منتشر میشود که مثبت یا منفی بودن آن تأثیر زیادی درادامه روند بازار خواهد داشت.
وی تأکید کرد: پیشبینی میشود طی روزهای آینده شاخص تا محدوده یک میلیون و 420 هزار واحد نیز عقبگرد کند، اما نکته مهم این است که شاخص چه رو به بالا و چه پایین، با تغییرات شدید مواجه نخواهد شد. به عبارت دیگر نه ریزش شدیدی خواهیم داشت و نه رشد شارپی.
به گفته وی، ورود نقدینگی به بازار به متغیرهای متعددی بستگی دارد که یکی از مهمترین آنها این است که آیا به سمت قیمتگذاری دستوری کالاها حرکت میکنیم. این درحالی است که برخی از نمایندگان مجلس دنبال قیمتگذاری دستوری هستند، اما در مقابل بهنظر میرسد که وزرا با قیمت دستوری مخالف باشند، با این حال ناشناخته بودن تیم اقتصادی دولت در این زمینه ابهام ایجاد کرده است.
قیمتگذاری دستوری، مهمترین ریسک بازار
محمد کفاش پنجهشاهی، کارشناس دیگر بازار سرمایه نیز در گفتوگو با «ایران» معتقد است: هماکنون بازار سرمایه با ریسکهای سیاسی، نرخ ارز و رویکرد دولت درقیمتگذاری دستوری مواجه است که مهمترین ریسک تأثیرگذار در بازار، موضوع قیمتگذاری دستوری کالاهاست که بشدت روی صنایع بورسی اثر میگذارد.
وی افزود: از سوی دیگر ورود تعداد زیادی سهامدار تازه وارد و غیرحرفهای به بازار نیز باعث شده است تا شاهد رفتارهای هیجانی در بازار باشیم.
وی توضیح داد: این بخش از سهامداران بهشدت تحت تأثیر جو بازار و اخبار مختلف قرار دارند و بر همین اساس مشاهده میکنیم که برای برخی از سهمها صف فروش به یک باره به صف خرید یا بالعکس تغییر میکند.
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: هماکنون مهمترین ریسک سیاسی در بازار سرمایه به مذاکرات هستهای و برجام ارتباط دارد که میتواند نرخ ارز را تحت تأثیر خود قراردهد. وی تأکید کرد: متأسفانه در دورههایی که شاخص با افت یا رشد شدیدی مواجه میشود مانند آنچه در سال گذشته شاهد بودیم، در مجموع بازار با یک نگرانی روانی روبهرو میشود که آیا امکان تکرار ریزش گذشته وجود دارد؟
کفاش پنجهشاهی، اظهار کرد: با این حال هرچند تا اوج شاخص در سال گذشته فاصله زیادی داریم، ولی در دو ماه اخیر شاخص توانست نزدیک به 40 درصد از افت خود را جبران کند. بر همین اساس هرگاه شاخص رشد مداوم در یک دوره داشته باشد، باید خود را اصلاح کند که همین اتفاق افتاده است.
وی در پایان درخصوص چشمانداز بازار تا پایان سال، گفت: با درنظر گرفتن ثبات متغیرهای موجود، بازار سهام تا پایان سال روند مثبت با شیب ملایمی خواهد داشت. این درحالی است که رشدهای شارپی سال گذشته به هیچ عنوان تکرار نخواهد شد و میتوان گفت که بازار منطقیتر حرکت خواهد کرد.
خبرنگار
بازار سهام ایران پس از سپری کردن روزهای مثبت در حدود سه ماه اخیر، ازمیانه شهریورماه، دوباره با نوسان روبهروشد. درحالی که شاخص کل بورس تهران در روز 6 شهریورماه با رقم یک میلیون و 575 هزار و 761 واحد، بالاترین عدد را تجربه کرد، با یک عقبگرد به کانال 1.4 میلیون بازگشت به طوری که در آخرین روز هفته گذشته، به یک میلیون و 488 هزار و 212 واحد رسید.
بررسی عملکرد بورس تهران از ابتدای سالجاری تاکنون نشان میدهد که از خرداد ماه امسال، شاخص به مدار مثبت بازگشت، روندی که در ماههای تیر و مرداد تقویت شد. درحالی که پرونده شاخص در سال گذشته با عدد یک میلیون و 307 هزار و 707 واحد بسته شده بود، در فروردین امسال، شاهد افت بیش از 88 هزار واحدی شاخص معادل 6.7 درصدی هستیم. در اردیبهشت ماه نیز این روند منفی با اندکی بهبود تداوم یافت بهطوری که در این ماه شاخص با 5.3 درصد افت، بیش از 64 هزار واحد عقبگرد داشت. اما در سومین ماه سال، با وجودی که همچنان شاخص در کانال 1.1 میلیون واحدی قرار داشت، توانست با رشد بیش از 13 هزار واحدی، 1.1 درصد به جلو گام بردارد. بر این اساس درمجموع درنخستین فصل سالجاری، بازدهی بورس تهران به منفی 10.6 درصد رسید.
در تیرماه این روند مثبت تقویت شد و با رسیدن شاخص به کانال 1.3 میلیون واحدی، شاخص توانست با رشد بیش از 142 هزار واحدی، 12.2 درصد بازدهی داشته باشد. همچنین در مرداد ماه، شاهد رکورد شاخص در سالجاری بودیم بهطوری که در این ماه با رسیدن به کانال 1.5 میلیون واحدی، 204 هزار واحد بالا رفت و بدین ترتیب 15.5 درصد رشد کرد. با این حال و در شرایطی که شاخص در شهریورماه بالاترین رکورد خود را ثبت کرد، ولی بررسی عملکرد 18 روزه بورس درششمین ماه سال (تا 24 شهریور) حاکی از افت بیش از 27 هزار واحدی برابر با 1.8 درصدی دارد. بدون درنظر گرفتن افت و خیزهای شاخص، بورس تهران از ابتدای سالجاری تا آخر هفته گذشته 13.8 درصد رشد داشته است.
در همین حال به اعتقاد کارشناسان، بازار سرمایه با ریسکهای متعددی روبهروست که مهمترین آنها، رویکرد و موضع دولت به قیمتگذاری دستوری برخی از کالاهای اساسی مانند سیمان و فولاد است که توانایی تأثیرگذاری بسیاری در بازار دارد. از میان ریسکهای سیاسی نیز بهزعم صاحبنظران، مذاکرات احیای برجام از محل تأثیری که در نرخ ارز و صادرات شرکتهای بورسی دارد، اهمیت بالایی دارد. باوجود این، به گفته کارشناسان، اگر متغیر جدیدی به بازار وارد نشود، دورنمای آرامی برای بورس میتوان ترسیم کرد، دورنمایی که در آن نه خبری از ریزشهای سنگین است و نه رشدهای شارپی که در سال گذشته تجربه شد.
عوامل اثرگذار در شاخص بورس
عظیم ثابت، کارشناس بازار سرمایه درخصوص نوسانات اخیر بازار سرمایه به «ایران» گفت: یکی از دلایل اصلاح شاخص بازار، افزایش عرضهها و فروش سهام است.
به گفته وی، بهطور معمول در پایان شهریورماه همچون اسفند ماه، فروش حقوقیهای بازار افزایش مییابد. در این میان برخی شرکتهای سرمایهگذاری به دلیل قرارگرفتن درسال مالی عرضههای سنگینی انجام میدهند، همچنین کارگزاریها نیز برای تسویه حسابهای خود برای عرضه اقدام میکنند.
وی با اشاره به اینکه پرسش مهم این است که این اصلاح تا کجا ادامه مییابد، اظهارکرد: هفته جاری برای بازار سرمایه اهمیت بسیار زیادی دارد. هرچند احتمال تشدید عرضهها دراین هفته زیاد است، اما ازنگاه کارشناسی نگرانکننده نیست. با رسیدن شاخص به یک میلیون و 550 هزار واحد، شاهد رشد 400 هزار واحدی معادل 35 درصد بودیم و اکنون اصلاح آن غیرطبیعی نیست.
این کارشناس بازار سرمایه، ادامه داد: هماکنون بسیاری از متغیرهای اثرگذار در بورس وضعیت مناسبی دارد. در شرایط فعلی قیمت کالاهای اساسی مانند نفت در بازارهای جهانی روند صعودی خود را حفظ کرده است. از سوی دیگر، نرخ سود بانکی نیز روی 18 درصد ثابت مانده و رشدی نداشته که این موارد اخبار مثبتی برای بازار محسوب میشود.
وی اضافه کرد: اما از طرف دیگر، یکی از عوامل معطل نگهداشتن بازار سهام، کمرنگ شدن احتمال توافق در مذاکرات هستهای است که انتظارات تورمی را تقویت کرده است. به نظر میرسد احتمال احیای برجام همانند دور قبل وجود نداشته باشد و شاهد توافقات بینابینی باشیم.
ثابت با بیان اینکه یکی از عوامل مهم سطح نقدینگی در بازار است، گفت: این درحالی است که در روزهای اخیر شاهد خروج نقدینگی از بازار هستیم که تا حدودی طبیعی است. بر همین اساس باید دید که آینده مؤلفههای تأثیرگذار بر بازار به چه سمتی میرود. در هفته نخست مهرماه گزارش شش ماهه شرکتهای بورسی منتشر میشود که مثبت یا منفی بودن آن تأثیر زیادی درادامه روند بازار خواهد داشت.
وی تأکید کرد: پیشبینی میشود طی روزهای آینده شاخص تا محدوده یک میلیون و 420 هزار واحد نیز عقبگرد کند، اما نکته مهم این است که شاخص چه رو به بالا و چه پایین، با تغییرات شدید مواجه نخواهد شد. به عبارت دیگر نه ریزش شدیدی خواهیم داشت و نه رشد شارپی.
به گفته وی، ورود نقدینگی به بازار به متغیرهای متعددی بستگی دارد که یکی از مهمترین آنها این است که آیا به سمت قیمتگذاری دستوری کالاها حرکت میکنیم. این درحالی است که برخی از نمایندگان مجلس دنبال قیمتگذاری دستوری هستند، اما در مقابل بهنظر میرسد که وزرا با قیمت دستوری مخالف باشند، با این حال ناشناخته بودن تیم اقتصادی دولت در این زمینه ابهام ایجاد کرده است.
قیمتگذاری دستوری، مهمترین ریسک بازار
محمد کفاش پنجهشاهی، کارشناس دیگر بازار سرمایه نیز در گفتوگو با «ایران» معتقد است: هماکنون بازار سرمایه با ریسکهای سیاسی، نرخ ارز و رویکرد دولت درقیمتگذاری دستوری مواجه است که مهمترین ریسک تأثیرگذار در بازار، موضوع قیمتگذاری دستوری کالاهاست که بشدت روی صنایع بورسی اثر میگذارد.
وی افزود: از سوی دیگر ورود تعداد زیادی سهامدار تازه وارد و غیرحرفهای به بازار نیز باعث شده است تا شاهد رفتارهای هیجانی در بازار باشیم.
وی توضیح داد: این بخش از سهامداران بهشدت تحت تأثیر جو بازار و اخبار مختلف قرار دارند و بر همین اساس مشاهده میکنیم که برای برخی از سهمها صف فروش به یک باره به صف خرید یا بالعکس تغییر میکند.
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: هماکنون مهمترین ریسک سیاسی در بازار سرمایه به مذاکرات هستهای و برجام ارتباط دارد که میتواند نرخ ارز را تحت تأثیر خود قراردهد. وی تأکید کرد: متأسفانه در دورههایی که شاخص با افت یا رشد شدیدی مواجه میشود مانند آنچه در سال گذشته شاهد بودیم، در مجموع بازار با یک نگرانی روانی روبهرو میشود که آیا امکان تکرار ریزش گذشته وجود دارد؟
کفاش پنجهشاهی، اظهار کرد: با این حال هرچند تا اوج شاخص در سال گذشته فاصله زیادی داریم، ولی در دو ماه اخیر شاخص توانست نزدیک به 40 درصد از افت خود را جبران کند. بر همین اساس هرگاه شاخص رشد مداوم در یک دوره داشته باشد، باید خود را اصلاح کند که همین اتفاق افتاده است.
وی در پایان درخصوص چشمانداز بازار تا پایان سال، گفت: با درنظر گرفتن ثبات متغیرهای موجود، بازار سهام تا پایان سال روند مثبت با شیب ملایمی خواهد داشت. این درحالی است که رشدهای شارپی سال گذشته به هیچ عنوان تکرار نخواهد شد و میتوان گفت که بازار منطقیتر حرکت خواهد کرد.
همراهی با تنی چند از اهالی فرهنگ در روز گرامیداشت شعر و ادب فارسی
شعر تکهای از روح و جان آدمی است
مریم شهبازی
خبرنگار
بارها شنیدهایم و باز هم میشنویم که دوره شعر و شاعری گذشته! حتی برخی با جدیت بیشتر از این میگویند که شعر برای آنموقعهایی بود که نه سینمایی بوده و نه خبری از تکنولوژیهای ارتباطی امروز. با وجود همه این گفتههایی که نه مجالی برای درج همه آنهاست و نه حوصلهای، شعر بخش گرانبهایی از فرهنگمان است و حالا که بیست و هفتم شهریورماه، روز گرامیداشت شعر و ادب فارسی فرارسیده، به همین مناسبت گفتههای برخی اهالی فرهنگ را درباره چرایی ضرورت توجه دوباره به شعر دیروز و امروزمان جویا شدهایم که میخوانید.
حجلهگاه عروسان خیال...
محمد صالحعلا
شاعر و نویسنده
شعر با آدمی بهدنیا میآید و کمکم تکهای از جان او میشود، نمیدانم چرا برخی از نظریهداران عقیده دارند دوران شعر بهسر آمده، مثل این است که بگوییم آدمی برای ادامه زندگی دیگر به آب یا به هوا نیازی ندارد، شعر ابزار احساس ماست، شعر از مهمترین لوازم زندگی آدمی است و ما چه خوشبختیم که از ساکنان زبان فارسی هستیم، زیرا اگر که ما در قله شعر جهانیم به خاطر ارزشهای زیباشناختی -مفهومی زبان فارسی است، به همین دلیل مولوی و خیام از ایران مشهورترند. بخاطر واژههای آهنگین و دلبرانه این زبان است، حتماً دیگر سرزمینها هم فردوسی و مولوی و حافظ و سعدی داشتهاند، اما شعرشان به قله ادبیات جهان نرسیده است، چنانکه یونانیها ساکنان زبان لاتینی، با فیلسوفها و درامنویسان تاریخیشان به قله فلسفه و درام رسیدند، من در شعر شاعران دیگر زبانها کنجکاویها کردهام، شعرهاشان مماس با ارزشهای زیباشناختی شعر فارسی نیست، این ویژگی زبان فارسی است که به ما شاعران کممانندی هدیه کرده، چنانکه ما در زبان فارسی شاعران بلندآوازه بسیار داریم که ایرانی نیستند و هرگز ایران را ندیدهاند، اما شعرهایی ماندگار سرودهاند، زیرا آنها هم از ساکنان زبان فارسی بودهاند، دو دیگر اینکه همه انسانها بالقوه شاعرند و شعر به جان همه نشتی دارد، اما برخی فروغ، شاملو، یا اخوان میشوند، خود شما هم شاعرید زیرا هنگامیکه شعری را میخوانید، دچار همان رؤیاها و تخیلی میشوید که شاعر هنگام سرودن شعرش دچار بوده، منتها فرق شاعری که آن شعر را سروده با من که شعر او را میخوانم، (به قول یکی از نظریهدارها) تفاوت «کریستف کلمب» است، با مسافری که امروز سوار هواپیما میشود و به آسانی به امریکا میرسد، پس همه بالقوه شاعریم که در تنگنا و رنجها بالفعل میشویم، شعر در جانمان قلقل میزند، شکر میان کلامم، مایلم الان خاطرهای را برایتان تعریف کنم، در آن سالهای دور شده در دورانی که دانشجو بودم به علت سوءتفاهمی چند روزی زندانی شدم که متأسفانه خیلی زود آزادم کردند، اما در همان چند روز ملتفت شدم که تقریباً همه همبندانم شعر میگویند، همه، حتی نگهبانها، آنها شعرهاشان را برای من میخواندند، به کیفیت شعرها کاری ندارم، مقصودم این است که همه شاعر بودند و دایماً شعرهای خودشان را برای من میخواندند، شاید من تنها شنونده سرودههایشان بودم، بلد بودم با دقت و همدردی شعر همبندانم را بشنوم، آنها هم چنان مرا دوست داشتند که وقتی شنیدند آزاد میشوم، اغلب با بغض میگفتند ما چهکار کنیم که تو را آزاد نکنند، آخر حیف نیست که تو آزاد شوی، آنها از آزادی من غمگین بودند چون کمتر کسی حاضر بود شعرشان را بشنود، پیداست شاعرها شعر میسرایند برای آنکه شعرشان را برای دیگرها بخوانند، نخوانند شعر در گلویشان قلمبه شده و ناخوش میشوند، بههمین خاطر خیام یک راز بزرگ است که در طول زندگی هرگز شعرش را برای کسی نخواند و هیچکس نمیدانست خیام شاعر است، تازه صد سال پس از عزیمتش به عالم ناز، نظامی عروضی فاش ساخت که خیام شاعر هم بوده است. در آخر بگویم که به نظر من ویروسها تأثیری بر شعر ما ندارند، زیرا در زمان فردوسی و حافظ و بقیه هم ویروسها بودهاند ولی هرگز نتوانستهاند آسیبی به شعر ما برسانند.
شعر خوب زمانه سرش نمیشود
حسامالدین سراج
خواننده و نوازنده
شعر در تلفیق با هنری همچون موسیقی برد دوسویهای را رقم میزند؛ هم برای اهالی موسیقی و هم برای کمک به برقرار ماندن شعر در زندگیمان. هرچند که امیدوارم از گفتهام اینگونه برداشت نشود که شعر در زندگی امروز مردممان نیست، ادبیات حالا هم در زندگیمان حضور دارد منتها بخشی از آن در زمره ادبیات جدیمان محسوب نمیشود، بویژه آن قسمتی که در فضای مجازی و در خلال شبکههای اجتماعی منتشر میشود. اشعاری از بزرگانی همچون حافظ، فردوسی، سهراب سپهری و قیصر امینپور را ببینید، همه اینها مواجههای عالمانه با شعر دارند. محال است به کلمه یا مضمونی در سرودههای آنان برخورد کنید که گویای استفاده نابجا باشد. اهالی موسیقی با بهرهمندی از شعر دیروز و امروزمان میتوانند مردم را بیش از پیش به شعر خوب متمایل کنند. البته چگونگی بهرهمندی آنان از ادبیات هم مهم است، بیقاعده و بدون شناخت نمیتوان سراغ شعر رفت. خود من علاقه بسیاری به شعر کهن دارم بویژه که برخلاف عنوان ظاهریاش خاص دوران گذشته یا زمان خاصی نیست، آنچنان که حتی اگر امروز هم شعر سعدی و مولانا را بخوانیم باز هم نو هستند. گاهی آنقدر منطبق بر شرایط فعلیمان هستند که آدم دچار تردید میشود. انگار نهانگار که متعلق به دورهای دیگر بودهاند و... شعر بزرگان ادبیات کلاسیکمان همانقدر به کار امروزمان میآید که شعر استادانی همچون ابتهاج و شفیعی کدکنی. شعر خوب زمان سرش نمیشود، در هر دوره و زمانهای و در هر اوضاع و احوالی میتوان سراغش رفت. در مواجهه با ادبیات بهتر است با وسواس خاصی به آن نگاه کنیم. حتی در جایگاه یک علاقهمند عادی هم هر چیزی را بهعنوان شعر قبول نکنیم، بدانیم که اثر خوب نیازمند برخورداری از یک سری شاخصهای ادبی است. از همین بابت هم تأکید دارم اهالی موسیقی قبل از آنکه سراغ شعر فارسی بروند بهتر است دست به مطالعه بزنند، ابتدا آن را بشناسند تا درنهایت دست به انجام کاری اصولی در تلفیق این دو هنر ارزشمند بزنند. خوشبختانه موسیقی سنتی ایرانی از دیرباز پیوند نزدیکی با شعر داشته و تا جایی که خود من با این عزیزان در تعامل هستم میدانم که شناخت خوبی از شعر دارند. اما در شاخههای دیگر شاید شرایط قدری متفاوت باشد.
از تلاش برای جلب توجه جوانان به شعرغفلت نکنیم
بهروز غریبپور
نویسنده و کارگردان تئاتر
روزگار امروزمان با بیتوجهی اهالی هنر به شعر همراه شده، البته نمیگویم همه. اما حضور کمرنگی از شعر فارسی در سینما و تئاترمان دیده میشود. باز شرایط موسیقی بهمراتب بهتر است، حداقل در موسیقی ایرانی با هنرمندان خوبی مواجه هستیم که شعر دیروز و حتی امروزمان را میشناسند. بابت همین خلأ است که بخشی از کارهایی که در تئاتر کارگردانی کردهام بر ادبیات کهنمان استوار شدهاند، کارهایی ازجمله اپرای عروسکی مولوی یا حافظ. من به نوبه خودم برای کاهش فاصله بسیار نسل جوان امروزی با شعر گذشتهمان تلاش کردهام. از نگاه من اپرای عروسکی همافزایی تئاتر عروسکی، شعر ایرانی بر اساس ردیف آوازی، موسیقی و مهمتر از همه اندیشههای بزرگان فرهنگ و ادبمان است. این تلفیق هم سبب جذب تماشاگران میشود و هم کنجکاوی آنان برای پیگیری بیشتر را سبب میشود. شواهد نشان میدهد در میان نسل امروز گرایش عمیقی به ادبیات و هنر به وجود آمده، اما خب مگر من نوعی توان و امکانات سالی چند اجرا را دارم؟ شعر باید در همراهی مشترک اهالی سینما، موسیقی و تئاتر و حتی نویسندگان ادبیات داستانی بیش از پیش به زندگیمان راه پیدا کند. این فقط از جهت مخاطب و حفظ شعرمان نیست، این کار حتی به اعتلای دیگر بخشهای فرهنگ هم کمک میکند، نگاهی به ترانههای امروزمان کنید! اغلب بیمایه هستند. در صورتی که اگر این خوانندگان و آهنگسازان جوان تنها به غزلیات حافظ رو کنند با دنیایی عجیب روبهرو خواهند شد. اما هنوز آنطور که باید اهالی فرهنگ توجهی به این داشتهها ندارند، یک دلیل آن در کمتوجهی آموزش و پرورش است. نظام آموزشی اگر دست بهکار شود شاهد اتفاقات خوبی در آینده خواهیم بود. حتی میتوان به سراغ تجربه کشورهای همسایه رفت، حدود چهار سال قبل به دستور رئیسجمهوری روسیه قرار شد یکصد عنوان رمان روسی شاخص در دوره دبیرستان خوانده شود. شاید این اقدام در ابتدا کاری اجباری به نظر برسد، اما بهانهای میشود برای آشنایی نوجوانان و جوانان با داشتههای ادبی سرزمین خودشان که خواهناخواه تأثیر آن در آینده مشهود است. برای جلبتوجه نسل جوان به داشتههای فرهنگیمان کارهای بسیاری میتوان انجام داد که برای آنان هم سروشکلی جذابتر پیدا کند. بگذارید به خاطرهای اشارهکنم، سالها قبل زبانشناسی چینی برای سخنرانی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دعوت شده بود، او سخنانش را با غزلی از حافظ شروع کرد. آنقدر با آن تهلهجه چینیاش شعر حافظ را دلنشین خواند که در آخر از او پرسیدیم فارسی را چطور یاد گرفتهاید؟ گفت بهزور!
شعر روحمان را به مهربانی گره میزند
اسماعیل آذر
شاعر و مجری
سخن را با گفتهای از «شارل بودلر»، نویسنده و شاعر فرانسوی آغاز میکنم که «3 روز بدون نان میشود زندگی کرد اما بدون شعر هرگز!» شعر لطیفهای است که جانمان را با معنویت، عاطفه و احساس درهم میآمیزد. و چه چیزی بهتر از اینکه یک انسان روحش به مهربانی گره بخورد؟ من و شما اگر عاطفهمند و با احساس شویم دیگر خشونت جایی در ما ندارد. مگر میشود شعر در جان کسی جاری شود و او سمت نامهربانی برود! شاید خیلی کم و شاید هم اصلاً نشنیده باشید که شاعر یا دبیر ادبیاتی به راهی رفته که سرانجامی نادرست دارد. چراییاش در ذات شعر پارسی است که به طرز شگفتانگیزی با عشق و حکمت درآمیخته و با معنویت مأنوس شده. وقتی با شعر خو بگیریم، آنهم شعر پارسی، هرگز بهسوی نبایدهایی که چهره جامعه را پلشت میکنند
نخواهیم رفت. همنشینی با شعر مفاهیمی انسانی را در جانمان قدرت میبخشد. وقتی اینها اینگونه ملکه ذهنمان شوند خواه ناخواه به آنها عمل میکنیم.آنجا که سعدی میگوید «شبی دود خلق آتشی برفروخت/ شنیدم که بغداد نیمی بسوخت/ یکی شکر گفت اندران خاک و دود/ که دکان ما را گزندی نبود» گفت خداروشکر اگر همه جا آتش گرفته دکان من سالم است.
«جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس/ تو را خود غم خویشتن بود و بس؟/ پسندی که شهری بسوزد به نار/اگر چه سرایت بود بر کنار؟» کسی به او گفت چطور دلت میآید بگویی همه شهر سوخت اما خدا را شکر دکان من سالم مانده! ببینید سعدی چطور با اشعارش خواننده را به مردم گره میزند. «یکی بربطی در بغل داشت مست/ به شب در سر پارسایی شکست/ چو روز آمد آن نیک مرد سلیم/ بر سنگدل برد یک مشت سیم/ که دوشینه معذور بودی و مست/ تو را و مرا بربط و سر شکست» مرد پارسا به کسی که سرش را شکسته میگوید بیا این پول را بگیر، سازت که شکسته را تعمیر کن تا بتوانی زندگیات را باز تعمیر کنی. شعر اینگونه و با ظرافت بسیار اخلاق آزاد منشانه را به روح خواننده میدمد. این ویژگی شگفتانگیز بیش از همه در شعر پارسی است. این بیتهایی که نقل کردیم تنها یک اشارهاند از دریای شگفتانگیز شعر پارسی، درباره اینکه با شعر میتوان جامعهای بهتر داشت. هرچند آنچه اغلب درباره شعر میگوییم، درباره خودمان است. ما والدین، ما بزرگسالان، اما درباره چرایی مهم بودنش برای فرزندانمان کمتر حرف میزنیم، درباره اینکه جامعه همراه با شعر چطور مردمانی خواهد داشت! شعر تنها به شکلدهی جامعهای عاری از بدی نمیانجامد بلکه میتواند به طی بهتر مسیر زندگی جوانان آینده هم کمک کند.
خبرنگار
بارها شنیدهایم و باز هم میشنویم که دوره شعر و شاعری گذشته! حتی برخی با جدیت بیشتر از این میگویند که شعر برای آنموقعهایی بود که نه سینمایی بوده و نه خبری از تکنولوژیهای ارتباطی امروز. با وجود همه این گفتههایی که نه مجالی برای درج همه آنهاست و نه حوصلهای، شعر بخش گرانبهایی از فرهنگمان است و حالا که بیست و هفتم شهریورماه، روز گرامیداشت شعر و ادب فارسی فرارسیده، به همین مناسبت گفتههای برخی اهالی فرهنگ را درباره چرایی ضرورت توجه دوباره به شعر دیروز و امروزمان جویا شدهایم که میخوانید.
حجلهگاه عروسان خیال...
محمد صالحعلا
شاعر و نویسنده
شعر با آدمی بهدنیا میآید و کمکم تکهای از جان او میشود، نمیدانم چرا برخی از نظریهداران عقیده دارند دوران شعر بهسر آمده، مثل این است که بگوییم آدمی برای ادامه زندگی دیگر به آب یا به هوا نیازی ندارد، شعر ابزار احساس ماست، شعر از مهمترین لوازم زندگی آدمی است و ما چه خوشبختیم که از ساکنان زبان فارسی هستیم، زیرا اگر که ما در قله شعر جهانیم به خاطر ارزشهای زیباشناختی -مفهومی زبان فارسی است، به همین دلیل مولوی و خیام از ایران مشهورترند. بخاطر واژههای آهنگین و دلبرانه این زبان است، حتماً دیگر سرزمینها هم فردوسی و مولوی و حافظ و سعدی داشتهاند، اما شعرشان به قله ادبیات جهان نرسیده است، چنانکه یونانیها ساکنان زبان لاتینی، با فیلسوفها و درامنویسان تاریخیشان به قله فلسفه و درام رسیدند، من در شعر شاعران دیگر زبانها کنجکاویها کردهام، شعرهاشان مماس با ارزشهای زیباشناختی شعر فارسی نیست، این ویژگی زبان فارسی است که به ما شاعران کممانندی هدیه کرده، چنانکه ما در زبان فارسی شاعران بلندآوازه بسیار داریم که ایرانی نیستند و هرگز ایران را ندیدهاند، اما شعرهایی ماندگار سرودهاند، زیرا آنها هم از ساکنان زبان فارسی بودهاند، دو دیگر اینکه همه انسانها بالقوه شاعرند و شعر به جان همه نشتی دارد، اما برخی فروغ، شاملو، یا اخوان میشوند، خود شما هم شاعرید زیرا هنگامیکه شعری را میخوانید، دچار همان رؤیاها و تخیلی میشوید که شاعر هنگام سرودن شعرش دچار بوده، منتها فرق شاعری که آن شعر را سروده با من که شعر او را میخوانم، (به قول یکی از نظریهدارها) تفاوت «کریستف کلمب» است، با مسافری که امروز سوار هواپیما میشود و به آسانی به امریکا میرسد، پس همه بالقوه شاعریم که در تنگنا و رنجها بالفعل میشویم، شعر در جانمان قلقل میزند، شکر میان کلامم، مایلم الان خاطرهای را برایتان تعریف کنم، در آن سالهای دور شده در دورانی که دانشجو بودم به علت سوءتفاهمی چند روزی زندانی شدم که متأسفانه خیلی زود آزادم کردند، اما در همان چند روز ملتفت شدم که تقریباً همه همبندانم شعر میگویند، همه، حتی نگهبانها، آنها شعرهاشان را برای من میخواندند، به کیفیت شعرها کاری ندارم، مقصودم این است که همه شاعر بودند و دایماً شعرهای خودشان را برای من میخواندند، شاید من تنها شنونده سرودههایشان بودم، بلد بودم با دقت و همدردی شعر همبندانم را بشنوم، آنها هم چنان مرا دوست داشتند که وقتی شنیدند آزاد میشوم، اغلب با بغض میگفتند ما چهکار کنیم که تو را آزاد نکنند، آخر حیف نیست که تو آزاد شوی، آنها از آزادی من غمگین بودند چون کمتر کسی حاضر بود شعرشان را بشنود، پیداست شاعرها شعر میسرایند برای آنکه شعرشان را برای دیگرها بخوانند، نخوانند شعر در گلویشان قلمبه شده و ناخوش میشوند، بههمین خاطر خیام یک راز بزرگ است که در طول زندگی هرگز شعرش را برای کسی نخواند و هیچکس نمیدانست خیام شاعر است، تازه صد سال پس از عزیمتش به عالم ناز، نظامی عروضی فاش ساخت که خیام شاعر هم بوده است. در آخر بگویم که به نظر من ویروسها تأثیری بر شعر ما ندارند، زیرا در زمان فردوسی و حافظ و بقیه هم ویروسها بودهاند ولی هرگز نتوانستهاند آسیبی به شعر ما برسانند.
شعر خوب زمانه سرش نمیشود
حسامالدین سراج
خواننده و نوازنده
شعر در تلفیق با هنری همچون موسیقی برد دوسویهای را رقم میزند؛ هم برای اهالی موسیقی و هم برای کمک به برقرار ماندن شعر در زندگیمان. هرچند که امیدوارم از گفتهام اینگونه برداشت نشود که شعر در زندگی امروز مردممان نیست، ادبیات حالا هم در زندگیمان حضور دارد منتها بخشی از آن در زمره ادبیات جدیمان محسوب نمیشود، بویژه آن قسمتی که در فضای مجازی و در خلال شبکههای اجتماعی منتشر میشود. اشعاری از بزرگانی همچون حافظ، فردوسی، سهراب سپهری و قیصر امینپور را ببینید، همه اینها مواجههای عالمانه با شعر دارند. محال است به کلمه یا مضمونی در سرودههای آنان برخورد کنید که گویای استفاده نابجا باشد. اهالی موسیقی با بهرهمندی از شعر دیروز و امروزمان میتوانند مردم را بیش از پیش به شعر خوب متمایل کنند. البته چگونگی بهرهمندی آنان از ادبیات هم مهم است، بیقاعده و بدون شناخت نمیتوان سراغ شعر رفت. خود من علاقه بسیاری به شعر کهن دارم بویژه که برخلاف عنوان ظاهریاش خاص دوران گذشته یا زمان خاصی نیست، آنچنان که حتی اگر امروز هم شعر سعدی و مولانا را بخوانیم باز هم نو هستند. گاهی آنقدر منطبق بر شرایط فعلیمان هستند که آدم دچار تردید میشود. انگار نهانگار که متعلق به دورهای دیگر بودهاند و... شعر بزرگان ادبیات کلاسیکمان همانقدر به کار امروزمان میآید که شعر استادانی همچون ابتهاج و شفیعی کدکنی. شعر خوب زمان سرش نمیشود، در هر دوره و زمانهای و در هر اوضاع و احوالی میتوان سراغش رفت. در مواجهه با ادبیات بهتر است با وسواس خاصی به آن نگاه کنیم. حتی در جایگاه یک علاقهمند عادی هم هر چیزی را بهعنوان شعر قبول نکنیم، بدانیم که اثر خوب نیازمند برخورداری از یک سری شاخصهای ادبی است. از همین بابت هم تأکید دارم اهالی موسیقی قبل از آنکه سراغ شعر فارسی بروند بهتر است دست به مطالعه بزنند، ابتدا آن را بشناسند تا درنهایت دست به انجام کاری اصولی در تلفیق این دو هنر ارزشمند بزنند. خوشبختانه موسیقی سنتی ایرانی از دیرباز پیوند نزدیکی با شعر داشته و تا جایی که خود من با این عزیزان در تعامل هستم میدانم که شناخت خوبی از شعر دارند. اما در شاخههای دیگر شاید شرایط قدری متفاوت باشد.
از تلاش برای جلب توجه جوانان به شعرغفلت نکنیم
بهروز غریبپور
نویسنده و کارگردان تئاتر
روزگار امروزمان با بیتوجهی اهالی هنر به شعر همراه شده، البته نمیگویم همه. اما حضور کمرنگی از شعر فارسی در سینما و تئاترمان دیده میشود. باز شرایط موسیقی بهمراتب بهتر است، حداقل در موسیقی ایرانی با هنرمندان خوبی مواجه هستیم که شعر دیروز و حتی امروزمان را میشناسند. بابت همین خلأ است که بخشی از کارهایی که در تئاتر کارگردانی کردهام بر ادبیات کهنمان استوار شدهاند، کارهایی ازجمله اپرای عروسکی مولوی یا حافظ. من به نوبه خودم برای کاهش فاصله بسیار نسل جوان امروزی با شعر گذشتهمان تلاش کردهام. از نگاه من اپرای عروسکی همافزایی تئاتر عروسکی، شعر ایرانی بر اساس ردیف آوازی، موسیقی و مهمتر از همه اندیشههای بزرگان فرهنگ و ادبمان است. این تلفیق هم سبب جذب تماشاگران میشود و هم کنجکاوی آنان برای پیگیری بیشتر را سبب میشود. شواهد نشان میدهد در میان نسل امروز گرایش عمیقی به ادبیات و هنر به وجود آمده، اما خب مگر من نوعی توان و امکانات سالی چند اجرا را دارم؟ شعر باید در همراهی مشترک اهالی سینما، موسیقی و تئاتر و حتی نویسندگان ادبیات داستانی بیش از پیش به زندگیمان راه پیدا کند. این فقط از جهت مخاطب و حفظ شعرمان نیست، این کار حتی به اعتلای دیگر بخشهای فرهنگ هم کمک میکند، نگاهی به ترانههای امروزمان کنید! اغلب بیمایه هستند. در صورتی که اگر این خوانندگان و آهنگسازان جوان تنها به غزلیات حافظ رو کنند با دنیایی عجیب روبهرو خواهند شد. اما هنوز آنطور که باید اهالی فرهنگ توجهی به این داشتهها ندارند، یک دلیل آن در کمتوجهی آموزش و پرورش است. نظام آموزشی اگر دست بهکار شود شاهد اتفاقات خوبی در آینده خواهیم بود. حتی میتوان به سراغ تجربه کشورهای همسایه رفت، حدود چهار سال قبل به دستور رئیسجمهوری روسیه قرار شد یکصد عنوان رمان روسی شاخص در دوره دبیرستان خوانده شود. شاید این اقدام در ابتدا کاری اجباری به نظر برسد، اما بهانهای میشود برای آشنایی نوجوانان و جوانان با داشتههای ادبی سرزمین خودشان که خواهناخواه تأثیر آن در آینده مشهود است. برای جلبتوجه نسل جوان به داشتههای فرهنگیمان کارهای بسیاری میتوان انجام داد که برای آنان هم سروشکلی جذابتر پیدا کند. بگذارید به خاطرهای اشارهکنم، سالها قبل زبانشناسی چینی برای سخنرانی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دعوت شده بود، او سخنانش را با غزلی از حافظ شروع کرد. آنقدر با آن تهلهجه چینیاش شعر حافظ را دلنشین خواند که در آخر از او پرسیدیم فارسی را چطور یاد گرفتهاید؟ گفت بهزور!
شعر روحمان را به مهربانی گره میزند
اسماعیل آذر
شاعر و مجری
سخن را با گفتهای از «شارل بودلر»، نویسنده و شاعر فرانسوی آغاز میکنم که «3 روز بدون نان میشود زندگی کرد اما بدون شعر هرگز!» شعر لطیفهای است که جانمان را با معنویت، عاطفه و احساس درهم میآمیزد. و چه چیزی بهتر از اینکه یک انسان روحش به مهربانی گره بخورد؟ من و شما اگر عاطفهمند و با احساس شویم دیگر خشونت جایی در ما ندارد. مگر میشود شعر در جان کسی جاری شود و او سمت نامهربانی برود! شاید خیلی کم و شاید هم اصلاً نشنیده باشید که شاعر یا دبیر ادبیاتی به راهی رفته که سرانجامی نادرست دارد. چراییاش در ذات شعر پارسی است که به طرز شگفتانگیزی با عشق و حکمت درآمیخته و با معنویت مأنوس شده. وقتی با شعر خو بگیریم، آنهم شعر پارسی، هرگز بهسوی نبایدهایی که چهره جامعه را پلشت میکنند
نخواهیم رفت. همنشینی با شعر مفاهیمی انسانی را در جانمان قدرت میبخشد. وقتی اینها اینگونه ملکه ذهنمان شوند خواه ناخواه به آنها عمل میکنیم.آنجا که سعدی میگوید «شبی دود خلق آتشی برفروخت/ شنیدم که بغداد نیمی بسوخت/ یکی شکر گفت اندران خاک و دود/ که دکان ما را گزندی نبود» گفت خداروشکر اگر همه جا آتش گرفته دکان من سالم است.
«جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس/ تو را خود غم خویشتن بود و بس؟/ پسندی که شهری بسوزد به نار/اگر چه سرایت بود بر کنار؟» کسی به او گفت چطور دلت میآید بگویی همه شهر سوخت اما خدا را شکر دکان من سالم مانده! ببینید سعدی چطور با اشعارش خواننده را به مردم گره میزند. «یکی بربطی در بغل داشت مست/ به شب در سر پارسایی شکست/ چو روز آمد آن نیک مرد سلیم/ بر سنگدل برد یک مشت سیم/ که دوشینه معذور بودی و مست/ تو را و مرا بربط و سر شکست» مرد پارسا به کسی که سرش را شکسته میگوید بیا این پول را بگیر، سازت که شکسته را تعمیر کن تا بتوانی زندگیات را باز تعمیر کنی. شعر اینگونه و با ظرافت بسیار اخلاق آزاد منشانه را به روح خواننده میدمد. این ویژگی شگفتانگیز بیش از همه در شعر پارسی است. این بیتهایی که نقل کردیم تنها یک اشارهاند از دریای شگفتانگیز شعر پارسی، درباره اینکه با شعر میتوان جامعهای بهتر داشت. هرچند آنچه اغلب درباره شعر میگوییم، درباره خودمان است. ما والدین، ما بزرگسالان، اما درباره چرایی مهم بودنش برای فرزندانمان کمتر حرف میزنیم، درباره اینکه جامعه همراه با شعر چطور مردمانی خواهد داشت! شعر تنها به شکلدهی جامعهای عاری از بدی نمیانجامد بلکه میتواند به طی بهتر مسیر زندگی جوانان آینده هم کمک کند.
به مناسبت روز شعر و ادب فارسی
مهد فرهنگ، هنر و ادب
محمدمهدی اسماعیلی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
میهن عزیز ما ایران، از دیرباز تا به امروز مهد فرهنگ، هنر و ادب بوده است و ادیبان و شاعران ایران زمین در درازای تاریخ، بسان اخترهای درخشان آسمان پر تلألو تمدن این سرزمینند که با آثار خود، هویت دیرین و پر افتخار ایرانی را قوام و دوام بخشیدهاند.از همینروی فرهنگ غنی این مرزوبوم، مرهون خلق چنین آثار درخوری است که ایران را در همه فرازو نشیبهای تاریخی، از گزند تهدیدها و هجمههای فرهنگی مصون و محفوظ داشته است.در میان آثار گونهگون بزرگان فرهنگ و ادب ما، توصیه به اخلاق و رهنمون ساختن انسان به زیست اخلاقی و گام برداشتن در مسیر تعالی روح با بهرهگیری از سجایای اخلاقی و دوری جستن از رذائل، سخن مشترک ایشان در همه ازمنه و اعصار بوده است.از سوی دیگر فکرت و حرکت بر مبنای عقلانیت، گفتار مشترکی است که در متون ادبی به جای مانده از گذشتگان، انسان را به تأمل و تفکر در جهان هستی دعوت میکند.از اشعار رودکی و فردوسی تا مولوی و سعدی و حافظ به عنوان فرزانگان ماندگار تا ادیبان و شاعران همروزگار ما همچون شهریار والاتبار هماره اخلاق مداری و اندیشهورزی سخن مشترک همه این بزرگان است.
ای برادر تو همان اندیشهای مابقی خود استخوان و ریشهای
تردیدی نیست که در پرتو ظهور دین مبین اسلام و آموزههای سلسله جنبان آن، یعنی وجود مبارک پیامآور رحمت و مکرمت، حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص)، که رسالت برانگیختگی خود را به کمال رساندن مکارم اخلاق میداند، نهال دیرپا و مستعد فرهنگ ایرانی با بهرهمندی از نسیم روح نواز و حیات بخش اسلام، به درختی تنومند و سایه گستر بدل گشت و اندیشههای جستوجوگر حقیقت را شیفته و مجذوب خود نمود و با اخلاق حسنه، بر فضای دلها مستولی شد.
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر بهبند و دام نگیرند مرغ دانا را
در این میان شعرا و ادیبان نکته سنج و تیزبین ما در اعصار مختلف دواوین و اشعار خود را به ابراز ارادت و اظهار محبت به این خاندان با شرافت و با طهارت مزین و متبرک و از این رهگذر نام خود را بر تارک شعر و ادب فارسی جاودانه ساختند که از زمره آنان شاعر شیرین سخن معاصر، مرحوم محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار) است که با ذوق و قریحه ویژهای شعر میسرود (به قول لسان الغیب، حافظ شیرازی: ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند) و به دلدادگان و دلسوختگان درس عشق و محبت و معرفت و معنویت میآموخت.
بدون تردید وی یکی از ستارگان پرفروغ آسمان فضل و فرهنگ این سرزمین است که با تمسک به خاندان عصمت، مس وجود خود را به کیمیایی ناب بدل کرد و نام نامی خویش را جاودانه تاریخ این سرزمین پاکآیین نمود. اکنون که بزرگداشت این شاعر با ایمان ایرانی و والاتبار تبریزی با روز شعر و ادب فارسی در هم آمیخته است، آن را به فال نیک میگیریم و ضمن ارج نهادن و احترام گذاشتن به همه زبانها و گویشهای محلی و منطقهای و زبان شیرین مادری، امید آن داریم که با وحدت و انسجام ملی در توسعه و ترویج زبان فارسی که زبان دوم جهان اسلام است، همه تلاش و کوشش خویش را به کار گیریم و فرهنگ و تمدن غنی این مرزو بوم را از جان و دل مراقبت و مواظبت نماییم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
میهن عزیز ما ایران، از دیرباز تا به امروز مهد فرهنگ، هنر و ادب بوده است و ادیبان و شاعران ایران زمین در درازای تاریخ، بسان اخترهای درخشان آسمان پر تلألو تمدن این سرزمینند که با آثار خود، هویت دیرین و پر افتخار ایرانی را قوام و دوام بخشیدهاند.از همینروی فرهنگ غنی این مرزوبوم، مرهون خلق چنین آثار درخوری است که ایران را در همه فرازو نشیبهای تاریخی، از گزند تهدیدها و هجمههای فرهنگی مصون و محفوظ داشته است.در میان آثار گونهگون بزرگان فرهنگ و ادب ما، توصیه به اخلاق و رهنمون ساختن انسان به زیست اخلاقی و گام برداشتن در مسیر تعالی روح با بهرهگیری از سجایای اخلاقی و دوری جستن از رذائل، سخن مشترک ایشان در همه ازمنه و اعصار بوده است.از سوی دیگر فکرت و حرکت بر مبنای عقلانیت، گفتار مشترکی است که در متون ادبی به جای مانده از گذشتگان، انسان را به تأمل و تفکر در جهان هستی دعوت میکند.از اشعار رودکی و فردوسی تا مولوی و سعدی و حافظ به عنوان فرزانگان ماندگار تا ادیبان و شاعران همروزگار ما همچون شهریار والاتبار هماره اخلاق مداری و اندیشهورزی سخن مشترک همه این بزرگان است.
ای برادر تو همان اندیشهای مابقی خود استخوان و ریشهای
تردیدی نیست که در پرتو ظهور دین مبین اسلام و آموزههای سلسله جنبان آن، یعنی وجود مبارک پیامآور رحمت و مکرمت، حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص)، که رسالت برانگیختگی خود را به کمال رساندن مکارم اخلاق میداند، نهال دیرپا و مستعد فرهنگ ایرانی با بهرهمندی از نسیم روح نواز و حیات بخش اسلام، به درختی تنومند و سایه گستر بدل گشت و اندیشههای جستوجوگر حقیقت را شیفته و مجذوب خود نمود و با اخلاق حسنه، بر فضای دلها مستولی شد.
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر بهبند و دام نگیرند مرغ دانا را
در این میان شعرا و ادیبان نکته سنج و تیزبین ما در اعصار مختلف دواوین و اشعار خود را به ابراز ارادت و اظهار محبت به این خاندان با شرافت و با طهارت مزین و متبرک و از این رهگذر نام خود را بر تارک شعر و ادب فارسی جاودانه ساختند که از زمره آنان شاعر شیرین سخن معاصر، مرحوم محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار) است که با ذوق و قریحه ویژهای شعر میسرود (به قول لسان الغیب، حافظ شیرازی: ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند) و به دلدادگان و دلسوختگان درس عشق و محبت و معرفت و معنویت میآموخت.
بدون تردید وی یکی از ستارگان پرفروغ آسمان فضل و فرهنگ این سرزمین است که با تمسک به خاندان عصمت، مس وجود خود را به کیمیایی ناب بدل کرد و نام نامی خویش را جاودانه تاریخ این سرزمین پاکآیین نمود. اکنون که بزرگداشت این شاعر با ایمان ایرانی و والاتبار تبریزی با روز شعر و ادب فارسی در هم آمیخته است، آن را به فال نیک میگیریم و ضمن ارج نهادن و احترام گذاشتن به همه زبانها و گویشهای محلی و منطقهای و زبان شیرین مادری، امید آن داریم که با وحدت و انسجام ملی در توسعه و ترویج زبان فارسی که زبان دوم جهان اسلام است، همه تلاش و کوشش خویش را به کار گیریم و فرهنگ و تمدن غنی این مرزو بوم را از جان و دل مراقبت و مواظبت نماییم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دولت برای بازسازی فرهنگ و هنر به همه گرایشها نیاز دارد
-
وطن من زبان فارسی است
-
ایران عضو جدید شانگهای شد
-
چند جانبه گرایی اقتصادی و تقویت سیاست همسایگی؛ جهت گیری دیپلماسی ایران
-
واکسیناسیون افراد بالای ۱۸ سال این هفته آغاز میشود
-
تأکید بر توزیع مایحتاج مورد نیاز مردم با قیمت مناسب
-
آموزش مجازی 13 میلیون دانشآموز با نسخه جدید «شاد»
-
قرار بازداشت را تا آنجا که مقدور است صادر نکنید
-
دورنمای بورس 1400
-
شعر تکهای از روح و جان آدمی است
-
مهد فرهنگ، هنر و ادب
اخبارایران آنلاین