ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«ایران» در میزگردی وضعیت همکاریهای اقتصادی ايران با قطر را بررسی کرد
در 10 سال اخیر از قطر غفلت کردیم
گروه اقتصادی/ مهدی کاشی پزها: سفر رئیس جمهور به قطر برای ششمین نشست مجمع کشورهای صادرکننده گاز، فضایی را ایجاد کرد که دو کشور ایران و قطر ۱۴ سند همکاری در حوزههای اتصال شبکههای برق دو کشور و همکاری در حوزههای استاندارد، ورزش و جوانان، مناطق آزاد، آموزش عالی و فرهنگی و هنری امضا کنند. طی ماههای اخیر رئیس جمهور کشورمان به دنبال احیای روابط با کشورهای همسایه است؛ موضوعی که دولت گذشته فراموش و اقتصاد و سیاستهای اقتصادی را وابسته و مشروط به برجام کرده بود.
طی این مدت سفر به کشورهای همسایه، باب جدیدی از مذاکرات را فراهم کرده و البته فضای خوبی برای فعالان اقتصادی کشورمان ایجاد شده است تا بتوانند دوباره با قدرت وارد بازار کشورهای همسایه شوند. امریکا با دور دوم تحریمهای ظالمانه خود به دنبال منزوی کردن اقتصاد ایران بود و به نظر میرسد سیاستهایی که دولت گذشته در مراودات تجاری داشت، باعث شد ایران با چالشهای جدی روبهرو شود. اما رئیس جمهور کشورمان و کابینه دولت سیزدهم از روزی که فعالیت خود را آغاز کردند، بازار کشورهای هدف را مدنظر قرار دادند و اکنون میبینیم خوشبینیها نسبت به گذشته در رابطه با همکاری تجاری با کشورهای مختلف و بخصوص همسایگان ایران بیشتر شده است. بر این اساس درخصوص ظرفیتهای اقتصادی و همکاری ایران با کشور قطر میزگردی با حضور محمدرضا مودودی، سرپرست اسبق سازمان توسعه تجارت و سیدعلی رضوی، عضو هیأت مدیره اتاق مشترک ایران و قطر برگزار شد که در ادامه میخوانید.
تعامل تجاری ایران با قطر چگونه است و چه مشکلات و معضلاتی در این حوزه وجود دارد؟
رضوی- سطح مراودات تجاری ایران با قطر، تناسبی با سطح سیاسی و دیپلماتیک ما ندارد. قطر یک بازار کاملاً مصرفی و فرصت بسیار خوبی برای تجار ایرانی است تا کالاهای کشورمان را در این بازار عرضه کنند. ما در ارتباط با توسعه تجاری دو هدف را در اتاق مشترک ایران و قطر پیگیری میکنیم؛ اول از همه بحث توسعه صادرات محصولات ایرانی به قطر و دوم سرمایهگذاری قطریها در بازار ایران است. هر آنچه که ما در اتاق بازرگانی و همه اعضای کشور پیگیری میکنیم عین منافع ملی است. لذا همه باید مسئولیت این موضوع را به عهده بگیریم. مناسبات تجاری ما با بازار قطر تناسبی با سطح روابط دیپلماتیک و روابط عالی که با قطر داریم ندارد. معتقدم چشماندازی که برای مبادلات اقتصادی با قطر در حدود ۱ میلیارد دلار تعریف شده با توجه به ظرفیت جام جهانی پیش رو کاملا قابل تحقق است.
یکی از مشکلاتی که نتوانستهایم سطح مبادلات تجاری با قطر را افزایش دهیم، این است که متولی برای تجار ایرانی در قطر نداریم. در حال حاضر رایزن بازرگانی در قطر نداریم و همچنین جایی بهعنوان مرکز تجاری ایران در دوحه وجود ندارد. در چنین شرایطی جایگاهی برای حمایت از صادرکنندگان و تجار ایرانی در قطر نیست. تنها در قطر یک سفارتخانه داریم که موضوعات بسیار زیادی را پیگیری میکند و مسئولیتهای متعددی دارد. قاعدتاً ما نمیتوانیم از سفارتخانهها توقع داشته باشیم که کار ویژهای برای مناسبات تجاری انجام دهند. لذا ما نیاز داریم در قطر رایزن بازرگانی فعال و مرکزی با عنوان خانه تجار ایرانی داشته باشیم تا تجار پایگاهی داشته باشند و مورد حمایت قرار گیرند؛ در خانه تجار میتوان اطلاعات اقتصادی را رد و بدل و جلسات بیتو بی برگزار کرد. اگر موضوعات عنوان شده مورد پیگیری و انجام قرار گیرد، رسیدن به عدد ۱ میلیارد دلار دور از دسترس نیست.
دیدگاه شما درباره بازار قطر و اینکه ما چقدر ظرفیت داریم، چیست؟
مودودي- ایران با داشتن ۱۵ کشور همسایه تقریباً دومین کشور دنیا است که بالاترین تعداد همسایگان را دارد. اما این توقع ممکن است ایجاد شود که با توجه به حجم بسیار بالایی که همسایگان ایران در تجارت با کشورهای دنیا دارند، ما نیز میتوانیم بسرعت سهم 2.5 درصد فعلی را افزایش دهیم، اما اگر واقع بین باشیم دنیا در حال تغییر است. زمانی بود که کشورها فقط با همسایگان خود فعالیت میکردند ولی اکنون به جهت مباحث لجستیکی روابط بین کشورها دیگر در محدوده همسایگی نیست.
امروزه با تغییرات شگرفی که در حوزه لجستیک، ارتباطات سیاسی، سیاستهای تعرفهای و تغییرات ساختار بهوجود آمده دیگر عاملی به نام همسایه نمیتواند صددرصد تأثیرگذار باشد. کشورها بهدلیل توانایی تکنولوژی که به دست آوردند رابطهای که میخواهند با سایر کشورها برقرار کنند، باید توجیه اقتصادی داشته باشد. چین، شریک اول تجاری حدود ۱۲۰ کشور دنیا است. بنابراین بسیاری از کشورهایی که به لحاظ اقتصادی قدرتمند هستند این سهم از بازار را در جاهایی که همسایه نیستند کشف میکنند. حال چه اتفاقی منجر به این میشود که ما بتوانیم سهم بیشتری از کیک همسایگان داشته باشیم؟ ما باید بتوانیم روندها و ترندهای جهانی که در حوزه تجارت در حال شکلگیری است را بهخوبی بشناسیم و براساس آنها برنامه و پروژه تعریف کنیم. قطر به لحاظ مساحت به اندازه یک استان در ایران است. جمعیت آن نزدیک به ۲ میلیون نفر است که شاید ۶۰ تا ۷۰ درصد آن خارجی هستند یعنی تعداد قطریهای اصیل خیلی کم است. اما به لحاظ حجم واردات کشوری است که تا مقاطعی نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار واردات داشته که عدد بسیار بزرگی است.
ترکیب سبد وارداتی محصولاتی که قطریها وارد میکنند آیا از جنس ترکیب سبد صادراتی ما است؟ اگر این تناسب وجود نداشته باشد شما نمیتوانید سهمی از این بازار بزرگ به دست بیاورید. اگر ترندها و روندها را میشناختیم اکنون یکی از کشورهایی بودیم که در پروژههای عمرانی جام جهانی قطر مشارکت داشتیم. از ۱۰ سال پیش تعیین شد که قطر میزبان جام جهانی است از همان موقع میباید مذاکرات خود را شروع میکردیم تا در بحث زیرساختهای کلانی که برای بحث میزبانی از تیمهای فوتبال دنیا است همکاری میکردیم. این منطقی نیست که چون آن زمان ورود نکردیم اکنون که سال ۲۰۲۲ است ورود کنیم و سهم از بازار قطر داشته باشیم. در این میان اگر در مقطعی توانستیم سهم خود را از بازار بالقوه قطر افزایش دهیم و تا مرز ۳۰۰ میلیون دلار برسانیم به این علت بود که قطر خریدار سیمان و مصالح ساختمانی ایران بود. آنها برای پروژههای خود توجیه نداشتند که از راه دور این کالاها را وارد کنند و آن نیز بهدلیل شرایط خاصی بود که بین قطر و کشورهای عربی وجود داشت.
اگر میخواهیم با قطر ارتباط داشته باشیم باید ببینیم (البته دولتمردان باید تحلیل کنند) این کشور در چه زنجیره جهانی میخواهد خود را تعریف کند و ایران چه کمکی میتواند به قطر کند که بتواند خیلی سریعتر نقش خود را در زنجیره جهانی ارزش ایفا کند. عمده کالایی که ما صادر میکنیم نفت و مشتقات نفتی است؛ قطر نیز گاز و مشتقات گازی را صادر میکند. بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم خیلی به لحاظ تجاری مکمل هم هستیم اما روی بعضی از محصولات که ما میخواهیم ورود کنیم باید مراقب باشیم. اگر چنانچه این محصولات که اکنون به قطر میفرستیم محصولات هایتک نباشد و محصولاتی با تکنولوژی متوسط باشد این پیام را به قطریها میدهیم که شما میتوانید بلافاصله این را در کشور خود تولید کنید و کارخانههای آن را حتی با کیفیت بالاتر احداث کنید. قطر بعد از اتفاقی که در چالش کشورهای عربی برایش افتاد هدفگذاری کرده که به سمت ایجاد کارخانههای صنعتی برود و فقط متکی به نفت و گاز نباشد، چرا که دید با یک تحریم دچار بحران و تنش میشود. متأسفانه سالها است که وقتی یک مقام ارشد ملی به یک کشور دیگر میرود ما ظرفیتهای معمول خود را عرضه میکنیم و هیچ کس به روندها و ترندهای جهانی که در حال شکلگیری است مثل راه ابریشم توجه نمیکند.
قطر کشور ثروتمندی است و کشورهای مختلفی هستند که میخواهند از ثروت قطر استفاده کنند و سهمی از بازار این کشور داشته باشند، اما سؤال این است قطریها چقدر تمایل دارند که از کالاهای ایرانی استفاده کنند؟
رضوی- به نظر میرسد با شرایط موجود تحقق تجارت یک میلیارد دلاری با قطر شدنی نباشد. اگر بخواهیم در توسعه زیرساخت قطر کار کنیم با توجه به پیمانکارهای فرانسوی، آلمانی و کارگر هندی ما مزیت نسبی نداریم. ما نباید تمرکز و انرژی خود را روی کارهای نشدنی هدر دهیم. در حال حاضر بخشی از بازار کالای مصرفی قطر در اختیار کشور ماست، هرچند کوچک اما این ظرفیت وجود دارد. بدین جهت با تمرکز بر ظرفیتهای نسبی خودمان به نسبت رقبا و تقاضای بازار، میتوان فعالیت کرد. باید تمرکز خود را روی کارهای شدنی بگذاریم. در بازار قطر هیچ کس عِرق کالای ایرانی ندارد و برای آنها بازار عراق یا افغانستان فرقی نمیکند.
قطر یک بازار بینالمللی با استانداردهای بسیار بالا است و نیاز دارد هر تولیدکننده ایرانی که میخواهد در آن بازار حضور پیدا کند ارائه حرفهای و محصول باکیفیت داشته باشد و همچنین استانداردهای بینالمللی را رعایت کند و در نهایت قیمت رقابتی داشته باشد. لذا تمایلی در بازار قطر نسبت به کالای ایرانی مشاهده نمیشود و برای آنها چنین چیزی مفهوم ندارد. اما در قفسه فروشگاههای قطر که میروم میبینم که کالای ایرانی از لوازم التحریر، مواد خوراکی، اثاثیه منزل، شیلات و صیفی جات با تنوع خیلی خوب وجود دارد. مردم قطر عادتهای خاصی دارند، بهعنوان مثال تعویض مبلمان در سال نو؛ قطریها به تناوب مبلمان خانه خود را عوض میکنند به همین جهت این امر یک فرصت برای تولیدکنندگان مبلمان ایران است. با تمرکز بر چنین مواردی میتوان به اهداف و چشماندازی که در نظر گرفته شده براحتی دست پیدا کنیم.
زمانی که قطر با امارات و عربستان با چالش مواجه شد، تصورها بر این بود که ایران میتواند براحتی وارد این بازار شود، به نظر شما بزرگترین مشکل و آسیب چه بود که ما نتوانستیم در حجم انبوه به قطر کالا صادر کنیم؟
مودودي- دولت ما خیلی چالاک نبود و نیست. متأسفانه دولت بهدلیل ساختار متورمی که دارد مانع از این میشود که خیلی سریع واکنش نشان دهیم. از طرفی بخش خصوصی که اتاق بازرگانی آن را راهبری میکند، نتوانست خیلی سریع خود را بدون اتکا به دولت با شرایط وفق دهد و نقش مهم و تأثیرگذاری ایفا کند. در حوزه تجارت سرعت در تصمیمگیری و اجرا وجود ندارد و این مصیبتی است که گریبان ما را گرفته است. قطع یقین اگر هر همسایه دیگری دچار بحران شود تا زمانی که ما بتوانیم تثبیت پیدا کنیم زمانبر خواهد بود و عملاً آن بازار را از دست میدهیم، مگر اینکه مثل عراق و افغانستان مصیبت طولانی داشته باشند تا ما بتوانیم ایفای نقش کنیم. نکته دیگری که حائزاهمیت است نداشتن برنامه طولانی مدت با قطر و حتی سایر کشورهای همسایه است. ما باید برنامهای داشته باشیم که در بازار کشور هدف، ثبات پیدا کنیم. قطریها بعد از اتفاقی که افتاد و چالشی که برای آنها با سایر کشورهای عربی ایجاد شد، با این وحشت مواجه شدند که هر لحظه امکان دارد، کشورشان با کمبود و نقصان روبهرو شود از همین رو به سمت تجهیز و کاهش وابستگیهای خود حرکت کردند. در ایران نیز مدام درگیر جنگ اقتصادی هستیم و تحریم میشویم لذا این امر یک فرصت خیلی خوبی بود که ما میتوانستیم بخشی از فرایند تولید خود را به قطر انتقال دهیم تا از این طریق ضمن ایجاد فضا و فرصت در قطر، تحریمها را دور بزنیم و حتی وارد بازار سایر کشورهای عربی شویم. فکر نمیکنیم مشارکت در سرمایه گذاریهایی که میتواند برند تجاری ما را در خارج از کشور تثبیت کند، بخشی از فرایند تعامل تجاری باشد. به عبارتی معتقدم در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده موضوعی بهنام صادرات در دنیا نداشته باشیم. به نظر میرسد سالهای آتی قدرت دست بلوکهای اقتصادی خواهد بود که شامل یک زنجیره از تولید هستند. متأسفانه ایران در هیچ زنجیرهای مشارکت نکرده است. قطر یک فرصت خیلی خوب برای ایران است. به جای اینکه فقط به آنها کالا بفروشیم و بخشی از کار ما در واقع همین خواهد بود، ضرورت دارد در زنجیرههای ارزشی مشارکت کنیم که این امر میتواند هم توان رقابتپذیری ما را در منطقه تثبیت کند و هم اینکه برند ما را از خارج از مرزهای ایران عبور و اجازه دهد در سطح بینالمللی بهتر ایفای نقش کنیم.
قطر احساس میکند کشورهای عربی رقیب اش هستند؛ این مهم یک فرصت برای ایران است که نقش برادری و همسایگی خود را ایفا کند قبل از اینکه چینیها، اروپاییها، ترکیه یا سایر کشورها ورود کنند. نباید این پتانسیل را دستکم گرفت و حداقل بهعنوان یکی از پایگاههای قدرتمندی که میتواند محل تولید و توزیع کالاهای ایرانی کنار محصولات قطری باشد، فرصتسازی کنیم. ما اکنون یک خط مداوم، مستقیم و مناسب از ایران به قطر نداریم. بخش عمدهای از صادرات ما به قطر از طریق لنجهای چوبی در بندر دیر و بندر بوشهر انجام میشود. با شیوع ویروس کرونا، ورود این لنجها به قطر ممنوع شده و این ممنوعیت از آنجا نشأت میگرفت که بعضاً مشاهده شده این لنجها مواد مخدر وارد قطر میکردند و این معضل بزرگی است که باید یک بار برای همیشه حل و فصل شود. اخیراً این لنجها در بندر الرویس تخلیه میشوند. مدیر بندر الرویس حدود یک ماه پیش به بندر بوشهر آمد و از بندر دیر بازدید کرد که این مشکلات را حل کند. از سمت آنها مشکل این است که روی کالای ایرانی که با لنج وارد میشود نظارت درست انجام نمیشود و ایکس ری وجود ندارد. در واقع اگر نظارتی نیز صورت گیرد در میانه راه موادمخدر به آن اضافه میشود و این امر سبب بدنامی و کاهش مراودات میشود. لذا باید تمهیدی اندیشیده شود. اگر لازم است باید دستگاه ایکس ری گذاشته شود یا گشت دریایی تقویت شود که در میانه راه به لنجها چیزی اضافه نشود. این مسأله به صادرات به قطر ضربه میزند.
در شرایطی که توسعه صادرات به قطر و سایر کشورهای همسایه مطرح است، ایران میتواند از این کشورها پول بگیرد، بخصوص اینکه کشور تحریمکننده ایران، شریک تجاری با قطر است؟
رضوی- امریکا، شریک استراتژیک قطر است. از اینرو عملاً دست تجار ایرانی از لحاظ بانکی و مراودات رسمی با قطر کاملاً بسته است. اما تاجر ایرانی میتواند و بلد است که چگونه پول خود را جابهجا کند کمااینکه الان نیز این اتفاق میافتد. در این میان بخشی از فعالیتها معاف از موضوعات تحریمی است و میتوان روی آنها تمرکز کرد. در حال حاضر ایران و قطر مراودات مستقیم بانکی ندارند و بهصورت غیرمستقیم و بعضاً از طریق صرافیها مبادلات پولی انجام میشود. این مسیری است که هر تاجری برای خود تعریف میکند و ریسک و هزینههای آن را نیز میپذیرد. با توجه به سفر رئیسجمهور به قطر، این امیدواری وجود دارد که بانک مرکزی ایران و قطر توافقنامه در خصوص پیمانهای پولی دو جانبه با هم داشته باشند. بخشی از مشکلات در مناسبات تجاری با قطر در سطوح عالی قابل حل است و اگر چالشها حل شود شاهد توسعه تجارت با قطر خواهیم بود.
ایران در قطر رایزن بازرگانی ندارد، این موضوع چقدر میتواند روی مراودات تجاری با قطر تأثیر بگذارد؟
مودودي- دیپلماسی تجاری مخصوصاً در جنگ اقتصادی مهمترین رکن است. بنابراین واقعیت قضیه این است که اگر بخواهیم جنگ امروز با امریکا را تحلیل کنیم، جنگ عموماً تجاری است. لذا این جنگ نه تنها برای آنها هزینهای ندارد، بلکه سود نیز دارد. یعنی با جریمه کردن بانکها، افراد و شرکتهای مختلف درآمدزایی میکنند. بحث سر این است که در جنگ تجاری که اکنون وجود دارد استراتژی و برنامه ما چیست؟ متأسفانه طی این سالها مطابق با سیستم و روشی حرکت کردیم که امریکا میخواست.
ما برنامه تجاری خود را فراموش کردیم و بیشتر حول محورهای دیگر در حال برنامهریزی هستیم. در دور دوم تحریمهای امریکا، تعداد رایزنهای ما از ۲۱ نفر به 2 نفر کاهش پیدا کرد، ضمن اینکه از اول نیز ۲۱ نفر عدد خیلی کمی بود. شما اگر با کشورهای دیگر دنیا مقایسه کنید شاید ۵۰ درصد از اعضای سازمانهای توسعه و تجارت آنها در خارج از کشور مستقر هستند. دلیلی ندارد سازمان توسعه تجارت داخل ایران باشد و بخواهد برای تجارت با دنیا تصمیم بگیرد. این مسأله معنا و مفهوم ندارد. بنابراین آن دیپلماسی موفق است که هم دولت و هم بخش خصوصی در بازار حضور داشته باشند به گونهای که همراستا باهم مسائل را دنبال و حل و فصل کنند. ما در این بخش، بسیار ضعیف هستیم و اساساً تمام انرژی و قابلیت سازمان توسعه تجارت تحلیل رفته و جایگاه خود را از دست داده است و نقش مؤثری درحوزه بینالملل نمیتواند ایفا کند. از طرف دیگر وزارت امور خارجه خیلی از نگاه دیپلماسی اقتصادی فاصله گرفته است. در دنیا اگر موضوعات سیاسی دنبال میشود به خاطر منافع اقتصادی است. اگر جنگی در حال رخ دادن است به خاطر منافع اقتصادی است. تجربه نشان داده است که معاونت اقتصادی وزارت خارجه نمیتواند کار خیلی خاصی انجام دهد غیر از نشستها و جلساتی که معمول است و همه سازمانها و ارگانها برپا میکنند. درست است که سفارتخانهها گاهی خود را درگیر این مسأله میکنند اما اولویت نیست.
در بعضی از کشورها سفرای ما واقعاً وقت و انرژی میگذارند و تلاش میکنند تا بتوانند سهم ایران را در اقتصاد کشور هدف افزایش دهند، اما در بعضی کشورها اصلاً اولویت تجارت نیست و حتی برخی از سُفرای ایرانی به جای اینکه در بغل تجار ایرانی بیفتند، به سمت کشوری که رفتهاند، غش میکنند. وزارت امور خارجه باید مشخص کند که میخواهد اقتصاد را توسعه دهد یا سیاست را. در حال حاضر اقتصاد است که هزینه سیاست را میدهد اما در تمام دنیا این قضیه معکوس است و سیاست هزینه میکند برای اینکه اقتصاد رشد کند.بنابراین وقتی به بازار جدیدی میرسیم که برای ایران میتواند یک بازار بالقوه یا بالفعل باشد، بخش خصوصی از خود مایه میگذارد. دولت ما دولت اقتصادی نیست و اگر مدیر دولتی از بخش خصوصی حمایت کند متهم میشود. من در سفری که به چین داشتم، از یکی از کارخانههای کفش (یکی از برندهای قدرتمند چین) آنجا بازدید کردم و دیدم بیش از 10 عکس از رئیس جمهور چین با لباس ورزشی این شرکت در حالی که محصولات این شرکت را به رئیس جمهور روسیه، پادشاه اسپانیا، ملکه انگلیس و... هدیه میکرد، وجود داشت. برای من جای تعجب داشت که نمیگویند رئیس جمهور از خود هزینه میکند. این اواخر با یکی از هنرمندان جلسهای داشتم به او گفتم میخواهیم یک برنامهای درست کنیم که برندهای مختلف بیایند و شما به عنوان هنرمندی با تجربه و مقبول سینما طرف صحبت اینها باشید و مکالمه کنید که ما بتوانیم بین هنر و صنعت ارتباط نزدیکتری برقرار کنیم. جملهای که وی به من گفت خیلی جالب بود. او گفت چرا من باید خودم را هزینه یک شرکت تجاری کنم؟
این فرهنگ متأسفانه هم در هنرمندان و هم در مسئولان وجود دارد. آنها بدون آنکه بدانند یک شرکت چه اندازه ارزشآفرینی دارد و به اقتصاد خدمت میکند خود و شأن خود را بالاتر میدانند. شما نمیتوانید با این تفکر هیچ وقت توسعه اقتصادی پایداری داشته باشید. وقتی یک قاضی، مدیرکل، سفیر و هنرمند از بالا دست به یک کارآفرین ارشد نگاه کند، اقتصاد کشور رشد نمیکند. اینگونه جا افتاده که فعالان اقتصادی ما جزو ردههای پایین جامعه هستند. اینها زنگهای خطری است که فرقی نمیکند چه دولتی سرکار باشد، هر دولتی باشد اگر نتواند از اندوخته تجربی، علمی و سرمایه فعالان اقتصادی درست استفاده کند بازنده است. بنابراین معتقد هستم وزارت امور خارجه زمانی میتواند به داد اقتصاد کشور و فعالان اقتصادی برسد و بازارهای اقتصادی ما را توسعه دهد که نگاه اقتصادی داشته باشد و در کنار آن بحثهای سیاسی و امنیتی خود را دنبال کند و اقتصاد را به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی در دستور کار خود قرار دهد.
دیدگاه شما در این باره چیست؟ نبود رایزن اقتصادی چه چالشهایی را در مراودات تجاری ایران با کشورها و بخصوص قطر ایجاد میکند؟
رضوی- خیلی مایه تأسف است که ما به بهانه نبود منابع مالی رایزنهای اندکی را که داشتیم در مقاطعی حذف کردیم. یک رایزن مگر سالی چقدر برای کشور هزینه دارد؟ مگر بیش از 100 هزار تا ۱۵۰ هزار دلار است؟ اما وجود یک رایزن و فعالیتهایی که یک رایزن حرفهای میتواند انجام دهد، بسیار ارزشمند است. همین ۲۰۰ میلیون دلار مبادله تجاری با قطر را به راحتی در یک فرایند دو تا سه سال میتوان به عددهایی که مدنظر است رساند. اما متأسفانه به این امرتوجهی نمیشود. اگر میخواهیم رایزن در کشور هدف مؤثر واقع شود باید مکانیزم انتخاب آن نیز تغییر کند. باید آدمهای توانمند و کارآفرینهای جواب پس داده و آدمهایی را که در قد و قامت بینالمللی کار کردند انتخاب کرد؛ ما از این آدمها کم نداریم. امیر عبداللهیان؛ وزیر امور خارجه تأکید مؤکدی نسبت به تقویت رایزنان بازرگانی دارد و همچنین وزارت صمت در حال رایزنی برای جذب رایزن بازرگانی است. بدین جهت بوی بهبود به مشام میرسد. امیدواریم این امر تحقق پیدا کند چرا که ارسال رایزنان نیازمند منابع مالی زیادی نیست. میتوان خارج از سفارت دفتر تجاری و بازرگانی ایران را در کشورهای هدف صادراتی ایجاد کنیم تا حداقل رایزنان در آنجا مستقر شوند.
چه موضوعاتی در رابطه با قطر باید در دستور کار قرار گیرد تا بتوان حجم مبادلات تجاری بین دو کشور را افزایش داد؟
مودودی- همین که رئیس جمهور به کشورهای مختلف سفر میکند بسیار مهم و تأثیرگذار است. این ارتباطات گام اول تسهیل تجارت است. هر میزان که رئیس جمهور بتواند تعداد سفرهای خود را مخصوصاً به کشورهای همسایه افزایش دهد به تبع آن بخشهای اقتصادی نیز مجبور میشوند به خاطر گزارش کار خود نیز اقداماتی را انجام دهند. از طرف دیگر تیم اقتصادی که این سفرها را پشتیبانی میکند باید برنامه داشته باشد. یکی از مشکلات عدیدهای که در ساختار دولت داریم این است که برنامههای روزمره خود را در برنامه اجرایی رئیس جمهور یا سیاستهای کلان اقتصادی کشور میگذاریم.
یکبار در سازمان توسعه تجارت مرور میکردیم دیدیم که با افغانستان بالغ بر چند ده موافقتنامه امضا کردیم اما بین اولین و آخرین تفاهمنامه خیلی تفاوت نبود و همان موارد 10 سال پیش در آن سال نیز دوباره تکرار میشد. من فکر میکنم آقای رئیس جمهور در سفر خود به قطر مشخصاً باید پروژههایی را تعریف کند که قابلیت اندازهگیری داشته باشد. اگر قرار است ایران آنجا سرمایهگذاری کند، باید دقیقاً برنامه، پروژه میزان سرمایهگذاری و اجرا کنندهها، مشخص شود. قطریها دوست دارند در صنعت کشت فراسرزمینی ایران سرمایهگذاری کنند اما فردا این اتهام نباید زده شود که ایران بهترین زمینها را به قطریها داده و یا رانتی ایجاد شده است. رئیس جمهور خود تجربه قوه قضائیه را داشته است و اکنون در قوه مجریه فعالیت میکند لذا به طور قطع میداند که در این حوزه چه تصمیمهایی را بگیرد. قطر شاید بالقوه بازار بزرگی برای ایران نباشد اما بازاری است که ما را به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که آنجا تعرفه صفر است، وصل میکند. قطر جزو کشورهایی است که با خیلی از کشورهای دنیا تعرفه صفر دارد و میخواهد سهم خود را از بازارهای این کشورها افزایش دهد. باید بتوانیم نکات کلیدی را که میتواند تأثیرگذار باشد شناسایی کنیم. در حوزه پتروشیمی یا در حوزههای تک ما تجربیات علمی خوبی داریم اما هنوز نتوانستیم آنها را به ظهور برسانیم چون آنجا گاز دارند در نتیجه هنوز نتوانستهاند در برابر عربستان خیلی قدرتنمایی کنند. نکته بسیار مهم دیگر در دور جدید مذاکرات ایران و قطر بحث حمل و نقل است که ضرورت دارد برنامه مشخصی برای آن تعریف شود.
اتاق بازرگانی چه درخواستهایی از رئیسجمهور در ارتباط با قطر داشته است؟
رضوی- سفر آقای رئیس جمهور سفری با موضوعیت ششمین نشست مجمع کشورهای صادرکننده گاز است، اما در کنار دیپلماسی سیاسی هیأتهایی از بخش خصوصی هم حضور دارند تا با مشورت با آنها مناسبات تجاری تسهیل شود.
بدینجهت ما نیاز داریم که در قطر «پایگاه مرکز تجاری تجار ایرانی» ایجاد شود. در چنین پایگاهی تجار چالشها و مشکلات را میبینند و هرکسی میتواند یک گوشه کار را بگیرد.
فعالان اقتصادی به این مرکز نیاز دارند. لذا ضرورت دارد که با حمایت دولت خانه تجاری شکل بگیرد. اتاق بازرگانی نیز آمادگی دارد که آنجا را اداره کند و آن را به استقلال مالی برساند. نکته دیگر بحث تسهیل سرمایهگذاری قطریها در ایران است. باید موانع سرمایهگذاری قطر یا هر خارجی دیگر که نمیتواند در ایران سرمایهگذاری کند، بررسی شود. بخشی از این موانع ناشی از موانع بینالمللی و تحریمهاست اما بسیاری از این موانع ناشی از مشکلات داخلی است.
ما در اتاق بازرگانی این آمادگی را داریم که بعد از سفر رئیس جمهور همایش فرصتهای سرمایهگذاری برگزار کنیم. میتوان صنایع را دعوت کرد تا پروژههای سرمایهگذاری خود را به ما ارائه دهند، ما نیز از طریق اتاق بازرگانی به طرفهای قطری پروژهها را معرفی خواهیم کرد. برگزاری جام جهانی فرصتی مغتنم است تا ایران از آن بهرهبرداری کند. یک نگاه وجود دارد که ما از ظرفیت مناطق آزاد برای اسکان و اقامت توریستها حتی توریستهای ایرانی استفاده کنیم به نحوی که متقاضیان بتوانند صبح روزهایی که بازی هست به دوحه بروند و آخر شب با پرواز در کیش اقامت داشته باشند. با توجه به هزینههای بالای اسکان در قطر (در ایام جام جهانی) این کار شدنی است. تحقق این امر چند پیشنیاز دارد؛ یکی اینکه ویزا مولتی صادر شود یعنی کسی که در دوره جام جهانی ویزای دوحه را میگیرد بتواند تردد کند که خوشبختانه ویزاها مولتی است. نکته بعدی، اسکان در کیش یا قشم با توجه به ظرفیت آنها است که در این خصوص باید برنامهریزی صورت گیرد که اسکان محقق شود، اساساً در آن تاریخ پیک مسافر است. نکته بعدی ایرلاینها و محدودیت فرودگاه حمد قطر است. امیدواریم با تدبیر و رایزنی این موضوع حل شود.
طی این مدت سفر به کشورهای همسایه، باب جدیدی از مذاکرات را فراهم کرده و البته فضای خوبی برای فعالان اقتصادی کشورمان ایجاد شده است تا بتوانند دوباره با قدرت وارد بازار کشورهای همسایه شوند. امریکا با دور دوم تحریمهای ظالمانه خود به دنبال منزوی کردن اقتصاد ایران بود و به نظر میرسد سیاستهایی که دولت گذشته در مراودات تجاری داشت، باعث شد ایران با چالشهای جدی روبهرو شود. اما رئیس جمهور کشورمان و کابینه دولت سیزدهم از روزی که فعالیت خود را آغاز کردند، بازار کشورهای هدف را مدنظر قرار دادند و اکنون میبینیم خوشبینیها نسبت به گذشته در رابطه با همکاری تجاری با کشورهای مختلف و بخصوص همسایگان ایران بیشتر شده است. بر این اساس درخصوص ظرفیتهای اقتصادی و همکاری ایران با کشور قطر میزگردی با حضور محمدرضا مودودی، سرپرست اسبق سازمان توسعه تجارت و سیدعلی رضوی، عضو هیأت مدیره اتاق مشترک ایران و قطر برگزار شد که در ادامه میخوانید.
تعامل تجاری ایران با قطر چگونه است و چه مشکلات و معضلاتی در این حوزه وجود دارد؟
رضوی- سطح مراودات تجاری ایران با قطر، تناسبی با سطح سیاسی و دیپلماتیک ما ندارد. قطر یک بازار کاملاً مصرفی و فرصت بسیار خوبی برای تجار ایرانی است تا کالاهای کشورمان را در این بازار عرضه کنند. ما در ارتباط با توسعه تجاری دو هدف را در اتاق مشترک ایران و قطر پیگیری میکنیم؛ اول از همه بحث توسعه صادرات محصولات ایرانی به قطر و دوم سرمایهگذاری قطریها در بازار ایران است. هر آنچه که ما در اتاق بازرگانی و همه اعضای کشور پیگیری میکنیم عین منافع ملی است. لذا همه باید مسئولیت این موضوع را به عهده بگیریم. مناسبات تجاری ما با بازار قطر تناسبی با سطح روابط دیپلماتیک و روابط عالی که با قطر داریم ندارد. معتقدم چشماندازی که برای مبادلات اقتصادی با قطر در حدود ۱ میلیارد دلار تعریف شده با توجه به ظرفیت جام جهانی پیش رو کاملا قابل تحقق است.
یکی از مشکلاتی که نتوانستهایم سطح مبادلات تجاری با قطر را افزایش دهیم، این است که متولی برای تجار ایرانی در قطر نداریم. در حال حاضر رایزن بازرگانی در قطر نداریم و همچنین جایی بهعنوان مرکز تجاری ایران در دوحه وجود ندارد. در چنین شرایطی جایگاهی برای حمایت از صادرکنندگان و تجار ایرانی در قطر نیست. تنها در قطر یک سفارتخانه داریم که موضوعات بسیار زیادی را پیگیری میکند و مسئولیتهای متعددی دارد. قاعدتاً ما نمیتوانیم از سفارتخانهها توقع داشته باشیم که کار ویژهای برای مناسبات تجاری انجام دهند. لذا ما نیاز داریم در قطر رایزن بازرگانی فعال و مرکزی با عنوان خانه تجار ایرانی داشته باشیم تا تجار پایگاهی داشته باشند و مورد حمایت قرار گیرند؛ در خانه تجار میتوان اطلاعات اقتصادی را رد و بدل و جلسات بیتو بی برگزار کرد. اگر موضوعات عنوان شده مورد پیگیری و انجام قرار گیرد، رسیدن به عدد ۱ میلیارد دلار دور از دسترس نیست.
دیدگاه شما درباره بازار قطر و اینکه ما چقدر ظرفیت داریم، چیست؟
مودودي- ایران با داشتن ۱۵ کشور همسایه تقریباً دومین کشور دنیا است که بالاترین تعداد همسایگان را دارد. اما این توقع ممکن است ایجاد شود که با توجه به حجم بسیار بالایی که همسایگان ایران در تجارت با کشورهای دنیا دارند، ما نیز میتوانیم بسرعت سهم 2.5 درصد فعلی را افزایش دهیم، اما اگر واقع بین باشیم دنیا در حال تغییر است. زمانی بود که کشورها فقط با همسایگان خود فعالیت میکردند ولی اکنون به جهت مباحث لجستیکی روابط بین کشورها دیگر در محدوده همسایگی نیست.
امروزه با تغییرات شگرفی که در حوزه لجستیک، ارتباطات سیاسی، سیاستهای تعرفهای و تغییرات ساختار بهوجود آمده دیگر عاملی به نام همسایه نمیتواند صددرصد تأثیرگذار باشد. کشورها بهدلیل توانایی تکنولوژی که به دست آوردند رابطهای که میخواهند با سایر کشورها برقرار کنند، باید توجیه اقتصادی داشته باشد. چین، شریک اول تجاری حدود ۱۲۰ کشور دنیا است. بنابراین بسیاری از کشورهایی که به لحاظ اقتصادی قدرتمند هستند این سهم از بازار را در جاهایی که همسایه نیستند کشف میکنند. حال چه اتفاقی منجر به این میشود که ما بتوانیم سهم بیشتری از کیک همسایگان داشته باشیم؟ ما باید بتوانیم روندها و ترندهای جهانی که در حوزه تجارت در حال شکلگیری است را بهخوبی بشناسیم و براساس آنها برنامه و پروژه تعریف کنیم. قطر به لحاظ مساحت به اندازه یک استان در ایران است. جمعیت آن نزدیک به ۲ میلیون نفر است که شاید ۶۰ تا ۷۰ درصد آن خارجی هستند یعنی تعداد قطریهای اصیل خیلی کم است. اما به لحاظ حجم واردات کشوری است که تا مقاطعی نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار واردات داشته که عدد بسیار بزرگی است.
ترکیب سبد وارداتی محصولاتی که قطریها وارد میکنند آیا از جنس ترکیب سبد صادراتی ما است؟ اگر این تناسب وجود نداشته باشد شما نمیتوانید سهمی از این بازار بزرگ به دست بیاورید. اگر ترندها و روندها را میشناختیم اکنون یکی از کشورهایی بودیم که در پروژههای عمرانی جام جهانی قطر مشارکت داشتیم. از ۱۰ سال پیش تعیین شد که قطر میزبان جام جهانی است از همان موقع میباید مذاکرات خود را شروع میکردیم تا در بحث زیرساختهای کلانی که برای بحث میزبانی از تیمهای فوتبال دنیا است همکاری میکردیم. این منطقی نیست که چون آن زمان ورود نکردیم اکنون که سال ۲۰۲۲ است ورود کنیم و سهم از بازار قطر داشته باشیم. در این میان اگر در مقطعی توانستیم سهم خود را از بازار بالقوه قطر افزایش دهیم و تا مرز ۳۰۰ میلیون دلار برسانیم به این علت بود که قطر خریدار سیمان و مصالح ساختمانی ایران بود. آنها برای پروژههای خود توجیه نداشتند که از راه دور این کالاها را وارد کنند و آن نیز بهدلیل شرایط خاصی بود که بین قطر و کشورهای عربی وجود داشت.
اگر میخواهیم با قطر ارتباط داشته باشیم باید ببینیم (البته دولتمردان باید تحلیل کنند) این کشور در چه زنجیره جهانی میخواهد خود را تعریف کند و ایران چه کمکی میتواند به قطر کند که بتواند خیلی سریعتر نقش خود را در زنجیره جهانی ارزش ایفا کند. عمده کالایی که ما صادر میکنیم نفت و مشتقات نفتی است؛ قطر نیز گاز و مشتقات گازی را صادر میکند. بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم خیلی به لحاظ تجاری مکمل هم هستیم اما روی بعضی از محصولات که ما میخواهیم ورود کنیم باید مراقب باشیم. اگر چنانچه این محصولات که اکنون به قطر میفرستیم محصولات هایتک نباشد و محصولاتی با تکنولوژی متوسط باشد این پیام را به قطریها میدهیم که شما میتوانید بلافاصله این را در کشور خود تولید کنید و کارخانههای آن را حتی با کیفیت بالاتر احداث کنید. قطر بعد از اتفاقی که در چالش کشورهای عربی برایش افتاد هدفگذاری کرده که به سمت ایجاد کارخانههای صنعتی برود و فقط متکی به نفت و گاز نباشد، چرا که دید با یک تحریم دچار بحران و تنش میشود. متأسفانه سالها است که وقتی یک مقام ارشد ملی به یک کشور دیگر میرود ما ظرفیتهای معمول خود را عرضه میکنیم و هیچ کس به روندها و ترندهای جهانی که در حال شکلگیری است مثل راه ابریشم توجه نمیکند.
قطر کشور ثروتمندی است و کشورهای مختلفی هستند که میخواهند از ثروت قطر استفاده کنند و سهمی از بازار این کشور داشته باشند، اما سؤال این است قطریها چقدر تمایل دارند که از کالاهای ایرانی استفاده کنند؟
رضوی- به نظر میرسد با شرایط موجود تحقق تجارت یک میلیارد دلاری با قطر شدنی نباشد. اگر بخواهیم در توسعه زیرساخت قطر کار کنیم با توجه به پیمانکارهای فرانسوی، آلمانی و کارگر هندی ما مزیت نسبی نداریم. ما نباید تمرکز و انرژی خود را روی کارهای نشدنی هدر دهیم. در حال حاضر بخشی از بازار کالای مصرفی قطر در اختیار کشور ماست، هرچند کوچک اما این ظرفیت وجود دارد. بدین جهت با تمرکز بر ظرفیتهای نسبی خودمان به نسبت رقبا و تقاضای بازار، میتوان فعالیت کرد. باید تمرکز خود را روی کارهای شدنی بگذاریم. در بازار قطر هیچ کس عِرق کالای ایرانی ندارد و برای آنها بازار عراق یا افغانستان فرقی نمیکند.
قطر یک بازار بینالمللی با استانداردهای بسیار بالا است و نیاز دارد هر تولیدکننده ایرانی که میخواهد در آن بازار حضور پیدا کند ارائه حرفهای و محصول باکیفیت داشته باشد و همچنین استانداردهای بینالمللی را رعایت کند و در نهایت قیمت رقابتی داشته باشد. لذا تمایلی در بازار قطر نسبت به کالای ایرانی مشاهده نمیشود و برای آنها چنین چیزی مفهوم ندارد. اما در قفسه فروشگاههای قطر که میروم میبینم که کالای ایرانی از لوازم التحریر، مواد خوراکی، اثاثیه منزل، شیلات و صیفی جات با تنوع خیلی خوب وجود دارد. مردم قطر عادتهای خاصی دارند، بهعنوان مثال تعویض مبلمان در سال نو؛ قطریها به تناوب مبلمان خانه خود را عوض میکنند به همین جهت این امر یک فرصت برای تولیدکنندگان مبلمان ایران است. با تمرکز بر چنین مواردی میتوان به اهداف و چشماندازی که در نظر گرفته شده براحتی دست پیدا کنیم.
زمانی که قطر با امارات و عربستان با چالش مواجه شد، تصورها بر این بود که ایران میتواند براحتی وارد این بازار شود، به نظر شما بزرگترین مشکل و آسیب چه بود که ما نتوانستیم در حجم انبوه به قطر کالا صادر کنیم؟
مودودي- دولت ما خیلی چالاک نبود و نیست. متأسفانه دولت بهدلیل ساختار متورمی که دارد مانع از این میشود که خیلی سریع واکنش نشان دهیم. از طرفی بخش خصوصی که اتاق بازرگانی آن را راهبری میکند، نتوانست خیلی سریع خود را بدون اتکا به دولت با شرایط وفق دهد و نقش مهم و تأثیرگذاری ایفا کند. در حوزه تجارت سرعت در تصمیمگیری و اجرا وجود ندارد و این مصیبتی است که گریبان ما را گرفته است. قطع یقین اگر هر همسایه دیگری دچار بحران شود تا زمانی که ما بتوانیم تثبیت پیدا کنیم زمانبر خواهد بود و عملاً آن بازار را از دست میدهیم، مگر اینکه مثل عراق و افغانستان مصیبت طولانی داشته باشند تا ما بتوانیم ایفای نقش کنیم. نکته دیگری که حائزاهمیت است نداشتن برنامه طولانی مدت با قطر و حتی سایر کشورهای همسایه است. ما باید برنامهای داشته باشیم که در بازار کشور هدف، ثبات پیدا کنیم. قطریها بعد از اتفاقی که افتاد و چالشی که برای آنها با سایر کشورهای عربی ایجاد شد، با این وحشت مواجه شدند که هر لحظه امکان دارد، کشورشان با کمبود و نقصان روبهرو شود از همین رو به سمت تجهیز و کاهش وابستگیهای خود حرکت کردند. در ایران نیز مدام درگیر جنگ اقتصادی هستیم و تحریم میشویم لذا این امر یک فرصت خیلی خوبی بود که ما میتوانستیم بخشی از فرایند تولید خود را به قطر انتقال دهیم تا از این طریق ضمن ایجاد فضا و فرصت در قطر، تحریمها را دور بزنیم و حتی وارد بازار سایر کشورهای عربی شویم. فکر نمیکنیم مشارکت در سرمایه گذاریهایی که میتواند برند تجاری ما را در خارج از کشور تثبیت کند، بخشی از فرایند تعامل تجاری باشد. به عبارتی معتقدم در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده موضوعی بهنام صادرات در دنیا نداشته باشیم. به نظر میرسد سالهای آتی قدرت دست بلوکهای اقتصادی خواهد بود که شامل یک زنجیره از تولید هستند. متأسفانه ایران در هیچ زنجیرهای مشارکت نکرده است. قطر یک فرصت خیلی خوب برای ایران است. به جای اینکه فقط به آنها کالا بفروشیم و بخشی از کار ما در واقع همین خواهد بود، ضرورت دارد در زنجیرههای ارزشی مشارکت کنیم که این امر میتواند هم توان رقابتپذیری ما را در منطقه تثبیت کند و هم اینکه برند ما را از خارج از مرزهای ایران عبور و اجازه دهد در سطح بینالمللی بهتر ایفای نقش کنیم.
قطر احساس میکند کشورهای عربی رقیب اش هستند؛ این مهم یک فرصت برای ایران است که نقش برادری و همسایگی خود را ایفا کند قبل از اینکه چینیها، اروپاییها، ترکیه یا سایر کشورها ورود کنند. نباید این پتانسیل را دستکم گرفت و حداقل بهعنوان یکی از پایگاههای قدرتمندی که میتواند محل تولید و توزیع کالاهای ایرانی کنار محصولات قطری باشد، فرصتسازی کنیم. ما اکنون یک خط مداوم، مستقیم و مناسب از ایران به قطر نداریم. بخش عمدهای از صادرات ما به قطر از طریق لنجهای چوبی در بندر دیر و بندر بوشهر انجام میشود. با شیوع ویروس کرونا، ورود این لنجها به قطر ممنوع شده و این ممنوعیت از آنجا نشأت میگرفت که بعضاً مشاهده شده این لنجها مواد مخدر وارد قطر میکردند و این معضل بزرگی است که باید یک بار برای همیشه حل و فصل شود. اخیراً این لنجها در بندر الرویس تخلیه میشوند. مدیر بندر الرویس حدود یک ماه پیش به بندر بوشهر آمد و از بندر دیر بازدید کرد که این مشکلات را حل کند. از سمت آنها مشکل این است که روی کالای ایرانی که با لنج وارد میشود نظارت درست انجام نمیشود و ایکس ری وجود ندارد. در واقع اگر نظارتی نیز صورت گیرد در میانه راه موادمخدر به آن اضافه میشود و این امر سبب بدنامی و کاهش مراودات میشود. لذا باید تمهیدی اندیشیده شود. اگر لازم است باید دستگاه ایکس ری گذاشته شود یا گشت دریایی تقویت شود که در میانه راه به لنجها چیزی اضافه نشود. این مسأله به صادرات به قطر ضربه میزند.
در شرایطی که توسعه صادرات به قطر و سایر کشورهای همسایه مطرح است، ایران میتواند از این کشورها پول بگیرد، بخصوص اینکه کشور تحریمکننده ایران، شریک تجاری با قطر است؟
رضوی- امریکا، شریک استراتژیک قطر است. از اینرو عملاً دست تجار ایرانی از لحاظ بانکی و مراودات رسمی با قطر کاملاً بسته است. اما تاجر ایرانی میتواند و بلد است که چگونه پول خود را جابهجا کند کمااینکه الان نیز این اتفاق میافتد. در این میان بخشی از فعالیتها معاف از موضوعات تحریمی است و میتوان روی آنها تمرکز کرد. در حال حاضر ایران و قطر مراودات مستقیم بانکی ندارند و بهصورت غیرمستقیم و بعضاً از طریق صرافیها مبادلات پولی انجام میشود. این مسیری است که هر تاجری برای خود تعریف میکند و ریسک و هزینههای آن را نیز میپذیرد. با توجه به سفر رئیسجمهور به قطر، این امیدواری وجود دارد که بانک مرکزی ایران و قطر توافقنامه در خصوص پیمانهای پولی دو جانبه با هم داشته باشند. بخشی از مشکلات در مناسبات تجاری با قطر در سطوح عالی قابل حل است و اگر چالشها حل شود شاهد توسعه تجارت با قطر خواهیم بود.
ایران در قطر رایزن بازرگانی ندارد، این موضوع چقدر میتواند روی مراودات تجاری با قطر تأثیر بگذارد؟
مودودي- دیپلماسی تجاری مخصوصاً در جنگ اقتصادی مهمترین رکن است. بنابراین واقعیت قضیه این است که اگر بخواهیم جنگ امروز با امریکا را تحلیل کنیم، جنگ عموماً تجاری است. لذا این جنگ نه تنها برای آنها هزینهای ندارد، بلکه سود نیز دارد. یعنی با جریمه کردن بانکها، افراد و شرکتهای مختلف درآمدزایی میکنند. بحث سر این است که در جنگ تجاری که اکنون وجود دارد استراتژی و برنامه ما چیست؟ متأسفانه طی این سالها مطابق با سیستم و روشی حرکت کردیم که امریکا میخواست.
ما برنامه تجاری خود را فراموش کردیم و بیشتر حول محورهای دیگر در حال برنامهریزی هستیم. در دور دوم تحریمهای امریکا، تعداد رایزنهای ما از ۲۱ نفر به 2 نفر کاهش پیدا کرد، ضمن اینکه از اول نیز ۲۱ نفر عدد خیلی کمی بود. شما اگر با کشورهای دیگر دنیا مقایسه کنید شاید ۵۰ درصد از اعضای سازمانهای توسعه و تجارت آنها در خارج از کشور مستقر هستند. دلیلی ندارد سازمان توسعه تجارت داخل ایران باشد و بخواهد برای تجارت با دنیا تصمیم بگیرد. این مسأله معنا و مفهوم ندارد. بنابراین آن دیپلماسی موفق است که هم دولت و هم بخش خصوصی در بازار حضور داشته باشند به گونهای که همراستا باهم مسائل را دنبال و حل و فصل کنند. ما در این بخش، بسیار ضعیف هستیم و اساساً تمام انرژی و قابلیت سازمان توسعه تجارت تحلیل رفته و جایگاه خود را از دست داده است و نقش مؤثری درحوزه بینالملل نمیتواند ایفا کند. از طرف دیگر وزارت امور خارجه خیلی از نگاه دیپلماسی اقتصادی فاصله گرفته است. در دنیا اگر موضوعات سیاسی دنبال میشود به خاطر منافع اقتصادی است. اگر جنگی در حال رخ دادن است به خاطر منافع اقتصادی است. تجربه نشان داده است که معاونت اقتصادی وزارت خارجه نمیتواند کار خیلی خاصی انجام دهد غیر از نشستها و جلساتی که معمول است و همه سازمانها و ارگانها برپا میکنند. درست است که سفارتخانهها گاهی خود را درگیر این مسأله میکنند اما اولویت نیست.
در بعضی از کشورها سفرای ما واقعاً وقت و انرژی میگذارند و تلاش میکنند تا بتوانند سهم ایران را در اقتصاد کشور هدف افزایش دهند، اما در بعضی کشورها اصلاً اولویت تجارت نیست و حتی برخی از سُفرای ایرانی به جای اینکه در بغل تجار ایرانی بیفتند، به سمت کشوری که رفتهاند، غش میکنند. وزارت امور خارجه باید مشخص کند که میخواهد اقتصاد را توسعه دهد یا سیاست را. در حال حاضر اقتصاد است که هزینه سیاست را میدهد اما در تمام دنیا این قضیه معکوس است و سیاست هزینه میکند برای اینکه اقتصاد رشد کند.بنابراین وقتی به بازار جدیدی میرسیم که برای ایران میتواند یک بازار بالقوه یا بالفعل باشد، بخش خصوصی از خود مایه میگذارد. دولت ما دولت اقتصادی نیست و اگر مدیر دولتی از بخش خصوصی حمایت کند متهم میشود. من در سفری که به چین داشتم، از یکی از کارخانههای کفش (یکی از برندهای قدرتمند چین) آنجا بازدید کردم و دیدم بیش از 10 عکس از رئیس جمهور چین با لباس ورزشی این شرکت در حالی که محصولات این شرکت را به رئیس جمهور روسیه، پادشاه اسپانیا، ملکه انگلیس و... هدیه میکرد، وجود داشت. برای من جای تعجب داشت که نمیگویند رئیس جمهور از خود هزینه میکند. این اواخر با یکی از هنرمندان جلسهای داشتم به او گفتم میخواهیم یک برنامهای درست کنیم که برندهای مختلف بیایند و شما به عنوان هنرمندی با تجربه و مقبول سینما طرف صحبت اینها باشید و مکالمه کنید که ما بتوانیم بین هنر و صنعت ارتباط نزدیکتری برقرار کنیم. جملهای که وی به من گفت خیلی جالب بود. او گفت چرا من باید خودم را هزینه یک شرکت تجاری کنم؟
این فرهنگ متأسفانه هم در هنرمندان و هم در مسئولان وجود دارد. آنها بدون آنکه بدانند یک شرکت چه اندازه ارزشآفرینی دارد و به اقتصاد خدمت میکند خود و شأن خود را بالاتر میدانند. شما نمیتوانید با این تفکر هیچ وقت توسعه اقتصادی پایداری داشته باشید. وقتی یک قاضی، مدیرکل، سفیر و هنرمند از بالا دست به یک کارآفرین ارشد نگاه کند، اقتصاد کشور رشد نمیکند. اینگونه جا افتاده که فعالان اقتصادی ما جزو ردههای پایین جامعه هستند. اینها زنگهای خطری است که فرقی نمیکند چه دولتی سرکار باشد، هر دولتی باشد اگر نتواند از اندوخته تجربی، علمی و سرمایه فعالان اقتصادی درست استفاده کند بازنده است. بنابراین معتقد هستم وزارت امور خارجه زمانی میتواند به داد اقتصاد کشور و فعالان اقتصادی برسد و بازارهای اقتصادی ما را توسعه دهد که نگاه اقتصادی داشته باشد و در کنار آن بحثهای سیاسی و امنیتی خود را دنبال کند و اقتصاد را به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی در دستور کار خود قرار دهد.
دیدگاه شما در این باره چیست؟ نبود رایزن اقتصادی چه چالشهایی را در مراودات تجاری ایران با کشورها و بخصوص قطر ایجاد میکند؟
رضوی- خیلی مایه تأسف است که ما به بهانه نبود منابع مالی رایزنهای اندکی را که داشتیم در مقاطعی حذف کردیم. یک رایزن مگر سالی چقدر برای کشور هزینه دارد؟ مگر بیش از 100 هزار تا ۱۵۰ هزار دلار است؟ اما وجود یک رایزن و فعالیتهایی که یک رایزن حرفهای میتواند انجام دهد، بسیار ارزشمند است. همین ۲۰۰ میلیون دلار مبادله تجاری با قطر را به راحتی در یک فرایند دو تا سه سال میتوان به عددهایی که مدنظر است رساند. اما متأسفانه به این امرتوجهی نمیشود. اگر میخواهیم رایزن در کشور هدف مؤثر واقع شود باید مکانیزم انتخاب آن نیز تغییر کند. باید آدمهای توانمند و کارآفرینهای جواب پس داده و آدمهایی را که در قد و قامت بینالمللی کار کردند انتخاب کرد؛ ما از این آدمها کم نداریم. امیر عبداللهیان؛ وزیر امور خارجه تأکید مؤکدی نسبت به تقویت رایزنان بازرگانی دارد و همچنین وزارت صمت در حال رایزنی برای جذب رایزن بازرگانی است. بدین جهت بوی بهبود به مشام میرسد. امیدواریم این امر تحقق پیدا کند چرا که ارسال رایزنان نیازمند منابع مالی زیادی نیست. میتوان خارج از سفارت دفتر تجاری و بازرگانی ایران را در کشورهای هدف صادراتی ایجاد کنیم تا حداقل رایزنان در آنجا مستقر شوند.
چه موضوعاتی در رابطه با قطر باید در دستور کار قرار گیرد تا بتوان حجم مبادلات تجاری بین دو کشور را افزایش داد؟
مودودی- همین که رئیس جمهور به کشورهای مختلف سفر میکند بسیار مهم و تأثیرگذار است. این ارتباطات گام اول تسهیل تجارت است. هر میزان که رئیس جمهور بتواند تعداد سفرهای خود را مخصوصاً به کشورهای همسایه افزایش دهد به تبع آن بخشهای اقتصادی نیز مجبور میشوند به خاطر گزارش کار خود نیز اقداماتی را انجام دهند. از طرف دیگر تیم اقتصادی که این سفرها را پشتیبانی میکند باید برنامه داشته باشد. یکی از مشکلات عدیدهای که در ساختار دولت داریم این است که برنامههای روزمره خود را در برنامه اجرایی رئیس جمهور یا سیاستهای کلان اقتصادی کشور میگذاریم.
یکبار در سازمان توسعه تجارت مرور میکردیم دیدیم که با افغانستان بالغ بر چند ده موافقتنامه امضا کردیم اما بین اولین و آخرین تفاهمنامه خیلی تفاوت نبود و همان موارد 10 سال پیش در آن سال نیز دوباره تکرار میشد. من فکر میکنم آقای رئیس جمهور در سفر خود به قطر مشخصاً باید پروژههایی را تعریف کند که قابلیت اندازهگیری داشته باشد. اگر قرار است ایران آنجا سرمایهگذاری کند، باید دقیقاً برنامه، پروژه میزان سرمایهگذاری و اجرا کنندهها، مشخص شود. قطریها دوست دارند در صنعت کشت فراسرزمینی ایران سرمایهگذاری کنند اما فردا این اتهام نباید زده شود که ایران بهترین زمینها را به قطریها داده و یا رانتی ایجاد شده است. رئیس جمهور خود تجربه قوه قضائیه را داشته است و اکنون در قوه مجریه فعالیت میکند لذا به طور قطع میداند که در این حوزه چه تصمیمهایی را بگیرد. قطر شاید بالقوه بازار بزرگی برای ایران نباشد اما بازاری است که ما را به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که آنجا تعرفه صفر است، وصل میکند. قطر جزو کشورهایی است که با خیلی از کشورهای دنیا تعرفه صفر دارد و میخواهد سهم خود را از بازارهای این کشورها افزایش دهد. باید بتوانیم نکات کلیدی را که میتواند تأثیرگذار باشد شناسایی کنیم. در حوزه پتروشیمی یا در حوزههای تک ما تجربیات علمی خوبی داریم اما هنوز نتوانستیم آنها را به ظهور برسانیم چون آنجا گاز دارند در نتیجه هنوز نتوانستهاند در برابر عربستان خیلی قدرتنمایی کنند. نکته بسیار مهم دیگر در دور جدید مذاکرات ایران و قطر بحث حمل و نقل است که ضرورت دارد برنامه مشخصی برای آن تعریف شود.
اتاق بازرگانی چه درخواستهایی از رئیسجمهور در ارتباط با قطر داشته است؟
رضوی- سفر آقای رئیس جمهور سفری با موضوعیت ششمین نشست مجمع کشورهای صادرکننده گاز است، اما در کنار دیپلماسی سیاسی هیأتهایی از بخش خصوصی هم حضور دارند تا با مشورت با آنها مناسبات تجاری تسهیل شود.
بدینجهت ما نیاز داریم که در قطر «پایگاه مرکز تجاری تجار ایرانی» ایجاد شود. در چنین پایگاهی تجار چالشها و مشکلات را میبینند و هرکسی میتواند یک گوشه کار را بگیرد.
فعالان اقتصادی به این مرکز نیاز دارند. لذا ضرورت دارد که با حمایت دولت خانه تجاری شکل بگیرد. اتاق بازرگانی نیز آمادگی دارد که آنجا را اداره کند و آن را به استقلال مالی برساند. نکته دیگر بحث تسهیل سرمایهگذاری قطریها در ایران است. باید موانع سرمایهگذاری قطر یا هر خارجی دیگر که نمیتواند در ایران سرمایهگذاری کند، بررسی شود. بخشی از این موانع ناشی از موانع بینالمللی و تحریمهاست اما بسیاری از این موانع ناشی از مشکلات داخلی است.
ما در اتاق بازرگانی این آمادگی را داریم که بعد از سفر رئیس جمهور همایش فرصتهای سرمایهگذاری برگزار کنیم. میتوان صنایع را دعوت کرد تا پروژههای سرمایهگذاری خود را به ما ارائه دهند، ما نیز از طریق اتاق بازرگانی به طرفهای قطری پروژهها را معرفی خواهیم کرد. برگزاری جام جهانی فرصتی مغتنم است تا ایران از آن بهرهبرداری کند. یک نگاه وجود دارد که ما از ظرفیت مناطق آزاد برای اسکان و اقامت توریستها حتی توریستهای ایرانی استفاده کنیم به نحوی که متقاضیان بتوانند صبح روزهایی که بازی هست به دوحه بروند و آخر شب با پرواز در کیش اقامت داشته باشند. با توجه به هزینههای بالای اسکان در قطر (در ایام جام جهانی) این کار شدنی است. تحقق این امر چند پیشنیاز دارد؛ یکی اینکه ویزا مولتی صادر شود یعنی کسی که در دوره جام جهانی ویزای دوحه را میگیرد بتواند تردد کند که خوشبختانه ویزاها مولتی است. نکته بعدی، اسکان در کیش یا قشم با توجه به ظرفیت آنها است که در این خصوص باید برنامهریزی صورت گیرد که اسکان محقق شود، اساساً در آن تاریخ پیک مسافر است. نکته بعدی ایرلاینها و محدودیت فرودگاه حمد قطر است. امیدواریم با تدبیر و رایزنی این موضوع حل شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ