برگزارکننده همایش«تجربه و امید» از اهمیت مشارکت کودکان و سالمندان در مسیر بالندگی اجتماعی میگوید
دست تجربه در دست امید
مریم طالشی
گزارشنویس
بچهها با کلاههای سفید یکدست کنار هم ایستادهاند و با موسیقی کودکانهای که از بلندگو پخش میشود، دست میزنند و با ترانه همخوانی میکنند. عابران کم کم توجهشان جلب میشود. برخی میایستند به تماشا و یکی، دو نفر با تلفن همراهشان فیلم میگیرند.
تماشای شور و شوق کودکان لبخند را به لب رهگذران مینشاند. بچهها توانستهاند نظر مردم را به خود جلب کنند. دستهای هم را میگیرند و حلقهای تشکیل میدهند و بازی میکنند. کمکم دایره بازی گستردهتر میشود. دستهایی دیگر، دستهای کودکان را میگیرند و حلقه بزرگتر میشود. دستهای تازه، دستهای کهنسالی است که اثر سالها زندگی و کسب تجربه را میشود روی آنها دید. دستهای کودکانه در میان دستهای پیر و مهربان جا میگیرند و هردو شادمانه بازی را ادامه میدهند. با هم میخوانند و میخندند. فاصله میان آنها کم شده و این برای عابران زیباست. انگار دارند تئاتری را تماشا میکنند که همیشه دوست داشتند آن را اجرا کنند؛ پیوندی میان دو نسل که سالها از هم فاصله دارند اما میشود به مدد مهربانی آنها را به هم نزدیک و هر دو نسل را از مزایای این معاشرت بهرهمند کرد. کودکان پس از آن کیسههای پارچهای را به عابران میدهند و از آنها میخواهند برای خرید از این کیسهها به جای کیسههای نایلونی استفاده کنند چون خودشان یاد گرفتهاند که مواد پلاستیکی تا چه اندازه میتواند به طبیعت آسیب برساند.
اعظم حاج یوسفی، نویسنده کودک و نوجوان و فعال در حوزه اجتماعی که اخیراً همایش «تجربه و امید» را برگزار کرده است در این باره میگوید: «تمام سعی من بر این است که فعالیتهای اجتماعی را با بازی به کودکان آموزش دهم. یکی از مهمترین دوران زندگی هر فرد، دوران کودکی است زیرا آینده انسانها در همین زمان است که پایهگذاری میشود و حتی در همین زمان شخصیت اجتماعی و اخلاقی کودکان شکل میگیرد. در این دوران بسیار مهم کودکان بهتدریج با مفاهیمی آشنا میشوند و راه و روش آیندهشان مشخص میشود. توانمندیهای رفتاری و ویژگیهای شخصیتی یک انسان تحت تأثیر رویدادها و آموزشهایی است که در دوران کودکی برای او اتفاق افتاده است. با توجه به اهمیت این موضوع و با توجه به اهمیت بازی و علاقهمندی کودکان به بازی، ما باید خیلی به نوع بازیهایی که با بچهها انجام میدهیم و قصههایی که برای کودکان تعریف میکنیم دقت داشته باشیم و این یکی از مهمترین مسئولیتهای ما است.
با این مقدمه به عنوان یک نویسنده کودک طرحی را نوشتم به نام طرح ترویج نیکوکاری بین کودکان جامعه و سالهاست در این زمینه با بچهها کار میکنیم. هر بار تلاش میکنم بچهها را با رضایت والدین دور هم جمع کنم و در مورد آسیبهای مختلفی که در جامعه وجود دارد در قالب قصه و بازی و خیلی شاد با بچهها صحبت کنم چون به هرحال روحیه کودکان شاد است و ما باید این مسأله را در طراحی بازی برای آنها در نظر بگیریم.»
حاج یوسفی که هم در زمینه کودک و هم در مورد مسائل بزرگسالان کار کرده، ادامه میدهد: «علاوه بر این بچهها در این کارگاهها مهارتهایی مثل طراحی را یاد میگیرند یا چیزهایی که مورد علاقهشان است اما به هرحال سعی میکنیم در تمام این آموزشها مفاهیم مهم اجتماعی و مهمتر از همه مفهوم مهم ترویج نیکوکاری و مهربانی را در نظر بگیریم و بچهها به صورت غیرمستقیم با آنها آشنا شوند. در واقع سعی میکنیم بچهها را هر بار با یک بازی درگیر یک موضوع مهم که در جامعه وجود دارد، بکنیم. بچهها در این باره ایدههای خودشان را دارند و اظهارنظر میکنند. بدین ترتیب بعد از برگزاری چند کارگاه سعی میکنیم با بچهها در فضاهای عمومی برنامههایی را داشته باشیم و دور هم جمع شویم و یک فعالیت اجتماعی انجام دهیم که تمام این فعالیتها کودک محور است. در حقیقت میشود گفت از آنجا که بازی وسیلهای برای رشد مهارتهای اجتماعی کودکان است، مسأله بسیار مهمی به شمار میرود و نباید از کنار بازیهایی که بچهها میکنند به سادگی بگذریم. بنابراین مهم است که نویسندگان و مربیان کودک و والدین بازیها و داستانهایی مبتنی بر اخلاق و مهربانی تهیه کنند و دنبال فرصتی باشند تا با بازی و فعالیت اجتماعی، کودکان را به سمت مسائل اخلاقی سوق دهند؛ کاری که ما سعی داریم انجام دهیم و امیدواریم در این مسیر موفق باشیم.
از طرف دیگر این بازیها و فعالیتهای اجتماعی کودک را به خودآگاهی میرساند و تحقیقات در این زمینه ثابت کرده بچههایی که به خودآگاهی میرسند و در نتیجه ذهنی باز و روشن دارند، میتوانند به خودشان کمک کنند و همچنین احساس ارزشمندی بیشتری داشته باشند.»
او در مورد برنامههایی که برای کودکان برگزار شده است، چنین میگوید: «در برنامهای که اخیراً داشتیم در کارگاه آموزشی درباره مضرات پلاستیک برای طبیعت صحبت کردیم. بچهها با این موضوع نقاشیهایی کشیدند و بعد در اینباره با هم صحبت کردیم. بچهها نظرات خوبی دادند و زمانی که یکی از بچهها نظر میداد، نفر بعدی نظر او را تکمیل میکرد. اینطور رفتارها کودکان را به خودآگاهی میرساند و اطلاعات آنها را بالا میبرد. بچهها در این کارگاه تمرین کردند که درباره مضرات پلاستیک چه چیزهایی به مردم بگویند و چگونه رفتار کنند. همچنین بچهها با هم صحبت و همفکری کردند که چطور میتوانند به سیاره خودشان کمک کنند. ما در واقع امکاناتی را در اختیار بچهها قرار میدهیم و زیرساختهایی را مهیا میکنیم و این خود بچهها هستند که تصمیم میگیرند چه فعالیتی انجام دهند.»
«روز موعود فرا رسید و ما همراه بچهها وارد پارک شدیم و کارمان را اول با ورزش شروع کردیم و بعد بازیهایی را داشتیم که به بچهها خیلی خوش گذشت. بعد از آن بچهها روی یک پارچه چلوار نقاشی کشیدند و بعد هم ضمن پذیرایی از کسانی که به سمت بچهها میآمدند، به هر نفر یک کیسه متقال داده میشد. بچهها درباره استفاده از کیسههای پارچهای به رهگذران آموزش میدادند و از آنها میخواستند از این به بعد کمتر از کیسه پلاستیکی استفاده کرده و تا میتوانند از کیسههای پارچهای استفاده کنند تا آسیب کمتری به طبیعت وارد شود.» حاج یوسفی این را میگوید و ادامه میدهد: «ما امسال تجربه دیگری را هم اجرا کردیم. چون در زمینه سالمندان هم کار کرده بودم، تصمیم گرفتیم برنامهای را با تعامل با سالمندان اجرا کنیم. فکر کردم خوب است دنبال روشهایی باشیم برای فعالیت اجتماعی سالمندان چون ثابت شده فعالیتهای اجتماعی در بهبود روحیه سالمندان تأثیر بسزایی دارد. بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، برای پیشبرد سالمندی فعال سه مؤلفه لازم است: مشارکت، امنیت و سلامت. ما فکر کردیم از آنجا که این روزها تغییراتی در روابط بین نسلی ایجاد شده است، بهتر است در این زمینه فعالیت کنیم.
همانطور که بچهها سرمایههای ملی ما هستند، سالمندان هم گنجینههای ارزشمند ما هستند چون دارای تجربیات ارزشمندیاند. شاید بتوان امکانی را به وجود آورد که با تقویت رابطه کودکان و جوانان با سالمندان، بشود کاری کرد که تجربه و امید را با هم ادغام کنیم و از حضور سالمندان در جامعه بیشتر بهره ببریم.
برای همین آمدیم همایشی به نام «تجربه و امید» برگزار کردیم و از پیشکسوتان نیکوکار خواستیم در کنار کودکان ما قرار گیرند. وقتی بچهها در کنار کسانی که چند نسل با خودشان فاصله دارند قرار گیرند و با آنها تعامل داشته باشند، عشق و توجه بیقید و شرطی را دریافت میکنند و این خیلی احساس خوبی به وجود میآورد.
از طرف دیگر میتوان گفت برنامههای بین نسلی جزو اساسی برای همبستگی و ثبات اجتماعی است. این برنامهها ضمن تقویت اعتماد به نفس در سالمندان، فرصتی ایجاد میکند برای انتقال دانش و تجربههای ارزشمند سالمندان به کودکان. از سوی دیگر کودکان در این گونه ارتباطات به درک بهتری از سالمندان میرسند.
ما همچنین بعد از هر برنامه و بازی از بچهها میپرسیم احساسشان در مورد این برنامه چیست و از این راه احساسات و عواطف آنها را شناسایی میکنیم.
در مجموع باید گفت که چنین فعالیتهایی کودکان را با روند طبیعی سالمندی آشنا میکند و باعث میشود به افرادی که دو یا سه نسل با آنها تفاوت سنی دارند، نزدیک شوند و تعامل بین آنها برقرار شود. این تعامل باعث میشود آنها با عشق و علاقه بیشتری به سمت افراد مسن بروند و یک عشق بیقید و شرط را از افراد سالمند دریافت میکنند. این تعامل برای سالمندان هم مزایایی دارد از جمله فعالیت بدنی در بازیهایی که با کودکان دارند و حضور بیشتر در اجتماع و شرکت در فعالیتهای اجتماعی. در واقع از شادیهایی که کودکان به وجود میآورند، لذت میبرند و برای کودکان و نوجوانان هم الگویی میشوند.»