ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گپ و گفت «ایران» با شمسی فضلاللهی درباره «من و عالیجناب فردوسی»
کمکاری خودمان را گردن جوانان نیندازیم
مریم شهبازی / شبهای تابستانی برنامه «راه شب» چندی است که میزبانی «من و عالیجناب فردوسی» را به عهده دارد؛ ویژه برنامهای از رادیو ایران، با اجرای شمسی فضلاللهی گوینده، صداپیشه و بازیگر پیشکسوت رادیو، تلویزیون و سینما. علاقهمندان در این برنامه که هر بامداد، ساعت 1:30 پخش میشود به مدت 10 دقیقه شاهد روایتی ساده اما شنیدنی از قصههای شاهنامه هستند. فضلیاللهی سالهاست در کنار بازیگری به همکاری جدی با رادیو، در زمینههایی نظیر نمایش و اجرای برنامههای ادبی مشغول است، از جمله میتوان به «فرهنگ مردم»، برنامه دیگری از همین شبکه رادیویی اشاره کرد که بنای آن به همت زندهیاد ابوالقاسم انجوی شیرازی گذاشته شد و فضلاللهی نیز چندین دهه است که گویندگی آن را به عهده دارد. نکات بیشتری درباره «من و عالیجناب فردوسی» را در گپ و گفت امروزمان با این مجری و هنرمند میخوانید؛ برنامهای که وی یکی از مهمترین اهداف برای پخش آن را آشنایی نسل جوان با گنجینههای ادبی کهن سرزمینمان و از طرفی کمک به افزایش حس غیرتمندی درباره وطن و هموطن میداند.
از جزئیات برنامه «من و عالیجناب فردوسی» بگویید که شاهد پخش آن به اجرا و گویندگی شما در «راه شب» رادیو ایران هستیم.
بگذارید قبل از هر توضیحی درباره این برنامه، گریزی هرچند کوتاه به سالها قبل داشته باشم، زمانی که تازه بیست و سه سالم شده بود. هنوز آن سال و البته بهتر است بگویم آن روز به خاطرم مانده است. از پدرم هدیهای ارزشمند گرفتم و خیلی خوشحال شدم؛ شاهنامهای هفت جلدی و نفیس بود.
تا قبل از آن سراغ شاهنامه رفته بودید؟
نه، اتفاقاً وقتی چندصفحهای از آن را خواندم تعجب کردم. راستش را بخواهید سردرگم شدم! حتی برای من که بخش زیادی از شبانهروز زندگیام به مطالعه میگذشت کتاب دشواری بود. به پدرم گلایه کردم که من چطور آن را بخوانم؟ کتاب سختخوانی است. اما کوتاه نیامد و گفت: «تو شروع کن. خودم کمکت میکنم.» من هم چارهای نداشتم و شروع کردم.
پدرتان در زمینه ادبیات فعالیت داشتند؟
در این زمینه کار نمیکرد اما علاقهمند و عاشق سرزمینمان بود، از همین بابت نیز مطالعه بسیاری در زمینه ادبیات و حتی تاریخ داشت. مادرم هم اینگونه بود و خب بخش قابلتوجهی از اشتیاق من به مطالعه از همین فضای فرهنگی غالب بر خانواده نشأت میگرفت. بنابراین در مطالعه شاهنامه با مشکل چندانی روبهرو نشدم، هر وقت نیاز بود سراغ آنان میرفتم. با همان سن کم فهمیدم شاهنامه نوشتهای نیست که بتوان یکماهه یا دوماهه آن را تمام کرد. سعی کردم بهمرور بخوانم و آن را درک کنم. تازه این در شرایطی است که عاشق کتاب بودم و سراسر اتاق من مملو از کتابهایی بود که وقت و بیوقت سراغشان میرفتم. شاید باورتان نشود اما از درودیوار اتاقم کتاب میریخت. آنقدر که گاهی مادرم گلایه میکرد که این چه وضعشه! ولی من هم دست خودم نبود. صبح یک کتاب دستم بود، چند ساعت بعد آن را کنار میگذاشتم. رمان دیگری برمیداشتم. از آنهم اگر خوشم نمیآمد یا آن موقع حس خواندنش را نداشتم میگذاشتمش کناری و یک نوشته دیگر میخواندم.
آن موقع شاهنامه را تا انتها خواندید یا به سرنوشت همان کتابهایی دچار شد که گفتید ناتمام، کناری گذاشته و اثر دیگری را برمیداشتید؟
بههیچوجه اینطور نبود که کتابی را برای ابد نیمهتمام کنار بگذارم.
پس درنهایت هیچکدام را رها نمیکردید؟
نه، فقط اخلاقم طوری بود که هرچند ساعت سراغ یکی از آنها میرفتم. ممکن بود در لحظهای خاص از خواندن یک کتاب برای مدتی صرفنظر کنم اما همیشگی نبود. بگذارید اعترافی کنم. تنها کتابی که هرگز آن را تمام نکردم «آنا کارنینا» بود.
ادبیات روسیه و فرانسه که از دیرباز میان خوانندگان ایرانی طرفداران بسیار داشتهاند، میانهتان با تولستوی خوب نبود؟
باقی آثار تولستوی را همان سالها خوانده بودم، اما نمیدانم چرا «آنا کارنینا» حوصلهام را سر برده بود. روند زمانی و اتفاقات رمان را با منطق خودم مقایسه میکردم و مدام دچار کلنجار ذهنی بودم که چرا اینقدر طول کشید! برای چه فلان کار را کرد؟ بالاخره شاهنامه را تمام کردم اما «آنا کارنینا» را نه.
در خاطرتان مانده که چه مدتی صرف مطالعه شاهنامه کردید؟
شاهنامه اثری نیست که بتوان سرسری آن را خواند. از طرفی همزمان کتابهای دیگری هم میخواندم. راستش بخشی از آن به بعد ازدواج و حتی بچهدار شدنم کشید. همین شد که زمان بسیاری گذشت تا بالاخره آنطور که پدرم توصیه کرده بود آن را خواندم و تا حد ممکن هم درک کردم. بعدتر آن را برای فرزندانم هم خواندم. البته بهیکباره که نه. کمکم شروع کردم تا ببینم با آن ارتباط میگیرند یا نه. همین تجربه باعث شد بدانم که ارائه قصهگونه ماجراهای شاهنامه برای مخاطبان امروزی خیلی جذابتر از خواندن صرف اشعار آن به شمار میآید. البته نه اینکه شعرهای آن خوانده نشود، بلکه باید به ارائه روایت داستانی هم توجه داشت.
چیزی شبیه به نقالی؟
بله و جالب است که شیوه نقالان، بیآنکه درس و کتابی در این رابطه خوانده باشند از گذشته به همینگونه بوده، کمی از اشعار را خوانده و مابقی را داستانی روایت میکردهاند. حالا که بحث نقالی به میان آمد باید تأکید کنم که این افراد نقش بسزایی در بیرون آوردن آثار ادبی کهن از کتابخانهها و بردن آنها در بین مردم عادی داشتهاند. این ضرورتی است که در روزگار فعلی هم نباید از آن غافل شد، مخاطبان امروز، بنا به شرایط زندگی در جهان فعلی کمحوصله شدهاند و مطالعه متون ادبی کهن که اغلب دشوار هم هستند از دایره علاقهمندیهای آنان خارج است.
هنوز چیزی از جزئیات پخش برنامه «من و عالیجناب فردوسی» نگفتید، اینطور که از صحبتهای شما برمیآید گویا پیشنهاد آن از جانب خودتان بوده؟
بله، راستش طی چند سال اخیر هرازگاهی پای گفتوگو با جوانان مینشستم و درباره این میپرسیدم که چرا شاهنامه و آثاری ازایندست را نمیخوانند. پاسخ قانعکنندهای نصیبم نمیشد. هرچند خودم دلیل آن را حدس میزدم اما باید از زبان خودشان میشنیدم. مدتی گذشت تا اینکه چندی قبل با چند جوان صحبت کردم. یکی از آنان گفت که چند نسخه ارزشمند از شاهنامه را به ارث برده، اما بهمحض آنکه تلاش برای خواندن شاهنامه را شروع میکند هنوز چندصفحهای پیش نرفته آن را میبندد. پرسیدم چرا؟ از این گفت که «هم خواندن شعرهای شاهنامه سخت است و هم اینکه ماجراهای کتاب آنقدر با جنگ گرهخورده که همتی برای خواندنش پیدا نمیکند.» این را که شنیدم به او گفتم که خب تو اگر کل شاهنامه را خوانده بودی چنین برداشتی نمیکردی! شاهنامه مملو از داستانهای جالب است که در آنها به مضامینی جدی توجه شده، ازجمله اینکه سرزمین ایران چطور بنیان گذاشته شده. این نکته بسیار مهمی است که حتی در دیگر نقاط جهان هم به آن توجه دارند و نشان میدهد که کشورمان از چه پیشینه کهنی برخوردار است. اگر اشتباه نکنم همین چند وقت قبل بود که باستانشناسان در لرستان، استخوانهایی از سیاهپوستان آفریقایی پیدا کردند. بسیاری از اولینهای جهان هم از زادگاه آبا و اجدادی ما شکلگرفته، آنچنان که مشخصشده حتی کشاورزی، برای نخستین مرتبه از ایران شروعشده و به سایر نقاط جهان هم رفته است.
یعنی بنا بر ضرورتهایی نظیر تقویت حس وطندوستی سراغ این اثر کهن رفتهاید؟
بله، این یکی از دلایل مهمی است که برنامه رادیویی «من و عالیجناب فردوسی» پیرامون آن شکل گرفته. نوجوان و جوان امروزی باید از راههای مختلف همچون بهرهمندی از ادبیات کهن در جریان داشتههای سرزمینمان قرار بگیرد و همانطور که گفتید عرق وطندوستی بیشتری پیدا کند.
از این بابت که شاهنامه نوعی رزمنامه ملی و دربردارنده بخشی از تاریخ ایران است آن را مناسب تقویت حس وطندوستی و مواردی از این دست میدانید؟
بله، همین مسأله شاهنامه را به اثری مهم تبدیل کرده، اینکه میدانیم شاهکار بزرگ و جهانی فردوسی حاصل تخیل وی نیست. نباید فراموش کنیم که فردوسی با توجه به اطلاعات تاریخی موجود در زمانهاش این حماسه منظوم را خلق کرده، مخصوصاً که آن زمان تاریخنویسی به شکل امروز رایج نبوده! بگذارید مجدد به چند سؤال قبل بازگردم، آنجا که از چند جوان درباره شاهنامه پرسیدم و آنان گلایه کردند که دشوار است، گفتم اگر کسی شاهنامه را به زبان سادهتر بخواند سراغ آن میروید؟ همهشان تأکید کردند که بله. همین مکالمه کوتاه نشان میدهد که بیتوجهی نسل جوان نسبت به این قبیل آثار به خاطر کمکاری ما اهالی فرهنگ است. تا وقتی برای ارائه آنها به مخاطبان کم سن و سال سراغ قالبهای تازه و متناسب با سلیقهشان نرویم آنان سراغی از این آثار نمیگیرند. باید ایراد کار را در خودمان پیدا کنیم، نه اینکه فکر کنیم دوره این قبیل آثار نظم و نثر گذشته! حتی نباید بچههای امروز را مقصر بدانیم. اگر با ساخت برنامههای رادیویی، تلویزیونی و حتی سینمایی جذاب سراغ اینها برویم، واقعاً فکر میکنید بازهم مخاطب نخواهند داشت؟ باید به بیان سادهتری درباره این آثار با جوانان صحبت کرد تا بفهمند چرا اشعار شاهنامه آنقدر زیبا است که حتی به فراسوی مرزهای کشورمان هم راه یافته. آنوقت مطمئن باشید بسیاری از آنان حتی برای مطالعه خود شاهنامه کنجکاو شده و سراغ آن خواهند رفت.
چرا «من و عالیجناب فردوسی»؟
برای اینکه فردوسی برای من و در زندگیام عالیجناب است.
در این برنامه رادیویی بر چه بخشهایی از شاهنامه متمرکز شدهاید؟
در این برنامه، در هر قسمت نکاتی جذاب از شاهنامه را با شنوندگان در میان میگذارم، بعد هم چند بیت از اشعار مرتبط با آن را میخوانم. رادیو ایران بابت این برنامه زمان کوتاهی در اختیار من گذاشته، بااینحال عمده تلاشم بر این است که اطلاعات مخاطبان در حیطه ادبیات کهن را حداقل یک پله هم که شده جلوتر ببرم و کمک کنم شناخت بیشتری درباره این شاهکار ادبی پیدا کنند.
با این تفاسیر انجام کار دشواری را متقبل شدهاید، بررسی کل شاهنامه و انتخاب بخشهایی که با توجه به محدودیت زمانی برای مخاطب جذاب هم باشد.
چقدر خوب که بالاخره کسی درباره دشواری این کار صحبت کرد. اتفاقاً این گلایهای است که دارم، اینکه بسیاری فکر میکنند اجرا و پخش چنین برنامههایی کار سادهای است. ای کاش مدیران فرهنگی بدانند که انجام کارهایی ازایندست چه سختیهایی دارد و در برنامهریزیها، جایگاه جدیتری برای آنها قائل شوند. همین حالا، برای اجرای این برنامه هرروز ساعتهای بسیاری صرف خوانش شاهنامه میکنم تا هم دست به انتخابهای خوبی بزنم و هم اینکه اشعار را بدون غلط بخوانم. اینکه مخاطب در همان مدت کم بداند که در فلان داستان، رستم چه کرد و اصلاً کار او چه پیامی داشت خیلی مهم است.
ساخت و پخش چنین برنامههایی را از چه بابت ضروری میدانید؟
همانطور که اشاره شد، بخشی ازآنچه در شاهنامه آمده درباره تلاشهایی است که برای حفظ سرزمینمان شده. مخاطبان باید بدانند که این کشور از ابتدا اینطور متمدن نبود و سختیهای زیادی برای دستیابی به شکل امروزیاش طی شده است. باید بدانیم که بودهایم و حالا کجا ایستادهایم تا حتی از این طریق متوجه مسئولیتمان در قبال آیندگان بشویم. امیدوارم شما و خوانندگان روزنامه ایران با من و عالیجناب فردوسی همراه شوید تا درباره شاهنامه حرف بزنیم و پای ادبیات کهن را بیشازپیش به زندگیمان بازکنیم.
و سخن آخر؟
وقت آن شده که با ظرافت بیشتری این گنجینههای ارزشمند را به زندگیمان گره بزنیم و از آموزههای آنها برای مواجهه سهلتر با دشواریهای زندگی بهره بگیریم. یکی از کارکردهای شاهنامهخوانی افزایش حس غیرتمندیمان درباره وطن و هموطن است. از این طریق هیچ کشوری به خود جرأت زیرپا گذاشتن حقوحقوقمان را نمیدهد، چراکه میدانند ایرانی از جان و دل برای آب و خاکش میجنگد.
از جزئیات برنامه «من و عالیجناب فردوسی» بگویید که شاهد پخش آن به اجرا و گویندگی شما در «راه شب» رادیو ایران هستیم.
بگذارید قبل از هر توضیحی درباره این برنامه، گریزی هرچند کوتاه به سالها قبل داشته باشم، زمانی که تازه بیست و سه سالم شده بود. هنوز آن سال و البته بهتر است بگویم آن روز به خاطرم مانده است. از پدرم هدیهای ارزشمند گرفتم و خیلی خوشحال شدم؛ شاهنامهای هفت جلدی و نفیس بود.
تا قبل از آن سراغ شاهنامه رفته بودید؟
نه، اتفاقاً وقتی چندصفحهای از آن را خواندم تعجب کردم. راستش را بخواهید سردرگم شدم! حتی برای من که بخش زیادی از شبانهروز زندگیام به مطالعه میگذشت کتاب دشواری بود. به پدرم گلایه کردم که من چطور آن را بخوانم؟ کتاب سختخوانی است. اما کوتاه نیامد و گفت: «تو شروع کن. خودم کمکت میکنم.» من هم چارهای نداشتم و شروع کردم.
پدرتان در زمینه ادبیات فعالیت داشتند؟
در این زمینه کار نمیکرد اما علاقهمند و عاشق سرزمینمان بود، از همین بابت نیز مطالعه بسیاری در زمینه ادبیات و حتی تاریخ داشت. مادرم هم اینگونه بود و خب بخش قابلتوجهی از اشتیاق من به مطالعه از همین فضای فرهنگی غالب بر خانواده نشأت میگرفت. بنابراین در مطالعه شاهنامه با مشکل چندانی روبهرو نشدم، هر وقت نیاز بود سراغ آنان میرفتم. با همان سن کم فهمیدم شاهنامه نوشتهای نیست که بتوان یکماهه یا دوماهه آن را تمام کرد. سعی کردم بهمرور بخوانم و آن را درک کنم. تازه این در شرایطی است که عاشق کتاب بودم و سراسر اتاق من مملو از کتابهایی بود که وقت و بیوقت سراغشان میرفتم. شاید باورتان نشود اما از درودیوار اتاقم کتاب میریخت. آنقدر که گاهی مادرم گلایه میکرد که این چه وضعشه! ولی من هم دست خودم نبود. صبح یک کتاب دستم بود، چند ساعت بعد آن را کنار میگذاشتم. رمان دیگری برمیداشتم. از آنهم اگر خوشم نمیآمد یا آن موقع حس خواندنش را نداشتم میگذاشتمش کناری و یک نوشته دیگر میخواندم.
آن موقع شاهنامه را تا انتها خواندید یا به سرنوشت همان کتابهایی دچار شد که گفتید ناتمام، کناری گذاشته و اثر دیگری را برمیداشتید؟
بههیچوجه اینطور نبود که کتابی را برای ابد نیمهتمام کنار بگذارم.
پس درنهایت هیچکدام را رها نمیکردید؟
نه، فقط اخلاقم طوری بود که هرچند ساعت سراغ یکی از آنها میرفتم. ممکن بود در لحظهای خاص از خواندن یک کتاب برای مدتی صرفنظر کنم اما همیشگی نبود. بگذارید اعترافی کنم. تنها کتابی که هرگز آن را تمام نکردم «آنا کارنینا» بود.
ادبیات روسیه و فرانسه که از دیرباز میان خوانندگان ایرانی طرفداران بسیار داشتهاند، میانهتان با تولستوی خوب نبود؟
باقی آثار تولستوی را همان سالها خوانده بودم، اما نمیدانم چرا «آنا کارنینا» حوصلهام را سر برده بود. روند زمانی و اتفاقات رمان را با منطق خودم مقایسه میکردم و مدام دچار کلنجار ذهنی بودم که چرا اینقدر طول کشید! برای چه فلان کار را کرد؟ بالاخره شاهنامه را تمام کردم اما «آنا کارنینا» را نه.
در خاطرتان مانده که چه مدتی صرف مطالعه شاهنامه کردید؟
شاهنامه اثری نیست که بتوان سرسری آن را خواند. از طرفی همزمان کتابهای دیگری هم میخواندم. راستش بخشی از آن به بعد ازدواج و حتی بچهدار شدنم کشید. همین شد که زمان بسیاری گذشت تا بالاخره آنطور که پدرم توصیه کرده بود آن را خواندم و تا حد ممکن هم درک کردم. بعدتر آن را برای فرزندانم هم خواندم. البته بهیکباره که نه. کمکم شروع کردم تا ببینم با آن ارتباط میگیرند یا نه. همین تجربه باعث شد بدانم که ارائه قصهگونه ماجراهای شاهنامه برای مخاطبان امروزی خیلی جذابتر از خواندن صرف اشعار آن به شمار میآید. البته نه اینکه شعرهای آن خوانده نشود، بلکه باید به ارائه روایت داستانی هم توجه داشت.
چیزی شبیه به نقالی؟
بله و جالب است که شیوه نقالان، بیآنکه درس و کتابی در این رابطه خوانده باشند از گذشته به همینگونه بوده، کمی از اشعار را خوانده و مابقی را داستانی روایت میکردهاند. حالا که بحث نقالی به میان آمد باید تأکید کنم که این افراد نقش بسزایی در بیرون آوردن آثار ادبی کهن از کتابخانهها و بردن آنها در بین مردم عادی داشتهاند. این ضرورتی است که در روزگار فعلی هم نباید از آن غافل شد، مخاطبان امروز، بنا به شرایط زندگی در جهان فعلی کمحوصله شدهاند و مطالعه متون ادبی کهن که اغلب دشوار هم هستند از دایره علاقهمندیهای آنان خارج است.
هنوز چیزی از جزئیات پخش برنامه «من و عالیجناب فردوسی» نگفتید، اینطور که از صحبتهای شما برمیآید گویا پیشنهاد آن از جانب خودتان بوده؟
بله، راستش طی چند سال اخیر هرازگاهی پای گفتوگو با جوانان مینشستم و درباره این میپرسیدم که چرا شاهنامه و آثاری ازایندست را نمیخوانند. پاسخ قانعکنندهای نصیبم نمیشد. هرچند خودم دلیل آن را حدس میزدم اما باید از زبان خودشان میشنیدم. مدتی گذشت تا اینکه چندی قبل با چند جوان صحبت کردم. یکی از آنان گفت که چند نسخه ارزشمند از شاهنامه را به ارث برده، اما بهمحض آنکه تلاش برای خواندن شاهنامه را شروع میکند هنوز چندصفحهای پیش نرفته آن را میبندد. پرسیدم چرا؟ از این گفت که «هم خواندن شعرهای شاهنامه سخت است و هم اینکه ماجراهای کتاب آنقدر با جنگ گرهخورده که همتی برای خواندنش پیدا نمیکند.» این را که شنیدم به او گفتم که خب تو اگر کل شاهنامه را خوانده بودی چنین برداشتی نمیکردی! شاهنامه مملو از داستانهای جالب است که در آنها به مضامینی جدی توجه شده، ازجمله اینکه سرزمین ایران چطور بنیان گذاشته شده. این نکته بسیار مهمی است که حتی در دیگر نقاط جهان هم به آن توجه دارند و نشان میدهد که کشورمان از چه پیشینه کهنی برخوردار است. اگر اشتباه نکنم همین چند وقت قبل بود که باستانشناسان در لرستان، استخوانهایی از سیاهپوستان آفریقایی پیدا کردند. بسیاری از اولینهای جهان هم از زادگاه آبا و اجدادی ما شکلگرفته، آنچنان که مشخصشده حتی کشاورزی، برای نخستین مرتبه از ایران شروعشده و به سایر نقاط جهان هم رفته است.
یعنی بنا بر ضرورتهایی نظیر تقویت حس وطندوستی سراغ این اثر کهن رفتهاید؟
بله، این یکی از دلایل مهمی است که برنامه رادیویی «من و عالیجناب فردوسی» پیرامون آن شکل گرفته. نوجوان و جوان امروزی باید از راههای مختلف همچون بهرهمندی از ادبیات کهن در جریان داشتههای سرزمینمان قرار بگیرد و همانطور که گفتید عرق وطندوستی بیشتری پیدا کند.
از این بابت که شاهنامه نوعی رزمنامه ملی و دربردارنده بخشی از تاریخ ایران است آن را مناسب تقویت حس وطندوستی و مواردی از این دست میدانید؟
بله، همین مسأله شاهنامه را به اثری مهم تبدیل کرده، اینکه میدانیم شاهکار بزرگ و جهانی فردوسی حاصل تخیل وی نیست. نباید فراموش کنیم که فردوسی با توجه به اطلاعات تاریخی موجود در زمانهاش این حماسه منظوم را خلق کرده، مخصوصاً که آن زمان تاریخنویسی به شکل امروز رایج نبوده! بگذارید مجدد به چند سؤال قبل بازگردم، آنجا که از چند جوان درباره شاهنامه پرسیدم و آنان گلایه کردند که دشوار است، گفتم اگر کسی شاهنامه را به زبان سادهتر بخواند سراغ آن میروید؟ همهشان تأکید کردند که بله. همین مکالمه کوتاه نشان میدهد که بیتوجهی نسل جوان نسبت به این قبیل آثار به خاطر کمکاری ما اهالی فرهنگ است. تا وقتی برای ارائه آنها به مخاطبان کم سن و سال سراغ قالبهای تازه و متناسب با سلیقهشان نرویم آنان سراغی از این آثار نمیگیرند. باید ایراد کار را در خودمان پیدا کنیم، نه اینکه فکر کنیم دوره این قبیل آثار نظم و نثر گذشته! حتی نباید بچههای امروز را مقصر بدانیم. اگر با ساخت برنامههای رادیویی، تلویزیونی و حتی سینمایی جذاب سراغ اینها برویم، واقعاً فکر میکنید بازهم مخاطب نخواهند داشت؟ باید به بیان سادهتری درباره این آثار با جوانان صحبت کرد تا بفهمند چرا اشعار شاهنامه آنقدر زیبا است که حتی به فراسوی مرزهای کشورمان هم راه یافته. آنوقت مطمئن باشید بسیاری از آنان حتی برای مطالعه خود شاهنامه کنجکاو شده و سراغ آن خواهند رفت.
چرا «من و عالیجناب فردوسی»؟
برای اینکه فردوسی برای من و در زندگیام عالیجناب است.
در این برنامه رادیویی بر چه بخشهایی از شاهنامه متمرکز شدهاید؟
در این برنامه، در هر قسمت نکاتی جذاب از شاهنامه را با شنوندگان در میان میگذارم، بعد هم چند بیت از اشعار مرتبط با آن را میخوانم. رادیو ایران بابت این برنامه زمان کوتاهی در اختیار من گذاشته، بااینحال عمده تلاشم بر این است که اطلاعات مخاطبان در حیطه ادبیات کهن را حداقل یک پله هم که شده جلوتر ببرم و کمک کنم شناخت بیشتری درباره این شاهکار ادبی پیدا کنند.
با این تفاسیر انجام کار دشواری را متقبل شدهاید، بررسی کل شاهنامه و انتخاب بخشهایی که با توجه به محدودیت زمانی برای مخاطب جذاب هم باشد.
چقدر خوب که بالاخره کسی درباره دشواری این کار صحبت کرد. اتفاقاً این گلایهای است که دارم، اینکه بسیاری فکر میکنند اجرا و پخش چنین برنامههایی کار سادهای است. ای کاش مدیران فرهنگی بدانند که انجام کارهایی ازایندست چه سختیهایی دارد و در برنامهریزیها، جایگاه جدیتری برای آنها قائل شوند. همین حالا، برای اجرای این برنامه هرروز ساعتهای بسیاری صرف خوانش شاهنامه میکنم تا هم دست به انتخابهای خوبی بزنم و هم اینکه اشعار را بدون غلط بخوانم. اینکه مخاطب در همان مدت کم بداند که در فلان داستان، رستم چه کرد و اصلاً کار او چه پیامی داشت خیلی مهم است.
ساخت و پخش چنین برنامههایی را از چه بابت ضروری میدانید؟
همانطور که اشاره شد، بخشی ازآنچه در شاهنامه آمده درباره تلاشهایی است که برای حفظ سرزمینمان شده. مخاطبان باید بدانند که این کشور از ابتدا اینطور متمدن نبود و سختیهای زیادی برای دستیابی به شکل امروزیاش طی شده است. باید بدانیم که بودهایم و حالا کجا ایستادهایم تا حتی از این طریق متوجه مسئولیتمان در قبال آیندگان بشویم. امیدوارم شما و خوانندگان روزنامه ایران با من و عالیجناب فردوسی همراه شوید تا درباره شاهنامه حرف بزنیم و پای ادبیات کهن را بیشازپیش به زندگیمان بازکنیم.
و سخن آخر؟
وقت آن شده که با ظرافت بیشتری این گنجینههای ارزشمند را به زندگیمان گره بزنیم و از آموزههای آنها برای مواجهه سهلتر با دشواریهای زندگی بهره بگیریم. یکی از کارکردهای شاهنامهخوانی افزایش حس غیرتمندیمان درباره وطن و هموطن است. از این طریق هیچ کشوری به خود جرأت زیرپا گذاشتن حقوحقوقمان را نمیدهد، چراکه میدانند ایرانی از جان و دل برای آب و خاکش میجنگد.
برانکو ایوانکوویچ، سرمربی سابق پرسپولیس در گفتوگوی اختصاصی با «ایران»:
سید جلال از درون یک قهرمان بود
محمدمحمدی سدهی/ معمولاً ستارههای فوتبال دنیای جذابی دارند و به واسطه حضور مداوم در سطح بالا، مورد توجه رسانهها و هواداران هستند. در این بین خداحافظی آنها از دنیای قهرمانی هم بازتاب زیادی پیدا میکند. یکی از این نوع بازیکنان، سیدجلال حسینی است که جمعه گذشته به صورت رسمی کفشهایش را در 40 سالگی آویخت و به جرگه مربیان پیوست. این تصمیم کاپیتان سالهای اخیر پرسپولیس با واکنش بسیاری از اهالی فوتبال از جمله برانکو ایوانکوویچ مواجه شد. سرمربی سابق تیم ملی و پرسپولیس که با سرخها به 3 قهرمانی پی درپی دست یافت، عکسی از خود در کنار سیدجلال در اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت: «ممنون بابت همه چیز...» در این شرایط گفتوگوی خبرنگار «ایران» با برانکو را بخوانید تا از نگاه و نظر این مربی کروات درباره سیدجلال حسینی مطلع شوید.
آقای برانکو! همان طور که میدانید سیدجلال حسینی از فوتبال خداحافظی کرد. نظر شما درخصوص وداع این بازیکن با مستطیل سبز چیست؟
خیلی مفتخر و واقعاً خوشحالم که بازیکنی مثل سیدجلال حسینی را داشتم. طی مدتی که سرمربی پرسپولیس بودم، سیدجلال شاخصه اصلی، مهمترین بازیکن و کاپیتان تیم بود. در واقع سیدجلال برای تیم من فراتر از یک کاپیتان بود. من با بازیکنان فوقالعاده خیلی زیادی از کشورهای دیگر بخصوص کرواسی کار کردهام. همچنین تجربه کار با بازیکنان بزرگ زیادی از ایران را داشتهام، افرادی مثل مهدویکیا، علی کریمی، علی دایی، مرحوم مهرداد میناوند و وحید هاشمیان. از نظر من سیدجلال در سطحی مشابه با این بازیکنان قرار داشت. او همچینین پرافتخارترین بازیکن تاریخ ایران از نظر موفقیتهای تیمی است. به عنوان سرمربی تیم، همیشه از کمک سیدجلال برای ساختن تیمی با کیفیتتر و انتخابهای بهتر استفاده میکردم و هرگاه نیاز به کمک داشتم، او اولین شخص بین بازیکنان بود که از وی کمک میگرفتم. در کل، بسیار خوشحال بودم که چنین بازیکنی را در تیمم داشتم.
لطفاً در مورد شخصیت سیدجلال بیشتر توضیح دهید. او چه ویژگیهای بارزی به عنوان یک انسان و یک فوتبالیست داشت؟
از همه مهمتر این بود که سیدجلال به طرز غیرقابل باوری عاشق فوتبال بود. گواه این عشق و علاقه ادامه بازی کردن او تا 40 سالگی در بالاترین سطح است. او تمام برنامههای روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه خود را با محوریت و براساس فوتبال تنظیم میکرد. شیوه زندگی او به معنای واقعی کلمه ورزشکارانه بود. او رژیم غذایی مناسب یک ورزشکار را داشت و کاملاً مراقب بدنش بود. از همه مهمتر در مورد شخصیت سیدجلال این بود که او انگیزه بالایی برای بازی کردن داشت. این انگیزه تنها مربوط به مسائل مالی نبود، بلکه جنبههای اجتماعی و جاهطلبانه نیز در آن موج میزد. او میخواست قهرمان باشد و از درون یک قهرمان بود. این موضوع را به طور کامل در زمین به نمایش میگذاشت. سیدجلال در زندگیاش 2 اولویت داشت؛ خانواده و فوتبال. او در کنار فوتبال بخوبی از خانواده خود نیز مراقبت میکرد و در مقابل، حمایت آنها را در قبال حرفهاش داشت. بدون داشتن حمایت خانواده او نمیتوانست تا 40 سالگی در چنین سطحی به بازی ادامه دهد. او طوری بازی میکرد که همه فکر میکردند نهایتاً 35 سال سن دارد.
در مقطعی از دعوت نکردن سیدجلال به تیم ملی به عنوان یک اشتباه یاد کردید. ممکن است در این مورد توضیح دهید؟
سیدجلال در آن مقطع بازیکن بسیار خوبی بود، ولی واقعیت این بود که او جوان بود و فوتبالیستهای باتجربه دیگری مثل رحمان رضایی، یحیی گلمحمدی و محمد نصرتی در اوج دوران ورزشی خود بودند. نکته دیگر این بود که من نتوانستم ملاقاتش کنم و او نتوانست با ما باشد. البته بعد از آن مقطع، سیدجلال بسرعت جایگاه خود را به عنوان بهترین دفاع ایران تثبیت کرد. البته آن زمان من دیگر این فرصت را نداشتم که به بازیکنی مانند او یا شخص دیگری شانس حضور در تیم ملی را بدهم. به هر حال او بعدها کیفیت خود را اثبات کرد و مهمتر آنکه در جام جهانی حضور پیدا کرد و به یک بازیکن ثابت در تیم ملی تبدیل شد و در کسب نتایج خوب به این تیم کمک کرد.
به نظر شما تقویت کدام تواناییها و ویژگیها میتوانست سیدجلال را به فوتبالیست کاملتر و باکیفیتتری تبدیل کند؟
من معمولاً در مورد ضعفهای بازیکنان فکر نمیکنم، بلکه روی نقاط قوت آنها متمرکز میشوم. هر بازیکنی در جهان نقاط ضعفی دارد، ولی من دوست ندارم راجع به آنها صحبت کنم. سیدجلال هر روز سعی میکرد از روز قبل کیفیت بهتری ارائه دهد. او همواره فکر میکرد که چطور میتواند بهتر باشد، عملکرد مؤثرتری داشته باشد و به تیم بیشتر کمک کند. البته او نیز مانند تمامی بازیکنان دیگر ضعفهایی داشت، اما اگر این نقاط ضعف برجسته و زیاد بود، او قطعاً نمیتوانست تا چنین سنی و در چنین سطحی با این کیفیت بالا بازی کند. او پرافتخارترین بازیکن ایران از نظر موفقیتهای تیمی است و اگر بازیکن باکیفیتی نبود، نمیتوانست در پرسپولیس بازی کند و 5 سال پی درپی قهرمان شود. با حمایت سیدجلال و در کنار او، بازیکنان بزرگی مانند مهدی طارمی، احمد نوراللهی، وحید امیری و علیرضا بیرانوند رشد کردند و به درجات بالای فوتبالی رسیدند.
البته بخش مهمی از موفقیتهای اخیر پرسپولیس تحت هدایت شما به دست آمد.
نقش مربی خیلی مهم است ولی اگر بازیکنان خوب نداشتم و نمیتوانستم تشخیص بدهم کدام بازیکن کیفیت لازم را دارد، در کسب نتایج خوب موفق نمیبودیم. سیدجلال بازیکن مهمی در ترکیب تیم من بود.
برش
سیدجلال شبیه کاناوارو بازی میکرد
برانکو در خصوص سؤالی مبنی بر اینکه سبک بازی سیدجلال مشابه کدام فوتبالیست بینالمللی بود؟ پاسخ داد: «سیدجلال شبیه فابیو کاناوارو بازی میکرد. او تجربه بینالمللی حضور در لیگ قطر را نیز داشت. البته قطعاً سیدجلال کیفیت لازم برای بازی در اروپا را داشت. منتها باید در نظر داشت که پیوستن به یک تیم اروپایی برای بازیکنی از خاورمیانه و ایران بسیار سخت است، چرا که با توجه به ممنوعیت استفاده بیش از 3 بازیکن غیر اروپایی در ترکیب، اکثر تیمهای قاره ابتدا به دنبال فوتبالیستهای برزیلی، آرژانتینی و اروگوئهای هستند.»
آقای برانکو! همان طور که میدانید سیدجلال حسینی از فوتبال خداحافظی کرد. نظر شما درخصوص وداع این بازیکن با مستطیل سبز چیست؟
خیلی مفتخر و واقعاً خوشحالم که بازیکنی مثل سیدجلال حسینی را داشتم. طی مدتی که سرمربی پرسپولیس بودم، سیدجلال شاخصه اصلی، مهمترین بازیکن و کاپیتان تیم بود. در واقع سیدجلال برای تیم من فراتر از یک کاپیتان بود. من با بازیکنان فوقالعاده خیلی زیادی از کشورهای دیگر بخصوص کرواسی کار کردهام. همچنین تجربه کار با بازیکنان بزرگ زیادی از ایران را داشتهام، افرادی مثل مهدویکیا، علی کریمی، علی دایی، مرحوم مهرداد میناوند و وحید هاشمیان. از نظر من سیدجلال در سطحی مشابه با این بازیکنان قرار داشت. او همچینین پرافتخارترین بازیکن تاریخ ایران از نظر موفقیتهای تیمی است. به عنوان سرمربی تیم، همیشه از کمک سیدجلال برای ساختن تیمی با کیفیتتر و انتخابهای بهتر استفاده میکردم و هرگاه نیاز به کمک داشتم، او اولین شخص بین بازیکنان بود که از وی کمک میگرفتم. در کل، بسیار خوشحال بودم که چنین بازیکنی را در تیمم داشتم.
لطفاً در مورد شخصیت سیدجلال بیشتر توضیح دهید. او چه ویژگیهای بارزی به عنوان یک انسان و یک فوتبالیست داشت؟
از همه مهمتر این بود که سیدجلال به طرز غیرقابل باوری عاشق فوتبال بود. گواه این عشق و علاقه ادامه بازی کردن او تا 40 سالگی در بالاترین سطح است. او تمام برنامههای روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه خود را با محوریت و براساس فوتبال تنظیم میکرد. شیوه زندگی او به معنای واقعی کلمه ورزشکارانه بود. او رژیم غذایی مناسب یک ورزشکار را داشت و کاملاً مراقب بدنش بود. از همه مهمتر در مورد شخصیت سیدجلال این بود که او انگیزه بالایی برای بازی کردن داشت. این انگیزه تنها مربوط به مسائل مالی نبود، بلکه جنبههای اجتماعی و جاهطلبانه نیز در آن موج میزد. او میخواست قهرمان باشد و از درون یک قهرمان بود. این موضوع را به طور کامل در زمین به نمایش میگذاشت. سیدجلال در زندگیاش 2 اولویت داشت؛ خانواده و فوتبال. او در کنار فوتبال بخوبی از خانواده خود نیز مراقبت میکرد و در مقابل، حمایت آنها را در قبال حرفهاش داشت. بدون داشتن حمایت خانواده او نمیتوانست تا 40 سالگی در چنین سطحی به بازی ادامه دهد. او طوری بازی میکرد که همه فکر میکردند نهایتاً 35 سال سن دارد.
در مقطعی از دعوت نکردن سیدجلال به تیم ملی به عنوان یک اشتباه یاد کردید. ممکن است در این مورد توضیح دهید؟
سیدجلال در آن مقطع بازیکن بسیار خوبی بود، ولی واقعیت این بود که او جوان بود و فوتبالیستهای باتجربه دیگری مثل رحمان رضایی، یحیی گلمحمدی و محمد نصرتی در اوج دوران ورزشی خود بودند. نکته دیگر این بود که من نتوانستم ملاقاتش کنم و او نتوانست با ما باشد. البته بعد از آن مقطع، سیدجلال بسرعت جایگاه خود را به عنوان بهترین دفاع ایران تثبیت کرد. البته آن زمان من دیگر این فرصت را نداشتم که به بازیکنی مانند او یا شخص دیگری شانس حضور در تیم ملی را بدهم. به هر حال او بعدها کیفیت خود را اثبات کرد و مهمتر آنکه در جام جهانی حضور پیدا کرد و به یک بازیکن ثابت در تیم ملی تبدیل شد و در کسب نتایج خوب به این تیم کمک کرد.
به نظر شما تقویت کدام تواناییها و ویژگیها میتوانست سیدجلال را به فوتبالیست کاملتر و باکیفیتتری تبدیل کند؟
من معمولاً در مورد ضعفهای بازیکنان فکر نمیکنم، بلکه روی نقاط قوت آنها متمرکز میشوم. هر بازیکنی در جهان نقاط ضعفی دارد، ولی من دوست ندارم راجع به آنها صحبت کنم. سیدجلال هر روز سعی میکرد از روز قبل کیفیت بهتری ارائه دهد. او همواره فکر میکرد که چطور میتواند بهتر باشد، عملکرد مؤثرتری داشته باشد و به تیم بیشتر کمک کند. البته او نیز مانند تمامی بازیکنان دیگر ضعفهایی داشت، اما اگر این نقاط ضعف برجسته و زیاد بود، او قطعاً نمیتوانست تا چنین سنی و در چنین سطحی با این کیفیت بالا بازی کند. او پرافتخارترین بازیکن ایران از نظر موفقیتهای تیمی است و اگر بازیکن باکیفیتی نبود، نمیتوانست در پرسپولیس بازی کند و 5 سال پی درپی قهرمان شود. با حمایت سیدجلال و در کنار او، بازیکنان بزرگی مانند مهدی طارمی، احمد نوراللهی، وحید امیری و علیرضا بیرانوند رشد کردند و به درجات بالای فوتبالی رسیدند.
البته بخش مهمی از موفقیتهای اخیر پرسپولیس تحت هدایت شما به دست آمد.
نقش مربی خیلی مهم است ولی اگر بازیکنان خوب نداشتم و نمیتوانستم تشخیص بدهم کدام بازیکن کیفیت لازم را دارد، در کسب نتایج خوب موفق نمیبودیم. سیدجلال بازیکن مهمی در ترکیب تیم من بود.
برش
سیدجلال شبیه کاناوارو بازی میکرد
برانکو در خصوص سؤالی مبنی بر اینکه سبک بازی سیدجلال مشابه کدام فوتبالیست بینالمللی بود؟ پاسخ داد: «سیدجلال شبیه فابیو کاناوارو بازی میکرد. او تجربه بینالمللی حضور در لیگ قطر را نیز داشت. البته قطعاً سیدجلال کیفیت لازم برای بازی در اروپا را داشت. منتها باید در نظر داشت که پیوستن به یک تیم اروپایی برای بازیکنی از خاورمیانه و ایران بسیار سخت است، چرا که با توجه به ممنوعیت استفاده بیش از 3 بازیکن غیر اروپایی در ترکیب، اکثر تیمهای قاره ابتدا به دنبال فوتبالیستهای برزیلی، آرژانتینی و اروگوئهای هستند.»
گزارش «ایران» از نتایج نظرسنجی مراکز معتبر افکارسنجی درباره نگاه ایرانیان به آینده
70 درصد مردم امیدوار به آینده
گروه سیاسی/ نظرسنجیهای مراکز معتبر افکارسنجی داخلی، از امید به آینده، روشن بودن افق و رضایت نسبی ایرانیان، هم از وضعیت اجتماعی خود و هم از عملکرد دولت در برخی حوزهها حکایت میکند. اما درست در همین شرایط، برخی منتقدان داخلی دولت، با تکیه بر نظرسنجیهای غیرمعتبر مراکز و مؤسسات غربی، نتایج کاملاً معکوسی را به جامعه مخابره میکنند. به طور کلی استفاده از نظرسنجیهای مجعول به مثابه ابزار زیر سؤال بردن رقیب سیاسی، معالاسف پدیدهای رایج در بخشی از سیاست داخلی ما است. از جمله تلاشها برای ابزارسازی از نظرسنجی، نتایج به اصطلاح یک پژوهش خارجی است که از سوی برخی طیفهای منتقد دولت مورد استفاده قرار گرفته است. این طیف، به جای تکیه بر برنامههای ایجابی خود و اقناع افکار عمومی با کارنامه قبلی یا برنامه آتی، تلاش کرده با استفاده از این حربه تازهیاب، عملکرد یکساله دولت سیزدهم را زیر سؤال ببرد. این طیف، حتی به ناکام جلوه دادن دولت بسنده نکرده، بلکه فراتر از دولت رفته و از مسدود بودن افقها در ایران صحبت رانده است. درحالی که به نظر میرسد افقی که بهراستی مسدود شده و امیدی به گشایش آن نیست، افق این جریان سیاسی است، نه آینده ایرانیانی که در یکسال گذشته نظارهگر گشایشهای ناشی از عملکرد دولت و حرکت به سمت عدالت داخلی و خارجی با تکیه بر قدرت مردم بودهاند.
بیان حرفهای مطلوب ما از خارجیها!
آنچه بهتازگی از سوی برخی از منتقدان دولت مورد استناد قرار گرفته است، نتایج به اصطلاح نظرسنجی مؤسسهای به نام استاتیس است. دفتر این مؤسسه در شهر واشنگتن، پایتخت امریکا قرار دارد و آن طور که ادعا شده، این نظرسنجی با استفاده از تلفن انجام شده است. همین دو گزاره، به تنهایی برای زیر سؤال بردن نتایج ادعایی آن کافی است. چه آنکه حتی رسانههای معاند وابسته به رژیم آل سعود نیز در روزهای اخیر با استناد به نظرات این مؤسسه حملات گستردهای علیه دولت سیزدهم ترتیب دادهاند. اما نکته اینجا است که آنچه در یافتههای این پژوهش مطرح شده، دقیقاً همان چیزهایی است که این طیف از منتقدان دولت همگام با رسانههای فارسیزبان وابسته، پیشتر هم بر آن تأکید میکردند. این همپوشانی یافتههای این به اصطلاح نظرسنجی با ادعاهای این منتقدان، درست مانند شاهدی است که از غیب برای آنان رسید. به عبارت دیگر، برای این طیف، مهمتر از اینکه یافتهها چقدر علمی یا دقیق باشد، این مهم بوده که ادعاهای آنان را نتیجه گرفته است. نارضایتی از عملکرد دولت، بیآیندگی ایرانیان و ناامیدی از جریانهای سیاسی موجود، همان چیزی نیست که این طیف از منتقدان سالها است بر آن تأکید دارند و در این حالت وقتی یک مؤسسه امریکایی هم این گزارهها را تأیید میکند! چرا نباید به آن دامن بزنند؟ چه بسا ممکن است پای هماهنگیهای صورت گرفته از قبل نیز در جریان باشد.
یافتههای مؤسسههای نظرسنجی داخلی
بهرغم این اما، یافتههای پژوهشها و نظرسنجیهای نهادها و مؤسسات معتبر داخلی، روایت دیگری از ایران دارد. این روایت، نه همه مشکلات را رفع شده تلقی میکند، نه ادعا میکند که همه ایرانیان از هر جهت از وضع فعلی راضیاند. بلکه هم کاستیها را بیان میکند و هم روی مشکلات طیفهای مختلفی از مردم انگشت میگذارد. در مقابل، به این مسأله هم اشاره میکند که ایرانیان نه تنها به هیچ وجه افق پیش رو را بسته نمیبینند، بلکه امیدوارانه به آینده نگاه میکنند. بخش عمده این امید به آینده، ناشی از عملکرد دولت سیزدهم در یک سال گذشته است. بویژه اینکه مردم در این نظرسنجیها و پژوهشها نشان دادهاند که میدانند دولت جدید وارث چه مسائل و چه وضعیتی بوده است و میدانند که در چه مسیری در حال حرکت است. این دادهها که حاصل تحلیل نتایج آخرین نظرسنجیهای معتبر در خرداد و تیر 1401 است، نشان میدهد که درک مردم از شرایط عمومی کشور نظیر علت مشکلات اقتصادی، مقابله با کرونا، سیاست خارجی، شادکامی و رضایتمندی عمومی، واقع بینانه است. درست برخلاف نظرسنجی ادعایی مؤسسه امریکایی که گویی از کشوری دیگر گزارش میدهد.
میراث کژکارکردیهای گذشته برای دولت سیزدهم
هرچند دولت سیزدهم از بیان همه مشکلات به ارث رسیده از دولت گذشته استنکاف میکند، اما یافتههای نظرسنجی و افکارسنجی نشان میدهد که مردم نسبت به این میراث وقوف دارند. مشخص در این باره، نتایج نظرسنجیهای مراکز معتبر نشان میدهد که 52 درصد مردم معتقدند در دهه گذشته، تدابیر و اقدامات مناسبی برای حل مشکلات اقتصادی کشور صورت نگرفته است.
مسائلی مانند دلار 4200 تومانی که برای این دولت به ارث رسید، نشان میدهد که این باور ایرانیان تا چه اندازه واقعی است. در کنار این، دولت سیزدهم برنامه کلنگزنیهای نمایشی و آغاز به کارهای بیهوده پروژههای عمرانی را کنار گذاشته و بر اتمام پروژههای نیمهتمام به جای مانده از دولتهای قبل متمرکز شده است؛ امری که از آن با عنوان «نهضت اتمام پروژههای نیمهتمام» یاد میشود. این تصمیم، ناشی از وجود نزدیک به 100 هزار پروژه نیمهتمام در کشور است، پروژههایی که ناتوانی دولتهای گذشته در تحقق آنها، عملاً به اتلاف منابع ملی منجر شده است. بر پایه چنین وضعیتی است که میتوان نتایج این نظرسنجیها را معتبر و واقعی دانست.
نتایجی مانند اینکه بیش از 52 درصد مردم بر این باورند، چون در دهه گذشته اقدامات مؤثری برای حل مشکلات اقتصادی انجام نشده، علت اصلی تورم و مشکلات اقتصادی کشور مربوط به عملکرد نامناسب دولت قبل است.
رضایتمندی از عملکرد دولت در مقابله با کرونا و درمان
یکی از نخستین برنامههای دولت سیزدهم، مقابله با کرونا بود. دولت در این زمینه در رویکرد «تأمین نان و حفظ جان» دو هدف را دنبال میکرد، بهبود وضعیت اقتصادی و مهار ویروس کرونا در کشور. در ابتدای فعالیت دولت، روزانه نزدیک به 700 ایرانی جان خود را از دست میدادند. اما در یکسالگی دولت سیزدهم، تعداد فوتیهای ناشی از کرونا در برخی روزها به صفر رسید. در همین راستا، نتایج نظرسنجیها نشاندهنده رضایتمندی مردم از عملکرد دولت در زمینه مهار ویروس کرونا است.
مطابق یافتههای این مراکز افکارسنجی، بیش از 83 درصد مردم عملکرد دولت سیزدهم در مقابله با کرونا را «موفق» ارزیابی میکنند. ضمن اینکه 74 درصد از مردم نیز اعلام کردهاند از وضعیت بهداشت و درمان کشور «رضایت» دارند.
موفقیت دولت در مردمیسازی یارانهها
دلار 4200 تومانی در حالی بر کشور تحمیل شد که حتی حامیان دولت قبل نیز مخالف آن بودند. اما در ادامه، وقتی ناکامیهای این سیاست و فسادها و رانتهای ناشی از این سیاست غلط اقتصادی مشخص شد، بازهم دولت قبل اراده ای برای حل این مسأله از خود نشان نداد. هرچند برخی سرمایه اجتماعی پایین و عدم امکان بسیج مناسب امکانات را دلیل بیعملی دولت قبل میدانند، اما به هر صورت، این جراحی تحمیل شده، به دولت سیزدهم سپرده شد. امروز که حدود دو ماه از اجرای این اصلاح اقتصادی میگذرد، نظرسنجیها نشان میدهد بیش از 50 درصد مردم معتقدند که دولت در مردمیسازی یارانهها و پرداخت بهموقع یارانههای نقدی جدید، موفق بوده است؛ امری که درستی و اتقان این برنامه اقتصادی دولت را تأیید میکند. همچنین مردم، قاچاق مواد غذایی به خارج، احتکار در داخل و کمبود جهانی غذا ناشی از جنگ اوکراین را سه عامل مؤثر بر گرانی مواد غذایی ارزیابی کردند.
جایگاه مطلوب ایران در صحنه بینالملل
در حوزه سیاست خارجی نیز، ارزیابیها و یافتههای پژوهشی نشاندهنده مهر تأیید مردم بر سیاست تعامل و گسترش مناسبات با همسایگان است که از سوی دولت سیزدهم به عنوان یک اولویت سیاست خارجی دنبال شد. در همین راستا، آیتالله رئیسی در نخستین نشست خبری خود، تأکید کرد که سیاست خارجی دولت سیزدهم از برجام شروع نمیشود و به برجام هم محدود نخواهد شد. اما یافتههای نظرسنجی نشان میدهد مردم نیز از متوازن شدن سیاست خارجی کشور در دولت سیزدهم رضایت دارند. به طوری که بررسی «ارزیابی مردم از جایگاه ایران در صحنه بینالملل» نشان میدهد بیش از 50 درصد مردم بر این باورند که جایگاه ایران در صحنه بینالملل «بسیار مطلوب» است، این در حالی است که 2 سال پیش، بیش از 57 درصد مردم جایگاه کشور را نامطلوب و بسیار نامطلوب ارزیابی میکردند.
رضایت عمومی و شادی در زندگی
یافتههای نظرسنجیهای مراکز معتبر داخلی، وضعیت کاملاً متفاوتی در زمینه رضایت عمومی یا شادی ایرانیان در زندگی ارائه میکند. برخلاف سیاهنمایی مؤسسههای خارجی و تکرار آن از سوی برخی غربگرایان داخلی، بررسیها نشان میدهد در سال 1401 میانگین نمره شادکامی 64.41 از 100 بوده است. در همین رابطه، سنجههای «خودم را فردی فعال و تأثیرگذار میبینم» با امتیاز 72.3، «نسبت به آینده امیدوار هستم» با امتیاز 69.4، «از زندگی خود لذت میبرم» با امتیاز 68.7 و «احساس میکنم زندگی ارزشمندی دارم» با نمره 68.5 از 100، نشان میدهد که ایرانیان در محدوده انسانهای شاد قرار دارند. درعین حال، نتایج یک نظرسنجی درباره «سنجش میزان رضایتمندی عمومی» که در خرداد 1401 انجام شده است، نشان میدهد 75 درصد مردم در سطح زیاد و تا حدی زیاد در زندگی احساس آرامش و آسایش میکنند. در این رابطه، 91 درصد در سطح زیاد و تا حدی زیاد از سازگاری و همدلی در خانواده خود رضایت دارند و 80 درصد معتقدند «مردم در کارهای خیر شرکت کرده و به یکدیگر کمک میکنند.» حدود 76 درصد نیز به طور زیاد و تا حدی زیاد معتقدند «مردم در مراسم و مناسبتهای مذهبی شرکت میکنند.» بیش از 65 درصد مردم هم تأکید داشتند مردم در روابط اجتماعی خود با یکدیگر با تحمل و مدارا رفتار میکنند و 70 درصد نیز از «تأمین امنیت عمومی» اعلام رضایت کردهاند. این نتایج نشان میدهد که ایران، همچنان جامعهای پایدار و امیدوار به آینده است، این درحالی است که اگر بنابر صحت نظرسنجیهای خارجی میبود، امروز نمیبایست از پایداری و یکپارچگی ایران نشانی باقی مانده باشد.
بیان حرفهای مطلوب ما از خارجیها!
آنچه بهتازگی از سوی برخی از منتقدان دولت مورد استناد قرار گرفته است، نتایج به اصطلاح نظرسنجی مؤسسهای به نام استاتیس است. دفتر این مؤسسه در شهر واشنگتن، پایتخت امریکا قرار دارد و آن طور که ادعا شده، این نظرسنجی با استفاده از تلفن انجام شده است. همین دو گزاره، به تنهایی برای زیر سؤال بردن نتایج ادعایی آن کافی است. چه آنکه حتی رسانههای معاند وابسته به رژیم آل سعود نیز در روزهای اخیر با استناد به نظرات این مؤسسه حملات گستردهای علیه دولت سیزدهم ترتیب دادهاند. اما نکته اینجا است که آنچه در یافتههای این پژوهش مطرح شده، دقیقاً همان چیزهایی است که این طیف از منتقدان دولت همگام با رسانههای فارسیزبان وابسته، پیشتر هم بر آن تأکید میکردند. این همپوشانی یافتههای این به اصطلاح نظرسنجی با ادعاهای این منتقدان، درست مانند شاهدی است که از غیب برای آنان رسید. به عبارت دیگر، برای این طیف، مهمتر از اینکه یافتهها چقدر علمی یا دقیق باشد، این مهم بوده که ادعاهای آنان را نتیجه گرفته است. نارضایتی از عملکرد دولت، بیآیندگی ایرانیان و ناامیدی از جریانهای سیاسی موجود، همان چیزی نیست که این طیف از منتقدان سالها است بر آن تأکید دارند و در این حالت وقتی یک مؤسسه امریکایی هم این گزارهها را تأیید میکند! چرا نباید به آن دامن بزنند؟ چه بسا ممکن است پای هماهنگیهای صورت گرفته از قبل نیز در جریان باشد.
یافتههای مؤسسههای نظرسنجی داخلی
بهرغم این اما، یافتههای پژوهشها و نظرسنجیهای نهادها و مؤسسات معتبر داخلی، روایت دیگری از ایران دارد. این روایت، نه همه مشکلات را رفع شده تلقی میکند، نه ادعا میکند که همه ایرانیان از هر جهت از وضع فعلی راضیاند. بلکه هم کاستیها را بیان میکند و هم روی مشکلات طیفهای مختلفی از مردم انگشت میگذارد. در مقابل، به این مسأله هم اشاره میکند که ایرانیان نه تنها به هیچ وجه افق پیش رو را بسته نمیبینند، بلکه امیدوارانه به آینده نگاه میکنند. بخش عمده این امید به آینده، ناشی از عملکرد دولت سیزدهم در یک سال گذشته است. بویژه اینکه مردم در این نظرسنجیها و پژوهشها نشان دادهاند که میدانند دولت جدید وارث چه مسائل و چه وضعیتی بوده است و میدانند که در چه مسیری در حال حرکت است. این دادهها که حاصل تحلیل نتایج آخرین نظرسنجیهای معتبر در خرداد و تیر 1401 است، نشان میدهد که درک مردم از شرایط عمومی کشور نظیر علت مشکلات اقتصادی، مقابله با کرونا، سیاست خارجی، شادکامی و رضایتمندی عمومی، واقع بینانه است. درست برخلاف نظرسنجی ادعایی مؤسسه امریکایی که گویی از کشوری دیگر گزارش میدهد.
میراث کژکارکردیهای گذشته برای دولت سیزدهم
هرچند دولت سیزدهم از بیان همه مشکلات به ارث رسیده از دولت گذشته استنکاف میکند، اما یافتههای نظرسنجی و افکارسنجی نشان میدهد که مردم نسبت به این میراث وقوف دارند. مشخص در این باره، نتایج نظرسنجیهای مراکز معتبر نشان میدهد که 52 درصد مردم معتقدند در دهه گذشته، تدابیر و اقدامات مناسبی برای حل مشکلات اقتصادی کشور صورت نگرفته است.
مسائلی مانند دلار 4200 تومانی که برای این دولت به ارث رسید، نشان میدهد که این باور ایرانیان تا چه اندازه واقعی است. در کنار این، دولت سیزدهم برنامه کلنگزنیهای نمایشی و آغاز به کارهای بیهوده پروژههای عمرانی را کنار گذاشته و بر اتمام پروژههای نیمهتمام به جای مانده از دولتهای قبل متمرکز شده است؛ امری که از آن با عنوان «نهضت اتمام پروژههای نیمهتمام» یاد میشود. این تصمیم، ناشی از وجود نزدیک به 100 هزار پروژه نیمهتمام در کشور است، پروژههایی که ناتوانی دولتهای گذشته در تحقق آنها، عملاً به اتلاف منابع ملی منجر شده است. بر پایه چنین وضعیتی است که میتوان نتایج این نظرسنجیها را معتبر و واقعی دانست.
نتایجی مانند اینکه بیش از 52 درصد مردم بر این باورند، چون در دهه گذشته اقدامات مؤثری برای حل مشکلات اقتصادی انجام نشده، علت اصلی تورم و مشکلات اقتصادی کشور مربوط به عملکرد نامناسب دولت قبل است.
رضایتمندی از عملکرد دولت در مقابله با کرونا و درمان
یکی از نخستین برنامههای دولت سیزدهم، مقابله با کرونا بود. دولت در این زمینه در رویکرد «تأمین نان و حفظ جان» دو هدف را دنبال میکرد، بهبود وضعیت اقتصادی و مهار ویروس کرونا در کشور. در ابتدای فعالیت دولت، روزانه نزدیک به 700 ایرانی جان خود را از دست میدادند. اما در یکسالگی دولت سیزدهم، تعداد فوتیهای ناشی از کرونا در برخی روزها به صفر رسید. در همین راستا، نتایج نظرسنجیها نشاندهنده رضایتمندی مردم از عملکرد دولت در زمینه مهار ویروس کرونا است.
مطابق یافتههای این مراکز افکارسنجی، بیش از 83 درصد مردم عملکرد دولت سیزدهم در مقابله با کرونا را «موفق» ارزیابی میکنند. ضمن اینکه 74 درصد از مردم نیز اعلام کردهاند از وضعیت بهداشت و درمان کشور «رضایت» دارند.
موفقیت دولت در مردمیسازی یارانهها
دلار 4200 تومانی در حالی بر کشور تحمیل شد که حتی حامیان دولت قبل نیز مخالف آن بودند. اما در ادامه، وقتی ناکامیهای این سیاست و فسادها و رانتهای ناشی از این سیاست غلط اقتصادی مشخص شد، بازهم دولت قبل اراده ای برای حل این مسأله از خود نشان نداد. هرچند برخی سرمایه اجتماعی پایین و عدم امکان بسیج مناسب امکانات را دلیل بیعملی دولت قبل میدانند، اما به هر صورت، این جراحی تحمیل شده، به دولت سیزدهم سپرده شد. امروز که حدود دو ماه از اجرای این اصلاح اقتصادی میگذرد، نظرسنجیها نشان میدهد بیش از 50 درصد مردم معتقدند که دولت در مردمیسازی یارانهها و پرداخت بهموقع یارانههای نقدی جدید، موفق بوده است؛ امری که درستی و اتقان این برنامه اقتصادی دولت را تأیید میکند. همچنین مردم، قاچاق مواد غذایی به خارج، احتکار در داخل و کمبود جهانی غذا ناشی از جنگ اوکراین را سه عامل مؤثر بر گرانی مواد غذایی ارزیابی کردند.
جایگاه مطلوب ایران در صحنه بینالملل
در حوزه سیاست خارجی نیز، ارزیابیها و یافتههای پژوهشی نشاندهنده مهر تأیید مردم بر سیاست تعامل و گسترش مناسبات با همسایگان است که از سوی دولت سیزدهم به عنوان یک اولویت سیاست خارجی دنبال شد. در همین راستا، آیتالله رئیسی در نخستین نشست خبری خود، تأکید کرد که سیاست خارجی دولت سیزدهم از برجام شروع نمیشود و به برجام هم محدود نخواهد شد. اما یافتههای نظرسنجی نشان میدهد مردم نیز از متوازن شدن سیاست خارجی کشور در دولت سیزدهم رضایت دارند. به طوری که بررسی «ارزیابی مردم از جایگاه ایران در صحنه بینالملل» نشان میدهد بیش از 50 درصد مردم بر این باورند که جایگاه ایران در صحنه بینالملل «بسیار مطلوب» است، این در حالی است که 2 سال پیش، بیش از 57 درصد مردم جایگاه کشور را نامطلوب و بسیار نامطلوب ارزیابی میکردند.
رضایت عمومی و شادی در زندگی
یافتههای نظرسنجیهای مراکز معتبر داخلی، وضعیت کاملاً متفاوتی در زمینه رضایت عمومی یا شادی ایرانیان در زندگی ارائه میکند. برخلاف سیاهنمایی مؤسسههای خارجی و تکرار آن از سوی برخی غربگرایان داخلی، بررسیها نشان میدهد در سال 1401 میانگین نمره شادکامی 64.41 از 100 بوده است. در همین رابطه، سنجههای «خودم را فردی فعال و تأثیرگذار میبینم» با امتیاز 72.3، «نسبت به آینده امیدوار هستم» با امتیاز 69.4، «از زندگی خود لذت میبرم» با امتیاز 68.7 و «احساس میکنم زندگی ارزشمندی دارم» با نمره 68.5 از 100، نشان میدهد که ایرانیان در محدوده انسانهای شاد قرار دارند. درعین حال، نتایج یک نظرسنجی درباره «سنجش میزان رضایتمندی عمومی» که در خرداد 1401 انجام شده است، نشان میدهد 75 درصد مردم در سطح زیاد و تا حدی زیاد در زندگی احساس آرامش و آسایش میکنند. در این رابطه، 91 درصد در سطح زیاد و تا حدی زیاد از سازگاری و همدلی در خانواده خود رضایت دارند و 80 درصد معتقدند «مردم در کارهای خیر شرکت کرده و به یکدیگر کمک میکنند.» حدود 76 درصد نیز به طور زیاد و تا حدی زیاد معتقدند «مردم در مراسم و مناسبتهای مذهبی شرکت میکنند.» بیش از 65 درصد مردم هم تأکید داشتند مردم در روابط اجتماعی خود با یکدیگر با تحمل و مدارا رفتار میکنند و 70 درصد نیز از «تأمین امنیت عمومی» اعلام رضایت کردهاند. این نتایج نشان میدهد که ایران، همچنان جامعهای پایدار و امیدوار به آینده است، این درحالی است که اگر بنابر صحت نظرسنجیهای خارجی میبود، امروز نمیبایست از پایداری و یکپارچگی ایران نشانی باقی مانده باشد.
با توقف استقراض دولت از بانک مرکزی و کاهش خلق پول نظام بانکی، برای اولین بار پس از ۹ سال صورت گرفت
رشد نقدینگی منفی شد
با توقف استقراض دولت از بانک مرکزی و کاهش خلق پول نظام بانکی، برای اولین بار پس از ۹ سال رشد ماهانه نقدینگی در فروردین امسال منفی شد. به گزارش ایرنا، در فروردین امسال حجم نقدینگی به ۴۸۲۳.۲۹ هزار میلیارد تومان رسید که نسبت به ماه قبل از آن (اسفند ۱۴۰۰) ۲ دهم درصد کمتر شده است.
پیش از این در فروردین ۱۳۹۲ در دولت دهم رشد ماهانه نقدینگی منفی شده بود اما در دولتهای یازدهم و دوازدهم با رشد سرسامآور نقدینگی مواجه بودیم که نتیجه استقراضهای گسترده دولت از بانک مرکزی و خلق پول بیرویه توسط نظام بانکی بود.
اما در دولت سیزدهم با مدیریت هزینهها، برای اولین بار در چند دهه اخیر در ابتدای سال جاری در قالب تنخواه از بانک مرکزی استقراض نشده است. از سوی دیگر، میزان خلق پول بانکها در سه ماهه نخست امسال برای اولین بار در سالیان اخیر، کاهشی شده است.
حجم نقدینگی به ۴۸۳۲ هزار میلیارد تومان رسید
براساس آخرین دادههای آماری بانک مرکزی، میزان نقدینگی در اسفندماه سال ۱۴۰۰ به رقم چهار هزار و ۸۳۲ هزار میلیارد تومان رسید که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از آن ۳۹ درصد رشد داشته است. حجم نقدینگی در بهمن سال ۹۹ برابر سه هزار و ۴۷۶ هزار میلیارد تومان و بهمن ۹۸ نیز سه هزار و ۴۷۲ هزار میلیارد تومان بود.رشد نقدینگی در بهمن ماه ۱۴۰۰ نسبت به سال قبل از آن ۳۹ درصد و در بهمن ۹۹ نیز ۴۰.۶ درصد بود .
رقم بدهی بانکها و دولت به بانک مرکزی
میزان داراییهای خارجی بانک مرکزی در پایان اسفندماه به ۷۳۲ هزار میلیارد تومان رسید که حاکی از رشد ۱۳.۵ درصدی است. همچنین خالص مطالبات بانک مرکزی از بخش دولتی با ۱۹.۶ درصد رشد نسبت به پایان سال قبل به ۱۷۸ هزار و ۶۶۰ میلیارد تومان و مطالبات بانک مرکزی از بانکها با ۲۴.۹ درصد رشد به ۱۴۶.۲ هزار میلیارد تومان رسید.
البته، رقم بدهی دولت و شرکتها و مؤسسات دولتی به بانک مرکزی در این مدت به ترتیب معادل ۱۳۲.۲ هزار میلیارد تومان و ۴۶.۴ هزار میلیارد تومان بوده که هر یک با رشد ۱۴.۸ و ۳۶.۱ درصدی مواجه شدهاند.
این گزارش حاکی است، میزان داراییهای خارجی در این بخش با ۷۷ درصد رشد نسبت به پایان سال ۱۳۹۹ همراه بوده و به ۱۶۲۶ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان رسید. حجم اسکناس و مسکوک نیز با ۶۴.۳ درصد افزایش به ۱۱.۱ هزار میلیارد تومان رسید. سپرده بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی نزد بانک مرکزی با ۳۳.۸ درصد افزایش نسبت به پایان سال ۱۳۹۹ به ۵۰۶.۴ هزار میلیارد تومان رسید.همچنین بدهی بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی به بانک مرکزی نیز در پایان اسفند ۱۴۰۰ با ۲۴.۹ درصد رشد به ۱۴۶.۲ هزار میلیارد تومان رسیده است.
میزان داراییهای خارجی بانکهای تجاری کشور در پایان اسفند ۱۴۰۰ معادل ۲۴۱.۲ هزار میلیارد تومان است که نسبت به مدت مشابه سال پیش ۷۸.۵ درصد رشد نشان میدهد.
بدهی خارجی ایران
بدهی خارجی ایران در پایان اسفندماه سال گذشته، به رقم ۸ میلیارد و ۶۷۵ میلیون دلار رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۵.۳ درصد کم شده است. گزارش جدید بانک مرکزی از گزیده آمارهای اقتصادی نشان میدهد که میزان بدهیهای خارجی کشور در پایان اسفند ماه سال قبل به رقم ۸ میلیارد و ۶۷۵ میلیون دلار رسیده است. میزان بدهیهای کوتاه مدت کشور دو میلیارد و ۵۰۱ میلیون دلار و بدهیهای بلندمدت ایران نیز شش میلیارد و ۱۷۴ میلیون دلار اعلام شده است.
پیش از این در فروردین ۱۳۹۲ در دولت دهم رشد ماهانه نقدینگی منفی شده بود اما در دولتهای یازدهم و دوازدهم با رشد سرسامآور نقدینگی مواجه بودیم که نتیجه استقراضهای گسترده دولت از بانک مرکزی و خلق پول بیرویه توسط نظام بانکی بود.
اما در دولت سیزدهم با مدیریت هزینهها، برای اولین بار در چند دهه اخیر در ابتدای سال جاری در قالب تنخواه از بانک مرکزی استقراض نشده است. از سوی دیگر، میزان خلق پول بانکها در سه ماهه نخست امسال برای اولین بار در سالیان اخیر، کاهشی شده است.
حجم نقدینگی به ۴۸۳۲ هزار میلیارد تومان رسید
براساس آخرین دادههای آماری بانک مرکزی، میزان نقدینگی در اسفندماه سال ۱۴۰۰ به رقم چهار هزار و ۸۳۲ هزار میلیارد تومان رسید که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از آن ۳۹ درصد رشد داشته است. حجم نقدینگی در بهمن سال ۹۹ برابر سه هزار و ۴۷۶ هزار میلیارد تومان و بهمن ۹۸ نیز سه هزار و ۴۷۲ هزار میلیارد تومان بود.رشد نقدینگی در بهمن ماه ۱۴۰۰ نسبت به سال قبل از آن ۳۹ درصد و در بهمن ۹۹ نیز ۴۰.۶ درصد بود .
رقم بدهی بانکها و دولت به بانک مرکزی
میزان داراییهای خارجی بانک مرکزی در پایان اسفندماه به ۷۳۲ هزار میلیارد تومان رسید که حاکی از رشد ۱۳.۵ درصدی است. همچنین خالص مطالبات بانک مرکزی از بخش دولتی با ۱۹.۶ درصد رشد نسبت به پایان سال قبل به ۱۷۸ هزار و ۶۶۰ میلیارد تومان و مطالبات بانک مرکزی از بانکها با ۲۴.۹ درصد رشد به ۱۴۶.۲ هزار میلیارد تومان رسید.
البته، رقم بدهی دولت و شرکتها و مؤسسات دولتی به بانک مرکزی در این مدت به ترتیب معادل ۱۳۲.۲ هزار میلیارد تومان و ۴۶.۴ هزار میلیارد تومان بوده که هر یک با رشد ۱۴.۸ و ۳۶.۱ درصدی مواجه شدهاند.
این گزارش حاکی است، میزان داراییهای خارجی در این بخش با ۷۷ درصد رشد نسبت به پایان سال ۱۳۹۹ همراه بوده و به ۱۶۲۶ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان رسید. حجم اسکناس و مسکوک نیز با ۶۴.۳ درصد افزایش به ۱۱.۱ هزار میلیارد تومان رسید. سپرده بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی نزد بانک مرکزی با ۳۳.۸ درصد افزایش نسبت به پایان سال ۱۳۹۹ به ۵۰۶.۴ هزار میلیارد تومان رسید.همچنین بدهی بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی به بانک مرکزی نیز در پایان اسفند ۱۴۰۰ با ۲۴.۹ درصد رشد به ۱۴۶.۲ هزار میلیارد تومان رسیده است.
میزان داراییهای خارجی بانکهای تجاری کشور در پایان اسفند ۱۴۰۰ معادل ۲۴۱.۲ هزار میلیارد تومان است که نسبت به مدت مشابه سال پیش ۷۸.۵ درصد رشد نشان میدهد.
بدهی خارجی ایران
بدهی خارجی ایران در پایان اسفندماه سال گذشته، به رقم ۸ میلیارد و ۶۷۵ میلیون دلار رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۵.۳ درصد کم شده است. گزارش جدید بانک مرکزی از گزیده آمارهای اقتصادی نشان میدهد که میزان بدهیهای خارجی کشور در پایان اسفند ماه سال قبل به رقم ۸ میلیارد و ۶۷۵ میلیون دلار رسیده است. میزان بدهیهای کوتاه مدت کشور دو میلیارد و ۵۰۱ میلیون دلار و بدهیهای بلندمدت ایران نیز شش میلیارد و ۱۷۴ میلیون دلار اعلام شده است.
دستور رئیسی به مخبر برای بررسی شبهات کنکور
رئیس جمهور: نباید اجازه دهیم هیچ خدشهای به اعتماد مردم درباره سازو کارهای پذیرش دانشجو در کشور وارد شود
رئیس جمهور روز گذشته در جلسه هیأت دولت با اشاره به بازار بزرگ حاملهای انرژی در منطقه، بر ضرورت برنامهریزی برای افزایش تولید و توسعه صادرات به کشورهای همسایه در این حوزه تأکید کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله سید ابراهیم رئیسی به ضرورت افزایش تولید نفت و گاز طبیعی برای پاسخ به نیازهای صادراتی به ویژه در میادین مشترک تأکید کرد و گفت: میادین مشترک ذخایر ملی کشور است و دولت در صیانت از این ذخایر از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد. در همین راستا خوشبختانه امروز با ابتکار عمل و تلاشهای همکاران وزارت نفت، عقبماندگیها در برداشت از میادین مشترک جبران شده است.
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود به بهرهبرداری از ۲۰۹ طرح صنعتی و معدنی همزمان با روز ملی صنعت و معدن اشاره کرد و گفت: تکمیل حلقههای زنجیره ارزش مواد معدنی یکی از برنامههای مهم تحولی دولت است. در این زمینه برنامهریزی جدی کردهایم و لازم است ابعاد این حرکت به کمک رسانهها برای افکار عمومی تبیین شود.
آیتالله رئیسی ارائه جزئیات طرحهای افتتاح شده به مردم را امیدآفرین خواند و از مسئولان امر خواست جزئیات این کار بزرگ اعم از تعداد واحدهای فعال شده، میزان سرمایهگذاری و اشتغالزایی و نتایج آن را با مردم در میان بگذارند.
تلاش دولت برای ایجاد ثبات در اقتصاد و مقابله با سوداگری محور بعدی سخنان رئیس جمهور در این جلسه بود.
مقابله با سوداگری در بازار
آیتالله رئیسی در این زمینه با تأکید بر ضرورت صیانت جدی از معیشت و سفره مردم، گفت: در کنار سازوکارهایی که برای جبران افزایش قیمت ناشی از اصلاح تخصیص یارانهها در نظر گرفته شده، لازم است دستگاههای نظارتی چه در درون و چه خارج از دولت، با افزایش قیمتهایی که بر مبنای سوداگری و خارج از چهارچوب منطق اقتصادی اتفاق افتاده، برخورد نمایند.
رئیس جمهور بر همین اساس وزرای جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت و دادگستری را مأمور کرد با بررسی دقیق وضعیت بازار با کارخانهها، اصناف و تولیدکنندگانی که با افزایش بدون منطق قیمت در راستای بیثباتی و ایجاد تلاطم بازار و اقتصاد گام برداشتهاند، برخورد قاطع کنند.
پاسخدهی به شبهات کنکور
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به برخی شبهات مطرح شده درباره کنکور ۱۴۰۱، گروهی به ریاست معاون اول رئیس جمهور را مأمور تحقیق و بررسی دقیق ابعاد این موضوع کرد و گفت: کنکور نقطه اطمینان مردم به سازوکارهای سنجش و پذیرش دانشجو در کشور است و نباید اجازه دهیم هیچ خدشهای به این اعتماد وارد شود. در بخش دیگری از این جلسه، رئیس جمهور از بانک مرکزی برای تدوین و ابلاغ آییننامه تسریع و تسهیل در پرداخت وام ازدواج از «حیث وثایق و تضامین» و «تعیین سقف زمان انتظار» قدردانی کرد و نظارت بر اجرای کامل این آییننامه را مورد تأکید قرار داد.
آیتالله رئیسی گفت: ممکن است برخی شعب بانکی اعتبارات کافی برای پرداخت سریع وام به متقاضیان را نداشته باشند، اما میتوانند با زمانبندی مناسب تسهیلات را متناسب با نیازمندیها و درخواستها مدیریت و پرداخت کنند و اجازه ندهند جوانان عزیز دچار تشویش و نگرانی شوند.
رئیس جمهور همچنین با اشاره به ابلاغ آییننامه رتبهبندی معلمان بر لزوم اجرای دقیق و ضابطهمند این آییننامه تأکید و تصریح کرد: منزلت معلمان با اجرای قانون رتبهبندی، صیانت و حقوق آنها تأمین میشود و سطح نظام آموزشی نیز ارتقا مییابد.
آیت الله رئیسی افزود: در کنار اجرای رتبهبندی باید به ابعاد دیگر آییننامه نیز توجه ویژه شود تا کسانی جذب آموزش و پرورش شوند که تخصص و صلاحیت لازم را دارند و رودربایستی یا اجرای سلیقهای قانون نباید موجب تضییع حقوق افراد شود.
رئیس جمهور در بخش پایانی سخنان خود تسریع در بررسی اعتراضات جاماندگان از دریافت یارانه را با توجه به نزدیکی پرداخت سومین مرحله یارانهها پس از اجرای طرح عادلانهسازی یارانهها، مورد تأکید قرار داد و گفت: بعد از ۲، ۳ ماه هنوز برخی خانوادهها اعلام میکنند که بهرغم داشتن شرایط و اعلام اعتراض خود، هنوز یارانه دریافت نکردند.
آیتالله رئیسی افزود: بررسی اعتراضات باید سرعت پیدا کند تا اگر کسی بدون دلیل متقن از دریافت یارانه محروم شده، یارانهاش پرداخت شود و اگر هم براساس مستندات واجد شرایط دریافت یارانه نیست به او اعلام شود و تأخیر در این کار جایز نیست.
اعتبار برای جبران خسارت زلزله هرمزگان
در این جلسه با تصویب هیأت وزیران، تا مبلغ ۵۰۰ میلیارد ریال اعتبار هزینه ای و تملک داراییهای سرمایه ای به منظور جبران خسارات ناشی از وقوع زلزله در استان هرمزگان اختصاص یافت.
دولت همچنین وزارت کشور را موظف کرد ضمن نظارت فنی و اجرایی بر روند انجام کار و فعالیت، گزارش عملکرد اعتبارات فوق را هر سه ماه به سازمان برنامه و بودجه کشور ارسال کند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله سید ابراهیم رئیسی به ضرورت افزایش تولید نفت و گاز طبیعی برای پاسخ به نیازهای صادراتی به ویژه در میادین مشترک تأکید کرد و گفت: میادین مشترک ذخایر ملی کشور است و دولت در صیانت از این ذخایر از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد. در همین راستا خوشبختانه امروز با ابتکار عمل و تلاشهای همکاران وزارت نفت، عقبماندگیها در برداشت از میادین مشترک جبران شده است.
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود به بهرهبرداری از ۲۰۹ طرح صنعتی و معدنی همزمان با روز ملی صنعت و معدن اشاره کرد و گفت: تکمیل حلقههای زنجیره ارزش مواد معدنی یکی از برنامههای مهم تحولی دولت است. در این زمینه برنامهریزی جدی کردهایم و لازم است ابعاد این حرکت به کمک رسانهها برای افکار عمومی تبیین شود.
آیتالله رئیسی ارائه جزئیات طرحهای افتتاح شده به مردم را امیدآفرین خواند و از مسئولان امر خواست جزئیات این کار بزرگ اعم از تعداد واحدهای فعال شده، میزان سرمایهگذاری و اشتغالزایی و نتایج آن را با مردم در میان بگذارند.
تلاش دولت برای ایجاد ثبات در اقتصاد و مقابله با سوداگری محور بعدی سخنان رئیس جمهور در این جلسه بود.
مقابله با سوداگری در بازار
آیتالله رئیسی در این زمینه با تأکید بر ضرورت صیانت جدی از معیشت و سفره مردم، گفت: در کنار سازوکارهایی که برای جبران افزایش قیمت ناشی از اصلاح تخصیص یارانهها در نظر گرفته شده، لازم است دستگاههای نظارتی چه در درون و چه خارج از دولت، با افزایش قیمتهایی که بر مبنای سوداگری و خارج از چهارچوب منطق اقتصادی اتفاق افتاده، برخورد نمایند.
رئیس جمهور بر همین اساس وزرای جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت و دادگستری را مأمور کرد با بررسی دقیق وضعیت بازار با کارخانهها، اصناف و تولیدکنندگانی که با افزایش بدون منطق قیمت در راستای بیثباتی و ایجاد تلاطم بازار و اقتصاد گام برداشتهاند، برخورد قاطع کنند.
پاسخدهی به شبهات کنکور
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به برخی شبهات مطرح شده درباره کنکور ۱۴۰۱، گروهی به ریاست معاون اول رئیس جمهور را مأمور تحقیق و بررسی دقیق ابعاد این موضوع کرد و گفت: کنکور نقطه اطمینان مردم به سازوکارهای سنجش و پذیرش دانشجو در کشور است و نباید اجازه دهیم هیچ خدشهای به این اعتماد وارد شود. در بخش دیگری از این جلسه، رئیس جمهور از بانک مرکزی برای تدوین و ابلاغ آییننامه تسریع و تسهیل در پرداخت وام ازدواج از «حیث وثایق و تضامین» و «تعیین سقف زمان انتظار» قدردانی کرد و نظارت بر اجرای کامل این آییننامه را مورد تأکید قرار داد.
آیتالله رئیسی گفت: ممکن است برخی شعب بانکی اعتبارات کافی برای پرداخت سریع وام به متقاضیان را نداشته باشند، اما میتوانند با زمانبندی مناسب تسهیلات را متناسب با نیازمندیها و درخواستها مدیریت و پرداخت کنند و اجازه ندهند جوانان عزیز دچار تشویش و نگرانی شوند.
رئیس جمهور همچنین با اشاره به ابلاغ آییننامه رتبهبندی معلمان بر لزوم اجرای دقیق و ضابطهمند این آییننامه تأکید و تصریح کرد: منزلت معلمان با اجرای قانون رتبهبندی، صیانت و حقوق آنها تأمین میشود و سطح نظام آموزشی نیز ارتقا مییابد.
آیت الله رئیسی افزود: در کنار اجرای رتبهبندی باید به ابعاد دیگر آییننامه نیز توجه ویژه شود تا کسانی جذب آموزش و پرورش شوند که تخصص و صلاحیت لازم را دارند و رودربایستی یا اجرای سلیقهای قانون نباید موجب تضییع حقوق افراد شود.
رئیس جمهور در بخش پایانی سخنان خود تسریع در بررسی اعتراضات جاماندگان از دریافت یارانه را با توجه به نزدیکی پرداخت سومین مرحله یارانهها پس از اجرای طرح عادلانهسازی یارانهها، مورد تأکید قرار داد و گفت: بعد از ۲، ۳ ماه هنوز برخی خانوادهها اعلام میکنند که بهرغم داشتن شرایط و اعلام اعتراض خود، هنوز یارانه دریافت نکردند.
آیتالله رئیسی افزود: بررسی اعتراضات باید سرعت پیدا کند تا اگر کسی بدون دلیل متقن از دریافت یارانه محروم شده، یارانهاش پرداخت شود و اگر هم براساس مستندات واجد شرایط دریافت یارانه نیست به او اعلام شود و تأخیر در این کار جایز نیست.
اعتبار برای جبران خسارت زلزله هرمزگان
در این جلسه با تصویب هیأت وزیران، تا مبلغ ۵۰۰ میلیارد ریال اعتبار هزینه ای و تملک داراییهای سرمایه ای به منظور جبران خسارات ناشی از وقوع زلزله در استان هرمزگان اختصاص یافت.
دولت همچنین وزارت کشور را موظف کرد ضمن نظارت فنی و اجرایی بر روند انجام کار و فعالیت، گزارش عملکرد اعتبارات فوق را هر سه ماه به سازمان برنامه و بودجه کشور ارسال کند.
مرکز آمار ایران در یک گزارش تحلیلی آثار اصلاح ارز ترجیحی را بررسی کرد
تغییر توزیع درآمد به نفع کم درآمدها
طبق انتظار، پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی موجب شده که ضریب جینی از سال 95 نیز کمتر شود افزایش قیمتها با فرض ثابت ماندن مصرف، افزایش هزینهها را بهدنبال داشته است. لذا ضریب جینی پیشبینی شده با افزایش قیمت برای سال 1401 عدد 3831/0 شده است
تازه ترین تحلیل ها از تغییر شرایط به نفع کم درآمدها پس از اجرای سیاست اصلاح ارز ترجیحی خبر می دهد، بطوری که علاوه بر بهبود شکاف طبقاتی سهم کم درآمدها از درآمد کل کشور بیشتر شده است.
در اواخر سال گذشته بهصورت رسمی اعلام شد که ارز 4200 تومانی برای سال 1401 از اقتصاد کشور حذف خواهد شد. به دنبال آن در اردیبهشت ماه سال 1401 طرح اقتصادی دولت با عنوان جراحی اقتصادی توسط مجلس مصوب شد و دولت اجرای این طرح را در دستور کار قرار داد. پس از سیاست دولت مبنی برحذف ارز 4200 تومانی و آغاز مرحله جدید آزادسازی یارانهها، قیمت کالاهای اساسی مشمول افزایش قیمت شد. ازجمله این کالاها میتوان به مرغ، تخم مرغ، روغن و لبنیات اشاره کرد. این اقلام بهصورت مستقیم بر هزینههای خانوار تأثیر داشته و اقلام وابسته به این کالاها نیز بهصورت غیرمستقیم بر هزینههای خانوار تأثیر خواهند گذاشت. در این راستا دولت با تقسیمبندی جامعه به 10 دهک، برای دو ماه به دهکهای اول تا سوم 400 هزار تومان و به دهکهای چهارم تا نهم 300 هزار تومان یارانه پرداخت میکند. هدف از طرح اقتصادی دولت با عنوان جراحی اقتصادی، توجه به توانمندسازی اقشار ضعیف و محروم جامعه و نیز جلوگیری از رانت، فساد و قاچاق کالاهای اساسی به کشورهای دیگر است.
در همین زمینه مرکز آمار ایران در تازهترین گزارش تحلیلی خود تأثیر افزایش قیمتها را بر شاخصهای نابرابری بررسی کرده است.
یکی از راههای سنجش اثر پرداختیها روی درآمد خانوارها، محاسبه شاخصهای توزیع درآمد است که در این میان ضریب جینی برای سنجش نابرابری درآمد جامعه مورد استفاده قرارمی گیرد. ضریب جینی عددی است بین صفر و یک (یا صفر و صددرصد) که در آن صفر به معنی توزیع کامل برابر درآمد یا ثروت و یک به معنای نابرابری مطلق در توزیع درآمد یا ثروت است. چون بیشتر یا کمتر شدن ضریب جینی به تنهایی نمیتواند وضعیت توزیع درآمد را در جامعه نشان دهد، بنابراین برای محاسبه میزان عدالت در توزیع درآمد، سهم درآمدی که هر یک از گروههای جامعه بهدست میآورند نیز محاسبه میشود. اگر فاصله بین درآمدی که 10، 20 و 40 درصد پایینترین گروه جامعه بهدست میآورند با درآمد 10، 20 و40 درصد از پردرآمدترین افراد، تفاوت زیادی داشته باشد نشان دهنده توزیع ناعادلانه درآمد در یک سرزمین است.
شاخصهای توزیع درآمد
به منظور بررسی اثرات یارانه نقدی پرداختی به خانوارها ضریب جینی و سایر شاخصهای توزیع درآمد براساس متغیر درآمد کل خانوار برای کل کشور و در مناطق شهری و روستایی، ابتدا برای سالهای 1395 تا 1400 محاسبه و سپس با اضافه کردن یارانه پرداختی به 9 دهک درآمدی سال 1400 (مبلغ سرانه 400 هزار تومان برای دو ماه به سه دهک اول و 300 هزار تومان برای دو ماه به دهکهای چهارم تا نهم)، بر اساس درآمدهای جدید دوباره شاخصهای توزیع درآمد محاسبه شده است.
روند تغییرات ضریب جینی نشان میدهد که در کل کشور در سال 1395 ضریب جینی 0.3866 است و روند افزایشی آن تا سال 1397 که به 0.4020 رسیده است، ادامه دارد. از سال 1398روند نزولی ضریب جینی را شاهد هستیم و از 0.3958 در سال 98 به 0.3918 در سال 1400 کاهش یافته است. طبق انتظار، با پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی ضریب جینی دوباره نسبت به سال 1400 کاهش نشان داده و به 0.3938 رسیده است. این پرداخت نقدی موجب شده که ضریب جینی از سال 95 نیز کمتر شود. افزایش قیمتها با فرض ثابت ماندن مصرف، افزایش هزینهها را بهدنبال داشته است. ولی با توجه به تورم دهکی، افزایش هزینه در دهکها متفاوت رخ داده است، لذا ضریب جینی پیشبینی شده با افزایش قیمت برای سال 1401 عدد 0.3831 شده است.
در مناطق شهری شاهد روندی مشابه کل کشورهستیم. ضریب جینی از 0.3652 سال 95 به 0.3822 در سال 97 افزایش داشته و روندی کاهشی از سال 98 (0.3747) آغاز شده است و به 0.3691 درسال 1400 رسیده است. تأثیر افزایش قیمت و تورم ایجاد شده روی دهکهای مختلف موجب کاهش ضریب جینی به عدد 0.3669 درسال 1401 شده است.
با توجه به تورم ایجاد شده درسال 97 و کم ارزش شدن بیشتر یارانهها، درآمد خانوارهای شهری در ابتدا با هم فاصله زیادی گرفته و موجب افزایش ضریب جینی خانوارهای شهری در آن سال شده است. ولی درسالهای بعد، اکثریت خانوارهای شهری خود را با تورم هماهنگ کردهاند که موجب کاهش ضریب جینی خانوارهای شهری درسالهای بعد شده است ولی کماکان ضریب جینی سال 1400 از ضریب جینی سال96 بیشتراست. با پرداخت یارانه نقدی این شاخص به 0.3609 کاهش یافته است.
همچنین درمناطق روستایی، روند افزایشی ضریب جینی که ازسال 95(0.3538) شروع شده بود تا سال 1400(0.3814) ادامه یافته (هرچند کاهش بسیار ناچیزی در این ضریب درسال 97 مشاهده میشود) و در صورت پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی روستایی ضریب جینی به عدد 0.3660 خواهد رسید که نابرابری همچنان بیشتراز سال 95 است. تأثیر افزایش قیمت و تورم ایجاد شده روی دهکهای مختلف موجب کاهش ضریب جینی به عدد 0.3512 است که نابرابری همچنان بیشتر از سال 95 است.
تغییر شرایط به نفع کم درآمدها
براساس گزارش مرکزآمار ایران، در کل کشور سهم دهک اول درآمدی از سال 95 تا 1400 روندی نزولی داشته و وضعیت اقتصادی کم درآمدترین خانوارها بدتر شده است. با پرداخت یارانه نقدی سهم خانوارهای دهک اول بیشتر شده و حتی بیشتر از این سهم درسال 95 است که وضعیت مشابه تغییرات سهم درآمد در دهک اول در مابقی دهکها نیز قابل مشاهده است. با افزایش قیمتها و تورم موجود در دهک اول سهم هزینه خانوارهای دهک اول بیشتر شده و به 2.39 درصد در سال 1401 رسیده که بیشتر از این سهم در سال 95 است.
در دهک دهم در سالهای 95 تا 1400، سهم دهک تا سال 99 تقریباً روندی صعودی نشان میدهد (ثروتمندترشدن پردرآمدها). درسال 1400 این سهم دوباره کاهش یافته و به کمتر ازسال 95 سقوط کرده است. با عدم پرداخت یارانه به خانوارهای دهک دهم، کاهش بیشتر از قبل نیز شده است. با افزایش قیمتها درسال 1401 و تورم موجود دراین دهک این سهم مجدداً کاهش یافته و به کمتر ازسال 95 سقوط کرده است. درمناطق شهری سهم دهک اول درسال 1401 نسبت به سال 1400 افزایش یافته ولی هنوز به این سهم در سال 95 نرسیده است. بنابراین، سهم دهک دهم در سال 1401 نسبت به 1400 کاهش نشان میدهد. سهم این دهک در سال 1401 بهدلیل افزایش قیمتها و متفاوت بودن تورم بین دهکها از سال 95 هم کمترشده است. از اطلاعات بهدست آمده برای دهک اول و دهم میتوان نتیجه گرفت که کاهش ضریب جینی در سال 1401 بهدلیل بهبود وضعیت کم درآمدها و بدتر شدن وضعیت پردرآمدها رخ داده است.
بازگشت سهم کم درآمدها به وضعیت سال 95
سهم درآمدی بیست درصد کم هزینهترین از کل هزینه در کل کشور و مناطق شهری و روستایی در محدوده مشابهی قرار دارد. در کل کشور این سهم از 6.1 درصد درسال 95 به 5.9 درصد درسال 1400 کاهش یافته است. تأثیر حذف ارز ترجیحی که موجب افزایش قیمتها شده، این سهم را درسال 1401 به 6.2 درصد افزایش داده است که این سهم در بین سالهای 95 الی 1401 بیشترین است.
درآمد ثروتمندان کمتر شد
درکل کشور سهم هزینه بیست درصد پرهزینهترین در کل هزینه در سال 95 نزدیک به 46.7 درصد است و بعد از نوسانات مکرر در سالهای 96 الی 99 مجدداً در سال 1400 به 46.7 درصد رسیده است. با افزایش قیمتها درسال 1401 این شاخص به 45.9 درصد کاهش یافته است. میتوان گفت در دوره 95 الی 1401 این شاخص در سال 1401 در کمترین میزان خود قرار دارد.
همچنان که کمکهای چند برابری برای دهکهای پایین درآمدی (تا سه برابر یارانه نقدی در بعضی مناطق) موجب بهبود نسبی توزیع درآمد درسال 98 شده بود، با پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی، دوباره شاهد این بهبود در سال 1401 خواهیم بود.
در اواخر سال گذشته بهصورت رسمی اعلام شد که ارز 4200 تومانی برای سال 1401 از اقتصاد کشور حذف خواهد شد. به دنبال آن در اردیبهشت ماه سال 1401 طرح اقتصادی دولت با عنوان جراحی اقتصادی توسط مجلس مصوب شد و دولت اجرای این طرح را در دستور کار قرار داد. پس از سیاست دولت مبنی برحذف ارز 4200 تومانی و آغاز مرحله جدید آزادسازی یارانهها، قیمت کالاهای اساسی مشمول افزایش قیمت شد. ازجمله این کالاها میتوان به مرغ، تخم مرغ، روغن و لبنیات اشاره کرد. این اقلام بهصورت مستقیم بر هزینههای خانوار تأثیر داشته و اقلام وابسته به این کالاها نیز بهصورت غیرمستقیم بر هزینههای خانوار تأثیر خواهند گذاشت. در این راستا دولت با تقسیمبندی جامعه به 10 دهک، برای دو ماه به دهکهای اول تا سوم 400 هزار تومان و به دهکهای چهارم تا نهم 300 هزار تومان یارانه پرداخت میکند. هدف از طرح اقتصادی دولت با عنوان جراحی اقتصادی، توجه به توانمندسازی اقشار ضعیف و محروم جامعه و نیز جلوگیری از رانت، فساد و قاچاق کالاهای اساسی به کشورهای دیگر است.
در همین زمینه مرکز آمار ایران در تازهترین گزارش تحلیلی خود تأثیر افزایش قیمتها را بر شاخصهای نابرابری بررسی کرده است.
یکی از راههای سنجش اثر پرداختیها روی درآمد خانوارها، محاسبه شاخصهای توزیع درآمد است که در این میان ضریب جینی برای سنجش نابرابری درآمد جامعه مورد استفاده قرارمی گیرد. ضریب جینی عددی است بین صفر و یک (یا صفر و صددرصد) که در آن صفر به معنی توزیع کامل برابر درآمد یا ثروت و یک به معنای نابرابری مطلق در توزیع درآمد یا ثروت است. چون بیشتر یا کمتر شدن ضریب جینی به تنهایی نمیتواند وضعیت توزیع درآمد را در جامعه نشان دهد، بنابراین برای محاسبه میزان عدالت در توزیع درآمد، سهم درآمدی که هر یک از گروههای جامعه بهدست میآورند نیز محاسبه میشود. اگر فاصله بین درآمدی که 10، 20 و 40 درصد پایینترین گروه جامعه بهدست میآورند با درآمد 10، 20 و40 درصد از پردرآمدترین افراد، تفاوت زیادی داشته باشد نشان دهنده توزیع ناعادلانه درآمد در یک سرزمین است.
شاخصهای توزیع درآمد
به منظور بررسی اثرات یارانه نقدی پرداختی به خانوارها ضریب جینی و سایر شاخصهای توزیع درآمد براساس متغیر درآمد کل خانوار برای کل کشور و در مناطق شهری و روستایی، ابتدا برای سالهای 1395 تا 1400 محاسبه و سپس با اضافه کردن یارانه پرداختی به 9 دهک درآمدی سال 1400 (مبلغ سرانه 400 هزار تومان برای دو ماه به سه دهک اول و 300 هزار تومان برای دو ماه به دهکهای چهارم تا نهم)، بر اساس درآمدهای جدید دوباره شاخصهای توزیع درآمد محاسبه شده است.
روند تغییرات ضریب جینی نشان میدهد که در کل کشور در سال 1395 ضریب جینی 0.3866 است و روند افزایشی آن تا سال 1397 که به 0.4020 رسیده است، ادامه دارد. از سال 1398روند نزولی ضریب جینی را شاهد هستیم و از 0.3958 در سال 98 به 0.3918 در سال 1400 کاهش یافته است. طبق انتظار، با پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی ضریب جینی دوباره نسبت به سال 1400 کاهش نشان داده و به 0.3938 رسیده است. این پرداخت نقدی موجب شده که ضریب جینی از سال 95 نیز کمتر شود. افزایش قیمتها با فرض ثابت ماندن مصرف، افزایش هزینهها را بهدنبال داشته است. ولی با توجه به تورم دهکی، افزایش هزینه در دهکها متفاوت رخ داده است، لذا ضریب جینی پیشبینی شده با افزایش قیمت برای سال 1401 عدد 0.3831 شده است.
در مناطق شهری شاهد روندی مشابه کل کشورهستیم. ضریب جینی از 0.3652 سال 95 به 0.3822 در سال 97 افزایش داشته و روندی کاهشی از سال 98 (0.3747) آغاز شده است و به 0.3691 درسال 1400 رسیده است. تأثیر افزایش قیمت و تورم ایجاد شده روی دهکهای مختلف موجب کاهش ضریب جینی به عدد 0.3669 درسال 1401 شده است.
با توجه به تورم ایجاد شده درسال 97 و کم ارزش شدن بیشتر یارانهها، درآمد خانوارهای شهری در ابتدا با هم فاصله زیادی گرفته و موجب افزایش ضریب جینی خانوارهای شهری در آن سال شده است. ولی درسالهای بعد، اکثریت خانوارهای شهری خود را با تورم هماهنگ کردهاند که موجب کاهش ضریب جینی خانوارهای شهری درسالهای بعد شده است ولی کماکان ضریب جینی سال 1400 از ضریب جینی سال96 بیشتراست. با پرداخت یارانه نقدی این شاخص به 0.3609 کاهش یافته است.
همچنین درمناطق روستایی، روند افزایشی ضریب جینی که ازسال 95(0.3538) شروع شده بود تا سال 1400(0.3814) ادامه یافته (هرچند کاهش بسیار ناچیزی در این ضریب درسال 97 مشاهده میشود) و در صورت پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی روستایی ضریب جینی به عدد 0.3660 خواهد رسید که نابرابری همچنان بیشتراز سال 95 است. تأثیر افزایش قیمت و تورم ایجاد شده روی دهکهای مختلف موجب کاهش ضریب جینی به عدد 0.3512 است که نابرابری همچنان بیشتر از سال 95 است.
تغییر شرایط به نفع کم درآمدها
براساس گزارش مرکزآمار ایران، در کل کشور سهم دهک اول درآمدی از سال 95 تا 1400 روندی نزولی داشته و وضعیت اقتصادی کم درآمدترین خانوارها بدتر شده است. با پرداخت یارانه نقدی سهم خانوارهای دهک اول بیشتر شده و حتی بیشتر از این سهم درسال 95 است که وضعیت مشابه تغییرات سهم درآمد در دهک اول در مابقی دهکها نیز قابل مشاهده است. با افزایش قیمتها و تورم موجود در دهک اول سهم هزینه خانوارهای دهک اول بیشتر شده و به 2.39 درصد در سال 1401 رسیده که بیشتر از این سهم در سال 95 است.
در دهک دهم در سالهای 95 تا 1400، سهم دهک تا سال 99 تقریباً روندی صعودی نشان میدهد (ثروتمندترشدن پردرآمدها). درسال 1400 این سهم دوباره کاهش یافته و به کمتر ازسال 95 سقوط کرده است. با عدم پرداخت یارانه به خانوارهای دهک دهم، کاهش بیشتر از قبل نیز شده است. با افزایش قیمتها درسال 1401 و تورم موجود دراین دهک این سهم مجدداً کاهش یافته و به کمتر ازسال 95 سقوط کرده است. درمناطق شهری سهم دهک اول درسال 1401 نسبت به سال 1400 افزایش یافته ولی هنوز به این سهم در سال 95 نرسیده است. بنابراین، سهم دهک دهم در سال 1401 نسبت به 1400 کاهش نشان میدهد. سهم این دهک در سال 1401 بهدلیل افزایش قیمتها و متفاوت بودن تورم بین دهکها از سال 95 هم کمترشده است. از اطلاعات بهدست آمده برای دهک اول و دهم میتوان نتیجه گرفت که کاهش ضریب جینی در سال 1401 بهدلیل بهبود وضعیت کم درآمدها و بدتر شدن وضعیت پردرآمدها رخ داده است.
بازگشت سهم کم درآمدها به وضعیت سال 95
سهم درآمدی بیست درصد کم هزینهترین از کل هزینه در کل کشور و مناطق شهری و روستایی در محدوده مشابهی قرار دارد. در کل کشور این سهم از 6.1 درصد درسال 95 به 5.9 درصد درسال 1400 کاهش یافته است. تأثیر حذف ارز ترجیحی که موجب افزایش قیمتها شده، این سهم را درسال 1401 به 6.2 درصد افزایش داده است که این سهم در بین سالهای 95 الی 1401 بیشترین است.
درآمد ثروتمندان کمتر شد
درکل کشور سهم هزینه بیست درصد پرهزینهترین در کل هزینه در سال 95 نزدیک به 46.7 درصد است و بعد از نوسانات مکرر در سالهای 96 الی 99 مجدداً در سال 1400 به 46.7 درصد رسیده است. با افزایش قیمتها درسال 1401 این شاخص به 45.9 درصد کاهش یافته است. میتوان گفت در دوره 95 الی 1401 این شاخص در سال 1401 در کمترین میزان خود قرار دارد.
همچنان که کمکهای چند برابری برای دهکهای پایین درآمدی (تا سه برابر یارانه نقدی در بعضی مناطق) موجب بهبود نسبی توزیع درآمد درسال 98 شده بود، با پرداخت یارانه نقدی به 9 دهک درآمدی، دوباره شاهد این بهبود در سال 1401 خواهیم بود.
با حکم وحیدی «محمدرضا غلامرضا» جایگزین محمدباقر خرمشاد شد
همرزم حاج قاسم معاون سیاسی وزارت کشور شد
«محمدرضا غلامرضا» معاون سیاسی وزارت کشور شد
آیین معارفه «محمدرضا غلامرضا» معاون سیاسی جدید وزارت کشور، صبح دیروز یکشنبه دوازدهم تیر ماه با حضور احمد وحیدی وزیر کشور، برگزار شد. به گزارش ایرنا، پیش از این «محمدباقر خرمشاد» معاون سیاسی وزیر کشور بود که ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ از سمت خود کنارهگیری کرد؛ وی ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ با حکم وحیدی این مسئولیت را عهدهدار شده بود.
به گزارش «ایران»، «محمدرضا غلامرضا» پیش از این سمتهای متعددی از جمله معاونت نیروی قدس سپاه پاسداران در دوران فرماندهی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، معاونت وزیر اطلاعات و همچنین ریاست سازمان اطلاعات تهران را به عهده داشته است. گفتنی است، معاون سیاسی وزیر همزمان ریاست ستاد انتخابات و مسئولیت برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، مجلس و دیگر انتخاباتها و همچنین نظارت بر استانداران و فرمانداریها را عهدهدار است.
آیین معارفه «محمدرضا غلامرضا» معاون سیاسی جدید وزارت کشور، صبح دیروز یکشنبه دوازدهم تیر ماه با حضور احمد وحیدی وزیر کشور، برگزار شد. به گزارش ایرنا، پیش از این «محمدباقر خرمشاد» معاون سیاسی وزیر کشور بود که ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ از سمت خود کنارهگیری کرد؛ وی ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ با حکم وحیدی این مسئولیت را عهدهدار شده بود.
به گزارش «ایران»، «محمدرضا غلامرضا» پیش از این سمتهای متعددی از جمله معاونت نیروی قدس سپاه پاسداران در دوران فرماندهی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، معاونت وزیر اطلاعات و همچنین ریاست سازمان اطلاعات تهران را به عهده داشته است. گفتنی است، معاون سیاسی وزیر همزمان ریاست ستاد انتخابات و مسئولیت برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، مجلس و دیگر انتخاباتها و همچنین نظارت بر استانداران و فرمانداریها را عهدهدار است.
«ایران» در گفتوگو با فعالان صنعت روغن از چرخش180 درجهای وضعیت این کالای اساسی گزارش میدهد
تغییر فاز روغن از واردات به صادرات
امین محمودی
طی سالیان اخیر بارها شاهد کمبود و نابسامانی شدید عرضه و توزیع روغن در بازار کشور بوده ایم، این در حالی است که از سال 1397 تا 20 اردیبهشت سالجاری همواره ارز 4200 تومانی به میزان کافی به این کالای اساسی اختصاص مییافت اما نه تنها بازار این محصول آرام نمیشد بلکه صفهای عریض و طویلی در سراسر کشور برای خرید روغن تشکیل میشد. تخصیص ارز 4200 تومانی به این محصول سبب شد که تفاوت چشمگیر و معناداری بین قیمت روغن در کشور با بازار کشورهای همسایه ایجاد شود، به طوری که در اواخر سال گذشته قاچاق این محصول از مرزهای شرقی به قدری گسترده شد که از کارخانجات روغن نباتی هر روز 5 برابر میانگین سالانه روغن به استان سیستان و بلوچستان ارسال میشد. این در حالی بود که مصرف متوسط سالانه روغن کشور 1.5 میلیون تن تا 1.7 میلیون تن بود ولی در سال گذشته آمارها حاکی از آن است که بیش از 2 میلیون و 200 هزار تن روغن مصرف شد که البته بخش عظیمی از آن بهدلیل توزیع ارز ترجیحی، قاچاق میشد. حال با اصلاح ارز ترجیحی توسط دولت سیزدهم آنطور که فعالان و کارشناسان مرتبط با صنعت روغن در گفتوگو با «ایران» مطرح میکنند زمینه صادرات این محصول فراهم شده و کشورمان میتواند در این زمینه به ارزآوری قابل توجهی دست یابد. هم اکنون ظرفیت تصفیه روغن نباتی در کشورمان 5 میلیون تن است. این در حالی است که با توجه به اصلاح ارز ترجیحی در کشور و کاهش شدید فاصله قیمت روغن در کشورمان با کشورهای همسایه و قاچاق نشدن این محصول میزان مصرف روغن در کشور به همان 1 میلیون و 500 هزار تن برگشته، به همین دلیل فعالان این صنعت خواستار آزادسازی صادرات این کالای اساسی هستند.
با توجه به اینکه روغن بهصورت فلهای با کشتیهای مخصوص روغن فله وارد کشور میشود، کارخانجات روغن کشورمان هم ظرفیت تصفیه و بستهبندی این محصول وارداتی را دارند و هم میتوانند از دانههای روغنی وارداتی و یا تولید داخل روغن کشی کرده، سپس آن را تصفیه، بستهبندی و به دیگر کشورها ارسال کنند.
آمادگی کامل کارخانه ها برای صادرات روغن
امیر هوشنگ بیرشک، دبیر انجمن صنفی روغن نباتی در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: ظرفیت واقعی تولید روغن نباتی با توجه به توسعه زیرساختهای این صنعت، 5 میلیون تن است این در حالی است که میزان مصرف سالانه کشورمان 1.5 میلیون تن است و در بدترین شرایط در کشور بهدلیل توزیع ارز 4200 تومانی در کشور مصرف به 2.2 میلیون تن رسید. وی افزود: بنابراین ظرفیت مازاد تولید روغن در کشور را میتوانیم به دیگر کشورها صادر کنیم با این حال برای فراهم شدن صادرات 3.5 میلیون تن روغن باقی مانده باید زیرساختهای صادراتی ایجاد، شرکتها سرمایه در گردش و نقدینگی کافی داشته باشند و تعرفههای گمرکی نیز اصلاح شود. دبیر انجمن صنفی روغن نباتی تصریح کرد: بنابراین انتظار داریم ممنوعیت صادرات این کالای اساسی در کشورمان برداشته شود تا بتوانیم روغن مازاد را به دیگر کشورها صادر کنیم، هرچند که برای صادرات این محصول با رقبای سرسختی در منطقه همچون ترکیه روبهرو هستیم. بیرشک گفت: عمده واردات روغن توسط بخش خصوصی و شرکت بازرگانی دولتی بهصورت بالک و کشتیهای فله بر صورت میگیرد و در مخازن روغن موجود در بنادر ریخته میشود و از آنجا به کارخانجات روغن آورده شده و پس از تصفیه و بستهبندی در بازار کشور توزیع میشود و مازاد آن میتواند صادر شود.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: درخواست از سرگیری صادرات را برای وزارت جهادکشاورزی و صمت ارسال کردیم و چندین جلسه نیز در این خصوص در وزارت جهاد کشاورزی گذاشته شده به همین دلیل آمادگی انجام آن را داریم در صورتی که مجوزهای لازم داده شود به کشورهای هدف روغن صادر میکنیم. دبیر انجمن صنفی روغن نباتی در پایان عنوان کرد: صنایع روغن نباتی قاعدهای دارند که روغن را وارد، تولید، تصفیه و بستهبندی میکنند و به کشورهای هدف میفرستند. در این چند سال با توجه به اینکه از ارز ترجیحی برای واردات روغن استفاده میشد و تفاوت قیمتی وجود داشت این صادرات ممنوع شده بود ولی با آزادسازی نرخ ارز قطعاً امکان صادرات فراهم است. ما قبل از ارز ۴۲۰۰ تومانی هم صادرات روغن داشتیم.
کشورهای همسایه و CIS بهترین مقاصد برای صادرات روغن
ابوالحسن خلیلی، رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی روغن نباتی ایران در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: از سال ۱۳۹۷ تا اردیبهشتماه سالجاری به دلیل اختصاص ارز ترجیحی برای تأمین بخشی از مواد اولیه مورد نیاز تولید روغن نباتی، صادرات این محصول ممنوع بود اما با این حال اکنون که ارز ترجیحی حذف شده فرصت مناسبی برای ازسرگیری صادرات روغن است.
وی افزود: میزان نیاز سالانه کشور به روغن بین ۱.۵ تا ۱.۷میلیون تن بوده، این در حالی است که کارخانجات روغننباتی ظرفیت زیادی برای تولید دارند. خلیلی از مزایای صادرات روغننباتی هم یاد کرد که علاوه بر ایجاد ارزش افزوده بیشتر و ارزآوری برای کشور، میتواند به رونق واحدهای تولید روغننباتی در کشور کمک کند. رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی روغننباتی ایران با بیان اینکه صنایع فعال موجود در کشور ظرفیت تولید بیش از چهار میلیون تن روغننباتی در سال یعنی نزدیک به دو برابر میزان تولید فعلی را دارند، خاطرنشان کرد: با رونق صادرات میتوان بخش قابلتوجهی از این ظرفیت را استفاده کرد. وی عراق را یکی از مهمترین کشورهای هدف صادراتی روغننباتی ایران دانست و گفت: این کشور خصوصاً با توجه به فاصله نزدیکی که به مرزهای غربی کشور و استان کرمانشاه دارد، میتواند از بازارهای هدف صادراتی روغن تولیدی در کشور باشد. خلیلی؛ افغانستان، پاکستان و کشورهای CIS را نیز از دیگر کشورهایی دانست که میتوانند بازار هدف صادرات روغننباتی ایران باشند.
ظرفیت صادرات روغن بالا است ولی باید بازارسازی کنیم
مانی جمشیدی، کارشناس صنایع غذایی در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: در سالهای دورتر که تولید روغن نباتی در کشور حدود 1.5 میلیون تن بود، 1.4 میلیون تن از آن به مصرف داخلی میرسید و حدود 100 هزار تن آن به دیگر کشورها صادر میشد.
وی افزود: روغن کشور در سالهای قبل از تخصیص ارز 4200 تومانی به واردات این محصول عمدتاً به کشورهای عراق، افغانستان و دیگر کشورهای همسایه صادر میشد. این کارشناس صنایع غذایی تصریح کرد: تا سال 97 روغن از دیگر کشورها وارد میشد و در کارخانجات کشور تصفیه، بستهبندی و مازاد مصرف داخلی به دیگر کشورها ارسال میشد ولی با این حال با تخصیص ارز 4200 تومانی به این محصول و ممنوعیت صادرات بسیاری از کارخانجات روغن نباتی به دلیل داشتن تعهدات فراوان برای صادرات این محصول دچار مشکلات عدیدهای شدند.
جمشیدی خاطرنشان کرد: با وجود اینکه برای صادرات این محصول باید با کارخانجات روغن نباتی ترکیه رقابت کنیم ولی تولیدکنندگان کشورمان میتوانند روغن خود را به کشورهای عراق، افغانستان، سوریه و برخی دیگر از کشورهای همسایه صادر کنند.
وی افزود: حدود 400 تا 500 هزار تن از روغن تولیدشده در کشور از دانههای روغنی تولید داخل و وارداتی و بقیه از طریق واردات روغن خام از کشتیهای فلهبر تهیه میشود. این کارشناس صنایع غذایی گفت: عمده روغن نباتی و دانههای روغنی وارد شده به کشور از شمال (روسیه و اوکراین) و جنوب (برزیل، آرژانتین، مالزی و اندونزی) وارد میشود.
جمشیدی در پایان با بیان اینکه مازاد روغنکشی و روغن نباتی در کشور وجود دارد، گفت: ظرفیت تولید و صادرات روغن در کشور بالا است ولی باید با مذاکرات بخش خصوصی و دولتی بازارهای گوناگونی را فتح کنیم تا بتوانیم صادرات زیادی در این کالای اساسی داشته باشیم، خصوصاً اینکه رویکرد دولت سیزدهم توسعه روابط تجاری با همسایگان است.
ظرفیت کارخانجات روغنکشی برای صادرات
کارخانجات روغنکشی در کشورمان توان تولید 5 میلیون و 400 هزار تن روغن را دارند، این در حالی است که هماکنون با 50درصد ظرفیت خود کار میکنند.
محمد جعفری، دبیر انجمن صنفی صنایع روغنکشی کشور در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: در حال حاضر 25واحد روغنکشی در کشور فعال است که ظرفیت تولید آنها به 5 میلیون و 400 هزار تن در سال میرسد.
وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر تنها 50درصد از ظرفیت تولید روغن در این کارخانجات و واحدهای تولیدی فعال است که با وجود این 2هزار و 500نفر به صورت مستقیم و 10هزار نفر به صورت غیرمستقیم در آنها مشغول به کار هستند.
طی سالیان اخیر بارها شاهد کمبود و نابسامانی شدید عرضه و توزیع روغن در بازار کشور بوده ایم، این در حالی است که از سال 1397 تا 20 اردیبهشت سالجاری همواره ارز 4200 تومانی به میزان کافی به این کالای اساسی اختصاص مییافت اما نه تنها بازار این محصول آرام نمیشد بلکه صفهای عریض و طویلی در سراسر کشور برای خرید روغن تشکیل میشد. تخصیص ارز 4200 تومانی به این محصول سبب شد که تفاوت چشمگیر و معناداری بین قیمت روغن در کشور با بازار کشورهای همسایه ایجاد شود، به طوری که در اواخر سال گذشته قاچاق این محصول از مرزهای شرقی به قدری گسترده شد که از کارخانجات روغن نباتی هر روز 5 برابر میانگین سالانه روغن به استان سیستان و بلوچستان ارسال میشد. این در حالی بود که مصرف متوسط سالانه روغن کشور 1.5 میلیون تن تا 1.7 میلیون تن بود ولی در سال گذشته آمارها حاکی از آن است که بیش از 2 میلیون و 200 هزار تن روغن مصرف شد که البته بخش عظیمی از آن بهدلیل توزیع ارز ترجیحی، قاچاق میشد. حال با اصلاح ارز ترجیحی توسط دولت سیزدهم آنطور که فعالان و کارشناسان مرتبط با صنعت روغن در گفتوگو با «ایران» مطرح میکنند زمینه صادرات این محصول فراهم شده و کشورمان میتواند در این زمینه به ارزآوری قابل توجهی دست یابد. هم اکنون ظرفیت تصفیه روغن نباتی در کشورمان 5 میلیون تن است. این در حالی است که با توجه به اصلاح ارز ترجیحی در کشور و کاهش شدید فاصله قیمت روغن در کشورمان با کشورهای همسایه و قاچاق نشدن این محصول میزان مصرف روغن در کشور به همان 1 میلیون و 500 هزار تن برگشته، به همین دلیل فعالان این صنعت خواستار آزادسازی صادرات این کالای اساسی هستند.
با توجه به اینکه روغن بهصورت فلهای با کشتیهای مخصوص روغن فله وارد کشور میشود، کارخانجات روغن کشورمان هم ظرفیت تصفیه و بستهبندی این محصول وارداتی را دارند و هم میتوانند از دانههای روغنی وارداتی و یا تولید داخل روغن کشی کرده، سپس آن را تصفیه، بستهبندی و به دیگر کشورها ارسال کنند.
آمادگی کامل کارخانه ها برای صادرات روغن
امیر هوشنگ بیرشک، دبیر انجمن صنفی روغن نباتی در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: ظرفیت واقعی تولید روغن نباتی با توجه به توسعه زیرساختهای این صنعت، 5 میلیون تن است این در حالی است که میزان مصرف سالانه کشورمان 1.5 میلیون تن است و در بدترین شرایط در کشور بهدلیل توزیع ارز 4200 تومانی در کشور مصرف به 2.2 میلیون تن رسید. وی افزود: بنابراین ظرفیت مازاد تولید روغن در کشور را میتوانیم به دیگر کشورها صادر کنیم با این حال برای فراهم شدن صادرات 3.5 میلیون تن روغن باقی مانده باید زیرساختهای صادراتی ایجاد، شرکتها سرمایه در گردش و نقدینگی کافی داشته باشند و تعرفههای گمرکی نیز اصلاح شود. دبیر انجمن صنفی روغن نباتی تصریح کرد: بنابراین انتظار داریم ممنوعیت صادرات این کالای اساسی در کشورمان برداشته شود تا بتوانیم روغن مازاد را به دیگر کشورها صادر کنیم، هرچند که برای صادرات این محصول با رقبای سرسختی در منطقه همچون ترکیه روبهرو هستیم. بیرشک گفت: عمده واردات روغن توسط بخش خصوصی و شرکت بازرگانی دولتی بهصورت بالک و کشتیهای فله بر صورت میگیرد و در مخازن روغن موجود در بنادر ریخته میشود و از آنجا به کارخانجات روغن آورده شده و پس از تصفیه و بستهبندی در بازار کشور توزیع میشود و مازاد آن میتواند صادر شود.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: درخواست از سرگیری صادرات را برای وزارت جهادکشاورزی و صمت ارسال کردیم و چندین جلسه نیز در این خصوص در وزارت جهاد کشاورزی گذاشته شده به همین دلیل آمادگی انجام آن را داریم در صورتی که مجوزهای لازم داده شود به کشورهای هدف روغن صادر میکنیم. دبیر انجمن صنفی روغن نباتی در پایان عنوان کرد: صنایع روغن نباتی قاعدهای دارند که روغن را وارد، تولید، تصفیه و بستهبندی میکنند و به کشورهای هدف میفرستند. در این چند سال با توجه به اینکه از ارز ترجیحی برای واردات روغن استفاده میشد و تفاوت قیمتی وجود داشت این صادرات ممنوع شده بود ولی با آزادسازی نرخ ارز قطعاً امکان صادرات فراهم است. ما قبل از ارز ۴۲۰۰ تومانی هم صادرات روغن داشتیم.
کشورهای همسایه و CIS بهترین مقاصد برای صادرات روغن
ابوالحسن خلیلی، رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی روغن نباتی ایران در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: از سال ۱۳۹۷ تا اردیبهشتماه سالجاری به دلیل اختصاص ارز ترجیحی برای تأمین بخشی از مواد اولیه مورد نیاز تولید روغن نباتی، صادرات این محصول ممنوع بود اما با این حال اکنون که ارز ترجیحی حذف شده فرصت مناسبی برای ازسرگیری صادرات روغن است.
وی افزود: میزان نیاز سالانه کشور به روغن بین ۱.۵ تا ۱.۷میلیون تن بوده، این در حالی است که کارخانجات روغننباتی ظرفیت زیادی برای تولید دارند. خلیلی از مزایای صادرات روغننباتی هم یاد کرد که علاوه بر ایجاد ارزش افزوده بیشتر و ارزآوری برای کشور، میتواند به رونق واحدهای تولید روغننباتی در کشور کمک کند. رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی روغننباتی ایران با بیان اینکه صنایع فعال موجود در کشور ظرفیت تولید بیش از چهار میلیون تن روغننباتی در سال یعنی نزدیک به دو برابر میزان تولید فعلی را دارند، خاطرنشان کرد: با رونق صادرات میتوان بخش قابلتوجهی از این ظرفیت را استفاده کرد. وی عراق را یکی از مهمترین کشورهای هدف صادراتی روغننباتی ایران دانست و گفت: این کشور خصوصاً با توجه به فاصله نزدیکی که به مرزهای غربی کشور و استان کرمانشاه دارد، میتواند از بازارهای هدف صادراتی روغن تولیدی در کشور باشد. خلیلی؛ افغانستان، پاکستان و کشورهای CIS را نیز از دیگر کشورهایی دانست که میتوانند بازار هدف صادرات روغننباتی ایران باشند.
ظرفیت صادرات روغن بالا است ولی باید بازارسازی کنیم
مانی جمشیدی، کارشناس صنایع غذایی در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: در سالهای دورتر که تولید روغن نباتی در کشور حدود 1.5 میلیون تن بود، 1.4 میلیون تن از آن به مصرف داخلی میرسید و حدود 100 هزار تن آن به دیگر کشورها صادر میشد.
وی افزود: روغن کشور در سالهای قبل از تخصیص ارز 4200 تومانی به واردات این محصول عمدتاً به کشورهای عراق، افغانستان و دیگر کشورهای همسایه صادر میشد. این کارشناس صنایع غذایی تصریح کرد: تا سال 97 روغن از دیگر کشورها وارد میشد و در کارخانجات کشور تصفیه، بستهبندی و مازاد مصرف داخلی به دیگر کشورها ارسال میشد ولی با این حال با تخصیص ارز 4200 تومانی به این محصول و ممنوعیت صادرات بسیاری از کارخانجات روغن نباتی به دلیل داشتن تعهدات فراوان برای صادرات این محصول دچار مشکلات عدیدهای شدند.
جمشیدی خاطرنشان کرد: با وجود اینکه برای صادرات این محصول باید با کارخانجات روغن نباتی ترکیه رقابت کنیم ولی تولیدکنندگان کشورمان میتوانند روغن خود را به کشورهای عراق، افغانستان، سوریه و برخی دیگر از کشورهای همسایه صادر کنند.
وی افزود: حدود 400 تا 500 هزار تن از روغن تولیدشده در کشور از دانههای روغنی تولید داخل و وارداتی و بقیه از طریق واردات روغن خام از کشتیهای فلهبر تهیه میشود. این کارشناس صنایع غذایی گفت: عمده روغن نباتی و دانههای روغنی وارد شده به کشور از شمال (روسیه و اوکراین) و جنوب (برزیل، آرژانتین، مالزی و اندونزی) وارد میشود.
جمشیدی در پایان با بیان اینکه مازاد روغنکشی و روغن نباتی در کشور وجود دارد، گفت: ظرفیت تولید و صادرات روغن در کشور بالا است ولی باید با مذاکرات بخش خصوصی و دولتی بازارهای گوناگونی را فتح کنیم تا بتوانیم صادرات زیادی در این کالای اساسی داشته باشیم، خصوصاً اینکه رویکرد دولت سیزدهم توسعه روابط تجاری با همسایگان است.
ظرفیت کارخانجات روغنکشی برای صادرات
کارخانجات روغنکشی در کشورمان توان تولید 5 میلیون و 400 هزار تن روغن را دارند، این در حالی است که هماکنون با 50درصد ظرفیت خود کار میکنند.
محمد جعفری، دبیر انجمن صنفی صنایع روغنکشی کشور در گفتوگو با «ایران» اظهار کرد: در حال حاضر 25واحد روغنکشی در کشور فعال است که ظرفیت تولید آنها به 5 میلیون و 400 هزار تن در سال میرسد.
وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر تنها 50درصد از ظرفیت تولید روغن در این کارخانجات و واحدهای تولیدی فعال است که با وجود این 2هزار و 500نفر به صورت مستقیم و 10هزار نفر به صورت غیرمستقیم در آنها مشغول به کار هستند.
نگاهی به جنگ رسانهای دشمنان علیه ایران
قاتلان امید جلادان حقیقت
محمد جلیلی
دانشجوی دکترای علوم سیاسی
در فراز و فرود حوادث تاریخی، آنچه یک ملت را از اوج اقتدار و عزت به قعر ذلت و دونمایگی میکشاند، فروپاشی تدریجی اعتماد و باورها و درهم شکستن انگیزهها و امیدها به دستاوردهای گذشته و داشتههای کنونی و خوشبینی نسبت به دنیای آینده است. در تاریخ روابط بینالملل تنها ملتهایی از آرامش و امنیت برخوردار شده و از موضعی پیشرو با دیگران تعامل داشتهاند که دارای چند خصوصیت عمده در ذات خود بودهاند:
1. وحدت اجتماعی و اجتناب از تفرقه ملی و تعارضات قومی ـ مذهبی ـ سیاسی میان ملت و حکومت 2. اراده پیگیر و با برنامه در تحقق اهداف اصلی و رفع موانع جاری 3. ایمان به حقانیت مسیر خود و عدم تردید در عداوت و بطلان دشمنان 4. دفاع از ارزشهای بومی و تقابل با نفوذ فکری فرهنگی اجانب 5. ازخودگذشتگی و فداکاری عمومی و ترجیح نفع دیگری بر خود.
در حوزه اعمال نفوذ به کشورها و روشهای نوین تقابل و تحصیل قدرت نیز، از یک دهه گذشته حوزه جدیدی ملحوظ توجه قرار گرفته، به نام «جنگ شناختی» که از طریق تأثیر تدریجی بر ادراک افراد و تغییر تصور نسبت به واقعیت درونی و حقیقت بیرونی افراد، آنان را در تصمیمات و رفتار خود کنترل و جهتدهی میکند. این حوزه بهطور مستقیم بر روان مخاطب و قوه خیال او نسبت به اشخاص و جریانات از طریق تغییر دادههای گزینششده تمرکز دارد، تا باور، عواطف و انگیزههای وی را تحت تأثیر قرار دهد.
جنگ شناختی پس از درنوردیدن چهار دوره از قدرت پدید آمده است؛
1. جنگهای خشن و بهکارگیری آشکار زور در دوران قدرت سخت و کلاسیک 2. جنگهای سرد و بهکارگیری قدرت نیمه سخت با نفوذ سیاسی ـ اقتصادی و قدرتافکنی در لایههای تصمیمسازی رقیبان 3. دیپلماسی عمومی و اعمال قدرت نرم با نفوذ فرهنگی ـ عقیدتی و ایجاد تغییر در ارزشها و هنجارهای ملی جوامع هدف 4. جنگهای هیبریدی و هوشمند که با ترکیب عناصر گذشته و هماهنگسازی ابزارها در جهت اهداف خرد و کلان بهطور ادغامشده، پنهانکار، پیچیده، پراکنده و همزمان به تضعیف قوتها و تهیسازی حریفان از هویت مستقل و مزیتهای نسبیشان تمرکز دارد.
در حوزه جنگ شناختی لازم نیست تا بمب اتم بسازید و بر سر رقیب بریزید؛ بلکه سلسله اقداماتی را پی میگیرید که درنهایت همان ملت و دولت اهداف و نمایههای قدرت شما را تحسین و برای آبادسازی دنیای شما مهاجرت کنند تا در خدمت به دستگاه فکریتان حاضر و برای انجام اهداف مادیتان بسیج شوند! چراکه توانستهاید او را متقاعد کنید که از تاریخ و اندیشهای برتر برخوردارید و امنیت و پیشرفت او درگرو قبول اراده و تبعیت از خواست شما است. در اینجا جنگ ویرانتری اتفاق افتاده، بیآنکه گلولهای شلیک شود و آثاری از جراحت در ناحیهای جز مغزها نمایان باشد؛ چراکه بدون اعمال خشونت و بدنامی، هم مالک داشتههای رقیبتان شده و هم سربازان او را بهعنوان نیروهای خود به کار گرفتهاید! این جنگ بر سلیقه و عادات، مزاج و امیال، نحوه زیست و ساختار تفکر جامعه هدف تأثیر گذارده و تلاش دارد که از طریق ایجاد تغییر در منطق تحلیلی او، محاسباتش را نسبت به مطلوبهای شخصی و جمعی، به خطا یا انحراف بکشاند. این غلط محاسباتی به آسیب در بافتار حیاتی و از دست دادن شاخصههای هویتی آن ملت میانجامد که در جهت کنترل کامل رفتارهای او طراحی شده است.
بهعنوانمثال امریکا با ادعای سفر به ماه در پروژه آپولو و ایجاد پروپاگاندای رسانهای جنگ ستارگان در بزرگنمایی آن به عنوان دستاوردی علمی ـ تکنولوژیک در دهه 60، تصرف فضا را عنصر برتری خود جا زد. بنابراین شوروی با صرف هزینههایی سرسامآور تلاش کرد تا با دستیابی به توان ساخت فضاپیما و پای گذاشتن روی ماه، در این رقابت برابری کند. اما نمیدانست اصل مدعا برای ترغیب وی بهصرف بودجه ملی در چاه ویل پروژههای فضایی است تا با ایجاد نارضایتی اجتماعی، مشروعیتش تضعیف و افتراق حاکمیت و مردم تشدید شود. جدای از آنکه اساساً مدعای سفر به ماه و اهمیت استراتژیک این عرصه نیز، فریبی از پیش تنظیمشده برای خطای محاسباتی دولتمردان رقیب بود.
عمدهترین راه ایجاد جنگ شناختی از طریق شبکههای رسانهای و ارتباطات فرهنگی است که بیشترین تأثیر را بر ساخت تصاویر ذهنی و مهندسی منطق افراد دارد و میتواند احساسات و تمایلات آنها را بهمرور جهتدهی کند. از طرفی مهمترین کارکرد آن ایجاد شک در باورهای پیشین و تزریق ارزشهای جدید بهجای آنها است. دشمن در جنگ شناختی اول تلاش میکند انگیزهای را که منجر به حرکت و خوشبینی نسبت به آینده است با تخریب و تمسخر گذشته از بین ببرد و دوم با تکرار دروغ درباره ضعف و شکست قریبالوقوع شما در فرمهایی متنوع و گسترده، از تلاش بیشتر در راه اهداف منصرفتان کند. در اینجا احساس حقارت، نادانی، شرم، پشیمانی، سرخوردگی، تنفر و عقبماندگی را نسبت به یکایک گزارههایی که شخصیت شما را شکل داده، پدید میآورد. در نهایت با مدیریت عواطف هیجانی، ناخودآگاه روانی و عادات غریزیتان در خرده موضوعاتی که مدام تولید و تبلیغ میکند، شمارا وادار به اتخاذ تصمیماتی نادرست و انتخابهایی خلاف مصالح و منافعتان بهجای پیگیری تصمیمات و انتخابهای درست پیشین کند.
به عنوان مثال برای ایجاد انحرافات اخلاقی در جوانان مذهبی ایبریا ـ اندلس و تضعیف مسلمانان قرن پانزدهمی اسپانیا پس از هشت قرن حکومت اسلامی، ابتدا اهمیت کار و فلسفه تلاش را در اندیشه مردمان زیر سؤال بردند و به لذت و خوشگذرانی و تفریح ضریب دادند؛ سپس ارزش اخلاقیات فردی، علماندوزی و خدمات اجتماعی را با ترویج تفاخر به تملکات مادی و تجملات مصرفی تنزل داده و شرابخواری را با فقه انحرافی امویان قرطبه توجیه کردند.
بنابراین بتدریج اعتقاد به احکام اسلامی سست شد و باور به غیرت دینی و محرمات جنسی مورد تردید قرار گرفت تا چرایی خصومت با مسیحیان رودریگو و تقبیح پادشاهی ویزیگوت، زیر سؤال برود. پس از این باب تفرقه میان مسلمین باز شد و با افول ایمان و حرفشنوی از تحریکات مسیحیان شمالی، حرمت جان و مال و نوامیس در منازعات قومی نقض شد و فساد امرای محلی مانع از ایجاد صلح و سازش شد.
دیگر میشد حدس زد، مسلمانانی که در جنگی شناختی، هویت اسلامی و خصوصیات فرهنگی خود را به فحشا و جدال و بطالت فروخته بودند، برای مقابله مؤثر با حملات متعدد مسیحیان کاستیل و آراگون، بیانگیزه باشند. آنان در پیمان 56 مادهای سانتافه نیز با سادهلوحی کامل از وعدههای دشمن فریب خوردند و از آنجا که مردانه نجنگیدند آنگاه که سرزمینشان را به یغما بردند، چون زنان میگریستند! تضییع امید اجتماعی و تغییر تصور نسبت به دستاوردهای موجود و تواناییهای بالفعل و بالقوه یک ملت، سازوبرگی است که یک دولت متخاصم در جنگ شناختی برای فروپاشی جامعهای مؤثر تدارک میبیند. چراکه اگر امید یک ملت بمیرد، ارادهاش کشته خواهد شد و اگر حقیقت پوشانده شود، تصویری از آیندهای روشن، برای عبور از بحرانها یا اهتمام به دفاع از باورها باقی نخواهد ماند.
شاهد مثال دیگر تاریخ افول صفویان است. شاه سلطان حسین پس از آنکه گرفتار فساد دربار، تفرقه در میان قزلباش و تاجیک و جدال بین صوفی و فقیه شد، به دست محمود افغان و با خیانت امیر کرمان شکست خورد و اصفهانی که نصف جهان نامیده میشد و مایه بهت تجار، سیاحان و وزیران اروپایی بود، سقوط کرد. اما همین سرزمین اشغالشده و آشفته از جنگ، با ظهور دولت افشاری در کمتر از 15 سال توانست لشکری تشکیل دهد که متجاوزین افغان در شرق و اشغالگران عثمانی و روس در شمال را به عقب براند.
آلمان اگرچه در اهداف و مبانی سیاسی مسیر غلطی طی کرد، اما با تلاش و امید ملی در مدتی کمتر از 30 سال، به قطب تولید اروپا تبدیل شد و نظامی مقتدرتر از قبل با امکاناتی پیشرفتهتر تدارک دید. ژاپن شکستخورده پس از جنگ جهانی دوم نیز با 2 میلیون کشته، 40 درصد ویرانی کامل سرزمین و اقتصادی فلج شده، توانست طی 30 سال مجاهدت ملی و تبدیل کار مفید به فرهنگ عمومی، خود را به رشد اقتصادی 10 درصدی برساند و بعدها الگوی صادرات تجاری شود. همچنین شیعیان لبنان نمونهای دیگرند که در سالهای 1960 تا 1990 توانستند با پیروی از امام موسی صدر و تقویت خودباوری، عقبماندگی، فقر و فساد را از خود دور کرده و با سوادآموزی و اشتغالزایی و ایجاد تشکیلات فرهنگی ـ آموزشی ـ نظامی، از انزوا و پذیرش ظلم دولت مرکزی خارج شوند. پس ابتدا خود را سامان دادند و سپس لبنان را از تجاوز و تفرقه دور کردند تا در منطقه جریانی درخشان باشند.
مضاف بر اینها نمیتوان انقلاب اسلامی ایران را که توانست با دست خالی اما متکی بر ایمان دینی مردم پس از یک دوره 200 ساله اتخاذ رویکرد موازنه مثبت و حرفشنوی از دشمنان، شکست مشروطه، سقوط دولت ملی و سرکوب قیام 15 خرداد 42، در برابر پنجمین ارتش وابسته جهان و سلطنتی تحتالحمایه ابرقدرتها، به پیروزی برسد، معجزه امید و اراده ملی ننامید. زیرا کلید عبور از چالشها و برونرفت از مشکلات در گرو زندهبودن روح امید به آیندهای روشن و باور عمومی به اعجاز اراده ملی از طریق بازگشت به پایههای دینی و خوداتکایی عمومی است؛ فلذا اراده ملتها مؤثرترین اصل در تعیین سرنوشت آنها است.
اگر امید و انگیزه با شناختی درست از واقعیات همسو شود، شکست دسیسههای دشمن در جنگ شناختی امکانپذیر خواهد بود و جلادان حقیقت در رسانههای فاسد خود، با جعل گزارههای دروغین، تقلیل دستاوردها و تکثیر و تکرار ضعفها نخواهند توانست مانع از پیشرفت ملتهای مستقل شوند.
دانشجوی دکترای علوم سیاسی
در فراز و فرود حوادث تاریخی، آنچه یک ملت را از اوج اقتدار و عزت به قعر ذلت و دونمایگی میکشاند، فروپاشی تدریجی اعتماد و باورها و درهم شکستن انگیزهها و امیدها به دستاوردهای گذشته و داشتههای کنونی و خوشبینی نسبت به دنیای آینده است. در تاریخ روابط بینالملل تنها ملتهایی از آرامش و امنیت برخوردار شده و از موضعی پیشرو با دیگران تعامل داشتهاند که دارای چند خصوصیت عمده در ذات خود بودهاند:
1. وحدت اجتماعی و اجتناب از تفرقه ملی و تعارضات قومی ـ مذهبی ـ سیاسی میان ملت و حکومت 2. اراده پیگیر و با برنامه در تحقق اهداف اصلی و رفع موانع جاری 3. ایمان به حقانیت مسیر خود و عدم تردید در عداوت و بطلان دشمنان 4. دفاع از ارزشهای بومی و تقابل با نفوذ فکری فرهنگی اجانب 5. ازخودگذشتگی و فداکاری عمومی و ترجیح نفع دیگری بر خود.
در حوزه اعمال نفوذ به کشورها و روشهای نوین تقابل و تحصیل قدرت نیز، از یک دهه گذشته حوزه جدیدی ملحوظ توجه قرار گرفته، به نام «جنگ شناختی» که از طریق تأثیر تدریجی بر ادراک افراد و تغییر تصور نسبت به واقعیت درونی و حقیقت بیرونی افراد، آنان را در تصمیمات و رفتار خود کنترل و جهتدهی میکند. این حوزه بهطور مستقیم بر روان مخاطب و قوه خیال او نسبت به اشخاص و جریانات از طریق تغییر دادههای گزینششده تمرکز دارد، تا باور، عواطف و انگیزههای وی را تحت تأثیر قرار دهد.
جنگ شناختی پس از درنوردیدن چهار دوره از قدرت پدید آمده است؛
1. جنگهای خشن و بهکارگیری آشکار زور در دوران قدرت سخت و کلاسیک 2. جنگهای سرد و بهکارگیری قدرت نیمه سخت با نفوذ سیاسی ـ اقتصادی و قدرتافکنی در لایههای تصمیمسازی رقیبان 3. دیپلماسی عمومی و اعمال قدرت نرم با نفوذ فرهنگی ـ عقیدتی و ایجاد تغییر در ارزشها و هنجارهای ملی جوامع هدف 4. جنگهای هیبریدی و هوشمند که با ترکیب عناصر گذشته و هماهنگسازی ابزارها در جهت اهداف خرد و کلان بهطور ادغامشده، پنهانکار، پیچیده، پراکنده و همزمان به تضعیف قوتها و تهیسازی حریفان از هویت مستقل و مزیتهای نسبیشان تمرکز دارد.
در حوزه جنگ شناختی لازم نیست تا بمب اتم بسازید و بر سر رقیب بریزید؛ بلکه سلسله اقداماتی را پی میگیرید که درنهایت همان ملت و دولت اهداف و نمایههای قدرت شما را تحسین و برای آبادسازی دنیای شما مهاجرت کنند تا در خدمت به دستگاه فکریتان حاضر و برای انجام اهداف مادیتان بسیج شوند! چراکه توانستهاید او را متقاعد کنید که از تاریخ و اندیشهای برتر برخوردارید و امنیت و پیشرفت او درگرو قبول اراده و تبعیت از خواست شما است. در اینجا جنگ ویرانتری اتفاق افتاده، بیآنکه گلولهای شلیک شود و آثاری از جراحت در ناحیهای جز مغزها نمایان باشد؛ چراکه بدون اعمال خشونت و بدنامی، هم مالک داشتههای رقیبتان شده و هم سربازان او را بهعنوان نیروهای خود به کار گرفتهاید! این جنگ بر سلیقه و عادات، مزاج و امیال، نحوه زیست و ساختار تفکر جامعه هدف تأثیر گذارده و تلاش دارد که از طریق ایجاد تغییر در منطق تحلیلی او، محاسباتش را نسبت به مطلوبهای شخصی و جمعی، به خطا یا انحراف بکشاند. این غلط محاسباتی به آسیب در بافتار حیاتی و از دست دادن شاخصههای هویتی آن ملت میانجامد که در جهت کنترل کامل رفتارهای او طراحی شده است.
بهعنوانمثال امریکا با ادعای سفر به ماه در پروژه آپولو و ایجاد پروپاگاندای رسانهای جنگ ستارگان در بزرگنمایی آن به عنوان دستاوردی علمی ـ تکنولوژیک در دهه 60، تصرف فضا را عنصر برتری خود جا زد. بنابراین شوروی با صرف هزینههایی سرسامآور تلاش کرد تا با دستیابی به توان ساخت فضاپیما و پای گذاشتن روی ماه، در این رقابت برابری کند. اما نمیدانست اصل مدعا برای ترغیب وی بهصرف بودجه ملی در چاه ویل پروژههای فضایی است تا با ایجاد نارضایتی اجتماعی، مشروعیتش تضعیف و افتراق حاکمیت و مردم تشدید شود. جدای از آنکه اساساً مدعای سفر به ماه و اهمیت استراتژیک این عرصه نیز، فریبی از پیش تنظیمشده برای خطای محاسباتی دولتمردان رقیب بود.
عمدهترین راه ایجاد جنگ شناختی از طریق شبکههای رسانهای و ارتباطات فرهنگی است که بیشترین تأثیر را بر ساخت تصاویر ذهنی و مهندسی منطق افراد دارد و میتواند احساسات و تمایلات آنها را بهمرور جهتدهی کند. از طرفی مهمترین کارکرد آن ایجاد شک در باورهای پیشین و تزریق ارزشهای جدید بهجای آنها است. دشمن در جنگ شناختی اول تلاش میکند انگیزهای را که منجر به حرکت و خوشبینی نسبت به آینده است با تخریب و تمسخر گذشته از بین ببرد و دوم با تکرار دروغ درباره ضعف و شکست قریبالوقوع شما در فرمهایی متنوع و گسترده، از تلاش بیشتر در راه اهداف منصرفتان کند. در اینجا احساس حقارت، نادانی، شرم، پشیمانی، سرخوردگی، تنفر و عقبماندگی را نسبت به یکایک گزارههایی که شخصیت شما را شکل داده، پدید میآورد. در نهایت با مدیریت عواطف هیجانی، ناخودآگاه روانی و عادات غریزیتان در خرده موضوعاتی که مدام تولید و تبلیغ میکند، شمارا وادار به اتخاذ تصمیماتی نادرست و انتخابهایی خلاف مصالح و منافعتان بهجای پیگیری تصمیمات و انتخابهای درست پیشین کند.
به عنوان مثال برای ایجاد انحرافات اخلاقی در جوانان مذهبی ایبریا ـ اندلس و تضعیف مسلمانان قرن پانزدهمی اسپانیا پس از هشت قرن حکومت اسلامی، ابتدا اهمیت کار و فلسفه تلاش را در اندیشه مردمان زیر سؤال بردند و به لذت و خوشگذرانی و تفریح ضریب دادند؛ سپس ارزش اخلاقیات فردی، علماندوزی و خدمات اجتماعی را با ترویج تفاخر به تملکات مادی و تجملات مصرفی تنزل داده و شرابخواری را با فقه انحرافی امویان قرطبه توجیه کردند.
بنابراین بتدریج اعتقاد به احکام اسلامی سست شد و باور به غیرت دینی و محرمات جنسی مورد تردید قرار گرفت تا چرایی خصومت با مسیحیان رودریگو و تقبیح پادشاهی ویزیگوت، زیر سؤال برود. پس از این باب تفرقه میان مسلمین باز شد و با افول ایمان و حرفشنوی از تحریکات مسیحیان شمالی، حرمت جان و مال و نوامیس در منازعات قومی نقض شد و فساد امرای محلی مانع از ایجاد صلح و سازش شد.
دیگر میشد حدس زد، مسلمانانی که در جنگی شناختی، هویت اسلامی و خصوصیات فرهنگی خود را به فحشا و جدال و بطالت فروخته بودند، برای مقابله مؤثر با حملات متعدد مسیحیان کاستیل و آراگون، بیانگیزه باشند. آنان در پیمان 56 مادهای سانتافه نیز با سادهلوحی کامل از وعدههای دشمن فریب خوردند و از آنجا که مردانه نجنگیدند آنگاه که سرزمینشان را به یغما بردند، چون زنان میگریستند! تضییع امید اجتماعی و تغییر تصور نسبت به دستاوردهای موجود و تواناییهای بالفعل و بالقوه یک ملت، سازوبرگی است که یک دولت متخاصم در جنگ شناختی برای فروپاشی جامعهای مؤثر تدارک میبیند. چراکه اگر امید یک ملت بمیرد، ارادهاش کشته خواهد شد و اگر حقیقت پوشانده شود، تصویری از آیندهای روشن، برای عبور از بحرانها یا اهتمام به دفاع از باورها باقی نخواهد ماند.
شاهد مثال دیگر تاریخ افول صفویان است. شاه سلطان حسین پس از آنکه گرفتار فساد دربار، تفرقه در میان قزلباش و تاجیک و جدال بین صوفی و فقیه شد، به دست محمود افغان و با خیانت امیر کرمان شکست خورد و اصفهانی که نصف جهان نامیده میشد و مایه بهت تجار، سیاحان و وزیران اروپایی بود، سقوط کرد. اما همین سرزمین اشغالشده و آشفته از جنگ، با ظهور دولت افشاری در کمتر از 15 سال توانست لشکری تشکیل دهد که متجاوزین افغان در شرق و اشغالگران عثمانی و روس در شمال را به عقب براند.
آلمان اگرچه در اهداف و مبانی سیاسی مسیر غلطی طی کرد، اما با تلاش و امید ملی در مدتی کمتر از 30 سال، به قطب تولید اروپا تبدیل شد و نظامی مقتدرتر از قبل با امکاناتی پیشرفتهتر تدارک دید. ژاپن شکستخورده پس از جنگ جهانی دوم نیز با 2 میلیون کشته، 40 درصد ویرانی کامل سرزمین و اقتصادی فلج شده، توانست طی 30 سال مجاهدت ملی و تبدیل کار مفید به فرهنگ عمومی، خود را به رشد اقتصادی 10 درصدی برساند و بعدها الگوی صادرات تجاری شود. همچنین شیعیان لبنان نمونهای دیگرند که در سالهای 1960 تا 1990 توانستند با پیروی از امام موسی صدر و تقویت خودباوری، عقبماندگی، فقر و فساد را از خود دور کرده و با سوادآموزی و اشتغالزایی و ایجاد تشکیلات فرهنگی ـ آموزشی ـ نظامی، از انزوا و پذیرش ظلم دولت مرکزی خارج شوند. پس ابتدا خود را سامان دادند و سپس لبنان را از تجاوز و تفرقه دور کردند تا در منطقه جریانی درخشان باشند.
مضاف بر اینها نمیتوان انقلاب اسلامی ایران را که توانست با دست خالی اما متکی بر ایمان دینی مردم پس از یک دوره 200 ساله اتخاذ رویکرد موازنه مثبت و حرفشنوی از دشمنان، شکست مشروطه، سقوط دولت ملی و سرکوب قیام 15 خرداد 42، در برابر پنجمین ارتش وابسته جهان و سلطنتی تحتالحمایه ابرقدرتها، به پیروزی برسد، معجزه امید و اراده ملی ننامید. زیرا کلید عبور از چالشها و برونرفت از مشکلات در گرو زندهبودن روح امید به آیندهای روشن و باور عمومی به اعجاز اراده ملی از طریق بازگشت به پایههای دینی و خوداتکایی عمومی است؛ فلذا اراده ملتها مؤثرترین اصل در تعیین سرنوشت آنها است.
اگر امید و انگیزه با شناختی درست از واقعیات همسو شود، شکست دسیسههای دشمن در جنگ شناختی امکانپذیر خواهد بود و جلادان حقیقت در رسانههای فاسد خود، با جعل گزارههای دروغین، تقلیل دستاوردها و تکثیر و تکرار ضعفها نخواهند توانست مانع از پیشرفت ملتهای مستقل شوند.
متخصصان، نبود جرمانگاری را مهمترین دلیل اختصاص بودجه به 411 پروژه بدون مجوز محیط زیست میدانند
بودجه قرمز در منطقه سبز
لیلا مرگن
خبرنگار
با وجود آنکه طبق قانون، اجرای پروژههای عمرانی بدون مجوز زیست محیطی ممنوع است اما براساس اعلام سازمان حفاظت محیط زیست، 411 پروژه فاقد مجوز محیط زیستی در بودجه سال 1401 ردیف بودجه گرفته اند. بیش از 95 درصد این پروژهها مربوط به دو وزارتخانه نیرو و راه و شهرسازی است. بسیاری از پروژههای انتقال آب بین حوضهای یا بزرگراهها که اثرات مخربی بر محیط زیست دارند، بدون آنکه الزام قانونی دریافت مجوز محیط زیستی را اجرا کنند، موفق به دریافت بودجه و آغاز به کار شدهاند. متخصصان میگویند دلیل این مسأله آن است که بخشی از این پروژهها از 20 سال قبل آغاز شده و بخشی دیگر، در قالب لایحه دولت به مجلس رفته و قوه مقننه هم بدون توجه به رعایت الزام قانونی دریافت مجوز زیست محیطی، اجرای این پروژهها را به تصویب رسانده است. به این ترتیب، آغاز این پروژهها تبدیل به یک الزام قانونی شده است، اما کمیسیون اصل 90 به مسأله ورود پیدا کرده و چهارچوب مشخصی برای حل مسأله طراحی کرده است. آنطور که کارشناسان میگویند: نبود جرم انگاری برای اجرای پروژه بدون مجوز، سبب شده دستگاههای اجرایی دست به چنین تخلفاتی بزنند. کارشناسان بر این باورند که تصویب قانون جامع ارزیابی و در نظر گرفتن جرایم برای متخلفان، این مشکل را حل خواهد کرد.
سازمان محیط زیست اعلام کرده است که 411 پروژه بدون مجوز محیط زیستی در کشور اجرا شده است. عددی تکان دهنده که اثرات آن را به وضوح در حال و روز طبیعت ایران شاهد هستیم. در نامه جلیل مختار نماینده آبادان در مجلس شورای اسلامی نام بخشی از این پروژههای کلان بدون مجوز محیط زیستی آمده است. از پروژه انتقال آب زاب به ارومیه (که جان دو خبرنگار را گرفت) تا سد مارون 2 که با وجود تلاشهای فعالان محیط زیست در نهایت در لایحه بودجه 1401 موفق به دریافت اعتبار شد، در این لیست به چشم میخورد. به استناد نامه این نماینده مجلس، پروژههای دیگری مثل نیروگاه ماهشهر، احداث سد تراز لالی مسجد سلیمان، مطالعه و اجرای دهکده طرح گردشگری چرم شیر، انتقال آب بهشت آباد به اصفهان، سد مشمپا، انتقال آب رودخانه سبزکوه به تالاب چغاخور و دهها پروژه دیگر بدون آنکه مجوزی از سازمان حفاظت محیط زیست دریافت کنند، کار خود را آغاز کردهاند. اما ماجرا چیست و چگونه این پروژهها توانستهاند کار خود را بدون رعایت قانون شروع کنند؟
لزوم توقف تصویب پروژههای فاقد مجوز محیط زیستی
حمید جلالوندی مدیرکل سابق دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست در گفتوگو با «ایران» در این رابطه بیان میکند: پروژههای بدون مجوز محیط زیستی در قالب لایحه دولت به مجلس رفته و در آنجا مصوب شدهاند. به این ترتیب چنین پروژههایی به قانون پیوست میشود و مجری میگوید اگر آن را اجرا نکند؛ خلاف قانون عمل شده است. برهمین اساس سازمان برنامه هم به چنین پروژههایی بودجه تخصیص میدهد.
او ادامه میدهد: سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد که 411 پروژه فاقد مجوز محیط زیستی در کشور وجود دارد. بحث ما این بود که این پروژهها مجوز ندارند اما دستگاههای دولتی در جلساتی که برگزار شد، در دفاع از اجرای این پروژهها اعلام کردند که این تعداد طرح از 18 یا 20 سال پیش آغاز شدهاند و بهدلیل تخصیص قطرهچکانی بودجه، اجرای آنها به درازا کشیده است. اما درباره طرحهای جدید، الزام قانونی دریافت مجوز محیط زیستی رعایت شده است.
جلالوندی میگوید: البته مسأله به اینجا ختم نشد. جلسهای در معاونت حقوقی ریاست جمهوری بود که ما در آن شرکت کردیم و مواضع خودمان را گفتیم. بعد از آن در کمیسیون اصل 90 مجلس، نماینده آبادان درباره اجرای پروژههای فاقد مجوز زیستمحیطی شکایت کرد.
او اضافه میکند: این عضو کمیسیون اصل 90 معتقد بود که پروژههای بدون مجوز نباید اجرا شود. کمیسیون اصل 90 بررسیهایی انجام داد و طی نامهای نظر خود را درباره طرحهای بدون مجوز اعلام کرد. در بندهای مختلف این نامه مشخص شده است که کدام کار خلاف بوده و نباید به آن بودجه میدادند.
مدیرکل سابق دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست ادامه میدهد: در این نامه اعلام شد که حتی محیط زیست هم که در بعضی پروژهها مجوز داده است، عملکردش خیلی انطباق با قانون ندارد و اگر اکنون مجریان پروژهها، شروط لازم را اجرا نکردهاند، باید یک برنامه مدیریت زیست محیطی بیاورند.
به اعتقاد او، بهترین کار در رابطه با پروژههای فاقد مجوز محیط زیست این است که مفاد نامه کمیسیون اصل 90 در این رابطه که یک شأن قضایی دارد، از سازمان حفاظت محیط زیست دریافت شود.
بیش از 90 درصد پروژهها مربوط به وزارت نیرو و راه و شهرسازی
جلالوندی میگوید: بیش از 90 درصد پروژههای فاقد ارزیابی محیط زیستی متعلق به وزارت نیرو و راه و شهرسازی است. راهسازی، آزادراه، بزرگراه و جاده اصلی مرتبط با فعالیت وزارت راه و شهرسازی و در وزارت نیرو پروژههای سدسازی، انتقال آب بین حوضهای که پیامدهای محیط زیستی دارد، اجرایی شده است. بنابراین 94 تا 95 درصد پروژهها متعلق به این دو وزارتخانه و پنج تا شش درصد هم متعلق به سایر دستگاهها مثل میراث فرهنگی و وزارت صمت و غیره بود.
مدیرکل سابق دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست به این پرسش که پروژههای قدیمی آیا نباید بعد از تصویب قانون، پیوست محیط زیستی تهیه میکردند، اینگونه پاسخ میدهد: بله باید پیوست تهیه میشد. بحث کمیسیون اصل 90 هم همین است که این پروژهها باید یکبار در محیط زیست طرح موضوع کنند. همه چالشها، جنبههای محیط زیستی، تخریبها و خسارات شان حساب شود و بعد طی قراردادهای مدیریت زیستمحیطی این پروژهها را اصلاح کنند.
او درباره مجازات متخلفانی که بدون دریافت مجوز محیط زیستی اقدام به اجرای پروژه کردهاند، به این نکته اشاره میکند: در برنامه سوم، چهارم و پنجم توسعه یکی از احکام برنامه این است که مجریان ملزم به دریافت مجوزهای زیست محیطی هستند ولی خلأیی که هست، این است که در قانون ننوشته است اگر کسی این الزام را رعایت نکرد، چه خسارتی باید پرداخت شود. در متن قانون بحث مجازات وجود ندارد به همین دلیل مجریان بدون اخذ مجوز، پروژهها را اجرا میکردند.
جلالوندی میگوید: اکنون بحث ما این است که باید یک قانون جامع ارزیابی در مجلس تصویب شود. دولت پیشنهاد دهد و سازمان محیط زیست اعلام کند که باید این قانون به تصویب برسد. در آن قانون جامع، فصلی برای خسارات و تخریبهای پروژههایی که بدون مجوز اجرا میکنند در نظر گرفته شود و برای مجریانشان هم جرمانگاری شود، ولی در حال حاضر در قوانین برنامهای فقط نوشته شده است که باید پروژههای اجرایی مجوز بگیرند اما برای اینکه اگر این مجوز را دریافت نکردند، چه اتفاقی میافتد، هیچ قانونی وجود ندارد.
مقابله با اجرای پروژه فاقد مجوز، وظیفه دستگاههای نظارتی
محمدعلی شاعری نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و معاون اسبق محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست نیز درباره اجرای پروژههای فاقد مجوز محیط زیستی به «ایران» میگوید: براساس برنامه ششم توسعه، تمامی پروژههای بزرگی که در کشور اجرا میشوند، قبل از اجرا باید دارای ارزیابی زیست محیطی باشند.
او ادامه میدهد: متأسفانه بعضی از دستگاههای اجرایی این اصل قانونی را رعایت نمیکنند. آنها یا از قانون اطلاع لازم را ندارند یا عمداً این خلاف را مرتکب میشوند. در این خصوص سالهای متمادی -در گذشته- شاهد بودیم که پروژههای مهمی مثل سدسازی یا احداث بزرگراهها، فرودگاهها، کارخانجات بزرگ، پالایشگاهها و پتروشیمیها بدون اینکه ارزیابی زیستمحیطی داشته باشند، آغاز بهکار کردهاند و اثرات بسیار بدی در محیط زیست و طبیعت از خود به جا میگذارند.
شاعری اضافه میکند: وظیفه دستگاه های نظارتی مثل سازمان بازرسی، دیوان محاسبات و سازمان حفاظت محیط زیست این است که اینگونه دستگاهها را مکلف به اجرای قانون کنند و از ادامه کار آنها جلوگیری کنند.
یکی ازسادهترین کارها برای جلوگیری از پروژههای بدون مجوز محیط زیستی این است که به این پروژهها بودجه اختصاص ندهند اما چرا دستگاههای مرتبط به چنین پروژههایی بودجه اختصاص میدهند؟ معاون اسبق محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست در این رابطه عنوان میکند: این هم یکی از تخلفات مهمی است که سازمان برنامه و بودجه باید به آن توجه کند. این سازمان نباید اجازه دهد به سازمانهایی که خلاف قانون کار میکنند، بودجه اختصاص یابد.
او تأکید میکند: محیط زیست ما بسیار محدود و دارای توان اکولوژیکی مشخصی است و اگر بارگذاریهای صنعتی، کشاورزی و سایر بخشهای توسعهای بیش از حد مجاز باشد، به محیط زیست ضربه میزند و موجب تخریب محیط زیست میشود.
شاعری بیان میکند: وضعیت امروز شامل ریزگردها، خشک شدن تالابها، از بین رفتن جنگلها و غیره همه ناشی از این است که ملاحظات محیط زیستی در فرایند توسعه ایران رعایت نمیشود. مقصر اصلی به نظر من در این فرایند، دستگاههای اجرایی متخلف بودهاند.
او میگوید: سازمانهای ذیربط باید به وظیفه خود عمل کنند و مدیران دستگاههای اجرایی و سازمانهایی که در این قضیه مسئول هستند را شناسایی کرده و به مردم معرفی کنند. دستگاههای نظارتی باید این متخلفان را متناسب با تخلفی که انجام میشود، پاسخگو کنند.
به گفته معاون اسبق محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست یک خلأ قانونی در زمینه مجازات افرادی که بدون مجوز محیط زیستی پروژهها را اجرا میکنند، وجود دارد.
او ادامه میدهد: در قانون به طور واضح برای متخلفان مجازات در نظر گرفته نشده است اما در قانون مجازات اسلامی و در اصل پنجاهم قانون اساسی، صراحتاً آمده است که هر پروژه عمرانی که موجب تخریب محیط زیست بشود، باید متوقف شود و با متخلف برخورد شود.
معاون اسبق محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست عنوان میکند: منتهی ما نیازمند بازنگری در قانون درخصوص اجرای پروژههای فاقد مجوز محیط زیست هستیم. کسانی که در حوزه محیط زیست تخلف میکنند، باید جرایم متناسب با این تخلف را بپردازند.
به اعتقاد شاعری، اگر جرایم متناسب تعریف شود و مجازاتها بازدارنده باشند، دستگاههای اجرایی به خودشان جرأت تخلف نخواهند داد.
دریافت طرح مدیریت محیط زیست از پروژههای اجرا شده
با توجه به آنکه تعداد زیادی پروژه بدون دریافت مجوز از محیط زیست کار خود را آغاز کردهاند، برای جلوگیری از خسارت این پروژهها چه اقدامی باید انجام شود؟ افشین ابوطالبی کارشناس ارزیابی در این رابطه به «ایران» میگوید: وجود 411 پروژه فاقد مجوز زیستمحیطی در بودجه 1401 به مفهوم آن است که این پروژهها یک دوره زمانی را طی کردهاند یا مشمول مرور زمان شدهاند.
او ادامه میدهد: به عبارتی مجریان این پروژهها پیوست محیط زیست را دور زدهاند در نتیجه بعضاً محیط زیست زخمی شده و در برخی موارد قابلیت محاسبه توان اکولوژیک برای سازمان حفاظت محیط زیست مقدور نیست.
ابوطالبی بیان میکند: اجرای این پروژهها در واقع با نفس و روح قانون منافات دارند و دستگاههای اجرایی در این رابطه به وحدت رویه رسیدهاند.
به گفته او، در چالش این کار انجام شده تنها راهکاری که بهعنوان رویه عمل میتواند در پروژههایی که به شکلی بخشی از آن اجرا شده اما فاقد مجوزهای محیط زیست هستند، این است که به نظر بنده سازمان حفاظت محیط زیست برای این پروژهها طرح مدیریت محیط زیست یا EMP درخواست کند.
این کارشناس ارزیابی اضافه میکند، یا سیستمی بخواهد که طرح مدیریت محیط زیست شامل راهکارهای کاهش اثرات سوء و پایش و مونیتورینگ روی اثراتی که طرح داشته در دستور کار قرار گیرد، باید شیوههای آموزشی پیگیری شود تا اطمینان حاصل شود که مجری بحث محیط زیست را متوجه شده است و پروژه را خوب اجرا میکند.
خبرنگار
با وجود آنکه طبق قانون، اجرای پروژههای عمرانی بدون مجوز زیست محیطی ممنوع است اما براساس اعلام سازمان حفاظت محیط زیست، 411 پروژه فاقد مجوز محیط زیستی در بودجه سال 1401 ردیف بودجه گرفته اند. بیش از 95 درصد این پروژهها مربوط به دو وزارتخانه نیرو و راه و شهرسازی است. بسیاری از پروژههای انتقال آب بین حوضهای یا بزرگراهها که اثرات مخربی بر محیط زیست دارند، بدون آنکه الزام قانونی دریافت مجوز محیط زیستی را اجرا کنند، موفق به دریافت بودجه و آغاز به کار شدهاند. متخصصان میگویند دلیل این مسأله آن است که بخشی از این پروژهها از 20 سال قبل آغاز شده و بخشی دیگر، در قالب لایحه دولت به مجلس رفته و قوه مقننه هم بدون توجه به رعایت الزام قانونی دریافت مجوز زیست محیطی، اجرای این پروژهها را به تصویب رسانده است. به این ترتیب، آغاز این پروژهها تبدیل به یک الزام قانونی شده است، اما کمیسیون اصل 90 به مسأله ورود پیدا کرده و چهارچوب مشخصی برای حل مسأله طراحی کرده است. آنطور که کارشناسان میگویند: نبود جرم انگاری برای اجرای پروژه بدون مجوز، سبب شده دستگاههای اجرایی دست به چنین تخلفاتی بزنند. کارشناسان بر این باورند که تصویب قانون جامع ارزیابی و در نظر گرفتن جرایم برای متخلفان، این مشکل را حل خواهد کرد.
سازمان محیط زیست اعلام کرده است که 411 پروژه بدون مجوز محیط زیستی در کشور اجرا شده است. عددی تکان دهنده که اثرات آن را به وضوح در حال و روز طبیعت ایران شاهد هستیم. در نامه جلیل مختار نماینده آبادان در مجلس شورای اسلامی نام بخشی از این پروژههای کلان بدون مجوز محیط زیستی آمده است. از پروژه انتقال آب زاب به ارومیه (که جان دو خبرنگار را گرفت) تا سد مارون 2 که با وجود تلاشهای فعالان محیط زیست در نهایت در لایحه بودجه 1401 موفق به دریافت اعتبار شد، در این لیست به چشم میخورد. به استناد نامه این نماینده مجلس، پروژههای دیگری مثل نیروگاه ماهشهر، احداث سد تراز لالی مسجد سلیمان، مطالعه و اجرای دهکده طرح گردشگری چرم شیر، انتقال آب بهشت آباد به اصفهان، سد مشمپا، انتقال آب رودخانه سبزکوه به تالاب چغاخور و دهها پروژه دیگر بدون آنکه مجوزی از سازمان حفاظت محیط زیست دریافت کنند، کار خود را آغاز کردهاند. اما ماجرا چیست و چگونه این پروژهها توانستهاند کار خود را بدون رعایت قانون شروع کنند؟
لزوم توقف تصویب پروژههای فاقد مجوز محیط زیستی
حمید جلالوندی مدیرکل سابق دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست در گفتوگو با «ایران» در این رابطه بیان میکند: پروژههای بدون مجوز محیط زیستی در قالب لایحه دولت به مجلس رفته و در آنجا مصوب شدهاند. به این ترتیب چنین پروژههایی به قانون پیوست میشود و مجری میگوید اگر آن را اجرا نکند؛ خلاف قانون عمل شده است. برهمین اساس سازمان برنامه هم به چنین پروژههایی بودجه تخصیص میدهد.
او ادامه میدهد: سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد که 411 پروژه فاقد مجوز محیط زیستی در کشور وجود دارد. بحث ما این بود که این پروژهها مجوز ندارند اما دستگاههای دولتی در جلساتی که برگزار شد، در دفاع از اجرای این پروژهها اعلام کردند که این تعداد طرح از 18 یا 20 سال پیش آغاز شدهاند و بهدلیل تخصیص قطرهچکانی بودجه، اجرای آنها به درازا کشیده است. اما درباره طرحهای جدید، الزام قانونی دریافت مجوز محیط زیستی رعایت شده است.
جلالوندی میگوید: البته مسأله به اینجا ختم نشد. جلسهای در معاونت حقوقی ریاست جمهوری بود که ما در آن شرکت کردیم و مواضع خودمان را گفتیم. بعد از آن در کمیسیون اصل 90 مجلس، نماینده آبادان درباره اجرای پروژههای فاقد مجوز زیستمحیطی شکایت کرد.
او اضافه میکند: این عضو کمیسیون اصل 90 معتقد بود که پروژههای بدون مجوز نباید اجرا شود. کمیسیون اصل 90 بررسیهایی انجام داد و طی نامهای نظر خود را درباره طرحهای بدون مجوز اعلام کرد. در بندهای مختلف این نامه مشخص شده است که کدام کار خلاف بوده و نباید به آن بودجه میدادند.
مدیرکل سابق دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست ادامه میدهد: در این نامه اعلام شد که حتی محیط زیست هم که در بعضی پروژهها مجوز داده است، عملکردش خیلی انطباق با قانون ندارد و اگر اکنون مجریان پروژهها، شروط لازم را اجرا نکردهاند، باید یک برنامه مدیریت زیست محیطی بیاورند.
به اعتقاد او، بهترین کار در رابطه با پروژههای فاقد مجوز محیط زیست این است که مفاد نامه کمیسیون اصل 90 در این رابطه که یک شأن قضایی دارد، از سازمان حفاظت محیط زیست دریافت شود.
بیش از 90 درصد پروژهها مربوط به وزارت نیرو و راه و شهرسازی
جلالوندی میگوید: بیش از 90 درصد پروژههای فاقد ارزیابی محیط زیستی متعلق به وزارت نیرو و راه و شهرسازی است. راهسازی، آزادراه، بزرگراه و جاده اصلی مرتبط با فعالیت وزارت راه و شهرسازی و در وزارت نیرو پروژههای سدسازی، انتقال آب بین حوضهای که پیامدهای محیط زیستی دارد، اجرایی شده است. بنابراین 94 تا 95 درصد پروژهها متعلق به این دو وزارتخانه و پنج تا شش درصد هم متعلق به سایر دستگاهها مثل میراث فرهنگی و وزارت صمت و غیره بود.
مدیرکل سابق دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست به این پرسش که پروژههای قدیمی آیا نباید بعد از تصویب قانون، پیوست محیط زیستی تهیه میکردند، اینگونه پاسخ میدهد: بله باید پیوست تهیه میشد. بحث کمیسیون اصل 90 هم همین است که این پروژهها باید یکبار در محیط زیست طرح موضوع کنند. همه چالشها، جنبههای محیط زیستی، تخریبها و خسارات شان حساب شود و بعد طی قراردادهای مدیریت زیستمحیطی این پروژهها را اصلاح کنند.
او درباره مجازات متخلفانی که بدون دریافت مجوز محیط زیستی اقدام به اجرای پروژه کردهاند، به این نکته اشاره میکند: در برنامه سوم، چهارم و پنجم توسعه یکی از احکام برنامه این است که مجریان ملزم به دریافت مجوزهای زیست محیطی هستند ولی خلأیی که هست، این است که در قانون ننوشته است اگر کسی این الزام را رعایت نکرد، چه خسارتی باید پرداخت شود. در متن قانون بحث مجازات وجود ندارد به همین دلیل مجریان بدون اخذ مجوز، پروژهها را اجرا میکردند.
جلالوندی میگوید: اکنون بحث ما این است که باید یک قانون جامع ارزیابی در مجلس تصویب شود. دولت پیشنهاد دهد و سازمان محیط زیست اعلام کند که باید این قانون به تصویب برسد. در آن قانون جامع، فصلی برای خسارات و تخریبهای پروژههایی که بدون مجوز اجرا میکنند در نظر گرفته شود و برای مجریانشان هم جرمانگاری شود، ولی در حال حاضر در قوانین برنامهای فقط نوشته شده است که باید پروژههای اجرایی مجوز بگیرند اما برای اینکه اگر این مجوز را دریافت نکردند، چه اتفاقی میافتد، هیچ قانونی وجود ندارد.
مقابله با اجرای پروژه فاقد مجوز، وظیفه دستگاههای نظارتی
محمدعلی شاعری نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و معاون اسبق محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست نیز درباره اجرای پروژههای فاقد مجوز محیط زیستی به «ایران» میگوید: براساس برنامه ششم توسعه، تمامی پروژههای بزرگی که در کشور اجرا میشوند، قبل از اجرا باید دارای ارزیابی زیست محیطی باشند.
او ادامه میدهد: متأسفانه بعضی از دستگاههای اجرایی این اصل قانونی را رعایت نمیکنند. آنها یا از قانون اطلاع لازم را ندارند یا عمداً این خلاف را مرتکب میشوند. در این خصوص سالهای متمادی -در گذشته- شاهد بودیم که پروژههای مهمی مثل سدسازی یا احداث بزرگراهها، فرودگاهها، کارخانجات بزرگ، پالایشگاهها و پتروشیمیها بدون اینکه ارزیابی زیستمحیطی داشته باشند، آغاز بهکار کردهاند و اثرات بسیار بدی در محیط زیست و طبیعت از خود به جا میگذارند.
شاعری اضافه میکند: وظیفه دستگاه های نظارتی مثل سازمان بازرسی، دیوان محاسبات و سازمان حفاظت محیط زیست این است که اینگونه دستگاهها را مکلف به اجرای قانون کنند و از ادامه کار آنها جلوگیری کنند.
یکی ازسادهترین کارها برای جلوگیری از پروژههای بدون مجوز محیط زیستی این است که به این پروژهها بودجه اختصاص ندهند اما چرا دستگاههای مرتبط به چنین پروژههایی بودجه اختصاص میدهند؟ معاون اسبق محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست در این رابطه عنوان میکند: این هم یکی از تخلفات مهمی است که سازمان برنامه و بودجه باید به آن توجه کند. این سازمان نباید اجازه دهد به سازمانهایی که خلاف قانون کار میکنند، بودجه اختصاص یابد.
او تأکید میکند: محیط زیست ما بسیار محدود و دارای توان اکولوژیکی مشخصی است و اگر بارگذاریهای صنعتی، کشاورزی و سایر بخشهای توسعهای بیش از حد مجاز باشد، به محیط زیست ضربه میزند و موجب تخریب محیط زیست میشود.
شاعری بیان میکند: وضعیت امروز شامل ریزگردها، خشک شدن تالابها، از بین رفتن جنگلها و غیره همه ناشی از این است که ملاحظات محیط زیستی در فرایند توسعه ایران رعایت نمیشود. مقصر اصلی به نظر من در این فرایند، دستگاههای اجرایی متخلف بودهاند.
او میگوید: سازمانهای ذیربط باید به وظیفه خود عمل کنند و مدیران دستگاههای اجرایی و سازمانهایی که در این قضیه مسئول هستند را شناسایی کرده و به مردم معرفی کنند. دستگاههای نظارتی باید این متخلفان را متناسب با تخلفی که انجام میشود، پاسخگو کنند.
به گفته معاون اسبق محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست یک خلأ قانونی در زمینه مجازات افرادی که بدون مجوز محیط زیستی پروژهها را اجرا میکنند، وجود دارد.
او ادامه میدهد: در قانون به طور واضح برای متخلفان مجازات در نظر گرفته نشده است اما در قانون مجازات اسلامی و در اصل پنجاهم قانون اساسی، صراحتاً آمده است که هر پروژه عمرانی که موجب تخریب محیط زیست بشود، باید متوقف شود و با متخلف برخورد شود.
معاون اسبق محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست عنوان میکند: منتهی ما نیازمند بازنگری در قانون درخصوص اجرای پروژههای فاقد مجوز محیط زیست هستیم. کسانی که در حوزه محیط زیست تخلف میکنند، باید جرایم متناسب با این تخلف را بپردازند.
به اعتقاد شاعری، اگر جرایم متناسب تعریف شود و مجازاتها بازدارنده باشند، دستگاههای اجرایی به خودشان جرأت تخلف نخواهند داد.
دریافت طرح مدیریت محیط زیست از پروژههای اجرا شده
با توجه به آنکه تعداد زیادی پروژه بدون دریافت مجوز از محیط زیست کار خود را آغاز کردهاند، برای جلوگیری از خسارت این پروژهها چه اقدامی باید انجام شود؟ افشین ابوطالبی کارشناس ارزیابی در این رابطه به «ایران» میگوید: وجود 411 پروژه فاقد مجوز زیستمحیطی در بودجه 1401 به مفهوم آن است که این پروژهها یک دوره زمانی را طی کردهاند یا مشمول مرور زمان شدهاند.
او ادامه میدهد: به عبارتی مجریان این پروژهها پیوست محیط زیست را دور زدهاند در نتیجه بعضاً محیط زیست زخمی شده و در برخی موارد قابلیت محاسبه توان اکولوژیک برای سازمان حفاظت محیط زیست مقدور نیست.
ابوطالبی بیان میکند: اجرای این پروژهها در واقع با نفس و روح قانون منافات دارند و دستگاههای اجرایی در این رابطه به وحدت رویه رسیدهاند.
به گفته او، در چالش این کار انجام شده تنها راهکاری که بهعنوان رویه عمل میتواند در پروژههایی که به شکلی بخشی از آن اجرا شده اما فاقد مجوزهای محیط زیست هستند، این است که به نظر بنده سازمان حفاظت محیط زیست برای این پروژهها طرح مدیریت محیط زیست یا EMP درخواست کند.
این کارشناس ارزیابی اضافه میکند، یا سیستمی بخواهد که طرح مدیریت محیط زیست شامل راهکارهای کاهش اثرات سوء و پایش و مونیتورینگ روی اثراتی که طرح داشته در دستور کار قرار گیرد، باید شیوههای آموزشی پیگیری شود تا اطمینان حاصل شود که مجری بحث محیط زیست را متوجه شده است و پروژه را خوب اجرا میکند.
وزیر امور خارجه در واکنش به دروغ پردازی صهیونیستها درباره برنامه ایران برای ربایش اسرائیلیها در ترکیه:
ایران اراده کند در سرزمین اشغالی تلافی میکند
حسین امیرعبداللهیان در جریان سفر به سوریه و در نشست با گروههای فلسطینی با بیان اینکه اخیراً با دروغسازی علیه جمهوری اسلامی مدعی شدند ایران با اعزام چند نیروی امنیتی تلاش میکند گردشگران اسرائیلی را در ترکیه برباید، افزود: در سفر اخیر خود به ترکیه، این موضوع را بیان کردم. اولاً یک ایرانی در میان دستگیرشدگان نیست، ثانیاً این دروغسازی صهیونیستی است، ثالثاً هر وقت اراده کردهایم در خاک رژیم صهیونیستی کارهای خصمانه آنها را تلافی کردهایم...
گروه سیاسی/ «برای جلوگیری از دستیابی ایران به ظرفیت تسلیحات هستهای هر کاری لازم باشد انجام خواهیم داد»؛ این سخن ادعایی «یائیر لاپید»، نخستوزیر جدید رژیم صهیونیستی است که رژیم متبوعش بهرغم دستیابی به تسلیحات هستهای از تعهد به پادمان هستهای به عنوان اصلیترین مرجع نظارت بر دولتها و کشورهای دارنده تسلیحات هستهای سرباز زده است اما با این حال در گرماگرم بحرانآفرینی در منطقه، فرصت را مغتنم شمرده و خامدستانه دروغی را ساخته و پرداخته میکند که «جمهوری اسلامی بزرگترین تهدید است». این ادعا در حالی بهصورت سازمانیافته از سوی مقامهای صهیونیستی تکرار میشود که از همین رفتارهای آشفته میتوان حدس زد که ایران در مواجهه تمام عیار با رویکردی که رژیم صهیونیستی در روند بحرانآفرینی در منطقه در پیش گرفته، کاملاً به هدف زده است.
«لاپید» که جمعه گذشته پس از انحلال پارلمان رژیم صهیونیستی به عنوان نخستوزیر جدید مشغول به کار شد، در حالی کوشیده ایران را به عنوان یک تهدید جدی در منطقه معرفی کند که در هفتهها و ماههای گذشته ارتش رژیم صهیونیستی مواضع متعددی از سوریه را هدف حمله نظامی قرار داده است. در جدیدترین این حملات، رسانههای دولتی سوریه دو روز پیش اعلام کردند که رژیم صهیونیستی به منطقه حمیدیه در جنوب شهر بندری طرطوس حمله موشکی کرده است. حملهای که حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان روز گذشته در جریان سفر به دمشق آن را محکوم کرد و هدف از انجام آن را ناامن نشان دادن دمشق برای مانعتراشی در مسیر بازگشت آوارگان سوری دانست.
زیست در بحران
برای پی بردن به واقعیت ماجرا و روشن شدن ابعاد ادعای مضحک نخستوزیر صهیونیستی کافی است به وضعیت متزلزل این رژیم در زیست بحرانی خودخواستهاش در منطقه و بویژه در مواجهه با قدرت میدانی جمهوری اسلامی ایران اشاره داشت. مواجههای که علاوه بر اثبات واقعیت توانایی ایران در صحنه نبردهای میدانی که اسرائیل آنها را برافروخته، بعد دیگری از توانایی نظامی ایران در به نمایش گذاشتن قدرت پهپادی را نمایان کرده است. دستیابی ایران به هواپیماهای بدون سرنشین که با بهرهمندی از توانمندیهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی قادرند عملیات و مأموریتهای راهبردی و اثرگذار در کسب برتری صحنه نبرد و ضربه زدن به منافع اصلی و حیاتی دشمن را به مرحله اجرا درآورند، سبب شد به اعتقاد بسیاری از ناظران، ایران در موقعیت جدیدی از منظر بهرهمندی قدرت بازدارندگی قرار گیرد. واقعیتی که پیشتر «مک کنزی»، فرماندهی سنتکام، قرارگاه مرکزی امریکا در خاورمیانه به آن معترف شده و کاربرد وسیع پهپادهای کوچک و متوسط از سوی ایران برای عملیات شناسایی و تهاجمی را عامل این دانسته که برای نخستین بار از زمان جنگ کره، امریکا برتری هوایی در عرصه عملیاتی را از دست داده است. آمادهباش شبانهروزی ارتش رژیم صهیونیستی از ترس حملات پهپادی ایران به این معناست که نظامیان صهیونیستی جنگ پهپادی را به عنوان خاکریز اول نبرد با ایران پذیرفتهاند.
ائتلافهای متزلزل
در پی روشن شدن ابعاد گسترده توان نظامی ایران در مواجهه با آتشافروزیهایی که اسرائیل در نقاط متعددی از منطقه به جریان انداخته است، رسانه امریکایی «والاستریت ژورنال» چندی پیش به نقل از مقامات امریکا و منطقه خبر داد که ایالات متحده در نشستی محرمانه با نظامیان ارشد رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب، راههای مقابله با تواناییهای موشکی و پهپادی رو به رشد ایران را به بحث و بررسی گذاشتهاند. به نوشته این روزنامه در این مذاکرات که در شرمالشیخ مصر برگزار شد، برای اولین بار گروهی از مقامهای عالیرتبه صهیونیستی و عرب زیر نظر ارتش امریکا برای بررسی چگونگی مقابله با یک تهدید مشترک ملاقات کردند. دو هفته پیش از این نشست نیز «بنی گانتز»، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی، به بهانه وجود نگرانیهای مشترک درباره ایران خواستار تقویت نظامی کشورهای عرب منطقه و اسرائیل به رهبری امریکا شده بود.
شکست محتوم راهبرد اختاپوس
پذیرش چنین واقعیتی از سوی تلآویو مبنی بر تزلزل در مواجهه با قدرت میدانی جمهوری اسلامی ایران، رهبران صهیونیستی را به طراحی راهبردهای شتابزدهای واداشت که از یکسو از راهبرد موسوم به «هدف قراردادن سر هشتپا» سخن به میان آورند و از سوی دیگر با کمک محافل غربی بکوشند منابع وابسته به خود در آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تحت تأثیر ادعاهای موهوم خود علیه برنامههای صلحآمیز هستهای ایران قرار دهند. راهبرد ادعایی «زدن سر هشت پا» در حالی از سوی «نفتالی بنت»، نخستوزیر ساقط شده رژیم صهیونیستی پی گرفته شد که او کوشید ذیل این طرح موهوم حملات رژیم خود را روی ایران متمرکز کند و علاوه بر آن گروههای محور مقاومت از جمله حزب الله، حماس و جهاد اسلامی را نیز هدف قرار دهد. اما روند تحولات نظامی و اطلاعاتی از جمله پاسخهای کوبنده نظامی ایران به مراکز اسرائیلی در مناطقی چون اربیل عراق که اقدامات علیه ایران را ساماندهی میکرد، نشان داد که ایده اختاپوسی رهبر سابق تلآویو فاصله زیادی با واقعیات صحنه میدانی دارد. چه آن که این حمله موشکی ایران این تحلیل اشتباه چهرههای امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی را فاش کرد؛ جایی که آنها مدعی بودند ایران در شرایط حساسی قرار دارد و برای تلافی عجله نخواهد کرد. به این ترتیب رژیم صهیونیستی نه توانست کوچکترین ضربهای خسارتبار به ایران وارد کند و نه گروههای مقاومت را هدف قرار دهد.
بــــرش
وزیر امور خارجه در واکنش به دروغ پردازی صهیونیستها درباره برنامه ایران برای ربایش اسرائیلیها در ترکیه:
ایران اراده کند در سرزمین اشغالی تلافی میکند
وزیر امور خارجه در جریان سفر به سوریه و در نشست با گروههای فلسطینی با بیان اینکه رژیم صهیونیستی به لحاظ امنیتی و سیاسی در بدترین شرایط خود به سر میبرد، گفت: برخی خیال میکنند با عادیسازی روابط با این رژیم میتوانند مشکلات داخلی خود را حل کنند که بهطور قطع اشتباه میکنند. وی با بیان اینکه اخیراً با دروغسازی علیه جمهوری اسلامی مدعی شدند ایران با اعزام چند نیروی امنیتی تلاش میکند گردشگران اسرائیلی را در ترکیه برباید، افزود: در سفر اخیر خود به ترکیه، این موضوع را بیان کردم. اولاً یک ایرانی در میان دستگیرشدگان نیست، ثانیاً این دروغسازی صهیونیستی است، ثالثاً هر وقت اراده کردهایم در خاک رژیم صهیونیستی کارهای خصمانه آنها را تلافی کردهایم. وی در عین حال تأکید کرد: با همه توان کنار ملت فلسطین تا تحقق اهدافشان ایستاده و این را به لحاظ اخلاقی و دینی بر خود واجب میدانیم.
گروه سیاسی/ «برای جلوگیری از دستیابی ایران به ظرفیت تسلیحات هستهای هر کاری لازم باشد انجام خواهیم داد»؛ این سخن ادعایی «یائیر لاپید»، نخستوزیر جدید رژیم صهیونیستی است که رژیم متبوعش بهرغم دستیابی به تسلیحات هستهای از تعهد به پادمان هستهای به عنوان اصلیترین مرجع نظارت بر دولتها و کشورهای دارنده تسلیحات هستهای سرباز زده است اما با این حال در گرماگرم بحرانآفرینی در منطقه، فرصت را مغتنم شمرده و خامدستانه دروغی را ساخته و پرداخته میکند که «جمهوری اسلامی بزرگترین تهدید است». این ادعا در حالی بهصورت سازمانیافته از سوی مقامهای صهیونیستی تکرار میشود که از همین رفتارهای آشفته میتوان حدس زد که ایران در مواجهه تمام عیار با رویکردی که رژیم صهیونیستی در روند بحرانآفرینی در منطقه در پیش گرفته، کاملاً به هدف زده است.
«لاپید» که جمعه گذشته پس از انحلال پارلمان رژیم صهیونیستی به عنوان نخستوزیر جدید مشغول به کار شد، در حالی کوشیده ایران را به عنوان یک تهدید جدی در منطقه معرفی کند که در هفتهها و ماههای گذشته ارتش رژیم صهیونیستی مواضع متعددی از سوریه را هدف حمله نظامی قرار داده است. در جدیدترین این حملات، رسانههای دولتی سوریه دو روز پیش اعلام کردند که رژیم صهیونیستی به منطقه حمیدیه در جنوب شهر بندری طرطوس حمله موشکی کرده است. حملهای که حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان روز گذشته در جریان سفر به دمشق آن را محکوم کرد و هدف از انجام آن را ناامن نشان دادن دمشق برای مانعتراشی در مسیر بازگشت آوارگان سوری دانست.
زیست در بحران
برای پی بردن به واقعیت ماجرا و روشن شدن ابعاد ادعای مضحک نخستوزیر صهیونیستی کافی است به وضعیت متزلزل این رژیم در زیست بحرانی خودخواستهاش در منطقه و بویژه در مواجهه با قدرت میدانی جمهوری اسلامی ایران اشاره داشت. مواجههای که علاوه بر اثبات واقعیت توانایی ایران در صحنه نبردهای میدانی که اسرائیل آنها را برافروخته، بعد دیگری از توانایی نظامی ایران در به نمایش گذاشتن قدرت پهپادی را نمایان کرده است. دستیابی ایران به هواپیماهای بدون سرنشین که با بهرهمندی از توانمندیهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی قادرند عملیات و مأموریتهای راهبردی و اثرگذار در کسب برتری صحنه نبرد و ضربه زدن به منافع اصلی و حیاتی دشمن را به مرحله اجرا درآورند، سبب شد به اعتقاد بسیاری از ناظران، ایران در موقعیت جدیدی از منظر بهرهمندی قدرت بازدارندگی قرار گیرد. واقعیتی که پیشتر «مک کنزی»، فرماندهی سنتکام، قرارگاه مرکزی امریکا در خاورمیانه به آن معترف شده و کاربرد وسیع پهپادهای کوچک و متوسط از سوی ایران برای عملیات شناسایی و تهاجمی را عامل این دانسته که برای نخستین بار از زمان جنگ کره، امریکا برتری هوایی در عرصه عملیاتی را از دست داده است. آمادهباش شبانهروزی ارتش رژیم صهیونیستی از ترس حملات پهپادی ایران به این معناست که نظامیان صهیونیستی جنگ پهپادی را به عنوان خاکریز اول نبرد با ایران پذیرفتهاند.
ائتلافهای متزلزل
در پی روشن شدن ابعاد گسترده توان نظامی ایران در مواجهه با آتشافروزیهایی که اسرائیل در نقاط متعددی از منطقه به جریان انداخته است، رسانه امریکایی «والاستریت ژورنال» چندی پیش به نقل از مقامات امریکا و منطقه خبر داد که ایالات متحده در نشستی محرمانه با نظامیان ارشد رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب، راههای مقابله با تواناییهای موشکی و پهپادی رو به رشد ایران را به بحث و بررسی گذاشتهاند. به نوشته این روزنامه در این مذاکرات که در شرمالشیخ مصر برگزار شد، برای اولین بار گروهی از مقامهای عالیرتبه صهیونیستی و عرب زیر نظر ارتش امریکا برای بررسی چگونگی مقابله با یک تهدید مشترک ملاقات کردند. دو هفته پیش از این نشست نیز «بنی گانتز»، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی، به بهانه وجود نگرانیهای مشترک درباره ایران خواستار تقویت نظامی کشورهای عرب منطقه و اسرائیل به رهبری امریکا شده بود.
شکست محتوم راهبرد اختاپوس
پذیرش چنین واقعیتی از سوی تلآویو مبنی بر تزلزل در مواجهه با قدرت میدانی جمهوری اسلامی ایران، رهبران صهیونیستی را به طراحی راهبردهای شتابزدهای واداشت که از یکسو از راهبرد موسوم به «هدف قراردادن سر هشتپا» سخن به میان آورند و از سوی دیگر با کمک محافل غربی بکوشند منابع وابسته به خود در آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تحت تأثیر ادعاهای موهوم خود علیه برنامههای صلحآمیز هستهای ایران قرار دهند. راهبرد ادعایی «زدن سر هشت پا» در حالی از سوی «نفتالی بنت»، نخستوزیر ساقط شده رژیم صهیونیستی پی گرفته شد که او کوشید ذیل این طرح موهوم حملات رژیم خود را روی ایران متمرکز کند و علاوه بر آن گروههای محور مقاومت از جمله حزب الله، حماس و جهاد اسلامی را نیز هدف قرار دهد. اما روند تحولات نظامی و اطلاعاتی از جمله پاسخهای کوبنده نظامی ایران به مراکز اسرائیلی در مناطقی چون اربیل عراق که اقدامات علیه ایران را ساماندهی میکرد، نشان داد که ایده اختاپوسی رهبر سابق تلآویو فاصله زیادی با واقعیات صحنه میدانی دارد. چه آن که این حمله موشکی ایران این تحلیل اشتباه چهرههای امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی را فاش کرد؛ جایی که آنها مدعی بودند ایران در شرایط حساسی قرار دارد و برای تلافی عجله نخواهد کرد. به این ترتیب رژیم صهیونیستی نه توانست کوچکترین ضربهای خسارتبار به ایران وارد کند و نه گروههای مقاومت را هدف قرار دهد.
بــــرش
وزیر امور خارجه در واکنش به دروغ پردازی صهیونیستها درباره برنامه ایران برای ربایش اسرائیلیها در ترکیه:
ایران اراده کند در سرزمین اشغالی تلافی میکند
وزیر امور خارجه در جریان سفر به سوریه و در نشست با گروههای فلسطینی با بیان اینکه رژیم صهیونیستی به لحاظ امنیتی و سیاسی در بدترین شرایط خود به سر میبرد، گفت: برخی خیال میکنند با عادیسازی روابط با این رژیم میتوانند مشکلات داخلی خود را حل کنند که بهطور قطع اشتباه میکنند. وی با بیان اینکه اخیراً با دروغسازی علیه جمهوری اسلامی مدعی شدند ایران با اعزام چند نیروی امنیتی تلاش میکند گردشگران اسرائیلی را در ترکیه برباید، افزود: در سفر اخیر خود به ترکیه، این موضوع را بیان کردم. اولاً یک ایرانی در میان دستگیرشدگان نیست، ثانیاً این دروغسازی صهیونیستی است، ثالثاً هر وقت اراده کردهایم در خاک رژیم صهیونیستی کارهای خصمانه آنها را تلافی کردهایم. وی در عین حال تأکید کرد: با همه توان کنار ملت فلسطین تا تحقق اهدافشان ایستاده و این را به لحاظ اخلاقی و دینی بر خود واجب میدانیم.
ایران به دنبال بازار جدید در روسیه
قطعهسازان ایرانی در راه سرزمین شمالی
شنیدهها حکایت از آن دارد که قطعهسازان ایرانی برای انجام مذاکرات و همکاریهای مشترک، بزودی به مسکو میروند. ماجرای همکاری ایران و روسیه از سفر علیرضا پیمانپاک، رئیس سازمان توسعه تجارت به سنپترزبورگ آغاز شد. در حاشیه بیستوپنجمین مجمع بینالمللی اقتصادی سنپترزبورگ و ملاقات هیأت ایرانی با مقامات روسیه، در مورد همکاریهای خودرویی گفتوگوهای مفصلی صورت گرفت.
گروه اقتصادی /شنیدهها حکایت از آن دارد که قطعهسازان ایرانی برای انجام مذاکرات و همکاریهای مشترک، بزودی به مسکو میروند. ماجرای همکاری ایران و روسیه از سفر علیرضا پیمانپاک، رئیس سازمان توسعه تجارت به سنپترزبورگ آغاز شد. در حاشیه بیستوپنجمین مجمع بینالمللی اقتصادی سنپترزبورگ و ملاقات هیأت ایرانی با مقامات روسیه، در مورد همکاریهای خودرویی گفتوگوهای مفصلی صورت گرفت. طرف روس اعلام کرد آماده همکاری با ایران برای تولید خودرو است و در نهایت هم عنوان شد روسیه میتواند در زمینه تولید دوباره تندر90 در ایران کمک کند. در این جلسه مقامات روسیه هم خواهان آن هستند که قطعهسازان ایرانی در کنار آنها قرار گیرند. از این رو یک فرصت طلایی همکاری در زمینه صنعت خودرو و قطعهسازی بین ایران و روسیه شکل گرفته است.از روزی که روسیه و اوکراین وارد جنگ شدند، خیلی از شرکتهای خارجی و بخصوص خودروسازان، روسیه را ترک کردند بدین جهت اکنون بازار خودروی این کشور بشدت نیازمند تزریق خودرو و قطعه است. صادرات و همکاری مشترک در زمینه خودرو و قطعه با روسیه، فرصتی است که قطعهسازان و خودروسازان داخلی میتوانند از آن استفاده کنند اما در مقطع فعلی که خودروسازان باید برای تأمین نیاز داخلی برنامهریزی کنند، صادرات خودرو غیرممکن به نظر میرسد از طرفی استاندارد خودروهای ایرانی با آنچه روسیه تصویب کرده، مطابقت ندارد و از زمانی که صادرات خودروی ایرانی به روسیه متوقف شد، دولت وقت هیچ اقدامی برای اصلاح استانداردها و تطابق با خواسته روسیه انجام نداد و همین امر سبب شد که دیگر سمند ایرانی به روسیه نرود. بر این اساس تنها امید صادرات در صنعت خودرو مربوط به قطعهسازان است.
رقابت ایران و 18 کشور
یک منبع مطلع به «ایران» اعلام کرد: «به همت انجمن تخصصی صنایع همگن، نیرو محرکه و قطعهسازان خودروی کشور قرار است قطعهسازان و خودروسازان ایرانی برای نمایشگاه اتومبیلیتی عازم مسکو شوند و در حاشیه این نمایشگاه که قرار است توانمندیهای قطعهسازان ایرانی به نمایش گذاشته شود، مذاکرات با طرف روس نیز صورت گیرد.»او ادامه داد: «در این نمایشگاه که از 31 مردادماه آغاز می شود و تا 3 شهریورماه ادامه دارد، 600شرکت از 18کشور حضور دارند لذا این امر فرصتی است تا قطعهسازان داخلی از آن استفاده کنند، چراکه به غیر از روسیه کشورهای دیگری هم هستند که میتوان با آنها همکاری مشترک تعریف کرد.»این منبع مطلع اظهار داشت: «شرکتهایی که در نمایشگاه یاد شده حضور پیدا میکنند، عملاً رقبای جدی ایران هم خواهند بود چراکه آنها نیز تمایل دارند از روسیه سفارش قطعات خودرو بگیرند.»
پای قطعهسازان داخلی در مسکو باز میشود
شنیدهها حکایت از آن دارد که تیمی از قطعهسازان برتر و بنام که توانایی تولیدشان بیش از آن چیزی است که در داخل دارند، قرار است راهی روسیه شوند، لذا میتوان امیدوار بود بعد از مدتها پای صنعت قطعهسازی ایران به کشور دیگری باز شود. البته قطعهسازان، صادرات محدودی به برخی از کشورها دارند اما در زمینه همکاری مشترک همواره ضعفهایی وجود داشته که با حمایتهای رئیسجمهور، وزارت صمت، سازمان توسعه تجارت و قطعهسازان، حضور در روسیه پایدار خواهد بود. به طور قطع این پایداری زمانی قطعی میشود که قطعهسازان نیازسنجی درستی از بازار و نیاز روسیه داشته باشند.پیش از این نیز سیدرضا فاطمیامین، وزیر صنعت، معدن و تجارت گفته بود: صنعت خودروی روسیه بعد از جنگ روسیه و اوکراین دچار مشکل شده است. در این شرایط مذاکراتی برای خرید قطعات خودرو، بویژه در خودروهایی که در هر دو کشور تولید میشده مثل تندر۹۰ و همچنین فروش قطعات تولید ایران که در روسیه مورد نیاز است، در جریان است.
طراحی و تولید خودروی مشترک ایرانی- روسی- ترکی
در این میان محمدرضا نجفیمنش، رئیس انجمن صنایع همگن نیرومحرکه و قطعهسازان خودروی کشور از علاقهمندی برای طراحی و تولید خودروی مشترک ایرانی- روسی- ترکی از سوی فعالان صنعتی سه کشور خبر داد و گفت: ظرفیت لازم برای همکاری سهجانبه خودروسازان و قطعهسازان سه کشور وجود دارد.در سالهای گذشته همکاریهای سهجانبه نزدیک سیاسی و اقتصادی ایران، روسیه و ترکیه، مطرح شدن مباحثی همچون استفاده از ارز رایج سه کشور در مبادلات پولی، استفاده از پیامرسان بانکی بومی به جای سوئیفت بین ایران و روسیه و مواجهه این دو کشور با تحریمها، زمزمههایی در برخی محافل مبنی بر تعریف یک برند خودرویی بین این کشورها ایجاد کرد، اما در عمل به جایی نرسید و مسئولان توجهی به آن نشان ندادند.با این حال، برافروخته شدن جنگ بین روسیه و اوکراین و در ادامه خروج برندهای خودروی خارجی از این کشور، نیاز روسیه به تأمین بازار داخلی خود، همچنین سابقه تولید خودروی ال۹۰ در هر دو کشور ایران و روسیه که امروز خط تولید آن در هر دو کشور با توقف همراه شده، سبب شده تا در ماههای گذشته شاهد تماسهای مکرر روسها با خودروسازان و قطعهسازان ایرانی باشیم. بر این اساس، ایده طراحی و ساخت خودرو یا خودروهای مشترک بین ایران، روسیه و ترکیه بیش از گذشته میتواند شکل عملیاتی و اجرایی به خود بگیرد.
پیشنهاد ترکها برای طراحی و تولید خودرو
رئیس انجمن صنایع همگن نیرومحرکه و قطعهسازان خودروی کشور، افزود: نخستینبار انجمن خودروسازی و قطعهسازی کشور ترکیه پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم سهجانبه با حضور صنعتگران ایرانی، روسی و ترک به منظور طراحی و تولید خودرو ارائه داد. این پیشنهاد به مسئولان صنعت کشور ارائه شده و معتقدیم ظرفیت و توان بالایی در صنعتگران سه کشور برای تحقق این مهم وجود دارد.او ادامه داد: این سه کشور با جمعیت حدود ۴۰۰میلیون نفر و همچنین بازاری حداقل ۸۰۰میلیون نفری که در پیرامون خود دارند، میتوانند بازاری مناسب برای محصول یا محصولات تولیدی خود داشته باشند و اکنون با جنگ روسیه و اوکراین و نیاز بیشتر صنعت خودروسازی و قطعهسازی روسیه به ایران، این مسأله میتواند سر و شکل اجرایی به خود بگیرد.
نجفیمنش خاطرنشان کرد: در این صورت برخلاف گذشته که برای انجام صادرات خودرو مجبور به کسب اجازه از طرفهای خارجی همچون شرکتهای رنو و پژو بودیم، میتوانیم خودروی مناسب طراحی کرده و بسازیم و قطعات را بین صنعتگران سه کشور مطابق با توانمندیها و ظرفیتهایشان تقسیم کنیم.
او گفت: ساخت همه قطعات این خودرو با توان و پتانسیل این سه کشور، نیاز نداشتن تأمین قطعات به تبادل پول و وجود بازارهای مناسب صادراتی، از جمله مزایای چنین پروژهای است که ترکها پیشنهاددهنده آن بودند و روسها نیز به آن تمایل دارند.
کارشناس صنعت خودرو و قطعه یادآوری کرد: ترکیه با صادرات سالانه بیش از ۱۲میلیارد دلاری قطعه، از پتانسیل بسیار خوبی در صنعت قطعهسازی برخوردار است، روسها توانایی فنی و فناوری بالایی بویژه در خودروهای سنگین دارند و وجود کارخانهها و خطوط تولید و مونتاژ مختلف خودرو و قطعه در ایران همراه با توانایی طراحی، از جمله مواردی است که میتوان برای تبدیل این ایده به پروژه اجرایی دلگرمکننده باشد. ایران نیز توانمندیها و پتانسیلهای خوبی در خطوط تولید، خطوط رنگ، طراحی و غیره دارد و به نظر میرسد در یک فضای رقابتی با ترکها، آنها بتوانند به ما کمک کنند. هر چند تا همین چند ماه قبل بسیاری از شرکتهای خودروساز اروپایی در روسیه فعال بودند و شرکتی نظیر رنو همان برنامهای را در ایران دنبال میکرد در روسیه پیاده کرده بود، اما با بروز جنگ شاهد خروج این شرکتها از بازار روسیه هستیم. به اعتقاد کارشناسان، از نظر سیاسی مواضع هر سه کشور به هم نزدیک است.
گروه اقتصادی /شنیدهها حکایت از آن دارد که قطعهسازان ایرانی برای انجام مذاکرات و همکاریهای مشترک، بزودی به مسکو میروند. ماجرای همکاری ایران و روسیه از سفر علیرضا پیمانپاک، رئیس سازمان توسعه تجارت به سنپترزبورگ آغاز شد. در حاشیه بیستوپنجمین مجمع بینالمللی اقتصادی سنپترزبورگ و ملاقات هیأت ایرانی با مقامات روسیه، در مورد همکاریهای خودرویی گفتوگوهای مفصلی صورت گرفت. طرف روس اعلام کرد آماده همکاری با ایران برای تولید خودرو است و در نهایت هم عنوان شد روسیه میتواند در زمینه تولید دوباره تندر90 در ایران کمک کند. در این جلسه مقامات روسیه هم خواهان آن هستند که قطعهسازان ایرانی در کنار آنها قرار گیرند. از این رو یک فرصت طلایی همکاری در زمینه صنعت خودرو و قطعهسازی بین ایران و روسیه شکل گرفته است.از روزی که روسیه و اوکراین وارد جنگ شدند، خیلی از شرکتهای خارجی و بخصوص خودروسازان، روسیه را ترک کردند بدین جهت اکنون بازار خودروی این کشور بشدت نیازمند تزریق خودرو و قطعه است. صادرات و همکاری مشترک در زمینه خودرو و قطعه با روسیه، فرصتی است که قطعهسازان و خودروسازان داخلی میتوانند از آن استفاده کنند اما در مقطع فعلی که خودروسازان باید برای تأمین نیاز داخلی برنامهریزی کنند، صادرات خودرو غیرممکن به نظر میرسد از طرفی استاندارد خودروهای ایرانی با آنچه روسیه تصویب کرده، مطابقت ندارد و از زمانی که صادرات خودروی ایرانی به روسیه متوقف شد، دولت وقت هیچ اقدامی برای اصلاح استانداردها و تطابق با خواسته روسیه انجام نداد و همین امر سبب شد که دیگر سمند ایرانی به روسیه نرود. بر این اساس تنها امید صادرات در صنعت خودرو مربوط به قطعهسازان است.
رقابت ایران و 18 کشور
یک منبع مطلع به «ایران» اعلام کرد: «به همت انجمن تخصصی صنایع همگن، نیرو محرکه و قطعهسازان خودروی کشور قرار است قطعهسازان و خودروسازان ایرانی برای نمایشگاه اتومبیلیتی عازم مسکو شوند و در حاشیه این نمایشگاه که قرار است توانمندیهای قطعهسازان ایرانی به نمایش گذاشته شود، مذاکرات با طرف روس نیز صورت گیرد.»او ادامه داد: «در این نمایشگاه که از 31 مردادماه آغاز می شود و تا 3 شهریورماه ادامه دارد، 600شرکت از 18کشور حضور دارند لذا این امر فرصتی است تا قطعهسازان داخلی از آن استفاده کنند، چراکه به غیر از روسیه کشورهای دیگری هم هستند که میتوان با آنها همکاری مشترک تعریف کرد.»این منبع مطلع اظهار داشت: «شرکتهایی که در نمایشگاه یاد شده حضور پیدا میکنند، عملاً رقبای جدی ایران هم خواهند بود چراکه آنها نیز تمایل دارند از روسیه سفارش قطعات خودرو بگیرند.»
پای قطعهسازان داخلی در مسکو باز میشود
شنیدهها حکایت از آن دارد که تیمی از قطعهسازان برتر و بنام که توانایی تولیدشان بیش از آن چیزی است که در داخل دارند، قرار است راهی روسیه شوند، لذا میتوان امیدوار بود بعد از مدتها پای صنعت قطعهسازی ایران به کشور دیگری باز شود. البته قطعهسازان، صادرات محدودی به برخی از کشورها دارند اما در زمینه همکاری مشترک همواره ضعفهایی وجود داشته که با حمایتهای رئیسجمهور، وزارت صمت، سازمان توسعه تجارت و قطعهسازان، حضور در روسیه پایدار خواهد بود. به طور قطع این پایداری زمانی قطعی میشود که قطعهسازان نیازسنجی درستی از بازار و نیاز روسیه داشته باشند.پیش از این نیز سیدرضا فاطمیامین، وزیر صنعت، معدن و تجارت گفته بود: صنعت خودروی روسیه بعد از جنگ روسیه و اوکراین دچار مشکل شده است. در این شرایط مذاکراتی برای خرید قطعات خودرو، بویژه در خودروهایی که در هر دو کشور تولید میشده مثل تندر۹۰ و همچنین فروش قطعات تولید ایران که در روسیه مورد نیاز است، در جریان است.
طراحی و تولید خودروی مشترک ایرانی- روسی- ترکی
در این میان محمدرضا نجفیمنش، رئیس انجمن صنایع همگن نیرومحرکه و قطعهسازان خودروی کشور از علاقهمندی برای طراحی و تولید خودروی مشترک ایرانی- روسی- ترکی از سوی فعالان صنعتی سه کشور خبر داد و گفت: ظرفیت لازم برای همکاری سهجانبه خودروسازان و قطعهسازان سه کشور وجود دارد.در سالهای گذشته همکاریهای سهجانبه نزدیک سیاسی و اقتصادی ایران، روسیه و ترکیه، مطرح شدن مباحثی همچون استفاده از ارز رایج سه کشور در مبادلات پولی، استفاده از پیامرسان بانکی بومی به جای سوئیفت بین ایران و روسیه و مواجهه این دو کشور با تحریمها، زمزمههایی در برخی محافل مبنی بر تعریف یک برند خودرویی بین این کشورها ایجاد کرد، اما در عمل به جایی نرسید و مسئولان توجهی به آن نشان ندادند.با این حال، برافروخته شدن جنگ بین روسیه و اوکراین و در ادامه خروج برندهای خودروی خارجی از این کشور، نیاز روسیه به تأمین بازار داخلی خود، همچنین سابقه تولید خودروی ال۹۰ در هر دو کشور ایران و روسیه که امروز خط تولید آن در هر دو کشور با توقف همراه شده، سبب شده تا در ماههای گذشته شاهد تماسهای مکرر روسها با خودروسازان و قطعهسازان ایرانی باشیم. بر این اساس، ایده طراحی و ساخت خودرو یا خودروهای مشترک بین ایران، روسیه و ترکیه بیش از گذشته میتواند شکل عملیاتی و اجرایی به خود بگیرد.
پیشنهاد ترکها برای طراحی و تولید خودرو
رئیس انجمن صنایع همگن نیرومحرکه و قطعهسازان خودروی کشور، افزود: نخستینبار انجمن خودروسازی و قطعهسازی کشور ترکیه پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم سهجانبه با حضور صنعتگران ایرانی، روسی و ترک به منظور طراحی و تولید خودرو ارائه داد. این پیشنهاد به مسئولان صنعت کشور ارائه شده و معتقدیم ظرفیت و توان بالایی در صنعتگران سه کشور برای تحقق این مهم وجود دارد.او ادامه داد: این سه کشور با جمعیت حدود ۴۰۰میلیون نفر و همچنین بازاری حداقل ۸۰۰میلیون نفری که در پیرامون خود دارند، میتوانند بازاری مناسب برای محصول یا محصولات تولیدی خود داشته باشند و اکنون با جنگ روسیه و اوکراین و نیاز بیشتر صنعت خودروسازی و قطعهسازی روسیه به ایران، این مسأله میتواند سر و شکل اجرایی به خود بگیرد.
نجفیمنش خاطرنشان کرد: در این صورت برخلاف گذشته که برای انجام صادرات خودرو مجبور به کسب اجازه از طرفهای خارجی همچون شرکتهای رنو و پژو بودیم، میتوانیم خودروی مناسب طراحی کرده و بسازیم و قطعات را بین صنعتگران سه کشور مطابق با توانمندیها و ظرفیتهایشان تقسیم کنیم.
او گفت: ساخت همه قطعات این خودرو با توان و پتانسیل این سه کشور، نیاز نداشتن تأمین قطعات به تبادل پول و وجود بازارهای مناسب صادراتی، از جمله مزایای چنین پروژهای است که ترکها پیشنهاددهنده آن بودند و روسها نیز به آن تمایل دارند.
کارشناس صنعت خودرو و قطعه یادآوری کرد: ترکیه با صادرات سالانه بیش از ۱۲میلیارد دلاری قطعه، از پتانسیل بسیار خوبی در صنعت قطعهسازی برخوردار است، روسها توانایی فنی و فناوری بالایی بویژه در خودروهای سنگین دارند و وجود کارخانهها و خطوط تولید و مونتاژ مختلف خودرو و قطعه در ایران همراه با توانایی طراحی، از جمله مواردی است که میتوان برای تبدیل این ایده به پروژه اجرایی دلگرمکننده باشد. ایران نیز توانمندیها و پتانسیلهای خوبی در خطوط تولید، خطوط رنگ، طراحی و غیره دارد و به نظر میرسد در یک فضای رقابتی با ترکها، آنها بتوانند به ما کمک کنند. هر چند تا همین چند ماه قبل بسیاری از شرکتهای خودروساز اروپایی در روسیه فعال بودند و شرکتی نظیر رنو همان برنامهای را در ایران دنبال میکرد در روسیه پیاده کرده بود، اما با بروز جنگ شاهد خروج این شرکتها از بازار روسیه هستیم. به اعتقاد کارشناسان، از نظر سیاسی مواضع هر سه کشور به هم نزدیک است.
درباره زلزله هرمزگان از فین تا سرخوش
یادداشت
مهدی دوستی
استاندار هرمزگان
زلزله ۶.۱ ریشتری روز شنبه در منطقه میانی بندر خمیر و بندر لنگه زلزله بزرگی بود که حتی در بندرعباس، میناب، قشم، سیریک و کشورهای همسایه حس شد.
کانون اصلی زلزله در روستای سرخوش بود که متحمل بیشترین خسارات شده است. به محض وقوع زلزله جلسه مدیریت بحران استان با حضور اعضای آن در ساختمان استانداری برگزار شد و تمامی دستگاههای امدادی و خدماتی به حالت آمادهباش درآمده و تیمهای ارزیاب از سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر و فرمانداریها نیز به مناطق متأثر از زلزله اعزام شدهاند. شخصاً برای بررسی میدانی و نظارت بر کمکرسانی به زلزلهزدگان و نحوه اسکان مردم در منطقه حاضر شدم و باید اذعان کنم در این ساعات شاهد جلوههای زیبایی از همدردی، نوعدوستی و همراهی آحاد مختلف مردم بودم که نشان میدهد همواره ایرانیان در زمان وقوع حوادث کنار هم بوده و برای کمک به همنوع خود از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
همچنین همکاری زنجیرهوار بدنه مدیریتی دولت برای تأمین نیازها و حل مشکلات منطقه زلزلهزده نشان از عزم جدی مدیران در دولت سیزدهم به مقوله حضور در صحنههای وقوع بحران دارد.
هر چند اولویت نخست ما در مدیریت بحران این حادثه، شناسایی کانونهای آسیب دیده اصلی از زلزله و اجرای عملیات امداد و نجات بود اما همزمان اقدامات لازم درخصوص اجرای آواربرداری صورت پذیرفت.
در همین حال همزمان با عملیات نجات و آواربرداری، توزیع بیش از 1600 چادر در بین ساکنین مناطق زلزلهزده شروع شد. البته به دلیل هوای گرم و طاقتفرسای منطقه، امکان اسکان مردم در چادر بدون وجود سیستم سرمایشی مناسب وجود نداشت، به همین دلیل با رایزنیهای صورت گرفته شرایطی فراهم شد تا این چادرها به سیستمهای سرمایشی تجهیز شوند تا زلزلهزدگان با مشکل کمتری در این خصوص مواجه باشند.
از سوی دیگر با حسن توجه رئیس جمهور به فراهم کردن امکانات اولیه زندگی برای زلزلهزدگان و همراهی معاون اول و وزیر کشور مقرر شد تا کانکسهای مورد نیاز برای اسکان زلزلهزدگان تهیه شود. البته نباید تلاشهای نیروهای نظامی و انتظامی استان، نیروی دریایی سپاه و ارتش را برای فراهم شدن این امکان نادیده گرفت.در حال حاضر کانکسها به مرور در حال ارسال به استان بوده و تعدادی نیز در 48 ساعت گذشته به منطقه زلزلهزده رسیده که امیدوارم با ارسال این کانکسها آرامش نسبی در بین زلزلهزدگان ایجاد شود تا نیروهای خدماترسان بتوانند با فراغ بال به اتمام آواربرداری و کارهای اجرایی برای بازسازی واحدهای مسکونی آسیب دیده از زلزله بپردازند.
در کنار اقدامات انجام گرفته برای اسکان موقت زلزلهزدگان، اقلام مورد نیاز خوراکی برای زلزلهزدگان تأمین و توزیع شد، ضمن اینکه حضور بموقع کادر پزشکی و رسیدگی به وضعیت مصدومین موجب برقراری آرامش اولیه میان خانوادهها شده است. از سوی دیگر با وجود اینکه در ساعات اولیه وقوع زلزله مشکلاتی در شبکه برق این منطقه به وجود آمده بود اما با تلاشهای صورت گرفته این مشکل برطرف و برق روستای سایه خوش نیز وصل شد.
هرمزگان در طول دو هفته گذشته روی نوار زلزله قرار داشت و بررسی ثبت زمین لرزهها نشان میدهد بندر چارک و جزیره کیش در یک بازه زمانی 10 روزه نزدیک به 100 پس لرزه را تجربه کردهاند. در همین زلزله اخیر بندر لنگه نیز در طول 30 ساعت ما شاهد وقوع 58 پس لرزه بودیم که این امر به وضوح نشان میدهد با یک پدیده جدید در رفتار شناسی گسلهای زلزله خیز در هرمزگان روبهرو هستیم.
هرمزگان در نیمه دوم سال گذشته نیز تجربه زلزله فین را داشت که اگر به بررسی گستره وقوع زلزلهها در بازه زمانی سال گذشته تا به امروز یعنی از زلزله فین تا زلزله سرخوش بپردازیم، میتوان از یک موج گسترده تحرکات زمین شناختی در هرمزگان سخن گفت. به همین دلیل و با توجه به غیر قابل پیشبینی بودن زلزله، هرمزگان باید خود را برای زلزلههای احتمالی آماده نگه دارد و ضروری است اقلام و ماشینآلات مورد نیاز در جهت مواجهه با رخدادهای بعدی تأمین شود.
با توجه به وقوع زلزلههای پی در پی در جنوب کشور، دانشگاه هرمزگان به عنوان قطب اصلی علمی استان میتواند با همراهی وزارت علوم و وزارت راه و شهرسازی و ستاد بحران کشور تبدیل به قطب اصلی لرزهنگاری در جنوب و جنوب شرقی ایران باشد.
همچنین ضروری است ستادهای مدیریت بحران در استانها با همراهی ستاد مدیریت بحران کل کشور چابکسازی شوند و در برابر وقایع و حوادث پیشرو از سرعت عمل بیشتری بهره ببرند؛ دقیقاً همان چیزی که ما در مورد زلزله اخیر در بندرلنگه شاهد بودیم.
هرچند هنوز به جمعبندی میزان خسارتهای زلزله اخیر نرسیدهایم اما بدون شک واحدهای مسکونی در 14 روستای زلزلهزده خسارت زیادی دیدهاند، البته استانداری از چندی قبل اقدام به بیمه 100 هزار واحد مسکونی روستایی کرده بود و حالا این واحدهای خسارت دیده مشمول خسارت تا سقف 100 میلیون تومان میشوند.
مهدی دوستی
استاندار هرمزگان
زلزله ۶.۱ ریشتری روز شنبه در منطقه میانی بندر خمیر و بندر لنگه زلزله بزرگی بود که حتی در بندرعباس، میناب، قشم، سیریک و کشورهای همسایه حس شد.
کانون اصلی زلزله در روستای سرخوش بود که متحمل بیشترین خسارات شده است. به محض وقوع زلزله جلسه مدیریت بحران استان با حضور اعضای آن در ساختمان استانداری برگزار شد و تمامی دستگاههای امدادی و خدماتی به حالت آمادهباش درآمده و تیمهای ارزیاب از سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر و فرمانداریها نیز به مناطق متأثر از زلزله اعزام شدهاند. شخصاً برای بررسی میدانی و نظارت بر کمکرسانی به زلزلهزدگان و نحوه اسکان مردم در منطقه حاضر شدم و باید اذعان کنم در این ساعات شاهد جلوههای زیبایی از همدردی، نوعدوستی و همراهی آحاد مختلف مردم بودم که نشان میدهد همواره ایرانیان در زمان وقوع حوادث کنار هم بوده و برای کمک به همنوع خود از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
همچنین همکاری زنجیرهوار بدنه مدیریتی دولت برای تأمین نیازها و حل مشکلات منطقه زلزلهزده نشان از عزم جدی مدیران در دولت سیزدهم به مقوله حضور در صحنههای وقوع بحران دارد.
هر چند اولویت نخست ما در مدیریت بحران این حادثه، شناسایی کانونهای آسیب دیده اصلی از زلزله و اجرای عملیات امداد و نجات بود اما همزمان اقدامات لازم درخصوص اجرای آواربرداری صورت پذیرفت.
در همین حال همزمان با عملیات نجات و آواربرداری، توزیع بیش از 1600 چادر در بین ساکنین مناطق زلزلهزده شروع شد. البته به دلیل هوای گرم و طاقتفرسای منطقه، امکان اسکان مردم در چادر بدون وجود سیستم سرمایشی مناسب وجود نداشت، به همین دلیل با رایزنیهای صورت گرفته شرایطی فراهم شد تا این چادرها به سیستمهای سرمایشی تجهیز شوند تا زلزلهزدگان با مشکل کمتری در این خصوص مواجه باشند.
از سوی دیگر با حسن توجه رئیس جمهور به فراهم کردن امکانات اولیه زندگی برای زلزلهزدگان و همراهی معاون اول و وزیر کشور مقرر شد تا کانکسهای مورد نیاز برای اسکان زلزلهزدگان تهیه شود. البته نباید تلاشهای نیروهای نظامی و انتظامی استان، نیروی دریایی سپاه و ارتش را برای فراهم شدن این امکان نادیده گرفت.در حال حاضر کانکسها به مرور در حال ارسال به استان بوده و تعدادی نیز در 48 ساعت گذشته به منطقه زلزلهزده رسیده که امیدوارم با ارسال این کانکسها آرامش نسبی در بین زلزلهزدگان ایجاد شود تا نیروهای خدماترسان بتوانند با فراغ بال به اتمام آواربرداری و کارهای اجرایی برای بازسازی واحدهای مسکونی آسیب دیده از زلزله بپردازند.
در کنار اقدامات انجام گرفته برای اسکان موقت زلزلهزدگان، اقلام مورد نیاز خوراکی برای زلزلهزدگان تأمین و توزیع شد، ضمن اینکه حضور بموقع کادر پزشکی و رسیدگی به وضعیت مصدومین موجب برقراری آرامش اولیه میان خانوادهها شده است. از سوی دیگر با وجود اینکه در ساعات اولیه وقوع زلزله مشکلاتی در شبکه برق این منطقه به وجود آمده بود اما با تلاشهای صورت گرفته این مشکل برطرف و برق روستای سایه خوش نیز وصل شد.
هرمزگان در طول دو هفته گذشته روی نوار زلزله قرار داشت و بررسی ثبت زمین لرزهها نشان میدهد بندر چارک و جزیره کیش در یک بازه زمانی 10 روزه نزدیک به 100 پس لرزه را تجربه کردهاند. در همین زلزله اخیر بندر لنگه نیز در طول 30 ساعت ما شاهد وقوع 58 پس لرزه بودیم که این امر به وضوح نشان میدهد با یک پدیده جدید در رفتار شناسی گسلهای زلزله خیز در هرمزگان روبهرو هستیم.
هرمزگان در نیمه دوم سال گذشته نیز تجربه زلزله فین را داشت که اگر به بررسی گستره وقوع زلزلهها در بازه زمانی سال گذشته تا به امروز یعنی از زلزله فین تا زلزله سرخوش بپردازیم، میتوان از یک موج گسترده تحرکات زمین شناختی در هرمزگان سخن گفت. به همین دلیل و با توجه به غیر قابل پیشبینی بودن زلزله، هرمزگان باید خود را برای زلزلههای احتمالی آماده نگه دارد و ضروری است اقلام و ماشینآلات مورد نیاز در جهت مواجهه با رخدادهای بعدی تأمین شود.
با توجه به وقوع زلزلههای پی در پی در جنوب کشور، دانشگاه هرمزگان به عنوان قطب اصلی علمی استان میتواند با همراهی وزارت علوم و وزارت راه و شهرسازی و ستاد بحران کشور تبدیل به قطب اصلی لرزهنگاری در جنوب و جنوب شرقی ایران باشد.
همچنین ضروری است ستادهای مدیریت بحران در استانها با همراهی ستاد مدیریت بحران کل کشور چابکسازی شوند و در برابر وقایع و حوادث پیشرو از سرعت عمل بیشتری بهره ببرند؛ دقیقاً همان چیزی که ما در مورد زلزله اخیر در بندرلنگه شاهد بودیم.
هرچند هنوز به جمعبندی میزان خسارتهای زلزله اخیر نرسیدهایم اما بدون شک واحدهای مسکونی در 14 روستای زلزلهزده خسارت زیادی دیدهاند، البته استانداری از چندی قبل اقدام به بیمه 100 هزار واحد مسکونی روستایی کرده بود و حالا این واحدهای خسارت دیده مشمول خسارت تا سقف 100 میلیون تومان میشوند.
مهاجرت تا بهشت
مراسم تشییع پیکر خانم سبا بابایی (کونیکو یامامورا) مادر ژاپنی شهید دفاع مقدس محمد بابایی که با عنوان مهاجری از سرزمین آفتاب شناخته میشد، صبح دیروز (یکشنبه 12 تیر 1401) با حضور جمعی از مسئولان و اقشار مختلف مردم از مقابل مسجد انصار الحسین(ع) در خیابان پنجم نیرو هوایی برگزار و پس از تشییع، در قطعه ۴۵ بهشت زهرا(ص) به خاک سپرده شد. حجتالاسلام ابوترابیفرد امام جمعه موقت تهران که از طرف مقام معظم رهبری در مراسم تشییع امالشهید سبا بابایی حضور یافت، پس از بیان سخنانی، سلام و تسلیت رهبر انقلاب اسلامی را به خانواده آن مرحوم ابلاغ کرد.
ابلاغ سلام رهبر انقلاب به خانواده مرحومه بابایی
مراسم تشییع پیکر خانم سبا بابایی (کونیکو یامامورا) مادر ژاپنی شهید دفاع مقدس محمد بابایی که با عنوان مهاجری از سرزمین آفتاب شناخته میشد، صبح دیروز (یکشنبه 12 تیر 1401) با حضور جمعی از مسئولان و اقشار مختلف مردم از مقابل مسجد انصار الحسین(ع) در خیابان پنجم نیرو هوایی برگزار و پس از تشییع، در قطعه ۴۵ بهشت زهرا به خاک سپرده شد. حجتالاسلام ابوترابیفرد امام جمعه موقت تهران که از طرف مقام معظم رهبری در مراسم تشییع امالشهید سبا بابایی حضور یافت، پس از بیان سخنانی، سلام و تسلیت رهبر انقلاب اسلامی را به خانواده آن مرحوم ابلاغ کرد. همچنین امیرحسین قاضیزاده هاشمی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران و تعدادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در این مراسم حضور داشتند. «کونیکو یامامورا» (سبا بابایی) مادر شهید محمد بابایی که از چندی قبل بهعلت ضایعه تنفسی در بیمارستان خاتم الانبیا(ص) بستری بود، جمعه 10 تیرماه 1401 دار فانی را وداع گفت.
وی متولد 1317 در ژاپن بود و از سال 1384 با انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی و در ادامه با موزه صلح تهران بهعنوان مسئول بخش تبادل فرهنگی با ژاپن همکاری داشت.
ابلاغ سلام رهبر انقلاب به خانواده مرحومه بابایی
مراسم تشییع پیکر خانم سبا بابایی (کونیکو یامامورا) مادر ژاپنی شهید دفاع مقدس محمد بابایی که با عنوان مهاجری از سرزمین آفتاب شناخته میشد، صبح دیروز (یکشنبه 12 تیر 1401) با حضور جمعی از مسئولان و اقشار مختلف مردم از مقابل مسجد انصار الحسین(ع) در خیابان پنجم نیرو هوایی برگزار و پس از تشییع، در قطعه ۴۵ بهشت زهرا به خاک سپرده شد. حجتالاسلام ابوترابیفرد امام جمعه موقت تهران که از طرف مقام معظم رهبری در مراسم تشییع امالشهید سبا بابایی حضور یافت، پس از بیان سخنانی، سلام و تسلیت رهبر انقلاب اسلامی را به خانواده آن مرحوم ابلاغ کرد. همچنین امیرحسین قاضیزاده هاشمی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران و تعدادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در این مراسم حضور داشتند. «کونیکو یامامورا» (سبا بابایی) مادر شهید محمد بابایی که از چندی قبل بهعلت ضایعه تنفسی در بیمارستان خاتم الانبیا(ص) بستری بود، جمعه 10 تیرماه 1401 دار فانی را وداع گفت.
وی متولد 1317 در ژاپن بود و از سال 1384 با انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی و در ادامه با موزه صلح تهران بهعنوان مسئول بخش تبادل فرهنگی با ژاپن همکاری داشت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
کمکاری خودمان را گردن جوانان نیندازیم
-
سید جلال از درون یک قهرمان بود
-
70 درصد مردم امیدوار به آینده
-
رشد نقدینگی منفی شد
-
دستور رئیسی به مخبر برای بررسی شبهات کنکور
-
تغییر توزیع درآمد به نفع کم درآمدها
-
همرزم حاج قاسم معاون سیاسی وزارت کشور شد
-
تغییر فاز روغن از واردات به صادرات
-
قاتلان امید جلادان حقیقت
-
بودجه قرمز در منطقه سبز
-
ایران اراده کند در سرزمین اشغالی تلافی میکند
-
قطعهسازان ایرانی در راه سرزمین شمالی
-
درباره زلزله هرمزگان از فین تا سرخوش
-
مهاجرت تا بهشت
اخبارایران آنلاین