حوالی فرهنگ
برویم خودمان را عوض کنیم!
یزدان سلحشور
دوباره رسیدیم به «بدو بدو»های جشنواره فیلم فجر؛ همه در حال دویدن هستند؛ کسانی که برگزارش میکنند، کسانی که فیلمشان را آماده میکنند، منتقدان و روزنامهنگارانی که دنبالِ پر کردن فرمهای شرکت در جشنوارهاند، حتی رانندگان ونی که سرویس جشنواره هستند و معمولاً تا یک روز مانده به برگزاری هم، نه حساب و کتابشان، مکتوب مشخص است نه ساعاتِ آمدوشدشان! جشنواره فیلم فجر در تمام سالهای برگزاری خود، به نمادی از زندگی روزمره ما بدل شده با این گپِ ذهنی که «عجله نکن! هنوز وقت داری! درست میشود!» و تقریباً بدونِ استئناء، هر سال تا روز سوم و چهارم، هنوز چرخهایش قژ و قژ میکنند! ربطی هم به پول و بودجه و این دولت و آن دولت ندارد، اگر امسال روز اول جشنواره، به محض اینکه وارد کاخ جشنواره شدیم، اینترنت بیسیم و رایانهها آماده استفاده باشند یا فیلمها سرِ موقع و بدونِ قطعی صدا و تصویر نمایش داده شوند یا خبرنامه جشنواره بموقع منتشر شود و برای دریافتاش مجبور نباشیم ته صفهایی باشیم که چنان قد بکشند که یادآور صفهای نفت در سال 59 باشند، باور کنید فکر میکنیم این جشنواره، دیگر همان جشنواره قدیمی نیست و کمی خارجی شده! نظم چیزِ خوبیست! این را همه ما میگوییم اما همه ما هم، دورش میزنیم! فکر میکنیم همیشه فرصتی هست؛ امروز نشد، فردا! فردا نشد جشنواره سالِ بعد، زندگیِ سالِ بعد! اگر عمرمان یا میزمان به دنیا نبود، یک نفر دیگر هست! بیایید از همین امروز خودمان را عوض کنیم یعنی اگر این نوع شخصیت را از هر مغازهای خریدهایم، خجالت را کنار بگذاریم و برویم درِ همان مغازه و بگوییم: «ببخشید! به تنِ منیکی نمیخورد، یکی بدهید که تنخورش خوب باشد!»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.