خداحافظی با روزگار <گیوهها را ورکشیدن>
امروز را «روز حمایت از صنایع کوچک» نام نهادهاند و بدرستی نمیدانم «صنایع کوچک» به چه گونه تولید و افزایش سرمایه اطلاق میشود، اما میدانم صنایع دستی را میتوانیم در زمره صنایع کوچک برشمرده و با توجه به فراوانی و گوناگونی صنایع دستی در کشورمان، در صورت توجهکافی و وافی، اشتغال محلی و منطقهای ایجادکرده و حداقل میتوانیم جلوی مهاجرت جوانان را به تهران سد کنیم.
«چارق»، «موزه»، «پاابزار»، «پای پوش» و کفش، نامهای آشنا برای پوشاندن پا است و قریب به شش دهه است یکه تاز بازار کفش، دیگر کفشهای دست دوز ایرانی نیست و «کفش ماشینی» و تخت لاستیکی، یکه تاز این عرصه است و بماند واردات کفشهای بیکیفیت چینی که دمار از روزگار همین کفشهای تولید داخل درآورده و بسیاری از کارگاههای کوچک تولید کفش را به تعطیلی کشانده و دیگر شما در راسته بازار حوالی گذر مستوفی و بازارچه معیر، کمتر شاهد صدای «تقتق» کوبیدن چکش به پستایی کفش روی قالب هستید. در این رهگذر، هنر تولید کفش ایرانی در راسته بازار «کفاشها» کاملاً رو به نابودی گذارده و «قلب دوم» در گرمای بالای 40 درجه تهران، چنان در این کفشهای چرم مصنوعی و تخت لاستیکی محبوس میشود که توگویی قلب آدمی را در میان دو دست گرفته و میفشرند و خستگی و کوفتگی ناشی از بهکارگیری این نوع «پا ابزار» تمام وجود آدمی را در بر میگیرد. این در حالی است که دیر زمانی نیست ما ایرانیها با استفاده از نعلین- که نام مناسب «راحتی» را نیز به آن اطلاق کردیم- و گیوه و چارق، چنان پا را آسوده میداشتیم که امروزه حتی تصورش را هم نمیتوانیم بکنیم.
سالهاست «چموش» که پاابزار بسیاری از مردم گیلان زمین بود، بهصورت تزئینی درآمده و در بازار شهر ماسوله بهعنوان سوغاتی به فروش میرسد و تنها این «کلاش» سرزمین زیبای کردستان و اورامانات است که هنوز بافته شده و حتی قابلیت صادرات به مناطق کردنشین دیگر کشورهای همجوار را پیدا کرده است. علت، علاوه بر سلامت و راحتی این پای پوش، حفظ هویت بومی و منطقهای است و اگر گذرتان به «اورامان» یا «هورامان تخت» و پاوه و مریوان و آن حوالی بیفتد، شاهد خواهید بود که اکثر سن و سال دارها و برخی از جوانان کلاش به پا دارند و با این کار خود، حامی تولیدات محلی و بومی بوده و حفظ هویت تاریخی خود را مینمایند. حتماً تصور میکنید نگارنده «ماخلقالله»اش «عیب نموده» و اختلال مشاعر پیدا کرده است که در این روزگار حرف از گیوه و کلاش و چارق، آن هم در شهرهای بزرگ میزند؟ نگاهی به برخی از کشورهای بیهویت و کمسابقه در اطراف کشورمان بیندازید تا صدق گفتارم برایتان آشکار شود. «سربندی» که مردم کشور عمان از عالی و دانی گرفته تا افراد عادی به کمر میبندند، آیا به گونهای نشان دهنده فرهنگ این کشور کوچک نیست؟ کدام عرب را سراغ دارید که در مجامع بینالمللی بدون چپیه و عگال، ظاهر شود؟ پاکستانیها با لباس بلند خود و افغانها با لباسهای محلیشان به این سو و آن سوی دنیا میروند و در مراسم رژه المپیک، همواره بر پوشیدن لباس بومی و محلی و ملی خود تأکید دارند. مردمان کشورهای تازه استقلال یافته ترکمنستان و تاجیکستان نیز چنین میکنند و ما سالهاست بجز معدودی از استانهای کشورمان، اصلاً شاهد و ناظر پوشیدن لباس و کفش ملی نیستیم! کردها با «چوخارانک» و لرها و بختیاریها با «دبیت» شان، هنوز در پی حفظ هویتاند، اما دیگر مرد گیلانی «نیمتنه» و جلیقه و کلاه نمدی به سر نمیگذارد و زنان آذری و قاسمآبادی، از شلیتههای بلند و رنگارنگ استفاده نمیکنند و زنان مازنی نیز «مندیل» و چارقد را با هم به سر نمیبندند و بستن دستار بر سر و شال بر کمر، تا حدود زیادی درافتاده است و در زنجان، آیا کسی «چارق» به پا میکند؟
گیوه، این پاپوش دوست داشتنی، از ملکی و شهری، آجیده و کرمانشاهی گرفته تا «سینجانی» با رویه بافته شده از پنبه به عمل آمده در کشورمان و تخت چرمی و یا پارچهای- که به شکل کوبیده و محکم در زیر آن قرار میگرفت- در همین سرزمین به عمل میآمد، باعث راحتی «قلب دوم» میشد و دیر روزگاری نیست که برای «عزم را جزم نمودن» میگفتند: «پشت گیوههایت را ور بکش» و به دنبال کار و زندگی برو و یا آنکه «پشت گیوهتو، آب دهن بزن» تا بتونی بهش برسی و علت آن بود که خیس نمودن پاشنه گیوه به سهولت به داخل پا میرفت و با خشک شدن آن، چسب و چفت پا میشد و مثل کفشهای تخت لاستیکی فعلی، در پا، لقلق نمیخورد تا مجبور باشیم «بندهایش» را محکم کنیم و از آنجا که گیوه چپ و راست ندارند و «تا به تا و لنگه به لنگه» نمیشود، در هر حالتی میتوانیم آن را به پا کنیم و به سهولت به کار و زندگی برسیم. شاید سخنی به گزاف باشد، کجا رفت چرم همدانی ما، چه شدند کفشهای دوخته شده در تبریز و آذربایجان؟ چرم بز «میشن» خراسان ما چه شد؟ و اصلاً چرا به جای کفش وطنی و طرحهای ملی و بومی، از طرحهای فرنگی استفاده میکنیم؟


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.