چرخ پنجم
رأی یک چرخ پنجمی!
مهرداد حجتی
چرخ پنجمم. به نظرم همین کافی است. چون پیشتر بارها توضیح دادهام که منظورم چیست. به نظرم دیگر نیازی به توضیح نیست که چرا به من میگویند چرخ پنجم. خیلیها همان اول ذهنشان میرود سراغ چرخ پنجم درون صندوق عقب ماشین شان! اشکالی ندارد، برای من عادت شده است که مرا با چرخ پنجم ماشینشان که بیمصرف توی صندوق عقب افتاده مقایسه کنند. این به خودشان مربوط است. نباید ایراد گرفت. اگر بنا باشد سر هر موضوعی با دیگران جدل کنم که دیگر نمیتوانم از چرخ پنجم بودنم لذت ببرم! شاید باورش سخت باشد که میگویم لذت! اما بالاخره هر موهبتی لذتی به همراه دارد که این شامل چرخ پنجم بودن من هم میشود. هر چه باشد اتفاقی است که افتاده، باید از آن لذت برد و خدا را شکر کرد. من که مثل بعضیها نیستم که با میلیونها رأیی که آوردهاند باز هم ناشکری و اوقات تلخی میکنند. البته ممکن است شما بگویید تو را به این حرفها چه؟ برو فکری به حال خودت کن که حتی یک رأی هم از کسی نگرفتهای و ممکن است تا آخر عمر هم نگیری. اتفاقاً همسایه پایینی هم داشت همین حرفها را به همسایه بالایی میزد. میگفت: اگر قبلاً کسی در نتیجه آرا شبهه میکرد همین شبههکنندگان امروز به او میگفتند شما چون تحمل شکست را ندارید، بهانهگیری میکنید. اما حالا به آنها چه باید گفت؟ اگر گفته شود که حق با شماست مسأله حل میشود؟
بالایی گفت: رئیس جمهوری شما چند میلیون رأی اضافه دارد. یکی دو میلیون کمتر که مشکلی درست نمیکند؟ میکند؟ به گمان من نمیکند. باور کن.
پایینی هم گفت: هر برگ رأی یعنی یک شهروند ایرانی. شهروندی که با نوشتن نام یک کاندیدا در برگه رأی نظرش را کتباً و رسماً به نام او ثبت کرده است. آن شهروند اگر میخواست نام کاندیدای دیگر را مینوشت. اما ننوشت. او ساعتها در صف ایستاده تا با برگه رأیش بگوید من این فرد را انتخاب کردهام. حالا وقتی شما از یک یا چند میلیون رأی نا قابل حرف میزنی یعنیداری از شخصیت چند میلیون ایرانی حرف میزنی! چند میلیون شهروند بالغ و عاقلى که برای انتخاب خودشان حرمت و اعتبار قائلند و به آسانی اجازه نمیدهند که با شأن و اعتبارشان این گونه کم ارزش رفتار شود. من یا شما چه کارهایم که بخواهیم با رأی محترم مردم اینطور رفتار کنیم؟ بهتر است مراقب حرف زدنمان باشیم.
بالایی که به تریج قبایش برخورده بود، گفت: ما حرفی نزدیم که شما یکهو ترش کردی؟ صحبت از نگرانی بعضی از برادران بود گفتم شاید بشود با قدری گذشت این موضوع را حل کرد. یعنی یکی دو میلیون میدادند به رقیب قال قضیه کنده میشد. نمیدانستم این همه گرفتاری دارد! راستش تا بهحال به این شکل به موضوع نگاه نکرده بودم.
پایینی خندید و گفت: که حتی برای بخشیدن یک رأی نیاز به اجازه کتبی از صاحب آن رأی هست. درست مثل یک سند محضری، برگه رأی هم صاحب دارد. به همین خاطر برای هر برگه رأی باید به اندازه یک شهروند حرمت قائل بود.
بالایی که هنوز عادتش را ترک نکرده بیاعتنا به حرف پایینی ته سیگار برگش را انداخت و رفت. پایینی هم بیتوجه به من که روی تراس وسط ایستاده بودم راهش را کشید و رفت. من ماندم و داستان همیشگی چرخ پنجمی خودم و ماجرای رأیی که به کاندیدای منتخبم دادهام. آیا رأی من که چرخ پنجمم به حساب میآید؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.