ناگهان پرده برانداختهای
گلبو فیوضی
بر خلاف تصویر مکرر زن در فیلمهای امسال جشنواره فیلم فجر، در این فیلم زنی طغیانگر ایستاده است. زنی که اگرچه این بار هم نه برای خودش، که برای حفظ جان فرزندش، ترمز بریده و رفتن تا ته خط را انتخاب میکند.
زنی که سختترین کار را به بهای از دست دادن سهم خوشایند خودش از زندگی برمیگزیند. نمیدانم از کجای عرف و عادت ما میآید که برای چنین انتخابی این اندازه باید بها بدهد اما او خرق عادت میکند. روبهروی قانون و حکم میایستد. او تا آخر همه ممکنها، تا از دست دادن همه چیز میرود تا آن امکان مختصر برای زنده ماندن پسرش را هم امتحان کرده باشد.
تا اینجا همه چیز درست. یک درام اجتماعی با ایده مرکزی جذاب. اما داستان از خرده روایتها زمین خورده است. باز کردن موازی داستان آدمهای حاشیهای فرصت مناسب برای پرداخت تنه داستان اصلی را از بین برده است.
شما از جایی وارد جهان کاراکترها میشوید مدتی را با آنها پیش میروید ولی از هیچ کجا خارج نمیشوید. ناگهان همه چیز پودر میشود و بههوا میرود. نام این پایانبندی دیگر پایان باز نیست. پایان باز قوانین خودش را دارد. نمیتوانید هرجا که دلتان خواست داستان را رها کنید. درست وقتی زن از خوشی بعد از سالها زندگی با سختی میگذرد.
درست وقتی تن میدهد به آن تصمیم سخت رفتن سراغ همسر سابقش.
درست وقتی بعد از همه جنگیدنها و انجام مراحل غیر قانونی میرسد به جایی که دنبال رسیدن به آن بوده است، با مردی مواجه میشویم که از ابتدای فیلم از او هیولایی ساختهاند.
او را با شخصیتی عصبی و بستری در بیمارستان تصور میکردیم اما وقتی او را میبینیم جای درستی ایستاده است و چنان موضع انسانی میگیرد که ما بههمه چیز شک میکنیم. بههمه داستانی که بخش عظیمی از آن را از زاویه دید زن اصلی فیلم با بازی پریناز ایزدیار دیدهایم و درست در جایی که قرار است داستان ثمر بدهد همه چیز نقش بر آب میشود.
مغز استخوان بیشتر از هرفیلم دیگری فیلم قضاوت و زاویه دید است. هرکدام از سه شخصیت اصلی فیلم زن، همسر فعلی و همسر سابق او جایی ایستادهاند که باید و رفتار درستی انجام میدهند اما در سلسله رخدادهای روایت کارکترها و پرداخت شخصیتی آنها پیشبرنده نیستند.
با تمام این تفاسیر فیلم برای من فیلم مهمی است. فیلم زنی که روی خواست خودش سماجت میکند و مهمتر از آن مردی که برای خاطر عشق، برای خاطر آن لایه رقیق انسانیت از همه چیز خودش، میگذرد.
تصویر نادر و به عمد نادیدهای از رابطه و زنانگی. امسال بیشتر از هر دوره دیگری فیلمها مملو از پرداخت جنسیتزده نقش زنهاست.
بلاکش و پرستار و منفعل. زنهای فیلمهای سال آینده سینمای ایران به اتفاق یا مدام در حال مراقبت هستند آن هم نه مراقبت عاقلانه و همدلانه بیدلیل فقط جور کشی میکنند یا در حاشیه
قرار دارند.
اما در این فیلم، به استثنا زنی قیام میکند. او حتی علیه خودش هم قیام میکند. علیه عواطف و زنانگیاش میآشوبد تا بچهای را از مرگ نجات دهد.
اما چارچوبهایی را میشکند که بهنظر میرسد دست کم در بازتاب تصویر از زن ایرانی مستحکمتر و خللناپذیرتر از پیش شده است. مغز استخوان برای من از همین جهت فیلم مهمی است. فیلم اتمسفر و موقعیت شکستن قواعدی که شاید در همین ابتدای بازی جواب ندهد اما شروع راهی است که من به آن امیدوارم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه