ابزارهای نوین قدرت در عرصه بینالملل
مهدی ذاکریان
صاحبنظر مسائل بینالملل
دولتها در عرصه روابط بینالملل و بر پایه اصول علم سیاست سعی میکنند به منابع قدرت دسترسی پیدا کنند. بررسی تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد که منبع قدرت بهصورت کلاسیک در دو بعد خلاصه میشد؛ یک، قدرت نظامی و دو، ثروت مادی.
الف. قدرت نظامی، بر اساس مختصاتهای نیروهای نظامی کشور ارزیابی شده و چنانچه هر کشوری در تاریخ روابط بینالملل از ارتش نیرومند و سرباز بیشتری بهرهمند بود، در نظام بینالملل قدرتمندتر به شمار آمده و به آن عنوان ابرقدرت یا امپراطوری اطلاق میشد. با این همه، قدرتمندان خردمند در کنار قدرت نظامی سعی میکردند بهگونهای عمل کنند که نیروی نظامی آنان ماندگاری و نفوذ بیشتری داشته باشد. مبتکران قدرت در ایران باستان، معتقد بودند اگر نفوذ سرزمینی ایران همراه با مدارا و فرهنگ ایرانی افزایش پیدا کند و از شرق تا هند و از غرب تا دریای مدیترانه و یونان و در جنوب تا مصر پیش رود قدرت کشور ماندگار خواهد شد.
ب. قدرت مادی، صاحبنظران و صاحبان قدرت بعدها کوشیدند از منابع دیگر قدرت نیزاستفاده کنند که شامل قدرت اقتصادی، ثروت طلا و پول بود. این منبع در به استثمار کشیدن سایر ملتها مؤثر بود.
دو منبع قدرت کلاسیک زور و زر همچنان دارای اعتبارند. یعنی هم ثروت و هم شمشیر هر دو در روابط بینالملل مؤثر است. اما آنچه بر ماندگاری و مشروعیت قدرت تأثیرگذار است، بحث نفوذ است، یعنی اگر شما میخواهید قوی باشید و قوی بمانید، نوع حضور شما باید مبتنی بر نفوذ هم باشد.
هم اینک مؤلفههای قدرت در تحولات جاری بینالملل از بعد نظامی فراتر رفته و وجوه دیگری به آن افزوده شده است. تقویت قدرت درونی کشور که پیشتر دربرگیرنده قدرت کلاسیک و شامل قدرت نظامی و ثروت بود، اینک ناظر به ابزارهای نوین قدرت است. علاوه بر قدرت نظامی، مؤلفههایی چون توان اقتصادی، دیپلماسی قوی، قدرت نرم مبتنی بر نفوذ و قدرت متکی بر پشتوانه مردمی مهم میشود. اقتصاد از موئلفههای اساسی تقویت قدرت ملی در جهان پیچیده کنونی است و در آن شکوفایی اقتصاد، تولید ملی وصادرات صنعت از مهمترین شاخصههای آن بهشمار میآید.
افزون بر توان نظامی و اقتصادی که ابزارهای چانه زنی و امتیازگیری در عرصه مبادلات بینالمللی را برای کشور فراهم میکند، حوزه نفوذ معنوی کشور در فضای منطقهای و جهانی مورد توجه قرار گرفته است. این مؤلفه نفوذ در نظام جمهوری اسلامی در وجه نظامی خود از سوی یکی از نوابغ نظامی ایران، شهید سردار قاسم سلیمانی مورد پیگیری قرار گرفت. ایشان کوشید از نفوذ معنوی ایران برای گسترش قدرت ایران استفاده کند و این نفوذ تا دریای مدیترانه، صحرای سینا در غزه و افغانستان و کشمیر پیش رفت. همزمان با این حوزه نفوذ، دیپلماسی جمهوری اسلامی هم بویژه در سالهای اخیر و در بحبوحه جدال دیپلماتیک بر سر برنامههای هستهای ایران که به برجام انجامید، در سطحی گسترده مورد پیگیری قرار گرفت. تا جایی که مطابق آنچه گفته میشود که «حقیقت چیزی است که دشمنان به آن اعتراف میکنند»، ترامپ که دشمن سرسخت مردم ایران است، بارها اعلام کرد که دیپلماتهای ایران از جمله آقای ظریف سر ما کلاه گذاشتند و آنها مذاکرهکنندههای خوبی هستند.
علاوه بر دیپلماسی، مؤلفه دیگر قدرت کشور، «قدرت نرم» است. یعنی واداشتن دیگران به خواستن آنچه شما میخواهید. شما بتوانید از فرهنگ، ادبیات، سینما، موسیقی، ورزش و ابزارهای اینچنینی استفاده کنید تا به خواستههای خود برسید. امروزه کشورها به این ابزار روی آوردهاند و از آن استفاده میکنند. در کنار آن، قدرت هوشمند به این معناست که کشور، آمیزهای از دو مؤلفه قدرت سخت و نرم را به کار گرفته و در فضاهایی از قدرت سخت و در برخی از موقعیتها نیز از قدرت نرم استفاده میکند. به باور من در روابط بینالملل قدرت نویی هم وجود دارد که متکی به بهرهگیری از حمایت مردمی است.
اگر یک نظام سیاسی میکوشد جلوی فشار نظامی یا اقتصادی و تحریمهای کشورهای متخاصمی چون امریکا ایستادگی کند، منبع قدرت آن باید مردم باشد؛ یعنی مردم پشتیبان و تأییدکننده یک نظام سیاسی باشند و به آن مشروعیت مردمی ببخشند.
اتفاقاً یکی از دستاوردهای دولت کنونی جمهوری اسلامی این بود که در دو انتخابات، مردم بهصورت جدی وارد صحنه شدند و رأی بالایی دادند و این حضور گسترده اعتبار زیادی به دولت داد. یا در زمانی که فشارهای حداکثری ناشی از تحریمها و تروریسم اقتصادی امریکا و فشارهای منطقهای بر ایران وارد شد، این حمایت در حضور عظیم مردم در تشییع جنازه شهید سلیمانی بازتاب یافت.
رویدادی که طیفهای سیاسی مختلفی در آن حضور یافتند و این وحدت ملی و جلوه مشروعیت سیاسی باعث شد که کشورهای مخالف جمهوری اسلامی چون امریکا و عربستان و رژیم اسرائیل شگفت زده شوند. این چنین بود که قدرت نفوذ ایران به موازات اقدام تلافی جویانه نظامی علیه پایگاه امریکایی «عین الاسد» تأثیرگذار بود.
بیتردید افزایش توان و تقویت کنشگری کشورها در عرصه بینالملل ممکن نیست مگر آنکه کشور، تقویت همه مؤلفههای قدرت را در دستور کار خود قرار دهد که نتیجه مستقیم آن، افزایش توان چانه زنی و بازیگری در عرصه بینالملل است.
صاحبنظر مسائل بینالملل
دولتها در عرصه روابط بینالملل و بر پایه اصول علم سیاست سعی میکنند به منابع قدرت دسترسی پیدا کنند. بررسی تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد که منبع قدرت بهصورت کلاسیک در دو بعد خلاصه میشد؛ یک، قدرت نظامی و دو، ثروت مادی.
الف. قدرت نظامی، بر اساس مختصاتهای نیروهای نظامی کشور ارزیابی شده و چنانچه هر کشوری در تاریخ روابط بینالملل از ارتش نیرومند و سرباز بیشتری بهرهمند بود، در نظام بینالملل قدرتمندتر به شمار آمده و به آن عنوان ابرقدرت یا امپراطوری اطلاق میشد. با این همه، قدرتمندان خردمند در کنار قدرت نظامی سعی میکردند بهگونهای عمل کنند که نیروی نظامی آنان ماندگاری و نفوذ بیشتری داشته باشد. مبتکران قدرت در ایران باستان، معتقد بودند اگر نفوذ سرزمینی ایران همراه با مدارا و فرهنگ ایرانی افزایش پیدا کند و از شرق تا هند و از غرب تا دریای مدیترانه و یونان و در جنوب تا مصر پیش رود قدرت کشور ماندگار خواهد شد.
ب. قدرت مادی، صاحبنظران و صاحبان قدرت بعدها کوشیدند از منابع دیگر قدرت نیزاستفاده کنند که شامل قدرت اقتصادی، ثروت طلا و پول بود. این منبع در به استثمار کشیدن سایر ملتها مؤثر بود.
دو منبع قدرت کلاسیک زور و زر همچنان دارای اعتبارند. یعنی هم ثروت و هم شمشیر هر دو در روابط بینالملل مؤثر است. اما آنچه بر ماندگاری و مشروعیت قدرت تأثیرگذار است، بحث نفوذ است، یعنی اگر شما میخواهید قوی باشید و قوی بمانید، نوع حضور شما باید مبتنی بر نفوذ هم باشد.
هم اینک مؤلفههای قدرت در تحولات جاری بینالملل از بعد نظامی فراتر رفته و وجوه دیگری به آن افزوده شده است. تقویت قدرت درونی کشور که پیشتر دربرگیرنده قدرت کلاسیک و شامل قدرت نظامی و ثروت بود، اینک ناظر به ابزارهای نوین قدرت است. علاوه بر قدرت نظامی، مؤلفههایی چون توان اقتصادی، دیپلماسی قوی، قدرت نرم مبتنی بر نفوذ و قدرت متکی بر پشتوانه مردمی مهم میشود. اقتصاد از موئلفههای اساسی تقویت قدرت ملی در جهان پیچیده کنونی است و در آن شکوفایی اقتصاد، تولید ملی وصادرات صنعت از مهمترین شاخصههای آن بهشمار میآید.
افزون بر توان نظامی و اقتصادی که ابزارهای چانه زنی و امتیازگیری در عرصه مبادلات بینالمللی را برای کشور فراهم میکند، حوزه نفوذ معنوی کشور در فضای منطقهای و جهانی مورد توجه قرار گرفته است. این مؤلفه نفوذ در نظام جمهوری اسلامی در وجه نظامی خود از سوی یکی از نوابغ نظامی ایران، شهید سردار قاسم سلیمانی مورد پیگیری قرار گرفت. ایشان کوشید از نفوذ معنوی ایران برای گسترش قدرت ایران استفاده کند و این نفوذ تا دریای مدیترانه، صحرای سینا در غزه و افغانستان و کشمیر پیش رفت. همزمان با این حوزه نفوذ، دیپلماسی جمهوری اسلامی هم بویژه در سالهای اخیر و در بحبوحه جدال دیپلماتیک بر سر برنامههای هستهای ایران که به برجام انجامید، در سطحی گسترده مورد پیگیری قرار گرفت. تا جایی که مطابق آنچه گفته میشود که «حقیقت چیزی است که دشمنان به آن اعتراف میکنند»، ترامپ که دشمن سرسخت مردم ایران است، بارها اعلام کرد که دیپلماتهای ایران از جمله آقای ظریف سر ما کلاه گذاشتند و آنها مذاکرهکنندههای خوبی هستند.
علاوه بر دیپلماسی، مؤلفه دیگر قدرت کشور، «قدرت نرم» است. یعنی واداشتن دیگران به خواستن آنچه شما میخواهید. شما بتوانید از فرهنگ، ادبیات، سینما، موسیقی، ورزش و ابزارهای اینچنینی استفاده کنید تا به خواستههای خود برسید. امروزه کشورها به این ابزار روی آوردهاند و از آن استفاده میکنند. در کنار آن، قدرت هوشمند به این معناست که کشور، آمیزهای از دو مؤلفه قدرت سخت و نرم را به کار گرفته و در فضاهایی از قدرت سخت و در برخی از موقعیتها نیز از قدرت نرم استفاده میکند. به باور من در روابط بینالملل قدرت نویی هم وجود دارد که متکی به بهرهگیری از حمایت مردمی است.
اگر یک نظام سیاسی میکوشد جلوی فشار نظامی یا اقتصادی و تحریمهای کشورهای متخاصمی چون امریکا ایستادگی کند، منبع قدرت آن باید مردم باشد؛ یعنی مردم پشتیبان و تأییدکننده یک نظام سیاسی باشند و به آن مشروعیت مردمی ببخشند.
اتفاقاً یکی از دستاوردهای دولت کنونی جمهوری اسلامی این بود که در دو انتخابات، مردم بهصورت جدی وارد صحنه شدند و رأی بالایی دادند و این حضور گسترده اعتبار زیادی به دولت داد. یا در زمانی که فشارهای حداکثری ناشی از تحریمها و تروریسم اقتصادی امریکا و فشارهای منطقهای بر ایران وارد شد، این حمایت در حضور عظیم مردم در تشییع جنازه شهید سلیمانی بازتاب یافت.
رویدادی که طیفهای سیاسی مختلفی در آن حضور یافتند و این وحدت ملی و جلوه مشروعیت سیاسی باعث شد که کشورهای مخالف جمهوری اسلامی چون امریکا و عربستان و رژیم اسرائیل شگفت زده شوند. این چنین بود که قدرت نفوذ ایران به موازات اقدام تلافی جویانه نظامی علیه پایگاه امریکایی «عین الاسد» تأثیرگذار بود.
بیتردید افزایش توان و تقویت کنشگری کشورها در عرصه بینالملل ممکن نیست مگر آنکه کشور، تقویت همه مؤلفههای قدرت را در دستور کار خود قرار دهد که نتیجه مستقیم آن، افزایش توان چانه زنی و بازیگری در عرصه بینالملل است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه