چرا باید در انتخابات شرکت کنیم
همپوشانی هنر و سیاست در تبیین انتخابات
احمد شاکری
نویسنده
ضرورت شرکت در انتخابات را از منظرهای گوناگونی میتوان مورد بررسی قرار داد و پیش از این نیز بارها از بعد شرعی و فقهی توسط اهل حوزه و از بعد سیاسی توسط اهل سیاست مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است. از سوی دیگر هم عقل آن را امری ضروری میداند و نتیجهای که روشن میکند آن است که در تعریف کلی سیاست، این انتخاب، میتواند اصلیترین حضور در انتخاب قدرت حاکم و قاهر در سرنوشت مملکت باشد و در بحث انتخابات مجلس نیز میتواند تعیینکننده شناخت برتر در کشور باشد. این شناخت برتر نیاز به توضیح بیشتری دارد که در ادامه میآید. اهل هنر و نزدیکان به هنر و هنرمندان معتقدند که هنرمندان دارای شناخت برتر و بیشتری نسبت به دیگران هستند و همین افراد هستند که دردها و آلام جامعه را میشناسند و به نوعی آن را در آثارشان منعکس میکنند. در واقع قدرت تمیز و شناخت دارند و این شناخت اتفاقاً همان چیزی است که میتواند ما را در بحث دیگری مثل انتخابات یاری کند. در واقع وظیفه قوه مقننه نیز دستیابی به شناخت بهتر و راه حلی برای برطرف کردن مشکلات کشور در جامه قانونگذار است و هنرمند نیز بخشی از این کار را، در واقع پله اول آن را انجام میدهد اما برای عملی و طی کردن پله و مسیر دوم نیاز به راهکاری برای حل آن دردی را دارد که در کارش انعکاس داده است. ظهور و بروز این راه حل در قانون است و شناخت درد و مشکل، به راهکاری منتهی میشود برای تسکین و درمان درد یا پیشنهادی برای قانونگذاری در جهت بهتر شدن شرایط جامعه. روح هنر و هنرمند که چشم سوم جامعه است آیندهنگری دارد و قانونگذار هم باید این وجه را درون خود داشته باشد و دردهای جامعه را نه تنها مثل هنرمندان عمیقتر حس کند بلکه در مقام یک قانونگذار بواسطه این شناخت راهی برای آن بیندیشد که تأثیر آن نه فقط در ارائه باشد بلکه در درمان و حل صورت بپذیرد.
هنرمندان در هر حوزهای اگر نتوانند برای آنچه در آثارشان منعکس میکنند و در بسیاری موارد برآمده از مشکلات اجتماعی است راه حلی ارائه کنند بدون تردید به تعمیق آن درد بیشتر کمک میکنند تا درمان و رفع آن. این رابطه دوسویهای است بین هنر و سیاست.
نویسنده
ضرورت شرکت در انتخابات را از منظرهای گوناگونی میتوان مورد بررسی قرار داد و پیش از این نیز بارها از بعد شرعی و فقهی توسط اهل حوزه و از بعد سیاسی توسط اهل سیاست مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است. از سوی دیگر هم عقل آن را امری ضروری میداند و نتیجهای که روشن میکند آن است که در تعریف کلی سیاست، این انتخاب، میتواند اصلیترین حضور در انتخاب قدرت حاکم و قاهر در سرنوشت مملکت باشد و در بحث انتخابات مجلس نیز میتواند تعیینکننده شناخت برتر در کشور باشد. این شناخت برتر نیاز به توضیح بیشتری دارد که در ادامه میآید. اهل هنر و نزدیکان به هنر و هنرمندان معتقدند که هنرمندان دارای شناخت برتر و بیشتری نسبت به دیگران هستند و همین افراد هستند که دردها و آلام جامعه را میشناسند و به نوعی آن را در آثارشان منعکس میکنند. در واقع قدرت تمیز و شناخت دارند و این شناخت اتفاقاً همان چیزی است که میتواند ما را در بحث دیگری مثل انتخابات یاری کند. در واقع وظیفه قوه مقننه نیز دستیابی به شناخت بهتر و راه حلی برای برطرف کردن مشکلات کشور در جامه قانونگذار است و هنرمند نیز بخشی از این کار را، در واقع پله اول آن را انجام میدهد اما برای عملی و طی کردن پله و مسیر دوم نیاز به راهکاری برای حل آن دردی را دارد که در کارش انعکاس داده است. ظهور و بروز این راه حل در قانون است و شناخت درد و مشکل، به راهکاری منتهی میشود برای تسکین و درمان درد یا پیشنهادی برای قانونگذاری در جهت بهتر شدن شرایط جامعه. روح هنر و هنرمند که چشم سوم جامعه است آیندهنگری دارد و قانونگذار هم باید این وجه را درون خود داشته باشد و دردهای جامعه را نه تنها مثل هنرمندان عمیقتر حس کند بلکه در مقام یک قانونگذار بواسطه این شناخت راهی برای آن بیندیشد که تأثیر آن نه فقط در ارائه باشد بلکه در درمان و حل صورت بپذیرد.
هنرمندان در هر حوزهای اگر نتوانند برای آنچه در آثارشان منعکس میکنند و در بسیاری موارد برآمده از مشکلات اجتماعی است راه حلی ارائه کنند بدون تردید به تعمیق آن درد بیشتر کمک میکنند تا درمان و رفع آن. این رابطه دوسویهای است بین هنر و سیاست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه