نمایندگان مجلسشأن وجایگاهشان را فراموش نکنند
اسماعیل امینی
شاعر و استاد دانشگاه
طی نیم قرن اخیر کشورمان با مقاطع دشوار متعددی روبهرو شده و مردم هر از چندی شرایط دشواری را تجربه کردهاند؛ از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گرفته تا ناآرامیهای منطقه و حتی تحریمهای سیاسی که هر چند وقت به شدت آن افزوده میشود. با این حال مردم هرگاه مسئولان تلاشی در جهت صحبت به زبان آنان نشان دادهاند همراهی کردهاند. اینکه باید رأی داد یا حضور در انتخابات از شاخصههای دستیابی به دموکراسیاست را من دانشگاهی میدانم و قبول دارم اما مردم عادی که اینها را نمیدانند! در روزگار فعلی که شرایط به سختی سپری میشود حداقل کاری که مسئولان در هر طیف و جایگاهی باید انجام دهند این است که به زبان مردم سخن بگویند. وقتی مردم با افرادی طرف باشند که گویا حتی از درد آنان خبر ندارند طبیعیاست که دلسردی بر آنان حاکم شود. ای کاش حداقل به بهانه همین انتخابات و حرف و حدیثهایی که شنیده میشود مسئولان از خود بپرسند چه کردهایم که مردم دلسرد شدهاند. این نخستین قدم و مهمترین کار برای حرکت به سوی دموکراسیاست. نمیشود که هر اتفاقی رخ میدهد را به گردن مردم بیندازند و خود از مسئولیت شانه خالی کنند. به مجلسهای گذشته نگاه کنید! اینکه من نوعی وقتی به تماشای جلسات علنی مجلس مینشینم میبینیم که نمایندگان به هر چیزی توجه دارند جز صحبتهای دیگر همکاران خود یعنی فاجعه. اینکه فلان نماینده به جای حضور واقعی و دلسوزانه کل جلسه مشغول جستوجو در تلفن همراه خود است یا آن یکی کتاب میخواند و حتی چرت میزند نتیجهای جز بیاعتمادی ندارد. اینکه به جای تعامل با یکدیگر با پرخاشگری رفتار میکنند و برخوردهای آنچنانی نشان میدهند و دستاویزی برای شبکههای مجازی میشود نشان از بیتوجهی به وظیفهشان دارد. امیدوارم حداقل در مجلس آینده کمتر شاهد چنین رفتارهایی باشیم؛ دیگر وقت آن شده که مسئولان به سوی مردم گام بردارند و تلاش هرچند مختصر برای سخن گفتن به زبان مردم به خرج بدهند. حرکت واقعی به سوی عدالت و دموکراسی زمانی معنا پیدا میکند که وقتی من شهروند قدم به فلان اداره گذاشتم حس غریبگی نداشته باشم نه اینکه بهدنبال پیدا کردن فلان آشنا برای انجام کاری که حل آن وظیفه فردیاست که آن سوی میز نشسته است باشم. شاید باورتان نشود اما چند ماه قبل برای حقالزحمه یک میلیون و 200 هزار تومانی تدریس من حداقل دو هفتهای ناچار به رفت و آمد به سازمان امور مالیاتی شدم. آنقدر این رفت و آمد بیحاصل بود که گفتم همه این مبلغ را میدهم پرونده را متوقف کنید تا بیش از این گرفتار نشوم، گفتند نمیشود؛ جالب است که آخر هم گفتند که اشتباه شده است. اینها مواردیاست که حتی فراتر از تشویق مردم برای شرکت در انتخابات باید برای آنها گام برداشت؛ ای کاش مسئولان ما بفهمند که باید چند پلهای به سوی مردم پایین آمده و حال آنان را درک کنند. اینکه فلان نماینده مجلس اهمیت جایگاهی که بر آن نشسته را آنقدر به شوخی بگیرد که عکس سلفی بگیرد که نمیشود. بسیاری از هم نسلان من در آن هشت سال جنگ تحمیلی شهید شدند تا اگر هر یک از ما به منصبهای دولتی - حکومتی دست پیدا کردیم از وظیفهمان غافل نشویم. اصلاً چرا راه دور برویم همین ماجرای شهادت شهید سلیمانی نشان داد که مردم وقتی کسی به زبان آنان صحبت کند او را همراهی میکنند، وگرنه برای حضورمردم در تشییع جنازهاش چه برای آن تبلیغ میشد و چه نمیشد اهمیتی نداشت و میرفتند؛ مردم صداقت را درک میکنند، آنان حرف کسی که زبان آنان را میداند میفهمند و در چنین شرایطی حتی حاضر به تحمیل سختیها میشوند. وقت آن شده که مسئولان کشور این نکته را به خود یادآوری کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه