فعالان و کارشناسان سینما از تأثیر کرونا بر محتوای تولیدات سینمایی میگویند
ایده را نجات دهید
نرگس عاشوری
خبرنگار
یک تجربه تاریخی تازه میتواند با ایدههایی خلاقانه در تولید آثار فرهنگی همراه باشد. کرونا از همین دست تجربیات است که از فربگی حجم تأثیرات آن انتظار میرود خوراکی تازه برای تولید محتوا در عرصه سینما و فیلمنامه ایجاد کند. تغییر اندیشه آدمها در این دوره خاص به جهان، انسانیت فارغ از مرزبندیها، اهمیت زندگی، مباحث فلسفی، سیاسی و اخلاقی و... موضوعاتی است که انتظار میرود به خلوت فیلمنامهنویسها هم راه پیدا کند و فیلمهای ماندگاری که بحثهای عمیق این دوران را مطرح میکنند بیشتر شود. درباره تأثیر کرونا بر محتوای آثار سینمای ایران اما فعالان و صاحبنظران این عرصه نظرات متفاوتی دارند. آنها اگر چه پیشبینی در این باره را پیشگویی پرابهام میخوانند اما در عین حال بر این باورند که کرونا همچون دیگر پدیدههای اجتماعی بازتابی آنی بر سینمای ایران خواهد داشت و احتمالاً در یکی دو سال آینده با حجم زیاد آثاری مواجه خواهیم شد که بهصورت سطحی از این ماجرا تأثیر گرفتهاند و با نگاه ژورنالیستی عاری از هنر به این ماجرا پرداختهاند. نبود نگاه عمیق احتمالی به شرایط این دوران در آثار سینمایی کشورمان را برخی حاکمیت سرمایهگذارانی فاقد خلاقیت بر سینمای ایران میدانند که هدایتکننده اصلی تولیدات سینمایی شدهاند و برخی هم بر این باورند که دنیای دیجیتال و سهل شدن تولید باعث شتابزدگی سینماگران و واکنش آنی آنها به پدیدههای اجتماعی شده است در حالی که ساخت آثار ماندگار در این باره نیازمند زمان و مهمتر از آن بینش و آگاهی فلسفی و اجتماعی فیلمسازان و فیلمنامهنویسان است.
چشمان فروبسته هنر بر تجربههای تاریخی
گمانهزنیها درباره تأثیر کرونا بر سینما را پرویز اجلالی پیشگویی غیرممکن میخواند که تصویر روشنی از آن نمیتوان ارائه کرد. این جامعهشناس با تأکید بر لزوم گذر زمان، معتقد است که این تأثیرگذاری قاعده عمومی ندارد و ممکن است مثل برخی پدیدههای مهم تاریخی بازتابی در آثاری هنری نداشته باشد: «برخی اوقات یک اتفاق تاریخی بازتاب مشهودی در آثار هنری ندارد. بهعنوان مثال در روسیه جنگهای زیادی بشدت لشکرکشی ناپلئون رخ داده که بازتابی نداشته اما همین جنگ را تولستوی در «جنگ و صلح» به شکلی زیبا ماندگار میکند.» او میگوید: «شرایط این روزها مثل دوران شیوع طاعون نیست که در خیابانها شاهد صحنههای ملموس و رنجآور کشته شدن آدمها باشیم اگر چه ذوق هنری که وجود داشته باشد مرگ غریبانه آدمهای مبتلا به کرونا هم میتواند سوژه تأثیرگذاری شود.» بهگفته اجلالی اما میتوان انتظار داشت فیلمهایی که بحثهای عمیق این دوران را مطرح میکنند بیشتر شود: «تمدن و فرهنگ بشری که این همه به آن افتخار میکنیم چه ساده با یک ویروس کوچک به خطر میافتد شاید درسی شود برای همه انسانها که تکبر پیدا کردهاند و باید فروتنتر باشند و با طبیعت بهتر برخورد کنند. البته همه اینها احتمال است. بشر از این حوادث زیاد دیده اما پولپرستی و خشونت ادامه پیدا کرده است.»
هنوز صوراسرافیل دمیده نشده
شادمهر راستین فیلمنامهنویس آثاری چون «بههمین سادگی» و «امروز» از ساختههای رضا میرکریمی هم معتقد است قضاوت در این باره زود است اما در عین حال بر تأثیرگذاری کرونا بر شخصیتپردازی تأکید دارد: «بهنظر میرسد اصلیترین بخش فیلمنامه که شخصیتپردازی است تأثیرپذیر باشد؛ اینکه شخصیت باید کار منحصربهفردی انجام دهد تا قهرمان شود دوباره به همان دوره اولیه باز میگردد که بقا مهمتر از هر چیز است. در دورهای که انسان به زنده ماندن اطمینان داشت، به ماهیت زندگی فکر میکرد اما حالا مجبور است به زنده ماندن فکر کند.»
او با یادآوری نقش هنر و تأثیرگذاری آن در دوران کرونا میگوید: «نه دستاوردهای ماورایی و نه دستاوردهای علمی هیچکدام تأثیرگذاری هنر را نداشت. آنچه به همه ما کمک کرد هنر بود حتماً قهرمانهای آینده در جهان پساکرونا آدمهای خلاقی هستند و هنرمندان هم شامل همین قشر هستند.»
راستین در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان توقع رواج سینمای آلترناتیو و انسانی در دوران پساکرونا را داشت میگوید: «قاعده همین است. ما از اول هم مثل اروپاییها فیلمهای آلترناتیو میساختیم، البته با کیفیت ابتدایی. تبدیل شدن به سینمای هالیوود برای ایران یک فانتزی است.» این فیلمنامهنویس با اشاره به دیده شدن فیلمها در فضای مجازی میگوید آینده برای سینمایی است که بتواند در شبکههای اجتماعی بیشتر دیده شود. او درباره مقایسه شرایط امروز با فیلمهای آخرالزمانی که درباره شیوع ویروس ساخته شده و احتمال ساخته شدن چنین آثاری در سینمای ایران میگوید: «این تفکر توراتی خیلی با تفکر ایرانی جور نیست. الان هم دوران آخرالزمانی نیست هیچکس نمیخواهد جامعه بشری را نابود کند و هنوز صوراسرافیل دمیده نشده، فقط تلنگری بود برای اینکه نمیتوان مغرورانه روی زمین راه رفت و با طبیعت برخورد کرد.»
خلوت گزینی سینما
«نمیشود به پدیدهای که تلخ است و با جان و زندگی آدمی درگیر است بیتفاوت بود.» محمد داوودی گوینده این عبارات بر این باور است که کرونا مثل هر مسأله اجتماعی دیگری بر سینما تأثیر خواهد گذاشت و این تأثیرگذاری به قصههایی که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به کرونا مرتبطند محدود نخواهد شد: «خواه ناخواه من فیلمنامهنویس در نوشتن سکانسی که پر از سیاهیلشکر یا تعدد کاراکتر است دست به عصاتر خواهم بود.» فیلمنامهنویس «قصر شیرین» میگوید که نوشتن فیلمنامه در دوران کرونا و ساخت فیلم نشانه امیدواری است اما بقای این امید به اکران است و باید در اندیشه تغییرات فرمی و تجربه شکل دیگری از سینما بود. به گفته او بعدها از فیلمهای این دوران با برچسب تاریخی کرونا یاد خواهد شد و این شرایط روی موضوعات و فرم فیلمها تأثیرگذار خواهد بود.
سرمایهگذار بیخلاقیت حکم میکند
محسن آزرم منتقد سینما نگاه خوشبینانه و امید چندانی به شکل گرفتن اتفاقی تازه در سینما ندارد. او میگوید کرونا بهلحاظ محتوا تأثیری بر جریان اصلی سینما نخواهد داشت چرا که فیلمنامهنویس و کارگردان تصمیمگیرنده اصلی نیست و تولیدات سینما توسط تهیهکننده و سرمایهگذاری هدایت میشود که بیبهره از خلاقیت است: «دورهای در دهه 60 سینمای ایران، سینمای هدایتی نامیده میشد توسط تهیهکنندگانی که امروز در حوزه فیلمسازی فعال هستند. آنها معتقد بودند این دولت است که تعیین میکند سینماگر چه بسازد. حال امروز همین تهیهکنندگان و سرمایهگذاران برای فیلمساز و مخاطب تعیین تکلیف میکنند و این سرمایهگذاران خلاقیت لازمه تهیهکنندگی در دنیای صنعتی مثل هالیوود را ندارند.» پیشبینی این منتقد سینما از فرجام تأثیرگذاری کرونا در سینما در این عبارات خلاصه میشود: «تهاش چیزی شبیه فیلمهای جعلی خواهد شد که به اسم سینمای اجتماعی در این سالها شاهد هستیم؛ تعطیلی ادارات، چکی که روی دست صاحبش مانده، خریداری که گرفتار شده و...» آزرم همچنین گلایهای هم از عملکرد مدیران گروه هنر و تجربه در شرایط کرونا دارد: «جریان اکران آنلاین بیش از اینکه فرصتی برای دیده شدن فیلمهای تجاری باشد باید مورد استفاده و اقبال گروه هنر و تجربه قرار میگرفت؛ گروه اکرانی که رسالتش حمایت از فیلمسازان جوانتر است که معمولاً جایی در مناسبات حرفهای سینمای ایران پیدا نمیکنند.»
به صبر گنج شوی
شتابزدگی و بالا گرفتن تب یک موضوع، آفت سینمای دیجیتال است که به اعتقاد احمدطالبینژاد با کرونا هم دامنگیر تولیدات سینمایی خواهد شد: «سهل شدن تولید باعث شده سینما تأثیر آنی از شرایط اجتماعی بگیرد و بازتاب آنی هم داشته باشد. نمونهاش حجم زیاد فیلمهایی است که اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 درباره دختران فراری ساخته شد و اغلب در حد گزارشهای روزنامهای ماند. بعید نیست در سال 1400 با تعداد زیادی فیلم سطحینگر در زمینه کرونا روبهرو شویم؛ سناریوهای شتابزده و بعضاً سطحی. همه میخواهند بگویند ما در جریانیم و تأثیر گرفتیم.» این منتقد سینما تأکید میکند که هر پدیده عمومی و جهانی برای بازتابی عمیق در آثار هنری نیاز به زمان داد: «حداقل 5 تا 10 سال زمان نیاز است تا حسهای درونی این فاجعه بشری بر آثار هنری تأثیر بگذارد. باید به سینما و ادبیات زمان داد تا عمق اضطرابها، نگرانیها و رنجهایی را که در وجود همه مردم جهان موج میزند، بازتاب بدهد. این غم عمومی به زمان نیاز دارد تا در سینما و ادبیات تبدیل به اثری مثل «طاعون» آلبر کامو یا «مسخ» فرانتس کافکا شود. «مسخ» میتواند نمادی از بشر امروز باشد که احساس میکند از ماهیت اصلیاش دور شده و آنقدر ضعیف شده که تبدیل به یک حشره شده است همان چیزی که امروز شاهد هستیم و بشر مدعی پیشرفت در مقابل ویروسی که صدها هزارتای آن سر نوک سوزن جا میگیرد تا این میزان احساس درماندگی میکند.»
او از داریوش مهرجویی و اصغر فرهادی بهعنوان فیلمسازانی یاد میکند که میتوان به ساخت اثری ماندگار در این حوزه به آنها امید بست: «مهرجویی، فارغ از ضعف فیلمهای اخیرش، بهخاطر گرایش فلسفی که دارد میتواند از این پدیده و این موقعیت یک فیلم ماندگار بسازد مثل «گاو» که راجع به تناسخ انسان است یا مثل «هامون» که راجع به سرگردانی انسان امروز است یا «پری» که... مهرجویی این ظرفیت را دارد مشروط بر اینکه فیلمنامهای قوی و یکدست داشته باشد.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه