مقابله با«بیابان زایی انسانی» راه مهار بیابان زایی طبیعی
محمد درویش
کارشناس بیابان
هفدهم ژوئن ۱۹۹۴ میلادی (27 خرداد 1373 ) یعنی دقیقاً۲۶ سال پیش بود که سازمان ملل تصمیم گرفت برای جلب توجه رهبران جهان و مردم نسبت به خطر بیابان زایی یک روز را در تقویم جهانی به این مناسبت نامگذاری کند. جمهوری اسلامی ایران در شمار پنج کشور اول جهان بود که به این کنوانسیون که اصطلاحاً از آن بهعنوان «کنوانسیون مقابله با بیابانزایی» یاد میشود، پیوست. این مسأله خودش اهمیت موضوع مبارزه با بیابان زایی را در سطح رهبران ایران نشان میدهد. واقعیت ماجرا این است که وقتی ما از بیابان زایی سخن میگوییم منظور آن فقط مقابله با پیشروی شنهای روان نیست. این تصور اغلب مردم است که بیابانزایی را به معنای پیشروی فیزیکی چشماندازهای آشنای مناطق بیابانی بدانند. در صورتی که بیابانزایی میتواند فرسنگها آنسوتر از چشماندازهای کویری و بیابانی آشنا، اتفاق بیفتد. بیابانزایی میتواند در دل جنگلهای هیرکانی، ارسباران، زاگرس و در قلب خلیج فارس و دریای عمان اتفاق بیفتد. جایی که ما به آن کویر دریایی میگوییم. جایی که بهدلیل آلودگیهای شدید دیگر هیچ جنبندهای وجود ندارد. در واقع منظور ما از بیابانزایی همان تخریب سرزمین است که خبر از کاهش کارآیی سرزمین در مناطق خشک، نیمهخشک و نیمهمرطوبِ خشک میدهد.
بنابراین هر جایی که زمین حاصلخیزی خودش را از دست بدهد و شورتر شود، آب سفرههای زیرزمینی کاهش یابد، قناتها از بین برود، از روستاها، متروکهای به جا بماند و تنوع زیستی کم شود، به این معناست که بیابانزایی یا تخریب سرزمین اتفاق میافتد. آن پنداری که گمان میکند اگر دور مناطق بیابانی را درختکاری کنیم، میتوانیم از پیشروی بیابان جلوگیری کنیم، پنداری باطل است. یادمان باشد در کل دنیا بیش از ۵۰ میلیارد هکتار یعنی حدود بیش از یک سوم کل خشکیهای جهان متأثر از جنبههای بیابانزایی است. درصورتی که فقط حدود ۱۰۰ میلیون هکتار از خشکیهای جهان در اثر پیشروی ناهمواریهای ماسهای از حیز انتفاع خارج شده است. پس ما باید بیشتر از اینکه نگران پیشروی شنزارها باشیم، نگران از دست رفتن حاصلخیزی خاک، شورشدن اراضی، تغییر کاربریها و ویلاکاری به جای درختکاری در رویشگاههای جنگلی باشیم. به جای آنکه بخواهیم تحت هر شرایطی با مالچ نفتی بیابان را تثبیت کنیم، باید بدانیم که بیابانها خودشان میتوانند بهعنوان یک «صندوق ارزی پایدار»، تنوع زیستی درخوری از نظر گیاهی و جانوری باشند. تلاش کنیم تا هر اکوسیستمی را در جای خودش حفظ کنیم. نباید اجازه بدهیم که هیچ اکوسیستم دیگری در کشور تغییر کاربری پیدا کند، چون کاهش مساحت هر اکوسیستمی مصداق بارز بیابانزایی است. باید با «بیابانزایی انسانی» مقابله کنیم، نه بیابانزایی طبیعی. برای مهار بیابانزایی، باید تلاش کنیم تا چیدمان توسعه بر مبنای واقعیتهای شناختی از نو طراحی شود. باید تلاش کنیم تا برنامه اقدام ملی مقابله با بیابانزایی که از تصویب مجلس شورای اسلامی هم گذشته، اجرایی شود. در این برنامه قرار بود که وزیر جهاد کشاورزی به نمایندگی از رئیس جمهوری، در کمیته اقدام ملی مقابله با بیابانزایی شرکت کند و تمام نمایندگان عالیرتبه بقیه دستگاههای اجرایی نیز در این کمیته حضور داشته باشند تا برنامهها هماهنگ با برنامه ملی پیش برود. نباید شاهد صدور برنامه یا اجرای پروژهها و طرحهایی باشیم که میتواند، بیابانزایی را تشدید کند. مهار بیابانزایی در گرو اجرای همان مقرراتی است که خوشبختانه در کشور تصویب شده است؛ مثل احترام به اصل ۵۰ قانون اساسی، منشور حقوق شهروندی ریاست جمهوری، بخصوص بند ۴ و همچنین اجرای برنامه اقدام ملی مقابله با بیابان زایی. در کنار آن، اجرای بند ۱۴ از منشور ۱۵ مادهای رهبر معظم انقلاب که در آستانه برنامه ششم در آن روی آموزشهای محیط زیستی به مردم و کودکان تأکید کردهاند. تحول در نظام آموزش و پرورش و درک ملموس و بیواسطه طبیعت برای کودکان از دیگر اقداماتی است که میتواند سبب شود نسل آینده بیشتر حرمتدار طبیعت بشوند و طبیعت خود را در پای مصلحتهای اقتصادی زودگذر ذبح نکنند، انشاءالله.
کارشناس بیابان
هفدهم ژوئن ۱۹۹۴ میلادی (27 خرداد 1373 ) یعنی دقیقاً۲۶ سال پیش بود که سازمان ملل تصمیم گرفت برای جلب توجه رهبران جهان و مردم نسبت به خطر بیابان زایی یک روز را در تقویم جهانی به این مناسبت نامگذاری کند. جمهوری اسلامی ایران در شمار پنج کشور اول جهان بود که به این کنوانسیون که اصطلاحاً از آن بهعنوان «کنوانسیون مقابله با بیابانزایی» یاد میشود، پیوست. این مسأله خودش اهمیت موضوع مبارزه با بیابان زایی را در سطح رهبران ایران نشان میدهد. واقعیت ماجرا این است که وقتی ما از بیابان زایی سخن میگوییم منظور آن فقط مقابله با پیشروی شنهای روان نیست. این تصور اغلب مردم است که بیابانزایی را به معنای پیشروی فیزیکی چشماندازهای آشنای مناطق بیابانی بدانند. در صورتی که بیابانزایی میتواند فرسنگها آنسوتر از چشماندازهای کویری و بیابانی آشنا، اتفاق بیفتد. بیابانزایی میتواند در دل جنگلهای هیرکانی، ارسباران، زاگرس و در قلب خلیج فارس و دریای عمان اتفاق بیفتد. جایی که ما به آن کویر دریایی میگوییم. جایی که بهدلیل آلودگیهای شدید دیگر هیچ جنبندهای وجود ندارد. در واقع منظور ما از بیابانزایی همان تخریب سرزمین است که خبر از کاهش کارآیی سرزمین در مناطق خشک، نیمهخشک و نیمهمرطوبِ خشک میدهد.
بنابراین هر جایی که زمین حاصلخیزی خودش را از دست بدهد و شورتر شود، آب سفرههای زیرزمینی کاهش یابد، قناتها از بین برود، از روستاها، متروکهای به جا بماند و تنوع زیستی کم شود، به این معناست که بیابانزایی یا تخریب سرزمین اتفاق میافتد. آن پنداری که گمان میکند اگر دور مناطق بیابانی را درختکاری کنیم، میتوانیم از پیشروی بیابان جلوگیری کنیم، پنداری باطل است. یادمان باشد در کل دنیا بیش از ۵۰ میلیارد هکتار یعنی حدود بیش از یک سوم کل خشکیهای جهان متأثر از جنبههای بیابانزایی است. درصورتی که فقط حدود ۱۰۰ میلیون هکتار از خشکیهای جهان در اثر پیشروی ناهمواریهای ماسهای از حیز انتفاع خارج شده است. پس ما باید بیشتر از اینکه نگران پیشروی شنزارها باشیم، نگران از دست رفتن حاصلخیزی خاک، شورشدن اراضی، تغییر کاربریها و ویلاکاری به جای درختکاری در رویشگاههای جنگلی باشیم. به جای آنکه بخواهیم تحت هر شرایطی با مالچ نفتی بیابان را تثبیت کنیم، باید بدانیم که بیابانها خودشان میتوانند بهعنوان یک «صندوق ارزی پایدار»، تنوع زیستی درخوری از نظر گیاهی و جانوری باشند. تلاش کنیم تا هر اکوسیستمی را در جای خودش حفظ کنیم. نباید اجازه بدهیم که هیچ اکوسیستم دیگری در کشور تغییر کاربری پیدا کند، چون کاهش مساحت هر اکوسیستمی مصداق بارز بیابانزایی است. باید با «بیابانزایی انسانی» مقابله کنیم، نه بیابانزایی طبیعی. برای مهار بیابانزایی، باید تلاش کنیم تا چیدمان توسعه بر مبنای واقعیتهای شناختی از نو طراحی شود. باید تلاش کنیم تا برنامه اقدام ملی مقابله با بیابانزایی که از تصویب مجلس شورای اسلامی هم گذشته، اجرایی شود. در این برنامه قرار بود که وزیر جهاد کشاورزی به نمایندگی از رئیس جمهوری، در کمیته اقدام ملی مقابله با بیابانزایی شرکت کند و تمام نمایندگان عالیرتبه بقیه دستگاههای اجرایی نیز در این کمیته حضور داشته باشند تا برنامهها هماهنگ با برنامه ملی پیش برود. نباید شاهد صدور برنامه یا اجرای پروژهها و طرحهایی باشیم که میتواند، بیابانزایی را تشدید کند. مهار بیابانزایی در گرو اجرای همان مقرراتی است که خوشبختانه در کشور تصویب شده است؛ مثل احترام به اصل ۵۰ قانون اساسی، منشور حقوق شهروندی ریاست جمهوری، بخصوص بند ۴ و همچنین اجرای برنامه اقدام ملی مقابله با بیابان زایی. در کنار آن، اجرای بند ۱۴ از منشور ۱۵ مادهای رهبر معظم انقلاب که در آستانه برنامه ششم در آن روی آموزشهای محیط زیستی به مردم و کودکان تأکید کردهاند. تحول در نظام آموزش و پرورش و درک ملموس و بیواسطه طبیعت برای کودکان از دیگر اقداماتی است که میتواند سبب شود نسل آینده بیشتر حرمتدار طبیعت بشوند و طبیعت خود را در پای مصلحتهای اقتصادی زودگذر ذبح نکنند، انشاءالله.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه