پیشنهادهایی به نهادها از منظر اقتصاد رفتاری
امیر محمد تهمتن
پژوهشگر اقتصاد رفتاری و سیاستگذاری
بحث اعتماد عمومی و مشارکت آحاد مردم با هم و با دولت حاکم موضوعی است که جنبههای مختلفی دارد. نخست باید از نگاه اقتصاد رفتاری به این موضوع اشاره شود. برخلاف مدل سازیهای رایج که در اقلیم اقتصاد وجود دارد فرض ما این است که انسانها ترجیحات اجتماعی دارند. منظور از ترجیحات این است که در علم اقتصاد وقتی که میخواهیم در مورد رفتار افراد صحبت کنیم فرض ما این است که تابع مطلوبیتی است که آدمها دارند و تصمیمهایی که میگیرند مستقل از یکدیگر است. به این معنی که تصمیم یا باور یک فرد بر باور یا تصمیم من اثرگذار نیست اما یافتههای اقتصاد رفتاری در طول سالهای مختلف بویژه در مطالعات «ریچارد تیلر» استاد اقتصاد رفتاری دانشگاه شیکاگو و برنده جایزه نوبل 2017 نشان میدهد که انسانها ترجیحات اجتماعی دارند به این معنی که برای انجام یک رفتار یا اتخاذ یک تصمیم نگاه میکنند که دیگران چگونه تصمیم میگیرند. در ادبیات اقتصاد رفتاری و روانشناسی اجتماعی از دو نوع «خود» صحبت میشود. یکی از خودها image یا تصویر است و دیگری social image یا تصویر اجتماعی است. به این معنی که افراد هنگامی که میخواهند تصمیم بگیرند یا کاری را انجام دهند نخست به این مسأله توجه میکنند که آیا آن باور یا رفتار که میخواهد از آنها سر بزند همسو با دیگر باورهایی است که دارند که به آن self image میگویند. بهعنوان مثال فردی که خود را مذهبی میداند اگر کار یا عملی انجام دهد که مخالف دین و مذهبی است که آن را انجام میدهد. «خود» دوم تصویراجتماعی است به این معنی که من در شکلگیری رفتارم و باورهایم به اطراف توجه میکنم. برخلاف فروض علم اقتصاد نئوکلاسیک که فرض میشود تابع مطلوبیت آدمها از هم مستقل است و تصمیم آدمها بر هم اثرگذار نیست یافتههای اقتصاد رفتاری که با آزمونهای مختلفی نشان داده شده است که آدمها ترجیحات اجتماعی دارند یعنی آزمایشهای متعددی در سطح دانشگاهها و میدانی نشان میدهد که آدمها حاضر هستند حتی از سطح خودشان بگذرند تا اینکه برداشتی از برابری خواهی داشته باشند. تأکید اقتصاد رفتاری بر این است که شکلگیری باورها و رفتار افراد از همدیگر تأثیر میپذیرد بنابراین نکته مهم این است که ببینیم آیا در شکلگیری این اعتماد یا عدم اعتماد بین مردم که ممکن است وجود داشته باشد چگونه شکل میگیرد. یکی از بحثهایی که بر این بحث اثر میگذارند این است که آدمها به لحاظ موقعیتی که در یک شبکه اجتماعی شکل میدهند این رفتار اثرگذار است. بنابراین این نکته قابل تأمل است که افرادی که در محیط کارشان اعتماد بین آنها کم است ممکن است اعتماد عمومی کمتری داشته باشند یعنی خوشبینی یا بدبینی نسبت به دیگران بر آن تأثیرگذار باشد. شاید در دهههای گذشته این طور ما برداشت کنیم که همدلی و مشارکت در بین مردم بیشتر بوده است. من شواهدی را ندیدهام که نشان دهد اعتماد عمومی بین خود مردم کم شده است. اقتصاد رفتاری تأکید میکند که شکلگیری باورهای اجتماعی و ترجیحات اجتماعی انسانها متأثر از هم است و مکانیسمها و دینامیکهای مختلف وجود دارد که میتواند این شکلگیری را توضیح دهد. اینکه مردی جوان میخواهد نسبت به آینده خود تصمیم بگیرد به چه افرادی نگاه میکند تا به آن باور و تصمیم برسد. کاری که میتوان انجام داد در کنار کاری که حاکمیت و دولت انجام میدهد شناسایی این نقاط مرجع و اثرگذاری بر آن نقاط مرجع است چون میدانیم که افراد بر اساس نقاط مرجع رفتارهای اجتماعی خود را شکل میدهند. باید دقت کرد که رفتارهای اجتماعی و تغییر این رفتارها امر دشواری است اما اقتصاد رفتاری میتواند یافتههایی را در اختیار سیاستگذار قرار دهد که تحت عنوان «تلنگر» شناخته میشود. این تلنگر به معنای تغییر محیط تصمیمگیری آدم هاست یا چیزی که در اقتصاد رفتاری بهنام «معماری انتخاب» شناخته میشود. بنابراین میشود با معماری انتخاب و تلنگر، فضایی را فراهم کرد که این مسأله حل شود. هیچ کدام از سیاستگذاریهایی که مبتنی بر یافتههای علوم رفتاری است ارزشی ندارد مگر اینکه توسط روشهای آزمایشگاهی مورد آزمون قرار گیرد و اثر بخشی آنها مورد آزمون آماری قرار گیرد. بنابراین سیاستگذاری در عرصه بهبود سرمایه اجتماعی حاکمیت با استفاده از ایدههای اقتصاد رفتاری ارزیابی اثربخشی دارد و پیشنهاد اقتصاد رفتاری استفاده از روشهای کنترل شده تصادفی است که با استفاده از آنها میتوان استنتاج آماری درستی کرد.
پژوهشگر اقتصاد رفتاری و سیاستگذاری
بحث اعتماد عمومی و مشارکت آحاد مردم با هم و با دولت حاکم موضوعی است که جنبههای مختلفی دارد. نخست باید از نگاه اقتصاد رفتاری به این موضوع اشاره شود. برخلاف مدل سازیهای رایج که در اقلیم اقتصاد وجود دارد فرض ما این است که انسانها ترجیحات اجتماعی دارند. منظور از ترجیحات این است که در علم اقتصاد وقتی که میخواهیم در مورد رفتار افراد صحبت کنیم فرض ما این است که تابع مطلوبیتی است که آدمها دارند و تصمیمهایی که میگیرند مستقل از یکدیگر است. به این معنی که تصمیم یا باور یک فرد بر باور یا تصمیم من اثرگذار نیست اما یافتههای اقتصاد رفتاری در طول سالهای مختلف بویژه در مطالعات «ریچارد تیلر» استاد اقتصاد رفتاری دانشگاه شیکاگو و برنده جایزه نوبل 2017 نشان میدهد که انسانها ترجیحات اجتماعی دارند به این معنی که برای انجام یک رفتار یا اتخاذ یک تصمیم نگاه میکنند که دیگران چگونه تصمیم میگیرند. در ادبیات اقتصاد رفتاری و روانشناسی اجتماعی از دو نوع «خود» صحبت میشود. یکی از خودها image یا تصویر است و دیگری social image یا تصویر اجتماعی است. به این معنی که افراد هنگامی که میخواهند تصمیم بگیرند یا کاری را انجام دهند نخست به این مسأله توجه میکنند که آیا آن باور یا رفتار که میخواهد از آنها سر بزند همسو با دیگر باورهایی است که دارند که به آن self image میگویند. بهعنوان مثال فردی که خود را مذهبی میداند اگر کار یا عملی انجام دهد که مخالف دین و مذهبی است که آن را انجام میدهد. «خود» دوم تصویراجتماعی است به این معنی که من در شکلگیری رفتارم و باورهایم به اطراف توجه میکنم. برخلاف فروض علم اقتصاد نئوکلاسیک که فرض میشود تابع مطلوبیت آدمها از هم مستقل است و تصمیم آدمها بر هم اثرگذار نیست یافتههای اقتصاد رفتاری که با آزمونهای مختلفی نشان داده شده است که آدمها ترجیحات اجتماعی دارند یعنی آزمایشهای متعددی در سطح دانشگاهها و میدانی نشان میدهد که آدمها حاضر هستند حتی از سطح خودشان بگذرند تا اینکه برداشتی از برابری خواهی داشته باشند. تأکید اقتصاد رفتاری بر این است که شکلگیری باورها و رفتار افراد از همدیگر تأثیر میپذیرد بنابراین نکته مهم این است که ببینیم آیا در شکلگیری این اعتماد یا عدم اعتماد بین مردم که ممکن است وجود داشته باشد چگونه شکل میگیرد. یکی از بحثهایی که بر این بحث اثر میگذارند این است که آدمها به لحاظ موقعیتی که در یک شبکه اجتماعی شکل میدهند این رفتار اثرگذار است. بنابراین این نکته قابل تأمل است که افرادی که در محیط کارشان اعتماد بین آنها کم است ممکن است اعتماد عمومی کمتری داشته باشند یعنی خوشبینی یا بدبینی نسبت به دیگران بر آن تأثیرگذار باشد. شاید در دهههای گذشته این طور ما برداشت کنیم که همدلی و مشارکت در بین مردم بیشتر بوده است. من شواهدی را ندیدهام که نشان دهد اعتماد عمومی بین خود مردم کم شده است. اقتصاد رفتاری تأکید میکند که شکلگیری باورهای اجتماعی و ترجیحات اجتماعی انسانها متأثر از هم است و مکانیسمها و دینامیکهای مختلف وجود دارد که میتواند این شکلگیری را توضیح دهد. اینکه مردی جوان میخواهد نسبت به آینده خود تصمیم بگیرد به چه افرادی نگاه میکند تا به آن باور و تصمیم برسد. کاری که میتوان انجام داد در کنار کاری که حاکمیت و دولت انجام میدهد شناسایی این نقاط مرجع و اثرگذاری بر آن نقاط مرجع است چون میدانیم که افراد بر اساس نقاط مرجع رفتارهای اجتماعی خود را شکل میدهند. باید دقت کرد که رفتارهای اجتماعی و تغییر این رفتارها امر دشواری است اما اقتصاد رفتاری میتواند یافتههایی را در اختیار سیاستگذار قرار دهد که تحت عنوان «تلنگر» شناخته میشود. این تلنگر به معنای تغییر محیط تصمیمگیری آدم هاست یا چیزی که در اقتصاد رفتاری بهنام «معماری انتخاب» شناخته میشود. بنابراین میشود با معماری انتخاب و تلنگر، فضایی را فراهم کرد که این مسأله حل شود. هیچ کدام از سیاستگذاریهایی که مبتنی بر یافتههای علوم رفتاری است ارزشی ندارد مگر اینکه توسط روشهای آزمایشگاهی مورد آزمون قرار گیرد و اثر بخشی آنها مورد آزمون آماری قرار گیرد. بنابراین سیاستگذاری در عرصه بهبود سرمایه اجتماعی حاکمیت با استفاده از ایدههای اقتصاد رفتاری ارزیابی اثربخشی دارد و پیشنهاد اقتصاد رفتاری استفاده از روشهای کنترل شده تصادفی است که با استفاده از آنها میتوان استنتاج آماری درستی کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه