نگاهی به جایگاه ادبی «ایزابل آلنده» در گفت‌و‌گو با کاوه میرعباسی

رئالیسم جادویی در نوشته‌هایش قابل انکار نیست





مریم شهبازی
خبرنگار‌
ایزابل آلنده از آن دست نویسندگانی است که طی سال‌های فعالیتش موافقان و مخالفان زیادی داشته، به قول کاوه میرعباسی، او را می‌توان از بحث برانگیزترین نویسندگان شیلیایی دانست. این نویسنده و مترجم کشورمان معتقد است آلنده طی سال‌های اخیر با سیری نزولی در نوشته‌هایش روبه‌رو شده. با این حال کارهای او را برخوردار از نوعی رئالیسم جادویی می‌داند که خاص خود آلنده و البته غیر قابل باور است. نویسنده‌ای که شاید شاهد ابداعات ساختاری چندانی در آثارش نباشیم اما نمی‌توانیم قصه گویی مثال زدنی اش را نادیده بگیریم. نکات بیشتری درباره آثار این روزنامه نگار و نویسنده مطرح را در گفت‌و‌گو با میرعباسی می‌خوانید.
  اهمیت نوشته‌های ایزابل آلنده را از چه جهت می‌دانید؟
هم به جهت ساختار و هم ازنظر مضمونی که به کار گرفته؛ هرچند که به عقیده من آثار «ایزابل آلنده» را باید در دو دوره زمانی بررسی کرد. دوره نخست شامل اولین آثار عرضه‌شده او در بازارهای جهانی کتاب می‌شود که شاخص‌ترین نوشته‌های آلنده در این دوره زمانی جای می‌گیرند. آلنده با رمان «خانه اشباح» یا همان «خانه ارواح» به جامعه ادبی و علاقه‌مندان معرفی شد؛ انتشار این رمان آغاز درخشانی را برای او رقم زد که بعدتر با کتاب‌هایی همچون «از عشق و سایه‌ها» ادامه پیدا کرد. دوره بعدی هم از نیمه دوم زندگی حرفه‌ای‌اش شروع می‌شود.
 مسأله سیاست، بویژه با پیشینه خانوادگی خاصی که از آلنده به‌دلیل نسبت فامیلی با «سالوادور آلنده» سراغ داریم چقدر در کارهای او دیده می‌شود؟
تاریخ یکی از ویژگی‌های مشترک اغلب نوشته‌های «ایزابل آلنده» است. اگر به‌طورجدی مطالعه نوشته‌های او را شروع کنید خواهید دید که آلنده به بسیاری وقایع سیاسی- تاریخی شیلی دهه‌های اخیر و از سویی مسائلی که به دوره عموی او، «سالوادور آلنده» بازمی‌گردد توجهی جدی نشان داده است. البته خودش را تنها به شیلی محدود نکرده و حتی مسائل سیاسی و درگیری‌های کلیت امریکای لاتین را به‌نوعی در آثار خود آورده است. به‌عنوان نمونه ماجرای «سرزمین زیردریا» در کارائیب سپری می‌شود، حتی اتفاقاتی که در هائیتی رخ‌داده هم در نوشته‌های او منعکس‌شده‌اند. او در میان نویسندگان جغرافیایی اسپانیایی‌زبان ازجمله پرمخاطب‌ترین‌ها به شمار می‌آید.
 برخی منتقدان ادبی اعتبار چندانی برای کارهای آخر آلنده قائل نیستند!
رمان‌های او به‌تدریج با افت کیفی قابل‌توجهی روبه‌رو شده‌اند و قابل‌مقایسه با آثار شاخصی که ابتدای راه نوشته نیستند. باوجود همه این نقدها نمی‌توان جایگاه ادبی آلنده در دوره معاصر را نادیده گرفت، هرچند که مخالفان زیادی دارد. یکی از شاخص‌ترین چهره‌هایی که در زمره مخالفان او قرار دارند می‌توان به «روبرتو بولانیو» نویسنده و شاعر شیلیایی اشاره کرد. او نه‌تنها خیلی بی‌پروا دست به تخریب آلنده زده، آنچنان که آلنده هم بدون هیچ تعارفی، بولانیو را از نفرت‌انگیزترین آدم‌هایی خطاب کرده که می‌شناسد. بولانیو سردمدار جنبشی شد که به‌طورکلی ادبیات امریکای لاتین پیش خودشان را انکار می‌کنند؛ آنان نویسندگانی نظیر «ماریو بارگاس یوسا» و حتی چهره‌های شاخص رئالیستم جادویی مانند مارکز را هم قبول نداشته و ندارد؛ هرچند که نوک پیکان انتقاد آنان متوجه ایزابل آلنده است.
 و این مخالفت بیشتر از چه بابتی است؟
آنان با تأکید بر نویسندگانی مانند ایزابل آلنده معتقد هستند که کفگیر رئالیسم جادویی دیگر به ته‌دیگ خورده و تأکید دارند مردم دیگر از مطالعه داستان‌های غیرواقعی این سبک لذت نمی‌برند. بااینکه نظر این افراد چندان موردقبول نیست اما به‌هرحال آلنده نویسنده بحث‌برانگیزی است که مخالفان و موافقان بسیاری دارند. آلنده به‌رغم ورود موفق به عرصه ادبیات، در سال‌های اخیر از آن نقطه اوج فاصله بسیاری گرفته است.
 در میان آثار متعددی که از آلنده وارد بازارهای جهانی کتاب شده برای کدام‌ یک اعتبار بیشتری قائل هستید؟
«خانه اشباح» همچنان از شاخص‌ترین نوشته‌های او به شمار می‌آید. «از عشق و سایه‌ها» هم اثری خواندنی است که هر دو این‌ها دربردارنده بخش‌هایی از تاریخ شیلی هستند. بااین‌حال من او را ازجمله نویسندگان تراز اول نمی‌دانم؛ در رمان «جزیره زیردریا» آلنده به رویدادهایی پرداخته که «آلخو کارپانتیه» هم در رمان «قلمرو این عالم» آنها را آورده، آن‌هم به سبک و سیاقی بهتر. آلنده در سال‌های اخیر بیشتر از حد معمول به خوانندگان خود رشوه داده است. آلنده در تلاش برای خلق آثاری با موضوعات جهان‌شمول و حتی جلب مخاطبان نوجوان برآمده که برخلاف حوزه بزرگسال، استعداد چندانی برای تألیف آثار نوجوان ندارد.  بااین‌حال بازهم تأکید دارم که نویسنده جالبی است.
 می‌توان مدعی شد که ایزابل آلنده به پایان راه خود رسیده و بهتر است نوشتن را کنار بگذارد؟
نه! نویسندگی قابل پیش‌بینی نیست؛ ممکن است در همین اوضاع و احوالی که معتقد به سیر نزولی کارهای او هستیم دست به خلق اثری بزند که بازهم او را به‌روزهای اوج بازگرداند.
 رد پای زندگی سیاسی شخص ایزابل آلنده چقدر در آثار او مشهود است؟ بویژه که بعد از کودتای پینوشه ناچار به فرار از شیلی وزندگی در ونزوئلا می‌شود!
مسائلی که به برخی از آنها اشاره کردید تأثیر زیادی بر زندگی حرفه‌ای او داشته‌اند. این مسأله در برخی نوشته‌های آلنده همچون «از عشق و سایه‌ها» خیلی آشکار استفاده‌شده و در برخی نظیر «خانه اشباح» قدری در لفافه‌تر آمده است. آلنده تجربه‌ای طولانی از تبعید را پشت سر گذاشته که در قدرت خلاقیت، تألیف آثارش و حتی جلب نظر مخاطبان به نوشته‌های او اثر بسیاری گذاشته است. سیاست بیشتر در پس‌زمینه آثار او وجود دارد؛ نوشته‌های شاخص آلنده برخوردار از شخصیت‌پردازی‌هایی بسیار خوب با انعکاس هنرمندانه‌ای از عواطف انسانی هستند. بااین‌حال هرگز از سیاست، استفاده شعاری نکرده است.
 و در میان نویسندگان زن امریکای لاتین چه جایگاهی می‌توان برای ایزابل آلنده متصور شد؟
بی‌شک او از پرمخاطب‌ترین نویسندگان زن امریکای لاتین است. نویسنده‌ای که روابط عاشقانه در اغلب نوشته‌های او حضوری پررنگ دارند؛ آلنده به مسائل روان‌شناختی و خلق داستان‌هایی با نگاه زنانه هم توجهی ویژه دارد. با این حال گمان نمی‌کنم نویسنده ماندگاری باشد و بتوان او را در زمره غول‌های ادبی جهان دانست.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7387/14/547641/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها