گفت‌و‌گو با حسین تولایی برگزیده جشنواره قلم زرین در بخش شعر

شعر و کرونا؛ بهانه‌هایی برای بازگشت ما به خویشتن


زهره  نیلی
 خبرنگار
حسین تولایی از شاعران فعال حوزه نوجوان است که مجموعه شعر «باران در خودم می‌بارد» او طی روزهای اخیر برنده هجدهمین جشنواره قلم زرین شده؛ مجموعه شعری که با همکاری نشر علمی و فرهنگی روانه کتابفروشی‌ها شده است. از تولایی تا به امروز مجموعه‌های متعددی همچون «درخت عاشق پرنده است»، «بیا چند شاخه حرف بزنیم»، «پشت‌ صحنه دلم»، «شماره تلفن پرندگان»، «ساندویچ قطار» و «دمپایی خورشید» در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
این روزها ناشران بیشتر به مجموعه‌های داستانی خارجی توجه می‌کنند و اقبال چندانی به شعر نشان نمی‌دهند.
متأسفانه همین‌طور است. البته من ترجیح می‌دهم درباره وضعیت شعر نوجوان، چیزی نگویم چون به مظلومیت بیشترآن دامن می‌زنم و این واقعیت را بیشتر نهادینه می‌کنم که نباید به شعر نوجوان توجه کرد. به همین خاطر است که در جشنواره قلم زرین امسال، 2000 عنوان کتاب داستانی و تنها 600 مجموعه شعر مورد ارزیابی قرار گرفتند و من تصور می‌کنم خود این آمار و اعداد به اندازه کافی گویا هستند.
ناشران دولتی چون «پرنده آبی» واحد کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی یا کانون پرورش فکری تا چه اندازه می‌توانند از شعر نوجوان پشتیبانی کنند؟
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مجموعه«شعر نوجوان امروز» را منتشر کرده؛ با اینکه نقدهایی به این مجموعه وارد است اما نمی‌توان منکر شد که در معرفی شاعران نوجوان و گردآوری اشعار آنان مؤثر بوده؛ «پرنده آبی» نیز، هم به انتشار شعر نوجوان پرداخته هم کارگاه‌های شعر برگزار کرده است اما کتاب‌هایی که این دو ناشر منتشر می‌کنند توزیع خوبی ندارد و بدرستی معرفی و تبلیغ نمی‌شود و این آفت بزرگی است که گریبان بسیاری از ناشران دولتی را گرفته.
شاید دلیل اینکه ناشران دولتی توزیع خوبی ندارند و کتاب‌هاشان را تبلیغ نمی‌کنند این است که دغدغه برگشت سرمایه ندارند...
واقعیت اینکه ساختار عمومی جامعه، چندان کتاب محور نیست وگرنه شمارگان کتاب به 500 یا هزار نسخه نمی‌رسید اما لازم است که کتاب‌های منتشر شده را معرفی کنیم. اصلاً اگر کالای خود را درست عرضه نکنیم، تقاضایی هم وجود نخواهد داشت و در این شرایط نمی‌توانیم گلایه کنیم که چرا نوجوان امروز شعر نمی‌خواند و از مجموعه شعر استقبال نمی‌کند.
به جز ناشران، سهم مهم نهاد کتابخانه‌های عمومی و شهرداری‌ها و همچنین وزارت آموزش و پرورش را در تجهیز کتابخانه‌های عمومی و کتابخانه مدارس نمی‌توان نادیده گرفت!
دقیقاً همین‌طور است. به هرحال ناشران، چه دولتی چه خصوصی درآمد محدودی دارند و با مشکل گرانی و نبود کاغذ و هزار و یک ماجرای دیگر دست به گریبان‌اند اما آموزش و پرورش می‌تواند کتاب‌های برگزیده را تهیه و کتابخانه مدارس را با آن تجهیز کند یا همان‌طور که گفتید شهرداری‌ها و نهاد کتابخانه‌های عمومی می‌توانند به فهرست کتاب‌هایی که کانون و شورای کتاب کودک و لاکپشت پرنده منتشر می‌کنند مراجعه یا به برگزیدگان هر جشنواره استناد کنند.
در هر حال باید کتابی منتشر شود تا سازمان‌های فرهنگی آن را تهیه کنند و در اختیار مخاطبان بگذارند. در شرایطی که ناشران اقبال چندانی به شعر نشان نمی‌دهند چه باید کرد؟
خیلی وقت‌ها ناشران و سرمایه‌گذاران می‌گویند شعر نوجوان مخاطب ندارد. پرسش من این است: کدام مخاطب؟ آن کسی که یک کتاب غیردرسی نخوانده یا از صبح تا شب درگیر کنکور و کتاب‌های کمک آموزشی است که نمی‌تواند مخاطب شعر باشد. از طرف دیگر مگر همه نوجوان‌ها باید شعر مرا بپسندند؟ نه، شعر من، راه خودش را باز و مخاطب خاص خودش را پیدا می‌کند و من برای این مخاطب است که شعر می‌گویم.
البته بعضی معتقدند کرونا و بازگشت آدم‌ها به خود باعث گرایش بیشتر به شعر می‌شود!
به باور من هم کرونا بهانه‌ای بود تا آدم‌ها به خودشان برگردند و به نیازهای واقعی‌شان، بیشتر توجه کنند. گرچه زندگی شتابزده امروز هم شعر را به‌خاطر موجز بودن، بیش از هر قالب دیگری می‌پسندد.
 شما در مجموعه «باران در خودم می‌بارد» به عشق توجه کرده‌اید و جالب اینکه پرداختن به عشق، یکی از خط قرمزهای این سال‌ها بوده است.
مصطفی رحماندوست با انتشار «کاش حرفی بزنی» برای نوجوانان، این تابو را شکست. خود من هم نزدیک به سه سال است که به موضوع عشق می‌پردازم و معتقدم به جای پاک کردن صورت مسأله، بهتر است با خودمان و با نوجوان‌ها صادق باشیم و با آنها از دغدغه‌‎هاشان بگوییم وگرنه شاهد اتفاقات ناگواری چون تراژدی رومینا هستیم.
همچنین حسین تولایی در شعرهای خود با نوجوانان از مرگ گفته.
نباید نوجوانان و حتی بچه‌ها را از واقعیت دور نگه داشت و در آکواریوم بزرگ کرد. مرگ، انکارناپذیر است و کودکان و نوجوانان بسیاری هستند که پدربزرگ یا مادربزرگ و حتی پدر یا مادر خود را از دست داده‌اند. پس بهتر است به شعور و حس آنها احترام بگذاریم و موضوعات جدی زندگی را با بچه‌ها در میان بگذاریم تا با ما همذات پنداری کنند و به این نتیجه برسند که این غم، فقط برای آنها نیست و دیگران هم فقدان و اندوه بی‌پایان از دست دادن عزیزان خود را تجربه کرده‌اند.
 شما در شعرهای خود توجهی ویژه به طبیعت و عناصر طبیعی دارید. حتی نامی که برای مجموعه شعرهای خود انتخاب کرده‌اید، گواه این مدعاست: «باران در خودم می‌بارد»، «درخت عاشق پرنده است»، «بیا چند شاخه حرف بزنیم»، «شماره تلفن پرندگان» و...
نمی‌خواهم شاعرانه حرف بزنم اما کل جهان، خانه من است. من به طبیعت به کوه به درخت به هرچه دور و بر من است نگاه می‌کنم؛ می‌آموزم و لذت می‌‎برم.
شما خود را در حصار تنگ وزن و قافیه گرفتار نکرده و شعرهایتان را در قالب سپید و نیمایی سروده‌اید.
چون فکر تازه قالب خود را می‌طلبد. ادبیات کهن ما بیشتر جنبه تعلیمی دارد و بچه‌ها از پند و اندرز خسته‌اند و دلشان می‌خواهد از شعر لذت ببرند. آموزش و پرورش ما هم وقتی می‌خواهد بچه‌ها را با سعدی به‌عنوان خدای غزل عاشقانه آشنا کند، بدترین شعر او را انتخاب و منتشر می‌کند. در این شرایط این وظیفه برعهده شاعران و نویسندگان است که زبان خود را امروزی کنند و لذت خواندن را به کودکان و نوجوانان بچشانند.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7394/19/548444/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها