محمدرضا درویشی پژوهشگر و آهنگساز از دغدغههای هنرمندان موسیقی نواحی ایران در شرایط امروز بحران ویروس کرونا میگوید
نسل جوان ناجی موسیقی نواحی است
ندا سیجانی
خبرنگار
خبر درگذشت دوهنرمند بزرگ موسیقی نواحی ایران درهفته گذشته- پهلوان رسول بخش زنگشاهی نوازنده ساز قیچک وعیسی رستمیافین نوازنده دوتار خراسانی- و درگذشت استاد «محمدامین رسولی» مشهور به «فقه مینهی نلاس» از استادان پیشکسوت موسیقی مقامی آذربایجانغربی در سردشت باردیگر زنگ خطر جدی برای موسیقی اقوام را به صدا درآورد. استادان و پیشکسوتانی که حافظ میراث گرانقدر هنر و فرهنگ ایران زمین هستند و امروز بسیاری از آنها در قید حیات نیستند و یک به یک در رنج و بیماری و تنگدستی و از همه ناگوارتر در فراموشی از میان ما پر کشیدند و رفتند بیآنکه هنر و فرهنگ نواختن سازهایشان یا آواز و مقامهایی که سالهای سال و نسل در نسل با خود بههمراه داشتهاند ثبت و ضبط گردد. برخی ازاین هنرمندان که سن و سالی از آنها گذشته تنها حرفهشان موسیقی و نوازندگی و خوانندگی است و تعدادی از این هنرمندان نیز منبع درآمد اندکی از نهادهای مختلف دولتی چون صندوق اعتباری هنر یا مؤسسه هنرمندان پیشکسوت دریافت میکنند که به گفته خودشان، کفاف مخارج امروز را نمیدهد خصوصاً اکنون که بیماری کرونا همین اجراهای معدود و انگشت شمار موسیقی نواحی را هم تعطیل کرده است.
محمدرضا درویشی از چهرههای نام آشنای موسیقی، بویژه موسیقی اقوام ایران است. این پژوهشگر وآهنگساز سالهای بسیاری است که زندگی خود را صرف شناسایی، معرفی و حفظ موسیقی نواحی کرده و دراین باره آثار بسیار به تألیف درآورده است. آثار او در جهت شناخت آداب و رسوم و آیینهای موسیقی اقوام مختلف ایران بوده و در تحقیقات و پژوهشهای وسیعتر بزرگترین دایرهالمعارف سازهای ایران را به تألیف درآورده است. درویشی بنیانگذار جشنواره موسیقی نواحی است، جشنوارهای که فرصت و عرصهای برای هنرنمایی بزرگان موسیقی اقوام بوده و هست. درویشی براین نظراست تنها راه نجات موسیقی نواحی همین نسل نوظهور و با استعداد است، نسلی که امروز در جشنوارههای مختلف حضور پیدا کرده و هنرنمایی میکنند البته همچنان نگران آینده این موسیقی است مگر آنکه حمایتی از سوی مسئولان صورت بگیرد. گفتوگو با محمدرضا درویشی را در ادامه میخوانید:
در روزها و ماههای گذشته که بیماری کرونا شیوع پیدا کرده است، بخشی ازکسب و کارها نیمه تعطیل شدهاند و شرایط سختی در جامعه و در کل دنیا ایجاد شده است که البته دراین بین حوزه فرهنگ و هنر و بویژه موسیقی از این اتفاقات تلخ بینصیب نمانده است، بخصوص هنرمندان موسیقی نواحی که آسیب بیشتر و جدی تری را متحمل شدهاند. با توجه به تجربه و شناخت چندین سال شما نسبت به این حوزه، چه تدابیری برای بهتر شدن زندگی هنرمندان موسیقی نواحی باید اندیشیده شود؟
موسیقی اقوام تحت تأثیر همه شرایط مسلط درکشوراست، بهعنوان مثال بخش مهمی ازجایگاه و اجرای این موسیقی درمراسم شادمانی وعروسی است اما از زمان شیوع این بیماری طبق دستور وزارت بهداشت تمامی این مراسمها در کل کشور تعطیل شده و تا زمانی که شرایط کمی بهتر نشود اجازه برگزاری هیچ مراسم عروسی یا عزا وجود ندارد بنابراین کار اجراکنندگان موسیقی نواحی هم تعطیل است. این درحالی است که اجراکنندگان این نوع موسیقی نسل در نسل شغلشان و راه امرار معاش شان همین خوانندگی و نوازندگی است نه به کار کشاورزی وارد هستند و نه دامداری و مشاغل دیگر و متأسفانه امروز میبینیم هنرمندان موسیقی نواحی که تعدادشان هم بسیار کثیر است از نان خوردن افتادهاند. بهطورمثال با نگاه به تعداد شرکتکنندگان جشنواره امسال موسیقی ملی جوان که بنا به شرایط بهوجود آمده بهصورت مجازی درحال برگزاری است، خواهید دید چه تعداد هنرمند و علاقهمند در حوزه موسیقی اقوام وجود دارد؛ زمانی که از آقای هومان اسعدی دبیر این جشنواره سؤال کردم شرکتکنندگان بخش موسیقی نواحی چه تعداد هستند پاسخ داد 800 نفر ؛ میزان تعداد شرکتکننده براساس شرط سنی تا حداکثر 29 سال است اما با حذف شدن شرط سنی با اطمینان میگویم بیش از 1000هزار نفرعلاقهمند در این بخش وجود دارد که از راه خوانندگی و نوازندگی در عزا و عروسیهای مردم کسب درآمد میکنند و روزگار میگذرانند ولی امروز این بخش از درآمد زندگی هنرمندان موسیقی نواحی کسر شده است؛ هنرمندانی که حتی طی سال هم کمتر مورد توجه قرار میگیرند و البته برخی گروهها دراجتماع براین نظرند که این هنرمندان فعل حرام انجام میدهند. این مسائل فقط یک پلان از مشکلات موسیقی نواحی است.
پلان دوم این است که استادان پیشکسوت این حوزه که اکثریت سن بالایی داشتند فوت کردهاند و دیگر در بین ما نیستند، مانند رسول بخش زنگشاهی که ازباقی ماندگان نسل قیچک نواز اهل سیستان و بلوچستان بود که هفته گذشته فوت کرد و امروز تنها یک تتمه میانی از آن دوران باقی مانده است که این عزیزان هم به مرحله پیری رسیدهاند و توانایی چندانی ندارند.اما دراین بین جوانانی هم دیده میشود که جوانه میزنند و رهرو راه گذشتگان هستند. باید بگویم موسیقی نواحی مانند رودخانهای است که توقف ندارد و همیشه در جریان است ولی با شکلهای متفاوت و با توجه به سلایق روز و سلیقه شخصی خود هنرمندان یا تقاضا و میل مردم این موسیقی در حال تغییرو تحول است. این موضوع بدان معنا است که ساز دوتار هیچگاه محو و فراموش نمیشود و تنها شیوه نوازندگی آن تغییر میکند.
متوقف شدن فعالیت امروز هنرمندان موسیقی نواحی بهخاطرحفظ سلامت آنها و مردم در مقابله با این بیماری است.
بله اما نوازندگان موسیقی نواحی روزبهروز دچار آسیبهای جدی تری میشوند.
این آسیبها چیست؟
با توجه به فضای بهوجود آمده، شرایط اجراهای این هنرمندان محدودتر شده است وهمچنان این نگرانی وجود دارد که جشنوارههای موسیقی یک به یک تعطیل شوند. بهطور مثال جشنواره ملی موسیقی جوان که درهر دوره با جوش و خروش روی صحنه اجرا میشد، امروز بهدلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی و محدود کردن سفرها از شهری به شهری دیگر، بهصورت اینترنتی و مجازی برگزار میشود که برای برخی از نوجوانهای هنرمند جذابیتی ندارد. نکته دیگراینکه بسیاری از شرکتکنندگان بخش موسیقی نواحی که در روستاهای دورافتاده زندگی میکنند دسترسی کمتری به اینترنت دارند و امکاناتشان ضعیف است ما حتی در خود شهر تهران هم که کلانشهر بزرگی است مشکل قطعی اینترنت داریم چه برسد به روستاهای دورافتاده و همین امر موجب میشود هنرمندان موسیقی نواحی شناسایی و معرفی نشوند و آسیبهای جدی ببینند. اما درکناراین اتفاقات و مسائل امروز این هنرمندان جای امیدواری است ساز قیچک که در بلوچستان آسیبهای جدی دیده بود در این دوره از جشنواره ملی موسیقی جوان با 6 شرکتکننده کودک و نوجوان حاضر شد که ساز قیچک مینوازند و ما نیز در جهت تشویق، همه این شرکتکنندگان را قبول کردیم تا در جشنواره حضور داشته باشند اما با این اوصاف بازهم اطمینان دارم در گوشه و کنار کشور هستند نوجوانان و جوانان دیگری که بهدلیل عدم امکانات و دسترسی به اینترنت فرصت شرکت دراین جشنواره را از دست دادهاند.
به هر حال در هر استانی انجمنهای موسیقی و دفاتر ارشاد وجود دارد که نظارت براین مسائل از وظایفشان است؟
بله اما آنطور که باید و شاید شناختی از موسیقی نواحی ندارند و نمیدانند فلان هنرمند در آن روستای دورافتاده چه کسی است! انجمنهای موسیقی شهرستانها اغلب به شهرستانهای مرکزی اشراف دارند نه به روستاهای اطراف.
اشاره کردید جشنواره ملی موسیقی جوان میزبان شرکتکنندگان نوجوان و جوان مستعدی درموسیقیهای مختلف بویژه موسیقی نواحی بوده و بیتردید همین نسل جوان میتوانند ناجی وحافظ موسیقی اقوام باشند. سؤال این است آیا تنها راه شناسایی این هنرمندان جوان به جشنواره موسیقی جوان خلاصه میشود؟
تأکید من هم همین است که تنها نسل جوان میتوانند موسیقی اقوام را از خطر فراموشی و نابودی نجات بدهد چرا که بسیاری از پیشکسوتان این حوزه فوت کردهاند یا در روزگار کهنسالی هستند بزرگانی که طلایه دار موسیقی اقوام بوده و هستند. اما برای ادامه این مسیر و حفظ این میراث بزرگ تنها راه آن حمایت دولت از این موسیقی است که دولت هم برای خود هزاران مشکل دارد. دولت باید ابتدا خود موسیقی را به رسمیت بشناسد و دوم رکن شاخص و مهم موسیقی کشور را که موسیقی نواحی و موسیقی اقوام است به رسمیت بشناسد اما تا زمانی که این همه گرفتاری و بدهکاری و مشکلات معیشتی مردم وجود دارد بعید میدانم نوبت به هنر و موسیقی نواحی برسد، درحال حاضر هم که دولت گرفتار تأمین معاش مردم در دوران کرونا است. جای تأسف است که هنر دراین سالها در ردیف دهم بودجه کشور قرار داشته این درحالی است که باید به موسیقی نواحی بودجه جداگانه اختصاص بدهند اما وقتی برایشان مهم نیست بودجهای هم به آن اختصاص پیدا نمیکند.
علاوه برحمایتهای دولتی، خود هنرمندان این موسیقی چه کمکی میتوانند داشته باشند تا این موسیقی آرام آرام فراموش نشود؟
هنرمندان موسیقی نواحی جیبشان خالی است به چه کسی میتوانند کمک کنند و درخواست به چه کسی داشته باشند! این بنده خداها به امید خدا رها شدهاند.
با این اوصاف سرنوشت موسیقی نواحی چه خواهد شد؟
نمی دانم ولی آینده خوبی نخواهد داشت، مگر اینکه نسل جوان در جشنوارههایی همچون جوان و نواحی تشویق بشوند و این موسیقی را نجات بدهند. امسال که جشنواره موسیقی جوان بهصورت مجازی برگزار میشود حالا سال دیگر هم خدا بزرگ است.
وظیفه سازمان میراث فرهنگی در ثبت آواها و سازهای موسیقی نواحی چیست؟
میراث فرهنگی غالباً میراث ملموس یعنی ابنیه و بنا را به رسمیت میشناسد اما میراث فرهنگی تنها خشت و گل نیست، به عقیده من میراث فرهنگی وظیفه دارد بخشهایی از موسیقی نواحی ایران مانند سازها، ادبیات و موسیقی شان را درمیراث غیرملموس به ثبت جهانی برساند اما متأسفانه موضوع کاریشان چیز دیگری است.
تا به امروز سازی از موسیقی نواحی به ثبت ملی یا جهانی رسیده است؟
دقیقاً نمیدانم اما شنیدهام ساز تار به ثبت جهانی رسیده اما هیچ ساز یا مقامی از موسیقی نواحی ثبت میراث فرهنگی نشده است.
آیا طی این سالها سازی از سازهای موسیقی نواحی فراموش شده است؟
بله تعدادی از سازهای ما تا چند سال دیگر فراموش میشوند بهطور مثال یک ساز دایره در استان کرمان است که 10 ضلعی است که یکی دو سال دیگر اساساً فراموش میشود. همچنین ساز دیگری درکرمان وجود دارد به نام «جاریگ» که به شکل یک قوطی بوده و داخل آن شن میریختند این سازهم تا یکی دو سال دیگر فراموش میشود. ساز دیگر جوغ نام دارد که جزو معدود سازهای سنگی دنیا است. این ساز با پوستی که روی آن کشیده شده بود روی سر شتر یا اولین شتر کاروان میانداختند و مینواختند یعنی زمانی که کاروان ها در طوفان شن گیر میکردند، افراد مجبور به بستن سر و صورت خود میشدند لذا یک نفر که روی شتر بهعنوان راه بلد مینشست، جوغ را به شتر میبست و روی آن میکوبید و سایر افراد کاروان با شنیدن صدای این ساز ادامه مسیر را پیدا میکردند، اما اکنون این ساز نوازنده و کاربردی ندارد و منقرض شده است. ناگفته نماند استان کرمان مرکز سازهای عجیب و غریب است که در جلد دوم کتاب دایرهالمعارف هم به آن اشاره کردهام.
این سازهای منسوخ شده جمعآوری شده است؟
بله در موزه موسیقی ایران اکثریت این سازها وجود دارد و تمام این سازها را تهیه کردم و درآنجا نگهداری میشود حتی سازهایی که فراموش شده است.
در بحث تألیف و پژوهش چطور! آیا نسل امروز در این بخش فعالیت میکنند؟
بله درحال حاضر اکثریت جوانان از پژوهشهای من استفاده میکنند که بازهم جای شکرآن باقی است البته جوانهایی هم هستند که دراین زمینه فعالیت میکنند و در جریان کارهای آنها هستم.
خبرنگار
خبر درگذشت دوهنرمند بزرگ موسیقی نواحی ایران درهفته گذشته- پهلوان رسول بخش زنگشاهی نوازنده ساز قیچک وعیسی رستمیافین نوازنده دوتار خراسانی- و درگذشت استاد «محمدامین رسولی» مشهور به «فقه مینهی نلاس» از استادان پیشکسوت موسیقی مقامی آذربایجانغربی در سردشت باردیگر زنگ خطر جدی برای موسیقی اقوام را به صدا درآورد. استادان و پیشکسوتانی که حافظ میراث گرانقدر هنر و فرهنگ ایران زمین هستند و امروز بسیاری از آنها در قید حیات نیستند و یک به یک در رنج و بیماری و تنگدستی و از همه ناگوارتر در فراموشی از میان ما پر کشیدند و رفتند بیآنکه هنر و فرهنگ نواختن سازهایشان یا آواز و مقامهایی که سالهای سال و نسل در نسل با خود بههمراه داشتهاند ثبت و ضبط گردد. برخی ازاین هنرمندان که سن و سالی از آنها گذشته تنها حرفهشان موسیقی و نوازندگی و خوانندگی است و تعدادی از این هنرمندان نیز منبع درآمد اندکی از نهادهای مختلف دولتی چون صندوق اعتباری هنر یا مؤسسه هنرمندان پیشکسوت دریافت میکنند که به گفته خودشان، کفاف مخارج امروز را نمیدهد خصوصاً اکنون که بیماری کرونا همین اجراهای معدود و انگشت شمار موسیقی نواحی را هم تعطیل کرده است.
محمدرضا درویشی از چهرههای نام آشنای موسیقی، بویژه موسیقی اقوام ایران است. این پژوهشگر وآهنگساز سالهای بسیاری است که زندگی خود را صرف شناسایی، معرفی و حفظ موسیقی نواحی کرده و دراین باره آثار بسیار به تألیف درآورده است. آثار او در جهت شناخت آداب و رسوم و آیینهای موسیقی اقوام مختلف ایران بوده و در تحقیقات و پژوهشهای وسیعتر بزرگترین دایرهالمعارف سازهای ایران را به تألیف درآورده است. درویشی بنیانگذار جشنواره موسیقی نواحی است، جشنوارهای که فرصت و عرصهای برای هنرنمایی بزرگان موسیقی اقوام بوده و هست. درویشی براین نظراست تنها راه نجات موسیقی نواحی همین نسل نوظهور و با استعداد است، نسلی که امروز در جشنوارههای مختلف حضور پیدا کرده و هنرنمایی میکنند البته همچنان نگران آینده این موسیقی است مگر آنکه حمایتی از سوی مسئولان صورت بگیرد. گفتوگو با محمدرضا درویشی را در ادامه میخوانید:
در روزها و ماههای گذشته که بیماری کرونا شیوع پیدا کرده است، بخشی ازکسب و کارها نیمه تعطیل شدهاند و شرایط سختی در جامعه و در کل دنیا ایجاد شده است که البته دراین بین حوزه فرهنگ و هنر و بویژه موسیقی از این اتفاقات تلخ بینصیب نمانده است، بخصوص هنرمندان موسیقی نواحی که آسیب بیشتر و جدی تری را متحمل شدهاند. با توجه به تجربه و شناخت چندین سال شما نسبت به این حوزه، چه تدابیری برای بهتر شدن زندگی هنرمندان موسیقی نواحی باید اندیشیده شود؟
موسیقی اقوام تحت تأثیر همه شرایط مسلط درکشوراست، بهعنوان مثال بخش مهمی ازجایگاه و اجرای این موسیقی درمراسم شادمانی وعروسی است اما از زمان شیوع این بیماری طبق دستور وزارت بهداشت تمامی این مراسمها در کل کشور تعطیل شده و تا زمانی که شرایط کمی بهتر نشود اجازه برگزاری هیچ مراسم عروسی یا عزا وجود ندارد بنابراین کار اجراکنندگان موسیقی نواحی هم تعطیل است. این درحالی است که اجراکنندگان این نوع موسیقی نسل در نسل شغلشان و راه امرار معاش شان همین خوانندگی و نوازندگی است نه به کار کشاورزی وارد هستند و نه دامداری و مشاغل دیگر و متأسفانه امروز میبینیم هنرمندان موسیقی نواحی که تعدادشان هم بسیار کثیر است از نان خوردن افتادهاند. بهطورمثال با نگاه به تعداد شرکتکنندگان جشنواره امسال موسیقی ملی جوان که بنا به شرایط بهوجود آمده بهصورت مجازی درحال برگزاری است، خواهید دید چه تعداد هنرمند و علاقهمند در حوزه موسیقی اقوام وجود دارد؛ زمانی که از آقای هومان اسعدی دبیر این جشنواره سؤال کردم شرکتکنندگان بخش موسیقی نواحی چه تعداد هستند پاسخ داد 800 نفر ؛ میزان تعداد شرکتکننده براساس شرط سنی تا حداکثر 29 سال است اما با حذف شدن شرط سنی با اطمینان میگویم بیش از 1000هزار نفرعلاقهمند در این بخش وجود دارد که از راه خوانندگی و نوازندگی در عزا و عروسیهای مردم کسب درآمد میکنند و روزگار میگذرانند ولی امروز این بخش از درآمد زندگی هنرمندان موسیقی نواحی کسر شده است؛ هنرمندانی که حتی طی سال هم کمتر مورد توجه قرار میگیرند و البته برخی گروهها دراجتماع براین نظرند که این هنرمندان فعل حرام انجام میدهند. این مسائل فقط یک پلان از مشکلات موسیقی نواحی است.
پلان دوم این است که استادان پیشکسوت این حوزه که اکثریت سن بالایی داشتند فوت کردهاند و دیگر در بین ما نیستند، مانند رسول بخش زنگشاهی که ازباقی ماندگان نسل قیچک نواز اهل سیستان و بلوچستان بود که هفته گذشته فوت کرد و امروز تنها یک تتمه میانی از آن دوران باقی مانده است که این عزیزان هم به مرحله پیری رسیدهاند و توانایی چندانی ندارند.اما دراین بین جوانانی هم دیده میشود که جوانه میزنند و رهرو راه گذشتگان هستند. باید بگویم موسیقی نواحی مانند رودخانهای است که توقف ندارد و همیشه در جریان است ولی با شکلهای متفاوت و با توجه به سلایق روز و سلیقه شخصی خود هنرمندان یا تقاضا و میل مردم این موسیقی در حال تغییرو تحول است. این موضوع بدان معنا است که ساز دوتار هیچگاه محو و فراموش نمیشود و تنها شیوه نوازندگی آن تغییر میکند.
متوقف شدن فعالیت امروز هنرمندان موسیقی نواحی بهخاطرحفظ سلامت آنها و مردم در مقابله با این بیماری است.
بله اما نوازندگان موسیقی نواحی روزبهروز دچار آسیبهای جدی تری میشوند.
این آسیبها چیست؟
با توجه به فضای بهوجود آمده، شرایط اجراهای این هنرمندان محدودتر شده است وهمچنان این نگرانی وجود دارد که جشنوارههای موسیقی یک به یک تعطیل شوند. بهطور مثال جشنواره ملی موسیقی جوان که درهر دوره با جوش و خروش روی صحنه اجرا میشد، امروز بهدلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی و محدود کردن سفرها از شهری به شهری دیگر، بهصورت اینترنتی و مجازی برگزار میشود که برای برخی از نوجوانهای هنرمند جذابیتی ندارد. نکته دیگراینکه بسیاری از شرکتکنندگان بخش موسیقی نواحی که در روستاهای دورافتاده زندگی میکنند دسترسی کمتری به اینترنت دارند و امکاناتشان ضعیف است ما حتی در خود شهر تهران هم که کلانشهر بزرگی است مشکل قطعی اینترنت داریم چه برسد به روستاهای دورافتاده و همین امر موجب میشود هنرمندان موسیقی نواحی شناسایی و معرفی نشوند و آسیبهای جدی ببینند. اما درکناراین اتفاقات و مسائل امروز این هنرمندان جای امیدواری است ساز قیچک که در بلوچستان آسیبهای جدی دیده بود در این دوره از جشنواره ملی موسیقی جوان با 6 شرکتکننده کودک و نوجوان حاضر شد که ساز قیچک مینوازند و ما نیز در جهت تشویق، همه این شرکتکنندگان را قبول کردیم تا در جشنواره حضور داشته باشند اما با این اوصاف بازهم اطمینان دارم در گوشه و کنار کشور هستند نوجوانان و جوانان دیگری که بهدلیل عدم امکانات و دسترسی به اینترنت فرصت شرکت دراین جشنواره را از دست دادهاند.
به هر حال در هر استانی انجمنهای موسیقی و دفاتر ارشاد وجود دارد که نظارت براین مسائل از وظایفشان است؟
بله اما آنطور که باید و شاید شناختی از موسیقی نواحی ندارند و نمیدانند فلان هنرمند در آن روستای دورافتاده چه کسی است! انجمنهای موسیقی شهرستانها اغلب به شهرستانهای مرکزی اشراف دارند نه به روستاهای اطراف.
اشاره کردید جشنواره ملی موسیقی جوان میزبان شرکتکنندگان نوجوان و جوان مستعدی درموسیقیهای مختلف بویژه موسیقی نواحی بوده و بیتردید همین نسل جوان میتوانند ناجی وحافظ موسیقی اقوام باشند. سؤال این است آیا تنها راه شناسایی این هنرمندان جوان به جشنواره موسیقی جوان خلاصه میشود؟
تأکید من هم همین است که تنها نسل جوان میتوانند موسیقی اقوام را از خطر فراموشی و نابودی نجات بدهد چرا که بسیاری از پیشکسوتان این حوزه فوت کردهاند یا در روزگار کهنسالی هستند بزرگانی که طلایه دار موسیقی اقوام بوده و هستند. اما برای ادامه این مسیر و حفظ این میراث بزرگ تنها راه آن حمایت دولت از این موسیقی است که دولت هم برای خود هزاران مشکل دارد. دولت باید ابتدا خود موسیقی را به رسمیت بشناسد و دوم رکن شاخص و مهم موسیقی کشور را که موسیقی نواحی و موسیقی اقوام است به رسمیت بشناسد اما تا زمانی که این همه گرفتاری و بدهکاری و مشکلات معیشتی مردم وجود دارد بعید میدانم نوبت به هنر و موسیقی نواحی برسد، درحال حاضر هم که دولت گرفتار تأمین معاش مردم در دوران کرونا است. جای تأسف است که هنر دراین سالها در ردیف دهم بودجه کشور قرار داشته این درحالی است که باید به موسیقی نواحی بودجه جداگانه اختصاص بدهند اما وقتی برایشان مهم نیست بودجهای هم به آن اختصاص پیدا نمیکند.
علاوه برحمایتهای دولتی، خود هنرمندان این موسیقی چه کمکی میتوانند داشته باشند تا این موسیقی آرام آرام فراموش نشود؟
هنرمندان موسیقی نواحی جیبشان خالی است به چه کسی میتوانند کمک کنند و درخواست به چه کسی داشته باشند! این بنده خداها به امید خدا رها شدهاند.
با این اوصاف سرنوشت موسیقی نواحی چه خواهد شد؟
نمی دانم ولی آینده خوبی نخواهد داشت، مگر اینکه نسل جوان در جشنوارههایی همچون جوان و نواحی تشویق بشوند و این موسیقی را نجات بدهند. امسال که جشنواره موسیقی جوان بهصورت مجازی برگزار میشود حالا سال دیگر هم خدا بزرگ است.
وظیفه سازمان میراث فرهنگی در ثبت آواها و سازهای موسیقی نواحی چیست؟
میراث فرهنگی غالباً میراث ملموس یعنی ابنیه و بنا را به رسمیت میشناسد اما میراث فرهنگی تنها خشت و گل نیست، به عقیده من میراث فرهنگی وظیفه دارد بخشهایی از موسیقی نواحی ایران مانند سازها، ادبیات و موسیقی شان را درمیراث غیرملموس به ثبت جهانی برساند اما متأسفانه موضوع کاریشان چیز دیگری است.
تا به امروز سازی از موسیقی نواحی به ثبت ملی یا جهانی رسیده است؟
دقیقاً نمیدانم اما شنیدهام ساز تار به ثبت جهانی رسیده اما هیچ ساز یا مقامی از موسیقی نواحی ثبت میراث فرهنگی نشده است.
آیا طی این سالها سازی از سازهای موسیقی نواحی فراموش شده است؟
بله تعدادی از سازهای ما تا چند سال دیگر فراموش میشوند بهطور مثال یک ساز دایره در استان کرمان است که 10 ضلعی است که یکی دو سال دیگر اساساً فراموش میشود. همچنین ساز دیگری درکرمان وجود دارد به نام «جاریگ» که به شکل یک قوطی بوده و داخل آن شن میریختند این سازهم تا یکی دو سال دیگر فراموش میشود. ساز دیگر جوغ نام دارد که جزو معدود سازهای سنگی دنیا است. این ساز با پوستی که روی آن کشیده شده بود روی سر شتر یا اولین شتر کاروان میانداختند و مینواختند یعنی زمانی که کاروان ها در طوفان شن گیر میکردند، افراد مجبور به بستن سر و صورت خود میشدند لذا یک نفر که روی شتر بهعنوان راه بلد مینشست، جوغ را به شتر میبست و روی آن میکوبید و سایر افراد کاروان با شنیدن صدای این ساز ادامه مسیر را پیدا میکردند، اما اکنون این ساز نوازنده و کاربردی ندارد و منقرض شده است. ناگفته نماند استان کرمان مرکز سازهای عجیب و غریب است که در جلد دوم کتاب دایرهالمعارف هم به آن اشاره کردهام.
این سازهای منسوخ شده جمعآوری شده است؟
بله در موزه موسیقی ایران اکثریت این سازها وجود دارد و تمام این سازها را تهیه کردم و درآنجا نگهداری میشود حتی سازهایی که فراموش شده است.
در بحث تألیف و پژوهش چطور! آیا نسل امروز در این بخش فعالیت میکنند؟
بله درحال حاضر اکثریت جوانان از پژوهشهای من استفاده میکنند که بازهم جای شکرآن باقی است البته جوانهایی هم هستند که دراین زمینه فعالیت میکنند و در جریان کارهای آنها هستم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه