خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
پس از 40 سال روحیه انقلابی در ایران فروکش نکرده
ترامپ مابقی روزهای هفته را در فلوریدا گذراند اما من وقتی که به واشنگتن بازگشتم تمرکزم را روی موضوع ایران گذاشتم. از مدتها قبل بر این باور بودم که تهدید هستهای ایران باوجود آنکه عملاً و از نظر فنی به اندازه کرهشمالی نیست، بهدلیل تفکر انقلابی که انگیزه رهبران این کشور را تشکیل میدهد، به همان اندازه خطرناک است. برنامه هستهای ایران (و فعالیتهای مربوط به سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی این کشور) به همراه قابلیت موشکهای بالستیک، این کشور را به تهدیدی در جهان و منطقه تبدیل کرده است. در شرایط بحرانی کنونی خاورمیانه، پیشرفت ایران در مسائل هستهای میتوانست انگیزهای را در دیگر کشورها از جمله ترکیه، مصر و عربستان برای برداشتن گامهای مشابه ایجاد کند و در نهایت با برخورداری این کشورها از قابلیت سلاحهای هستهای، آثار پدیده اشاعه سلاحهای هستهای بروز کند. ایران همچنین دو هدف را دنبال میکرد که یکی تبدیل شدن به بانک مرکزی تروریسم بینالمللی در جهان بود بویژه که سابقه فعالی در حمایت از گروههای تروریستی منطقه از طریق ارائه کمکهای مالی و تسلیحاتی داشت و هدف دیگر ایران، گسترش توانمندی نظامی متعارف خود در کشورهای خارجی به منظور تحقق اهداف راهبردی اش بود. بعد از 40 سال نشانهای دال بر فروکش کردن روحیه و اشتیاق انقلاب اسلامی در بین رهبران سیاسی و نظامی این کشور دیده نمیشد. با «مارک سِدویل» و «یان هکر» همتایان انگلیسی و آلمانی خود دیدار کردم و تلفنی مکالمهای طولانی با فیلیپ اتین مشاور سیاسی و امنیتی رئیس جمهوری فرانسه داشتم. هرچند بارها تأکید کردم که تصمیم نهایی هنوز اتخاذ نشده است، ولی به هر شیوه ممکن تلاش کردم توضیح دهم که به هیچ روشی نمیتوان توافق هستهای را آن طور که وزارت خارجه در یک سال گذشته خواسته بود، «اصلاح» و اشکالات آن را برطرف کرد. برای هر سه همتای خارجی خودم و دولت هایشان این خبر ناگوار بود. به همین دلیل، با آگاهی یا دستکم به امید اینکه ترامپ در چند هفته آینده از توافق خارج میشود، چند بار این موضوع را تکرار کردم. خبر خروج ما از توافق، مانند بمب صدا میکرد و میخواستم مطمئن شوم هر کاری که میتوانم انجام دهم تا نزدیکترین متحدانمان از اعلام خروج ما از توافق تعجب نکنند. با توجه به قریب الوقوع بودن دیدار امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه و آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان از کاخ سفید، فرصت بسیار خوبی برای مذاکرات مفصل درباره این مسائل وجود داشت اما لازم بود آنها از پیش بدانند که این بار ترامپ قصد دارد از توافق خارج شود.
باوجود نشانههای تردید و دو دلی در پمپئو هنگامی که در مارالاگو بودم، انتظار داشتم که او به امور وزارت خارجه سر و سامانی داده باشد و در این وزارتخانه نظم لازم را برقرار کند اما پمپئو در تأیید صلاحیتش با رند پال سناتور جمهوریخواه مشکل داشت. پال درنهایت اعلام کرد که از پمپئو حمایت میکند. این حمایت به شرط اذعان پمپئو به این دو موضوع بود: 1) جنگ عراق در سال 2003 اشتباه بوده و 2) دستکم مطابق با توئیت پال، تغییر رژیم ایده بدی است و امریکا هر چه سریعتر از افغانستان خارج شود.
برای پمپئو احساس تأسف میکردم زیرا مطمئن بودم آنچه که مجبور است اعتراف کند دیدگاههای واقعی او نیستند. برای من هرگز پیش نیامده بود که برای گرفتن رأی، یا حتی گرفتن شغل شورای امنیت ملی از ترامپ، از دیدگاه های خود کوتاه بیایم. بنابراین من هرگز در شرایطی مشابه تصمیمی که پمپئو به اجبار باید اتخاذ میکرد، قرار نگرفتم و فشاری را از این بابت تحمل نکردم. جان سالیوان قائم مقام وزارت خارجه سپس همان روز گفت که در روند تأیید صلاحیتش تماس مودبانهای با پال داشته است. پال به سالیوان گفته بود که به او بهعنوان نامزد قائم مقامی وزارت خارجه فقط به یک دلیل رأی خواهد داد؛ اینکه اسمش جان بولتون نیست. کلی هم به من گفته بود که در طول مذاکرات بر سر پمپئو، پال گفته بود من (بولتون)، «بدترین تصمیم لعنتی» ترامپ هستم و کلی پاسخ داده بود «من که فکر میکنم او مرد خوبی است». این اظهارات باعث شده بود که پال نطق طولانی دیگری را علیه من آغاز کند که همین هم مایه افتخار من شد.
در روزهای پرتکاپوی دو هفته نخست آغاز شغل جدیدم، همچنین در جلسات متعدد تجاری و بازرگانی حاضر میشدم و تماسهایی را برقرار میکردم. من موافق تجارت آزاد بودم اما نظر ترامپ را هم قبول داشتم که بسیاری از توافقهای بینالمللی بازتاب واقعیت «تجارت آزاد» نیستند و برعکس با اعمال کنترل بر تجارت آزاد، از اینکه منافع امریکا را تأمین کنند، بسیار فاصله دارند. من بویژه موافق بودم که چین با نظام کنونی تجارت آزاد بازی میکند. این کشور سیاستهای تراز اقتصادی را مطابق با دستورالعمل سازمان جهانی تجارت (WTO) دنبال میکرد که چنین سیاستهایی همگی داراییهای معنوی امریکا را سرقت میکردند و در انتقال اجباری فناوری دخیل بودند؛ روندی که طی چند دهه تجارت و سرمایه بیحد و حسابی را از ما ربوده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه