ذکری در امیدواری تعطیل نشدن تماشاخانههای غیردولتی
حراج: به دلیل تغییر شغل
ارمغان بهداروند
شاعر
هرچه قدر تولد هر تماشاخانه میتوانست گوارا باشد؛ تعطیلی هر تماشاخانه دوچندان ناگوار است. از قدیم گفتهاند: «خاموشی» و «فراموشی» و از همین قرار است که میخواهم بگویم گرهای که به دست باز میشود را به دندان حواله ندهیم. بلا باریده است و کسی نمیتواند مصائب کرونا را انکار کند. چاره ناچار این درد، دوری است و تئاتر که از اساس زنده به همچشمی و همنفسی است؛ چه میتواند در پیش داشته باشد که خلقی را به خطر نیندازد!؟ میترسم بگویم: «صبوری» و بشنوم: «صبوری طُرفه خاکی بر سرُم کرد» اما مگر میتوان با هنر زیسته باشی و با مردم و برای مردمت گریسته باشی و به دوبارههای فردا امیدوار نباشی. سخت است و این سختی را تنها کسی میفهمد که به اصطلاح تئاتریها «خاک صحنه را خورده باشد».
شش ماه از ناگزیری پشت سر و پیش رو گذشته است و آن چه از اخبار و اقوال شنیده میشد و میشود، حمایت از جامعه تئاتری است. احصای آثار و آمار جمعیتی که علاوه بر خاک صحنه، خاک خُسران نیز خوردهاند هر چند در جای خود تدبیر به وقتی بود اما متمّم آن ضرورت دارد آن چه که از آن «حمایت» یاد میشود به تناسب و تکریم توزیع گردد تا لااقل چرخه تولید متوقف نگردد و معیشت به نفس افتاده هنرمندان، تکمله مصیبت نشود. یکی از مهمترین مقاصد این حمایت، مؤسسات تئاتری است که در شکلگیری تماشاخانههای غیردولتی نقش بسزایی داشتهاند. شاخصهای که به حرفهایتر شدن تئاتر در این سالها کمک کرده است و ضرورت وجودی آنها بارها از زبان متولیان دولتی تئاتر شنیده شده است. کافی است متوجه تأثیر یک تماشاخانه در شاخصههایی همچون اشتغالزایی مستقیم و غیرمستقیم، تقویت بازار تئاتر، مخاطبآفرینی و اقتصاد هنر باشیم.
شاید هر کسی در طول عمر خویش به ویترینهایی برخورده باشد که پشت آنها نوشته شده باشد: «حراج: بهدلیل تغییر شغل». حالا با این تصور به تماشاخانهها برگردیم و فکر کنیم کسی که کیف و کفش، البسه، خواروبار یا هر چیز دیگری میفروشد شاید بتواند به تغییر شغلش امیدوار باشد اما تئاتر که هنوز امیدواریم در شمار شغلها تعریف شود آیا میتواند مشمول موهبت تغییر «شغل» شود؟! تصور محالی است. باید با تسریع و تصریح در فرآیند حمایت، به حفظ و حراست از تماشاخانهها پرداخته شود. راهکارهایی همچون وامهای کمبهره سهلالوصول، واگذاری بخشی از پلاکهای فرهنگی به مؤسسات حرفهای تئاتر و پیشخرید گیشهها پیش روی متولیان تئاتر است که قطعاً به آنها اندیشیدهاند و هم در مقام وظیفه و هم بهعنوان مسئولیت شهروندی دریغ نخواهند کرد. مینویسم «صبوری» و این شعر از سیدعلی صالحی را با این امید که هیچ چراغی به خاموشی و هیچ خاطرهای به فراموشی نینجامد زمزمه میکنیم:
دارم هی پا به پای نرفتن صبوری میکنم/ صبوری میکنم تا تمام کلمات عاقل شوند/ صبوری میکنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود/صبوری میکنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه، تا سراغ همسایه/ صبوری میکنم تا مدار، مدارا، مرگ/ تا مرگ، خسته از دقالباب نوبتم/ آهسته زیر لب چیزی، حرفی، سخنی بگوید/ مثلاً وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت/ حالا برو ای مرگ، برادر، ای بیم ساده آشنا/ تا تو دوباره بازآیی/ من هم دوباره عاشق خواهم شد
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه