چرا رنج شاعران بر زمین باقی میماند
ارمغان بهداروند
شاعر
این روزها بسیار دیدهایم که به تولد دفتر شعری سیلی از تبریکها و تحسینها به راه میافتد و به مدد همرسانیهای مرسوم، طرح جلد کتاب به پیوست آرزوهایی برای شاعر، در صفحات اجتماعی ظهور میکند و البته چندان طولی نمیکشد که این شادی از رونق میافتد و کهنه میشود. همین اندک اگرچه مستحبی مغتنم میتواند محسوب شود اما فضیلت واجب این اتفاق در خریدنها و خواندنها رقم میخورد. اغلب کتابهای شعر سرنوشت غمگینی دارند که از پس تیراژهای دورقمی همچنان چشم در راه دست و دلی هستند که در آنها چشم بچرخاند و جان و جهان شاعر را جستوجو کند. غمگینتر آن که شاعر فلکزده باید از اندک معیشت خویش، هزینههای هولناک نشر را نیز بپردازد و امیدوار باشد که شاید در این دشواری، دوستانی دستگیر باشند که رنج او را بر زمین باقی نگذارند.
اگر از شور و شوقهای کتابسازها و چشم و همچشمیهای ادبی و کمکیفیتیهای هنری و آفت ناشران تجاری چشم بپوشانیم درصدی از آمار دفاتر منتشره شعر، سزاوار خریدن و خواندن هست که این سزاواری علاوه بر بالندگی شاعر و ارزشهای ادبی هنری میتواند دلایلی همچون کیفیت فنی و طراحی حرفهای داشته باشد که در چرخه فروش کتاب و جلب و جذب مخاطب نقش مهمی ایفا میکند. نمیتوان اقبال و استقبال مخاطب را متوقع بود اما همچنان در سطحی نازل و فاصلهای بعید از استانداردهای نشر اقدام به انتشار کتاب و بهطور خاص نشر شعر که پدیدهای ذوقی است کرد. از دیگر مصائب چرخه نشر شعر، مصیبت دوری و نزدیکی به محافل شعری است که عموماً این محافل به دلایل انتساب به مراکز متمول دولتی و غیردولتی، مولّد و معرّف آثاری هستند که با آنها بیشتر قرابت دارند. بدیهی است در همین چرخه، سهم غالبی از تبلیغ کتاب، حمایت خرید و فرآیند نقد و بررسی به این کتابها اختصاص مییابد که در نهایت تولیداتی تحمیلی بازار شعر را تسخیر میکند و برای مخاطب، تمییز سره از ناسره در این بازار مشوّش دشوار میگردد. در چنین وضعیتی، تکلیف شاعران مستعد شهرستان که غالباً آثار خود را با تقبل هزینههای نشر منتشر مینمایند و هیچ قرابتی با محافل مؤثر ندارند چیست؟ به گواه آنچه این سالها اتفاق افتاده است نتیجه چنین رویکردی انباشت آثار منتشرهای است که از یک سو به انهدام آرزوها و انقراض آفرینشها ختم میشود و از دیگر سو به مرور زمان منجر به تقلیل تیراژ و در نهایت حذف تدریجی فرآیند نشر شعر میشود.
این روزها اگرچه غم نان بر هر ضرورتی فائق است اما فرافکنی همه نبایدها به گردن دشواریهای اقتصادی چاره کارایی نیست که بسیاری از شاعران، گلایهمند بیتوجهی دوستان دور و نزدیک خود به آنچه منتشر کردهاند، هستند. خانواده شعر باید کریمانهتر به یکدیگر سلام کنند و اگر این جمعیت غالب، خود شنوای یکدیگر باشند، هیچ کتابی در قفسهای منتظر باقی نخواهد ماند. صراحت در مواجهات انتقادی علاوه بر ارتقای کیفیت ادبی آثار میتواند تعارفات مخرب مرسوم را که اجازه انتشار هر اثری بهعنوان شعر را فراهم کرده است، کنار بزند. شبکههای دیداری و شنیداری پایگاه مؤثری است که میتواند به نظاممند کردن وضعیت شعر بیش از پیش کمک کند. معرفی کتب، بازنشر گزینه شعر، تولید فایلهای صوتی شعر و معرفی توانشهای ادبی میتواند بهبود اوضاع را رقم بزند.
شاعر
این روزها بسیار دیدهایم که به تولد دفتر شعری سیلی از تبریکها و تحسینها به راه میافتد و به مدد همرسانیهای مرسوم، طرح جلد کتاب به پیوست آرزوهایی برای شاعر، در صفحات اجتماعی ظهور میکند و البته چندان طولی نمیکشد که این شادی از رونق میافتد و کهنه میشود. همین اندک اگرچه مستحبی مغتنم میتواند محسوب شود اما فضیلت واجب این اتفاق در خریدنها و خواندنها رقم میخورد. اغلب کتابهای شعر سرنوشت غمگینی دارند که از پس تیراژهای دورقمی همچنان چشم در راه دست و دلی هستند که در آنها چشم بچرخاند و جان و جهان شاعر را جستوجو کند. غمگینتر آن که شاعر فلکزده باید از اندک معیشت خویش، هزینههای هولناک نشر را نیز بپردازد و امیدوار باشد که شاید در این دشواری، دوستانی دستگیر باشند که رنج او را بر زمین باقی نگذارند.
اگر از شور و شوقهای کتابسازها و چشم و همچشمیهای ادبی و کمکیفیتیهای هنری و آفت ناشران تجاری چشم بپوشانیم درصدی از آمار دفاتر منتشره شعر، سزاوار خریدن و خواندن هست که این سزاواری علاوه بر بالندگی شاعر و ارزشهای ادبی هنری میتواند دلایلی همچون کیفیت فنی و طراحی حرفهای داشته باشد که در چرخه فروش کتاب و جلب و جذب مخاطب نقش مهمی ایفا میکند. نمیتوان اقبال و استقبال مخاطب را متوقع بود اما همچنان در سطحی نازل و فاصلهای بعید از استانداردهای نشر اقدام به انتشار کتاب و بهطور خاص نشر شعر که پدیدهای ذوقی است کرد. از دیگر مصائب چرخه نشر شعر، مصیبت دوری و نزدیکی به محافل شعری است که عموماً این محافل به دلایل انتساب به مراکز متمول دولتی و غیردولتی، مولّد و معرّف آثاری هستند که با آنها بیشتر قرابت دارند. بدیهی است در همین چرخه، سهم غالبی از تبلیغ کتاب، حمایت خرید و فرآیند نقد و بررسی به این کتابها اختصاص مییابد که در نهایت تولیداتی تحمیلی بازار شعر را تسخیر میکند و برای مخاطب، تمییز سره از ناسره در این بازار مشوّش دشوار میگردد. در چنین وضعیتی، تکلیف شاعران مستعد شهرستان که غالباً آثار خود را با تقبل هزینههای نشر منتشر مینمایند و هیچ قرابتی با محافل مؤثر ندارند چیست؟ به گواه آنچه این سالها اتفاق افتاده است نتیجه چنین رویکردی انباشت آثار منتشرهای است که از یک سو به انهدام آرزوها و انقراض آفرینشها ختم میشود و از دیگر سو به مرور زمان منجر به تقلیل تیراژ و در نهایت حذف تدریجی فرآیند نشر شعر میشود.
این روزها اگرچه غم نان بر هر ضرورتی فائق است اما فرافکنی همه نبایدها به گردن دشواریهای اقتصادی چاره کارایی نیست که بسیاری از شاعران، گلایهمند بیتوجهی دوستان دور و نزدیک خود به آنچه منتشر کردهاند، هستند. خانواده شعر باید کریمانهتر به یکدیگر سلام کنند و اگر این جمعیت غالب، خود شنوای یکدیگر باشند، هیچ کتابی در قفسهای منتظر باقی نخواهد ماند. صراحت در مواجهات انتقادی علاوه بر ارتقای کیفیت ادبی آثار میتواند تعارفات مخرب مرسوم را که اجازه انتشار هر اثری بهعنوان شعر را فراهم کرده است، کنار بزند. شبکههای دیداری و شنیداری پایگاه مؤثری است که میتواند به نظاممند کردن وضعیت شعر بیش از پیش کمک کند. معرفی کتب، بازنشر گزینه شعر، تولید فایلهای صوتی شعر و معرفی توانشهای ادبی میتواند بهبود اوضاع را رقم بزند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه