اهالی سینما از نیاز امروز سینمای جنگ به «ایران» میگویند
فرزند زمانه خویش باش
نرگس عاشوری
خبرنگار
40 سال از آغاز جنگ 8 ساله عراق علیه ایران میگذرد. سینمای جنگ بهعنوان مقولهای جدا نشدنی از روایتهای سینماگران جهان، در این 4 دهه در سینمای ایران هم مورد توجه قرار گرفته و تا آنجا که در توان سینمای ایران بوده نسبت به این رویداد ملی ادای دین کرده است. سینمایی که برخی صاحبنظران این حوزه معتقدند تنها ژانر سینمایی است که بومی و ایرانی شده و با نشانههایی خاص از ژانر جنگ در شکل جهانی متمایز شده است. در این 40 سال متوسط تولیدات سینمای ایران در دهههای مختلف متفاوت بوده و مضامین هم تغییر کرده است. در دو دهه 60 و 70 که بهدلیل درگیری با مسأله جنگ سینمای جنگ هم در اوج بود، سینمای دفاع مقدس وجه عرفانی و حماسی داشت و تلاش سینماگران بر این بود که با تهییج به تقویت روحیه ملی و مشارکت و تعاون اجتماعی علیه دشمن کمک کنند. ابراهیم حاتمیکیا، احمدرضا درویش، عزیزالله حمیدنژاد و رسول ملاقلیپور در کنار کمال تبریزی، سیفالله داد، ساموئل خاچیکیان، مجتبی راعی، محسن مخملباف و... از جمله سینماگرانی بودند که در این دوره به سینمای جنگ ادای دین کردند. در کنار آنها برخی از کارگردانها از جمله مسعود کیمیایی و بهرام بیضایی در عین بیان اتحاد ملی، تصویری از عفریت جنگ را ترسیم کردند. با فاصله گرفتن از جنگ، سینمای ایران هم از پوسته هیجانی خارج شد و نوبت به بازتاب مشکلات جنگ، قربانیان و بازماندگان آن رسید. «گیلانه» رخشان بنیاعتماد نمونه موفق این دست آثار بود. در برخی آثار گاهی مضامین سیاسی واجتماعی بر روایت سینمای دفاع مقدس نشست و لحن فیلم بیانی اعتراضی گرفت که از نمونههای به یاد ماندنی آن «آژانس شیشهای» است. با گذر زمان سینمای دفاع مقدس هم متأثر از فضای کلی سینما، به سمت کمدی رفت و با فیلمهایی مثل «ضد گلوله» و «اخراجیها» سعی شد با فضای دفاع مقدس شوخی شود. اگر چه در تمام این سالها بنا بر مقتضیات دهههای مختلف تا حدودی روح زمانه در سینمای جنگ هم دمیده شده و تلاش شده است رابطه مخاطب با سینمای جنگ قطع نشود اما چند سالی است که سینمای این حوزه حرفی تازه برای مخاطب و نسل تازه جامعه ندارد. برخی دلیل آن را اعمال محدودیتها میدانند و برخی بر این باورند که ساخت سینمای جنگ سخت است و فیلمسازان از ساخت کارهای سخت طفره میروند. به سراغ اهالی سینما که در این حوزه فعالیت کردهاند رفتهایم و درباره چرایی این اتفاق و اینکه امروز سینمای جنگ به چه مضامینی نیاز دارد، گفتوگو کردهایم.
راه رسیدن به رستگاری
مهدی سجادهچی، فیلمنامهنویسی که آثاری با محوریت جنگ را در کارنامه خود دارد با ارزیابی کلی روند 40 ساله سینمای دفاع مقدس معتقد است فیلمهای این حوزه در دهه 60 اغلب وجه حماسی و عرفانی دارد، در دهه 70 لحن اعتراضی گرفته و مضامین سیاسی و اجتماعی بر بستر دفاع مقدس روایت میشود و در دهه 80 سینمای دفاع مقدس هم به سوی کمدی گرایش پیدا میکند. تحلیل او درباره دهه 90 اما متفاوت است: «فیلمهای این دهه را در یک عبارت میشود دستهبندی کرد؛ سینماگران دفاع مقدس فهمیدند که این طور نمیشود فیلم ساخت، باید فکر دیگری کرد. تجربیات مختلف را انجام دادند و به نتیجه خاصی نرسیدند. اواخر دهه 90 هستیم اما همچنان وقتی از سینمای دفاع مقدس صحبت میشود از فیلمهای دهههای قبل مثال میآوریم. حتی رویمان نمیشود بگوییم «تنگه ابوقریب» با این همه هزینه فیلم خوبی است.» او با تأکید بر اینکه دهه 90، دهه سینمای دفاع مقدس نبود، میافزاید: «تعداد فیلمهای ساخته شده در این ژانر آنقدر محدود است که نمیشود کنار هم چید و به برداشت معناداری رسید. تنها برداشت معنادار این است که نشد فیلم بسازند چون تفکر نداشتند. آشفتگی و سردرگمی اجتماعی را در اینجا هم میبینیم. فیلمساز جنگ هم در همین جامعه زندگی میکند. فیلمساز نمیداند چه فیلمی بسازد؛ فیلمی که بخصوص نه گیشه دارد و نه جشنواره. این نوع سینما برای رسیدن به رستگاری باید فکری بکند.» این فیلمنامهنویس در پاسخ به سؤالی درباره دلیل قهر و رویگردانی مخاطب توضیح میدهد: «فیلمی که میخواهد به او نشان ندادهایم. فیلمی که مشخصات این دوره را داشته باشد. سراغ هر فیلمساز دفاع مقدس که بروید میگوید نمیشود، دیگر تمام شد. برخی ارگانها و نهادهای مربوطه را مقصر میدانند و عدهای از حمایت نکردن مسئولان گلایه میکنند اما واقعیت این است که فیلمسازی در حوزه دفاع مقدس کار دشواری شده و هر کسی سراغش نمیرود.» راهکار پیشنهادی فیلمنامهنویس «روز سوم» برای خروج از این وضعیت ساخت فیلمهای کلاسیک است: «وقتی بر اساس قواعد فیلم میسازید تا 10 سال خوراک فیلمهای دیگر را تأمین کردهاید. اگر فیلم کلاسیک جنگی ساخته شود این امکان را به وجود میآورد که دیگران هم، گوشههایی از این فیلم کلاسیک را بگیرند، با الهام از آن فیلمهای کوچکتری بسازند اما همچنان بسازند.» او فارغ از ژانر و دستهبندی آثار سینمایی تأکید میکند: «سینما به سینماگرانی نیاز دارد که ضمن اینکه شناسنامه دوره خودشان را دارند در مورد آینده هم ایده و فکر داشته باشند. در زمان خودشان نمانند شبیه سینمای اجتماعی ما که یک دهه است درجا میزند و همچون برکه کوچکی تحلیل میرود.»
اگر قرار بود امروز فیلم جنگی بسازم
عزیزالله حمیدنژاد، سازنده چندین اثر قابل توجه در زمینه جنگ و سینمای دفاع مقدس که فیلمهایش از جمله «هور در آتش»، «ستارگان خاک»، «قله دنیا» و «اشک سرما» از دستاوردهای شاخص این گونه محسوب میشود، تمایل چندانی برای گفتوگو ندارد. او که هیچکدام از فیلمهایش در متن جنگ نیست و به گفته خودش بررسی ارتباط و روانشناسی آدمها در شرایط جنگ برایش مهم است و معتقد است در شرایط جنگ آدمها، قابل مطالعه و تحلیل هستند، میگوید: «اگر قرار بود امروز فیلمی در رابطه با جنگ بسازم به سراغ رزمندههایی میرفتم که یک زمان خوب بودند و الآن دچار مشکلات بزرگی شدهاند.» برای حمیدنژاد خود انسان مهم بوده و بر این باور است که انسان در هر شرایطی بازتابهایی را از خودش نشان میدهد و شاید به همین خاطر است که امروز میگوید اگر قرار بود فیلمی در این باره بسازد میرفت سراغ «شخصیتهایی که به رغم حضور در جبهه، سالها بعد سوءاستفادههای کلانی کردند و جانبازان و رزمندگان بسیاری را منزوی کردند.»
40 سالگی و مواجهه با نسل جوان
پاسخگویی به ابهامات نسل نو و پرداختن از منظری متناسب با 40 سالگی دفاع مقدس نکتهای است که همایون اسعدیان، بر آن تأکید دارد. کارگردان «بوسیدن روی ماه» میگوید: «راجع به جنگ جهانی دوم هنوز فیلم ساخته میشود اما همچنان جذاب است و کارکرد دارد. سینمای دفاع مقدس هم میتواند جذاب باشد به شرط آنکه در نگاه دهه 60 فریز و منجمد نشود. به شرط آنکه بدانیم نگاه نسل امروز در دهه 90 به جنگ چیست و برای این نگاه و ابهام چه باید طراحی کنیم و چگونه پاسخ بدهیم. حاشیه جنگ در دهه 90 متفاوت از دهه 70 است. نمیشود با همان نگاه پروپاگاندای زمان جنگ این جنگ ملی، میهنی و ایدئولوژیک و عقیدتی را به نسل جوان نشان داد.» او با تأکید بر اینکه این موضوع تا دهههای بعد هم تمام شدنی نیست، ادامه میدهد: «با گذر زمان نیاز داریم از منظرها و دیدگاههای مختلف به آسیبشناسی، تأیید یا بیان رشادت جوان هایی که جان شان را برای این کشور گذاشتند، بپردازیم اما همچنان اصرار بر این است که با همان نگاهی که لازمه دهه 60 بود - تأکید میکنم ضروری بود که برای این دهه نگاهمان بعد تهییجی داشته باشد- به جنگ نگاه کنیم. در حالی که با همان فرمول و نگاه سراغ سینمای جنگ رفتن، به نوعی درجا زدن است و طبیعی است که دلزدگی ایجاد کند و مخاطب امروز با آن ارتباط برقرار نکند.» با توجه به مشکلات تولید آثار این حوزه آیا سینماگران امروز دغدغهای برای پرداخت به ابعادی تازه از جنگ دارند. اسعدیان پاسخ میدهد: «قطعاً این دغدغه وجود دارد اما ترس مسئولان از اینکه نکند خدشهای وارد شود و دفاع مقدس زیر سؤال برود دست و پای سینماگر را میبندد. سؤال این است که بعد از 40 سال قرار است آنچه را در آن مقطع تعریف کردیم همچنان تعریف کنیم یا اینکه بازتعریف کنیم.» اسعدیان در پاسخ به این سؤال که پرداختن به چه ابعادی از جنگ نیاز امروز جامعه ماست، مرور کلی بر روند تولیدات سینمای دفاع مقدس دارد: «در دوره جنگ باید در جهت تهییج مردم، نیروها و تشویق برای حضور در این مقاومت کار میکردیم. نه فقط سینما بلکه تمام ابزارهای هنر و اطلاعرسانی باید به کار گرفته میشد تا این باور را تقویت کنیم که دفاع بجا و بحق است و باید برای آن تلاش کرد. با تمام شدن این مقطع و فاصله گرفتن از جنگ نوبت به تبعات و آثار جنگ و بازماندگان جنگ رسید. سوژههایمان شد، دغدغه جانبازان و مشکلات افراد شیمیایی. در مقطع بعدی ممکن است دچار تردید و سؤال هم شویم. همانطور که در عرصه سیاسی سالهاست در این باره بحث میکنیم ممکن است در عرصه سینما هم برای فیلمساز دغدغههایی ایجاد شود اما این به معنای زیر سؤال بردن جنگ نیست. برای نوه کسی که 30 سال پیش در جنگ بوده سؤال و مسأله پیش نمیآید؟ حالا نوبت اوست و باید برای پاسخ به سؤالاتی از منظر نگاه او به این ماجرا نگاه کنیم.» او در توضیحات تکمیلی میافزاید: «بهعنوان مثال آیا آنچه تا امروز از رشادت جوانان قهرمانی که رفتند تا کشورشان را حفظ کنند روایت کردهایم برای نسل جدید کافی است یا بهتر است این روایت را داشته باشیم که این جوانها در آن مقطع چگونه ساخته و قهرمان شدند؟ با تصویری که تا امروز ساختیم جوان امروز میگوید من که این توانایی را ندارم، نسل بعدی خواهد گفت عجب پدیدههایی بودند چنین چیزی از ما برنمیآید. آیا نباید الان این رشادتها را با زاویه نگاهی بیان کنیم که اگر تو هم در این موقعیت بودی حتماً اعمال قهرمانانهتری از تو سر میزد. قصدم این نیست که خط یا منظر بدهم فقط تأکیدم این است که کشور ما و مردمش مقطعی را تجربه کرد که طولانیترین جنگ محلی است و زمانش دو برابر جنگ جهانی است. جنگی که علاوه بر تاریخ ایران بر منطقه هم تأثیر گذاشته، جا دارد اثرات خوب و بد آن تا سالها مورد بررسی و نگاه فیلمسازان قرار بگیرد و حفظش کنیم اما این مهم با اصرار بر همان نگاه تکراری میسر نمیشود.»
آب را گل نکنیم
عبدالحسین برزیده، از کارگردانان شناخته شده سینمای جنگ که فیلمهایی چون «دکل» و «پرواز خاموش» را در کارنامه دارد نیز معتقد است با وجود آثار پرشماری که در این حوزه تولید شده حق مطلب در حوزه سینمای دفاع مقدس ادا نشده است. او از یک سو گستردگی سوژه و دوره طولانی 8 ساله جنگ و از سوی دیگر بضاعت کم سینما را عامل این اتفاق میداند: «بضاعت اندک ما در سینما - چه فردی و شخصی در مقام مؤلف و سینماگر و چه فنی- باعث شد نتوانیم دریای عمیق و گسترده این دوره را نشان بدهیم. در نگاه پرتوقعتر حتی نتوانستیم حقانیت و مظلومیتمان را برای آن سوی مرزها نمایش بدهیم. لازم است مردم دنیا همراه با ما این تجربه تلخ را مزه مزه کنند و آگاه و مراقب شوند تا نه برای آنها و نه برای انسانهای دیگر این اتفاق تکرار نشود.» این فیلمساز میگوید پرداختن به اتفاقات جنگ فارغ از نگرشها و مضامین روز برای مخاطب همچنان جذاب است: «روایت واقعهای در زمان گذشته اگر درست اتفاق بیفتد با مخاطب امروز هم ارتباط برقرار میکند. سینمای جهان همچنان به جنگ جهانی میپردازد با همان لوکیشنها، با همان آدمها، همان لباسها و فضای زمان جنگ جهانی و همچنان جذاب است چون حوادث تکرار میشوند. عشق دو جوانی که جنگ باعث جداییشان شده امروز هم قابل درک و فهم است. در بخشی از موزه جنگ اوکراین نامههای عاشقانه زوجهای جوان در جنگ جهانی جمعآوری شده و به همراه عکسهای جوانی و پیریشان به نمایش گذاشته شده است. این تجربه اگر چه متعلق به سالها قبل است اما برای من که نه شناختی از صاحبانش داشتم و نه به لحاظ ظاهری قرابتی با آنها، جذاب بود چون باطن ماجرا، امری تکرار شدنی است. جنگ تکرار میشود، مردم با آن مواجه هستند و همین جداییها دائم اتفاق میافتد.» او معتقد است اساساً یکی از اهداف ساخت این آثار انذار و هشدار برای جهان است تا مانع از تکرار دوباره آن شوند: «اثرات جنگ 8 ساله همچنان در زندگی مردم ما جاری و ساری است و حتی روی مناسبات جهانی هم تأثیر گذاشته است که از جمله آن حمله امریکا به عراق و دگرگون شدن وضعیت این کشور است. پس این موضوع، موضوع ملی نیست، جهانی است.» برزیده اگر چه بر انتخاب مضامینی متناسب با اتفاق روز در پرداخت به مسائل جنگ تأکید دارد اما در عین حال هشدار میدهد که اتفاقات دفاع مقدس نباید به نفع جریان فکری خاص مصادره شود: «یادآوری اینکه ما آرمانها و تفکراتی داشتیم و برای رسیدن به آن چهها کردیم خیلی خالصانه است. آرمانهایی که مشخص و تعریف شده بود. امروز که هم آرمانها فراموش شده و هم آرمانخواهی، لازم است آن دوران را مرور کنیم. ولی متأسفانه حتی در سینما هم وقتی سراغ آن میرویم برخی دوستان، ارگانها و نهادها باز میخواهند چیزی به نفع جریان فکری خودشان استخراج کنند و این لطمه خیلی بزرگتر از آسیب مسکوت گذاشتن آن است. کاش مسکوت میگذاشتند تا هر کس از ظن خود یار شود و با این ماجرا ارتباط برقرار کند تا اینکه فیلمی ساخته شود که قرار است فلان نهاد و جریان تبلیغ شود و انقلابها و آرمانها را آن طور که دوست دارد تبلیغ کند.» او با نکوهش سوءاستفاده تبلیغاتی از جریان زلال جنگ میگوید: «خالصترین، دوستداشتنیترین و عزیزترینها در جنگ حضور داشتند. درست است که ما آرمانهایی داشتیم که نهایتش قیامت و بهشت بود ولی خیلی از این آدمها در عین دیانت و آرمانخواهی، بزرگترین سرمایه یعنی جان شان را به خطر انداختند برای آسایش مردمی که اعتقاد داشتند لیاقت بهترینها را دارند. حالا هم توقعشان همین است که مردم شان در امنیت و رفاه نسبی باشند. بهانه همین گفتنها و مطالبات را هم از بچههای جنگ داریم. اینکه روزی بهانهای داشته باشیم برای گفتن از این حرف ها را هم مدیون این بچهها هستیم. بچههایی که کوهی از محبت بودند. آغوشی گشوده داشتند و در غربت جنگ با وجود آنها تنهایی را حس نمیکردیم.» برزیده با این عبارات حرف هایش را به پایان میرساند: «جنگ تبعات بیشماری داشت اما همه کاستیها را گردن جنگ نیندازیم. در خیلی از زمینهها از جمله علوم پزشکی به خاطر نیاز آن دوران بود که پیشرفت کردیم، اگر امروز از منظر امنیتی به جایی رسیدهایم که هر کشوری جرأت مقابله با ما ندارد، همه را مدیون آن دوران و بچهها هستیم. با وجود اینکه این جنگ، تحمیلی بود و تبعات زیادی داشت که اولینش از دست دادن بهترینهایمان بود اما این دفاع اتفاقی غرورانگیز برای هر مملکتی است.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه