مصایب مجازی شدن آموزش
دکتر جبار رحمانی
انسانشناس و عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی
1 یکی از مهمترین پیامدهای گسترش بحران کرونا، در حوزه «آموزش» بود. از یک سو، بهدلیل ترس ابتلا به این بیماری و شیوع بیشتر ویروس کرونا تقریباً اکثر مراکز تجمع و تمرکز انسانی از جمله مدارس و دانشگاهها تعطیل یا نیمهتعطیل شدند و از سوی دیگر، ضرورت تداوم نهادهای آموزشی و فرآیندهای جامعهپذیری و تربیتی سبب شد راهحلهای جایگزینی برای این بحران اتخاذ شود که مهمترین و محوریترین راهحل «آموزش مجازی» بود.
در نتیجه وضعیت ناشی از بحران کرونا، مدرسهها و دانشگاههای ایرانی به ضرورت و البته به شتاب و فوریت وارد عرصه مجازی و آموزش مجازی شدند. هرچند این تحول امکانهایی مثبت برای توسعه سنتهای آموزشی و تقویت آنها در بر دارد، اما آموزش مجازی لزوماً در جامعهای که نه زیرساختهای اینترنت کافی دارد و نه سواد مجازی کافی به دانشآموزان و معلمان آموزش داده شده، نه تنها سبب رشد نخواهد شد، بلکه میتواند جریان آموزش را با اختلالهای جدی همراه سازد. به همین دلیل، مجازی شدن آموزش در مدارس و دانشگاهها در شرایط فعلی در کنار مزایایی که دارد میتواند منجر به بازتولید برخی نابرابریها و بیعدالتیهای آموزشی و همچنین تولید نابرابریهای جدید شود.
طبق آمار رسمی، در حدود هفتاد درصد جامعه ایرانی به اینترنت دسترسی دارند. از سوی دیگر، این هفتاد درصد لزوماً از طریق سختافزارهای مناسب (همچون کامپیوتر و لپتاپ و تبلت) به اینترنت وصل نمیشوند بلکه بیشتر آنان از طریق موبایلهای هوشمند با فضاهای مجازی مرتبط هستند و عمدهترین کاربری آنان هم، تاکنون استفاده از شبکههای اجتماعی بوده است در حالی که آموزش مجازی مستلزم مهارتهای مجازی کافی، محتوای مجازی کافی و همچنین تکنولوژی مناسب است. لزوماً امکان استفاده از موبایل، به معنای استفاده بهینه از فضای مجازی در آموزش نخواهد بود.
در نتیجه در ترکیبی از بحرانهای زمینهای یعنی عدم دسترسی حدود سی درصد از جامعه ایرانی به اینترنت، دسترسی نداشتن به ابزارهای مناسب مانند کامپیوتر و لپتاپ و... برای اکثریت آنانی که به اینترنت وصل هستند و مهمتر از همه فقدان محتوای مجازی کافی و عدم مهارت لازم معلمان و دانشآموزان در آموزش مجازی، ما را با یک مکانیسم مضر و مخل در امر آموزش در مدرسه و دانشگاه مواجه کرده است که در نهایت از یک سو، کیفیت آموزش بشدت افت خواهد کرد و از سوی دیگر، نابرابری و بیعدالتی آموزشی در سپهری جدید شکل خواهند گرفت و موجبات نارضایتی بیشتری را در بین دانشجویان و دانشآموزان و خانوادههای آنان فراهم خواهد آورد.
2 آنچه که گفته شد، تنها یک روی سکه است و صرفاً به مسأله آموزش در مدرسه و دانشگاه در بحران کرونا اشاره دارد. زیرا امکان تشکیل کلاسهای درسی، تعلیق کارکردهای آموزشی مدرسه و دانشگاه را شاید بتوان تا حدی از طریق فضای مجازی و کلاسهای مجازی و محتوای مجازی جبران کرد، اما باید دقت کرد که مطالعات نشان داده است که برنامه درسی پنهان مدارس، نظام روابط اجتماعی غیررسمی در نهادهای آموزشی و جامعهپذیری که در فضای مدرسه از خلال همکلاسیها و دوستان صورت میگیرد، نقشی کلیدی در تربیت و پرورش فکری و فرهنگی و روحی دانشآموز و دانشجو دارد. از این رو، مهمترین پیامد بحران کرونا در نهادهای آموزشی، نه در توقف کلاسهای درس و جایگزینی کلاسهای مجازی برای آنان، بلکه در توقف جامعهپذیریهای ضمنی ناشی از فضای کلاس و فضای دوستان مدرسه و دانشگاه است. از اینرو بخش مهمی از تجارب فرهنگی و اجتماعی دانشآموزان و دانشجویان که از خلال تجربه زیسته در فضای مدرسه و با دوستان رخ میداد، در شرایط کرونا، متوقف شده است. اگر توقف کلاس درس به معنای اختلال در رشد شناختی و آگاهی دانشآموزان است، تعطیلی فضای دوستانه و فضای غیررسمی مدرسه به معنای اختلال در رشد عاطفی، فکری، روحی و شخصیتی دانشآموز و دانشجو خواهد بود.
3عمده سیاستگذاریهای فوری که در وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و حتی نهادهای آموزشی خصوصی شکل گرفته است، برای جبران بحران توقف کلاس درس و تعطیلی آنها بوده است و هنوز نمیتوان از سیاست مشخصی برای جبران مکانیسمهای غیررسمی ناشی از فضای مدرسه و دانشگاه در تربیت و پرورش روحی و فکری و شخصیتی دانشآموزان و دانشجویان صحبت کرد.
اینکه برخی والدین از ثبتنام در مدارس غیرانتفاعی خودداری کردهاند، بیشتر ناشی از یک محاسبه عقلانی در آنها است. عمدتاً هزینههای مدارس غیرانتفاعی نه برای کلاسهای درس، بلکه برای کیفیت فضای پرورشی و تربیتی مدرسه بود. به همین دلیل وقتی مکانیسمی برای جبران این نقیصه تعبیه نشده است، خانوادهها هم از ثبتنام در مدارس غیرانتفاعی خودداری کردهاند زیرا آموزش مجازی چندان اهمیت محوری ندارد.
از این رو، باید دقت کرد مدرسه یا هر نهاد آموزشی را نباید صرفاً به کلاس درس آن تقلیل داد (هرچند همین وجه نیز بسیار مهم است)، بلکه باید دقت کرد و دید نهادهای آموزشی کارکردهای دوگانه و همزمان «آموزشی» و «پرورشی یا تربیتی» دارند. در حالی که کرونا احتمالاً تا اطلاع ثانوی با ما خواهد بود، ضرورت شرایط پیشرو مستلزم آن است که راهی برای حل این نقیصه جدی تربیتی در مدارس و دانشگاهها ارائه شود. ضمن اینکه برای کلاسهای درس مجازی، تأمین ابزارهای لازم برای دانشآموزان محروم و همچنین ارتقای سواد مجازی دانشآموزان و معلمان یک ضرورت اساسی است.
اگر به پتانسیل شرایط فعلی برای بازتولید نابرابریها و بحرانهای روحی و اخلاقی ناشی از آن دقت نشود، میتواند بحرانهایی ضمنی و درونی در روح و روان دانشآموزان و دانشجویان در سطحی گستردهتر را موجب شود. اگر سیاستهای لازم برای مواجهه با بیعدالتیهای آموزشی در ایام کرونا اتخاذ نشود، قطعاً پیامدهای جدی در بخشی از جامعه دانشآموزی و دانشجویی خواهد داشت. البته حل این بحران مستلزم همراهی دولت، نهادهای مدنی و خانوادهها و برنامهریزی اصولی برای آن است که نیازمند کارشناسیهای دقیق و یافتن راهکارهایی برای برون رفت هرچه سریعتر از این بحران است.
نیم نگاه
مدرسه یا هر نهاد آموزشی را نباید صرفاً به کلاس درس آن تقلیل داد، بلکه باید دقت کرد و دید نهادهای آموزشی کارکردهای دوگانه و همزمان «آموزشی» و «پرورشی یا تربیتی» دارند. تعلیق کارکردهای آموزشی مدرسه و دانشگاه را شاید بتوان تا حدی از طریق فضای مجازی و کلاسهای مجازی و محتوای مجازی جبران کرد، اما برنامه درسی پنهان مدارس، نظام روابط اجتماعی غیررسمی در نهادهای آموزشی و جامعهپذیری که در فضای مدرسه از خلال همکلاسیها و دوستان صورت میگیرد، نقشی کلیدی در تربیت و پرورش فکری و فرهنگی و روحی دانشآموز و دانشجو دارد. از اینرو مهمترین پیامد بحران کرونا در نهادهای آموزشی، نه در توقف کلاسهای درس، بلکه در توقف جامعهپذیریهای ضمنی ناشی از فضای کلاس و فضای دوستان مدرسه و دانشگاه است که میتواند در رشد عاطفی، فکری، روحی و شخصیتی دانشآموز و دانشجو اختلال ایجاد کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه