محمد (ص) پیامبری که باید از نوشناخت
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
کاروان بشریت کسری از پانزده قرن پیش در چنین ایامی به موقعیتی باشکوه دست یافت. زیرا که در این ایام گوهر وجود پیامبر خاتم، همانکه انبیای بزرگ الهی وعده ظهورش را داده بودند، پا به عرصه هستی نهاد و «محمد» نام گرفت. نامی که عطر هزار خاطره ازلی را در دلها زنده کرد و رایحه دلکش آن بوی ابدیت داشت. این لطف سرمدی که برترین هدیه الهی به بشراست، عروس فضیلت را به عقد عقل درآورد تا انسان امکان تعالی یافته و کرامت و بزرگی با جانش درآمیزد.
محمد(ص) آمد تا شبستان خلقت با چراغ هدایت روشن شود و گوهردانایی به صید آدمی درآید. آمد تا بگوید در آغوش تواضع جای گیرید، در زمین به غرور و تکبر راه مروید و در طریق عدل و احسان باشید تا بشارت سعادت یابید. او با خود تنپوشی ( تقوی) آورد تا زشتیها را بپوشاند و آرایش جسم و جان باشد. «یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سوءاتکم وریشا (اعراف 26).» محمد(ص) مظهر انسان کامل و جامع اوصاف الهی و صاحب مقام جمعالجمع است که اسرار کلمات به او اعطا شد. «اوتیت جوامع الکلم» او، هیچگاه از روی هوای نفس سخن نگفت «و ما ینطق عن الهوی» و همواره بر سیاق کلام وحی سخن راند «ان هو الا وحی یوحی» و رسالتش نیز دعوت همگان به «توحید» و «تقرب الیالله» بود. محمد(ص) آمد تا مردمان را با حکمت آشنا ساخته و راههای ناگشوده را گشوده و گنجهای دانش و معرفت را پیش پای آدمی بیفشاند.
حضور نورمحمدی(ص) در دایره هستی، زمینهساز رهایی انسان از سرگردانی و پریشانی بوده و فهم و ذوق و اشراق آدمی را به اوج میرساند. او، کشتی هدایت را در دریای مواج زندگی آنچنان به حرکت درآورد تا هرکه بر آن نشیند از بیم موج و گرداب حائل آسودهخاطر باشد و با تعالیمش انسان را آنگونه تناوری میبخشد که در پیکار میان خودپرستی و خداپرستی، شیطان و رحمان و نفس اماره و نفس لوامه پیروز میدان باشد. محمد(ص) آیینه تمام نمای احد است و هیچکس به قدر او شور و غوغای توحید در جهان به راه نینداخته است. خورشید وجود محمدی(ص) چنان هنگامهای از شور عشق و ارادت، شیفتگی و اخلاص و فهم و ذوق و احساس برانگیخته که بشریت را توان سنجش عظمت و شگفتی مقام چنین گوهر گرانسنگی با ترازوی خویش نیست.
از اینرو چه بسیار اندیشمندان از پیروان آیین سایر انبیای الهی برطلوع خورشید محمدی(ص) سلام گفته و به اصحاب صورت و منکران معنا، صلا در دادهاند که بیش از این خورشید به گل نشاید اندود! پس خوشتر که دلها از کدورت و کینه پاک کنند و محمد(ص) را به چشم دوست بشریت که بشارت همه انبیا را تجدید کرده است، بنگرند، تا جنگها از میان خیزد و ستاره صلح و آشتی بر پهنه آسمان به تلألؤ درآید. آلفونس دومارتین شاعر بزرگ فرانسوی قرن نوزدهم در کتاب «تاریخ ترک» چاپ 1854 در پاریس مینویسد: «هرگز مردی مانند محمد نبوده است که با اختیار یا بدون اختیار چنین آرمانی متعالی در جهان برگزیند. آرمانی فراتر از مرتبه انسانی، آرمانی که میکوشد خرافاتی را که در جهان بر آدمیان تحمیل کردهاند و حجابی میان انسان و پروردگارش کشیدهاند از میان بردارد. آرمانی که اندیشههای معنوی و مقدس را در میان آشوبی از ستایشگر خدایان مادی و خدایان مسخ شده آن روزگار حفظ کند. هرگز مردی کاری چنین سترگ و فرابشری را با چنان امکانات ناچیز برعهده نگرفته است. محمد برای خلق و اجرای چنین طرح بزرگی غیر خودش هیچ یار و یاوری نداشت، مگر اندکشمار انسانهایی که کنارش بودند. با این همه هیچ انسانی در تاریخ به انجام چنین انقلاب عظیم و پایداری در عالم توفیق نیافته است. در کمتر از دو قرن از درگذشت او، اسلام از چنان نیروی مادی و معنوی برخوردار بود که بر سراسر عربستان حاکم شد و خراسان بزرگ، بینالنهرین، غرب هند، سوریه، مصر، حبشه و نیز جزایری در دریای مدیترانه و اسپانیا و بخشی از سرزمین گل را زیر حکومت خود گرفت. او یک خطیب، یک رسول، یک قانونگذار، یک فاتح اندیشهها، یک مصلح با باورهای معقول و بنیانگذار
20 امپراطوری زمینی و یک امپراطوری معنوی است. با ملاحظه همه معیارهایی که عظمت انسانی را میتوان با آن سنجید، آیا میتوانیم به راحتی بگوییم انسانی بزرگتر از محمد در جهان بوده است؟» همچنین 1459 سال پیش در چنین روزی امام جعفر صادق(ع) ششمین حجت حق از نسل پیامبر اکرم(ص) قدم به دایره وجود نهاد تا با احیای مکتب نبوی چراغ هدایت محمدی(ص) در شبستان تاریخ
کم فروغ نشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه