آسیب ها و الزام های استفاده از تاریخ شفاهی
دکتر سید علیرضا بهشتی
استاد دانشگاه
محققان ومراکز دانشگاهی برای تدوین پایان نامههای پژوهشی درموضوع تاریخ توسعه کشور، با فقرمنابع دست اول، حتی دست دوم، بویژه برای دهه 60 مواجه اند؛ درمراجعه به منابع موجود هم که تعدادشان معدود است، ملاحظه میشود که آنها هم به شیوه تاریخ شفاهی تنظیم وتدوین شدهاند. تاریخ شفاهی تعریف و جایگاه خاص خود را دارد و به لحاظ سندیت نازلترین درجه اعتبار را در گونههای تاریخ نگاری داراست.
البته من قصد بیارج کردن زندگینامههای خودنوشت یا دیگر نوشت را ندارم بلکه میخواهم به مشکلات اجتنابناپذیر تاریخ شفاهی اشاره کنم؛ مهمترین مشکل تاریخ شفاهی ارائه تصویری ناقص از رخدادهای تاریخی است که به هیچ وجه نمیتواند جای تاریخ نگاری متکی بر اسناد را بگیرد. متأسفانه درفضای بازآفرینیهای تاریخی، اغلب تاریخ شفاهی رواج داشته و این شیوه به پایان نامههای پژوهشی نیز راه یافته است. براین اساس و به دلیل داستان سرایی و تصویر بعضاً نادرستی که از رخدادهای تاریخی ترسیم شده راهی به گذشته نداریم.
تأسف برانگیزتر آنکه برمبنای این شیوه تاریخ نگاری، تفاسیر و تحلیلهایی بنیان گرفته که از بن و اساس واقعیت ندارد و این خود یکی از آسیبهای تاریخ شفاهی است؛ در تبیین نقش و مسئولیت تاریخی دولت جنگ این موضوع کاملاً به چشم میآید، حتی دولت شهید رجایی را هم که قریب یک سال متولی جنگ بود، در برمیگیرد که بیتوجهی به تداوم تاریخی را میتوان منشأ این وضعیت دانست؛ در ارتباط با هویت ایرانی عدم توجه به تداوم تاریخی یک مشکل بنیادین است که به عینه خود را در موضوع توسعه نشان میدهد. بدرستی گفته شده؛ هرگاه ملتی از هویت تاریخی خود بیخبر باشد براحتی دچار استبداد داخلی یا خارجی میشود.
این واقعیت درهمه جای دنیا تجربه شده است. از همین رواست وقتی سلسلهای برسرکار میآید سعی میکند هیچ نام ونشانی از قبلیها باقی نگذارد. این وضعیت در تاریخ کشورمان وضوح دارد و موجب وارد آمدن لطماتی به هویت ملی شده است. پهلوی پساز تسلط برارکان قدرت سعی نمود تا نام نیکی از قاجاریه نباشد و تمامی جلوههای تمدنی درآستانه ورود به مدرنیسم را به خود نسبت دهد.
قاجارها هم همین رفتار را با قبلیهای خود داشتند، قبلیها نیز با قبلتر از خود چنین کردند؛ بعد از انقلاب هم کم و بیش این فرهنگ استمرار یافت و هردولتی، دولت قبل از خود را تخطئه و خود را از تجربیات و دستاوردهای دولت پیشین بینیاز دانست. غافل از آنکه برنامهریزیها باید بردوش تجربیات موفق و ناموفق پیشینیان استوار باشد. این موضوع زمینه ساز تحریف واقعیتها وعدم شکلگیری یک روند تاریخی شده است؛ این است که با رفتن دولتی و آمدن دولتی دیگر تو گویی انقلابی رخ داده و باید همه چیز زیر و رو شود! این پدیده مانع از مستندسازیهای تاریخی ازسوی دستگاههای اجرایی و درنتیجه وارد آمدن لطمههای فراوانی به تاریخ نگاری دفاع 8 ساله به شیوه علمی و درسآموز شده است. مجموعه این دلایل موجب شد تا تکاپویی از دوسال پیش برای فراهم آمدن اثری که حاصل فکر و زحمت چهرههایی صاحب نظر و اندیشه است، شکل گیرد و بهعنوان قدم اول تقدیم عرصه علم وپژوهش شود؛ گرچه نمیتوان گفت کار ایدهآلی ارائه شده است، بلکه این کار را باید قدم اول دانسته و چشم به همتهای بعدی داشت تا قدمهای بلندتر و اساسی تر برداشته شود، البته درپدید آمدن این اثر بهمنظور رعایت اصول علمی در تاریخ نگاری مستند نهایت سعی به کار گرفته شده است؛ از اینرو هرجا نقدی به چشم آمده بدون درنظر گرفتن علایق شخصی، واقعیتها آنگونه که بوده، چه تلخ و چه شیرین انعکاس یافته است؛ در تاریخ نگاری با هرشیوه و روشی باید همواره به این نکته توجه داشت که عرصه تاریخ محکمه نبوده و هدف از تاریخ نگاری نیز محاکمه گذشتگان نیست.
بنابراین نباید در تاریخ بهدنبال مقصر بگردیم، بلکه باید به تاریخ به مثابه چراغ راه آینده نگریسته و از حوادث تاریخی عبرت بگیریم تا درعمل از میزان اشتباهاتمان بکاهیم. همان چیزی که متون دینی هم بدان دعوت میکنند. اساساً ویژگی علم تاریخ در نسبتش با آینده و آیندهگرایی است. منطق علم تاریخ، ماندن درگذشته را محکوم و با پیش رو قرار دادن تجربه زیست گذشتگان به افراد انگیزه و شناخت لازم را میدهد تا در سرنوشت جمعی خود مشارکت فعال داشته باشند و از درافتادن در مسیرهای منتهی به بنبستهای یأس آلود و چشم دوختن به منجیهای غیبی وخارجی برهند؛ یکی از عواملی که تاریخ نگاری جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس به این وضع درآمده، این است که جامعه دانشگاهی ما بههردلیلی پا پیش نگذاشته و درغیبت آنان کارتاریخ نگاری جنگ توسط کسانی انجام میگیرد که به روش و دانش این شعبه از علم مجهز نیستند؛ از اینرو سطح تاریخ نگاری تاحد واقعه نگاری ژورنالیستی پایین آمده است.
استاد دانشگاه
محققان ومراکز دانشگاهی برای تدوین پایان نامههای پژوهشی درموضوع تاریخ توسعه کشور، با فقرمنابع دست اول، حتی دست دوم، بویژه برای دهه 60 مواجه اند؛ درمراجعه به منابع موجود هم که تعدادشان معدود است، ملاحظه میشود که آنها هم به شیوه تاریخ شفاهی تنظیم وتدوین شدهاند. تاریخ شفاهی تعریف و جایگاه خاص خود را دارد و به لحاظ سندیت نازلترین درجه اعتبار را در گونههای تاریخ نگاری داراست.
البته من قصد بیارج کردن زندگینامههای خودنوشت یا دیگر نوشت را ندارم بلکه میخواهم به مشکلات اجتنابناپذیر تاریخ شفاهی اشاره کنم؛ مهمترین مشکل تاریخ شفاهی ارائه تصویری ناقص از رخدادهای تاریخی است که به هیچ وجه نمیتواند جای تاریخ نگاری متکی بر اسناد را بگیرد. متأسفانه درفضای بازآفرینیهای تاریخی، اغلب تاریخ شفاهی رواج داشته و این شیوه به پایان نامههای پژوهشی نیز راه یافته است. براین اساس و به دلیل داستان سرایی و تصویر بعضاً نادرستی که از رخدادهای تاریخی ترسیم شده راهی به گذشته نداریم.
تأسف برانگیزتر آنکه برمبنای این شیوه تاریخ نگاری، تفاسیر و تحلیلهایی بنیان گرفته که از بن و اساس واقعیت ندارد و این خود یکی از آسیبهای تاریخ شفاهی است؛ در تبیین نقش و مسئولیت تاریخی دولت جنگ این موضوع کاملاً به چشم میآید، حتی دولت شهید رجایی را هم که قریب یک سال متولی جنگ بود، در برمیگیرد که بیتوجهی به تداوم تاریخی را میتوان منشأ این وضعیت دانست؛ در ارتباط با هویت ایرانی عدم توجه به تداوم تاریخی یک مشکل بنیادین است که به عینه خود را در موضوع توسعه نشان میدهد. بدرستی گفته شده؛ هرگاه ملتی از هویت تاریخی خود بیخبر باشد براحتی دچار استبداد داخلی یا خارجی میشود.
این واقعیت درهمه جای دنیا تجربه شده است. از همین رواست وقتی سلسلهای برسرکار میآید سعی میکند هیچ نام ونشانی از قبلیها باقی نگذارد. این وضعیت در تاریخ کشورمان وضوح دارد و موجب وارد آمدن لطماتی به هویت ملی شده است. پهلوی پساز تسلط برارکان قدرت سعی نمود تا نام نیکی از قاجاریه نباشد و تمامی جلوههای تمدنی درآستانه ورود به مدرنیسم را به خود نسبت دهد.
قاجارها هم همین رفتار را با قبلیهای خود داشتند، قبلیها نیز با قبلتر از خود چنین کردند؛ بعد از انقلاب هم کم و بیش این فرهنگ استمرار یافت و هردولتی، دولت قبل از خود را تخطئه و خود را از تجربیات و دستاوردهای دولت پیشین بینیاز دانست. غافل از آنکه برنامهریزیها باید بردوش تجربیات موفق و ناموفق پیشینیان استوار باشد. این موضوع زمینه ساز تحریف واقعیتها وعدم شکلگیری یک روند تاریخی شده است؛ این است که با رفتن دولتی و آمدن دولتی دیگر تو گویی انقلابی رخ داده و باید همه چیز زیر و رو شود! این پدیده مانع از مستندسازیهای تاریخی ازسوی دستگاههای اجرایی و درنتیجه وارد آمدن لطمههای فراوانی به تاریخ نگاری دفاع 8 ساله به شیوه علمی و درسآموز شده است. مجموعه این دلایل موجب شد تا تکاپویی از دوسال پیش برای فراهم آمدن اثری که حاصل فکر و زحمت چهرههایی صاحب نظر و اندیشه است، شکل گیرد و بهعنوان قدم اول تقدیم عرصه علم وپژوهش شود؛ گرچه نمیتوان گفت کار ایدهآلی ارائه شده است، بلکه این کار را باید قدم اول دانسته و چشم به همتهای بعدی داشت تا قدمهای بلندتر و اساسی تر برداشته شود، البته درپدید آمدن این اثر بهمنظور رعایت اصول علمی در تاریخ نگاری مستند نهایت سعی به کار گرفته شده است؛ از اینرو هرجا نقدی به چشم آمده بدون درنظر گرفتن علایق شخصی، واقعیتها آنگونه که بوده، چه تلخ و چه شیرین انعکاس یافته است؛ در تاریخ نگاری با هرشیوه و روشی باید همواره به این نکته توجه داشت که عرصه تاریخ محکمه نبوده و هدف از تاریخ نگاری نیز محاکمه گذشتگان نیست.
بنابراین نباید در تاریخ بهدنبال مقصر بگردیم، بلکه باید به تاریخ به مثابه چراغ راه آینده نگریسته و از حوادث تاریخی عبرت بگیریم تا درعمل از میزان اشتباهاتمان بکاهیم. همان چیزی که متون دینی هم بدان دعوت میکنند. اساساً ویژگی علم تاریخ در نسبتش با آینده و آیندهگرایی است. منطق علم تاریخ، ماندن درگذشته را محکوم و با پیش رو قرار دادن تجربه زیست گذشتگان به افراد انگیزه و شناخت لازم را میدهد تا در سرنوشت جمعی خود مشارکت فعال داشته باشند و از درافتادن در مسیرهای منتهی به بنبستهای یأس آلود و چشم دوختن به منجیهای غیبی وخارجی برهند؛ یکی از عواملی که تاریخ نگاری جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس به این وضع درآمده، این است که جامعه دانشگاهی ما بههردلیلی پا پیش نگذاشته و درغیبت آنان کارتاریخ نگاری جنگ توسط کسانی انجام میگیرد که به روش و دانش این شعبه از علم مجهز نیستند؛ از اینرو سطح تاریخ نگاری تاحد واقعه نگاری ژورنالیستی پایین آمده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه