روشن مردی از خیل مردمان عادی شکسته خورده جامعه امروز است که زنجیره ناکامی‌هایش از اجتماع آغاز شده و به زندگی خانوادگی و شخصی‌اش می‌رسد

درباره فیلم‌های «روزی روزگاری آبادان» حمیدرضا آذرنگ و «روشن» روح‌الله حجازی




سحر عصرآزاد
منتقد سینما

رستگاری با یک بمب

«روزی روزگاری آبادان» روایتی امروزی از شکاف بین نسل‌ها و فروپاشی خانواده است که با اتکا به جادوی سوررئالیسم اینجایی؛ کاربردی و همراهی برانگیز شده است. حمیدرضا آذرنگ در اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی به دورانی شناسنامه دار از تاریخ معاصر کشورمان ارجاع می‌دهد و از عنصر جاری در مقطع جنگ تحمیلی یعنی بمب به‌عنوان تمهیدی برای جاری شدن سوررئال جهت ترمیم بحران جاری در درام بهره می‌برد. خانواده 5 نفره مصیب یک خانواده تیپیکال جنوبی با مسائل و مشکلاتی ملموس و آشنا هستند؛ از عشق‌ها تا اختلافات، از شکاف نسل‌ها تا زخم اعتیاد، از فاصله زوج‌ها تا اجبار به ماندن‌ها و... فروپاشی که در انتظار این خانواده است. به‌همین دلیل نیمه اول فیلم شرحی است تفصیلی از روابط و مناسبات جاری در تار و پود خانواده‌ای معمولی و متداول که اعضای آن از هم گسسته و مدام در حال رفع و رجوع و بند زدن به دیوار فروریخته روابط درونی خود هستند که مادر نقش اصلی را در این میان دارد. فیلم در لحظه‌ای تعیین کننده، روایت رئال از روزمرگی این خانواده را متوقف کرده و با جادوی سوررئالیسم، تخیل را به مدد می‌گیرد تا اصابت یک بمب اشتباهی و عمل نکرده را محملی برای ترمیم روابط از هم پاشیده خانواده قرار دهد. خانواده‌ای که مخاطب می‌داند این آخرین عید آنها در کنار هم است و مادر به هزار و یک دلیل قصد ترک خانه را دارد و هر یک به نوعی از یکدیگر دور خواهند افتاد. فیلمساز با هوشمندی جهان خیال را احضار می‌کند تا بتواند در برزخ زندگی و مردگی، امکانی برای بازسازی کانون خانواده و فرصتی به پدر برای جبران و بهبود رابطه شکست خورده‌اش با همسر و فرزندان بدهد. هرچند جنس فانتزی کار روی کاغذ غیر قابل پیش‌بینی و حتی ناملموس به نظر می‌آید، اما فیلمساز توانسته از بمب سخنگو؛ باوری ملموس و پذیرفتنی به مخاطب بدهد تا تداخل دراماتیک دو جهان را با قواعد خود فیلم بپذیرد. فیلمساز این هوشمندی را هم به خرج داده که از گره گشایی به‌عنوان غافلگیری استفاده نکرده بلکه در همان بخش سوررئال میانی؛ چگونگی امکانپذیر شدن این امر را از زبان پسر بزرگتر بازگو و با صرفنظر کردن از غافلگیری، مخاطب را به شکل حسی و گسترده درگیر عواطف این خانواده کند. حمیدرضا آذرنگ توانسته در اولین تجربه نویسندگی و کارگردانی، روح تازه‌ای به درام و موقعیتی ایرانی و شناسنامه دار بدهد که با این زاویه نگاه؛ بدیع و همراه با کشف و تأمل برانگیزی است. فیلمی که رستگاری را در برزخ سوررئال به مصیب هدیه می‌دهد تا اهمیت فرصت‌ها در جهان رئال بیشتر و بهتر منتقل شود.

شمایل یک کاراکتر بدبخت

فیلم سینمایی «روشن» نگاه منحصر بفرد و جزئی نگرانه‌ای به درام زندگی یک آدم به انتها رسیده دارد تا مسیر حرکت او در سراشیبی سقوط را واجد خوانشی غیر کلیشه‌ای کند. روح‌الله حجازی در جدیدترین فیلم خود همچنان اهمیت را به زاویه نگاه شخصی‌اش به‌عنوان نویسنده- کارگردان می‌دهد تا یک قصه آشنا، قهرمانی آرام با مشکلات عام را واجد جذابیت پیگیری کند. روشن مردی از خیل مردمان عادی شکسته خورده جامعه امروز است که زنجیره ناکامی‌هایش از اجتماع آغاز شده و به زندگی خانوادگی و شخصی‌اش می‌رسد. انتخاب این کاراکتر به‌عنوان یکی از هزاران  ورشکسته اقتصادی که سرمایه اندک خود را برای پیش خرید خانه از کف داده، ریشه‌های او را به سرراست‌ترین شکل ممکن به کف جامعه و مردمان عادی پیوند می‌دهد. در ادامه کاراکتر در قاب یک زندگی مشترک شکست خورده و سرخوردگی‌هایی که زن آنها را می‌شمارد، بسط یافته و نهایتاً تصویر او به‌عنوان یک عشق بازیگری که فقط رابطه پدرانه‌اش قابل اتکا است، تثبیت می‌شود. قابی که به‌شکلی صریح شمایل یک انسان بدبخت را در سراشیبی سقوط ثبت می‌کند؛ مشت نمونه خروار، یکی از هزاران. اما فیلمساز با وجود انتخاب قهرمان محوری از کف جامعه با مصایب آشنا، نوع نگاه به بدبختی‌های زندگی روشن را به واسطه تمایزی که در پرداخت کاراکتر قائل شده، واجد تازگی و بداعت می‌کند. در واقع جهان فیلم از دریچه نگاه روشن ترسیم می‌شود و به‌همین دلیل است که موقعیت‌های آشنا و تکراری از این دریچه واجد تازگی و کشف دوباره می‌شوند. روند طلاق تا خیانت، خودزنی تا خودسوزی به واسطه نگاه ویژه این کاراکتر است که جلوه‌ای جدید می‌یابند. فیلم واجد لحظه‌هایی رئال و عریان از محافل مردانه است که بدون اغراق و بزرگنمایی به معضلات جاری در زیر پوست جامعه نقب می‌زند و از خلال آن درصدد شخصیت‌پردازی روشن و نگاه ویژه‌اش به اطراف برمی آید. مثل سکانس مواجهه اجباری با زن خیابانی که برای او کارکرد کشف راز پنهان زن سابقش را دارد و چند سکانس بعدتر در مواجهه با زنش، برداشت این کدهای کاشته شده را می‌بینیم. روح‌الله حجازی در «روشن» قهرمان به انتها رسیده‌ای را خلق می‌کند که در عین حالی که مصداق یک انسان بدبخت متداول با تأکید فیلم بر این صفت است، روندی آرام اما دراماتیک را برای رسیدن به کنش تعیین کننده پایانی طی می‌کند تا این زیرمتن را به اثر بدهد که تک تک مردمان بدبخت کف جامعه مستعد اشتعال هستند.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7560/6/568637/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها