نوآوری، پشتوانه یک اقتصاد قوی
احسان سلطانی
پژوهشگر اقتصادی
وجه مشترک اقتصادهای موفق جهان، دقیقاً همان چیزی است که یک کشور برای دستیابی به موفقیت اقتصادی باید بیشتر به آن بپردازد. بررسیهای تطبیقی نشان میدهد که پشتوانه تمام اقتصادهای قوی کار و نوآوری است. سرمایه انسانی مولدی که سرمایه آفرین هستند و با نوآوری خود میتوانند اقتصاد را به سمت پیشرفت سوق دهند، به عبارتی، این نوآوری سرمایه انسانی است که پشتوانه اقتصاد قوی میشود، بهطور کلی، اقتصاد 3 مرحله رشد دارد و اگر بتواند از این مراحل عبور کند، میتواند به بهرهگیری از نوآوری نیروی انسانی برسد؛ مرحله اول، اقتصاد کشاورزی یا عامل محور است، یعنی اقتصادی که از زمین، معدن و عوامل طبیعی استفاده میکند و فعالیتها بر اساس منابع طبیعی و خدادادی در پایینترین زنجیره ارزش آفرینی تعریف میشود. مرحله دوم، اقتصاد صنعتی و کارایی محور است که در این مرحله کارایی مهم است. مرحله سوم، اقتصاد دانش بنیان و نوآور محور است. معمولاً، اقتصادهای پیشرفته و قوی تا مرحله سوم پیش میروند.
اگر بخواهیم جایگاه ایران را در این سه مرحله تعریف کنیم؛ اقتصاد ایران بین فاز اول و دوم قرار دارد و سالهاست که در این میان درجا میزند؛ در ایران منابع آبی را صرف تولید محصولات کشاورزی میکنیم و با اتلاف بالای منابع، محصولی را تولید و صادر میکنیم که در پایینترین زنجیره ارزشی مواد غذایی قرار دارد. محصولات معدنی نیز چنین است و در خصوص نفت و گاز هم در حال حاضر محصولات تولیدی و صادراتی ارزش افزوده پایینی دارند، برای مثال حتی در پتروشیمی بهعنوان یکی از زنجیرههای پایین دست صنعت نفت، محصول صادراتی ایران بیشتر تولیداتی مانند متانول و اوره است. لذا ایران هنوز به طور کامل حتی وارد مرحله دوم توسعه اقتصادی نشده است و محصولات کم ارزش صادر میشود. بررسی دقیقتر آمارها نیز نشان میدهد که برای قوی شدن یک اقتصاد، سهم تولید صنعتی به تولید ناخالص داخلی باید بالای 25 درصد باشد، برای مثال این نسبت در اقتصاد چین 30 درصد است اما در ایران این شاخص حدود 15 درصد است. علت این است که مواد خام اولیه تولید میکنیم و ایجاد ارزش افزوده به اندازه کافی و بهرهگیری از نوآوری نیروی انسانی نداریم. به همین نسبت نیز از نیروی کار استفاده نمیشود و اشتغالزایی رقم نمیخورد. گذشته از آن، پایین بودن حجم صادرات و کسری تراز ارزی عامل دیگری است که با کمبود منابع ارزی اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهد و اجازه رشد و تقویت نمیدهد. این عوامل همگی پیوستهاند و اگر روی اولین مؤلفه یعنی بهرهگیری از نوآوری نیروی انسانی دولتها تمرکز کافی نداشته باشند و زیرساختهای آن را فراهم نکنند، رهایی از تورم، بیکاری و کمبود منابع ارزی و دیگر مؤلفههای منفی اقتصادی امکان پذیر نخواهد بود. متأسفانه اقتصاد ایران بدون اینکه مرحله صنعتی را طی کند، وارد فاز مالی محور شده است؛ سفته بازی منشأ پول زایی شده و فعالیتهای مولد فراموش شده است، اما باید برای یک اقتصاد قوی، با استفاده از نوآوری در خوشههای صنعتی و اقتصاد دانش بنیان حرکتی سریع تر داشته باشیم و از تجربه کشورهایی نظیر ایتالیا و چین بهره ببریم.
پژوهشگر اقتصادی
وجه مشترک اقتصادهای موفق جهان، دقیقاً همان چیزی است که یک کشور برای دستیابی به موفقیت اقتصادی باید بیشتر به آن بپردازد. بررسیهای تطبیقی نشان میدهد که پشتوانه تمام اقتصادهای قوی کار و نوآوری است. سرمایه انسانی مولدی که سرمایه آفرین هستند و با نوآوری خود میتوانند اقتصاد را به سمت پیشرفت سوق دهند، به عبارتی، این نوآوری سرمایه انسانی است که پشتوانه اقتصاد قوی میشود، بهطور کلی، اقتصاد 3 مرحله رشد دارد و اگر بتواند از این مراحل عبور کند، میتواند به بهرهگیری از نوآوری نیروی انسانی برسد؛ مرحله اول، اقتصاد کشاورزی یا عامل محور است، یعنی اقتصادی که از زمین، معدن و عوامل طبیعی استفاده میکند و فعالیتها بر اساس منابع طبیعی و خدادادی در پایینترین زنجیره ارزش آفرینی تعریف میشود. مرحله دوم، اقتصاد صنعتی و کارایی محور است که در این مرحله کارایی مهم است. مرحله سوم، اقتصاد دانش بنیان و نوآور محور است. معمولاً، اقتصادهای پیشرفته و قوی تا مرحله سوم پیش میروند.
اگر بخواهیم جایگاه ایران را در این سه مرحله تعریف کنیم؛ اقتصاد ایران بین فاز اول و دوم قرار دارد و سالهاست که در این میان درجا میزند؛ در ایران منابع آبی را صرف تولید محصولات کشاورزی میکنیم و با اتلاف بالای منابع، محصولی را تولید و صادر میکنیم که در پایینترین زنجیره ارزشی مواد غذایی قرار دارد. محصولات معدنی نیز چنین است و در خصوص نفت و گاز هم در حال حاضر محصولات تولیدی و صادراتی ارزش افزوده پایینی دارند، برای مثال حتی در پتروشیمی بهعنوان یکی از زنجیرههای پایین دست صنعت نفت، محصول صادراتی ایران بیشتر تولیداتی مانند متانول و اوره است. لذا ایران هنوز به طور کامل حتی وارد مرحله دوم توسعه اقتصادی نشده است و محصولات کم ارزش صادر میشود. بررسی دقیقتر آمارها نیز نشان میدهد که برای قوی شدن یک اقتصاد، سهم تولید صنعتی به تولید ناخالص داخلی باید بالای 25 درصد باشد، برای مثال این نسبت در اقتصاد چین 30 درصد است اما در ایران این شاخص حدود 15 درصد است. علت این است که مواد خام اولیه تولید میکنیم و ایجاد ارزش افزوده به اندازه کافی و بهرهگیری از نوآوری نیروی انسانی نداریم. به همین نسبت نیز از نیروی کار استفاده نمیشود و اشتغالزایی رقم نمیخورد. گذشته از آن، پایین بودن حجم صادرات و کسری تراز ارزی عامل دیگری است که با کمبود منابع ارزی اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهد و اجازه رشد و تقویت نمیدهد. این عوامل همگی پیوستهاند و اگر روی اولین مؤلفه یعنی بهرهگیری از نوآوری نیروی انسانی دولتها تمرکز کافی نداشته باشند و زیرساختهای آن را فراهم نکنند، رهایی از تورم، بیکاری و کمبود منابع ارزی و دیگر مؤلفههای منفی اقتصادی امکان پذیر نخواهد بود. متأسفانه اقتصاد ایران بدون اینکه مرحله صنعتی را طی کند، وارد فاز مالی محور شده است؛ سفته بازی منشأ پول زایی شده و فعالیتهای مولد فراموش شده است، اما باید برای یک اقتصاد قوی، با استفاده از نوآوری در خوشههای صنعتی و اقتصاد دانش بنیان حرکتی سریع تر داشته باشیم و از تجربه کشورهایی نظیر ایتالیا و چین بهره ببریم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه