تئاتر پاسداشت زندگی است
امیر دژاکام
کارگردان تئاتر
آنچه امروز باعث شده که من و دوستان دیگر، با همه رنج و مشقتهای موجود باز هم بایستیم و سختیها را به جان بخریم و کار روی صحنه ببریم، نه درآمد ناچیز از اجرای تئاتر، آنهم در این روزهای پردلهره، بلکه بهانهای است برای گرامیداشت و پاسداشت زندگی.
در روزگاری که مرگ، بیخگوش ما ایستاده و حتی چشمدرچشم به ما نگاه میکند؛ ما میخواهیم با امید هرچه تمامتر، به جای مرگ و نیستی، خیره به هستی و بودن باشیم و به چشمهای زندگی نگاه کنیم. انگیزه این است و تلاش اینجاست که بگوییم زندگی در جریان است. برای آن است که با حضورمان به مردم بگوییم عشق نخواهد مرد و به قول و گفته آن شاعر «وای اگر عشق بمیرد همه عالم مرده» است. انگیزه من برای هر شب روی صحنه «ایوب خان» با گروه جوان و 14 نفره این است که بگویم با رعایت دقیق شیوهنامههای بهداشتی، حتی بسیار بیشتر و بیشتر به شکل وسواسیاش، مراقب مردمی که میآیند میهمانمان میشوند و کار را تماشا میکنند هستیم و کنارشان میخواهیم زندگی را در روزهای سخت تجربه کنیم. مخاطبان «ایوب خان» و تئاتر هم این هنر اصیل و تنها را، بیش از این تنها نگذاشتند و خوب استقبال کردند.
ما مثل برخی، تاجر هنر نیستیم، که در این روزهای سخت، دست روی دست بگذاریم و تا از این مهلکه بیرون رفتیم، باز سالنهای اصلی شهر را با بازیگران و قراردادها و فروشهای میلیاردی پر کنیم. ما 15 سال است فراموش شدهایم و میدانیم بعد از این روزگار، باز هم فراموش میشویم و صحنهها به درآمدهای کلان تجار فرهنگی میرسد که با آثار ضعیف اما پرجلال و جبروت سلبریتیهایشان عمر مردم را تلف میکنند و جیبهایشان را پر. بسیاری میپرسند که بعد از این دوران تئاتر چه خواهد شد و چه تغییری در بنیه آن ایجاد خواهد شد؟ من میگویم هیچ. در بر همان پاشنه قبلی خواهد چرخید و پول و درآمدزایی حرف اول را خواهد زد و نه آموزش و پیشرفت و تربیت نیروی انسانی و... چون مبحث آموزش برای مالاندوزهایی که به هنر چسبیدهاند جایگاهی ندارد و صرفاً انجام شعبده و درآمد برایشان مهم است. پس اتفاقی نخواهد افتاد و تاجران فرهنگ دوباره با نمایشهای بزکدوزک شده سر و کلهشان پیدا خواهد شد. با اینهمه؛ داشتن چنین فکر و پیشبینی، باعث نمیشود که من و امثال من کار نکنیم و عرصه را خالی کنیم و دست روی دست بگذاریم. من و بسیاری دیگر؛ همانطور که گفتم در شرایط کرونا کار روی صحنه بردیم و نوشتیم چون اگر این کار را نمیکردیم، حال و روزگار و روحیهمان از دست میرفت. برای ما تئاتر حکم زندگی دارد و نمیخواستیم دست از این زندگی بکشیم. از سوی دیگر؛ جان مردم هم برای همه ما، مهمترین مسأله بود و من همان قدر که تمام اجراهای اخیر را به کادر درمان تقدیم کردم اعلام کردم که سر اطاعت در پذیرش حکم آنها دارم و اگر بگویند که اجرا نباید بروید، همان کار را خواهیم کرد. با این وسواسها کار را پیش بردیم و اجراها را انجام دادیم و خدا را شاکرم که مردم هم استقبال خوبی داشتند و ما را در این شرایط تنها نگذاشتند؛ البته که بیشک دلهرهای وصفناشدنی همیشه با ما بود و هست اما این دلهرهها را سعی کردیم به منطقی تبدیل کنیم برای پاسداشت و حفاظت از جان آدمی و البته جان تئاتر که تا امروز هم موفق بودیم این وظیفه انسانی را پیش ببریم.
کارگردان تئاتر
آنچه امروز باعث شده که من و دوستان دیگر، با همه رنج و مشقتهای موجود باز هم بایستیم و سختیها را به جان بخریم و کار روی صحنه ببریم، نه درآمد ناچیز از اجرای تئاتر، آنهم در این روزهای پردلهره، بلکه بهانهای است برای گرامیداشت و پاسداشت زندگی.
در روزگاری که مرگ، بیخگوش ما ایستاده و حتی چشمدرچشم به ما نگاه میکند؛ ما میخواهیم با امید هرچه تمامتر، به جای مرگ و نیستی، خیره به هستی و بودن باشیم و به چشمهای زندگی نگاه کنیم. انگیزه این است و تلاش اینجاست که بگوییم زندگی در جریان است. برای آن است که با حضورمان به مردم بگوییم عشق نخواهد مرد و به قول و گفته آن شاعر «وای اگر عشق بمیرد همه عالم مرده» است. انگیزه من برای هر شب روی صحنه «ایوب خان» با گروه جوان و 14 نفره این است که بگویم با رعایت دقیق شیوهنامههای بهداشتی، حتی بسیار بیشتر و بیشتر به شکل وسواسیاش، مراقب مردمی که میآیند میهمانمان میشوند و کار را تماشا میکنند هستیم و کنارشان میخواهیم زندگی را در روزهای سخت تجربه کنیم. مخاطبان «ایوب خان» و تئاتر هم این هنر اصیل و تنها را، بیش از این تنها نگذاشتند و خوب استقبال کردند.
ما مثل برخی، تاجر هنر نیستیم، که در این روزهای سخت، دست روی دست بگذاریم و تا از این مهلکه بیرون رفتیم، باز سالنهای اصلی شهر را با بازیگران و قراردادها و فروشهای میلیاردی پر کنیم. ما 15 سال است فراموش شدهایم و میدانیم بعد از این روزگار، باز هم فراموش میشویم و صحنهها به درآمدهای کلان تجار فرهنگی میرسد که با آثار ضعیف اما پرجلال و جبروت سلبریتیهایشان عمر مردم را تلف میکنند و جیبهایشان را پر. بسیاری میپرسند که بعد از این دوران تئاتر چه خواهد شد و چه تغییری در بنیه آن ایجاد خواهد شد؟ من میگویم هیچ. در بر همان پاشنه قبلی خواهد چرخید و پول و درآمدزایی حرف اول را خواهد زد و نه آموزش و پیشرفت و تربیت نیروی انسانی و... چون مبحث آموزش برای مالاندوزهایی که به هنر چسبیدهاند جایگاهی ندارد و صرفاً انجام شعبده و درآمد برایشان مهم است. پس اتفاقی نخواهد افتاد و تاجران فرهنگ دوباره با نمایشهای بزکدوزک شده سر و کلهشان پیدا خواهد شد. با اینهمه؛ داشتن چنین فکر و پیشبینی، باعث نمیشود که من و امثال من کار نکنیم و عرصه را خالی کنیم و دست روی دست بگذاریم. من و بسیاری دیگر؛ همانطور که گفتم در شرایط کرونا کار روی صحنه بردیم و نوشتیم چون اگر این کار را نمیکردیم، حال و روزگار و روحیهمان از دست میرفت. برای ما تئاتر حکم زندگی دارد و نمیخواستیم دست از این زندگی بکشیم. از سوی دیگر؛ جان مردم هم برای همه ما، مهمترین مسأله بود و من همان قدر که تمام اجراهای اخیر را به کادر درمان تقدیم کردم اعلام کردم که سر اطاعت در پذیرش حکم آنها دارم و اگر بگویند که اجرا نباید بروید، همان کار را خواهیم کرد. با این وسواسها کار را پیش بردیم و اجراها را انجام دادیم و خدا را شاکرم که مردم هم استقبال خوبی داشتند و ما را در این شرایط تنها نگذاشتند؛ البته که بیشک دلهرهای وصفناشدنی همیشه با ما بود و هست اما این دلهرهها را سعی کردیم به منطقی تبدیل کنیم برای پاسداشت و حفاظت از جان آدمی و البته جان تئاتر که تا امروز هم موفق بودیم این وظیفه انسانی را پیش ببریم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه