خاطرات یک دیپلمات

روایت گمشده


فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری

ورود به سیاست
حکومت «شیشکلی» در فوریه ۱۹۵۴ با تفاهم ضمنی نهادهای نظامی و مدنی به پایان خود رسید، در غیر این صورت شکاف ایجاد شده میان شمال کشور که با راهبری سرهنگ «مصطفی حمدون» بعثی و دوستانش شورش کرده بود و مناطق مرکزی به رهبری «ادیب شیشکلی» که مستظهر به پشتیبانی آشکار جنوب کشور نیز بود، قطعاً منجر به درگیری خونین می‌‌شد. «ادیب شیشکلی» با درک حجم فاجعه، ترجیح داد ضمن خروج مسالمت‌آمیز از کشور مانع خونریزی شود، اما انتقامجویی، او را که برای امنیت شخصی خود به «برزیل» رفته بود در امان نگذاشت؛ جایی که در آن زمان برای او آخر جهان تلقی می‌‌شد و 20 سال [10 سال] پس از کناره‌گیری‌اش از قدرت کشته شد.
ورود زودهنگام به سیاست و کار
دانش‌آموزی بیش نبودیم که همچون بزرگ‌ترها سخن می‌‌گفتیم و این رفتار منحصر به ما نبود، بخش بزرگ جوانان «سوریه» در آن مقطع چنین بودند. مرحله‌ای نو از حیات سیاسی در «سوریه» و «مشرق عربی» بویژه در محافل دانش‌آموزی و دانشجویی و در میان برخی معلمان و اساتید شکل گرفته بود. همه چیز در حال جوشش و تلاطم بود. فراموش نکنیم که سه کودتای نظامی فقط در یک سال بعد از [اشغال] نکبت [بار] «فلسطین»، در «سوریه» اتفاق افتاد. دانش‌آموزان و دانشجویان در «درعا» و خارج از آن، میان جهت گیری‌های فکری و گرایش‌های سیاسی ناسیونالیست‌های عرب و چپگرایان و اسلامگرایان تقسیم شده بودند. آنها شاید هنوز هم تا به امروز به رغم جریان‌های مختلف و نام‌های متعدد، در دایره‌ای گسترده‌تر که تمامی «سوریه» را دربر می‌گیرد، به یکی از شاخه‌های این سه جریان اصلی پایبند یا مایل هستند، جدای از اینکه بتوانند گرایش خود را اعلام کنند یا نتوانند.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7584/4/571564/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها