به بهانه انتشار «تئاتر در ایران از کودتا تا انقلاب»
دوره، دوره گفتوگوست
ناصر حسینی مهر
کارگردان و پژوهشگر
این کتاب در واقع حاوی سه دهه از فعالیت هنرمندان تئاتر تهران و شهرهای دیگر است که سعی شده در آن، قدمبهقدم با جریانهای گوناگون اجرایی و نمایشنامهنویسی تا مقطع انقلاب همراه شویم. کاری که شش سال بدون وقفه ادامه داشت و صرفاً برای کتاب شدن یا نگارش تاریخ مکتوب نشده بلکه قصد آن بوده که آنچه در سالهای نوجوانی و جوانی در تئاتر ما گذشته و من آن را دیدهام همه، بدون هیچگونه تصنع و تعارف بررسی شود و اجتناب داشته باشم از ارائه آمار و ارقام و ستایشگری از چهرهها و اجراهایی خاص. رویکرد من در کتاب نسبت به پیشینه تئاتر ما، بیشتر مبتنی بر نقد انتقادی به تئاتر بوده است. و همانطور که بسیاری میدانند نظریههای انتقادی رویکردی علمی است در حوزه جامعهشناسی هنر و فلسفه که سرآمد آنها نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت است و با چنین رویکردی میشود از فراز و نشیب تاریخ آموخت و راه جدیدی در آینده باز کرد. این نوع نگاه به هنر است که راه را بر خودشیفتگی و عدم انتقادپذیری میبندد و از افتادن ما در دوره های متسلسل و باطل پیشگیری خواهد کرد. از نظر من یکی از دلایل عمدهای که ما در حوزههایی مثل ادبیات و تئاتر نقد و منتقد به معنی اخص آن نداریم این است که کمکاری نظامهای فرهنگی در این حوزه است که اهمیتی به این موضوع نمیدهند. در کشورهای پیشرفته برای بررسی پدیدهای مثل تئاتر، چندین پژوهشکده وجود دارد که افراد صاحب سبک و سواد و منتقد را استخدام میکنند، از آنها حمایتهای مالی و معنوی میکنند تا آنها مدتی روی موضوعی مشخص بهعنوان پروژه کار کنند و در نهایت مشخص است این پژوهشها برای فرهنگ و هنر آن کشور چه افزودهای خواهد داشت. به قولی دیگر باید گفت که کار پژوهشی کار علمی است اما در ایران صرفاً یک کار دلی محسوب میشود و مثلاً اگر هر منتقد و چهره صاحبنامی دست به تحقیق و پژوهش و نوشتن نقد میزند به خاطر دل خودش است، در حالی که باید جایی باشد که از پژوهشگر حمایت کند. در کل از نظر پایه ضعیف هستیم و در وهله اول باید پژوهشکدههای هنری افزایش پیدا کند و معدودی که هستند هم از حالت فرمالیته خارج شوند. از سوی دیگر بهصورت اخص درباره این کتاب بگویم که خوشحالی من از انتشار آن زمانی خواهد بود که کتاب خوانده شود و دربارهاش گفتوگو شکل بگیرد. در واقع انتظار میرود ضمن خواندن چنین کتابها و پژوهشهایی بحث و گفتوگو و فکر به وجود بیاید و وقتی فکرهای تازه در گفتوگو کنار هم قرار بگیرند حتماً راههای تازهای برای تئاتر ما باز خواهد شد. معتقدم حرفها و نظریات من در این کتاب به هیچ عنوان صددرصد صحیح، تام و درست نیست و حتماً قابل نقد است و دیگری و دیگران میتوانند نظر خود را بگویند تا بیحب و بغض گفتوگو شروع شود. باید انعطافناپذیری را در دوره معاصرکه دوره جدیدی است کنار بگذاریم و مخصوصاً ما تئاتریها باید یاد بگیریم که گفتوگو کنیم و حتی اگر مثلاً از اجرای کاری روی صحنه لذت نمیبریم آن صحنه را ویران نکنیم.
کارگردان و پژوهشگر
این کتاب در واقع حاوی سه دهه از فعالیت هنرمندان تئاتر تهران و شهرهای دیگر است که سعی شده در آن، قدمبهقدم با جریانهای گوناگون اجرایی و نمایشنامهنویسی تا مقطع انقلاب همراه شویم. کاری که شش سال بدون وقفه ادامه داشت و صرفاً برای کتاب شدن یا نگارش تاریخ مکتوب نشده بلکه قصد آن بوده که آنچه در سالهای نوجوانی و جوانی در تئاتر ما گذشته و من آن را دیدهام همه، بدون هیچگونه تصنع و تعارف بررسی شود و اجتناب داشته باشم از ارائه آمار و ارقام و ستایشگری از چهرهها و اجراهایی خاص. رویکرد من در کتاب نسبت به پیشینه تئاتر ما، بیشتر مبتنی بر نقد انتقادی به تئاتر بوده است. و همانطور که بسیاری میدانند نظریههای انتقادی رویکردی علمی است در حوزه جامعهشناسی هنر و فلسفه که سرآمد آنها نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت است و با چنین رویکردی میشود از فراز و نشیب تاریخ آموخت و راه جدیدی در آینده باز کرد. این نوع نگاه به هنر است که راه را بر خودشیفتگی و عدم انتقادپذیری میبندد و از افتادن ما در دوره های متسلسل و باطل پیشگیری خواهد کرد. از نظر من یکی از دلایل عمدهای که ما در حوزههایی مثل ادبیات و تئاتر نقد و منتقد به معنی اخص آن نداریم این است که کمکاری نظامهای فرهنگی در این حوزه است که اهمیتی به این موضوع نمیدهند. در کشورهای پیشرفته برای بررسی پدیدهای مثل تئاتر، چندین پژوهشکده وجود دارد که افراد صاحب سبک و سواد و منتقد را استخدام میکنند، از آنها حمایتهای مالی و معنوی میکنند تا آنها مدتی روی موضوعی مشخص بهعنوان پروژه کار کنند و در نهایت مشخص است این پژوهشها برای فرهنگ و هنر آن کشور چه افزودهای خواهد داشت. به قولی دیگر باید گفت که کار پژوهشی کار علمی است اما در ایران صرفاً یک کار دلی محسوب میشود و مثلاً اگر هر منتقد و چهره صاحبنامی دست به تحقیق و پژوهش و نوشتن نقد میزند به خاطر دل خودش است، در حالی که باید جایی باشد که از پژوهشگر حمایت کند. در کل از نظر پایه ضعیف هستیم و در وهله اول باید پژوهشکدههای هنری افزایش پیدا کند و معدودی که هستند هم از حالت فرمالیته خارج شوند. از سوی دیگر بهصورت اخص درباره این کتاب بگویم که خوشحالی من از انتشار آن زمانی خواهد بود که کتاب خوانده شود و دربارهاش گفتوگو شکل بگیرد. در واقع انتظار میرود ضمن خواندن چنین کتابها و پژوهشهایی بحث و گفتوگو و فکر به وجود بیاید و وقتی فکرهای تازه در گفتوگو کنار هم قرار بگیرند حتماً راههای تازهای برای تئاتر ما باز خواهد شد. معتقدم حرفها و نظریات من در این کتاب به هیچ عنوان صددرصد صحیح، تام و درست نیست و حتماً قابل نقد است و دیگری و دیگران میتوانند نظر خود را بگویند تا بیحب و بغض گفتوگو شروع شود. باید انعطافناپذیری را در دوره معاصرکه دوره جدیدی است کنار بگذاریم و مخصوصاً ما تئاتریها باید یاد بگیریم که گفتوگو کنیم و حتی اگر مثلاً از اجرای کاری روی صحنه لذت نمیبریم آن صحنه را ویران نکنیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه