به مناسبت اول اردیبهشت ماه روز سعدی
دنیا امروز نیازمند فرهنگ انسانی و زبان اخلاق گستر سعدی است
دکتر رضاحمیدی
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
افصح المتکلمین، استاد سخن، شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی، به حق برگ زرین ادب و فرهنگ معنویت گستر ایرانی است. این«مرغ سخندان» که «هنوز آواز میآید به معنی از گلستانش»، درس آموخته مدارس دینی نظامیه بود و دانش اندوز محضر سهروردیها.
آنچه از نظم و نثر از او باقی است، بواقع دفتر معرفت است و کتاب حکمت. قصاید توحیدی و اخلاقی سعدی قرن هاست که زمزمه اهل دل و معرفت پیشگان است.
آن اندازه که زبان پارسی، وام دار نظم و نثر این قله آسمان گون است، وامدار هیچ شاعر و نویسنده دیگری نیست. از بخت یاری ایرانیان است که بزرگترین نویسنده و شاعر آنان، دانشمند و اندیشه گر و اخلاقگرا نیز بوده است. در بوستان و گلستان فقط سخن از بهار و طبیعت و باران و یاران نیست؛ بوستان او، گنجینهای از معرفتهای دینی و آموزههای انسانی که در آن هم از «عقل و تدبیر و رأی» سخن است و هم از «احسان» و «عشق» و «تواضع»و «رضا» و «قناعت» و «توبه» و «مناجات». اگر دیگران هنر و قلم خویش را اسیر چشم و ابروی یار و قد و قامت دلبران کردند، سعدی گلستان همیشه سرسبزش را نذر «اخلاق درویشان» و «فضیلت قناعت» و «فواید خاموشی» و «عشق و جوانی» و «تأثیر تربیت» کرده است. براستی که چه بخت بلندی است مردمی را که شاعر بزرگ آنان، دیوان خویش را با قصیدهای بیآغازد که درسنامه «توحید» است و مشق «عرفان و اخلاق». آن کدام شاعر و از کدام ملت است که به زبانی سحرآمیز و دلنشین، بنیآدم را اعضای یک پیکر بخواند و آفرینش را گوهر یکتا؟
سعدی است که یار و دلدار را بهانه میکند تا از آرزوی دیدار «یار غایب» بگوید.
دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد
سعدی، آموزگار بزرگ اخلاق و تربیت و دلدادگی به جهان آفرین است. او به جهان خرم است؛ اما نه از آن رو که جهان، حجله گاه عیش و عشرت و شاد خواری است. از آن رو که «جهان خرم از اوست» پس؛
سعدیا گر بکند سیل فنا خانه عمر
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
طبیب دلها بود و داروگر جانها: «اگر شربتی بایدت سودمند/ ز سعدی ستان تلخ داروی پند». گویی این روزها و سالهای ما را میدید که گفت: «هفت کشور نمیکنند امروز / بیمقالات سعدی انجمنی». پایه خویش را میشناخت و دُرّ دری را به پای خوکان نریخت. اگر سخنش بر دل مینشیند، همه از صنعت و عبارت نیست، از آن است که «هر چه از جان برون آید، نشیند لاجرم بر دل».
تا سعدی و سعدی دوستان، در این ملک نفس میکشند و گام بر میدارند، این سرزمین پاک، گهواره خرد و مهربانی است؛ رهپوی طریق پیمبران است و آرزومند جمال آل محمد؛ که «سعدی اگر جوانی کنی و عاشقی / عشق محمد بس است و آل محمد».
چنین است که پیر راحل و پیشوای خردمند ایران اسلامی، خمینی بزرگ، به زبان شعر و از تواضع گفت:
شاعر اگر سعدی شیرازی است
بافتههای من و تو بازی است
و چه زیبا و گویا گفته است خلاف صالح آن امام بزرگ، رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای: «تجلیل سعدی، تنها تجلیل شعر و نثر شیوا نیست، تجلیل اخلاق و حکمت و معرفت و معرفت بلیغ و رسا نیز هست و در این دوران که انقلاب مبارک اسلامی پهنه زندگی ما مردم ایران زمین را قلمرو ارزشهای اسلامی ساخته و حکمت و معرفت را در جایگاه شایسته خود نشانده، به جاست که ذکر جمیل سعدی بر زبان ارزش گذاران آن ارزشها و یاد او در خاطر و رهروان آن وادیها، مکرر و موکد گردد». اکنون، از پس سدههای بسیار، ماییم و سعدی که حلاوت سخنش جان ها را گرد شهد معرفت به پرواز در میآورد و ما و همگان را ناگزیر از اقرار خاکساری به مقام این فرزانه همه دورانها میکند. ماییم و دنیایی که اکنون بیش از هر زمان دیگری به سعدی و فرهنگ انسانی و زبان اخلاق گستر او نیازمند است؛ فرهنگ و زبانی که به ما بگوید:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
افصح المتکلمین، استاد سخن، شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی، به حق برگ زرین ادب و فرهنگ معنویت گستر ایرانی است. این«مرغ سخندان» که «هنوز آواز میآید به معنی از گلستانش»، درس آموخته مدارس دینی نظامیه بود و دانش اندوز محضر سهروردیها.
آنچه از نظم و نثر از او باقی است، بواقع دفتر معرفت است و کتاب حکمت. قصاید توحیدی و اخلاقی سعدی قرن هاست که زمزمه اهل دل و معرفت پیشگان است.
آن اندازه که زبان پارسی، وام دار نظم و نثر این قله آسمان گون است، وامدار هیچ شاعر و نویسنده دیگری نیست. از بخت یاری ایرانیان است که بزرگترین نویسنده و شاعر آنان، دانشمند و اندیشه گر و اخلاقگرا نیز بوده است. در بوستان و گلستان فقط سخن از بهار و طبیعت و باران و یاران نیست؛ بوستان او، گنجینهای از معرفتهای دینی و آموزههای انسانی که در آن هم از «عقل و تدبیر و رأی» سخن است و هم از «احسان» و «عشق» و «تواضع»و «رضا» و «قناعت» و «توبه» و «مناجات». اگر دیگران هنر و قلم خویش را اسیر چشم و ابروی یار و قد و قامت دلبران کردند، سعدی گلستان همیشه سرسبزش را نذر «اخلاق درویشان» و «فضیلت قناعت» و «فواید خاموشی» و «عشق و جوانی» و «تأثیر تربیت» کرده است. براستی که چه بخت بلندی است مردمی را که شاعر بزرگ آنان، دیوان خویش را با قصیدهای بیآغازد که درسنامه «توحید» است و مشق «عرفان و اخلاق». آن کدام شاعر و از کدام ملت است که به زبانی سحرآمیز و دلنشین، بنیآدم را اعضای یک پیکر بخواند و آفرینش را گوهر یکتا؟
سعدی است که یار و دلدار را بهانه میکند تا از آرزوی دیدار «یار غایب» بگوید.
دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد
سعدی، آموزگار بزرگ اخلاق و تربیت و دلدادگی به جهان آفرین است. او به جهان خرم است؛ اما نه از آن رو که جهان، حجله گاه عیش و عشرت و شاد خواری است. از آن رو که «جهان خرم از اوست» پس؛
سعدیا گر بکند سیل فنا خانه عمر
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
طبیب دلها بود و داروگر جانها: «اگر شربتی بایدت سودمند/ ز سعدی ستان تلخ داروی پند». گویی این روزها و سالهای ما را میدید که گفت: «هفت کشور نمیکنند امروز / بیمقالات سعدی انجمنی». پایه خویش را میشناخت و دُرّ دری را به پای خوکان نریخت. اگر سخنش بر دل مینشیند، همه از صنعت و عبارت نیست، از آن است که «هر چه از جان برون آید، نشیند لاجرم بر دل».
تا سعدی و سعدی دوستان، در این ملک نفس میکشند و گام بر میدارند، این سرزمین پاک، گهواره خرد و مهربانی است؛ رهپوی طریق پیمبران است و آرزومند جمال آل محمد؛ که «سعدی اگر جوانی کنی و عاشقی / عشق محمد بس است و آل محمد».
چنین است که پیر راحل و پیشوای خردمند ایران اسلامی، خمینی بزرگ، به زبان شعر و از تواضع گفت:
شاعر اگر سعدی شیرازی است
بافتههای من و تو بازی است
و چه زیبا و گویا گفته است خلاف صالح آن امام بزرگ، رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای: «تجلیل سعدی، تنها تجلیل شعر و نثر شیوا نیست، تجلیل اخلاق و حکمت و معرفت و معرفت بلیغ و رسا نیز هست و در این دوران که انقلاب مبارک اسلامی پهنه زندگی ما مردم ایران زمین را قلمرو ارزشهای اسلامی ساخته و حکمت و معرفت را در جایگاه شایسته خود نشانده، به جاست که ذکر جمیل سعدی بر زبان ارزش گذاران آن ارزشها و یاد او در خاطر و رهروان آن وادیها، مکرر و موکد گردد». اکنون، از پس سدههای بسیار، ماییم و سعدی که حلاوت سخنش جان ها را گرد شهد معرفت به پرواز در میآورد و ما و همگان را ناگزیر از اقرار خاکساری به مقام این فرزانه همه دورانها میکند. ماییم و دنیایی که اکنون بیش از هر زمان دیگری به سعدی و فرهنگ انسانی و زبان اخلاق گستر او نیازمند است؛ فرهنگ و زبانی که به ما بگوید:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه