روزهایی که می‌آید


ادامه از صفحه اول
۲- جمهوری اسلامی ایران نشان داد عدم موافقت کشورمان با گنجاندن مسائل منطقه در مذاکرات اصلی و فرعی هسته‌ای، به معنای فراموشی یا بی‌ارزشی آن نیست بلکه به‌ دنبال تبیین و تعیین جایگاه درست آن است. این سفر نشان داد ایران قائل به مذاکرات منطقه‌ای است و آن را نه با قدرت‌های جهانی و غرب بلکه با کشورهای منطقه که بدان سفر شد یا می‌شود دنبال می‌کند. به نظر می‌رسد کشورهای منطقه نیز به این امر واقف شده‌اند که هرگونه موضوع منطقه‌ای که چالش یا فرصتی محسوب می‌گردد، باید در درون منطقه دنبال شود و دخالت بیگانگان تنها بر پیچیدگی‌های منطقه می‌افزاید.
۳- سفر انجام شده به چهار کشور منطقه دو نکته تکمیلی دارد. نخست آن‌که این سفر پایان یک فرایند یا گفت‌و‌گو با تمام کنشگران منطقه‌ای نیست، بلکه شروعی است برای یک اقدامی فراگیر. دوم اینکه گفت‌و‌گوهای منطقه‌ای با هشت کشور شمالی و جنوبی خلیج فارس و یمن یک همکاری چندجانبه ۹ وجهی منتظم «گوناگون» را شکل می‌دهد و هر اقدامی نیز در قالب این گفت‌و‌گوها صورت می‌پذیرد. به این ترتیب آنچه در نهایت اتفاق می‌افتد مذاکره هشت کشور خلیج فارس و یمن با تمام اختلافات و اشتراکات «بین» یکدیگراست و نه گفت‌و‌گوی ایران «با» سایر کشورها.
۴- خلیج فارس نیازمند این‌ گفت‌و‌گو‌ است تا بتواند از تنش‌زایی و بحران‌آفرینی به تنش‌زدایی و آرامش و از بی‌ثباتی به ثبات برسد. اکنون پس از سال‌هایی که گذشت و بطلان نظریه و اقدام فشار حداکثری اثبات گردید، کشورهای منطقه می‌توانند سیاست همکاری حداکثری را راهبرد خود در منطقه تعریف نمایند و از تمامی متغیرات درون و بیرون منطقه برای رشد و شکوفایی این منطقه مهم و راهبردی استفاده کنند. ابتکار صلح هرمز در سال ۱۳۹۸ و نامه شورای همکاری در سال ۱۳۹۵به ایران می‌تواند چارچوبی را برای این همکاری پی‌ریزی کند.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7622/3/576352/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها