احمدرضا احمدی بودن


بهاءالدین مرشدی
داستان‌نویس
اگر احمدرضا احمدی را از نزدیک دیده باشید حتماً با خودتان فکر کرده‌اید که این آقایی که دارم می‌بینم نویسنده یا شاعر است. همین ابتدای کار می‌خواهم تکلیفم را با قیافه احمدرضا روشن کنم. او بسیار فتوژنیک است. این را خودش هم می‌داند. همان خوش‌تیپ خودمان. می‌داند چطور لباس بپوشد و چه استایلی داشته باشد. او را در فیلم سینمایی «پستچی» ببینید. بعید است او را در آن شکل و قیافه دیده باشید و فراموش کرده باشید. از شاعران هم‌دوره احمدی کدام را می‌شناسید که وارد سینما شده باشد؟ یکی منوچهر آتشی است، یکی محمدعلی سپانلو است. دیگر کدام شاعر را سراغ دارید که به سینما رفته باشد؟ شمس لنگرودی است که از همه جدی‌تر به سینما ورود کرد. یا رسول یونان که با همان لهجه ترکی‌اش وارد کارزار سینما شد. اما میان همه این شاعرانی که نام بردم احمدی بازیگر خوش‌چهره‌ای برای سینمای ایران به‌شمار می‌رفت. مثلاً بیایید او را بگذاریم کنار سعید کنگرانی یا مثلاً فرزان دلجو یا اگر بخواهیم کلاسیک‌تر عمل کنیم او را کنار بهروز وثوقی بگذاریم. اگر خوب چهره‌شان را با هم مقایسه کنیم چیزی کم و کسر ندارد که هیچ یک جاهایی هم خیلی چهره‌ خارجی‌ای دارد. انگار نه انگار از دل کویر آمده است. به کویر برویم. تجربه‌‌های زیسته‌ای که از کرمان دارد او را متفاوت می‌کند. حتی اگر زیاد هم در کرمان نمانده باشد. اما او در خوب دوره‌ای وارد تهران می‌شود. کودکی‌اش در تهران می‌گذرد. او تلفیقی می‌شود از تهران و کرمان. سادگی و صمیمیت کرمانی بودن را دارد و از آن‌طرف هم زرنگی تهرانی‌ها را در خودش جمع می‌کند. این است که می‌داند برای اینکه شاعر باشد باید خودش را ممتاز کند. گواه این حرف را هم می‌گذارم نامه‌ای که با فروع فرخزاد رد و بدل می‌کند و آن‌جاست که خود بودن و ممتاز بودن را از فروغ یاد می‌گیرد. برای همین است که موجی راه می‌اندازد که تا سال‌ها و تا هنوز هم یکه‌تاز همان موج است. موجی تک‌نفره که شکلی دیگر از شعر است. شکلی که شبیه بقیه نیست. حتی شبیه به فروغ هم نیست. شبیه به ادبیات نو رسمی شده هم نیست. زمانی که همه شکل دیگری هستند او مثل چند قله شعر نو شکل خودش است. همین برای او اعتبار ایجاد می‌کند و او می‌شود شاعر شعر «موج نو».
او در زمانه درستی به دنیا آمده است. شعر نو تازه دارد تجربه می‌شود. مدعیان میدان، قطب‌هایی هستند که سری در میان سرها دارند اما هنوز باب تجربه سخت ورود نیست. این است که هنوز می‌توانی احمدرضا احمدی باشی و شاعر باشی نه اینکه شاعری باشی میان شاعران دیگر. اما آیا همین هم کافی است؟ او هم‌نسل بزرگان دیگری در زمینه‌های دیگر است. در رشته‌های موسیقی و تجسمی و تئاتر و سینما او رفقایی دارد که محفل‌هایی که با آنها دارد او را ممتازتر می‌کند. این است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جای مناسبی می‌شود برای بسیاری از همین رفقا که خودشان را در آنجا به نمایش بگذارند. همین در کنار هم بودن و از همدیگر تجربه پیدا کردن یکی از فاکتورهای مهم است که احمدی در دوره خوبی با آن مواجه بوده است. همین چند روز پیش یکی از آلبوم‌هایی که در کانون در سال 1354 منتشر شده را گوش می‌دادم. این آلبوم ترکیب شعر مولوی است با احمدرضا احمدی با موسیقی داریوش دولتشاهی و گویندگی بیژن مفید. صفحه «آفتاب آمد، آفتاب مهر آمد» تلفیقی از این اسم‌هاست. شعرهای احمدی رنگ و بوی خاص خودش را دارد. شعری که چه بزرگسال و چه نوجوان‌ها یک‌طور با آن برخورد می‌کنند. چیزی که در همه زنده می‌شود حس خوشایند نوستالژی، مهربانی، طبیعت، سادگی و... است. همین کافی است که توی ذهن جا بگیرد. در کنار همه اینها طنز بی‌مانند او را هم اضافه کنید. همین فیلم‌‌هایی که از او ساخته شده و در دسترس است این طنز را به‌خوبی نشان می‌دهد. شما هم مثل من شاید بارها ویدئوی محمد صالح‌علا را دیده‌اید که در آن می‌گوید: «به‌قول احمدرضا احمدی، یه دفعه قرار بذاریم، بشینیم، آه بکشیم.» در همین جمله خیلی طنز وجود دارد. طنز تلخی که مخصوص احمدرضا است. طنزی که در رفتارش هم وجود دارد. اگر بخواهم تصویری خلاصه از او بدهم می‌گویم او به تمام معنا آرتیست است. او می‌داند چهره‌اش چه قابلیتی برای مشهور شدن دارد، او می‌داند شعرهایش چه پتانسیلی برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان دارد. او می‌داند چه وقت با صدای آرام و مهربان و حزن‌انگیزی که دارد در دل شما غوغا کند و می‌داند چه وقت نقاشی بکشد یا نمایشنامه و رمان بنویسد. او یک شاعر جامع‌الاطراف است. او شاعری است که می‌داند برای ادامه زندگی حرفه‌ای‌اش به حرف هیچ‌کس نباید گوش کند و تنها کار خودش را بکند و شعر بگوید. او می‌داند که این شعر است که راه نجات اوست. در پایان این نوشته که هنوز تنها چند نکته از صدها نکته احمدرضا احمدی بودن است تولد او را به خودمان که او را داریــــــــــــم تبریـــــــــــــــــــک می‌گویم.‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7632/16/577475/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها