چرخش از واقعگرایی به جریان سیال ذهن
گروه فرهنگی/ همکاری هادی مرزبان و اکبر رادی ۳۷ سال پیش با اجرای نمایش «پلکان» شروع شد. نمایشی که به گفته رادی براساس سه قطعه عکس از یک نفر در سه دوره از زندگیاش نوشته شده بود. روایت زندگی مردی بهنام بلبل که از پسیخان رشت تا فرمانیه با پس زدن آدمها بالا میرود و در نهایت نیز خودش عدالت را برقرار میکند.
سرآغاز یک همکاری دنبالهدار درخشان
این سرآغاز یک همکاری دنبالهدار میان هادی مرزبان و اکبر رادی بود و با «آهسته با گل سرخ»، «هاملت با سالاد فصل»، «آمیزقلمدون»، «شب روی سنگفرش خیس»، «باغ شبنمای ما»، «ملودی شهر بارانی»، «پایین، گذر سقاخانه»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «خانمچه و مهتابی»، «تانگوی تخممرغ داغ» و... ادامه پیدا کرد تا جایی که نام این دو گوهر هنرهای نمایشی ایران را به یکدیگر پیوند داد و هر کجا نام رادی میآمد، نام مرزبان بهعنوان کارگردان بسیاری از نمایشنامههای او و هرکجا نام مرزبان میآمد، نام رادی بهعنوان نویسنده بسیاری از اجراهای او ذکر و پیوند کسانی مانند فردی بوش و لوئیس بونوئل و بسیاری دیگر را یادآور میشد؛ فردی بوش، منتقد و درامشناس معاصر انگلیسی که شاید قریب به تمام زندگیاش را صرف شناخت کارگردان و فیلمساز بزرگ اسپانیایی، لوئیس بونوئل کرده بود و هادی مرزبان، درامشناس و کارگردان بزرگ که بخش اعظمی از زندگی هنریاش را وقف اجرای آثار درامنویس سرشناس، اکبر رادی کرده است. اتفاقی که مرزبان خود در موردش میگوید: «من ۳۰ سال با آثار رادی زندگی کردم و میتوانم بگویم بسیار هم آموختم و این ۳۰ سال دوران باشکوهی در کارهای من بود.»
این پیوند چنان عمیق و ناگسستنی بود که تنها دستان مرگ توانست آن را از هم بگسلد. اکبر رادی پنجم دی ۱۳۸۶ درگذشت و مرزبان در سوگش چنین نوشت: «رادی عزیز، شبی به تو گفتم میخواهم ۱۰ نمایشنامهات را روی صحنه ببرم و تو گفتی چرا ۱۰ تا؟ بگو ۱۵ تا و بیشتر، اما عمر همکاری ما از ۱۰ نمایشنامه بیشتر نرفت و اینک تو رفتهای و منتظر نماندی که ببینی در مقابل فرمانت سر تعظیم فرود خواهم آورد. حال با چه امیدی «خانمچه و مهتابی» را در غیاب تو اجرا کنم؟ با که مشورت کنم و از که کمک بخواهم؟ رادیجان غم دوریات بسی دشوار است. من معتقدم رادی هنوز نرفته است، رادی هست. مگر میشود رادی نباشد؟! همانطور که چخوف هست. ایبسن هست. همانطور که شکسپیر هست؛ تا تئاتر هست، رادی هست و تو هرگز فراموش نمیشوی و زمان این را ثابت میکند.»
تأثیر و تأثرات دو هنرمند بزرگ بر یکدیگر
هرچند هادی مرزبان را تنها بواسطه روی صحنه بردن نمایشنامههای اکبر رادی نمیشناسیم و او متونی از دیگر نمایشنامهنویسان ایرانی از جمله بهرام بیضایی، علی نصیریان، محمد رحمانیان، امیر دژاکام و... را نیز روی صحنه برده است و علاوه بر آن سابقه نویسندگی، بازیگری در تئاتر، سینما، تلویزیون و کارگردانی تلهتئاتر را نیز در کارنامه پربار خود دارد اما پیوندش با رادی موجب تسری شیوه نمایشنامهنویسی این نویسنده بزرگ به اجراهای صحنهای او نیز شد.
رادی کسی بود که از درد اجتماع و مردمش مینوشت و شخصیتهای نمایشنامههایش آدمهایی از پیرامونش بودند. او معتقد بود که همین دوروبر آنقدر مسأله وجود دارد که از هرکدام میتوان یک درام پدید آورد و لزومی ندارد برای نوشتن به سراغ جوامع دیگر یا مرمت متون کهن رفت. رادی باور داشت اگر هنرمند با مضامین ساده زندگی مردمان جامعه معاصر خود، درامی خلق کند، دِینش را ادا کرده است. بسیاری او را چخوف ایران میدانند، چراکه شخصیتهای نمایشنامههایش، با داشتن مسلک روشنفکری، خصلتهایی شبیه طبقه مرفه آثار چخوف دارند که اکثراً افرادی منفعل محسوب میشوند. بیشترشان در فضایی نوستالژیک به سر میبرند و با فلسفهبافی، خود را مقید کردهاند که انزوا و دوری گزیدن از دیگران را برگزینند. در نتیجه، ضربههای روحی ناشی از تقابل و مواجهه با دیگر طبقات را در کنج عزلت تحمل میکنند. نوشتههای رادی مانند چخوف، قهرمان ندارد و همه آدمهایش بحران زدهاند و این همه به صحنه نمایشهای هادی مرزبان نیز منتقل شده است.
آیا چرخش هادی مرزبان موفقیتآمیز خواهد بود؟
مرزبان اما این بار تصمیم گرفته است با چرخشی از سوی این رئالیسم به جریان سیال ذهن، وجهه دیگری از تواناییهای خود را بنمایاند. او رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» اثر شهرام رحیمیان را به دلارا نوشین و محمد وفایی سپرده است تا برای روی صحنه رفتن آمادهاش کنند. نقش دکتر نون را به مهدی فخیمزاده و نقش دکتر محمد مصدق را به صدرالدین زاهد سپرده است و میگوید با قراردادهایی که از لحظه نخست اجرای نمایش تازهاش با مخاطب میگذارد امیدوار است از یک سو، او آنچه را روی صحنه میگذرد دریابد و از سوی دیگر مفهوم مدنظر متن بدرستی منتقل شود. برای دیدن اینکه این چرخش تا چه میزان موفقیتآمیز بوده است میبایست تا نیمه مرداد و روی صحنه رفتن فروپاشی روانِ دکتر نون در تقابل میان عشق و وظیفه در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر منتظر ماند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه