اهمیت«افق ‎آفرینی» و ضرورت «چشم‏ انداز ملی»


دکتر رضا اکبری نوری
دکترای علوم‎سیاسی و استاد دانشگاه
مفاهیم «افق»، «آینده»، «رؤیا»، «تعالی»، «توسعه» همگی مفاهیمی هستند که در ارتباط معناداری با یکدیگر قرار دارند. چه زمانی که این مفاهیم را در ساحت فردی مطرح می‎کنیم، چه زمانی که مواجهی جمعی با این مفاهیم داریم؛ در هر دوی این ساحت‎ها، این مفاهیم مفسر زمان گذشته، ساخت‎دهنده زمان حال و به تبع آن، آینده فردی و جمعی انسان و جامعه هستند.
این روزها که جامعه ایرانی آبستن انتخاباتی دیگر است پرسش از «افق» و «آینده» اهمیتی مضاعف می‎یابد و البته یکی از پرسش‎های بنیادین ما از کسانی که کاندیدای ریاست‎جمهوری هستند این است که به‌دنبال کدام افق یا آینده برای ایران هستند و اینکه قصد گام برداشتن برای تحقق کدام رؤیا را دارند.
موضوع زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می‎شود که بدانیم تفاوت اصلی انسان و سایر موجودات، ظرفیت وی در دارا بودن رؤیاست. رؤیایی که به او معنا، انگیزه، اراده و هیجان می‌دهد. ثروت، علم، عشق، دموکراسی، شهرت، موفقیت، قدرت؛ هر کدام یک رؤیا هستند. باز این مفاهیم زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می‎شوند که بدانیم انسان برای زیستن نیاز به داستان دارد و هیچ داستانی جذاب‎تر و معنابخش‌تر از «رؤیا» نیست. داستان‏‌های فردی و جمعی که ما با آنها زندگی می‎کنیم ابعاد زیستن ما را شکل می‎دهند. در واقع رؤیاها داستان‎های زندگی ما را آشکار می‎سازند.
اکنون که پرسش از آینده و افق برای جامعه است، باید این را بدانیم چنانچه جامعه «عناصر جامعه بودن» را در خود نداشته باشد، معنای خود را به‌عنوان جامعه از دست می‎دهد و چه بسا به ورطه‎هایی تنزل کند که خروج از آن ورطه‎ها بسیار دشوار باشد. قطعاً اعتماد، امنیت، دوستی، وفاداری، قانون‌مندی، هنجارمندی و البته وجود عنصری که از آن تحت عنوان «رؤیا» یاد می‎کنیم در جامعه شدن یک جامعه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند. خصوصاً «رؤیا مندی».
این را با تأکید می‏ گویم که چه فرد و چه جمع بدون رؤیا، افق و آینده‎ای درخور نخواهد داشت. رؤیا و رؤیا مندی فردی و جمعی در عمل، مسیر و سرعت و جدیت توسعه و تعالی را در یک جامعه رقم خواهد زد. رؤیاهای نازل، انسان و جامعه‎ای نازل خواهد ساخت. در این صورت نیز دستیابی به اهداف و آرمان‏ های بزرگ وجه امکانی خود را از دست می‏ دهد و جامعه و انسان‌‌هایی که در آن زیست می‏ کنند بی‏ آینده و بی‏ افق خواهند شد. در چنین وضعیتی روزمرگی، آینده را از دست انسان و جامعه می‎رباید.
مهم‌ترین رؤیای انسان ایرانی، بعد از مواجهه با جهان و اندیشه متجدد، «مسأله توسعه» است. انسان ایرانی پس از این مواجهه و پس از اینکه به فاصله خودش با جهان متجدد پی برد، ضمن اینکه دنیای جدید از بسیاری جهات برای وی جذابیت داشت، مهم‌ترین پرسش‏ هایی که پیش روی او قرار گرفت این بود که چرا این فاصله ایجاد شد و چگونه پدید آمد؟ چگونه باید این فاصله را جبران کند؟ جبران این فاصله و رسیدن به توسعه ‏یافتگی از آن روز تا کنون به رؤیای انسان ایرانی بدل شده است. به این اعتبار، مهم‌ترین رؤیایی که جامعه می‌تواند داشته باشد و همان نیز افق و آینده جامعه را پدیدار خواهد کرد «رؤیای توسعه» است. رؤیایی که در وجوه اجتماعی، اقتصادی، ارزش‌ها و هنجارها، سیاست و مدنیت می‎تواند آینده و افق جمعی و تا اندازه زیادی فردی ما را تحت تأثیر قرار دهد. این رؤیایی است که دیروز، امروز و فردای ما را در پیوندی معنادار با یکدیگر قرار خواهد داد و از ما کل معناداری را خواهد ساخت که می‌توانیم از خودمان با عنوان جامعه‏ ای با افق و آینده‏ای مشخص صحبت کنیم. توسعه یک رؤیای ملی برای جامعه ایرانی است و باید بدانیم تا زمانی که رؤیای ملی نداشته باشیم نمی‌توانیم از توسعه سخن بگوییم.
رؤیا، افق بلندی است که الزاماً محقق نمی‎شود و ما فقط در مسیر آن حرکت می‎کنیم. رؤیا کیفیت یا کیفیاتی است که نحوه «بودن» و «زیستن» را تعیین می‎کند و اراده ما را در راستای خودش قرار می‎دهد. لذا وقتی می‏گوییم «ایران توسعه یافته» یعنی از کیفیاتی صحبت می‎کنیم که حرکت و اراده مستمر و در جریان ما را تعریف می‎کند. یعنی این رؤیا می‌تواند دائماً دنبال شود. جنس رؤیا سیال بودن و حرکت‎دهنده و پیش‌برنده بودن است. نکته مهم این است که انسان‌‏ها و جوامع، رؤیای خودشان را به اندازه آنچه می‌اندیشند مطرح می‏ کنند. رؤیا جامعه را بزرگ و نگاه‎ها را متوجه افق‌های بلندتر می‌کند و در صورت مرگ رؤیا مسائل بی‎ارزش جانشین آن می‏ شوند.
هیچ جمع و جماعتی بزرگ تر از رؤیا نیست. رؤیا برخاسته از متن واقعی جامعه است. رؤیا بر خلاف «خیال» و «شعار» برخاسته از عنصرهای غیر واقعی نیست. رؤیا از محیط اجتماعی و جهانی دریافت می‏ شود. به‌عنوان مثال، وقتی می‏ گوییم «ایران توسعه ‏یافته»؛ یعنی اینکه فهمیده ‏ایم که «توسعه یک ضرورت است و بدون آن قدرت نخواهیم داشت و امکانات خودمان را از دست می‏ دهیم.»
رؤیا با خیال‏بافی و زندگی شعارگونه متفاوت است. رؤیا ربط وسیعی با شعور دارد. با داده‏ ها حمایت می‌شود و پیوند وسیعی با نیازهای جمعی و فردی یک جامعه دارد و ضمناً پایان ‏ناپذیر است؛ مثل توسعه که پایان ‏ناپذیر است.
باید بدانیم داشتن رؤیای غلط از نداشتن رؤیا خطرناک‎تر است. اگر رؤیا نداشته باشیم شاید اتفاقی نیفتد اما اگر رؤیای غلطی داشته باشیم کل توان یک کشور را صرف رؤیایی می‎کنیم که از اساس بی‌ارزش است.
اما مرحله بعد از داشتن رؤیا، وجود انگیزه کافی، دانش لازم، اختیار و امکانات برای تحقق رؤیا، نسبت رؤیا با بدنه جامعه (منظور همه گروه‏ های سیاسی- اجتماعی جامعه است) و بالاخره وجود زیرساخت‏ ها است. رؤیا داشتن و رؤیاهای متعالی داشتن اراده و انگیزه لازم را برای تحقق خود در اختیار ما قرار خواهد داد. همان نیز ما را برای فراهم آوردن زیرساخت‏ های مورد نیاز به حرکت وا می‎دارد و اختلاف‏ ها با یکدیگر را تلطیف و همگرا می‎سازد. هر چند بدون رؤیا هم می‌توان فعالیت ‏های زیادی انجام داد؛ اما گسیخته، بطئی، بازگشتی و ناکارآمد است. چیزی که می‎توان درباره امروز خودمان بگویم این است که مسأله رؤیا چه در بعد فردی و چه در بعد جمعی انسان ایرانی دچار هبوط و گرفتار در روزمرگی است.




آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7651/10/579448/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها