خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
تحرکات گسترده رفعت اسد
رئیسجمهوری در آن لحظات برادرش را فردی ساده لوح دانست که «بسادگی میتوان با عقلش بازی کرد.» ابعاد این صحبت اسد برای من کاملاً قابل درک بود و میدانستم که رئیسجمهوری از برادرش خشمگین است، اما احساس نکردم از وضعیت کشور نگران است یا از کاری که ممکن است برادر کوچکش انجام دهد، میترسد. اسد خشمگین و دردمند بود، اما ترس یا نگرانی نسبت به ثبات کشور و نظام سوریه نداشت.
پشت صحنه بیماری و تأثیرات جانبی آن
براساس ارزیابیهای اساسی که داشتم، دوره مراقبتهای ویژه رئیسجمهوری و تصور برخی از مسئولان اصلی کشور که او در آستانه مرگ است موجب بالاگرفتن رویارویی میان آنها نشده و تنها رویاروییهای پنهان را آشکار کرده بود. برای فهم این برداشت، نباید جریانات اجلاس اول و دوم سران عرب در فاس را فراموش کنیم. در آن هنگام و بویژه پس از رویارویی تند سوریه و اسرائیل در لبنان در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۳، مجادلهای داخلی در رده بالای رهبری سوریه میان طرفداران سیاست همسازی با رویکردهای سعودی و امریکا در منطقه و حل مسأله رویارویی عربی - اسرائیلی براساس صیغه عربی نرم شده «طرح ریگان»، با مخالفان این سیاست درگرفته بود. کشاکش میان این دو رویکرد در سطح رهبری، تا هنگامی که رئیسجمهوری موضع و تصمیم نهایی را میگرفت؛ در چارچوب تعدد نظرات و ارزیابیها میگنجید.
اما در خصوص مشکل پیش آمده، نظر من این بود که لغو کمیته راهبری پنج گانه شکل گرفته از سوی رئیسجمهوری در جریان بیماری اش و قرار دادن رهبری شاخه سوری حزب بعث به جای آن با هدف وارد کردن رفعت در گردونه بازی رسمی، از اندازه اختلاف نظر و تفاوت ارزیابیها از شرایط گذشته و به سیاستی روشمند و فوری و کوشش برای سوء استفاده از لحظه سخت بیماری اسد برای رسیدن به قدرت و تغییر بنیادین رویکردهای سیاست خارجی سوریه، رسیده است. از اینرو از گفتههای رئیسجمهوری پس از بازگشتم از جورجیا تعجب نکردم، همان طور که از اقدامات بعدی اسد غافلگیر نشدم پس از آنکه کمی بعد فهمیدم بلافاصله پس از اطلاع از جریانات جدیدی که اتفاق افتاده، رهبران جریانهای قدرت را بهخاطر تشویق رفعت و هل دادن او به جلو؛ توبیخ شدید کرده است. اسد اقدامات این جریانها را جزئی از برنامهای میدانست که علیه شخص او بهعنوان نماد سیاست مقاومت طراحی و با هدف دادن امتیاز به طرفداران راه امریکا، بدون دریافت تضمینهای مقابل و روشن در خدمت منافع عالی ملی و عربی کشور اجرا شده است.به یاد میآورم که در آن دوره با توجه به بیماری شدید احمد اسکندر وزیر تبلیغات، سرپرستی این وزارتخانه را برای چند ماه برعهده گرفتم. در این دوره سرپرستی، از دیدن صحنههایی شگفت زده میشدم که سرلشکر حکمت شهابی - که به تواناییهای حرفهای نظامی و عزت نفس و استحکام شخصیت معروف و تنها عضو رهبری حزب بعث بود که بالاتر از حکومت و رهبری و در ذیل شخص رئیسجمهوری میگنجید - در مانورهای گردانهای دفاعی زیر سایه سرتیپ رفعت اسد حضور مییافت و جلوه نمایی سرتیپ در این صحنهها از حضور سرلشکر رئیس ستاد کل ارتش قویتر بود و چنین مینمود که سرلشکر شهابی تحت امر سرتیپ است و نه برعکس.
در همین دوره از گرایش شدید رفعت اسد به بزرگنمایی تصویری از خود، شگفت زده شدم. یک بار، رپورتاژی تلویزیونی از تولیدات تلویزیون سوریه را دیدم که رفعت فرمانده، در آن با شمایلی مارشال گونه و محبوب حسنی الزعیم رهبر اولین کودتای نظامی در سوریه، ظاهر میشد و از فواد بلاط مدیرعامل سازمان رادیو و تلویزیون سوریه خواستم آن را پخش نکند. پاسخ او به من این بود که از سرنوشت خود و من میترسد. به بلاط گفتم تولید کارهای مشابه این رپورتاژ را که دور از اندیشه دولتداری است، در تلویزیون سوریه با مسئولیت من متوقف کند. همچنین پخش تصاویر جمیل اسد برادر رئیسجمهوری و مؤسس «جمعیت مرتضی» را متوقف کردم که وابستگان او فیلمی ساده لوحانه از او هنگام خروج از مجلس خلق ساخته بودند در حالی که پیرامونش را پرچمها و بیرقهای رنگارنگ با موکبی نامناسب با سوریه فرا گرفته بود.
این موارد مشکلاتی بین من و رفعت و جمیل اسد آفرید، اما رئیسجمهوری اسد با تمامی وجود از اقداماتم خشنود بود و از من انتظار داشت بدون کسب اجازه از او این کارها را انجام دهم چون اعتماد میان ما بالا و ریشههای مستحکم آن به ایام جدایی سوریه از مصر و فرماندهی او در نیروی هوایی در دهه شصت باز میگشت.
مترجم: حسین جابری انصاری
تحرکات گسترده رفعت اسد
رئیسجمهوری در آن لحظات برادرش را فردی ساده لوح دانست که «بسادگی میتوان با عقلش بازی کرد.» ابعاد این صحبت اسد برای من کاملاً قابل درک بود و میدانستم که رئیسجمهوری از برادرش خشمگین است، اما احساس نکردم از وضعیت کشور نگران است یا از کاری که ممکن است برادر کوچکش انجام دهد، میترسد. اسد خشمگین و دردمند بود، اما ترس یا نگرانی نسبت به ثبات کشور و نظام سوریه نداشت.
پشت صحنه بیماری و تأثیرات جانبی آن
براساس ارزیابیهای اساسی که داشتم، دوره مراقبتهای ویژه رئیسجمهوری و تصور برخی از مسئولان اصلی کشور که او در آستانه مرگ است موجب بالاگرفتن رویارویی میان آنها نشده و تنها رویاروییهای پنهان را آشکار کرده بود. برای فهم این برداشت، نباید جریانات اجلاس اول و دوم سران عرب در فاس را فراموش کنیم. در آن هنگام و بویژه پس از رویارویی تند سوریه و اسرائیل در لبنان در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۳، مجادلهای داخلی در رده بالای رهبری سوریه میان طرفداران سیاست همسازی با رویکردهای سعودی و امریکا در منطقه و حل مسأله رویارویی عربی - اسرائیلی براساس صیغه عربی نرم شده «طرح ریگان»، با مخالفان این سیاست درگرفته بود. کشاکش میان این دو رویکرد در سطح رهبری، تا هنگامی که رئیسجمهوری موضع و تصمیم نهایی را میگرفت؛ در چارچوب تعدد نظرات و ارزیابیها میگنجید.
اما در خصوص مشکل پیش آمده، نظر من این بود که لغو کمیته راهبری پنج گانه شکل گرفته از سوی رئیسجمهوری در جریان بیماری اش و قرار دادن رهبری شاخه سوری حزب بعث به جای آن با هدف وارد کردن رفعت در گردونه بازی رسمی، از اندازه اختلاف نظر و تفاوت ارزیابیها از شرایط گذشته و به سیاستی روشمند و فوری و کوشش برای سوء استفاده از لحظه سخت بیماری اسد برای رسیدن به قدرت و تغییر بنیادین رویکردهای سیاست خارجی سوریه، رسیده است. از اینرو از گفتههای رئیسجمهوری پس از بازگشتم از جورجیا تعجب نکردم، همان طور که از اقدامات بعدی اسد غافلگیر نشدم پس از آنکه کمی بعد فهمیدم بلافاصله پس از اطلاع از جریانات جدیدی که اتفاق افتاده، رهبران جریانهای قدرت را بهخاطر تشویق رفعت و هل دادن او به جلو؛ توبیخ شدید کرده است. اسد اقدامات این جریانها را جزئی از برنامهای میدانست که علیه شخص او بهعنوان نماد سیاست مقاومت طراحی و با هدف دادن امتیاز به طرفداران راه امریکا، بدون دریافت تضمینهای مقابل و روشن در خدمت منافع عالی ملی و عربی کشور اجرا شده است.به یاد میآورم که در آن دوره با توجه به بیماری شدید احمد اسکندر وزیر تبلیغات، سرپرستی این وزارتخانه را برای چند ماه برعهده گرفتم. در این دوره سرپرستی، از دیدن صحنههایی شگفت زده میشدم که سرلشکر حکمت شهابی - که به تواناییهای حرفهای نظامی و عزت نفس و استحکام شخصیت معروف و تنها عضو رهبری حزب بعث بود که بالاتر از حکومت و رهبری و در ذیل شخص رئیسجمهوری میگنجید - در مانورهای گردانهای دفاعی زیر سایه سرتیپ رفعت اسد حضور مییافت و جلوه نمایی سرتیپ در این صحنهها از حضور سرلشکر رئیس ستاد کل ارتش قویتر بود و چنین مینمود که سرلشکر شهابی تحت امر سرتیپ است و نه برعکس.
در همین دوره از گرایش شدید رفعت اسد به بزرگنمایی تصویری از خود، شگفت زده شدم. یک بار، رپورتاژی تلویزیونی از تولیدات تلویزیون سوریه را دیدم که رفعت فرمانده، در آن با شمایلی مارشال گونه و محبوب حسنی الزعیم رهبر اولین کودتای نظامی در سوریه، ظاهر میشد و از فواد بلاط مدیرعامل سازمان رادیو و تلویزیون سوریه خواستم آن را پخش نکند. پاسخ او به من این بود که از سرنوشت خود و من میترسد. به بلاط گفتم تولید کارهای مشابه این رپورتاژ را که دور از اندیشه دولتداری است، در تلویزیون سوریه با مسئولیت من متوقف کند. همچنین پخش تصاویر جمیل اسد برادر رئیسجمهوری و مؤسس «جمعیت مرتضی» را متوقف کردم که وابستگان او فیلمی ساده لوحانه از او هنگام خروج از مجلس خلق ساخته بودند در حالی که پیرامونش را پرچمها و بیرقهای رنگارنگ با موکبی نامناسب با سوریه فرا گرفته بود.
این موارد مشکلاتی بین من و رفعت و جمیل اسد آفرید، اما رئیسجمهوری اسد با تمامی وجود از اقداماتم خشنود بود و از من انتظار داشت بدون کسب اجازه از او این کارها را انجام دهم چون اعتماد میان ما بالا و ریشههای مستحکم آن به ایام جدایی سوریه از مصر و فرماندهی او در نیروی هوایی در دهه شصت باز میگشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه