بهشتی که جهنم شد
«هزاره» در معرض یک نسلکشی بیرحمانه
وصال روحانی/ شاید کابل و اطراف آن در نگاه نخست یک بهشت و محل زندگی ایمن برای قوم «هزاره» افغانستان بوده باشد اما اتفاقات اخیر و کشتار اعضای این قوم که اغلب مسلمان شیعه هستند، بهشت فرضی موجود را به یک جهنم برای این مردمان تبدیل کرده است.
به گزارش «الجزیره»، پس از کشته شدن 85 نفر در جریان بمبگذاری یک دبیرستان در منطقه دشت برچی در غرب کابل طی ماه گذشته نه تنها امنیت به گمشده بزرگ طایفه هزاره تبدیل شده، بلکه آرزوهای تحصیلی و امکانهای شغلی نیز برای آنها آرزوی محال جلوه میکند. پس از کشتارهای اخیر و بخصوص انفجار مدرسهای که اکثر کشتههای آن نوجوانان دختر 11 تا 17 ساله بودند، بازگشت به ورس و سایر نقاط قبلی اسکان گروه هزاره به تنها امکان و معدود راههای نجات آنها تبدیل شده است. در سالهای اخیر اعضای بیرحم داعش و تروریستهای طالبان با آتشافروزیهای دائمیشان نوعی نسلکشی را برای قوم هزاره رقم زده و فضایی را ایجاد کردهاند که حتی دولت کابل هم معترف است راهحل مؤثر و سریعی برای آن ندارد. البته تعداد سربازان افغان مستقر در برخی مناطق کابل به قصد حفاظت بیشتر از هزاره و بعضی اقوام دیگر در معرض خطر افزایش یافته اما این تدابیر فقط تیری در تاریکی بوده است. ظلم در حق قوم هزاره پدیده تازهای نیست و سالها است که این فرایند در کشور جنگزده و قطعه قطعه شده افغانستان جریان دارد و یکی از نقاط اوج آن مظالمی بود که در سالهای 1996 تا 2001 یعنی زمان حکومت رسمی طالبان بر این کشور بر سر هزاره نازل شد. مشکل اصلیتر قوم هزاره این است که چند سال پس از یافتن امنیتی کوچک در هزارتوهای شهر کابل اطمینان ندارد که حتی بازگشت به مناطق قبلی اسکانش آرامشی را شامل حالش کند که در جستوجوی آن است. از دید اعضای قوم هزاره همانقدر که طالبان و داعش با نسلکشیهای بیرحمانهشان دمار از روزگار آنها درآوردهاند، دولت افغانستان هم با سستی در تأمین حداقل امنیت برای اکثر ساکنان کابل، سهمی بزرگ در خلق این زندگی فاجعهآمیز برای آنها داشته است.
قیوم سروش، تحلیلگر سیاسی مستقر در کابل میگوید: «وقت پذیرفتن حقیقت رسیده است. درست است که قوم هزاره با کوچش به کابل نوعی بهشت موقتی را جستوجو و به خیال خود آن را پیدا کرد اما شریک شدن در سرنوشت تلخ تمامی مردم افغانستان که هرگز امنیت به معنای کامل کلمه نداشتهاند، دیگر فرایند برخاسته از این کوچ است و اگر آن را نپذیرند، این نسلکشی بدتر و فاجعهآمیزتر خواهد شد.» سروش البته میداند شرایط مطلوبتر تحصیلی و شغلی موجود در منطقه دشت برچی کابل موضوعی است که هنوز اندک امیدی را در دل افراد مستقر در آنجا و از جمله قوم هزاره باقی میگذارد. برای این قوم تحصیلات درست و آکادمیک در مدارس اهمیت زیادی برای نوجوانان دارد و چنین امکانی در مناطق دیگر افغانستان نزدیک به صفر است و اگر داغ و غم کشته شدن صدها عضو این قوم در حملات سالهای اخیر یک مرهم کوچک داشته باشد، ادامه استفاده از همین امتیاز تحصیلی و علمی است؛ امتیازی که البته در حال رنگ باختن است.
به گزارش «الجزیره»، پس از کشته شدن 85 نفر در جریان بمبگذاری یک دبیرستان در منطقه دشت برچی در غرب کابل طی ماه گذشته نه تنها امنیت به گمشده بزرگ طایفه هزاره تبدیل شده، بلکه آرزوهای تحصیلی و امکانهای شغلی نیز برای آنها آرزوی محال جلوه میکند. پس از کشتارهای اخیر و بخصوص انفجار مدرسهای که اکثر کشتههای آن نوجوانان دختر 11 تا 17 ساله بودند، بازگشت به ورس و سایر نقاط قبلی اسکان گروه هزاره به تنها امکان و معدود راههای نجات آنها تبدیل شده است. در سالهای اخیر اعضای بیرحم داعش و تروریستهای طالبان با آتشافروزیهای دائمیشان نوعی نسلکشی را برای قوم هزاره رقم زده و فضایی را ایجاد کردهاند که حتی دولت کابل هم معترف است راهحل مؤثر و سریعی برای آن ندارد. البته تعداد سربازان افغان مستقر در برخی مناطق کابل به قصد حفاظت بیشتر از هزاره و بعضی اقوام دیگر در معرض خطر افزایش یافته اما این تدابیر فقط تیری در تاریکی بوده است. ظلم در حق قوم هزاره پدیده تازهای نیست و سالها است که این فرایند در کشور جنگزده و قطعه قطعه شده افغانستان جریان دارد و یکی از نقاط اوج آن مظالمی بود که در سالهای 1996 تا 2001 یعنی زمان حکومت رسمی طالبان بر این کشور بر سر هزاره نازل شد. مشکل اصلیتر قوم هزاره این است که چند سال پس از یافتن امنیتی کوچک در هزارتوهای شهر کابل اطمینان ندارد که حتی بازگشت به مناطق قبلی اسکانش آرامشی را شامل حالش کند که در جستوجوی آن است. از دید اعضای قوم هزاره همانقدر که طالبان و داعش با نسلکشیهای بیرحمانهشان دمار از روزگار آنها درآوردهاند، دولت افغانستان هم با سستی در تأمین حداقل امنیت برای اکثر ساکنان کابل، سهمی بزرگ در خلق این زندگی فاجعهآمیز برای آنها داشته است.
قیوم سروش، تحلیلگر سیاسی مستقر در کابل میگوید: «وقت پذیرفتن حقیقت رسیده است. درست است که قوم هزاره با کوچش به کابل نوعی بهشت موقتی را جستوجو و به خیال خود آن را پیدا کرد اما شریک شدن در سرنوشت تلخ تمامی مردم افغانستان که هرگز امنیت به معنای کامل کلمه نداشتهاند، دیگر فرایند برخاسته از این کوچ است و اگر آن را نپذیرند، این نسلکشی بدتر و فاجعهآمیزتر خواهد شد.» سروش البته میداند شرایط مطلوبتر تحصیلی و شغلی موجود در منطقه دشت برچی کابل موضوعی است که هنوز اندک امیدی را در دل افراد مستقر در آنجا و از جمله قوم هزاره باقی میگذارد. برای این قوم تحصیلات درست و آکادمیک در مدارس اهمیت زیادی برای نوجوانان دارد و چنین امکانی در مناطق دیگر افغانستان نزدیک به صفر است و اگر داغ و غم کشته شدن صدها عضو این قوم در حملات سالهای اخیر یک مرهم کوچک داشته باشد، ادامه استفاده از همین امتیاز تحصیلی و علمی است؛ امتیازی که البته در حال رنگ باختن است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه