صحبتهایی تکراری اما همچنان ضروری
ناصر میرباقری
مدیر انتشارات و کتابفروشی «فرهنگ و هنر گویا»
صحبت درباره ضرورت حفظ کتابفروشیها مسألهای نیست که با یک یا دو مرتبه گفتن از آن گمان کنیم کار تمام شده و دیگر نیازی به تکرار آن نباشد، مسألهای که من هم نکاتی درباره اهمیت آن را با شما کتابدوستان در میان میگذارم. تأکید من بیش از همه بر اهمیت حفظ کتابفروشیهای محلههای زندگیمان است. البته نه اینکه از دیگر کتابفروشیها غافل شویم، منتها شرایط این کتابفروشیهای کوچک و بزرگ حمایت بیشتری طلب میکنند. فراموش نکنیم که حتی عادت کردن به دیدن هر روزه اینها از سوی فرزندانمان، آنهم در کنار انواع و اقسام مارکتها و بوتیکهای لباس و... اتفاق مهمی است. بچهها از سن کم باید کتاب را ببینند تا بدانند که همانقدر که مراجعه به میوهفروشی و پروتئینی محله مهم است، رفتوآمد به کتابفروشی هم حیاتی است. وقتی محلهها، همگی کتابفروشی داشته باشند آنوقت است که حتی در پیادهرویهای احتمالی روزانهمان، هنگامیکه از کنار یکی از این کتابفروشیها رد بشویم برای لحظهای ایستاده و وسوسه گشتوگذاری میان قفسههای آنها میشویم. بالاخره در این بین هرازگاهی هم دستپر، با یک یا حتی چند کتابی برای خودمان یا کودکان و نوجوانان خانواده خارج خواهیم شد. البته میدانم این روزها گرانیها شاید کمی دستمان را بسته باشد. با اینحال اگر خوگرفتن با کتاب و دیدن ویترین آن از کودکی در وجودمان شکلگرفته باشد گذر از آن کار راحتی نیست. بویژه اگر هرازگاهی گذرمان به یکی از آنها بخورد. همین است که تا این اندازه بر حفظ حیات کتابفروشیهای محلی تأکید میشود. نکته دیگر درباره اهمیت آنها به این بازمیگردد که برای برخی از مردم، تنها راه اطلاع از تازههای نشر مراجعه به کتابفروشیهاست. درست است که فضای مجازی بخش مهمی از زندگی همهمان شده، با اینحال هنوز هم برخی سراغ آن نمیروند، یا حتی اگر بروند با صفحهها یا سایتهایی که مرتبط با کتاب هستند آشنا نشدهاند. البته این اتفاق هم باید با فرهنگسازی رخ بدهد. هریک از اینها براحتی میتوانند کاربری مغازه خود را به کبابی و امثالهم تغییر بدهند و بیدردسر سود بسیاری ببرند. ما باید بیشازپیش اینها را قدر بدانیم، باید توجه کنیم که اگر حمایت نشوند با عشق تنها که نمیتوانند حیات کتابفروشی خود را ادامه بدهند. مسأله دیگر متوجه صاحبان این کتابفروشیها است. حالا که فضای مجازی جزئی از زندگی اغلبمان شده از این فضا هم میتوان برای تشویق مردم استفاده کرد. هرکدام از این کتابفروشیها میتوانند سایتی در فضای مجازی یا صفحهای در شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام دایر کنند و از این طریق ساکنان محلههای خود را از تازههای کتاب باخبر کنند. حتی اگر هرازچندی میزبانی برخی برنامههای فرهنگی را برعهده دارند این راه خوبی برای اطلاعرسانی بیشتر است. در اینبین میتوان با همراهی خود اهالی کتاب و حتی علاقهمندی از معرفی و نقد آثار هم برای در اختیار گذاشتن اطلاعات بیشتر بهره گرفت. با اینحال همه این تلاشها نمیتوانند تنها از سوی مردم و صاحبان کتابفروشیها باشند. به خود من بارها گفتهاند چرا شعبههای دیگری برای خانه «فرهنگ و هنر گویا» دایر نمیکنید؟ و من همیشه تأکید میکنم که همه کتابفروشیهای کشور وقتی آثار نشر گویا را در اختیار علاقهمندان میگذارند در واقع شعبهای از ما هستند. البته مخالف شعبههای مختلف از یک کتابفروشی نیستم، کتابفروشیها هرچقدر هم افزایش پیدا کنند باز کم است. ما ناشران هم میتوانیم از کتابفروشی محلهها حمایت کنیم؛ چه ایرادی دارد که هراز چندی جشن امضا یا رونمایی آثارمان را به میزبانی آنها برپا کنیم؟ حتی میتوانیم مراسمهایی با حضور نویسندگان و مترجمان آثار برگزار کنیم. این کار وقتی با اطلاعرسانی باشد علاقهمندان را از سایر محلهها به کتابفروشی کوچک فلان محله شهرمان میکشاند. با این قبیل کارها میتوان بیشازپیش مردم را متوجه آنها کرد. وجود این کتابفروشیها در نزدیکی محل سکونتمان یک یادآوری بزرگ و مهم است؛ اینکه کتاب و اهالیاش را فراموش نکنیم. وقتی کتابخوانی به گستره همه جمعیتمان گسترش یابد، یا حداقل بهاندازه بخش اعظمی از آن، آنوقت است که میتوان به آینده بهمراتب روشنتری دل بست. پس چراغ کتابفروشیهای محلههایمان را پرفروغتر از همیشه روشن نگاه داریم.
مدیر انتشارات و کتابفروشی «فرهنگ و هنر گویا»
صحبت درباره ضرورت حفظ کتابفروشیها مسألهای نیست که با یک یا دو مرتبه گفتن از آن گمان کنیم کار تمام شده و دیگر نیازی به تکرار آن نباشد، مسألهای که من هم نکاتی درباره اهمیت آن را با شما کتابدوستان در میان میگذارم. تأکید من بیش از همه بر اهمیت حفظ کتابفروشیهای محلههای زندگیمان است. البته نه اینکه از دیگر کتابفروشیها غافل شویم، منتها شرایط این کتابفروشیهای کوچک و بزرگ حمایت بیشتری طلب میکنند. فراموش نکنیم که حتی عادت کردن به دیدن هر روزه اینها از سوی فرزندانمان، آنهم در کنار انواع و اقسام مارکتها و بوتیکهای لباس و... اتفاق مهمی است. بچهها از سن کم باید کتاب را ببینند تا بدانند که همانقدر که مراجعه به میوهفروشی و پروتئینی محله مهم است، رفتوآمد به کتابفروشی هم حیاتی است. وقتی محلهها، همگی کتابفروشی داشته باشند آنوقت است که حتی در پیادهرویهای احتمالی روزانهمان، هنگامیکه از کنار یکی از این کتابفروشیها رد بشویم برای لحظهای ایستاده و وسوسه گشتوگذاری میان قفسههای آنها میشویم. بالاخره در این بین هرازگاهی هم دستپر، با یک یا حتی چند کتابی برای خودمان یا کودکان و نوجوانان خانواده خارج خواهیم شد. البته میدانم این روزها گرانیها شاید کمی دستمان را بسته باشد. با اینحال اگر خوگرفتن با کتاب و دیدن ویترین آن از کودکی در وجودمان شکلگرفته باشد گذر از آن کار راحتی نیست. بویژه اگر هرازگاهی گذرمان به یکی از آنها بخورد. همین است که تا این اندازه بر حفظ حیات کتابفروشیهای محلی تأکید میشود. نکته دیگر درباره اهمیت آنها به این بازمیگردد که برای برخی از مردم، تنها راه اطلاع از تازههای نشر مراجعه به کتابفروشیهاست. درست است که فضای مجازی بخش مهمی از زندگی همهمان شده، با اینحال هنوز هم برخی سراغ آن نمیروند، یا حتی اگر بروند با صفحهها یا سایتهایی که مرتبط با کتاب هستند آشنا نشدهاند. البته این اتفاق هم باید با فرهنگسازی رخ بدهد. هریک از اینها براحتی میتوانند کاربری مغازه خود را به کبابی و امثالهم تغییر بدهند و بیدردسر سود بسیاری ببرند. ما باید بیشازپیش اینها را قدر بدانیم، باید توجه کنیم که اگر حمایت نشوند با عشق تنها که نمیتوانند حیات کتابفروشی خود را ادامه بدهند. مسأله دیگر متوجه صاحبان این کتابفروشیها است. حالا که فضای مجازی جزئی از زندگی اغلبمان شده از این فضا هم میتوان برای تشویق مردم استفاده کرد. هرکدام از این کتابفروشیها میتوانند سایتی در فضای مجازی یا صفحهای در شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام دایر کنند و از این طریق ساکنان محلههای خود را از تازههای کتاب باخبر کنند. حتی اگر هرازچندی میزبانی برخی برنامههای فرهنگی را برعهده دارند این راه خوبی برای اطلاعرسانی بیشتر است. در اینبین میتوان با همراهی خود اهالی کتاب و حتی علاقهمندی از معرفی و نقد آثار هم برای در اختیار گذاشتن اطلاعات بیشتر بهره گرفت. با اینحال همه این تلاشها نمیتوانند تنها از سوی مردم و صاحبان کتابفروشیها باشند. به خود من بارها گفتهاند چرا شعبههای دیگری برای خانه «فرهنگ و هنر گویا» دایر نمیکنید؟ و من همیشه تأکید میکنم که همه کتابفروشیهای کشور وقتی آثار نشر گویا را در اختیار علاقهمندان میگذارند در واقع شعبهای از ما هستند. البته مخالف شعبههای مختلف از یک کتابفروشی نیستم، کتابفروشیها هرچقدر هم افزایش پیدا کنند باز کم است. ما ناشران هم میتوانیم از کتابفروشی محلهها حمایت کنیم؛ چه ایرادی دارد که هراز چندی جشن امضا یا رونمایی آثارمان را به میزبانی آنها برپا کنیم؟ حتی میتوانیم مراسمهایی با حضور نویسندگان و مترجمان آثار برگزار کنیم. این کار وقتی با اطلاعرسانی باشد علاقهمندان را از سایر محلهها به کتابفروشی کوچک فلان محله شهرمان میکشاند. با این قبیل کارها میتوان بیشازپیش مردم را متوجه آنها کرد. وجود این کتابفروشیها در نزدیکی محل سکونتمان یک یادآوری بزرگ و مهم است؛ اینکه کتاب و اهالیاش را فراموش نکنیم. وقتی کتابخوانی به گستره همه جمعیتمان گسترش یابد، یا حداقل بهاندازه بخش اعظمی از آن، آنوقت است که میتوان به آینده بهمراتب روشنتری دل بست. پس چراغ کتابفروشیهای محلههایمان را پرفروغتر از همیشه روشن نگاه داریم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه