کرونا به تئاتر فرمهای تازه پیشنهاد داد
لیلی عاج
کارگردان تئاتر
در روزگاری بهسر میبریم که همه امید دارند سایه بحران جهانی کرونا، از سر همه کشور عبور کند و همه چیز، از جمله فعالیتهای فرهنگی به روال پیش از خود برگردد. در این دوره طبیعتاً تئاتر، با چالشهای بزرگی روبهرو شد که یکی از آنها تعطیلیها و ترس مخاطبان از تماشای تئاتر بود که بههیچ عنوان نمیشود آن را ترسی غیرمنطقی و نادرست هم دانست. با اینحال، امروز که سالنهای نمایش جستهوگریخته باز هستند هم به دلیل همین ترس، دل و دست بسیاری از علاقهمندان به تئاتر راه نمیدهد که سری به سالنها بزنند و البته در این زمینه شاید عوامل مختلفی تأثیرگذار باشند. به عقیده من اگر کار باکیفیتی تولید شود و این کار آنقدر شگفتانگیز باشد که خبرش دهانبهدهان به گوش همه اهل تئاتر برسد، حتماً بخشی از این هراس و تردید را پاسخ خواهد داد و مخاطب تئاتر این قدم را برخواهد داشت و برای تماشا به سالن تئاتر خواهد آمد. متأسفانه علیرغم همه تلاشها و کوششهای دوستانی که در این دوره کار روی صحنه بردند و بسیاریشان هم کارهای به نسبت خوبی بودند این شگفتانه و کار بسیار با کیفیت روی صحنه نرفته است. با اینهمه تا جایی که من رصد کردم استقبال از کارهایی که در حال اجرا هستند آنچنان هم کم و در حد صفر نبوده یعنی وقتی برای کاری به تئاتر شهر رفتم یا سالن شهرزاد، دیدم که تماشاچی وجود دارد و گویی کمکم از آن نقطه صفر کمی در حال پیشروی هستیم اما همانطور که آمد تا کار بسیار شاخص و با کیفیت فرمی و محتوایی روی صحنه نرود و خبرش در گوش اهل تئاتر نپیچد نمیشود انتظار آنچنانی هم از استقبال داشت. نمیشود آدمها را با دلنگرانی راهی سالن نمایش کرد و مخاطب زمانی میتواند تماماً با روح کاری که روی صحنه در حال اجراست یکی شود که تمام تمرکزش آنجا باشد و طبیعتاً وقتی پای جان عزیز آدمی هم وسط باشد اوضاع کاملاً فرق میکند و مثلاً نمیشود انتظار داشت یا قضاوت کرد و حکم داد که حضور و پای کار و اجرا آمدن چهرههای شناختهشده تئاتر میتواند گرهی از مشکلات باز کند یا باعث اعتمادسازی حضور مخاطب در سالنهای نمایش باشد. آنها هم دلایل خودشان را برای این مسأله دارند و وقتی پای صحبتهای این چهرهها مینشینید به آنها حق میدهید که پابهعرصه گذاشتنشان را فعلاً به تعویق انداختهاند. من به همه دوستانی که این روزها واقعاً زحمت میکشند و کار میکنند و اغلب هم از جوانها هستند دستمریزاد میگویم که با وجود تمام مشکلات اقتصادی و... سعی میکنند صحنه را خالی نکنند و حضور داشته باشند. راستش همه ما دلمان برای تئاتر بسیار تنگ شده است و امیدواریم باز با تولید کارهایی شاخص، چه به لحاظ فرم و چه به لحاظ محتوایی، سالنها لبریز از مخاطب شود و شور و هیجان به تئاتر برگردد. البته این شور و هیجان و مخاطبی که میگوییم در قیاس با گذشته است و این تفقد به تئاتر در گذشته هم آنقدری زیاد نبوده که بتوانیم آن را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم ولی عجالتاً همه ما به همان گذشته راضی هستیم و برایش امیدواریم. یک امیدواری دیگر هم دارم مبتنی بر اینکه از جشنوارههای تئاتری خروجی مناسبی بیرون بیاید و کارهایی که جهشی فرمی و محتوایی داشته باشند و همان شگفتیهایی را که در ابتدای این متن به آن اشاره کردم در خود پرورانده باشند و به عنوان یک کارگردان تئاتر میتوانم بگویم همه آنچه در این مدت تجربه شد، از فاصلهگذاری تا ماسک تا... همه و همه میتواند به ما فرمهای جدیدی را در اجرا پیشنهاد بدهد.
کارگردان تئاتر
در روزگاری بهسر میبریم که همه امید دارند سایه بحران جهانی کرونا، از سر همه کشور عبور کند و همه چیز، از جمله فعالیتهای فرهنگی به روال پیش از خود برگردد. در این دوره طبیعتاً تئاتر، با چالشهای بزرگی روبهرو شد که یکی از آنها تعطیلیها و ترس مخاطبان از تماشای تئاتر بود که بههیچ عنوان نمیشود آن را ترسی غیرمنطقی و نادرست هم دانست. با اینحال، امروز که سالنهای نمایش جستهوگریخته باز هستند هم به دلیل همین ترس، دل و دست بسیاری از علاقهمندان به تئاتر راه نمیدهد که سری به سالنها بزنند و البته در این زمینه شاید عوامل مختلفی تأثیرگذار باشند. به عقیده من اگر کار باکیفیتی تولید شود و این کار آنقدر شگفتانگیز باشد که خبرش دهانبهدهان به گوش همه اهل تئاتر برسد، حتماً بخشی از این هراس و تردید را پاسخ خواهد داد و مخاطب تئاتر این قدم را برخواهد داشت و برای تماشا به سالن تئاتر خواهد آمد. متأسفانه علیرغم همه تلاشها و کوششهای دوستانی که در این دوره کار روی صحنه بردند و بسیاریشان هم کارهای به نسبت خوبی بودند این شگفتانه و کار بسیار با کیفیت روی صحنه نرفته است. با اینهمه تا جایی که من رصد کردم استقبال از کارهایی که در حال اجرا هستند آنچنان هم کم و در حد صفر نبوده یعنی وقتی برای کاری به تئاتر شهر رفتم یا سالن شهرزاد، دیدم که تماشاچی وجود دارد و گویی کمکم از آن نقطه صفر کمی در حال پیشروی هستیم اما همانطور که آمد تا کار بسیار شاخص و با کیفیت فرمی و محتوایی روی صحنه نرود و خبرش در گوش اهل تئاتر نپیچد نمیشود انتظار آنچنانی هم از استقبال داشت. نمیشود آدمها را با دلنگرانی راهی سالن نمایش کرد و مخاطب زمانی میتواند تماماً با روح کاری که روی صحنه در حال اجراست یکی شود که تمام تمرکزش آنجا باشد و طبیعتاً وقتی پای جان عزیز آدمی هم وسط باشد اوضاع کاملاً فرق میکند و مثلاً نمیشود انتظار داشت یا قضاوت کرد و حکم داد که حضور و پای کار و اجرا آمدن چهرههای شناختهشده تئاتر میتواند گرهی از مشکلات باز کند یا باعث اعتمادسازی حضور مخاطب در سالنهای نمایش باشد. آنها هم دلایل خودشان را برای این مسأله دارند و وقتی پای صحبتهای این چهرهها مینشینید به آنها حق میدهید که پابهعرصه گذاشتنشان را فعلاً به تعویق انداختهاند. من به همه دوستانی که این روزها واقعاً زحمت میکشند و کار میکنند و اغلب هم از جوانها هستند دستمریزاد میگویم که با وجود تمام مشکلات اقتصادی و... سعی میکنند صحنه را خالی نکنند و حضور داشته باشند. راستش همه ما دلمان برای تئاتر بسیار تنگ شده است و امیدواریم باز با تولید کارهایی شاخص، چه به لحاظ فرم و چه به لحاظ محتوایی، سالنها لبریز از مخاطب شود و شور و هیجان به تئاتر برگردد. البته این شور و هیجان و مخاطبی که میگوییم در قیاس با گذشته است و این تفقد به تئاتر در گذشته هم آنقدری زیاد نبوده که بتوانیم آن را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم ولی عجالتاً همه ما به همان گذشته راضی هستیم و برایش امیدواریم. یک امیدواری دیگر هم دارم مبتنی بر اینکه از جشنوارههای تئاتری خروجی مناسبی بیرون بیاید و کارهایی که جهشی فرمی و محتوایی داشته باشند و همان شگفتیهایی را که در ابتدای این متن به آن اشاره کردم در خود پرورانده باشند و به عنوان یک کارگردان تئاتر میتوانم بگویم همه آنچه در این مدت تجربه شد، از فاصلهگذاری تا ماسک تا... همه و همه میتواند به ما فرمهای جدیدی را در اجرا پیشنهاد بدهد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه