محمد احصایی؛پادشاه اقلیم نقاشیخط
افسانه پرچکانی
روزنامهنگار
چند قدم آنطرفتر از کاخ پاسال در خیابان جردن تهران، پادشاهی در اقلیم هنر مشغول آفرینش است که آوازه شهرت مخلوقاتش از تهران و ایران و آسیا فراتر رفته و امضایش را بهعنوان هنرمندی بیمانند به جهانیان شناسانده است. بیش از هر زمانی، نامش در سال 1386 مطرح شد؛ وقتی که اثرش در حراجی سادبیز لندن به فروش رفت؛ آنهم بهعنوان بالاترین نرخ اشیای حراجی این نگارخانه. محمد احصایی بدون شک پادشاه اقلیم نقاشیخط است؛ البته اقلیمی که حرف و حدیث درباره گسترهاش، بسیار و حتی نام نقاشیخط همواره مورد مناقشه بوده اما تأثیرگذاری احصایی بر هنرمندان جهان اسلام انکارناپذیر است. نقاشیخط از دل جنبش سقاخانه بیرون آمد و قبل از سقاخانه هم، هنرمندانی نظیر منصوره حسینی و سیا ارمجانی از خط فارسی در آثارشان استفاده کرده بودند اما اغلب این هنرمندان بویژه هنرمندان سقاخانه که با استفاده از عناصر سنتی و دینی به خلق آثار مدرن میپرداختند، به خط هم بهعنوان یک عنصر سنتی در فرهنگ ایرانی نگاه میکردند در حالی که نگاه محمد احصایی به خط متفاوت بود؛ شاید به خاطر مسیری که از کودکی و جوانی طی کرده بود. محمد احصایی در 8 تیر 1318 در قزوین متولد شد؛ شهری که زادگاه مشهورترین خوشنویسان ایران از میرعماد تا عمادالکتاب است و طبیعی است هنرمندان این شهر در هر رشتهای به خوشنویسی توجهی ویژه داشته باشند. احصایی هم در خط و خوشنویسی بویژه در سه خط نستعلیق، ثلث و محقق به استادی رسید اما شغلش بیشتر در ارتباط با گرافیک بود و بعد از فارغالتحصیلی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، برای اولین بار گرافیسم خط را در دانشکده هنرهای زیبا آموزش داد. او تدوین برنامههای خطاطی رشته گرافیک را هم بهنام خود ثبت کرد. از سوی دیگر همراهی محمد احصایی با هنرمندان و نقاشان همدورهاش در تقویت نگاه هنری او مؤثر بود چنانچه خودش میگوید قبل از ورود به دانشگاه، پرویز تناولی، او را به استفاده از ظرفیتهای خوشنویسی در اشکال تازه ترغیب میکند. احصایی توانست با تلفیق خوشنویسی، گرافیک و نقاشی آثاری منحصر به فرد خلق کند؛ مشخصه کلیه آثار نقاشیخط احصایی در دورههای مختلف، احترام عمیق وی به خوشنویسی سنتی و در عین حال تلاش همیشگی او برای یافتن افقهای تازه در شیوه خط نگاری نو است. او زیباییشناسی نهفته در خوشنویسی فارسی را با اصول نقاشی مدرنیستی پیوند میزند و ماحصل آن یک سنتشکنی فرمالیستی در بافتار خوشنویسی است. توجه و سلیقه خاص احصایی در استفاده از حروف، کلمات و ترکیببندیهای رنگارنگ در طول نیم قرن، او را فراتر از یک خوشنویس معاصر بلکه به یکی از مهمترین چهرههای تاریخ هنر ایران بدل کرد. اغلب آثار احصایی نوعی نقاشی آبستره خطی هستند که اجزای آن را حروف، کلمات و سطور نوشتاری غالباً ناخوانا شکل میدهند اما در برخی آثار، احصایی رویکردها و علایق پستمدرنیستی خود را به نمایش گذاشته و از تکنیک عمقنمایی و حجم بخشیدن به نوشتهها فاصله گرفته و بر جنبه مفهومی آثار، تأکید بیشتری داشته است. همچنان که برخی آثار او در زمره آثار مینیمالیستی و کمینهگرا قرار میگیرند چرا که هنرمند از پیچیدگیهای آثار قبلی فاصله میگیرد و با نوعی پالایش بصری در آثارش، به سمت سادگی شکلی و در عین حال پیچیدگی مفهومی حرکت میکند و از رویکرد تکرار عناصر که از خصایص هنر مینیمالیستی است، بهره میجوید. توجه به شیوه و سیر هنری محمد احصایی در خلق آثارش از این جهت اهمیتی ویژه دارد که نشان میدهد هنرمند به کشف ساحتهای جدید دست زده و پا به پای تحول هنر معاصر حرکت کرده و در دوره مدرنیسم باقی نمانده است. این زیست هنرمندانه محمد احصایی است که او را به جایگاهی یگانه رسانده است. اگر هنر را نمایش جهانبینی هنرمند بدانیم، سیر آثار احصایی گویای پایبندی و مقید بودن او به هنر است. او میگوید: «باید بفهمیم که هنر یعنی چه. هنر به وجود انسان، به فرهنگ، هویت، قلب پاک، آزادی و حس آزادی کامل بستگی دارد.» «باید قوانین هنرمند شدن را بدانید و به آن مقید و مؤمن باشید. یکی از این قوانین آزادی است؛ آزادی نسبت به آنچه که از آن فهم پیدا کردهاید.» او خود به قوانین هنرمندی مؤمن است. آثارش حس آزادی کامل و مسئولیتپذیری بالای او را نشان میدهد چه آنکه اگر این آزادی و مسئولیتپذیری را نداشت ممکن بود در تکرار آثار موفق پیشین خود که شهرت جهانی یافتند، اسیر شود و در دام تکرار خود بیفتد؛ آفتی که در برخی هنرمندان نقاشیخط مشاهده میشود. مطالعه زندگی استاد احصایی نشان میدهد که او به سلامت ذهن، پاکی روح و سلامت اقتصاد هنر بشدت پایبند است و اگرچه خود را از تجربههای عینی زیستی و حضور در جامعه محروم نمیکند اما بشدت از حواشی پرهیز دارد. این زیست هنرمندانه و تعلق خاطر به فرهنگ پیرامونی در عمق جان آثار احصایی نشسته و او را صاحب زبانی متمایز در آثارش کرده که در چهارسوی جهان فهم و درک میشود. جمله تأملبرانگیر محمد احصایی که «هنر را نمیتوان یاد داد»، حکایت از آن دارد که در قاموس احصایی هنر را نباید و نمیتوان در فرم، مهارت، تکنیکهای هنری و تکرار فرمهای پیشینیان خلاصه کرد بلکه نیازمند جوششی درونی بر مبنای جهان بینی فردی هنرمند است.
زادروزش بر هنردوستان مبارک.
منابع:
1- رشد آموزش هنر، مصاحبه با محمد احصایی، زمستان 1392
2- حمید کشمیرشکن، کنکاشی در هنر معاصر ایران، نشر نظر، 1396
3- علیرضا سمیع آذر، زایش مدرنیسم ایرانی، نشر نظر، 1396
روزنامهنگار
چند قدم آنطرفتر از کاخ پاسال در خیابان جردن تهران، پادشاهی در اقلیم هنر مشغول آفرینش است که آوازه شهرت مخلوقاتش از تهران و ایران و آسیا فراتر رفته و امضایش را بهعنوان هنرمندی بیمانند به جهانیان شناسانده است. بیش از هر زمانی، نامش در سال 1386 مطرح شد؛ وقتی که اثرش در حراجی سادبیز لندن به فروش رفت؛ آنهم بهعنوان بالاترین نرخ اشیای حراجی این نگارخانه. محمد احصایی بدون شک پادشاه اقلیم نقاشیخط است؛ البته اقلیمی که حرف و حدیث درباره گسترهاش، بسیار و حتی نام نقاشیخط همواره مورد مناقشه بوده اما تأثیرگذاری احصایی بر هنرمندان جهان اسلام انکارناپذیر است. نقاشیخط از دل جنبش سقاخانه بیرون آمد و قبل از سقاخانه هم، هنرمندانی نظیر منصوره حسینی و سیا ارمجانی از خط فارسی در آثارشان استفاده کرده بودند اما اغلب این هنرمندان بویژه هنرمندان سقاخانه که با استفاده از عناصر سنتی و دینی به خلق آثار مدرن میپرداختند، به خط هم بهعنوان یک عنصر سنتی در فرهنگ ایرانی نگاه میکردند در حالی که نگاه محمد احصایی به خط متفاوت بود؛ شاید به خاطر مسیری که از کودکی و جوانی طی کرده بود. محمد احصایی در 8 تیر 1318 در قزوین متولد شد؛ شهری که زادگاه مشهورترین خوشنویسان ایران از میرعماد تا عمادالکتاب است و طبیعی است هنرمندان این شهر در هر رشتهای به خوشنویسی توجهی ویژه داشته باشند. احصایی هم در خط و خوشنویسی بویژه در سه خط نستعلیق، ثلث و محقق به استادی رسید اما شغلش بیشتر در ارتباط با گرافیک بود و بعد از فارغالتحصیلی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، برای اولین بار گرافیسم خط را در دانشکده هنرهای زیبا آموزش داد. او تدوین برنامههای خطاطی رشته گرافیک را هم بهنام خود ثبت کرد. از سوی دیگر همراهی محمد احصایی با هنرمندان و نقاشان همدورهاش در تقویت نگاه هنری او مؤثر بود چنانچه خودش میگوید قبل از ورود به دانشگاه، پرویز تناولی، او را به استفاده از ظرفیتهای خوشنویسی در اشکال تازه ترغیب میکند. احصایی توانست با تلفیق خوشنویسی، گرافیک و نقاشی آثاری منحصر به فرد خلق کند؛ مشخصه کلیه آثار نقاشیخط احصایی در دورههای مختلف، احترام عمیق وی به خوشنویسی سنتی و در عین حال تلاش همیشگی او برای یافتن افقهای تازه در شیوه خط نگاری نو است. او زیباییشناسی نهفته در خوشنویسی فارسی را با اصول نقاشی مدرنیستی پیوند میزند و ماحصل آن یک سنتشکنی فرمالیستی در بافتار خوشنویسی است. توجه و سلیقه خاص احصایی در استفاده از حروف، کلمات و ترکیببندیهای رنگارنگ در طول نیم قرن، او را فراتر از یک خوشنویس معاصر بلکه به یکی از مهمترین چهرههای تاریخ هنر ایران بدل کرد. اغلب آثار احصایی نوعی نقاشی آبستره خطی هستند که اجزای آن را حروف، کلمات و سطور نوشتاری غالباً ناخوانا شکل میدهند اما در برخی آثار، احصایی رویکردها و علایق پستمدرنیستی خود را به نمایش گذاشته و از تکنیک عمقنمایی و حجم بخشیدن به نوشتهها فاصله گرفته و بر جنبه مفهومی آثار، تأکید بیشتری داشته است. همچنان که برخی آثار او در زمره آثار مینیمالیستی و کمینهگرا قرار میگیرند چرا که هنرمند از پیچیدگیهای آثار قبلی فاصله میگیرد و با نوعی پالایش بصری در آثارش، به سمت سادگی شکلی و در عین حال پیچیدگی مفهومی حرکت میکند و از رویکرد تکرار عناصر که از خصایص هنر مینیمالیستی است، بهره میجوید. توجه به شیوه و سیر هنری محمد احصایی در خلق آثارش از این جهت اهمیتی ویژه دارد که نشان میدهد هنرمند به کشف ساحتهای جدید دست زده و پا به پای تحول هنر معاصر حرکت کرده و در دوره مدرنیسم باقی نمانده است. این زیست هنرمندانه محمد احصایی است که او را به جایگاهی یگانه رسانده است. اگر هنر را نمایش جهانبینی هنرمند بدانیم، سیر آثار احصایی گویای پایبندی و مقید بودن او به هنر است. او میگوید: «باید بفهمیم که هنر یعنی چه. هنر به وجود انسان، به فرهنگ، هویت، قلب پاک، آزادی و حس آزادی کامل بستگی دارد.» «باید قوانین هنرمند شدن را بدانید و به آن مقید و مؤمن باشید. یکی از این قوانین آزادی است؛ آزادی نسبت به آنچه که از آن فهم پیدا کردهاید.» او خود به قوانین هنرمندی مؤمن است. آثارش حس آزادی کامل و مسئولیتپذیری بالای او را نشان میدهد چه آنکه اگر این آزادی و مسئولیتپذیری را نداشت ممکن بود در تکرار آثار موفق پیشین خود که شهرت جهانی یافتند، اسیر شود و در دام تکرار خود بیفتد؛ آفتی که در برخی هنرمندان نقاشیخط مشاهده میشود. مطالعه زندگی استاد احصایی نشان میدهد که او به سلامت ذهن، پاکی روح و سلامت اقتصاد هنر بشدت پایبند است و اگرچه خود را از تجربههای عینی زیستی و حضور در جامعه محروم نمیکند اما بشدت از حواشی پرهیز دارد. این زیست هنرمندانه و تعلق خاطر به فرهنگ پیرامونی در عمق جان آثار احصایی نشسته و او را صاحب زبانی متمایز در آثارش کرده که در چهارسوی جهان فهم و درک میشود. جمله تأملبرانگیر محمد احصایی که «هنر را نمیتوان یاد داد»، حکایت از آن دارد که در قاموس احصایی هنر را نباید و نمیتوان در فرم، مهارت، تکنیکهای هنری و تکرار فرمهای پیشینیان خلاصه کرد بلکه نیازمند جوششی درونی بر مبنای جهان بینی فردی هنرمند است.
زادروزش بر هنردوستان مبارک.
منابع:
1- رشد آموزش هنر، مصاحبه با محمد احصایی، زمستان 1392
2- حمید کشمیرشکن، کنکاشی در هنر معاصر ایران، نشر نظر، 1396
3- علیرضا سمیع آذر، زایش مدرنیسم ایرانی، نشر نظر، 1396
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه