فصلی که با «جدایی» شروع شد
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
«جدایی نادر از سیمین»، فیلم محبوب و ستایش شده اصغر فرهادی، تنها یک نقطه عطف در کارنامه سازندهاش نیست. فرهادی با «جدایی...» تاریخ سینمای ایران را به قبل و بعد از این فیلم تقسیم کرد. او، اسکار را که آرزویی دستنیافتنی محسوب میشد به ویترین افتخارات سینمای ایران (یکی از مهمترین سینماهای جهان و معتبرترین سینمای آسیا) اضافه کرد.
«جدایی...» در این سالهای پس از اسکار، در این روزها که خالقش به چهرهای کاملاً بینالمللی تبدیل شده، همچنان دیده و نقد و بررسی شده است. سینماگران بسیاری در داخل ایران، پس از موفقیت «درباره الی» و «جدایی...» در جشنوارههای مختلف و نظرسنجیها، تحت تأثیر فرهادی به سمت درامهای اجتماعی با پایانهای باز گرایش پیدا کردند. اگر در دهه هفتاد، موجی از سینماگران تحت تأثیر عباس کیارستمی به سینمای ضد قصه و سینمای بدون بازیگر حرفهای گرایش پیدا کردند؛ با فرهادی و «جدایی» سینمای حرفهای و قصهگوی ایران صاحب ارج و قرب شد. جشنوارههای خارجی و تماشاگران ایرانی هم پذیرفتند که ایران، طبقه متوسط و زندگی شهرنشینی و بحرانهای یک جامعه رو به توسعه را دارد و همه ماجراهایش در روستاها و میان معلولان و فقرا، روایت نمیشود.
فرهادی، حق بزرگی به گردن سینمای ایران دارد. او و فیلمهایش تصویری که از جامعه ایرانی، بیرون از این مرزها و بهدلیل فیلمهایی که در جشنوارهها نمایش داده میشد (رنگ خدا، طعم گیلاس، بچههای آسمان، بادکنک سفید و...) شکل گرفته، تغییر داد و آن را به واقعیت نزدیک کرد. حتی تواناییها و کیفیت فنی سینما و سینماگرانش را به مخاطب غیرایرانی، نشان داد.
به تازگی «جدایی» در روزنامه امریکایی اسپوکزمن-ریویو که سومین روزنامه پرمخاطب واشنگتن است، در کنار فیلمهایی از اینگمار برگمان و آکیرا کوروساوا معرفی شده و بهعنوان یکی از 10 فیلم برتر سینمای جهان، ستایش شده است. حالا باید گفت «جدایی»، یک دهه پس از تولید و موفقیتش در اسکار، به یک اثر ماندگار و در تراز جهانی تبدیل شده و مانند هر اثر باارزشی، همچنان قابل بررسی و خوانشهای تازه است.
«جدایی» قصه خانوادهای است که متلاشی میشود، مادر در اندیشه مهاجرت است و پدر سعی میکند او را به ماندن ترغیب کند. با مرگ پدربزرگ و جدی شدن عزم مادر برای رفتن، به نظر میرسد همه تلاش نادر (پیمان معادی) برای حفظ خانواده و تسلیم نشدن به مهاجرت و غربت، ناکام مانده است. دوراهی پایان فیلم، دوراهی که ترمه (سارینا فرهادی) بر سر آن ایستاده، شاید امروز جدیتر و عمیقتر شده است. با گسترش موج مهاجرت در سالهای اخیر و با سفر بسیاری از جوانها از ایران، قصه «جدایی نادر از سیمین» کارکردی تازه پیدا کرده است. فیلم درخشان فرهادی، پیشگویانه از ویران شدن نهاد خانواده و غربتنشینی خبر داده بود. از فراموشی و نادیده گرفتن ارزشهایی که روزگاری خانواده ایرانی بر آن بنا شده است. «جدایی...» به اندازه زندگی پیچیده است، پر از شخصیتهایی خاکستری و مشکلاتی که به سادگی نمیتوان نادیده گرفت یا آنها را حل کرد. «جدایی» امروز و در تماشای دوباره، علاوه بر آنکه جذاب و دیدنی است، تلخی مضاعف دارد. آنچه فیلمساز پیشبینی کرده، امروز به سرانجام رسیده است.
روزنامهنگار
«جدایی نادر از سیمین»، فیلم محبوب و ستایش شده اصغر فرهادی، تنها یک نقطه عطف در کارنامه سازندهاش نیست. فرهادی با «جدایی...» تاریخ سینمای ایران را به قبل و بعد از این فیلم تقسیم کرد. او، اسکار را که آرزویی دستنیافتنی محسوب میشد به ویترین افتخارات سینمای ایران (یکی از مهمترین سینماهای جهان و معتبرترین سینمای آسیا) اضافه کرد.
«جدایی...» در این سالهای پس از اسکار، در این روزها که خالقش به چهرهای کاملاً بینالمللی تبدیل شده، همچنان دیده و نقد و بررسی شده است. سینماگران بسیاری در داخل ایران، پس از موفقیت «درباره الی» و «جدایی...» در جشنوارههای مختلف و نظرسنجیها، تحت تأثیر فرهادی به سمت درامهای اجتماعی با پایانهای باز گرایش پیدا کردند. اگر در دهه هفتاد، موجی از سینماگران تحت تأثیر عباس کیارستمی به سینمای ضد قصه و سینمای بدون بازیگر حرفهای گرایش پیدا کردند؛ با فرهادی و «جدایی» سینمای حرفهای و قصهگوی ایران صاحب ارج و قرب شد. جشنوارههای خارجی و تماشاگران ایرانی هم پذیرفتند که ایران، طبقه متوسط و زندگی شهرنشینی و بحرانهای یک جامعه رو به توسعه را دارد و همه ماجراهایش در روستاها و میان معلولان و فقرا، روایت نمیشود.
فرهادی، حق بزرگی به گردن سینمای ایران دارد. او و فیلمهایش تصویری که از جامعه ایرانی، بیرون از این مرزها و بهدلیل فیلمهایی که در جشنوارهها نمایش داده میشد (رنگ خدا، طعم گیلاس، بچههای آسمان، بادکنک سفید و...) شکل گرفته، تغییر داد و آن را به واقعیت نزدیک کرد. حتی تواناییها و کیفیت فنی سینما و سینماگرانش را به مخاطب غیرایرانی، نشان داد.
به تازگی «جدایی» در روزنامه امریکایی اسپوکزمن-ریویو که سومین روزنامه پرمخاطب واشنگتن است، در کنار فیلمهایی از اینگمار برگمان و آکیرا کوروساوا معرفی شده و بهعنوان یکی از 10 فیلم برتر سینمای جهان، ستایش شده است. حالا باید گفت «جدایی»، یک دهه پس از تولید و موفقیتش در اسکار، به یک اثر ماندگار و در تراز جهانی تبدیل شده و مانند هر اثر باارزشی، همچنان قابل بررسی و خوانشهای تازه است.
«جدایی» قصه خانوادهای است که متلاشی میشود، مادر در اندیشه مهاجرت است و پدر سعی میکند او را به ماندن ترغیب کند. با مرگ پدربزرگ و جدی شدن عزم مادر برای رفتن، به نظر میرسد همه تلاش نادر (پیمان معادی) برای حفظ خانواده و تسلیم نشدن به مهاجرت و غربت، ناکام مانده است. دوراهی پایان فیلم، دوراهی که ترمه (سارینا فرهادی) بر سر آن ایستاده، شاید امروز جدیتر و عمیقتر شده است. با گسترش موج مهاجرت در سالهای اخیر و با سفر بسیاری از جوانها از ایران، قصه «جدایی نادر از سیمین» کارکردی تازه پیدا کرده است. فیلم درخشان فرهادی، پیشگویانه از ویران شدن نهاد خانواده و غربتنشینی خبر داده بود. از فراموشی و نادیده گرفتن ارزشهایی که روزگاری خانواده ایرانی بر آن بنا شده است. «جدایی...» به اندازه زندگی پیچیده است، پر از شخصیتهایی خاکستری و مشکلاتی که به سادگی نمیتوان نادیده گرفت یا آنها را حل کرد. «جدایی» امروز و در تماشای دوباره، علاوه بر آنکه جذاب و دیدنی است، تلخی مضاعف دارد. آنچه فیلمساز پیشبینی کرده، امروز به سرانجام رسیده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه