خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
میانجیگری سوریه به نفع ایران
الرفاعی که توسط مروان القاسم وزیر دربار پادشاه اردن همراهی میشد با رئیسجمهوری اسد ملاقات و زمینه دیدار ملک حسین پادشاه اردن را از سوریه فراهم کردند که در پایان سال ۱۹۸۵ انجام شد. حسین و اسد تا پایان سال ۱۹۸۶، حداقل شش بار با یکدیگر ملاقات کردند که پنج دیدار میان آن دو در دمشق انجام شد. توقف جنگ عراق و ایران محور اصلی مشترک در همه این دیدارها بود. تعداد دیدارهای ملک حسین و حافظ اسد در سال ۱۹۸۷ بیشتر شد و به 9 ملاقات رسید.
جنگ نفتکشها
ملک حسین در پرتو این شرایط پیچیده و حساس برای ترتیب دادن ملاقاتی محرمانه بین رئیسجمهوری حافظ اسد و صدام حسین مداخله کرد. دامنه تحرکات و تماسهای ملک حسین با آغاز مرحله پسا اشغال فاو توسط ایران، بالا گرفت. با این تحول نگرانی ما نیز رو به فزونی گرفته بود از اینکه ایران ممکن است به اشغال سرزمینهای عراق روی آورد تا آن را پرِشگاه اجرای طرح ویژهاش در منطقه قرار داده و از حدود حق مشروع در دفاع از خود خارج شود. روابط سوریه با ایران راهبردی بود، اما سیاستهای دو کشور همیشه منطبق بر یکدیگر نبود. ما در گفتوگوها با مسئولان ایران به آنها میگفتیم و به یادشان میآوردیم که عرب هستیم و اشغال سرزمینهای عربی برای ما خط قرمزی است که به هیچ وجه نمیشود از آن عبور کرد. رئیسجمهوری اسد در این شرایط مرا مأمور کرد برای آرام کردن فضا میان ایران و کشورهای عربی همجوارش اقدام کنم. جزئی از این مأموریت، ارتباط با کویت و درخواست از این کشور برای برافراشتن پرچم جمهوری عربی سوریه بهجای پرچمهای بیگانه بر فراز نفتکشهای خود بود تا به این وسیله جنگندههای ایران از زدن آنها بازداشته شوند. این اقدام، ایران را در تنگنا قرار میداد که رسیدن این نفتکشهای حامل پرچم کشورهای غیر عربی به کویت و از آنجا به عراق را کمک به تلاشهای جنگی عراق تلقی میکرد. شیخ جابر امیر کویت پس از شنیدن این پیشنهاد از من، مات و مبهوت شد و نتوانست پاسخی به آن بدهد، اما شیخ صباح احمد الصباح وزیر خارجه کویت در راه فرودگاه برای بدرقه من گفت: برادر فاروق، اگر پرچم سوریه را برافرازیم، به جای موشکهای ایران، موشکهای عراق نفتکشهای ما را هدف میگیرند. از شنیدن این حرفها، به شکلی غیر قابل توصیف حیران شدم. گفتوگوی من با شیخ صباح با رسیدن به فرودگاه پایان یافت، اما همین قدر دانستم که کویت خود را در تلهای میدید که فرار از آن برایش دشوار بود. در این سالها بارها با آیتالله سید علی خامنهای رئیسجمهوری ایران دیدار کردم. در یکی از این دیدارها پیام رئیسجمهوری اسد را به رئیسجمهوری ایران منتقل کردم که از ایران میخواست هدف گرفتن نفتکشهای سعودی و کویتی با موشکهای خود را متوقف کند.
رئیسجمهوری ایران پاسخ داد این دست خدا است که نفتکشها را هدف میگیرد. گفتم پس در هنگام نماز دعا کنید و از خداوند بخواهید از موشک پراکنی دست بردارد. آقای خامنهای که به لحاظ سیاسی براستی باهوش و بسیار زیرک و هوشیار و دارای ابتکار عمل در برخوردِخوب بود، پس از اینکه از اصرار من خسته شد سرانجام گفت از خداوند خواهد خواست تا چند روز دیگر موشکها را متوقف کند. در عمل نیز جنگ نفتکشها متوقف شد و موجب سپاسگزاری کشورهای خلیجفارس شد که به لحاظ مالی هر چه در توان داشتند به صدام کمک میکردند و همچنین موجب توجه بیشتر به روابط سوریه و ایران شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه