در ستایش تقلید
علیرضا نراقی
منتقد
تقلید یکی از مهارتهای اصلی انسان در مسیر تمدنسازی و توسعه بوده است. انسانها از طریق تقلید توانستند طبیعت را درک کنند و حیات خود را در میان موجوداتی توانمندتر و قویتر از خود حفظ کنند. نگاهی گذرا به آثار فیلسوفان باستان -خاصه از نوع یونانی آن- اهمیت تقلید در زندگی انسان را بهخوبی روشن میسازد. تا همین امروز یکی از شیوههای یادگیری در بسیاری از فنون و مهارتها، تقلید است. این روش علاوه بر صنایع، در خصوص فنون هنری و سرگرمیسازی نیز رواج داشته و دارد. مثلاً بسیاری از نویسندگان خوب از طریق تقلید و حتی رونویسی آثار بزرگان پیش از خود، نویسندگی را آموخته و سبک خاص خود را پیدا کردهاند.
تقلید در خصوص برنامههای تلویزیونی نیز بسیار رایج است و میتواند فعالان این حوزه را توانمندتر و در کار خود پخته کند. ما باید بپذیریم که در برابر رسانههای بزرگ و کارآمد جهانی در مرحله آمادهسازی و یادگیری قرار داریم و برای یافتن کیفیت لازم در سبک و شیوه خود(در سطحی قابل قبول) از تقلید ناگزیر هستیم. تقلید خوب، از تولیدی ارزشمند و موفق در سطح جهانی، با ذکر منبع و خرید کپی رایت، کمک میکند تا استانداردها در رسانه رشد کند و امکان تولیدات تألیفی با کیفیت مطلوب فراهم شود.
اخیراً نیز بیش از پیش انواع برنامههای تلویزیونی مشهور دنیا اعم از مسابقات استعدادیابی، برنامههای ترکیبی شادی آور یا گفتوگو- نمایشهای نیمه شبی، در صداوسیما و شبکههای نمایش خانگی ساخته میشود اما اغلب سازندگان یا اصراری غیرواقعی بر اصالت آثار خود دارند یا بیشتر سعی میکنند ضمن گرتهبرداری از ایدههایی از برنامههای غربی، با غلطهای مرسوم و عادت شده خود، اثر را بازسازی کنند، که اغلب منتج به ضعف و ناقص الخلقگی نتیجه میشود. این تغییرات تا جایی که فرهنگی یا بهدلیل قوانین متفاوت، اجتنابناپذیر باشد قابل درک است اما آنچه بیش از همه نیازمند توجه و آموزش است ساختار حرفهای برنامهسازی و مدیریت آن است، نه خود برنامهها.
تداوم و پیشبینیپذیری از یک سو، نظم و ارائه فکر شده برنامه از سوی دیگر از ملزومات کار در رسانه است، که در اغلب کشورهای صاحب رسانه، الگو و ساختار قابل تقلید پیدا کرده است. رسانه اینک مصرف هر روزه مردمان است که در ارتباط با انبوهی از مخاطبان تأثیر میگذارد و تأثیر میپذیرد. رسانه درست مثل غذا شده است؛ هم استمرار و کمیت آن مهم است، هم کیفیت و محتوای آن.
فقدان نظم و تداوم در رسانههای ما بسیار برجسته است. به سادگی و به علتهایی اغلب غیرفنی و غیرشفاف، یک برنامه تولیدش متوقف میشود و یا به تعویق میافتد. ناگهان برای یک فصل رسانه خالی از برنامههای پرمخاطبی است که پیش از آن هر شب و به شکلی مداوم به مخاطب ارائه میشد. گویی رسانه صرفاً در یک روزمرگی کوتاه مدت، اداره میشود. این در حالی است که دستکم رسانه ملی بودجه نسبتاً قابل توجهی صرف دفاتر و معاونتهایی میکند که کارشان پژوهش، تعیین استراتژی و طراحی تولیدات است، اما با این حال و با وجود ثبات چنددههای فکری و ساختاری مدیریت در رسانه ملی، تولیدات این مجموعه معظم، فاقد تداوم و پیشبینیپذیری بهعنوان اصلی ابتدایی و بدیهی است. به بیان دقیقتر رسانه ملی فاقد تعهد به مخاطب است. پس آنچه بیش از پیش نیاز به تقلید دارد، تقلید در مدیریت رسانه است.
منتقد
تقلید یکی از مهارتهای اصلی انسان در مسیر تمدنسازی و توسعه بوده است. انسانها از طریق تقلید توانستند طبیعت را درک کنند و حیات خود را در میان موجوداتی توانمندتر و قویتر از خود حفظ کنند. نگاهی گذرا به آثار فیلسوفان باستان -خاصه از نوع یونانی آن- اهمیت تقلید در زندگی انسان را بهخوبی روشن میسازد. تا همین امروز یکی از شیوههای یادگیری در بسیاری از فنون و مهارتها، تقلید است. این روش علاوه بر صنایع، در خصوص فنون هنری و سرگرمیسازی نیز رواج داشته و دارد. مثلاً بسیاری از نویسندگان خوب از طریق تقلید و حتی رونویسی آثار بزرگان پیش از خود، نویسندگی را آموخته و سبک خاص خود را پیدا کردهاند.
تقلید در خصوص برنامههای تلویزیونی نیز بسیار رایج است و میتواند فعالان این حوزه را توانمندتر و در کار خود پخته کند. ما باید بپذیریم که در برابر رسانههای بزرگ و کارآمد جهانی در مرحله آمادهسازی و یادگیری قرار داریم و برای یافتن کیفیت لازم در سبک و شیوه خود(در سطحی قابل قبول) از تقلید ناگزیر هستیم. تقلید خوب، از تولیدی ارزشمند و موفق در سطح جهانی، با ذکر منبع و خرید کپی رایت، کمک میکند تا استانداردها در رسانه رشد کند و امکان تولیدات تألیفی با کیفیت مطلوب فراهم شود.
اخیراً نیز بیش از پیش انواع برنامههای تلویزیونی مشهور دنیا اعم از مسابقات استعدادیابی، برنامههای ترکیبی شادی آور یا گفتوگو- نمایشهای نیمه شبی، در صداوسیما و شبکههای نمایش خانگی ساخته میشود اما اغلب سازندگان یا اصراری غیرواقعی بر اصالت آثار خود دارند یا بیشتر سعی میکنند ضمن گرتهبرداری از ایدههایی از برنامههای غربی، با غلطهای مرسوم و عادت شده خود، اثر را بازسازی کنند، که اغلب منتج به ضعف و ناقص الخلقگی نتیجه میشود. این تغییرات تا جایی که فرهنگی یا بهدلیل قوانین متفاوت، اجتنابناپذیر باشد قابل درک است اما آنچه بیش از همه نیازمند توجه و آموزش است ساختار حرفهای برنامهسازی و مدیریت آن است، نه خود برنامهها.
تداوم و پیشبینیپذیری از یک سو، نظم و ارائه فکر شده برنامه از سوی دیگر از ملزومات کار در رسانه است، که در اغلب کشورهای صاحب رسانه، الگو و ساختار قابل تقلید پیدا کرده است. رسانه اینک مصرف هر روزه مردمان است که در ارتباط با انبوهی از مخاطبان تأثیر میگذارد و تأثیر میپذیرد. رسانه درست مثل غذا شده است؛ هم استمرار و کمیت آن مهم است، هم کیفیت و محتوای آن.
فقدان نظم و تداوم در رسانههای ما بسیار برجسته است. به سادگی و به علتهایی اغلب غیرفنی و غیرشفاف، یک برنامه تولیدش متوقف میشود و یا به تعویق میافتد. ناگهان برای یک فصل رسانه خالی از برنامههای پرمخاطبی است که پیش از آن هر شب و به شکلی مداوم به مخاطب ارائه میشد. گویی رسانه صرفاً در یک روزمرگی کوتاه مدت، اداره میشود. این در حالی است که دستکم رسانه ملی بودجه نسبتاً قابل توجهی صرف دفاتر و معاونتهایی میکند که کارشان پژوهش، تعیین استراتژی و طراحی تولیدات است، اما با این حال و با وجود ثبات چنددههای فکری و ساختاری مدیریت در رسانه ملی، تولیدات این مجموعه معظم، فاقد تداوم و پیشبینیپذیری بهعنوان اصلی ابتدایی و بدیهی است. به بیان دقیقتر رسانه ملی فاقد تعهد به مخاطب است. پس آنچه بیش از پیش نیاز به تقلید دارد، تقلید در مدیریت رسانه است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه