روایتی کوتاه از کارآمدی سردار سرتیپ شهید حسینعلی نوری در تسخیر دژ نفوذ ناپذیر دشمن
پهلوان تمام عیار لشکر ویژه شهدا
سمیه مظاهری
خبرنگار
گردان ویژه شهدا نخستین سازمان رزم منظم ویژه کردستان پساز پیروزی انقلاب اسلامی است که در مقابله با آشوبگران جدائی طلب نقش مهمی ایفا کرد. این گروه به ابتکار شهید محمد بروجردی، فرمانده سپاه منطقه ۷ غرب کشور و شهید ناصر کاظمی، فرمانده سپاه کردستان ابتدا در حد یک گردان برای آزادسازی «بوکان» در مهر 1360 تشکیل شد.
جانباز شهید چنگیز عبدیفرد، شهیدمحمود کاوه، شهید محمدعلی گنجیزاده و شهید علی قمی از نخستین نیروهای گردان ویژه شهدا بودند که به یاد شهید مظلوم، دکتر بهشتی از شهدای ترور تشکیل شد.
عملیات آزادسازی جاده بانه- سردشت، مأموریت مهمی بود که گردان شهدا در پاییز ۱۳۶۰ آن را برعهده گرفته و پس از ماهها تلاش در فروردین 1361 به سرانجام رساند.
پیروزیهای متعدد این یگان نوپا و کوچک برای استقرار امنیت در مناطقی از کردستان و ضرورت پاکسازی کامل کردستان سبب شد تا فرماندهان عالی دفاع مقدس تیپ ویژه شهدا را تشکیل دهند. سازمانی که فرماندهان و رزمندگان گردان شهدا، اسکلت اصلی آن بودند.
تیپ شهدا با مقاومت شگفتانگیز کمر ضد انقلاب را در کردستان شکست و همین سبب شد تا پیش از عملیات بدر به لشکر ارتقا یابد.
سردار سرتیپ شهید «حسینعلی نوری»، از دلاورمردان لشکر ویژه شهداست که غیورانه در میدان نبرد حضور یافت و با قدرت ایمان و اراده محکم، کارهای
غیر ممکن را ممکن ساخت.
اخلاص، فروتنی و استعداد کم نظیر «حسینعلی» را نزد فرماندهان بزرگ جبهه نبرد چون شهید محمود کاوه، فرمانده تیپ ویژه شهدا آنچنان محبوب کرد که مسئولیتهای متعددی را به او سپردند؛ مأموریتهایی که از همه آنها سربلند بیرون آمد.
او توانست در مدت کوتاهی «معاونت اطلاعات لشکر ویژه شهدا» را برعهده گیرد، گروهی که نقش مهمی در نبردهای چریکی از سرکوبی ضد انقلاب گرفته تا رویارویی با دشمن بعثی ایفا کرد.
روح بزرگی داشت. شجاعت، غیرت و قامت ورزشکاری از او پهلوانی تمام عیار ساخته بود. «حسینعلی» با آن قد بلند و چهره مهربان و لبخند همیشگی، یل روستا بود.
روستازاده بود و «داقداق آباد» در آغوشش کشیده بود؛ جایی که هنوز هم خیلیها نمیشناسندش، اما پیکر بزرگمردی را در آغوش کشید که به گفته فرماندهان بزرگ دوران جنگ از نخبگان نظام بود.
فرماندهای که با همه جوانی پای در میدان نبرد گذاشت تا نگذارد یک وجب از خاک سرزمینش بهدست دشمن بیفتد و برای دفاع از وطن لحظهای از پای ننشست.
سردار شهید حسینعلی نوری متولد 9 آبان 1342 در روستای «داقداق آباد» شهرستان کبودرآهنگ جزو 13 فرمانده شهید والامقام استان همدان است که در سال 98 مفتخر به دریافت درجه سرتیپ تمام از طرف رهبر معظم انقلاب شد.
با این حال «حسینعلی نوری» مرد روزهای سخت جنگ در استان همدان ناشناخته مانده و بسیاری او را نمیشناسند. فرمانده جوانی که بیمحابا به خاک دشمن میزد و تنها 23 بهار از عمرش گذشته بود که آسمانی شد.
کار شگفتآور شهید نوری در تسخیر دژ محکم دشمن
سیدمجید ایافت، جانشین فرمانده سپاه ثامنالائمه(ع) و از دوستان شهید حسینعلی نوری درباره او میگوید: «جزو بنیانگذاران تیپ ویژه شهدا در کردستان بود و تا سال 1364 نقش مهمی در شکست ستون فقرات دشمن و ضد انقلاب ایفا کرد.
او که در لباس رزمندهای عادی وارد جبهه نبرد شده بود؛ چنان شجاعت و قدرتی از خود نشان داد که پس از چند ماه از طرف شهید محمود کاوه، فرمانده تیپ 155 ویژه شهدا بهعنوان «فرمانده گروهان» انتخاب شده و در مدت کوتاهی به ردههای بالای فرماندهی عملیات راه پیدا کرد.»
وی با روایت خاطرهای از زبان شهید علی قمی کردی جانشین تیپ ویژه شهدا درباره شهید نوری میافزاید: «قله «آلواتان» دژ تسخیرناپذیر دشمن در منطقهای بین پیرانشهر و سردشت بود که از آغاز جنگ تحمیلی در اختیار ضد انقلاب بوده و تلاش رزمندگان اسلام برای تسخیر این ارتفاع بینتیجه مانده بود.
مهر 1361 بود که تیپ ویژه شهدا پس از پاکسازی مناطق غرب از حضور ضد انقلاب به «آلواتان» رسید و شهید حسینعلی نوری هم بهعنوان «تیربارچی» و رزمندهای تازه وارد، گروه را همراهی میکرد.
بالا رفتن از ارتفاعات آنقدر سخت بود که حتی قمقمه آب هم برنداشتیم تا بتوانیم مقدار بیشتری مهمات با خود حمل کنیم و شهید نوری هم که قامتی ورزشکاری داشت و برای خود، پهلوانی بود؛ بیشتر از همه با خود مهمات آورده بود.
ارتفاعات صعبالعبور غرق در جنگل انبوه را پیمودیم؛ رزم سختی بود و تا آخرین دانه فشنگ مقاومت کرده و منتظر رسیدن نیروی کمکی بودیم تا زنده بمانیم.
لبهای همه رزمندگان از شدت تشنگی، خشک و ترک خورده بود و لحظهها به سختی میگذشت و در حالیکه حتی یک قطره آب برای نوشیدن نداشتیم؛ حسینعلی نوری از داخل کوله پشتی خود یک هندوانه بیرون آورد و وسط سنگر گذاشت.
همه با ناباوری به او خیره شده بودند که چطور توانسته در کنار آن همه مهمات، هندوانه سنگین را با خود حمل کند. این کار به رزمندگان، جان دوباره بخشید و توانستیم تا رسیدن قوای کمکی ایستادگی کرده و «آلواتان» را فتح کنیم. عملیاتی که به گفته شهید بروجردی، ستون فقرات ضد انقلاب در کردستان را شکست.»
سردار ایافت بیان میکند: «وقتی شهید قمی، کار شگفت انگیز شهید نوری را برایم تعریف کرد به شخصیت او علاقهمند شده و دوستی ما از همان زمان آغاز شد.
حسینعلی رزمندهای شجاع و با ایمان بود که برای خدمت به مردم و تأمین امنیت آنها از هیچکاری دریغ نمیکرد و خیلی کم به دیدار خانواده میرفت.
او مهارتهای فراوانی داشت و میتوان گفت که آچار فرانسه لشکر ویژه شهدا بود و هرجا که نیاز بود از توانایی خود برای خدمت به کشور بهره میگرفت.
علاقه او به حضور در جبهه نبرد تا اندازهای بود که وقتی در سال 1364 خبر رسید سیل به روستای «داقداق آباد»، زادگاه حسینعلی خسارت وارد کرده به کمک خانواده نرفت و در منطقه ماند.»
طلاق مصلحتی پیش از عملیات کربلای 5
معاون اطلاعات لشکر ویژه شهدا در دوران دفاع مقدس با اشاره به داستان شهادت سردار شهید حسین علی نوری هم میگوید: «زمستان 1365 بود و برای حضور در عملیات کربلای 4 آماده میشدیم که دوستان خبر دادند حسین علی زنش را طلاق داده. باور نکردم و با زحمت به داقداق آباد رفتم تا از موضوع مطمئن شوم.
وقتی رسیدم همسر حسینعلی که «مجید» کوچکش را بغل کرده بود با ناراحتی گفت که به اجبار او را طلاق داده و راضی به این کار نبوده است. با این حال باز هم داشت در همان خانه با پدر و مادر حسین که فارسی بلد نبودند، زندگی میکرد.»
حسین علی در پشت بام برای خودش اتاقی ساخته و به تنهایی زندگی میکرد. به سراغش رفته و ماجرا را جویا شدم. گفت: «بزودی شهید میشوم و نمیخواهم همسرم بعد از من مجرد بماند چون فرهنگ روستای ما طوری است که کسی نمیتواند زن شوهر از دست داده را خواستگاری کند.»
این فداکاری و عشق به خانواده حسین علی درحالیکه تنها فرزندش «مجید» بسیار کوچک بود، دلم را لرزاند و به این همه ایثار و اخلاص، آفرین گفتم.
او به همه گفته بود که در عملیات پیش رو شهید میشود و روح بلندش دیگر طاقت ماندن در قفس دنیا را نداشت و برای پیوستن به قافله شهدا بال بال میزد.
عملیات کربلای 4 و سپس 5 انجام شده و بههمراه حسینعلی در هر دو نبرد حضور یافتیم. وقتی در کربلای 5 شیمیایی شدم؛ حسینعلی که جانشین معاونت اطلاعات لشکر ویژه شهدا بود، جای مرا گرفت و معاون اطلاعات لشکر شد. با فرماندهی او رزمندگان توانستند پادگان قصر و شهرک «دوعیجی» را تصرف کنند.
نبرد بسیار سختی بود و رژیم بعثی برای حفظ مواضع خود بشدت مقاومت میکرد. سردار حسینعلی نوری و سردار «علیاصغر حسینی محراب» فرمانده تیپ 88 استان خراسان، کار هدایت رزمندگان را برعهده داشته و در محور عملیاتی تردد میکردند.
چند قدمی بیشتر به پیروزی نمانده بود که این دو فرمانده شجاع مورد حمله هوایی دشمن قرار گرفته و هر دو آسمانی شدند. آتش دشمن مستقیم به شهید حسینی محراب که سوار بر موتور بود، خورد و «اربااربا» شد طوریکه وقتی پیکرش را جمع کردند، چند کیلویی بیشتر بهدست نیامد. سردار شهید نوری هم در خودرو دیگری بود که مورد حمله هوایی دشمن واقع شده و پس از سالها مقاومت برای پایداری اسلام و دفاع از وطن 30 دی 1365 به بلندای افلاک پر کشید.»
فرماندهای کارآمد که از نخبگان نظام بود
سردار حمید عسکری از فرماندهان استان همدان در دوران دفاع مقدس هم درباره سردار سرتیپ شهید حسینعلی نوری میگوید: «لشکر ویژه شهدا در شمال غرب از سه استان خراسان بزرگ، کرمانشاه و همدان تشکیل شد و شهید نوری وارد این یگان رزمی شد.
این لشکر به ابتکار سردار شهید بروجردی برای مبارزه تخصصی و چریکی با ضد انقلاب در جنگهای پارتیزانی(نبردهای چریکی) تشکیل شده و عملیاتهای بسیار مهمی را برای آزادسازی مناطق مختلف انجام داد.
لشکر ویژه شهدا پساز سرکوبی ضد انقلاب در جنگهای منظم با دشمن بعثی در غرب، شمال غرب و جنوب حضور یافت و سردار شهید حسینعلی نوری هم مسئولیتهای متعددی را در عملیات برعهده گرفت.
این شهید بزرگوار با برخورداری از تجربه عملیاتی، ایمان پولادین، قدرت رزمی و آشنایی با نبردهای چریکی توانست کارهای مهمی انجام داده و فردی گرهگشا در جبهه نبرد بود.
در نقش مؤثر شهید حسینعلی نوری همین بس که سردار شهید محمود کاوه از فرماندهان بنام دوران دفاع مقدس که رهبر معظم انقلاب او را استاد خود خطاب کرده در وصف شهید نوری گفت: «او از افراد نخبه نظام جمهوری اسلامی است.»
بیان این جمله از زبان سردار کاوه که خود قدرت رزمی بالایی داشته و فردی سخت پسند بود، نشانگر نقش مؤثر سردار شهید نوری در جبهه نبرد است.
شهید نوری با برخورداری از قدرت ایمان، تشخیص بالا، توان برآورد صحیح و مطمئن از توانایی دشمن و تشخیص شگردهای دشمن در هر دو جبهه مبارزه با ضد انقلاب و رژیم بعثی بسیار موفق بوده و فرماندهای کارآمد بود.
این شهید بزرگ فرماندهای شکستناپذیر بود و هرجا که وارد میشد؛ رزمندگان روحیه میگرفتند، اما متأسفانه در استان همدان، کمتر او را میشناسند و آوازه او در خراسان بزرگ بلندتر از زادگاهش است.»
من شهید میشوم
سردار سرتیپ شهید حسینعلی نوری، فرمانده کارآمد روزهای سخت بود؛ مردی که با همه جوانی بههمه آرزوهایش پشت پا زد تا قامت انقلاب نشکند و پسر کوچکش سایه گرم پدر را از دست داد تا سایه شوم جنگ بر سر نونهالان این سرزمین چیره نشود.
در وصیتنامه این شهید گرانقدر اهل روستای «داقداق آباد» شهرستان کبودرآهنگ آمده است: «خدایا این وصیت را در حالی مینویسم که با کولهباری از گناه بههیچ جا پناه نبردهام و فقط شرمنده و درمانده رو به درگاه تو آوردهام چرا که در رحمت تو همیشه باز است و لطف و مهر تو چنان عظیم است که با این کوله بار گناه باز بندهات را میبخشی و او را میپذیری.
ای خدای بزرگ تو خود شاهد هستی، من عاجزم و ناتوان از اینکه شکر نعمتهای تو را بهجای آورم. به من توفیق این را عطا فرمودی که بهعنوان یک پاسدار اسلام، پاسدار قرآن واقع شوم در صورتیکه من لایق این همه نعمت نبودم.
خدایا توفیق جهاد در راهت را نصیبم گردان. خدایا گرچه لیاقت(شهادت) را ندارم، اما تنها خواسته من است. شاید واژه شهادت را نشناختهام که این چنین گستاخانه و بیادبانه از تو آن را طلب میکنم.»
«من شهید میشوم»؛ کتاب زندگی او است در قاب خاطرات دوستان، خانواده و همرزمان. کتابی بهقلم رضا عنبری که توانسته بخش کوچکی از روح بزرگ شهید نوری را روایت کند.
کتابی که تنها همه «حسینعلی» نیست، اما برشی از ویژگیهای شخصیتی او را با استفاده از تصاویر رنگی به یادگار مانده از دوران دفاع مقدس روایت کرده است.
خبرنگار
گردان ویژه شهدا نخستین سازمان رزم منظم ویژه کردستان پساز پیروزی انقلاب اسلامی است که در مقابله با آشوبگران جدائی طلب نقش مهمی ایفا کرد. این گروه به ابتکار شهید محمد بروجردی، فرمانده سپاه منطقه ۷ غرب کشور و شهید ناصر کاظمی، فرمانده سپاه کردستان ابتدا در حد یک گردان برای آزادسازی «بوکان» در مهر 1360 تشکیل شد.
جانباز شهید چنگیز عبدیفرد، شهیدمحمود کاوه، شهید محمدعلی گنجیزاده و شهید علی قمی از نخستین نیروهای گردان ویژه شهدا بودند که به یاد شهید مظلوم، دکتر بهشتی از شهدای ترور تشکیل شد.
عملیات آزادسازی جاده بانه- سردشت، مأموریت مهمی بود که گردان شهدا در پاییز ۱۳۶۰ آن را برعهده گرفته و پس از ماهها تلاش در فروردین 1361 به سرانجام رساند.
پیروزیهای متعدد این یگان نوپا و کوچک برای استقرار امنیت در مناطقی از کردستان و ضرورت پاکسازی کامل کردستان سبب شد تا فرماندهان عالی دفاع مقدس تیپ ویژه شهدا را تشکیل دهند. سازمانی که فرماندهان و رزمندگان گردان شهدا، اسکلت اصلی آن بودند.
تیپ شهدا با مقاومت شگفتانگیز کمر ضد انقلاب را در کردستان شکست و همین سبب شد تا پیش از عملیات بدر به لشکر ارتقا یابد.
سردار سرتیپ شهید «حسینعلی نوری»، از دلاورمردان لشکر ویژه شهداست که غیورانه در میدان نبرد حضور یافت و با قدرت ایمان و اراده محکم، کارهای
غیر ممکن را ممکن ساخت.
اخلاص، فروتنی و استعداد کم نظیر «حسینعلی» را نزد فرماندهان بزرگ جبهه نبرد چون شهید محمود کاوه، فرمانده تیپ ویژه شهدا آنچنان محبوب کرد که مسئولیتهای متعددی را به او سپردند؛ مأموریتهایی که از همه آنها سربلند بیرون آمد.
او توانست در مدت کوتاهی «معاونت اطلاعات لشکر ویژه شهدا» را برعهده گیرد، گروهی که نقش مهمی در نبردهای چریکی از سرکوبی ضد انقلاب گرفته تا رویارویی با دشمن بعثی ایفا کرد.
روح بزرگی داشت. شجاعت، غیرت و قامت ورزشکاری از او پهلوانی تمام عیار ساخته بود. «حسینعلی» با آن قد بلند و چهره مهربان و لبخند همیشگی، یل روستا بود.
روستازاده بود و «داقداق آباد» در آغوشش کشیده بود؛ جایی که هنوز هم خیلیها نمیشناسندش، اما پیکر بزرگمردی را در آغوش کشید که به گفته فرماندهان بزرگ دوران جنگ از نخبگان نظام بود.
فرماندهای که با همه جوانی پای در میدان نبرد گذاشت تا نگذارد یک وجب از خاک سرزمینش بهدست دشمن بیفتد و برای دفاع از وطن لحظهای از پای ننشست.
سردار شهید حسینعلی نوری متولد 9 آبان 1342 در روستای «داقداق آباد» شهرستان کبودرآهنگ جزو 13 فرمانده شهید والامقام استان همدان است که در سال 98 مفتخر به دریافت درجه سرتیپ تمام از طرف رهبر معظم انقلاب شد.
با این حال «حسینعلی نوری» مرد روزهای سخت جنگ در استان همدان ناشناخته مانده و بسیاری او را نمیشناسند. فرمانده جوانی که بیمحابا به خاک دشمن میزد و تنها 23 بهار از عمرش گذشته بود که آسمانی شد.
کار شگفتآور شهید نوری در تسخیر دژ محکم دشمن
سیدمجید ایافت، جانشین فرمانده سپاه ثامنالائمه(ع) و از دوستان شهید حسینعلی نوری درباره او میگوید: «جزو بنیانگذاران تیپ ویژه شهدا در کردستان بود و تا سال 1364 نقش مهمی در شکست ستون فقرات دشمن و ضد انقلاب ایفا کرد.
او که در لباس رزمندهای عادی وارد جبهه نبرد شده بود؛ چنان شجاعت و قدرتی از خود نشان داد که پس از چند ماه از طرف شهید محمود کاوه، فرمانده تیپ 155 ویژه شهدا بهعنوان «فرمانده گروهان» انتخاب شده و در مدت کوتاهی به ردههای بالای فرماندهی عملیات راه پیدا کرد.»
وی با روایت خاطرهای از زبان شهید علی قمی کردی جانشین تیپ ویژه شهدا درباره شهید نوری میافزاید: «قله «آلواتان» دژ تسخیرناپذیر دشمن در منطقهای بین پیرانشهر و سردشت بود که از آغاز جنگ تحمیلی در اختیار ضد انقلاب بوده و تلاش رزمندگان اسلام برای تسخیر این ارتفاع بینتیجه مانده بود.
مهر 1361 بود که تیپ ویژه شهدا پس از پاکسازی مناطق غرب از حضور ضد انقلاب به «آلواتان» رسید و شهید حسینعلی نوری هم بهعنوان «تیربارچی» و رزمندهای تازه وارد، گروه را همراهی میکرد.
بالا رفتن از ارتفاعات آنقدر سخت بود که حتی قمقمه آب هم برنداشتیم تا بتوانیم مقدار بیشتری مهمات با خود حمل کنیم و شهید نوری هم که قامتی ورزشکاری داشت و برای خود، پهلوانی بود؛ بیشتر از همه با خود مهمات آورده بود.
ارتفاعات صعبالعبور غرق در جنگل انبوه را پیمودیم؛ رزم سختی بود و تا آخرین دانه فشنگ مقاومت کرده و منتظر رسیدن نیروی کمکی بودیم تا زنده بمانیم.
لبهای همه رزمندگان از شدت تشنگی، خشک و ترک خورده بود و لحظهها به سختی میگذشت و در حالیکه حتی یک قطره آب برای نوشیدن نداشتیم؛ حسینعلی نوری از داخل کوله پشتی خود یک هندوانه بیرون آورد و وسط سنگر گذاشت.
همه با ناباوری به او خیره شده بودند که چطور توانسته در کنار آن همه مهمات، هندوانه سنگین را با خود حمل کند. این کار به رزمندگان، جان دوباره بخشید و توانستیم تا رسیدن قوای کمکی ایستادگی کرده و «آلواتان» را فتح کنیم. عملیاتی که به گفته شهید بروجردی، ستون فقرات ضد انقلاب در کردستان را شکست.»
سردار ایافت بیان میکند: «وقتی شهید قمی، کار شگفت انگیز شهید نوری را برایم تعریف کرد به شخصیت او علاقهمند شده و دوستی ما از همان زمان آغاز شد.
حسینعلی رزمندهای شجاع و با ایمان بود که برای خدمت به مردم و تأمین امنیت آنها از هیچکاری دریغ نمیکرد و خیلی کم به دیدار خانواده میرفت.
او مهارتهای فراوانی داشت و میتوان گفت که آچار فرانسه لشکر ویژه شهدا بود و هرجا که نیاز بود از توانایی خود برای خدمت به کشور بهره میگرفت.
علاقه او به حضور در جبهه نبرد تا اندازهای بود که وقتی در سال 1364 خبر رسید سیل به روستای «داقداق آباد»، زادگاه حسینعلی خسارت وارد کرده به کمک خانواده نرفت و در منطقه ماند.»
طلاق مصلحتی پیش از عملیات کربلای 5
معاون اطلاعات لشکر ویژه شهدا در دوران دفاع مقدس با اشاره به داستان شهادت سردار شهید حسین علی نوری هم میگوید: «زمستان 1365 بود و برای حضور در عملیات کربلای 4 آماده میشدیم که دوستان خبر دادند حسین علی زنش را طلاق داده. باور نکردم و با زحمت به داقداق آباد رفتم تا از موضوع مطمئن شوم.
وقتی رسیدم همسر حسینعلی که «مجید» کوچکش را بغل کرده بود با ناراحتی گفت که به اجبار او را طلاق داده و راضی به این کار نبوده است. با این حال باز هم داشت در همان خانه با پدر و مادر حسین که فارسی بلد نبودند، زندگی میکرد.»
حسین علی در پشت بام برای خودش اتاقی ساخته و به تنهایی زندگی میکرد. به سراغش رفته و ماجرا را جویا شدم. گفت: «بزودی شهید میشوم و نمیخواهم همسرم بعد از من مجرد بماند چون فرهنگ روستای ما طوری است که کسی نمیتواند زن شوهر از دست داده را خواستگاری کند.»
این فداکاری و عشق به خانواده حسین علی درحالیکه تنها فرزندش «مجید» بسیار کوچک بود، دلم را لرزاند و به این همه ایثار و اخلاص، آفرین گفتم.
او به همه گفته بود که در عملیات پیش رو شهید میشود و روح بلندش دیگر طاقت ماندن در قفس دنیا را نداشت و برای پیوستن به قافله شهدا بال بال میزد.
عملیات کربلای 4 و سپس 5 انجام شده و بههمراه حسینعلی در هر دو نبرد حضور یافتیم. وقتی در کربلای 5 شیمیایی شدم؛ حسینعلی که جانشین معاونت اطلاعات لشکر ویژه شهدا بود، جای مرا گرفت و معاون اطلاعات لشکر شد. با فرماندهی او رزمندگان توانستند پادگان قصر و شهرک «دوعیجی» را تصرف کنند.
نبرد بسیار سختی بود و رژیم بعثی برای حفظ مواضع خود بشدت مقاومت میکرد. سردار حسینعلی نوری و سردار «علیاصغر حسینی محراب» فرمانده تیپ 88 استان خراسان، کار هدایت رزمندگان را برعهده داشته و در محور عملیاتی تردد میکردند.
چند قدمی بیشتر به پیروزی نمانده بود که این دو فرمانده شجاع مورد حمله هوایی دشمن قرار گرفته و هر دو آسمانی شدند. آتش دشمن مستقیم به شهید حسینی محراب که سوار بر موتور بود، خورد و «اربااربا» شد طوریکه وقتی پیکرش را جمع کردند، چند کیلویی بیشتر بهدست نیامد. سردار شهید نوری هم در خودرو دیگری بود که مورد حمله هوایی دشمن واقع شده و پس از سالها مقاومت برای پایداری اسلام و دفاع از وطن 30 دی 1365 به بلندای افلاک پر کشید.»
فرماندهای کارآمد که از نخبگان نظام بود
سردار حمید عسکری از فرماندهان استان همدان در دوران دفاع مقدس هم درباره سردار سرتیپ شهید حسینعلی نوری میگوید: «لشکر ویژه شهدا در شمال غرب از سه استان خراسان بزرگ، کرمانشاه و همدان تشکیل شد و شهید نوری وارد این یگان رزمی شد.
این لشکر به ابتکار سردار شهید بروجردی برای مبارزه تخصصی و چریکی با ضد انقلاب در جنگهای پارتیزانی(نبردهای چریکی) تشکیل شده و عملیاتهای بسیار مهمی را برای آزادسازی مناطق مختلف انجام داد.
لشکر ویژه شهدا پساز سرکوبی ضد انقلاب در جنگهای منظم با دشمن بعثی در غرب، شمال غرب و جنوب حضور یافت و سردار شهید حسینعلی نوری هم مسئولیتهای متعددی را در عملیات برعهده گرفت.
این شهید بزرگوار با برخورداری از تجربه عملیاتی، ایمان پولادین، قدرت رزمی و آشنایی با نبردهای چریکی توانست کارهای مهمی انجام داده و فردی گرهگشا در جبهه نبرد بود.
در نقش مؤثر شهید حسینعلی نوری همین بس که سردار شهید محمود کاوه از فرماندهان بنام دوران دفاع مقدس که رهبر معظم انقلاب او را استاد خود خطاب کرده در وصف شهید نوری گفت: «او از افراد نخبه نظام جمهوری اسلامی است.»
بیان این جمله از زبان سردار کاوه که خود قدرت رزمی بالایی داشته و فردی سخت پسند بود، نشانگر نقش مؤثر سردار شهید نوری در جبهه نبرد است.
شهید نوری با برخورداری از قدرت ایمان، تشخیص بالا، توان برآورد صحیح و مطمئن از توانایی دشمن و تشخیص شگردهای دشمن در هر دو جبهه مبارزه با ضد انقلاب و رژیم بعثی بسیار موفق بوده و فرماندهای کارآمد بود.
این شهید بزرگ فرماندهای شکستناپذیر بود و هرجا که وارد میشد؛ رزمندگان روحیه میگرفتند، اما متأسفانه در استان همدان، کمتر او را میشناسند و آوازه او در خراسان بزرگ بلندتر از زادگاهش است.»
من شهید میشوم
سردار سرتیپ شهید حسینعلی نوری، فرمانده کارآمد روزهای سخت بود؛ مردی که با همه جوانی بههمه آرزوهایش پشت پا زد تا قامت انقلاب نشکند و پسر کوچکش سایه گرم پدر را از دست داد تا سایه شوم جنگ بر سر نونهالان این سرزمین چیره نشود.
در وصیتنامه این شهید گرانقدر اهل روستای «داقداق آباد» شهرستان کبودرآهنگ آمده است: «خدایا این وصیت را در حالی مینویسم که با کولهباری از گناه بههیچ جا پناه نبردهام و فقط شرمنده و درمانده رو به درگاه تو آوردهام چرا که در رحمت تو همیشه باز است و لطف و مهر تو چنان عظیم است که با این کوله بار گناه باز بندهات را میبخشی و او را میپذیری.
ای خدای بزرگ تو خود شاهد هستی، من عاجزم و ناتوان از اینکه شکر نعمتهای تو را بهجای آورم. به من توفیق این را عطا فرمودی که بهعنوان یک پاسدار اسلام، پاسدار قرآن واقع شوم در صورتیکه من لایق این همه نعمت نبودم.
خدایا توفیق جهاد در راهت را نصیبم گردان. خدایا گرچه لیاقت(شهادت) را ندارم، اما تنها خواسته من است. شاید واژه شهادت را نشناختهام که این چنین گستاخانه و بیادبانه از تو آن را طلب میکنم.»
«من شهید میشوم»؛ کتاب زندگی او است در قاب خاطرات دوستان، خانواده و همرزمان. کتابی بهقلم رضا عنبری که توانسته بخش کوچکی از روح بزرگ شهید نوری را روایت کند.
کتابی که تنها همه «حسینعلی» نیست، اما برشی از ویژگیهای شخصیتی او را با استفاده از تصاویر رنگی به یادگار مانده از دوران دفاع مقدس روایت کرده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه