محرومیت‌زدایی فرهنگی و بسترسازی‌های لازم



ابراهیم مختارزاده
پژوهشگر
یکی از استوانه‌های فرهنگی که می‌تواند نقش مهمی را در محرومیت‌زدایی، چه فرهنگی و... در استان‌های محروم یا به اصطلاح کم‌برخوردار داشته باشد توجه به مراکز فرهنگی و هنری است و ایجاد بافت و ساختی مناسب برای ترغیب و تشویق مردم به میهمان این مراکز شدن. بسیاری این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا ناکامی نسبی این مراکز در فراهم آوردن خدمات مناسب برای بخش‌های محروم جامعه، نتیجه مسائل درونی این مراکز، یا به‌اصطلاح عدم جذابیت است یا این دلایل را باید در عدم تمایل مردم برای وقت گذرانی در این مراکز جمع بست؟ هر کدام از این دوبخش، باهم یا مستقل مورد بحث قرار بگیرند به عقیده من یک مسأله کلان را باید پاسخ بدهند. در واقع مسأله اینجاست که اگر در سراسر کشور، مراکز فرهنگی برای تمام اقشار و سطوح جامعه تولید و پخش برنامه داشته باشند، در وهله اول همه‌گیری و شمول لازم اتفاق خواهد افتاد. واقعیت این است که اگر در استان‌های محروم، بسترهای فرهنگی مثل سینما، تئاتر، کتابخانه و... هم وجود داشته باشد، نسبتاً این وجود یک وجود کج‌دار و مریز است که شاید سال‌هاست از به‌روزرسانی کمی و کیفی آن‌ها گذشته است. در جامعه کنونی، تنوع اجتماعی و اقتصادی، ابعادی فرهنگی، نسلی و جغرافیایی پیدا کرده و انتظارها از خدمات دولتی در زمینه سازمان‌دهی مجدد، ارزیابی عملکرد و بازنگری پیوسته بودجه‌ها به شکل فزاینده‌ای بیشتر شده است. آموزش امروزه به موضوع مباحث روزمره تبدیل شده و عرصه‌هایی مانند آموزش و رفاه کودکان، کیفیت آموزش متوسطه و هزینه و پرداخت‌های آموزش عالی را دربرگرفته است. مثلاً یادگیری مادام‌العمر، دیگر تنها از جنبه تفریح و فراغت توجیه نمی‌شود و فرهنگ و آموزش اگر چه توأمان اما مستقل از هم به یک نتیجه واحد رهنمون می‌شوند و در این بین نقش وزارتخانه‌ای مهم مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقشی بی‌بدیل می‌تواند باشد؛ آن‌هم در بحث فرهنگ‌سازی و ساری و جاری کردن هنر و فرهنگ در بطن جوامع کم‌برخوردار. به‌عقیده من برای چنین حرکتی، یعنی آنچه محرومیت‌زدایی فرهنگی می‌توانیم نامش را بگذاریم باید به زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی آن، حتی در بحث احداث، مرمت و گسترش مراکز هم دقت شود. مثلاً در چنین طرح‌هایی حتماً باید از مردم محلی و نخبگان همان شهر و استان مشاوره گرفته شود و خود آنها در کلیات و جزئیات این طرح سهیم شوند. یک مرکز فرهنگی و هنری فعال و سرزنده در یک شهر می‌تواند به جامعه شهری و یا روستایی در آن منطقه کمک کند تا مهارت‌ها و اعتماد و اطمینان‌شان را توسعه بخشند و این مهم به بهبود سرزندگی اجتماعی و امید به آینده نیز حتماً کمک می‌کند. باید این موضوع را در نظر گرفت که مراکز فرهنگی و هنری باید دربرگیری اجتماعی را دغدغه اساسی خود قرار دهند و از این طریق است که اطمینان حاصل می‌شود که صدای گروه‌های محروم به واسطه نقش مشاوره‌ای مؤثر آنها شنیده خواهد شد و همچنین نیاز به توسعه خدمات جدید برای اجتماعات جدید به رسمیت شناخته می‌شود. این مراکز فرهنگی می‌توانند نقش رهبری اجتماعی را در مناطق مورد نظر ایفا کنند و گروه‌هایی مانند کودکان، مسافران، اقلیت‌های قومی و سایر گروه‌ها را زیر چتر حمایت خود بگیرند و محملی باشند برای رشد و تربیت نخبگان و هنرمندان آینده. این امید، یعنی توجه به شهرها و استان‌های محروم و کم‌برخوردار حالا دوباره احیا شده و باید دید که در ادامه چگونه پیش خواهد رفت و به‌بار خواهد نشست و امیدواری‌های بیش از امیدواری قدم اول، ظرفیت‌شناسی و ظرفیت‌سازی و تداوم در چنین حرکت‌هایی‌ است و نه صرفاً ساخت‌وساز ساختمان‌هایی جدید که خالی از رفت ‌و آمد باشند و خروجی‌هاشان هیچ باشد.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7711/16/585583/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها