فرار امریکاییها از سوریه بعد از حمله به التنف
کابوس تنهایی صهیونیستها در خاورمیانه
حمله موفق پهپادهای ناشناس به پایگاه امریکاییها در «التنف» سوریه را هنوز هیچ گروه و طرفی برعهده نگرفته است و حتی برخی تحلیلگران بعید نمیدانند که دستهای سوم پنهانی در این حملات در کار باشد، آن گونه که برخی حتی بعید نمیدانند که رژیم صهیونیستی برای فرو بردن پای امریکا در باتلاق خاورمیانه، از هیچ کوششی فروگذار نکند هرچند حاصل این تقلای بیحاصل، فرو رفتن بیشتر در گل و لای باشد.
منابع آگاه خبر میدهند که بعد از حمله به التنف، کاروانهای نظامی امریکا راه عراق را در پیش گرفتهاند و البته این نیروها با توجه به تخلیه این پایگاه پیش از حمله، از مبدأ استان الحسکه سوریه راهی عراق شدهاند. یک منبع امنیتی عراقی به برخی رسانهها گفته است که نیروهای امریکایی از سوریه به پایگاه نظامی امریکا در اربیل اقلیم کردستان عراق وارد شدند.
به گزارش ایرنا، این پایگاه امریکاییها که گفته میشود فعلاً به قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه) واگذار شده است، در مثلث مرزی سوریه، عراق واردن قرار دارد. این پایگاه غیرقانونی بنا شده است و ۵۰ کیلومتر منطقه ممنوعه دارد؛ منطقه التنف کلیدی و از حیث ژئواستراتژیک بسیار مهم است زیرا برای امریکا و رژیم صهیونیستی، نقش ایجاد مانع بر سر راه کریدور ایران، عراق و سوریه را ایفا میکند.
خوانشهای متعددی از حساسیت التنف و حمله به آن وجود دارد. برخی میگویند عزم مدیریت محور مقاومت بر آن است تا هر چه سریعتر نظامیان ایالات متحده را از عراق و سوریه بیرون کرده تا کریدور استراتژیک تهران - بغداد - دمشق - بیروت را از نزدیکترین مسیر خود برقرار کرده و کشورهای عضو این محور را از مزایای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی آن منتفع سازد.
«غازی دحمان» در عربی ۲۱ لندن نوشته است: «نقشه استقرار نیروهای شبه نظامی ایران در جنوب سوریه میزان نفوذ گسترده این کشور طی سالها را نشان میدهد. نقشه توزیع نیروهای ایران و سیاست به خدمت گرفتن نیروی نظامی از سوی این کشور تصادفی نیست بلکه در راستای اجرایی کردن یک راهبرد بلندمدت است که اهدافی از این قبیل را پیگیری میکند: تشکیل یک ساختار نظامی منسجم و خطوط تقویت لجستیکی که میتوان آن را به مناطق غرب عراق پس از نابودی پایگاه امریکایی التنف متصل کرد و تا آن زمان، این ساختار از طریق دمشق و مناطق بقاع غربی در لبنان، پشتیبانی و تقویت خواهد شد.»
اما چه عواملی به پیشبرد سیاست زمینگیر کردن امریکا در سوریه کمک میکند؟ «اِلی لِیک» در بلومبرگ نوشته است: حمله به یک مقر نظامی امریکا در سوریه نشان میدهد که دست بالای امریکا در جنگافزارهای بدون سرنشین، به سود ایران، افت میکند.
تحلیلگران بر این باورند که امریکا ناگهان همپیمانان خود از جمله ریاض را به حال خود رها کرد. چنانکه برخی تحلیلها تمایل اخیر عربستان به بهبود روابط با ایران را در همین راستا ارزیابی و تأکید کردهاند: «اگر عربستان قرار است با ایران تعامل کند، چرا سایر کشورهای همسایه و بعضاً همگرای سوریه با دمشق همکاری نکنند تا در غیاب امریکا، خود را یتیم و بی پناه نبینند؟» اسکات مک کان در نشنالاینترست مینویسد: تصور غالب آخرالزمانی این است که کنار کشیدن امریکا از خاورمیانه خلأ قدرتی را پدید میآورد که دولتهای منطقه برای پر کردن آن به هماوردی میپردازند. رفتاری که این دولتها تاکنون نشان دادهاند، خلاف این ادعا را ثابت میکند. این یعنی، اسرائیل در بحبوحه دور شدن تدریجی امریکا از خاورمیانه هر لحظه از وضعیت تنها ماندن خود در منطقه نگرانتر میشود و شاید، این راز تسریع در روند عادیسازی آن با برخی رژیمهای منطقه باشد. از این رو، اسرائیل شدیداً در تلاش است که امریکا را به هر قیمت ممکن در خاورمیانه نگه دارد.
پیشتر «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ هدف پایگاه التنف را «مقابله با نفوذ ایران در سوریه» میدانست، همانطور که «کالین پاول» ادعا کرده بود «ایرانیها با برنامه هستهای، توانایی و اراده تولید سلاح هستهای خواهند داشت.» حالا نه جان بولتون، تعیینکننده امنیت ملی امریکا است و نه کالین پاول روی زمین قدم میزند. کالین پاولها میروند، جان بولتونها و رنجرها نیز و امریکا ناچار است فرزند نامشروعی به نام اسرائیل را در شنزارهای خاورمیانه با یک کابوس مالیخولیایی آرماگدونی و آخرالزمانی رها کند. حالا امریکا دیگر در سوریه و منطقه، نه تاب جنگ و نه کارآیی تحریم دارد؛ تحریمهای «سزار» مانند «عینالاسد» و «بگرام» در حال فروریختن است؛ «التنف» نیز همچنین و واقعیتهای جدید میآیند تا خود را به امریکای فراری از افغانستان این بار در سوریه تحمیل کنند.
منابع آگاه خبر میدهند که بعد از حمله به التنف، کاروانهای نظامی امریکا راه عراق را در پیش گرفتهاند و البته این نیروها با توجه به تخلیه این پایگاه پیش از حمله، از مبدأ استان الحسکه سوریه راهی عراق شدهاند. یک منبع امنیتی عراقی به برخی رسانهها گفته است که نیروهای امریکایی از سوریه به پایگاه نظامی امریکا در اربیل اقلیم کردستان عراق وارد شدند.
به گزارش ایرنا، این پایگاه امریکاییها که گفته میشود فعلاً به قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه) واگذار شده است، در مثلث مرزی سوریه، عراق واردن قرار دارد. این پایگاه غیرقانونی بنا شده است و ۵۰ کیلومتر منطقه ممنوعه دارد؛ منطقه التنف کلیدی و از حیث ژئواستراتژیک بسیار مهم است زیرا برای امریکا و رژیم صهیونیستی، نقش ایجاد مانع بر سر راه کریدور ایران، عراق و سوریه را ایفا میکند.
خوانشهای متعددی از حساسیت التنف و حمله به آن وجود دارد. برخی میگویند عزم مدیریت محور مقاومت بر آن است تا هر چه سریعتر نظامیان ایالات متحده را از عراق و سوریه بیرون کرده تا کریدور استراتژیک تهران - بغداد - دمشق - بیروت را از نزدیکترین مسیر خود برقرار کرده و کشورهای عضو این محور را از مزایای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی آن منتفع سازد.
«غازی دحمان» در عربی ۲۱ لندن نوشته است: «نقشه استقرار نیروهای شبه نظامی ایران در جنوب سوریه میزان نفوذ گسترده این کشور طی سالها را نشان میدهد. نقشه توزیع نیروهای ایران و سیاست به خدمت گرفتن نیروی نظامی از سوی این کشور تصادفی نیست بلکه در راستای اجرایی کردن یک راهبرد بلندمدت است که اهدافی از این قبیل را پیگیری میکند: تشکیل یک ساختار نظامی منسجم و خطوط تقویت لجستیکی که میتوان آن را به مناطق غرب عراق پس از نابودی پایگاه امریکایی التنف متصل کرد و تا آن زمان، این ساختار از طریق دمشق و مناطق بقاع غربی در لبنان، پشتیبانی و تقویت خواهد شد.»
اما چه عواملی به پیشبرد سیاست زمینگیر کردن امریکا در سوریه کمک میکند؟ «اِلی لِیک» در بلومبرگ نوشته است: حمله به یک مقر نظامی امریکا در سوریه نشان میدهد که دست بالای امریکا در جنگافزارهای بدون سرنشین، به سود ایران، افت میکند.
تحلیلگران بر این باورند که امریکا ناگهان همپیمانان خود از جمله ریاض را به حال خود رها کرد. چنانکه برخی تحلیلها تمایل اخیر عربستان به بهبود روابط با ایران را در همین راستا ارزیابی و تأکید کردهاند: «اگر عربستان قرار است با ایران تعامل کند، چرا سایر کشورهای همسایه و بعضاً همگرای سوریه با دمشق همکاری نکنند تا در غیاب امریکا، خود را یتیم و بی پناه نبینند؟» اسکات مک کان در نشنالاینترست مینویسد: تصور غالب آخرالزمانی این است که کنار کشیدن امریکا از خاورمیانه خلأ قدرتی را پدید میآورد که دولتهای منطقه برای پر کردن آن به هماوردی میپردازند. رفتاری که این دولتها تاکنون نشان دادهاند، خلاف این ادعا را ثابت میکند. این یعنی، اسرائیل در بحبوحه دور شدن تدریجی امریکا از خاورمیانه هر لحظه از وضعیت تنها ماندن خود در منطقه نگرانتر میشود و شاید، این راز تسریع در روند عادیسازی آن با برخی رژیمهای منطقه باشد. از این رو، اسرائیل شدیداً در تلاش است که امریکا را به هر قیمت ممکن در خاورمیانه نگه دارد.
پیشتر «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ هدف پایگاه التنف را «مقابله با نفوذ ایران در سوریه» میدانست، همانطور که «کالین پاول» ادعا کرده بود «ایرانیها با برنامه هستهای، توانایی و اراده تولید سلاح هستهای خواهند داشت.» حالا نه جان بولتون، تعیینکننده امنیت ملی امریکا است و نه کالین پاول روی زمین قدم میزند. کالین پاولها میروند، جان بولتونها و رنجرها نیز و امریکا ناچار است فرزند نامشروعی به نام اسرائیل را در شنزارهای خاورمیانه با یک کابوس مالیخولیایی آرماگدونی و آخرالزمانی رها کند. حالا امریکا دیگر در سوریه و منطقه، نه تاب جنگ و نه کارآیی تحریم دارد؛ تحریمهای «سزار» مانند «عینالاسد» و «بگرام» در حال فروریختن است؛ «التنف» نیز همچنین و واقعیتهای جدید میآیند تا خود را به امریکای فراری از افغانستان این بار در سوریه تحمیل کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه