«میلک» دیگر تشنه نیست


یوسف علیخانی
نویسنده و ناشر
ما میلکی‌های الموت همیشه دنبال آب بودیم و هستیم. داستان امروز و دیروز نیست؛ حتی وقتی عقب‌تر هم برگردیم، تاریخ این خاک نشان می‌دهد که همیشه مشکل آب داشته‌اند و سرآخر کنار هم جمع شده‌اند تا راهی پیدا کنند برای حل این مشکل.
پانزده سال پیش وقتی با یوحنا محی الدین، به میلک رفته بودیم، نگاهی کرد به کوه‌های اطراف و بعد که شنید آب نداریم با تعجب نگاه‌مان کرد که «مگر می‌شود؟» و گفتیم «تشنه‌ایم!»بعدها به بهانه‌های مختلف، هر ایده‌ای که به ذهنش می‌رسید، به زبان می‌آورد و هر بار می‌گفتم «آرزوی مردم میلک فقط این است که آب از سرچشمه وَگُل بیاورند اما گویی طلسم شده.» که این طرح هیچ‌وقت به اجرا درنیامد و همچنان مردم چشم‌انتظار نگاهی هستند که بگویند «وَگُل و مردم ویار به شما سلام کرده‌اند.» یکی از ایده‌های یوحنا این بود که «چرا کوه‌های بالادست روستا را شخم نمی‌زنید؟»
شاید الان که این ایده اجرایی شده، خیلی ساده به نظر برسد اما چطور باید یک ایده را به اجرا رساند وقتی که روستایی، خیلی هنر کند، با آب چشمه‌های اندکش، می‌نوشد و حیواناتش را می‌نوشاند و باغستانش را سرسبز نگه می‌دارد و کوه، سنگ است و جابه‌جایی سنگ‌ها، از یک نفر برنمی‌آید. بعدها این ایده پخته‌تر شد تا رسید به شورای قبلی روستا. در گروهی که داشتند، صحبت از این طرح شد که گفتند «یعنی چی؟ چطور؟» و گفتیم «زمین‌های بالای میلک، بیش از چهل سال است شخم زده نشدند و خاک، سفت و غیرقابل نفوذ شده. هرچه باران می‌بارد، به زمین نفوذ نمی‌کند و از دره‌ها به رودخانه و بعد به شاهرود می‌رود.»گفتند «خب آب باران نفوذ هم بکند، چه اتفاقی می‌افتد؟» گفتیم «وقتی آب باران و برف در خاک بنشیند، تمام چشمه‌های خشک شده‌ بین‌ راه و توی باغستان ها دوباره به جوشش می‌افتند و این نعمت خدادادی، طبیعت میلک را دوباره زنده می‌کند.» گفتند نمی‌شود، نمی‌گذارند.
یکی از هراس‌های مردم روستایی، شایعات است و یکی از این شایعه‌ها این بود که چون سال‌هاست مردم محلی، زمین‌های‌شان را کشت نکردند، این زمین‌ها به دست منابع طبیعی افتاده است. بارها و بارها پرسیدیم که پیگیر شدید؟ و گفتند «می‌شویم.» تا در دوره‌ شورای جدید، پیگیر شدند و شنیدیم که «زمین‌های بالادست میلک، جزو مستثنیات است و می‌توانید این زمین‌ها را شخم بزنید و حتی کشت بکنید.» خوشبختانه آقایان شورا و خانم دهیار پیگیر شدند و با آقایان زارعی، از اداره منابع طبیعی استان و آقایان قبادی و عارفی‌کیا، از منابع طبیعی الموت غربی، دیدار کردند و شخم زدن زمین‌های سال‌ها سخت‌شده، آغاز شد؛ با همت عالی روستاییان.
و امروز عکس‌ها باریدن گرفتند از حرکت اولین تراکتور. به آقامحمدرضا علیخانی، رئیس شورا زنگ زدم و گفتم «این اتفاق، سرآغاز اتفاقات بزرگ در میلک خواهد شد.» شنیدم «آقاستار نصیری نظارت می‌کند بر کار تراکتور.» گفتم «خوشحالم. نشان دادید می‌شود و اگر بخواهید حتماً می‌شود.» دیشب با آقاغیبعلی صفی‌خانی حرف می‌زدم. گفتم «مهم نیست این کار از چه زمانی شروع شده و چه کسانی به سرانجام می‌رسانندش. مهم این است که این اتفاق در میلک رخ می‌دهد و رو به آبادانی می‌رویم.» جدا از اعضای شورای جدید، باید از منصور علیخانی و بهروز انصاری و مهرعلی امیری‌فر (اعضای شورای قبلی) و خانم فرحناز حسین‌پور، دهیار قبل و اکنون میلک تشکر کرد که «من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق.»
و حالا در خیالاتم، صدای تراکتور آقای علی قزوینی در این نقطه‌های میلک به پرواز درآمده است: مناچال، خرمدشت، زری کاغوذ، اووکی‌چال، سیاه میان تخته، زردی کوله، دزمی کش، گرگه، ویداربن، سنگستان، سوتالی چال، تاچال، سیاسنگ، اسپی گیله، اسکول سر و.... خدا می‌داند چقدر عاشق این اسم‌ها هستم که در طول تاریخ مانده‌اند؛ چونان مردمان سختکوش و عاشق‌اش.




آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7764/9/590818/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها