صفآرایی انگلیس و فرانسه علیه یکدیگر
دوئلی مضر برای تمامی غرب
گیدئون راچمن، تحلیلگر
مترجم: وصال روحانی
در هفتهای بهسر میبریم که بوریس جانسون به عنوان نخستوزیر انگلیس میکوشد حامیانی هر چه بیشتر برای نهضت تلطیف وضع آب و هوایی جهان و مقابله با عوارضی مانند گرمایش فزاینده و خطیر کره خاکی بیابد اما تشدید رویارویی اخیرش با فرانسه به مرحلهای رسیده که احتمال دارد بر تلاش و پروسه فوق سایه بیندازد.
اگر اکنون برخورد منافع و مصالح بریتانیا با فرانسه بر سر مسائل دریایی و ارسال محمولههای معیشتی و اقتصادی در سطح دریاها است، شرایط دو کشور و حجم تقابلشان به حدی رسیده که میتوان ادعا کرد ابعادی جهانی و تأثیرگذاری بینالمللی پیدا کرده و برای سایرین نیز خطرساز شده است.
بریتانیا در سالهای اخیر کوشش تلخ و پر دردسری برای جدایی از اتحادیه اروپا داشت و اگرچه به جدایی منجر شد اما ضررهای اجتماعی و اقتصادی آشکاری را در دل ساختار حکومتی بریتانیا برجای نهاد و مردم این کشور را هم شاکی و متضرر کرد. شاید جانسون احساس کند در پی اجلاس اخیر حزبش (حزب محافظهکار بریتانیا) شرایط بهتر و جایگاه محکمتری نسبت به دو سه سال پرتلاطم اخیر خود دارد اما امروز بیش از هر زمانی میتوان نارضایتی عمومی را بابت جدایی از اتحادیه اروپا نزد مردم این کشور حس کرد. کافی است زمستان پیشرو پررنجتر از گذشته باشد و بهای حاملهای انرژی بیشتر شود تا جانسون ببیند چطور مردم انگلیس این امور را محصول مستقیم برگزیت میانگارند. در این میان تقابل انگلیس با فرانسه و دوئل مستقیم جانسون با مکرون میتواند شرایط منفی موجود را غیرقابل تحملتر کند. فرانسه تصریح کرده که در پی نامهربانیهای دولت لندن، سرعت حرکت کشتیهای باربری بریتانیا در سطح دریاهای فیمابین را کاهش خواهد داد. این شاید کمکی به حال جانسون باشد که بتواند به مردم انگلیس بگوید هرگونه قصوری در تأمین مایحتاج زمستانی آنها نه محصول برگزیت بلکه منتج از بدکرداری فرانسویها است.
البته مکرون نیز اوضاع نامساعدی را در فرانسه میگذراند و در حالی مهیای دوره جدید انتخابات ریاست جمهوری این کشور در بهار سال آینده میشود که همه احزاب در یک نکته اتفاق نظر و حرفی مشترک دارند و آن، عدم صلاحیت مکرون برای ابقا در کاخ الیزه است. توافقنامه چندی پیش «اوکاس» هم که بین سه کشور استرالیا، امریکا و بریتانیا امضا و جاری شد، به فرانسویها «برخورده» است زیرا در محاسبات اولیه سهم خود را در آن توافقنامه امنیتی، اقتصادی، سیاسی حتمی میدانستند. با این حال ابعاد دوئل مکرون و جانسون میتواند بسیار فراتر از حیطههای فرانسه و انگلیس باشد و ابعادی به وسعت تمامی اروپا بیابد و حتی آثار منفیاش در امریکای شمالی و کل جبهه غرب هم حس شود. بن جودا یکی از اعضای ارشد اندیشکده آتلانتیک که از قضا صاحب تابعیت هر دو کشور بریتانیا و فرانسه است، اظهار میدارد: «به نفع هر دو کشور و البته اکثر نقاط اروپا است که آنها دست از این ستیزهای بینتیجه بردارند و با تشکیل کارگروههای لازم هم مجادلات سیاسی خود را کاهش بدهند و هم طی مسیر در راههای دریایی را که برای رساندن محمولههای خود به مقاصد مورد نظر است، تسهیل و این مسیرها را ایمنسازی کنند.» با این حال هیچ تمایلی از سوی پایتختهای فوق برای ترمیم روابط مخدوش دو کشور مشاهده نمیشود و پیتر ریکتز، سفیر پیشین انگلیس در فرانسه پیشبینی کرده که تا زمان آتشبس سیاسی- اجتماعی بین آنها حداقل سه چهار سال فاصله وجود دارد و سر جانسون و مکرون داغتر از آن است که بتوانند به تأملی عمیقتر از قبل در این زمینه بپردازند. توماس رایت، کارشناس انستیتوی سیاسی بروکینگز هم حرف آخر را در این زمینه زده و این نظریه را ارائه داده است: «خودخواهیهای جانسون و مکرون به گونهای است که انگلیس و فرانسه را به همان شکل که ژاپن و کره جنوبی در شرق آسیا دائماً در حال مجادله با هم هستند، به ستیزهجویی با یکدیگر وا داشته است. آنها کشورهای مشابهی هستند که هر دو مایلند فقط تفاوتهای اندک خود با یکدیگر را ببینند و نه تشابههای پرشمارتر خود را.» منبع: Financial Times
مترجم: وصال روحانی
در هفتهای بهسر میبریم که بوریس جانسون به عنوان نخستوزیر انگلیس میکوشد حامیانی هر چه بیشتر برای نهضت تلطیف وضع آب و هوایی جهان و مقابله با عوارضی مانند گرمایش فزاینده و خطیر کره خاکی بیابد اما تشدید رویارویی اخیرش با فرانسه به مرحلهای رسیده که احتمال دارد بر تلاش و پروسه فوق سایه بیندازد.
اگر اکنون برخورد منافع و مصالح بریتانیا با فرانسه بر سر مسائل دریایی و ارسال محمولههای معیشتی و اقتصادی در سطح دریاها است، شرایط دو کشور و حجم تقابلشان به حدی رسیده که میتوان ادعا کرد ابعادی جهانی و تأثیرگذاری بینالمللی پیدا کرده و برای سایرین نیز خطرساز شده است.
بریتانیا در سالهای اخیر کوشش تلخ و پر دردسری برای جدایی از اتحادیه اروپا داشت و اگرچه به جدایی منجر شد اما ضررهای اجتماعی و اقتصادی آشکاری را در دل ساختار حکومتی بریتانیا برجای نهاد و مردم این کشور را هم شاکی و متضرر کرد. شاید جانسون احساس کند در پی اجلاس اخیر حزبش (حزب محافظهکار بریتانیا) شرایط بهتر و جایگاه محکمتری نسبت به دو سه سال پرتلاطم اخیر خود دارد اما امروز بیش از هر زمانی میتوان نارضایتی عمومی را بابت جدایی از اتحادیه اروپا نزد مردم این کشور حس کرد. کافی است زمستان پیشرو پررنجتر از گذشته باشد و بهای حاملهای انرژی بیشتر شود تا جانسون ببیند چطور مردم انگلیس این امور را محصول مستقیم برگزیت میانگارند. در این میان تقابل انگلیس با فرانسه و دوئل مستقیم جانسون با مکرون میتواند شرایط منفی موجود را غیرقابل تحملتر کند. فرانسه تصریح کرده که در پی نامهربانیهای دولت لندن، سرعت حرکت کشتیهای باربری بریتانیا در سطح دریاهای فیمابین را کاهش خواهد داد. این شاید کمکی به حال جانسون باشد که بتواند به مردم انگلیس بگوید هرگونه قصوری در تأمین مایحتاج زمستانی آنها نه محصول برگزیت بلکه منتج از بدکرداری فرانسویها است.
البته مکرون نیز اوضاع نامساعدی را در فرانسه میگذراند و در حالی مهیای دوره جدید انتخابات ریاست جمهوری این کشور در بهار سال آینده میشود که همه احزاب در یک نکته اتفاق نظر و حرفی مشترک دارند و آن، عدم صلاحیت مکرون برای ابقا در کاخ الیزه است. توافقنامه چندی پیش «اوکاس» هم که بین سه کشور استرالیا، امریکا و بریتانیا امضا و جاری شد، به فرانسویها «برخورده» است زیرا در محاسبات اولیه سهم خود را در آن توافقنامه امنیتی، اقتصادی، سیاسی حتمی میدانستند. با این حال ابعاد دوئل مکرون و جانسون میتواند بسیار فراتر از حیطههای فرانسه و انگلیس باشد و ابعادی به وسعت تمامی اروپا بیابد و حتی آثار منفیاش در امریکای شمالی و کل جبهه غرب هم حس شود. بن جودا یکی از اعضای ارشد اندیشکده آتلانتیک که از قضا صاحب تابعیت هر دو کشور بریتانیا و فرانسه است، اظهار میدارد: «به نفع هر دو کشور و البته اکثر نقاط اروپا است که آنها دست از این ستیزهای بینتیجه بردارند و با تشکیل کارگروههای لازم هم مجادلات سیاسی خود را کاهش بدهند و هم طی مسیر در راههای دریایی را که برای رساندن محمولههای خود به مقاصد مورد نظر است، تسهیل و این مسیرها را ایمنسازی کنند.» با این حال هیچ تمایلی از سوی پایتختهای فوق برای ترمیم روابط مخدوش دو کشور مشاهده نمیشود و پیتر ریکتز، سفیر پیشین انگلیس در فرانسه پیشبینی کرده که تا زمان آتشبس سیاسی- اجتماعی بین آنها حداقل سه چهار سال فاصله وجود دارد و سر جانسون و مکرون داغتر از آن است که بتوانند به تأملی عمیقتر از قبل در این زمینه بپردازند. توماس رایت، کارشناس انستیتوی سیاسی بروکینگز هم حرف آخر را در این زمینه زده و این نظریه را ارائه داده است: «خودخواهیهای جانسون و مکرون به گونهای است که انگلیس و فرانسه را به همان شکل که ژاپن و کره جنوبی در شرق آسیا دائماً در حال مجادله با هم هستند، به ستیزهجویی با یکدیگر وا داشته است. آنها کشورهای مشابهی هستند که هر دو مایلند فقط تفاوتهای اندک خود با یکدیگر را ببینند و نه تشابههای پرشمارتر خود را.» منبع: Financial Times
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه