پیک ششم و ضرورت تعیین شاخصی برای ایمنی جمعی
بیژن یاور
مدرس دانشگاه
در آستانه پیک ششم همهگیری کووید19 یکی از مسائلی که پیش روی ماست باید به کندی فرایند واکسیناسیون و تقابل بین موافقان و مخالفان دریافت واکسن اشاره کرد! هر چند بدیهی است که برای حفظ سلامت و ایمنی همه مردم، واکسیناسیون امری ضروری اما این به تنهایی کافی نبوده و رعایت پروتکلهای بهداشتی نیز بسیار ضروری است! باید در نظر داشت که یکی از عوامل مهم برای ایجاد پذیرش واکسیناسیون که امری کاملاً منطقی و حیاتی نیز هست، مقابله و پاسخ به اینفودمیکها یا هجمه اطلاعات نادرست در زمینه واکسیناسیون است!
این روزها تلاش و کوشش شبانه روزی دولت خدمتگزار برای تأمین واکسن از داخل و خارج از کشور با وجود تمام مصایب و مشکلات و تحریمها ستودنی است! اما مسأله این است که متأسفانه شاهد این هستیم که افرادی از جامعه که تعداد آنها کم هم نیست با دریافت واکسن مخالفت میورزند که روند واکسیناسیون را کند کرده است! دلیل این امر میتواند اینفودمیکها یا هجمههای اطلاعاتی نادرست در حد وسیع در شبکه اجتماعی باشد، مبنی بر عوارض واکسیناسیون و البته افرادی که در هر شرایطی بهدنبال سودجوییهای خاص خود بوده و برخی افرادی که به هر نحوی میخواهند اختلالی ایجاد نمایند و نشان دهند که فعالیتها خوب پیش نمیرود و برای این منظور ذهن جامعه را مکدر مینمایند، واکسیناسیون یک فرد ممکن است امری اختیاری باشد اما زمانی که در جامعه و اجتماع مطرح میشود، امری ضروری واجباری است. چراکه عدم کسب ایمنی اکثریت مردم و عدم تحقق ایمنی جمعی (Herd Immunity)، همه را در معرض خطر پیکهای بعدی به طور شدیدتری از جمله پیک پیش رو یعنی پیک ششم قرار میدهد! لذا هرچند معمولاً از روشهای اقناعی، ایجابی و با فرهنگسازی و آموزشهای لازم استفاده میگردد اما به نظر میرسد بهدلیل زمان کم تا پیک ششم و احتمال آسیبپذیری بالا در این خصوص باید از روشهای اجباری و اعمال قانون استفاده کرد. متأسفانه عادی انگاریها و کاهش معنی دار رعایت پروتکلهای بهداشتی از جمله عدم استفاده از ماسک، شرکت در دورهمیهای خانوادگی و نمونههای مشابه و تمایل غیرمنطقی به عادیسازی شرایط نیز مزید بر علت شده است!
مقاومت در برابر تغییر موضوع جدیدی نیست و موضوع مبحث «مدیریت تغییر» میباشد. اگر تاریخچه واکسیناسیون را بررسی کنیم، نمونههای مشابهی را در این خصوص ملاحظه میکنیم! به طور مثال زمانی که واکسن آبله در ابتدای تولید خود بود، مقاومتهای زیادی در این خصوص انجام شد! زمان قدیم با زمان حال تفاوتهایی دارد و آن اینکه در قدیم شاید چون میزان خرافات بیشتر و سطح سواد، دانش و آگاهی کمتر بود واکسیناسیون با مشکل بیشتری مواجه میشد! اما امروز، با وجود اینکه مشکلات زمان قدیم از نظر سطح سواد و دانش و نمونههای مشابه کمتر وجود دارد متأسفانه برخی خرافات مدرن از راه نشر اطلاعات نادرست منتقل و برخی افراد هم ناخواسته در حلقههای بعدی، اطلاعات نادرست را منتشر میکنند! دانشگاهها، پژوهشگاهها، پژوهشکدهها و مراکز علمی مختلف باید گوش شنوا برای سؤالات مردم بوده و به اینفودمیکها، به روز و براساس ابعاد مختلف همهگیری کووید19 پاسخ دهند تا شبهات مردم برطرف شود. در بسیاری از موارد دیده شده است که با ارائه توضیحات منطقی اکثریت قریب به اتفاق مردمی که واکسن نمیزدند واکسیناسیون را میپذیرند و برای تعداد اندک باقیمانده نیز میتوان تدابیر کنترلی در نظر گرفت. نتیجه اینکه به نظر میرسد روند فرایند واکسیناسیون کند شده است و این کند شدن دلایل مختلفی از جمله اینفودمیکها دارد که باید برای آن راه حلهایی جدی اندیشید! شاید بتوان اینگونه مطرح و پیشنهاد کرد که در صورت طراحی شاخصی برای میزان نیل به ایمنی جمعی مثلاً به درصد، این خود میتواند یک زمینه تطبیقی ایجاد نماید تا بدانیم کجا بوده ایم، در کجا قرار گرفته ایم و چقدر راه پیش رو داریم! اعلام تعداد واکسنهای دریافت شده دوز اول یا دوم یا هر دو شاید برای برنامهریزان و مدیران آمار خوبی باشد اما برای عموم مردم شاخصی شفاف و ساده برای درک بهتر اینکه به چه میزان به ایمنی جمعی نزدیک شدهایم، نخواهد بود! اینکه ایمنی جمعی به چه اندازهای تحقق یافته است، مثلاً 60 درصد، میتواند مبنای عددی مناسب در زمان برای مقایسه ایجاد کند! و رویکردی برنامه ریزانه داشته باشد.
این شاخص از طرفی، هم به برنامهریزان ومدیران برای ارزیابی عملکرد خود برای مثال در قالب داشبورد مدیریتی کمک خواهد کرد و هم از طرف دیگر از طریق این شاخص، مردم به راحتی متوجه خواهند شد که به چه میزانی برای نیل به ایمنی جمعی باقیمانده است و در کجا قرار دارند! که خود این آگاهی باعث میگردد تا قدرت و توان اجتماعی و نیروی محرکه برای واکسیناسیون و رعایت پروتکلهای بهداشتی با شتابی مضاعف را فراهم آورد! لذا در چنین شرایطی با تحقق سریعتر ایمنی جمعی، پیکهای بعدی کنترل شدهتر خواهد بود! منافع و حقوق اجتماعی ایجاب میکند که در صورت عدم رعایت تصمیمها توسط برخی از افراد، مراجع ذیصلاح اعمال قانون نمایند. به عبارتی سادهتر با ورود به اجتماع، حقوق فردی تبدیل به حقوق اجتماعی و جمعی میگردد که رعایت آن ضروری خواهد بود. توجه داشته باشیم که واکسیناسیون در جهان از نظر اکثریت مردم پذیرفته شده است. متفاوت بیندیشیم!
مدرس دانشگاه
در آستانه پیک ششم همهگیری کووید19 یکی از مسائلی که پیش روی ماست باید به کندی فرایند واکسیناسیون و تقابل بین موافقان و مخالفان دریافت واکسن اشاره کرد! هر چند بدیهی است که برای حفظ سلامت و ایمنی همه مردم، واکسیناسیون امری ضروری اما این به تنهایی کافی نبوده و رعایت پروتکلهای بهداشتی نیز بسیار ضروری است! باید در نظر داشت که یکی از عوامل مهم برای ایجاد پذیرش واکسیناسیون که امری کاملاً منطقی و حیاتی نیز هست، مقابله و پاسخ به اینفودمیکها یا هجمه اطلاعات نادرست در زمینه واکسیناسیون است!
این روزها تلاش و کوشش شبانه روزی دولت خدمتگزار برای تأمین واکسن از داخل و خارج از کشور با وجود تمام مصایب و مشکلات و تحریمها ستودنی است! اما مسأله این است که متأسفانه شاهد این هستیم که افرادی از جامعه که تعداد آنها کم هم نیست با دریافت واکسن مخالفت میورزند که روند واکسیناسیون را کند کرده است! دلیل این امر میتواند اینفودمیکها یا هجمههای اطلاعاتی نادرست در حد وسیع در شبکه اجتماعی باشد، مبنی بر عوارض واکسیناسیون و البته افرادی که در هر شرایطی بهدنبال سودجوییهای خاص خود بوده و برخی افرادی که به هر نحوی میخواهند اختلالی ایجاد نمایند و نشان دهند که فعالیتها خوب پیش نمیرود و برای این منظور ذهن جامعه را مکدر مینمایند، واکسیناسیون یک فرد ممکن است امری اختیاری باشد اما زمانی که در جامعه و اجتماع مطرح میشود، امری ضروری واجباری است. چراکه عدم کسب ایمنی اکثریت مردم و عدم تحقق ایمنی جمعی (Herd Immunity)، همه را در معرض خطر پیکهای بعدی به طور شدیدتری از جمله پیک پیش رو یعنی پیک ششم قرار میدهد! لذا هرچند معمولاً از روشهای اقناعی، ایجابی و با فرهنگسازی و آموزشهای لازم استفاده میگردد اما به نظر میرسد بهدلیل زمان کم تا پیک ششم و احتمال آسیبپذیری بالا در این خصوص باید از روشهای اجباری و اعمال قانون استفاده کرد. متأسفانه عادی انگاریها و کاهش معنی دار رعایت پروتکلهای بهداشتی از جمله عدم استفاده از ماسک، شرکت در دورهمیهای خانوادگی و نمونههای مشابه و تمایل غیرمنطقی به عادیسازی شرایط نیز مزید بر علت شده است!
مقاومت در برابر تغییر موضوع جدیدی نیست و موضوع مبحث «مدیریت تغییر» میباشد. اگر تاریخچه واکسیناسیون را بررسی کنیم، نمونههای مشابهی را در این خصوص ملاحظه میکنیم! به طور مثال زمانی که واکسن آبله در ابتدای تولید خود بود، مقاومتهای زیادی در این خصوص انجام شد! زمان قدیم با زمان حال تفاوتهایی دارد و آن اینکه در قدیم شاید چون میزان خرافات بیشتر و سطح سواد، دانش و آگاهی کمتر بود واکسیناسیون با مشکل بیشتری مواجه میشد! اما امروز، با وجود اینکه مشکلات زمان قدیم از نظر سطح سواد و دانش و نمونههای مشابه کمتر وجود دارد متأسفانه برخی خرافات مدرن از راه نشر اطلاعات نادرست منتقل و برخی افراد هم ناخواسته در حلقههای بعدی، اطلاعات نادرست را منتشر میکنند! دانشگاهها، پژوهشگاهها، پژوهشکدهها و مراکز علمی مختلف باید گوش شنوا برای سؤالات مردم بوده و به اینفودمیکها، به روز و براساس ابعاد مختلف همهگیری کووید19 پاسخ دهند تا شبهات مردم برطرف شود. در بسیاری از موارد دیده شده است که با ارائه توضیحات منطقی اکثریت قریب به اتفاق مردمی که واکسن نمیزدند واکسیناسیون را میپذیرند و برای تعداد اندک باقیمانده نیز میتوان تدابیر کنترلی در نظر گرفت. نتیجه اینکه به نظر میرسد روند فرایند واکسیناسیون کند شده است و این کند شدن دلایل مختلفی از جمله اینفودمیکها دارد که باید برای آن راه حلهایی جدی اندیشید! شاید بتوان اینگونه مطرح و پیشنهاد کرد که در صورت طراحی شاخصی برای میزان نیل به ایمنی جمعی مثلاً به درصد، این خود میتواند یک زمینه تطبیقی ایجاد نماید تا بدانیم کجا بوده ایم، در کجا قرار گرفته ایم و چقدر راه پیش رو داریم! اعلام تعداد واکسنهای دریافت شده دوز اول یا دوم یا هر دو شاید برای برنامهریزان و مدیران آمار خوبی باشد اما برای عموم مردم شاخصی شفاف و ساده برای درک بهتر اینکه به چه میزان به ایمنی جمعی نزدیک شدهایم، نخواهد بود! اینکه ایمنی جمعی به چه اندازهای تحقق یافته است، مثلاً 60 درصد، میتواند مبنای عددی مناسب در زمان برای مقایسه ایجاد کند! و رویکردی برنامه ریزانه داشته باشد.
این شاخص از طرفی، هم به برنامهریزان ومدیران برای ارزیابی عملکرد خود برای مثال در قالب داشبورد مدیریتی کمک خواهد کرد و هم از طرف دیگر از طریق این شاخص، مردم به راحتی متوجه خواهند شد که به چه میزانی برای نیل به ایمنی جمعی باقیمانده است و در کجا قرار دارند! که خود این آگاهی باعث میگردد تا قدرت و توان اجتماعی و نیروی محرکه برای واکسیناسیون و رعایت پروتکلهای بهداشتی با شتابی مضاعف را فراهم آورد! لذا در چنین شرایطی با تحقق سریعتر ایمنی جمعی، پیکهای بعدی کنترل شدهتر خواهد بود! منافع و حقوق اجتماعی ایجاب میکند که در صورت عدم رعایت تصمیمها توسط برخی از افراد، مراجع ذیصلاح اعمال قانون نمایند. به عبارتی سادهتر با ورود به اجتماع، حقوق فردی تبدیل به حقوق اجتماعی و جمعی میگردد که رعایت آن ضروری خواهد بود. توجه داشته باشیم که واکسیناسیون در جهان از نظر اکثریت مردم پذیرفته شده است. متفاوت بیندیشیم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه